سیروس طاهباز (زاده ۲ دی ۱۳۱۸ بندر انزلی - درگذشته ۲۵ اسفند ۱۳۷۷) نویسنده و مترجم ایرانی بود.
وی بین سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۵۷ ه ش مدیریت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را بر عهده داشت. طاهباز همچنین به گردآوری بیش از بیست هزار برگ از دستنوشتههای نیمایوشیج پرداخت و در طول سی و پنج سال، با انتشار بیست و سه دفتر، توانست مجموعه کامل شعرهای نیما و آثاری درباره او را منتشر سازد.
آثار
او هفتاد اثر منتشر کرد
-
شاعر و آفتاب
-
بچهها و کبوترها
-
باغ همیشه بهار
-
پیروزی بر شب
-
یادگار دوست
-
تک نگاری یوش
-
پردرد کوهستان
-
کماندار بزرگ کوهساران
-
مصیبت نویسنده بودن
-
تپه آویشن
-
درنای صلح
-
کتاب ماهی سیاه دانا
-
از پا نیفتاده
-
دنیا خانهٔ من است: منتخبی از شعر و نثر نیما
-
زنی تنها: درباره زندگی و هنر فروغ
-
دره طویل(ترجمه)، از جان استاینبک
-
اسب سرخ (ترجمه)، از جان استاین بک
عشق این مرد بلندبالا با آن ریشهای انبوهش به نیما در کلمه نمیگنجد، عشقی که موجب شد ۳۷ سال از عمرش را پای آن بگذارد و از آثار نیما یوشیج ۲۳ دفتر گرد آورد و خودش نیز چند کتاب درباره او قلم بزند. او که بزرگترین افتخار زندگیاش را کار روی آثار نیما میدانست، در روزهای جنگ و زیر بمباران، تهران را ترک نکرد چراکه اعتقاد داشت، «اگر قرار است دستنوشتههای نیما که در خانه ماست نابود شود، همان بهتر که من هم با آنها بروم.» گردآوری بیش از ۲۰ هزار برگ از دستنوشتههای نیما و انتشار مجموعه کامل شعرهای نیما اما تنها فعالیت سیروس طاهباز نبود. او که خود نویسنده بود و دستی هم در ترجمه داشت، در طول عمر کاریاش آثار برجسته نویسندگان بزرگی همچون جان اشتاینبک، ارنست همینگوی، آرتور میلر و ساموئل بکت را به فارسی ترجمه کرد. او که مردی رفیقباز و عاشق ادبیات بود، ۷۰ کتاب از خود برجای گذاشت و چند جایزه مختلف ادبی را از آن خود کرد که از معروفترین آنها میتوان به جایزه سیب طلایی دوسالانه براتیسلاوا برای کتاب «باز هم زندگی کنیم» اشاره کرد. سیروس طاهباز دوم دیماه ۱۳۱۸ در بندر انزلی چشم گشود، اما او و خانوادهاش چند سال بعد این شهر بندری را ترک کردند و از همین روی، طاهباز تحصیلات مقدماتیاش را در شهرهایی چون آبادان و تهران گذراند و برای خواندن پزشکی وارد دانشگاه تهران شد. این مرد بلندقامت اما خیلی زود از پزشکی خسته شد و درنهایت وقتی سال ششم پزشکی را میگذراند، برای همیشه آن را بوسید و کنار گذاشت و سراغ ادبیات رفت. او که از همان جوانی موهایش سفید شده بودند، اولین فعالیت ادبیاش را با انتشار مجله ادبی «آرش» شروع کرد و به معرفی شاعران مورد علاقه خود و همچنین ترجمه آثار ادبی برجسته جهان پرداخت و در سال ۱۳۴۰ درحالی که دو سال از مرگ نیما یوشیج میگذشت، کار روی دستنوشتههای او را شروع و بیوقفه آن را پیگیری کرد. ۳۱ ساله بود که مدیریت انتشارات کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را برعهده گرفت و در طول هشت سال فعالیت در آن، مجموعه ارزشمندی از داستانهای کودکان را منتشر کرد. او در سال ۱۳۵۷ از این سمت کنار رفت و بهطور متمرکز بررسی دستنوشتههای نیما را ادامه داد. سیروس طاهباز تا سالهای پایانی عمر، همچنان به نوشتن و کار در عرصه ادبیات ادامه داد و چندین کلاس داستاننویسی و نقد داستان نیز برگزار کرد، کلاسهایی که تابع هیچ قاعدهای نبودند. این مرد دریادل که در دوستی هیچ کم نمیگذاشت، ۲۵ اسفند ۱۳۷۷، در یک چهارشنبهسوری بارانی در خانه یکی از آشنایانش ناگهان به زمین افتاد و دیگر هیچگاه بلند نشد، پزشکان دلیل مرگش را سکته مغزی اعلام کردند و او در حالی که فقط ۵۹ سال از عمرش میگذشت، در آرامگاه نیما به خاک سپرده شد.
برچسبها:
سیروس طاهباز,
بندر انزلی,
نيما يوشيج,
تهران