بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

احمد آرامش (۱۲۸۷ یزد – ۱۳۵۲ تهران) وزیر کار و تبلیغات ایران و رئیس سازمان برنامه بودجه و از سیاست‌مداران جنجالی دوره محمدرضا پهلوی بود که سرانجام زندانی و کشته شد.

آغاز کار

تحصیلاتش را در یزد آغاز کرد و در کالج آمریکایی تهران به انجام رساند و در وزارت طرق و شوارع (راه) استخدام شد. پس از تشکیل وزارت پیشه و هنر و بازرگانی در سال ۱۳۲۰ به آن وزارت‌خانه منتقل و رئیس حسابداری و در مهر ۱۳۲۴ مدیرکل امور مالی شد.

ورود به سیاست

آرامش سپس معاون وزارت بازرگانی و پیشه و هنر و در آذر ۱۳۲۵ در کابینه قوام‌السلطنه وزیر کار و تبلیغات شد. پس از آنکه قوام حزب دموکرات ایران را تأسیس کرد، آرامش در این حزب فعالیت زیادی داشت و ...


برچسب‌ها: احمد آرامش, احمد قوام السلطنه, دكتر علي اميني, جعفر شريف امامي

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یکشنبه شانزدهم شهریور ۱۴۰۴ توسط آ . پاسارگاد

ارباب مهدی یزدی از بازرگانان و صرافان بزرگ ایران و مالکان عمده و نماینده مجلس شورای ملی بود. مذاکرات میان سران فرقه دموکرات آذربایجان و دولت مرکزی در سال ۱۳۲۵ در باغ جوادیه در شرق تهران برگزار شد که باغ شخصی او بود.
ارباب مهدی در اوائل سلطنت رضا شاه تاجری بزرگ و بانفوذ در زاهدان بود و پانزده سال در این شهر زندگی کرد. او با رشوه دادن به گمرک و مأموران مرزی به قاچاق نیز اشتغال داشت. در سال ۱۳۱۰ به جرم قاچاق با پیگرد قانونی روبرو و به مدت سیزده ماه زندانی شد. دادگاه در سال ۱۳۱۲ او را علاوه بر یک سال زندان به شصت هزار تومان جریمه نقدی محکوم کرد.
ارباب مهدی سپس به تهران رفت. از راه صرافی ثروت زیادی به دست آورد و یکی چند بازرگان درجه اول ایران شد. باغ جوادیه را در شرق تهران همراه با باجناقش علی اکبر موسوی زاده خریداری کرد و زمین های اطراف باغ را هم با سندسازی به تملک درآورد. موسوی زاده در سال ۱۳۲۵ در دولت قوام السلطنه وزیر دادگستری شد و در تابستان همان سال که پیشه وری و همراهانش برای مذاکره با دولت به تهران رفتند، در باغ جوادیه ساکن شدند. تمام مخارج پذیرائی آنان را نیز ارباب مهدی پرداخت.
زمستان همان سال ارباب مهدی در انتخابات دوره پانزدهم مجلس شورای ملی، به نمایندگی بلوچستان رسید و در دوره شانزدهم نیز این کرسی را حفظ کرد. او یکی از تجار آن دوره به شمار می رود که با پول به مجلس راه یافتند.
ارباب مهدی پس از ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به نمایندگی از بندرعباس به مجلس رفت ( دوره هجدهم ) . در آغاز این دوره ابوالحسن عمیدی نوری به اعتبارنامه اش اعتراض کرد و گفت نباید اجازه داد یک «قاچاقچی» بر کرسی مجلس بنشیند. اما اعتبارنامه ارباب مهدی تنها با دو رأی مخالف ( عمیدی نوری و روح الله کیکاوسی ) تصویب شد.
ارباب مهدی در دوره نوزدهم نیز نماینده بندرعباس بود. پس از این دوره وضع مالی اش خراب شد و تا آستانه ورشکستگی پیش رفت. از آن پس، سیاست و تجارت را رها کرد و در باغ جوادیه با شعرا و نویسندگان و هنرمندان مجالس به بزم و شب نشینی مشغول شد تا اینکه در سن هفتاد سالگی به صورت ناگهانی بر اثر سکته قلبی درگذشت. وارثانش باغ جوادیه را به شهرداری فروختند و شهرداری آنجا را باشگاه کارمندان خود کرد.


برچسب‌ها: ارباب مهدی یزدی, رضاخان, سید جعفر پیشه وری, احمد قوام السلطنه
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه سیزدهم دی ۱۴۰۲ توسط آ . پاسارگاد

میرزا ابراهیم عمیدالسلطنه (۱۲۹۲ هجری قمری برابر با 1253 خورشیدی) پزشک، وزیر و نماینده مردم سمنان و شاهرود در نخستین دوره مجلس شورای ملی و از اعضای لژ بیداری بود.

زندگی‌نامه

او فرزند میر سید رضی سمنانی، ملقب به رئیس‌الاطبا و برادر مریم عمید (از زنان روشنفکر و روزنامه نگار دوران قاجاریه) بود. نخست در دارالفنون به تحصیل طب پرداخت، مدتی بعد برای ادامه تحصیل به فرانسه اعزام شد. پس از بازگشت در خانه پدری اش در پامنار به طبابت مشغول ...


برچسب‌ها: مریم عمید سمنانی, دبيرستان دارالفنون, احمد قوام السلطنه, میرزا ابراهیم عمیدالسلطنه

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه هجدهم دی ۱۳۹۵ توسط آ . پاسارگاد

قاسم لاربن اخرین بازمانده از نسل اول ادبیات مدرن ایران که در سن نود و هشت سالگی در سوم مهر 1391خورشیدی در تهران درگذشت. 
25کتاب یادگار اوست


برچسب‌ها: قاسم لاربن, دكتر محمد مصدق, احمد قوام السلطنه

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و هشتم مرداد ۱۳۹۴ توسط آ . پاسارگاد
 

مصطفی عدل
مصطفی عدل
وزیر عدلیه (دادگستری)
مشغول به کار
تاریخ انتصاب
۱۲۸۹
پادشاه رضا شاه پهلوی
نخست وزیر کابینه اول حسن مستوفی
وزیر فرهنگ
سناتور
اطلاعات شخصی
تولد سیدمصطفی عدل
۱۲۶۱ خورشیدی
تبریز،
مرگ ۲۲ تیر ۱۳۲۹
تهران
بیماری سرطان
ملیت  ایران
محل اقامت آرامگاه خانوادگی عدل
در
باغ طوطی (جوار حضرت عبدالعظیم) در شهر ری
پیشه پروفسور حقوق، و دیپلمات، سیاستمدار
دین اسلام شیعه
کنیه(ها) منصور السلطنه

سید مصطفی عدل ملقب منصورالسلطنه (۱۲۶۱ در محلهٔ انگج تبریز - ۱۳۲۹ در تهران)حقوقدان و سیاست‌مدار ایرانی بود. وی از اولین اساتید حقوق ایران بود که در پی‌ریزی دادگستری نوین ایران در دوران رضاشاه از جمله تدوین قانون تجارت و قانون مجازات عمومی نقش مهمی را ایفا کرده و دو بار وزیر فرهنگ و دو بار وزیر دادگستری (عدلیه) در ...

 

 


برچسب‌ها: مصطفی عدل, پروفسور دكتر يحيي عدل, احمد حسین عدل, عبدالحسین میرزا فرمانفرما

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و هفتم بهمن ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد

 

لیلا امامی اولین فرزند ملكه وثوق و نظام الدین امامی در سال ۱۳۱۱ش، در شهر آبادان به دنیا آمد. از سن دوازده سالگی به انگلستان رفت و در آنجا تحصیل كرد.

قیافه ظاهری او از هیچ موهبتی برخوردار نبود و از طرف دیگر به لحاظ ژنتیك نیز، خصلت های مستبدانه و بی رحمی پدر بزرگش ـ وثوق الدوله ـ را به ارث برده بود و این هر دو، از او زنی با ...


برچسب‌ها: لیلا امامی خوئی, اميرعباس هويدا, حسنعلی منصور, میرزا حسن خان وثوق الدوله

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه بیست و هشتم دی ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

محمدولی فرمانفرمائیان

محمد ولی فرمانفرماییان

محمدولی فرمانفرمائیان (۱۲۶۹-۱۳۶۸) شاهزاده قاجار و نوه دختری مظفرالدین‏شاه بود.محمدولی میرزا فرمانفرمائیان سومین پسر نجیب‌زاده قاجار عبدالحسین میرزا فرمانفرما و شاهدخت فاطمه خانم عزت السلطنه بود.

فرمانفرمائیان در سال ۱۲۶۹ در تبریز متولد شد. پدرش عبدالحسین میرزا فرمانفرما نوه عباس میرزا و مادرش دختر مظفرالدین‏شاه بود. تحصیلات خود را در تهران و اروپا انجام داد و وارد خدمت درباری شد. در دوره پنجم قانون‏گذاری از طرف مردم تبریز به مجلس شورای ملی راه یافت و در ادوار ششم و هفتم نیز نماینده مجلس بود. در ادوار سیزدهم و چهاردهم از ...

 

 


برچسب‌ها: محمدولی فرمانفرمائیان, عبدالحسین میرزا فرمانفرما, احمد قوام السلطنه, فیروز میرزا

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه سی ام آذر ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد

 

 

 

 

مهرانگیز دولت‌ شاهی

مهرانگیز دولت‌شاهی
شناسنامه
زادروز۱۲۹۶
زادگاهاصفهان، ایران
تاریخ مرگمهر ۱۳۸۷
محل مرگپاریس، فرانسه
اطلاعات سیاسی
سمتسفیر ایران در دانمارک ۱۳۵۷-۱۳۵۴
سمت‌های پیشینسه دوره نماینده مجلس شورای ملی از کرمانشاه
فعالیت‌هااولین و تنها سفیر زن ایران
فعال حقوق زنان، دیپلمات و نویسنده

 

مهرانگیز دولت‌شاهی (۱۲۹۶ اصفهان - ۲۹ مهر ۱۳۸۷ پاریس) دیپلمات ایرانی، سه دوره نماینده مجلس شورای ملی و فعال حقوق زنان بود. وی اولین و تنها زن ایرانی بود که توانست در تاریخ معاصر ایران به مقام سفیر نایل شود. در خانواده‌ای از نسل قاجار به دنیا آمد.

پدر: محمدعلى دولتشاهى


حوادث دوران زندگي:

دیپلمات ایرانی و فعال حقوق زنان بود. وی اولین و تنها زن ایرانی بود که توانست در تاریخ معاصر ایران به مقام سفیر نایل شود.

مهرانگیز دولت‌شاهی، تحصیلات دانشگاهی خود را در آلمان گذراند و موفق به کسب مدرک دکترا در رشتهٔ علوم اجتماعی شد.


برچسب‌ها: مهرانگیز دولتشاهی, شازده های قجری, خاندان دولتشاهی, احمد قوام السلطنه

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و ششم تیر ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

محمود جم
Mahmud jam.jpg
شناسنامه
نام کامل محمود جم
سرشناس به مدیر الملک
زادروز ۱۲۵۹
زادگاه تبریز،
تاریخ مرگ ۱۹ مرداد ۱۳۴۸
جایگاه مرگ تهران،
همسر ملکه زمان
صغری عزیزالملوک
فرزندان فریدون جم و پروین ملائکه
از همسر اول
اطلاعات سیاسی
سمت نخست وزیر ایران
پست‌های پیشین ده بار وزارت
دو بار استانداری
دو بار مسئول سفارت
چهار بار سناتور مجلس
یک بار معاون نخست وزیر
پادشاه رضا شاه
پس از محمد علی فروغی
پیش از احمد متین دفتری

محمود جم (۱۲۵۹ در تبریز- ۱۳۴۸ در تهران)، دولت‌مرد ایرانی از اواخر دوران قاجار و نخست‌وزیر در دورهٔ رضا شاه پهلوی.

محمود جم در ۱۲۵۹ در تبریز به دنیا آمد. پدرش محمدصادق کرمانی از کارمندان دولت بود که‌از کرمان به تبریز مهاجرت کرده بود. تحصیلات خود را در مدارس جدید در تبریز، از جمله مدرسه میسیونری تبریز، به ...

 


برچسب‌ها: محمود جم, فريدون جم, محمدرضا پهلوی, رضاخان

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنجشنبه بیست و سوم خرداد ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد

میرزا احمد خان صفاری مشهور به سالار مؤید (۱۲۶۵ - ۱۳۳۳) سیاستمدار و مالک ایرانی بود. او در ادوار ۸،۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ و ۱۳ نماینده لاهیجان در مجلس شورای ملی بود.

او که فرزند محمدحسین‏خان منظم ‏السلطنه، از مالکین عمده‏ ی لاهیجان بود در ۱۲۶۵ در لاهیجان زاده شد. او هم پس از مرگ پدرش مالک عمده لاهیجان شد. رضاخان از زمان حضور در قزاقخانه و درجات پایین با سالار موید دوست شد و به خانه او رفت و آمد داشت. او به دستور رضا خان در دوره هشتم به نمایندگی برگزیده شد و تا زمان حضور او در ایران در این سمت ماند. او تدریجاً اموال خود را در لاهیجان فروخت و به در تهران خرج کرد. مشتری اول املاک او احمد قوام بود که قسمت اعظم اموال او را خرید. نزدیکی او به رضا خان منجر شد برادر جوان او محمدعلی صفاری هم به مدارج مهم برسد. او در ۱۳۳۳ در تهران درگذشت.

بيژن صفاري يكي از دو نفري كه در زمان پهلوي دوم به صورت رسمي با يك مرد ديگر ازدواج كرد پسر برادر او ميباشد . بيژن هم از قبل ارتباطات عمو و پدرش و البته ارتباطات خود با فرح و نسبت فاميلي با خاندان ديبا به مقام و مناصب بسيار بالايي دست يافت .


برچسب‌ها: سرتیپ محمدعلی صفاری, بیژن صفاری, احمد صفاری, احمد قوام السلطنه
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

 

سرتیپ محمدعلی صفاری

جنسیت: مرد
نام پدر: منتظم السلطنه محمدحسن گیلانی
تولد و وفات: (۱۲۸۰ - ... ) قمری
محل تولد: ایران - گیلان - لاهیجان
شهرت علمی و فرهنگی: نویسنده..............
 .....................


برچسب‌ها: سرتیپ محمدعلی صفاری, بیژن صفاری, احمد صفاری, محمدرضا پهلوی

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه چهارم اردیبهشت ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

رضا حکمت ملقب به سردار فاخر (۱۲۶۹ تهران - ۱۳۵۶ تهران) سیاست مدار دوره قاجار و پهلوی، پنج دوره رییس مجلس شورای ملی و برای مدت کوتاهی نخست وزیر ایران بود.

او تحصیلات اولیه را در مدرسه علمیه تهران به پایان برد و سپس به شیراز ...

سردار فاخر حکمت
Hekmat sardar fakher.jpg
شناسنامه
نام کامل رضا حکمت
سرشناس به سردار فاخر
زادروز ۱۲۶۹
زادگاه تهران، ایران
تاریخ مرگ ۱۳۵۶
جایگاه مرگ تهران، ایران
اطلاعات سیاسی
سمت رییس مجلس شورای ملی
پست‌های پیشین نخست وزیر ایران

 

بقیه متن در ادامه مطلب ...


برچسب‌ها: رضا حکمت, روساي مجلس شوراي ملي, دكتر محمد مصدق, احمد قوام السلطنه

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

خسرو اقبال از چهره‌های تاریخ معاصر ایران در دهه‌های ۱۳۲۰ و ۱۳۳۰ ش.، و از بنیانگذاران ژورنالیسم جدید در ایران بود.

زادروز

۱۲۹۱ خورشیدی
ترشیز ( کاشمر فعلی )

درگذشت

جمعه ۲ تیر ۱۳۸۶
۲۲ ژوئن ۲۰۰۷ (۹۵ سال)
بیمارستانی در واشنگتن دی سی

تحصیلات

فارغ‌التحصیل دانشکده حقوق

از دانشگاه

تهران

پیشه

روزنامه نگار , سیاستمدار

شناخته‌شده برای

از بنیانگذاران ژورنالیسم جدید در ایران

نقش‌های برجسته

صاحب امتیاز روزنامه‌های نبرد، ایران ما و داریا

دوره

پهلوی دوم

حزب سیاسی

حزب پیکار

والدین

میرزا ابوتراب‌خان مقبل‌السلطنه خراسانی

خویشاوندان

منوچهر اقبال (برادر)


برچسب‌ها: خسرو اقبال, فريدون توللي, احمد قوام السلطنه, دكتر منوچهر اقبال

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنجشنبه دهم اسفند ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 


دکتر علی‌اکبر سیاسی (۱۳۶۹-۱۲۷۴) رئیس دانشگاه تهران از ۱۳۲۱ تا ۱۳۳۳، و چند بار وزیر در دولت ایران بود.

نام کامل علی‌اکبر سیاسی
زادروز ۱۲۷۴ خورشیدی
زادگاه تهران ,  ایران
تاریخ مرگ ۱۳۶۹ خورشیدی
محل مرگ لندن
همسر روشن ملک
والدین حاجی محمدحسین
فعالیت‌ها سیاستمدار و نویسنده
آثار علم‌النفس یا روان‌شناسی از نظر تربیت
گزارش یک زندگی
رئیس دانشگاه تهران (۱۳۳۳-۱۳۲۱)
پس از
قبل از
دکتر مصطفی عدل
دکتر منوچهر اقبال
وزیر فرهنگ
۱۳۲۱
وزیر فرهنگ
وزیر امور خارجه
کابینه ابراهیم حکیمی
وزیر مشاور
کابینه مرتضی‌قلی بیات


برچسب‌ها: دكتر علي اكبر سياسي, دكتر منوچهر اقبال, دانشگاه تهران, محمدرضا پهلوی

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

محمدرضا آشتياني‌زاده فرزند ميرزا هاشم آشتياني (روحاني و نماينده مجلس)


برچسب‌ها: محمدرضا آشتياني‌زاده, احمد قوام السلطنه, دكتر محمد مصدق, ملك الشعرای بهار

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

ابوالقاسم عارف قزوینی (۱۲۵۹ - ۱ بهمن ۱۳۱۲)، شاعر و تصنیف‌ساز ایرانی بود


برچسب‌ها: ابوالقاسم عارف قزوینی, ناصرالدين شاه, رضاخان, احمد قوام السلطنه

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

 

دکتر فريدون کشاورز از پايه‌گذاران اوليه حزب توده ايران، فرزند محمد وکيل‌التجار يزدي، در سال ۱۲۸۶ ، در گيلان متولد شد. تحصيلات ابتدايي خود را در دبستان احمدي رشت به پايان رساند. پس از اخذ ديپلم از مدرسه دارالفنون، عازم اروپا شد و در رشته پزشکي در دانشگاه «تولوز» فرانسه ادامه تحصيل داد و با تخصص در رشته کودکان در ۱۳۱۳ به ايران مراجعت کرد و در بيمارستان شماره يک ارتش انجام وظيفه نمود. وي در ۱۳۱۴ به رياست بخش کودکان در بيمارستان زنان و کودکان (اميراعلم) منصوب شد و بدين ترتيب اولين بيمارستان کودکان در ايران را ايجاد کرد و پس از چندي به بيمارستان رازي منتقل گرديد. از  ۱۳۱۷ به مدت يازده سال استاد دانشگاه تهران بود.

کشاورز در ۱۳۲۰ به عضويت حزب توده ايران درآمد و فعاليتهاي گسترده‌اي را آغاز کرد. در ۱۳۲۱ در کنفرانس اول تهران (اولين مجمع انتخابي حزب) در شمار هيئت ۱۵ نفري کميته ايالتي تهران که وظايف کميته مرکزي حزب توده ايران را داشت انتخابات گرديد. وي در کميته مرکزي موقت مأموريت داشت نخستين کنگره حزب توده ايران را هر چه زودتر تشکيل دهد. در ۱۳۲۲ به سمت نمايندگي دوره ۱۴ مجلس از بندر پهلوي انتخاب شد. و در ۱۳۲۳ در کنگره اول حزب توده ايران شرکت کرد و به عضويت کميته مرکزي، هيئت سياسي و هيئت اجرائيه درآمد. در ۱۳۲۵ به مدت ۷۵ روز وزير فرهنگ کابينه قوام‌السلطنه بود.  کشاورز در  ۱۳۲۷ پس از واقعه سو‌ءقصد به محمدرضا پهلوي و اتهام به اعضاي کميته مرکزي حزب توده در تهران مخفي شد. او در ۱۳۲۸ همراه با رضا رادمنش به دستور هيئت اجرائيه حزب توده به شوروي مهاجرت کرد و در مدارس عالي حزبي و آکادمي علوم اجتماعي مسکو تحصيلاتش را به پايان رساند. در پي اختلاف با کامبخش و کيانوري در ۱۳۳۷ از عضويت کميته مرکزي حزب توده ايران استعفا کرد. نشريات وابسته به حزب توده او را عضو اخراجي خواندند، اما خودش نوشت که استعفا کرده و متن استعفانامه‌اش را نيز به چاپ رساند.

فريدون کشاورز در ۱۳۳۸ به دعوت عبدالکريم قاسم، رهبر عراق، به اين کشور مهاجرت کرد و به تدريس در دانشگاه عراق و طبابت اشتغال داشت. سپس در ۱۳۴۱به الجزاير رفت و به مدت پانزده سال به تدريس طب کودکان پرداخت. کشاورز سالها پس از خروج از شوروي در چين و آلباني با رهبران سياسي ديدار و مذاکره کرد. وي بعدها به سوئيس رفت و در آنجا اقامت گزيد. او نخستين کسي است که اسرار حزب توده را فاش کرد. کشاورز در ۱۳۵۷ قصد بازگشت به ايران را داشت که به دليل بيماري بستري شد و در لوزان تحت عمل آپانديس قرار گرفت و بيماري و نقاهت مانع از حرکت وي شد. و در سوئيس به زندگي خود ادامه داد. آداب و پرورش کودکان؛ من متهم مي‌کنم کميته مرکزي حزب توده ايران را؛ و خاطرات سياسي از آثار اوست. کريم کشاورز نويسنده، مترجم مشهور، برادر اوست. ديگر برادر او جمشید کشاورز (نوازنده و موسیقیدان) بود.

دكتر فريدون کشاورز ، در روز جمعه ( ۱۴ مهرماه ۱۳۸۵ )، پس از چند سال بيماری سخت، در سوئيس درگذشت.

فريدون کشاورز که مانند برخی از رهبران حزب توده، به طور غيابی به اعدام محکوم شده بود، در سال ۱۳۲۸ به اتحاد شوروی (سابق) گريخت. فریدون کشاورز در طول دو سالی که در عراق بود  بارها از رادیو بغداد علیه جمهوری اسلامی ایران، سخنرانی کرد.


برچسب‌ها: دکتر فریدون کشاورز, نورالدين كيانوري, احمد قوام السلطنه, محمدرضا پهلوی
نوشته شده در تاريخ یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

 

 

 

محمد مسعود، نويسنده، روزنامه‌نگار، مدير روزنامه «مرد امروز» يکي از جسور‌ترین و جنجال برانگیزترين روزنامه‌نگاران تاريخ معاصر ايران فرزند ميرزا عبدالله در سال ۱۲۸۰ در شهر مذهبي قم به دنيا آمد. وي پس از اتمام دوره دبستاني به منظور کسب علوم قدیمه و ديني با خواندن کتاب جامع المقدمات تحصيلات خود را در يکي از حوزه‌هاي علميه قم ادامه داد. سال ۱۳۱۱ جهت امرار معاش به تهران آمد و در يک چاپخانه مشغول به کار شد . مقالات وي از سال ۱۳۰۶ در روزنامه‌هاي قانون، آئينه ايران، تهران مصور، شرقي، شفق سرخ و اطلاعات با اسم مستعار «م ـ دهاتي» منتشر مي‌شد و نخستين شاهکار قلمي‌اش به نام «تفريحات شب» در روزنامه شفق سرخ منتشر گرديد که مورد تحسين نويسندگان و محققان آن زمان قرار گرفت. سال ۱۳۱۴ از طرف، وزارت معارف مأمور مطالعه در مطبوعات و تعليمات عاليۀ اروپا شد. وي در اجراي اين مأموريت ابتدا به پاريس و سپس به بروکسل رفت و تا سال ۱۳۱۷در آنجا مشغول تحصيل در رشته روزنامه نگاري شد. در همان سال به علت نشر مقالاتي درباره سوسياليسم در روزنامه لاگازت بلژيک به تهران احضار شد و به دليل تمايلات سوسياليستي مطرود دستگاه رضا شاهي قرار گرفت. پس از بازگشت به کشور با همه تلاشهاي شبانه روزي نتوانست موافقت مقامات رژيم را در کسب امتياز يک نشريه و حتي همکاري قلمي با مطبوعات آن روز دريافت کند و ناگزير براي کسب معاش به تجارت و حق العمل کاري روي آورد.

پس از شهریور ۱۳۲۰ و برقراری آزادی نسبی، با اخذ امتیاز روزنامه‌ای شروع به روزنامه‌نگاری کرد. وی ابتدا می‌خواست به یاد علی‌اکبر داور که موجبات عزیمتش به فرنگ را فراهم ساخته بود و خود روزنامه نگاری قدیمی بود که روزنامه‌ای به نام «مرد آزاد» منتشر می‌ساخت، تقاضای صدور این نام را برای خود کند که طبق قانون مطبوعات امکان نداشت. وی سپس نام «مرد امروز» را برگزید تا سرانجام در اوایل سال ۱۳۲۱ امتیاز آن به نامش صادر شد.

وی زبان تلخی برای انتقاد داشت و همین امر باعث شد که مدت‌ها روزنامه‌ی وی توقیف شود و مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. وی در روزنامه مرد امروز مورخه ۲۵ مرداد ۱۳۲۶ در مقاله‌ی اعتراض‌آمیزی برای اعدام احمد قوام (احمد قوام السلطنه) یک میلیون ریال جایزه تعیین کرده بود.مسعود در يکي از بحراني ترين ادوار تاريخ زندگي ملت ايران به روزنامه نگاري پرداخت و با درج مقالات انتقادي تند نسبت به رجال و دربار، بعد از سه، چهار شماره، در ميان خوانندگان خود جاي وسيع پيدا کرد. او طي شش سال تنها ۱۲۸ شماره روزنامه را منتشر کرد، چه دولت وقت روزنامه‌اش را بيش از پنجاه بار توقيف کرد و اين امر به روال طبيعي نشر آن لطمه زد.

در اوائل سال ۱۳۲۶ با شکل دادن سازماني به نام «مقاومت منفي» کار مبارزه را آغاز کرد و پس از يک ماه آن تشکيلات به نام «سازمان مقاومت ملي» تغيير نام داد.

حملات شديد مسعود نسبت به سياستهاي تجاوزگرانه مسکو و لندن در ايران نقش مهمي در رسوا ساختن و ارتباط حزب توده با مسکو و سرسپردگي برخي احزاب داخلي و عناصر خائن وابسته به لندن ايفا نمود. وي زماني که حزب توده اصرار مي‌ورزيد بر اينکه نفت شمال به شوروي داده شود يکي از کساني بود که با مقالات تند عليه آنان به مخالفت برخاست، به دنبال انتشار چند مقاله و سر مقاله در مرد امروز روزنامه‌هاي وابسته به حزب با چاپ مقالاتي او را مرتجع و آنارشيست خواندند. با انتشار شديدترين حملات قلمي مسعود به قوام السلطنه و با پيشنهاد يک ميليون ريال جايزه براي کسي که او را به قتل برساند، تحت تعقيب قرار گرفت و مدت سه ماه متواري شد و روزنامه‌اش به حال تعليق و توقيف درآمد ولي با اين حال مرد امروز را به صورت يک بولتن محرمانه با مقالات آتشين منتشر مي‌ساخت.

سرانجام در ۲۳ بهمن ۱۳۲۶ به دنبال يک سلسله زد و بندهای سياسي چپ و راست به قتل رسيد. اسراري که او از خسرو روزبه و حزب توده و ارتباط آنان با رزم آرا (رئيس ستاد ارتش) در دست داشت در قتل او بي تأثير نبود.مرگ وي به لحاظ وسعت مقالات تند و تيز او درباره مسائل گوناگون سياسي و اجتماعي و ضربات شديد قلمي که به گروههاي مختلف سياسي و اجتماعي از دولتمردان گرفته تا سياست بازان و دلالان اقتصادي می‌پرداخت تعابير و تفاسير مختلفي را در پي داشت و تا مدتها به صورت رازي ناگشودني باقي ماند. پرونده مسعود به مدت ده سال در دادگستري باقي ماند تا اينکه مهره اصلي ترور «خسرو روزبه» به دام افتاد و پس از بازجوييها به سرپرستي تيم ترور مسعود اعتراف کرد.

ساواک بعدها در کتاب سیر کمونیزم در ایران (کتاب) این قتل را به خسرو روزبه نسبت داد. پس از انقلاب ایران، حزب توده ادعا کرد که در جریان ترور محمد مسعود نقشی نداشته است. ولی در آثار منتشره توسط وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي ايران این ترور به خسرو روزبه منتسب می‌شود. دکتر فریدون کشاورز یکی از سران سابق حزب توده عقیده دارد ترور او بوسیله گروه ترور حزب توده به سردستگی کامبخش و کیانوری کشته شد.

آثار

رمان های سه گانه :

تفریحات شب ( ۱۳۱۱ )

در تلاش معاش ( ۱۳۱۲ )

اشرف مخلوقات ( ۱۳۱۳ )

گلهایی که در جهنم میروید ( ۱۳۲۲ )

بهار عمر ( ۱۳۲۴ ) ( جلد دوم « گلهایی که در جهنم میروید » )


برچسب‌ها: محمد مسعود, خسرو روزبه, دکتر فریدون کشاورز, نورالدين كيانوري
نوشته شده در تاريخ یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

 

محمدتقی بهار

Bahar.jpg

 

 

 

 

 

 

محمدتقی بهار، ملقب به ملک‌الشعرا ، شاعر ، ادیب ، نویسنده ، روزنامه‌نگار و سیاست‌مدار معاصر ایرانی بود.

 

 

 

 

 

زندگی‌نامه

محمدتقی بهار در شانزدهم آبان ۱۲۶۵ ه‍. ش. برابر با ۱۳۰۵ ه‍. ق. در مشهد زاده شد. پدرش میرزا محمدکاظم صبوری، ملک‌الشعرای آستان قدس رضوی در زمان ناصرالدین شاه بود؛ مقامی که پس از درگذشت پدر، به فرمان مظفرالدین شاه، به بهار رسید. خاندان پدری بهار خود را از نسل میرزا احمد صبور کاشانی (درگذشتهٔ ۱۲۲۹)، قصیده‌سرای سرشناس عهد فتحعلی شاه می‌دانند و به همین جهت پدر بهار تخلص صبوری را برگزید. مادرش از یک خانوادهٔ گرجی، که در دورهٔ عباس میرزا به ایران آمده بودند. مادرش نیز مانند پدر اهل سواد و شعر و دانش بود. می‌گوید که پدرش ترجمه‌های الکساندر دوما را که تازه منتشر شده بود به خانه می‌آورد و با صدای بلند برای افراد خانواده می‌خواند و چون خسته می‌شد، مادرش خواندن را ادامه می‌داد.

بهار در چهارسالگی به مکتب رفت و در شش سالگی فارسی و قرآن را به خوبی می‌خواند. از هفت سالگی نزد پدر شاهنامه را آموخت و اولین شعر خود را در همین دوره سرود. اصول ادبیات را نزد پدر فراگرفت و سپس تحصیلات خود را نزد میرزا عبدالجواد ادیب نیشابوری تکمیل کرد. وقتی ۱۵ ساله شد، اوضاع کشور یعنی مرگ ناصرالدین شاه و روی کار آمدن مظفرالدین شاه چنان بود که پدرش به این نتیجه رسید که با تغییر اوضاع دیگر کسی به شاعران اعتنایی نخواهد کرد و تقریبا او را از شعر گفتن منع کرد و تلاش کرد تا وی را به تجارت وادارد.

اما این تلاش به دو دلیل به نتیجه نرسید، نخست اینکه محمدتقی بهار چندان علاقه‌ای به تجارت نداشت و دوم اینکه پدرش در سن ۱۸ سالگی او درگذشت و موفق نشد که جلوی شاعر شدن او را بگیرد. در بیست سالگی به صف مشروطه‌طلبان خراسان پیوست و به انجمن سعادت خراسان راه یافت. اولین آثار ادبی-سیاسی او در روزنامه خراسان بدون امضا به چاپ می‌رسید که مشهورترین آنها مستزادی است خطاب به محمدعلی شاه.

بهار در ۱۳۲۸ روزنامه نوبهار را که ناشر افکار حزب دموکرات بود، منتشر ساخت و به عضویت کمیته ایالتی این حزب درآمد. این روزنامه پس از چندی به دلیل مخالفت با حضور قوای روسیه در ایران و مخاصمه با سیاست آن دولت، به امر کنسول روس تعطیل شد. او بلافاصله روزنامه تازه‌بهار را تأسیس کرد. این روزنامه در محرم ۱۳۳۰ به امر وثوق الدوله، وزیر خارجه تعطیل و بهار نیز دستگیر و به تهران تبعید شد. در ۱۳۳۲ به نمایندگی مجلس سوم شورای ملی انتخاب شد. یک سال بعد دوره سوم نوبهار را در تهران منتشر کرد و در ۱۳۳۴ انجمن ادبی دانشکده و نیز مجله دانشکده را بنیان گذاشت که به اعتقاد او مکتب تازه‌ای در نظم و نثر پدید آورد. علاوه بر بهار عده‌ای از اهل قلم مانند عباس اقبال آشتیانی، غلامرضا رشید یاسمی، سعید نفیسی و تیمورتاش با این مجله همکاری داشتند.

انتشار نوبهار بارها ممنوع و دوباره آزاد شد. یکی از معروفترین قصیده‌های بهار، «بث‌الشکوی»، در ۱۳۳۷ به مناسبت توقیف نوبهار سروده شده‌است. کودتای ۱۲۹۹ بهار را برای سه ماه خانه‌نشین کرد و در همین مدت، یکی از به یادماندنی‌ترین قصیده‌های خود، هیجان روح، را سرود. چندی بعد که زندانیان رژیم کودتا آزاد شدند، و قوام‌السلطنه نخست‌وزیر شد، بهار به نمایندگی مجلس چهارم انتخاب شد. از این دوره با سیدحسن مدرس رهبر فراکسیون اقلیت همراهی می‌کرد. بهار در این دوره نزد هرتسفلد زبان پهلوی می‌آموخت.

در مجلس پنجم بهار در صف مخالفان جمهوری رضاخانی جای گزید و معتقد بود که موافقت سردارسپه با جمهوری، اسباب تردید مردم شده‌است و مردم نتیجه چنین جمهوری را دیکتاتوری رضاخان می‌بینند. بعدها بهار در این دوره خطر مخالفت با سردار سپه را دریافت و اشعاری ظاهراً در تحسین جمهوری سرود. در پایان دورهٔ ششم مجلس، با استقرار سلطنت رضاشاه، دیگر زمینه‌ای برای فعالیت سیاسی بهار وجود نداشت و او هوشمندانه از سیاست کناره گرفت. وی پیش از آن در تیرماه ۱۳۰۵ به عضویت شورای عالی معارف منصوب شده بود که این سمت را تا ۱۳۲۲ حفظ کرد.

بهار در این دوران به فعالیت علمی و آموزشی روی آورد و در کنار استادانی چون عباس اقبال آشتیانی، بدیع‌الزمان فروزانفر و صادق رضازاده شفق در سال تحصیلی ۱۳۰۷-۱۳۰۸ در دارالمعلمین عالی به تدریس پرداخت. در ۱۳۰۸، به اتهام مخالفتهای پنهان با رضاشاه، برای مدتی به زندان افتاد و تا ۱۳۱۲ چند بار به حبس و تبعید محکوم شد. در ۱۳۱۲ از زندان آزاد و به اصفهان تبعید شد و در ۱۳۱۳ با وساطت محمدعلی فروغی برای شرکت در جشن‌های هزاره فردوسی به تهران فراخوانده شد.

از آن به بعد، سرشارترین دوران کار علمی بهار که با انزوای او در ۱۳۰۷ پس از پایان مجلس ششم و کناره‌گیری از مجلس آغاز شده بود غنای بیشتری یافت. طی این دوره بود که بار دیگر به مطالعهٔ متون و تتبع و تحقیق ادبی و زبانی پرداخت. در ۱۳۱۱ در اجرای قراردادهایی که در زمان علی‌اصغر حکمت با وزارت معارف منعقد کرد، به تصحیح متونی چون مجمل‌التواریخ و القصص، تاریخ بلعمی و منتخب جوامع‌الحکایات عوفی پرداخت. دستاورد ادبی و علمی او در این دوره، تصحیح متون، ترجمه آثاری از پهلوی به فارسی، تألیف سبک‌شناسی و نگارش احوال فردوسی بر مبنای شاهنامه بود. در ۱۳۱۶ تدریس در دوره دکتری ادبیات فارسی را به عهده گرفت.

با سقوط رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰، بهار مجدداً به فعالیت سیاسی و اجتماعی روی آورد و قصیده حب‌الوطن را در اندرز به شاه جدید سرود. روزنامه نوبهار را دوباره منتشر کرد و تاریخ مختصر احزاب سیاسی را در دو جلد در سال  ۱۳۲۲ نگاشت. از ۱۳۲۲ تا ۱۳۲۶، رئیس کمیسیون ادبی انجمن روابط فرهنگی ایران و شوروی بود و اولین کنگره نویسندگان ایران در ۱۳۲۴ از طرف این انجمن به ریاست او تشکیل شد.

پس از غائلهٔ آذربایجان در ۱۳۲۴، بهار زیر لوای قوام‌السلطنه به فعالیت سیاسی روی آورد و در کنگرهٔ حزب دموکرات ایران مجدانه شرکت کرد. در بهمن ۱۳۲۴ در کابینهٔ قوام وزیر فرهنگ شد، اما وزارت او چند ماهی بیش طول نکشید و استعفا کرد. در ۱۳۲۶ به عنوان نماینده تهران در مجلس پانزدهم انتخاب شد و ریاست فراکسیون حزب دموکرات را به عهده گرفت. اما بر اثر ابتلا به بیماری سل، تنها در ماههای تیر، مرداد و شهریور ۱۳۲۶ فرصت حضور در مجلس را یافت. در نیمهٔ دوم ۱۳۲۶ بهار که به بیماری سل مبتلا گشته بود، با استفاده از مرخصی استعلاجی از مجلس، برای معالجه به شهر لوزان در سویس رفت. بهار قصیده به‌یاد وطن معروف به «لُزَنیه» را در همین شهر سرود. اما مضیقهٔ شدید مالی باعث گردید که بهار با نیمه‌کاره رها کردن معالجه راهی ایران شود. سفر بهار به سویس کمی بیش از یک سال تا اردیبهشت ۱۳۲۸ طول کشید. بهار در بازگشت به ایران به تدریس دانشگاهی ادامه داد.

در خرداد ۱۳۲۹ جمعیت ایرانی هواداران صلح تأسیس گردید و بهار که از پایه‌گذاران آن بود (اعضای مؤسس دیگر: دکتر علی شایگان، حائری‌زاده، مهندس قاسمی، دکتر حکمت، احمد لنکرانی، محمد رشاد و محمود هرمز)، به ریاست جمعیت انتخاب شد و قصیدهٔ معروف جغد جنگ را، به اقتفای چکامهٔ بلند منوچهری سرود.

بهار در روز دوم اردیبهشت ۱۳۳۰، در خانه مسکونی خود در تهران زندگی بعلت ابتلا به بیماری سل در گذشت را و در شمیران در آرامگاه ظهیرالدوله به خاک سپرده شد. دوباره لازم به یادآوری است كه وی دو سال قبل از مرگ ، درمان بیماری خود را در خارج از كشور به علت عدم تمكن مالی نیمه كاره گذاشته بود !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

بررسی آثار

آثار منثور و منظوم بهار متنوع است و انواع شعر سنتی و اشعار به زبان محلی، تصنیف و ترانه، مقاله‌ها و سخنرانیهای سیاسی و انتقادی، رساله‌های تحقیقی، نمایشنامه، اخوانیات و مکتوبات، تصحیح انتقادی متون، ترجمه‌های متون پهلوی، سبک‌شناسی نظم و نثر، دستورزبان، تاریخ احزاب، مقدمه بر کتابها و حواشی بر متون به خصوص شاهنامهٔ فردوسی را در برمی‌گیرد.

مهم‌ترین اثر بهار دیوان اشعار اوست که به اعتباری کارنامهٔ عمر او نیز به شمار می‌رود. این دیوان در زمان حیات او به چاپ نرسید. جلال متینی از بهار نقل می‌کند که می‌خواسته‌است سروده‌های خود را از صافی نقد بگذراند و منتخب دیوان خود را به چاپ برساند و از وزارت فرهنگ خواستار شده بود که دوتن آشنا با شعر و شاعری را برای پاک‌نویس اشعارش در اختیار او بگذارد، اما این تقاضا اجابت نشد.

در میان آثار تحقیقی بهار نیز سبک‌شناسی یا تاریخ تطور نثر فارسی ممتاز است. این کتاب حاصل ۳۰ سال تتبع و تدریس استاد است. هنوز هم کتابی در این موضوع که بتواند با آن رقابت کند تألیف نشده‌است. بهار به این مبحث از علوم ادبی در زبان فارسی استقلال و هویت بخشید و درس دانشگاهی آن، به حق به نام او مُهر خورد. ژیلبر لازار در اثر نفیس خود «زبان کهن‌ترین آثار نثر فارسی» به سبک‌شناسی بهار بیش از هر اثر دیگر استناد کرده، و آن کتاب را اثری افتخارآمیز شمرده‌است.

بهار بخشی از سبک‌شناسی شعر را نیز که چند دوره آن را درس داده، و با وزارت فرهنگ در بهار ۱۳۲۹ برای چاپ و نشر آن قرارداد بسته بود، نوشت که با شدت گرفتن بیماری سل مجال آن پیدا نکرد تا تدوین و نگارش این اثر را به پایان برساند. اما تقریرات درسی او با عنوان تاریخ تطور شعر فارسی چاپ و منتشر شد. عبدالحسین زرین‌کوب در وصف سبک‌شناسی شعر بهار می‌نویسد که او بیان خصوصیات مکتبهای شعر فارسی را ضابطه بخشید و کارهایی که بعدها در این باب صورت گرفت، جز تکرار و شرح آن نیست.

بهار در تدوین دستور زبان، معروف به دستور پنج استاد (تهران، ۱۳۲۹) سهم عمده دارد. به ویژه در مبحث فعل، تمایز مادهٔ مضارع و ماضی و انواع مشتقات هر یک، ابتکار شخصی اوست. او ضمن درس سبک‌شناسی نثر، نکات دستوری تازه‌ای بیان می‌کرد و اصرار داشت که در امتحان درس سبک‌شناسی این نکات را نیز موضوع سؤال قرار دهد.

مقالات ادبی و تحقیقی بهار، در زمان حیات یا پس از وفات او در جراید و مجلات و نشریات متعدد از جمله نوبهار، مهر، ایران، دانشکده، باختر، ارمغان، تعلیم و تربیت، دانش، جهان نو، یغما، آموزش و پرورش، نگین، گلهای رنگارنگ، پیام نو، نامهٔ فرهنگستان، فردوسی، آینده، آرمان، مهر ایران، ایران‌نامه و سخن چاپ و منتشر شد. این مقاله‌ها در مباحث گوناگون زبانی، ادبی، تاریخی، واژه‌شناسی، دستور، خط، احوال رجال سیاسی و مذهبی، نقد متون و همچنین شامل نقد شعر و مکاتبات است.

 

 
 
آرامگاه بهار
 

در عرصه شاعری

برخی را عقیده بر آن است که بعد از جامی، در انسجام کلام و روانی طبع و جامعیت، شاعری هم پایه بهار نداشته‌ایم. بهار تحصیلات خود را به شیوه امروزی فرا نگرفته بود، اما با مطالعه عمیق در آثار گذشتگان به مدد حافظه پر بار و سرشار خود، این نقیصه را جبران کرد و در فنون ادبی و تحقیقی به پایه‌ای از جامعیت رسید که بزرگترین محققان زمان به گفته‌ها و نوشته‌های او استناد می‌کردند. به زبان عربی تا آن حد که بتواند از مسیر تحقیق و تتبع به آسانی بگذرد آشنا بود و با زبانهای فرانسه و انگلیسی تا حدودی آشنایی داشت. دیوانهای شاعران سلف را به دقت خوانده بود و این خود به حضور ذهن او در یافتن و به کار بردن لغات در ترکیبات شعری یاری می‌رساند. بهار در بدیهه گویی و ارتجال، طبعی فراخ اندیش و زودیاب داشت و به آسانی از مضایق وزن و تنگنای قافیه بیرون می‌آمد. پایه و مقام شاعری او در عنفوان جوانی در حدی بود که بعضی از حاسدان سروده‌های او را به پدرش یا به بهار شروانی نسبت می‌دادند. حاسدان او را در معرض آزمایش نیز قرار دادند و لغاتی ناهنجار را بارها در اختیار او قرار دادند تا آنها را در یک بیت یا یک رباعی جای دهد و او در همه موارد خوب از عهده برمی‌آمد، و اعجاب و تحسین حاضران را برمی‌انگیخت.

قصاید او بیشتر ساخته و پرداخته طبع خود اوست. گاه نیز قصاید شعرای سلف را مانند رودکی، فرخی، جمال الدین عبدالرزاق، منوچهری و سنایی در وزن و قافیه تقلید کرده و به اصطلاح جواب گفته‌است. او در این شیوه تقلید نیز نوآوریهایی دارد. در قصیده‌ای که به تقلید از منوچهری سروده، توانسته‌است الفاظ بیگانه را در مضامین نو چنان جای دهد که در بافت کلام ناهمگون و ناهنجار به نظر نرسد.

هنر شاعری او را بعد از قصیده، باید در مثنویهای او دید، مثنویهای کوتاه و بلندی که شمار آنها به بیش از هشتاد می‌رسد. در این میان مثنویهایی که در بحر حدیقه سنایی یا شاهنامه فردوسی و یا سبحه الابرار جامی سروده‌است بسیار جلب نظر می‌کند و در آنها از لحاظ شیوه گفتار به سبک این سه شاعر بسیار نزدیک شده‌است. بهار شاعری غزلسرا نبود و خود نیز چنین ادعایی نداشت. قصاید خود را به اقتضای طبع و غزلیات را بر سبیل تفنن می‌سرود. در میان غزلهای او نمونه‌هایی که بتوان آنها را از حیث مضمون با سروده‌های غزلسرایان معروف مقایسه کرد اندک است، هرچند از جنبه لفظی و فخامت و انسجام کلام بدان ایرادی نمی‌توان گرفت، جز آنکه در غزل نیز بر خلاف رسم متعارف، گاه به تصریح و گاه به کنایه، مضامین انتقادآمیز و شکوائیه و وطنی و سیاسی را نیز گنجانیده‌است. بهار در دیگر اقسام شعر نیز طبع آزمایی کرده و آثار ارزنده‌ای از خود به جا گذاشته‌است.

از تصنیفها و ترانه‌های سرودهٔ بهار «بهار دلکش»، «باد صبا بر گل گذر کن»، «ای شهنشه»، «ای شکسته دل»، «گر رقیب آید»، «ایران هنگام کار»، «ز من نگارم»، «پرده ز رخ برافکن»، «سرود پهلوی»، «عروس گل» و «مرغ سحر» را باید نام برد.

فهرست کتاب‌های منتشرشده

  • منظومهٔ چهار خطابه، ۱۳۰۵
  • اندرزهای آذرباد ماراسپندان (ترجمهٔ منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
  • یادگار زریران (ترجمهٔ منظوم از پهلوی)، ۱۳۱۲
  • زندگانی مانی، ۱۳۱۳
  • گلشن صبا، فتحعلی خان صبا (تصحیح)، ۱۳۱۳
  • احوال فردوسی، ۱۳۱۳
  • تاریخ سیستان (تصحیح)، ۱۳۱۴
  • رسالهٔ نفس ارسطو ترجمهٔ باباافضل کاشانی (تصحیح)، ۱۳۱۶
  • مجمل‌التواریخ والقصص (تصحیح)، ۱۳۱۸
  • منتخب جوامع‌الحکایات، سدیدالدین عوفی (تصحیح)، ۱۳۲۴
  • سبک شناسی، (سه جلد) ۱۳۲۱-۱۳۲۶
  • تاریخ مختصر احزاب سیاسی (دو جلد)، ۱۳۲۱-۱۳۶۳
  • دستور زبان فارسی پنج استاد (به همراهی قریب، فروزانفر، رشید یاسمی، همایی)، ۱۳۲۹
  • شعر در ایران، ۱۳۳۳
  • تاریخ تطّور در شعر فارسی، ۱۳۳۴
  • دیوان اشعار، تهران، ۱۳۳۵
  • تاریخ بلعمی، ابوعلی محمدبن محمد بلعمی (تصحیح) (به کوشش محمد پروین گنابادی)، ۱۳۴۱
  • فردوسی‌نامه بهار، (به کوشش محمد گلبن)، ۱۳۴۵
  • رساله در احوال محمدبن جریر طبری
  • بهار و ادب فارسی

برچسب‌ها: ملك الشعرای بهار, احمد قوام السلطنه, رضاخان, شعرا
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

 

          منوچهر اقبال فرزند حاج مقبل‌السلطنه خراسانی معروف به اقبال‌التولیه در ۲۱مهر ماه سال ۱۲۸۸هجری خورشیدی برابر با ۲۷رمضان ۱۳۲۷ هجری قمری در كاشمر متولد شد. اقبال تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در مشهد و تهران به پایان برد و برای تكمیل تحصیلات به فرانسه رفت و در رشته پزشكی دكترا گرفته و به ایران بازگشت.

همسر دكتر اقبال یك خانم فرانسوی به نام " آلیس ربوبر " بود كه حاصل این ازدواج سه فرزند دختر به نامهای هما ( نیكل ) ، فرشته ( مونیك ) و مریم ( فرانسوا ) بود ، كه مریم با شهریار شفیق فرزند اشرف ازواج كرد و عروس اشرف پهلوی شد .

دكتر اقبال پس از بازگشت به ایران ۱۳۱۲ تا ۱۳۲۰ عهده دار مشاغل پزشكی از جمله :

ریاست اداره بهداری شهرداری مشهد، ریاست بخش بیماریهای عفونی بیمارستان رازی، دانشیاری و استادی دانشكده پزشكی دانشگاه تهران بود.

دكتر اقبال كار سیاسی خود را با معاونت وزارت بهداری در دولت اول قوام (۱۳۲۱) آغاز كرد و سپس در دولتهای قوام، هژیر، سالار و منصور به وزارت فرهنگ، راه، بهداری و كشور رسید. با روی كار آمدن سپهبد رزم‌آرا به استانداری آذربایجان رسید همچنین ریاست دانشگاه تبریز را عهده دار شد.

دكتر اقبال ۱۳۳۱ عازم اروپا شد و پس از كودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به ایران بازگشت و سناتور انتصابی تهران شد و سپس به وزارت دربار رسید. در ۱۳۳۶نخست‌وزیری منصوب و تا شهریور ۱۳۳۹ این سمت را عهده دار بود. در دوران نخست‌وزیری او دو حزب ملیّون به رهبری دكتر اقبال و حزب مردم به رهبری امیراسدالله علم تشكیل شد و همچنین انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی انجام گرفت ولی به علت دخالت دولت و تقلب در آراء، حزب مردم و منفردین اعتراض كرده و درگیری ایجاد شد و همگی خواهان ابطال آراء بودند. شاه نیز در یك مصاحبه مطبوعاتی انتخابات را مردود اعلام كرد و دكتر منوچهر اقبال از سمت خود استعفا داد. دوران نخست وزیری وی از تاریخ ۱۵/ ۱/ ۱۳۳۶ بعد از حسین علا شروع شد و در شهریور ۱۳۳۹ با استعفاء این منصب را به جعفر شریف امامی سپرد .

پس از نخست‌وزیری دكتر اقبال كه ریاست دانشگاه تهران را عهده دار و نماینده دوره بیستم مجلس شورا از مشهد بود مورد تعرض دانشجویان قرار گرفت و اتومبیلش به آتش كشیده شد. پس از این ماجرا اقبال از ایران خارج شد و در ۱۳۴۲ كه به ایران بازگشت به مدیرعاملی شركت نفت ایران منصوب شد. و تا پایان حیات خود در این سمت باقی ماند. معتقد هستند كه سازمان نظام پزشكی را هم ایشان تاسیس كرده اند .

دكتر اقبال در تاریخ ۱۴ آذر ماه ۱۳۵۶ یكساعت بعد از ملاقات با فرستاده شاه كه خواهان استعفای وی از مدیر عاملی شركت نفت بود ایشان بر اثر سكته قلبی در سن ۶۸ سالگی در تهران درگذشت .

متاسفانه ایشان طی مقالاتی كلیه گذشته دینی ، علمی ، معماری و ... ایران باستان و ایران قبل از اسلام را زیر سئوال برده است و این در حالیست كه شخص ایشان به دوران بعد از اسلام هم اعتقادی نداشته و هیچ بعید نیست كه این هجمه وحشتناك ایشان در مورد ایران قبل از اسلام و دین و شخص زرتشت كه حتی به نامه نگاری با آلبرت انیشتین هم كشید و نامه ای سراسر دروغ و دغل درباره ایران باستان و زرتشت و نفی آنها برای انیشتین نوشت و در داخل كشور با دربار و استاد ابراهیم پورداود و ... در افتاد به فرمان بزرگ لژ فراماسونری در انگلستان بوده كه ایشان عضو لژ بوده اند . شاید دلیل اصلی حمله به ایشان در دانشگاه تهران و آتش زدن ماشین وی هم بیشتر این موارد بوده تا مسائل سیاسی ...

دكتر منوچهر اقبال در دوران حیات سیاسی خود در احزاب گوناگون چون حزب اراده ملی، حزب دموكرات و... مشاركت داشت و خود نیز حزب ملیّون و جمعیتی به نام « جمعیت یاران» را تشكیل داد. او فراماسونر و از مؤسسین لژ خورشید تابان بود.

 


برچسب‌ها: دكتر منوچهر اقبال, احمد قوام السلطنه, امير اسدالله علم, جعفر شريف امامي
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
كلنل محمدتقی خان پسیان فرزند یاور محمدخان پسیان (عنایت‌السلطان) در سال ۱۳۰۹قمری برابر با سال ۱۲۷۱خورشیدی در تبریز متولد شد. دوران تحصیلات ابتدائی خود را در تبریز تا سال ۱۳۲۳قمری به پایان رسانید و سپس در سال ۱۳۲۴قمری برای تكمیل تحصیلات خود به تهران رفت و وارد مؤسسه نظام شد. در سال ۱۳۲۹قمری در سن ۲۰سالگی با درجه نایب دومی (ستوان دوم) وارد خدمت شد و به تدریج با درجه سلطانی (سروان) پیش رفت. در سال ۱۳۳۱قمری وارد مدرسه صاحب‌منصبان ژاندارمری شد و تا ۱۱ربیع‌الثانی ۱۳۳۲قمری در مدرسه مزبور مشغول تحصیل بود. پس از آن در حالی كه هنوز یك ماه از پایان دوره تحصیلی وی باقی مانده بود، به ریاست یك اسكادران صاحب‌منصب جزء به مأموریت بروجرد رفت و طی جنگی كه بین قوای او با الوار پیش آمد، در تاریخ ۲۳ربیع‌الثانی ۱۳۳۲قمری روی تپه‌ای مجروح شد و به علت شركت در این جنگ به درجه یاوری (سرگرد) رسید. در ۲۰رجب ۱۳۳۲قمری به ریاست ” باطالیان“ (گردان) همدان منصوب شد و تا ۱۴محرم ۱۳۳۴قمری در این سمت باقی ماند. هنگام جنگ جهانی اول و تجاوز قوای بیگانه به ایران، در اثر ” جنگ مصّلا“ شهرت شجاعتش در همه جا پیچید. در ششم شعبان ۱۳۳۵قمری راهی كشور آلمان شد و در آنجا در قسمت هوانوردی به كارآموزی پرداخت. در سوم جمادی‌الاول ۱۳۳۸قمری وارد تهران شد و پس از مدتی در ششم ذی‌الحجه ۱۳۳۸قمری با سمت ریاست ژاندارمری خراسان، راهی آن دیار شد. پس از كودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹خورشیدی و روی كار آمدن دولت سیدضیاءالدین طباطبایی، كلنل پسیان طبق دستور رئیس دولت، در سیزدهم فروردین ماه ۱۳۰۰خورشیدی اقدام به دستگیری احمد قوام (قوام‌السلطنه) والی خراسان كرد و پس از مصادره اموال وی، او را تحت الحفظ به تهران فرستاد و خود كفالت استانداری خراسان را به عهده گرفت.

 به دنبال سقوط حكومت صد روزه سیدضیاءالدین، قوام‌السلطنه از زندان خارج شد و در كاخ فرح‌آباد فرمان رئیس‌الوزرائی خود را از احمدشاه قاجار دریافت كرد. با روی كار آمدن قوام، تلگرافی به مشهد مخابره شد و كلنل از كفالت ایالت خراسان بركنار گردید و شخصی به نام نجدالسلطنه به كفالت استانداری برگزیده شد. نجدالسلطنه در اداره ایالتی حضور یافت و به انجام وظایف خود مشغول گردید. كلنل پسیان چون از حكومت قوام‌السلطنه بیمناك شده بود به فكر طغیان افتاد و مصمم گردید كه خود زمام امور خراسان را در دست گیرد. هنوز چندی از كفالت نجدالسلطنه نگذشته بود كه پسیان شخص نامبرده را توقیف كرد و خود اداره حكومتی را در دست گرفت. پس از آن دولت، نجفقلی خان صمصام‌السلطنه بختیاری را به حكومت خراسان منصوب كرد. صمصام‌السلطنه نیز برای دلجویی یا فریب كلنل پسیان، وی را طی حكمی در نهم مرداد ۱۳۰۰خورشیدی به كفالت ایالت خراسان منصوب كرد.

برخورد شدید كلنل با قوام‌السلطنه از اواخر مرداد ۱۳۰۰خورشیدی رنگ دیگری به خود گرفت. دولت با تطمیع كلنل پسیان به وی پیشنهاد داد تا با دریافت حقوق دو ساله خود به همراه مهدی خان معتصم‌السلطنه فرخ (كارگزار خراسان) و ماژور اسمعیل خان بهادر (مأمور اجرای فرمان دستگیری قوام) به اروپا مسافرت كند و امور ایالت را به تولیت آستان قدس واگذار نماید. اما كلنل با این پیشنهاد مخالفت كرد و آن را نپذیرفت. قوام‌السلطنه طی ارسال تلگرافهایی كه به حاكمان و خوانین منطقه می‌فرستاد، كلنل را یاغی و متمرّد معرفی می‌كرد و آنان را علیه وی برمی‌انگیخت.

محمدابراهیم خان شوكت‌الملك علم والی قائنات كه از طرف قوام‌السلطنه دستور سركوبی كلنل را داشت، نماینده خود محمدولی خان اسدی را به مشهد فرستاد تا قرار ملاقاتی را با كلنل ترتیب دهد. محمدتقی خان پسیان تصمیم گرفت هنگامی كه برای سركشی به اردوی ژاندارم به گناباد می‌رود، در آن شهر ملاقاتی با شوكت‌الملك داشته باشد. اما با شنیدن خبر شورش كردهای قوچان، بدون ملاقات با شوكت‌الملك گناباد را ترك كرد و به مشهد رفت. كلنل برای سركوبی شورش، از مشهد راهی قوچان شد و در جعفرآباد در دو فرسنگی قوچان جنگ سختی بین قوای كلنل و كردهای قوچان درگرفت. این جنگ كه در روز دوشنبه نهم مهر ماه ۱۳۰۰خورشیدی اتفاق افتاد به شكست نیروهای ژاندارم منتهی شد و كلنل در حالی كه یكه و تنها مانده بود، كشته شد و پس از مرگ، قوای اكراد قوچان سرش را از بدن جدا كردند.

روز پانزدهم مهر ۱۳۰۰خورشیدی جنازه و سر كلنل محمدتقی خان پسیان با تجلیل و احترامات نظامی به مشهد وارد و با حضور عده‌ای از صاحب منصبان و افراد ژاندارم و جمعی از اهالی شهر و هواداران كلنل تشییع شد و در همان روز در محل آرامگاه نادرشاه واقع در باغ نادری مشهد به خاك سپرده شد.

كلنل پسیان مردی رشید بود و به هنگام مرگ بیش از سی سال از عمرش نگذشته بود. به زبان و ادبیات فارسی و موسیقی ایران نیز دلبستگی داشت و گاهی شعر می‌سرود. از وی چند ترجمه و مقاله به یادگار باقی مانده است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع و مأخذ:

۱. حسن مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، تهران، الهام، ۱۳۶۹. ج ۲.

۲. محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، امیركبیر، ۱۳۵۷. ج ۱ . 

۳ . باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، گفتارـ علم، ۱۳۸۰. ج ۱ .

۴. باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، تهران، گفتار، ۱۳۷۲. ج ۱.

 

 

محمد تقی خان پسیان در زمان نایب اولی یا ستوان یكمی

 


برچسب‌ها: كلنل محمدتقی خان پسیان, سیدضیاءالدین طباطبایی, احمد قوام السلطنه, احمدشاه قاجار
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک