بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..
فاخره صبا
تولد ۱۲۹۹
 
تهران، ایران
ملیت ایرانی
مرگ ۲۲ تیر ۱۳۸۶ (۸۶ سال)
سبک‌(ها) کلاسیک
نوع صوت متزو سوپرانو

فاخره صبا (زاده آبان ۱۲۹۹ درگذشته ۲۲ تیر ۱۳۸۶) خواننده اپرا (متزو سوپرانو)، نویسنده و فرهنگ‌نویس ...


برچسب‌ها: فاخره صبا, گورستان بهشت زهرا تهران, علیرضا افضلی پور, ابوالحسن صبا

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه سوم مرداد ۱۳۹۷ توسط آ . پاسارگاد
 

 

مهر: احمد ابراهیمی استاد آواز ایرانی ساعاتی پیش در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان فرمانیه تهران درگذشت.( سه شنبه ۴ تيرماه ۱۳۹۲ )

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی موسیقی ایران، احمد ابراهیمی ردیف‌دان و مدرس آواز و خواننده پیش‌کسوت موسیقی ایران از هفته گذشته به دلیل عارضه قلبی در بخش اورژانس بیمارستان امام خمینی (ره) بستری و به علت عدم اختصاص تخت خالی در بخش آی سی یو به بیمارستان فرمانیه منتقل شد. این هنرمند موسیقی کشورمان که به گفته همسرش طی روزهای گذشته از نظر جسمی وضعیت رو به بهبودی داشت ساعاتی پیش دارفانی را وداع گفت.


برچسب‌ها: احمد ابراهیمی, حسين بهزاد, اِسماعیل اَدیب خوانساری, ابوالحسن صبا

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه چهارم تیر ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

بیژن ترقی (۱۲ اسفند ۱۳۰۸ - ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸) شاعر و ترانه‌سرای ایرانی


برچسب‌ها: بیژن ترقی, عبدالجبار كاكايي, روح الله خالقي, همایون خرم

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

غلامحسین بنان، (اردیبهشت ۱۲۹۰، تهران - ۸ اسفند ۱۳۶۴، تهران) خواننده ایرانی است که از سالهای ۱۳۲۱ تا دهه ۵۰ در زمینه موسیقی ملی ایران فعالیت داشت. او عضو شورای موسیقی رادیو، استاد آواز هنرستان موسیقی تهران و بنیان‌گذار انجمن موسیقی ایران بوده‌است.

غلامحسین بنان

زادروز

اردیبهشت ۱۲۹۰
تهران

درگذشت

۸ اسفند ۱۳۶۴ (۷۴ سال)
بیمارستان ایرانمهر تهران

پیشه

خواننده


برچسب‌ها: غلامحسين بنان, ابوالحسن صبا, محمدرضا شجريان, همایون خرم

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه هشتم اسفند ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

اکبر گلپایگانی

اکبر گلپایگانی در ۱۰ بهمن ۱۳۱۲ در محله تکیه زرگرهای تهران به دنیا آمد.


برچسب‌ها: اكبر گلپا, جواد معروفي, ابوالحسن صبا, همایون خرم

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

 

فرهاد فخرالدینی (زادهٔ ۱۳۱۶ در تبریز ) موسیقی‌دان ایرانی است که به مدت ۱۱ سال رهبر ارکستر ملی ایران بود. او هم‌اکنون یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران است.

پدرش محمدعلی فخرالدینی متخلص به «محزون» ۱۳۶۵-۱۲۷۸، از شعرای آذربایجان بود که نزد مردم آن سرزمین از احترام خاصی برخوردار بود.  برادر بزرگش فخرالدین فخرالدینی عکاس نامدار پرتره‌است. برادر کوچکترش فاروق فخرالدینی ضمن اشتغال به حرفه عکاسی. از ورزشکارن به نام بوده و سال‌ها سمت مربی گری تیم ملی والیبال ایران را به عهده داشته‌است.

خاطرات دوران كودكي :
 
 برادر بزرگ فرهاد تاري داشت كه اوقات فراغت خود را با آن مي گذراند. هرگاه كه او در منزل نبود فرهاد به سراغ تار او مي رفت و چون در اين كار علاقه و استعداد خاصي داشت ، پدر وي ويولوني تهيه كرد و او را تشويق به فراگيري اين ساز كرد.

همسر :


  فرهاد فخرالديني در سال ۱۳۴۲ ازدواج كرده و داراي دو فرزند پسر به نام هاي فرشاد و فرزاد است. همسرش كه بسيار علاقمند به شعر و موسيقي است ، همواره يار و ياور او و مشاور كارهاي هنريش بوده است.

زندگی‌نامه :

فخرالدینی نواختن ویلون را از کودکی آغاز کرد و تحصیلات موسیقی‌اش را در هنرستان عالی موسیقی ملی و «موسسه موسیقی شناسی»-که تنها برای یک دوره چهار ساله در سال‌های دههٔ ۴۰ در تهران بنیاد شده بود-گذراند. هنوز تحصیلاتش در هنرستان عالی به پایان نرسیده بود که از طرف حسین دهلوی (ریاست وقت هنرستان) به تدریس در آن‌جا دعوت شد. از اساتیدی که فخرالدینی نزد آن‌ها موسیقی را فراگرفته می‌توان از احمد مهاجر، ابوالحسن صبا، علی تجویدی و امانوئل ملیک اصلانیان نام برد.

خاطرات و وقايع دوران تحصيل :

 فرهاد فخرالديني صرف نظر از كار عملي موسيقي به مطالعه و تحقيقات علمي نيز پرداخته است و اين كار را نيز از همان زماني كه در دوره عالي هنرستان موسيقي ملي تحصيل مي كرد شروع نمود. در اين مورد چنين مي گويد: « از استاداني كه در دوره عالي در پرورش و تعليم من سهم عمده داشتند بايد از دكتر مهدي بركشلي يادكنم كه نه تنها به عنوان يك استاد خوب ، با معلومات و دلسوز او را شناختم ، بلكه الگوي موسيقي عملي در من موثر بودند... او اولين بار از من خواست تنبور خراسان را به روش ابو نصر فارابي كه با روايت خود فارابي نوشته و به وسيله دكتر بركشلي شرح داده شده بود ، پرده بندي نمايم. اين كار بعد از شش ماه به پايان رسيد و طي كنفرانسي كه از طرف هنرستان ، در تاريخ ۲۲ بهمن ۱۳۴۱ ترتيب داده شد ، صداهاي حاصله از پرده هاي اين ساز در حضور هنرمندان و علاقمندان شنيده شد و باعث حيرت و تحسي حضار گرديد و بايد بگويم ، خودم هم مانند استادم و استادان ديگر حاضر در جلسه از اين كه صداهاي حدود هزار سال پيش را روي تنبور پرده بندي مي شنيديم ، احساس غرور مي كردم. اتفاق جالبي به وقوع پيوسته و شاهد آن بوديم كه صداها و درجات گام موسيقي ايران از هزاران سال پيش به اين طرف تغييري ننموده است و من به اين موفقيت كه به دست آورده بودم مباهات مي كردم...»

فعالیت حرفه‌ای :

او از سال ۱۳۴۷ و با شوهر آهو خانم آهنگ‌سازی فیلم را شروع کرد و تا به امروز برای بیش از ۱۵ فیلم و سریال موسیقی ساخته‌است.

از ديگر آثار سينمايي كه وي آهنگسازي آن‌ها را انجام داد مي‌توان به اين فيلم‌ها اشاره كرد:
 کمال ‌الملک (علي حاتمي ۱۳۶۳)، گزارش يک قتل (محمدعلي نجفي ۱۳۶۵)، بوعلي سينا (کيهان رهگذار ۱۳۶۶)، پرستار شب (محمدعلي نجفي ۱۳۶۶)، روز باشکوه (کيانوش عياري ۱۳۶۷)، شاخه‌ هاي بيد (امرالله احمدجو ۱۳۶۷)، جستجوگر (محمد متوسلاني ۱۳۶۸)، ساوالان ( يدالله صمدي ۱۳۶۸)، آپارتمان شماره ۱۳ (يدالله صمدي۱۳۶۹)، ملک خاتون (حسن محمدزاده ۱۳۶۹)، قرق (احمد هاشمي ۱۳۷۰)، زندان ديو (حسن هدايت  ۱۳۷۱)، آدم برفي (داود ميرباقري ۱۳۷۳)، مسافر ري (داود ۱۳۷۹)، وعده ديدار (جمال شورجه ۱۳۸۳) و....

در سال ۱۳۵۲ همهٔ ارکسترهای موجود در سازمان رادیو تلویزیون در هم ادغام شدند و ارکستر بزرگ سازمان را به وجود آوردند. رهبري اين اركستر ابتدا به عهده فريدون ناصري و در اوائل سال ۱۳۵۲ چند ماهي مرتضي حنانه قرار گرفت. سپس در همان سال ۱۳۵۲ در مسابقه‌ای که برای گزینش رهبر این ارکستر برگزار شد، فخرالدینی بیشترین امتیاز را آورد و از آن سال تا سال ۱۳۵۸ سرپرستی و رهبری ارکستر رادیو و تلویزیون را بر عهده داشت.

موسیقی شناسی :

فخرالدینی در سال‌های پس از انقلاب و با دشواری‌هایی که برای کار با ارکستر و برگزاری کنسرت‌های بزرگ پیش آمد، بیشتر به موسیقی فیلم پرداخت. در این میان موسیقی او برای مجموعه‌های تلویزیونی سربداران، امام علی و بوعلی سینا با استقبال بسیار روبرو شدند. موسیقی متن مجموعه‌های تلویزیونی روزی روزگاری و کیف انگلیسی از دیگر ساخته‌های او هستند.

افتخارات :

وی به درخواست استادش دکتر مهدی برکشلی برای اولین بار تنبور خراسان را به روش ابونصر فارابی که با روایت خود فارابی نوشته و به وسیله دکتر برکشلی شرح داده شده بود، پس از شش ماه پرده بندی نمود. طی کنفرانسی که از طرف هنرستان، در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۴۱ ترتیب داده شد ساز جدید را نواخت .
فخرالدینی در سال ۱۳۶۵ برای فیلم «گزارش یک قتل» و در سال ۱۳۶۶ برای فیلم «پرستار شب» برندهٔ جایزهٔ «بهترین موسیقی متن» از جشنوارهٔ فیلم فجر شده‌است.

موسیقی متن فیلم امام علی :

فخرالدینی در زمینهٔ پژوهش در آثار موسیقی کهن ایرانی هم فعالیت‌هایی داشته‌است. او در مورد رمزگشایی از یکی از سروده‌های عبدالقادر مراغه‌ای گفته‌است:

عبدالقادر آهنگی دارد در دو کتاب مقاصدالالحان و جامع‌الالحان که با حروف ابجد نوشته شده... و تاکنون شمار زیادی از پژوهشگران خارجی و خودی روی آن کار کرده‌اند ولی هیچ کدامشان موفق نشده‌اند که شعر و آهنگ این قطعه را با هم تطبیق بدهند... توفیق کشف این کار به من رسید که نزدیک ۳۰ سال روی آن کار کرده‌ام.
— پایان نقل قول

فخرالدینی برای ساخت موسیقی تیتراژ ابتدایی «سریال امام علی»، از سرودهٔ مراغه‌ای بهره برده‌است.

فرهاد فخرالديني- احسان رفعتي

ارکستر ملی ایران :

او در سال ۱۳۷۷ ارکستر موسیقی ملی ایران را بنیان گذاشت و اولین برنامهٔ این ارکستر به اجرای چند اثر از علی تجویدی با آواز محمدرضا شجریان اختصاص یافت. وی در تیرماه سال ۱۳۸۸ از این سمت استعفا داد.

اجرای کنسرت در شهرهای پکن و شانگ‌های چین، اجرای کنسرت در کشور سویس -کویت و همچنین اجراهای متعدد در تهران و شهرهای سنندج، شیراز و اصفهان اشاره کرد.

استادان :

فرهاد فخرالدینی از تعلیم استادانی چون: احمد مهاجر، ابوالحسن صبا، علی تجویدی (در رشته ویولن و موسیقی ردیف ایرانی)، ملیک اصلانیان (در اصول تئوری و هارمنی و تجزیه و تحلیل موسیقی غربی)، مهدی برکشلی (در تجزیه و تحلیل موسیقی ایرانی) بهره مند گردید.

همکاران :

فرهاد فخرالدینی در زمینه موسیقی از همکاری حسین دهلوی، مصطفی پورتراب، احمد پژمان، روح الله خالقی، جواد معروفی، مرتضی حنانه، فریدون ناصری برخوردار گردید.

 


برچسب‌ها: فخرالدين فخرالديني, فرهاد فخرالديني, روح الله خالقي, ابوالحسن صبا
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

 

 

استاد فرامرز پایور

فرامرز پایور، (۲۱ بهمن ۱۳۱۱ - ۱۸ آذر ۱۳۸۸) استاد برجستهٔ موسیقی ایرانی، آهنگ‌ساز، مدرس و نوازنده سرشناس سنتور بود. وی یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های موسیقی ایرانی و بزرگ‌ترین پایه‌گذار گروه‌نوازی در موسیقی سنتی ایرانی بوده‌است

آغاز کار هنری

فرامرز پایور در ۲۱ بهمن سال ۱۳۱۱ در تهران به دنیا آمد. پدرش علی پایور، هنرمند نقاش و استاد زبان فرانسه در دانشگاه تهران و پدربزرگش مصورالدوله، نقاش چیره‌دست دوره قاجار بود که با نواختن ویولن، سنتور و سه‌تار آشنایی داشت.

وی در سن ۱۷ سالگی، آموزش موسیقی را نزد استاد ابوالحسن صبا آغاز کرد و همچنین در نزد استادانی چون عبدالله دوامی و نورعلی برومند به آموختن موسیقی پرداخت. هنگامی که فرامرز پایور برای فراگیری سنتور به کلاس درس استاد ابوالحسن صبا در خیابان ظهیرالاسلام رفت، سه سال از درگذشت آخرین بازماندهٔ سنتورنوازان افسانه‌ای از نسل پیشین، استاد حبیب سماعی، می‌گذشت. استاد ابوالحسن صبا که خود در دوره نوجوانی، سنتورنوازی را نزد علی اکبرخان شاهی و با تکنیکی گوناگون با روش خاندان سماعی فراگرفته بود، پس از مدتی نشست و برخاست با حبیب سماعی، روش سنتورنوازی او را برتر از استاد پیشین خود یافت. بنابراین با کوشش فراوان پاره‌ای از بداهه‌نوازی‌های وی را نت‌نویسی کرد. سپس استاد صبا کوشش کرد تا با آموزش روش درست سنتورنوازی به شماری از شاگردانش، از ورافتادن روش سنتورنوازی نزدیک به آیین‌های هنری و زیباشناسی موسیقی دستگاهی ایران جلوگیری کند. در همین دوران، فرامرز پایور، یکی از برجسته‌ترین شاگردان استاد صبا شد و تا سال ۱۳۳۶ که استاد صبا درگذشت، از آموزش‌های وی بهره برد.

فعالیت حرفه‌ای

فرامرز پایور از سال ۱۳۳۳، کار خود را در وزارت فرهنگ و هنر آن زمان و از سال ۱۳۳۷ آموزش سنتور را در هنرستان عالی موسیقی ملی آغاز کرد. او اولین سنتورنوازی بود که روی سنتور، نواسازی می‌کرد و تنها در پی بداهه‌نوازی نبود. به بیان دیگر، نخستین آهنگ‌سازی بود که ساز تخصصی او، سنتور بود.

او سپس هارمونی و کمپوزیسیون را در کلاس استاد بزرگ آن زمان، امانوئل ملیک اصلانیان آموخت. در سال ۱۳۴۱ برای ادامه تحصیلات کلاسیک خود، از طرف وزارت فرهنگ و هنر به انگلستان فرستاده شد. از دانشگاه کمبریج در زبان و ادبیات انگلیسی دانشنامه گرفت و در تمام این سال‌ها تلاش فراوانی در جهت معرفی موسیقی ایرانی و سنتور به محافل دانشگاهی انگلستان انجام داد که برنامه‌های دلپذیری از آن سال‌ها در آرشیو رادیو بی‌بی‌سی وجود دارد. در این سال‌ها، برای شناساندن موسیقی اصیل ایرانی، از طرف دانشگاه لندن و دانشگاه کمبریج از او خواسته شد تا کنفرانس‌هایی در این زمینه همراه با ساز خود ترتیب دهد. همه این کنفرانس‌ها با موفقیت انجام شد و از سوی این دانشگاه‌ها به دریافت جوایزی نائل گردید.
همچنین محمدرضا شجریان، استاد کنونی آواز ایران، در سال ۱۳۵۰ با استاد پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیف‌های آوازی را با ایشان دنبال کرد.

چکیده کارهای فرامرز پایور در زمینه موسیقی به شرح زیر است:

  • بیش از هزار و پانصد ساعت اجرای گروهی و فردی روی صحنه‌های داخل و خارج از کشور

  • آهنگ‌سازی و تنظیم قطعات فراوان موسیقی

  • تدریس صدها شاگرد از چهار نسل متوالی

  • نت‌نویسی قطعات فراوانی از پیشینیان

  • حضور در هنرستان و هنرکده موسیقی ملی، اداره هنرهای زیبا و واحد موسیقی رادیو تلویزیون ملی ایران

  • نگارش کتب آموزشی سنتور (دومین کتاب «دستور سنتور» را در ۱۳۴۰ بعد از زنده یاد حسین صبا نوشت که تاکنون پرفروش‌ترین کتاب آموزش موسیقی در ایران بوده‌است.)

  • نظارت بر کار گروه‌های دیگر و تصحیح آنها

  • کار با خوانندگان بسیاری از جمله عبدالوهاب شهیدی، استاد شجریان، محمود خوانساری، احمد ابراهیمی، خاطره پروانه، سیما بینا، نادر گلچین، سروش ایزدی، شهرام ناظری، حمیدرضا نوربخش و علی رستمیان و بسیاری خوانندگان دیگر

کوشش‌های فرامرز پایور، پلی بود بین میراث صبا و محجوبی و جریانی که جوانان موسیقی‌دان و تحصیل‌کرده در دانشکده هنرهای زیبا از اوایل دهه ۱۳۵۰ به راه انداختند و الگوی موسیقی ایرانی امروزی شدند. در فاصله زمانی بین این دو، یعنی حدود پانزده سال، هیچ کس جز فرامرز پایور، کار جدی و پی‌گیر در زمینهٔ موسیقی اصیل انجام نمی‌داد.

وی در اجراهای گروهی خود با شماری از نخبگان موسیقی ایرانی مانند جلیل شهناز و هوشنگ ظریف (تار)، رحمت‌الله بدیعی و علی اصغر بهاری (کمانچه)، حسن ناهید و محمد موسوی (نی)، حسین تهرانی و محمد اسماعیلی (تنبک) همکاری کرده‌است. در دههٔ ۱۳۶۰ به همراهی جلیل شهناز، علی اصغر بهاری، محمد اسماعیلی و محمد موسوی، «گروه اساتید» را سازمان داد و سرپرستی، آهنگ‌سازی و نوازندگی سنتور را در آن به دوش گرفت. این گروه، آثار ماندگاری با محمدرضا شجریان و شهرام ناظری اجرا کردند.

آلبوم‌ها

  • آلبوم آموزشی دستور سنتور (استاد فرامرز پایور)

  • سی قطعه چهارمضراب (استاد فرامرز پایور)

  • شهرناز (فرامرز پایور، حسین تهرانی)

  • پرنیان (فرامرز پایور)

  • ضرباهنگ (فرامرز پایور، حسین تهرانی)

  • شهرآشوب (فرامرز پایور، حسین تهرانی)

  • دلنواز (فرامرز پایور، حسین تهرانی)

  • کرشمه (اجرای آثار درویش‌خان با ارکستر)

  • پریزاد (اجرای آثار درویش‌خان با ارکستر)

  • دلکش (اجرای آثار درویش‌خان با ارکستر)

  • دستگاه ماهور و سه‌گاه (فرامرز پایور، هوشنگ ظریف و محمد اسماعیلی)

  • نغمه‌هایی در دستگاه شور و ماهور (ارکستر پایور)

  • شور، چهارگاه، به یاد حبیب سماعی (فرامرز پایور)

  • دستگاه همایون (فرامرز پایور، محمد اسماعیلی)

  • رهاورد (فرامرز پایور، جلیل شهناز، محمد اسماعیلی)

  • چهارباغ (گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور، خواننده: علی رستمیان)

  • ضرب اصول (فرامرز پایور، حسین تهرانی)

  • حاصل عمر (پایور، بهاری، تهرانی)

  • حکایت دل (گروه پایور، خواننده: علی رستمیان)

  • پراکنده (فرامرز پایور، محمد اسماعیلی) این آلبوم همچنین با نام «در زیر باران» و در خارج از ایران نیز به اسم «یادگاری» منتشر شده‌است

  • ارغوان (گروه پایور، خواننده:علی رستمیان)

  • شب مهتاب (مجموعه تصانیفی که علی رستمیان با گروه پایور خوانده‌است)

  • نوای دل

  • بداهه‌نوازی نوا، راست پنجگاه (فرامرز پایور)

  • رِنگ شهر آشوب (فرامرز پایور)

  • گروه‌نوازی

  • گفتگو (اجرای آثاری از فرامرز پایور)

  • پرده عشاق (گروه پایور، خواننده: حمیدرضا نوربخش)

  • سروش بهار (ساخته استاد فرامرز پایور، خواننده: بهرام باجلان)

  • مویه (گروه دلنوازی با همکاری فرامرز پایور، جلیل شهناز، محمد موسوی)

  • دل شیدا (ارکستر پایور، آواز اصفهان، خواننده: شهرام ناظری)

  • کنسرت اساتید موسیقی ایران (گروه اساتید، آواز ابوعطا، خواننده: شهرام ناظری)

  • لیلی و مجنون (گروه پایور، دستگاه شور، خواننده: شهرام ناظری)

  • خلوت گزیده (گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور، خواننده: محمدرضا شجریان)

  • کرشمه نرگس (فرامرز پایور، جلیل شهناز، محمد اسماعیلی)

  • راز دل (گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور خواننده: محمدرضا شجریان)

  • انتظار دل (گروه اساتید به سرپرستی فرامرز پایور خواننده: محمدرضا شجریان)

  • انتشار مجموعه‌ای از آثار پایور به پاس نیم قرن فعالیت هنری وی از سوی موسسهٔ ماهور

  • هفت پیکر

  • آواز محمود کریمی (سنتور: فرامرز پایور، سه تار: داریوش صفوت)

  • تنها یک خاطره (فرامرز پایور، محمدرضا لطفی)

  • قطعاتی از استادان قدیم ایران (گروه سازهای ملی، تنظیم و سرپرست گروه: استاد فرامرز پایور)

  • تعدادی از برنامه‌های گلها با همکاری استاد فرامرز پایور: شماره ۱۰۳، ۱۰۷، ۱۲۳، ۱۲۴، ۱۳۳، ۱۳۷، ۱۵۰، ۱۵۶، ۱۵۸، ۱۶۲، ۱۸۱، ۱۸۲، ۱۸۳، ۱۸۵، ۱۰۲

  • و آثار بسیار دیگر

تألیف‌ها

  • دستور سنتور، دی ۱۳۴۰

  • سی قطعه چهارمضراب برای سنتور، اردیبهشت ۱۳۵۱

  • هشت آهنگ برای سنتور، فروردین ۱۳۵۷

  • پرنیان (دونوازی برای تار و سنتور)، مهر ۱۳۵۸

  • گفتگو (دو نوازی برای ویلن و سنتور)، بهمن ۱۳۵۸

  • ردیف (چپ‌کوک) برای سنتور، مهر ۱۳۵۹

  • مجموعه پیش درآمد و رنگ (برای سنتور)، مهر ۱۳۵۹

  • مجموعه پیش درآمد و رنگ (برای ویلن)، مهر ۱۳۶۱

  • قطعات موسیقی مجلسی، مهر ۱۳۶۱

  • فانوس، مهر ۱۳۶۱

  • تئوری موسیقی، اردیبهشت ۱۳۶۲

  • رِنگ شهرآشوب، خرداد ۱۳۶۳

  • دوره ابتدایی، شهریور ۱۳۶۷

  • رهگذر (دونوازی برای سنتور و فلوت)، شهریور ۱۳۶۸

  • آموزش ابتدایی تار، شهریور ۱۳۷۳

  • ردیف آوازی و تصانیف قدیمی به روایت استاد عبدالله دوامی، شهریور ۱۳۷۵

  • ویرایش مجدد دوره‌های سنتور ردیف استاد ابوالحسن صبا، فروردین ۱۳۷۸

  • فالگوش (هفت قطعه برای سنتور)، ۱۳۷۹

  • چهل قطعه برای سنتور(پیش درآمد، رنگ، چهارمضراب از استادان قدیم ایران) گردآوری و تنظیم فرامرز پایور و تدوین شده توسط مینا افتاده، ۱۳۸۳

  • ردیف استاد ابوالحسن صبا برای سنتور چپ کوک، به کوشش فرامرز پایور،(انتقال به چپ کوک و ویرایش توسط مینا افتاده)، ۱۳۹۰، (نسخه اولیه این کتاب در اردیبهشت ۱۳۵۹ توسط خانم افتاده و زیر نظر استاد پایور آماده شده‌است)

سکته مغزی و خانه‌نشینی

فرامرز پایور، در سال ۱۳۷۸ دچار عارضهٔ سکتهٔ مغزی شد و از آن زمان تا زمان مرگ نتوانست فعالیت هنری خود را ادامه دهد. با این وجود، در این سال‌ها، برخی آثار قدیمی وی با تنظیم مهرداد دلنوازی و خوانندگی سالار عقیلی و با تأیید او تهیه و اجرا شدند

درگذشت

فرامرز پایور ۱۸ آذر ۱۳۸۸ در بیمارستان شهید باهنر اقدسیه تهران به علت ایست قلبی و مشکل تنفسی درگذشت.

 


برچسب‌ها: فرامرز پایور, محمدرضا شجريان, ابوالحسن صبا, شهرام ناظری
نوشته شده در تاريخ شنبه هجدهم آذر ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

          روح‌الله خالقی (۱۲۸۵ - ۲۱ آبان ۱۳۴۴) از استادان موسیقی ایرانی، آهنگساز سرود «ای ایران»، و نوازندهٔ ویولن بود. خالقی از شاگردان اصلی علینقی وزیری بود و تلاش او برای احیای موسیقی ایرانی در دورانی که توجه رسمی به این موسیقی کاهش یافته بود، تأثیرگذار و مهم شمرده می‌شود. او کتابی به نام سرگذشت موسیقی ایران دربارهٔ سرگذشت موسیقی، موسیقی‌دانان و نوازندگان ایرانی هم‌عصر خود و کتابی به نام نظری به موسیقی شامل نظریه‌ای برای موسیقی ایرانی و غربی نوشته‌است.

زندگی

کودکی و نوجوانی

خالقی در ماهان کرمان به دنیا آمد. پدرش میرزا عبدالله خان، منشی و مادرش مخلوقه خانم بودند که در باغ شاهزاده ماهان کرمان که عمارت حکومتی بود زندگی می‌کردند و هر دو تار هم می‌زدند . در چندماهگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. تحصیلات ابتدایی‌اش در تهران و شیراز و اصفهان گذراند. در تهران به مدرسهٔ آمریکایی‌ها رفت  و در آنجا همراه سایر شاگردان سرود هم می‌خواند.

علاقه و توجه به موسیقی در خانوادهٔ خالقی امری معمول بود؛ پدر و مادر هر دو تار می‌نواختند و پدر مدتی شاگرد استادان مطرح این ساز بوده‌است. همچنین خانوادهٔ او با میرزا غلامرضا شیرازی، نوازندهٔ تار، رفت و آمد و آشنایی داشته‌است و فرزندان، وی را «عمو» می‌خوانده‌اند.

با انتقال پدرش به شیراز در سال ۱۲۹۵، در شهریور ۱۲۹۷ به همراه خانواده به این شهر رفت. در آنجا از آموزش‌های میرزا نصیر فرصت در زمینهٔ عروض و نقاشی استفاده نمود. همچنین آموختن موسیقی را نزد شوهر عمه‌اش میرزا رحیم شروع کرد و از او بیش از یک سال ویولن می‌آموخت .

جوانی و آغاز تحصیلات موسیقی

در سال ۱۳۰۲ به مدرسهٔ عالی موسیقی رفت و در آنجا تحت نظر علینقی وزیری آموختن موسیقی و نواختن ویولن را آغاز کرد.

در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفت پدرش، تصمیم گرفت صرفاً به مدرسهٔ موسیقی برود. پدرش با وجود علاقه‌ای که به موسیقی داشت، با موسیقی یاد گرفتن وی مخالف بود و در نتیجه او مدتی پنهانی به مدرسهٔ موسیقی می‌رفت. گویا در این مورد، وزیری و یحیی دولت‌آبادی نزد پدرش وساطت کرده‌اند که بی‌تأثیر بوده‌است. وی بالاخره با گرفتن حکم تدریس موسیقی به پدرش ثابت می‌کند که «پیِ مطرب شدن نبوده‌است». در تابستان سال ۱۳۰۴، چهار کنسرت به رهبری وزیری در مدرسه اجرا شد که خالقی نیز در آن‌ها به عنوان نوازنده حضور داشت.

ورود به عرصهٔ موسیقی حرفه‌ای

در دو سال آخر تحصیلش، شهرداری تهران کافهٔ بلدیه را بنیاد کرد و برای آن نیاز به یک دستهٔ ارکستر ایرانی داشت. تشکیل دادن این دسته به خالقی پیشنهاد شد و او این کار را انجام داد.

خالقی یاد دادن موسیقی را از ۱۳۰۷ در مدرسهٔ ورزش آغاز کرد. بعد از لیسانس نیز به هنرستان عالی موسیقی رفت و در آنجا تدریس کرد.

در سال ۱۳۱۰ از دارالفنون دیپلم گرفت و وارد دارالمعلمین شد. در خرداد سال ۱۳۱۳، دارالمعلمین به «دانشسرای عالی» تغییر نام یافت. خالقی مدرک لیسانس خود را از این دانشسرا در رشتهٔ فلسفه و ادبیات دریافت نمود.

وی در ۱۳۱۴ وارد خدمت دولتی در وزارت فرهنگ گردید و در ۱۳۱۷ معاون دفتر وزارتی وزارت فرهنگ شد. در ۱۳۲۰ به پیشنهاد وزیری، معاون ادارهٔ موسیقی کشور و نیز معاون هنرستان عالی موسیقی شد. در ۱۳۲۵ مدتی در وزارت کار و تبلیغات کار کرد. در ۱۳۲۷ متصدی دبیرخانهٔ هنرهای زیبا شد. در ۱۳۲۸ هنرستان موسیقی ملی را تأسیس کرد و رئیس آن شد.

در سال ۱۳۳۴ در چارچوب برنامه‌های انجمن ایران و شوروی به این کشور سفر کرد. همچنین در ۱۳۳۵، سفرهایی را به کشورهای رومانی، فرانسه و هندوستان انجام داد. دستاورد وی از سفر هند، مجموعه مقالاتی در زمینهٔ موسیقی و رقص در این کشور بود.

خالقی سالها در رادیو ایران نیز فعالیت داشت و از جمله رئیس شورای موسیقی رادیو بود و برنامه‌های رادیویی «یادی از هنرمندان درگذشته» و «ساز و سخن» را راه‌اندازی کرد. وی همچنین، سرپرست ارکستر گل‌ها نیز بود.

از آهنگ‌های ساخته خالقی که در این دوره بسیار موردپسند بود و از رادیو بسیار پخش می‌شد «رنگارنگ شماره یک» در دستگاه اصفهان بود.

خالقی در سال ۱۳۳۸ به در خواست خود از اداره کل هنرهای زیبا بازنشسته شد اما همچنان به فعالیت‌های هنری خود ادامه داد.

خالقی در ۱۳۴۴ در سالزبورگ در اتریش درگذشت  و در گورستان ظهیرالدوله در تهران دفن شده‌است. سه فرزند خالقی گلنوش، فرهاد و فرخ نام دارند.

عبدالحسین سپنتا شعری دربارهٔ او با مطلع زیر سروده‌است.

به پرده‌های پیانو چو خالقی زد دست به روی نُت ز هنر نقشِ آفرین بربست

آثار

آثار موسیقایی

خالقی قطعات، تصنیف‌ها و سرودهای بسیاری دارد.

قطعات

رنگارنگ ۱ در دستگاه اصفهان، رنگارنگ ۲ در دستگاه ماهور، نغمه‌های ماهور (بر اساس غزل «دل می‌رود ز دستم...» از حافظ )، می ناب (بر اساس غزل «دیشب به سیل اشک...» از حافظ )، آه سحر (بر اساس غزلی از فروغی بسطامی)، بوی جوی مولیان (گل‌های رنگارنگ شماره ۲۵۴)، جام‌جم، شب هجران، حالا چرا (بر اساس غزلی از شهریار).

تصنیف‌ها

یار رمیده، هستی عاشقان، پیمان‌شکن، وعدهٔ وصال، لالهٔ خونین، نغمهٔ نوروزی، بهار عاشق، آتشین لاله، خاموش، امید زندگی، شب جوانی و شب هجران.

قطعات امید زندگی، شب جوانی و شب هجران آثاری از خالقی هستند که در فیلم طوفان زندگی استفاده شده‌اند.

سرودها

پند سعدی، دانش، شادی، هنر، امید، آذربایجان (شعر از رهی معیری)، اصفهان، ای ایران و نفت از کارهای وی است. سرود نفت در سال ۱۳۳۱ به مناسبت ملی شدن صنعت نفت تصنیف شده‌است و شعر آن از معیری است .

خالقی به جز آهنگسازی، به تنظیم و اجرای بسیاری از تصنیف‌های قدیمی شیدا و عارف برای ارکستر نیز پرداخته‌است. وی تعدادی از آهنگ‌های علینقی وزیری مانند شکایت، نی، خریدار تو، دلتنگ، و کاروان را با ارکستر اجرا و رهبری کرده‌است.

تصنیف خاموش آخرین اثر خالقی است. این آهنگ در دستگاه ماهور ساخته شده‌است و ارکستر گل‌ها آن را به رهبری خالقی و با همراهی پیانوی جواد معروفی به شمارهٔ گلهای رنگارنگ ۲۳۷ اجرا کرده‌است. شعر این تصنیف از رهی معیری است.

نه دل مفتونِ دلبندی، نه جان مدهوشِ دل‌خواهی نه بر مُژگان من اشکی، نه بر لب‌های من آهی
نه جان بی‌نصیبم را، نه از شمعی نه از جمعی ندارد خاطرِم الفت، نه با مِهری نه با ماهی
کیم من، آرزو گم کرده‌ای تنها و سرگردان نه آرامی، نه امیدی، نه هم‌دردی، نه همراهی
گَهی اُفتان و خیزان، چون غُباری در بیابانی گَهی خاموش و حیران، چون نگاهی بر نظرگاهی
رهی تا چند سوزم، در دل شب‌ها چو کوکب‌ها به اقبال شَرر نازم، که دارد عُمر کوتاهی

آثار تالیفی

کتاب‌های خالقی عبارت‌اند از:

  • نظری به موسیقی در ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷
  • کتاب هماهنگی در ۱۳۲۰ (ترجمه)
  • سرگذشت موسیقی ایران: جلد اول این کتاب در ۱۳۳۳، جلد دوم در ۱۳۳۵ و جلد سوم آن پس از مرگ خالقی به کوشش علی محمد رشیدی در ۱۳۷۷ منتشر شده‌است.
  • کتاب ویولن
  • تار و سه‌تار

خالقی مجلهٔ چنگ را نیز منتشر کرد که کلاً چهار شماره از آن چاپ شد. وی در مجله‌های موزیک ایران و موسیقی نیز مقالاتی نوشته‌است.

خالقی و حفظ موسیقی ایرانی

خالقی در دورانی فعالیت می‌کرد که موسیقی غربی در ایران رواج داشت و بسیاری موسیقی ایرانی را غیرعلمی و تدریس آن را بیهوده می‌دانستند. حتی در بازه‌ای موسیقی ایرانی در هنرستان عالی موسیقی تدریس نمی‌شد و بسیاری از کسانی که سازهای سنتی می‌نواختند در این بازه به سازهای اروپایی روی آوردند یا هنرستان عالی موسیقی را ترک کردند. در این دوران خالقی و استاد محبوبش علینقی وزیری برای حفظ موسیقی ایرانی تلاش‌های بسیاری کردند. جعفرزاده در نقد کتاب نظری به موسیقی این کتاب را تلاشی برای توجیه علمی موسیقی ایرانی با تئوری موسیقی غربی و تغییر فضای ضد موسیقی ایرانی آن زمان می‌داند که بی‌نتیجه نمانده‌است و در نهایت به تأسیس هنرستان موسیقی ملی منجر شده‌است.

نوجواني

هیئت ارکستر کافه بلدیه تهران در سال ۱۳۱۱ خورشیدی از راست: احمد فروتن راد، مهدی دفتری، علی‌محمد خادم میثاق، جواد معروفی و روح‌الله خالقی

آرامگاه ؛ گورستان ظهيرالدوله

روح‌الله خالقی (ایستاده راست) در حال رهبری ارکستر، خواننده بنان، مایستر ابولحسن صبا، ۱۹۴۸ میلادی.

 


برچسب‌ها: روح الله خالقي, ابوالحسن صبا, گورستان ظهيرالدوله, جواد معروفي
نوشته شده در تاريخ دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

 

http://dlasiamusic.in/Pic.Album/Adib.jpg 

اِسماعیل اَدیب خوانساری (۱۲۸۰ - ۱۳۶۱) نخستین خواننده مرد در رادیوی ملی ایران بود.

ادیب از سال ۱۳۰۳ تا سال ۱۳۰۹ گاه در اصفهان گاه در تهران به سر می‌برد. در سال ۱۳۰۹ وارد خدمات دولتی شد و کار اداری خود را از ۱۶ مهر ماه ۱۳۰۹ در بلدیه که همان شهرداری تهران امروزیست آغاز کرد.

در سال ۱۳۱۹ وقتی برای نخستین بار در ایران رادیو ملی تاسیس شد، در حالی که سی‌ونهمین سال زندگی را می‌گذراند به عنوان نخستین خواننده مرد ایرانی به رادیو ملی ایران دعوت شد. او در آن دوره با نوازندگانی چون ابوالحسن صبا، علی‌اکبر شهنازی، حسین یاحقی، مهدی خالدی، مرتضی محجوبی همکاری می‌کرد.

اسماعیل ادیب خوانساری فرزند یک روحانی به نام محمودابن ابی القاسم الخوانساری از روحانیون خوانسار و از علماء و خوشنویسان معروف زمان خود بود.پدر بر آن بود که فرزند را با مقدمات زبان عربی و پارسی و مبانی فقه و اصول دینی آشنا ساخته وسپس وی را به نجف اشرف فرستاده تا در کسوت عالمان دین و روحانیون درآید.اسماعیل نوجوان نیز تا چهارده سالگی کلیه دروس ذکر شده را خواند و چون صدای خوشی داشت،موذنی مسجد پدر را بر عهده گرفت.اسماعیل اشعار شعرا را مخفیانه با آواز خوشش می خواند. نخستین معلم ادیب عالمی روحانی به نام عندلیب گلپایگانی بود که خطیب، واعظ،اهل منبر و در موسیقی و ادب و حکمت صاحبنظر بود. پدر به دلایل منع شدید مذهبی آن روزگاران با وی به مخالفت برخاست ولی نمی توانست مانع عشق شدید فرزند به موسیقی شود.عندلیب مدت ۴سال ادیب را تعلیم داد تا جایی که دیگر چیزی نداشت به شاگرد بیاموزد. ادیب در ۱۸سالگی بر خلاف میل پدر برای انباشتن وجودش از گنجینه های هنر موسیقی،به اصفهان مرکز هنر و موسیقی و آواز عزیمت کرد

در اصفهان به تحصیل ادامه داد و مدت دو سال هر روز به مکتب سید عبدالرحیم ،نامدارترین استاد آواز در مکتب اصفهان رفت و گوشه ها و دستگاههای مکتب آوازی اصفهان را از وی فرا گرفت.قریحه فوق العاده ادیب،استاد را ترغیب نمود تا وی را در سال ۱۳۰۰ه ش به محضر نایب اسدالله استاد طراز اول نی معرفی کند تا ادیب را باشیوه های مختلف همراهی ساز با آواز و جواب آواز آشنا کند و ردیف های سازی را به وی بیاموزد.


 ادیب خوانساری، آخرین بازمانده و یادگار استادانش، سید عبدالرحیم ،طاهرزاده، نایب اسدالله ،حبیب اصفهانی، اسماعیل زاده و درویش  میرزا بود
آثار او در صفحات گرامافون ۷۸ دور( صفحات سنگی )، آثار رادیویی، آوازها و تصانیف همراه با ساز و ارکستر و تعداد بیشماری ضبط های خصوصی و خانگی به‌جا مانده‌است.

از آواز های محلی بختیاری (اجرا شده باارکستر انجمن موسیقی ملی ) شلیل و خون دل قابل ذکر است،ادیب خوانساری دربرنامه برگ سبز و گل های جاویدان هم چندین اجرا داشته است.


الگو:نقل قولی از ادیب خوانساری: روزگاری، زندگی‌ام را به پای هنر قربانی کردم و حالا زندگی‌ام دارد هنرم را قربانی می‌کند

استاد اسماعیل ادیب خوانساری در سال ۱۲۸۰هجری شمسی در خوانسار اصفهان دیده بر جهان گشوده بود و در تاریخ ۵ فروردین ۱۳۶۱ در تهران در گذشت و در بهشت زهرا دفن شد .


برچسب‌ها: اِسماعیل اَدیب خوانساری, ابوالحسن صبا, علی‌اکبر شهنازی, حسین یاحقی
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک