ناصر للحق اطروش | |
---|---|
![]() | |
اطلاعات شخصی | |
زاده | حسن بن علی بن حسن بنعلی بن عُمر بن علی بن حسین بن علی بن ابیطالب
|
آرامگاه | آرامگاه ناصرالحق، آمل |
دین | اسلام |
برچسبها: ناصر للحق اطروش, ايران, آمل
ادامه مطلب
بیوگرافی سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..
|
|||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
|
برچسبها: ناصر للحق اطروش, ايران, آمل ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه بیست و هفتم آذر ۱۴۰۰
توسط آ . پاسارگاد
مریم یزدانفر (زادهٔ هفدهم نوامبر ۱۹۸۰ میلادی ، برابر با اواخر آبان سال 1359 خورشیدی تهران ) سیاستمدار و روزنامهنگار ایرانیتبار اهل سوئد است. وی عضو حزب کارگران سوسیال دموکرات سوئد بوده و از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۱۳ عضو ریکسداگ بود. منبع : ویکیپدیا **************** مریم یزدانفر جوان ایرانی از ابتدای سال میلادی آینده (سال 2006) به عنوان نماینده پارلمان سوئد مشغول به کار خواهد شد. مریم از سه سال گذشته رهبر سازمان جوانان حزب سوسیال دمکرات منطقه استکهلم بوده و یکی از جوان ترین نامزدهای این قدیمی ترین و بزرگ ترین حزب سوئد می باشد. مریم یزدانفر دارای پایان نامه کارشناسی در دو رشته علوم سیاسی و روزنامه نگاری است و مدتی به عنوان روزنامه نگار در مطبوعات سوئد قلم زده است. این نماینده ایرانی تبار پارلمان سوئد متولد ایران است و از 19 سال پیش در سوئد اقامت دارد. ********************** مریم یزدانفر دختر ایرانی الاصل در سوئد توانسته وارد پارلمان شود. مریم در مصاحبه با رادیو فردا می گوید از دانشگاه دو مدرک خبرنگاری و علوم سیاسی دارم، ولی اصلا نمی دانم چطور کارم به پارلمان کشید؛ در مدرسه ما با گذشت زمان شرایط بدتر می شد و امکانات کمتر می شد و مدیرمان همیشه می گفت این را سیاستمداران تعیین می کنند؛ در خانه هم خیلی درباره سیاست با پدرمادرم صحبت می کردیم و همیشه می دانستم سمت چپ سیاست هستم، چون عدالت برایم خیلی مهم بود و از کودکی هیچ وقت نمی توانستم بفهمم چرا شرایط ایران آنطور است و شرایط سوئد اینقدر خوب است. مریم می گوید تا هجده نوزده سالگی فکر می کردم وطن واقعی من ایران است، ولی در بیست سالگی وقتی به ایران رفتم احساس کردم همه من را به عنوان یک سوئدی می بینند و این برایم خیلی سخت بود ولی در نهایت فکر کردم شاید فقط به همین سادگی است که من دو وطن دارم؛ نمی خواهم بگویم نصف من ایرانی و نصف من سوئدی است، بلکه تمام من هم سوئدی است و هم ایرانی. ************** مریم یزدانفر از حدود 6 ، 7 سالگی از ایران مهاجرت کرده و تا قبل از ورود حرفه ای به دنیای سیاست به ایران مسافرت می کرد . برچسبها: مریم یزدانفر, ایرانیان مقیم سوئد, ایرانیان چند ملیتی, تهران نوشته شده در تاريخ دوشنبه نوزدهم اسفند ۱۳۹۸
توسط آ . پاسارگاد
برچسبها: ماندانا کریمی, ایرانیان چند ملیتی, شاغلین در صنعت سینما و فیلم, ايران ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ شنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۵
توسط آ . پاسارگاد
برچسبها: مریم زکریا, ایرانیان چند ملیتی, شاغلین در صنعت سینما و فیلم, ايران ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ یکشنبه هفتم آذر ۱۳۹۵
توسط آ . پاسارگاد
بابک نجفی
فیلمبردار ، فیلمنامه نویس و کارگردان ایرانی الاصل سوئدی متولد 14 سپتامبر 1975 برابر با شهریور 1354 در ایران ، او یک کارگردان و فیلمنامهنویس ایرانی تبار مقیم سوئد است ... برچسبها: بابک نجفی, ایرانیان مقیم سوئد, شاغلین در صنعت سینما و فیلم, ایرانیان چند ملیتی ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ سه شنبه دوازدهم مرداد ۱۳۹۵
توسط آ . پاسارگاد
ابراهیم پورداوود (زادهٔ ۲۰ بهمن ۱۲۶۴، رشت - مرگ ۲۶ آبان ۱۳۴۷، تهران) ایرانشناس معاصر، اوستاشناس، نخستین مترجم فارسیاوستا و استاد فرهنگ ایران باستان و زبان اوستایی در دانشگاه تهران بود.
زندگی
نام پدرش داوود بود و در ۲۰ بهمن ۱۲۶۴ ش (۲۸ جمادیالاولی ۱۳۰۳ ق) در رشت، در محلهٔ سبزهمیدان در خانوادهای ملاّک و بازرگان به دنیا آمد. در پنج یا شش سالگی به مکتب میرزا محمدعلی رفت که محل آن اکنون آرامگاه پدر و برادران و خود اوست. سپس تحصیلات مقدماتی فارسی و عربی را در مدرسه حاجی حسن رشت به مدیریت سید عبدالرحیم خلخالی انجام داد. زمانی که در مدرسهٔ حاجیمیرزاحسن در سلک طلاب درس میآموخت، به مرثیهگویی پرداخت و دوستانش به وی تخلص «لسان» دادند. در ۱۲۸۴ ش، در ۲۰ سالگی، به همراه برادر و استادش عبدالرحیم خلخالی به تهران رفت و به آموختن طب قدیم پرداخت و از محضر محمدحسینخان سلطانالفلاسفه بهره ... برچسبها: ابراهیم پورداوود, دانشگاه تهران, اوستا, ايران ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ چهارشنبه هشتم اردیبهشت ۱۳۹۵
توسط آ . پاسارگاد
مصلحت تهران بر اينه كه ...
برچسبها: دكتر محمدباقر قالیباف, انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری, تهران, ايران نوشته شده در تاريخ چهارشنبه هشتم خرداد ۱۳۹۲
توسط آ . پاسارگاد
عبدالعظیم ولیان، (زاده ۱۳۰۴، درگذشته ۱۳۷۳ آمریکا) وزیر تعاون و امور روستاها، وزیر اصلاحات ارضی و مدتی استاندار استان خراسان (بزرگ) و نایبالتولیه آستان قدس رضوی در زمان محمدرضا پهلوی بود.
برچسبها: عبدالعظیم ولیان, محمدرضا پهلوی, اميرعباس هويدا, ايران ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ سه شنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
(۱۲۸۸ تهران - ۱۳۷۸ پاریس) فرمانده نیروی زمینی ارتش شاهنشاهی از ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۴ خورشیدی ، ژنرال آجودان محمدرضا شاه از ۱۳۴۴ تا ۱۳۴۸ خورشیدی و وزیر جنگ از ۱۳۴۸ تا ۱۳۵۶ خورشیدی بود در كابينه نخست وزير امير عباس هويدا و سپس كابينه تيمسار سپهبد غلامرضا ازهاري قبل از وي اسدالله صنيعي وزير جنگ كابينه اميرعباس هويدا بود .
برچسبها: تیمسار ارتشبد رضا عظیمی, محمدرضا پهلوی, اميرعباس هويدا, ايران ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ سه شنبه پانزدهم اسفند ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
آندره آغاسی (زاده ۲۹ آوریل ۱۹۷۰) در لاس وگاس، آمریکا ...
بقیه متن در ادامه مطلب ... برچسبها: آندره آغاسی, امانوئل آغاسی, المپیک 1948 لندن, اشتفی گراف ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ سه شنبه دهم بهمن ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
عنایت الله آتشی متولد ۱۳۲۵ در ایران از مربیان بسکتبال در ایران میباشد ... بقیه در ادامه مطلب ... برچسبها: عنایت الله آتشی, باشگاه استقلال تهران, پرسپوليس, مهرداد آتشی ادامه مطلب نوشته شده در تاريخ سه شنبه دهم بهمن ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
محمد آتش فریدنی وفات ۱۲۹۰ هجری قمری شاعر ایرانی . نیاکانش در روزگار نادرشاه افشار ازحله به ایران کوچیدند . آتش در اصفهان بالید و بزرگ شد . مدتی نیز نیابت صدارت اصفهان را به عهده داشت . گفته اند با علوم غریبه نیز آشنایی داشته است . تذکره نویسان از شوخ طبعی و بذله گویی وی نیز یاد کرده اند . برچسبها: محمد آتش فریدنی, نادرشاه افشار, اصفهان, ايران نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیستم دی ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
علیرضا مشایخی از آهنگسازان ایرانی و متولد دهم فروردین ۱۳۱۸ در تهران است. برخی او را از نخستین آهنگسازان مدرن ایرانی میدانند. در خارج از ایران، مشایخی در وین و اوترخت هلند به تحصیل پرداخت و با حوزههای موسیقی معاصر و سبکهای نوین آشنا شد. نخستین اساتید او در ایران دکتر لطفالله مفخم پایان (موسیقی ایرانی)، حسین ناصحی (آهنگسازی) و افلیا کمباجیان (پیانو) بودند. سپس در وین نزد اساتید آهنگسازی به نامهای هانس یلینک (برجستهترین نظزیهپرداز مکتب وین و شاگرد شوئنبرگ) و کارل شیسکه به ادامه تحصیل پرداخت. او پس از به پایان رساندن دورهٔ آهنگسازی در آکادمی موسیقی وین، برای ادامه تحصیل و پژوهش در زمینه موسیقی الکترونیک به اوترخت در هلند رفت و در آنجا در کلاسهای گوتفرید میشائیل کونیگ از پایهگذاران انستیتو زونولوگی هلند شرکت جست. او در مدت پانزده سال اقامتش در هلند اقدام به فعالیتهای گسترده آهنگسازی و پژوهشی نمود و در آنجا بود که اساس موسیقی چندفرهنگی (یکی از شیوههای نگرش او به موسیقی ایرانی) را پیریزی کرد. علیرضا مشایخی نخستین آهنگسازی است که به شکل گستردهای، پیامآور نوگرایی در موسیقی ایران است. آثار وی بیش از چهل سال است که در داخل و خارج از ایران اجرا میشوند. برچسبها: علیرضا مشایخی, دکتر لطفالله مفخم پایان, حسین ناصحی, افلیا کمباجیان نوشته شده در تاريخ سه شنبه نوزدهم دی ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
بانو دکتر صغرا آزرمی نخستین آسیب شناس و نخستین موسس پایگاه سیتولوژی که جان صدها زن را در مرحله ابتلا به سرطان نجات داد در سال 1293 هجری شمسی در کرمانشاه چشم به جهان گشود. وی تحصیلات ابتدایی خود را در مدرسه « تأیید» همدان به پایان رساند. پدر بانو صغرا آزرمی که از قشر خرده مالک اسدآباد همدان بود ،به دلایل مشکلات خانوادگی از همدان رهسپار کرمانشاه شد اما پس از مدتی دوباره به این شهر بازگشت. در گرماگرم جنبش آزادیخواهان ایران برای استقرار حکومت مشروطه ، او تحت تأثیر افکار نو این گروه قرار گرفت و برخلاف رسم و رسوم زمان ، بر آن شد که دخترانش را برای کسب علم روانه مدرسه کند. بانو ضغرا آزرمی در سن سیزده سالگی موفق شد دوره دبیرستان را به پایان برد و در آن زمان به پیشنهاد اولیا دبستان تأیید در همان مدرسه که تحصیل کرده بود تدریس در کلاسهای پنجم و ششم را برعهده گرفت. پس از چندی خواهر وی گواهینامه ششم ابتدایی را دریافت کرد اما به دلیل اینکه جثه کوچک و کودکانه اش که برای آموزگاری برازنده نبود. پدر او را راهی مدرسه آمریکایی کرد. حضور خواهر در مدرسه آمریکایی مقدمه ای شد تا بانو صغرا آزرمی برای آموختن زیان انگلیسی تلاش را آغاز کند و با دشواری بسیار نخستین گامها را برداشت و در این راه از خواهرش کمک گرفت. هنگامی که مسئولان مدرسه آمریکایی از این امر آگاه شدند او را برای تدریس و تحصیل همزمان در مدرسه خود دعوت کردند و از وی خواستن از تدریس در مدرسه دولتی چشم پوشی کند. وی دوسال در مدرسه آمریکایی فعالیت داشت ولی بار دیگر مانند یک دانش آموز معمولی به مدرسه رفت و سرانجام موفق شد دیپلم مدرسه آمریکایی همدان را که برابر با دوره دهساله مدارس ایرانی بود دریافت کند و به سمت دبیری دبیرستان آمریکایی به کار پرداخت. او در ضمن تدریس ، آموختن نزد دبیران خصوصی را آغاز کرد تا برای شرکت در کلاس یازده دبیرستان آمادگی یابد.با عزیمت به تهران در مدرسه آمریکایی تهران به تحصیل ادامه داد و در سال ۱۳۱۱ گواهینامه دوره دوم متوسطه را دریافت کرد. وی بار دیگر به همدان بازگشت و این زمان مصادف شد با تعطیلی مدارس ابتدایی خارجی که دستور آن توسط وزارت فرهنگ وقت صادر شده بود. با پیشنهاد مسوولان دبیرستان آمریکایی همدان بانو صغرا آزرمی امتیاز دبستان اکباتان را به دست آورد و مدت پنج سال ریاست آن را به شیوه دبستان آمریکایی عهده دار گردید. پس از ظی این مدت علاقه به ادامه تحصیل و رسیدن به مدارج علمی سبب شد از ریاست دبستان استعفا دهد و بار دیگر راهی تهران شود. اینبار در دوره کالج آمریکایی نشست و دوره چهارساله کالج را سه ساله به پایان رساند. و از دانشکده پزشکی فیلادلفیا برای ادامه تحصیل بورس گرفت.مقدمات تهیه گذرنامه را پشت سر گذاشت ولی در تهیه گذرنامه توفیق نیافت و ناچار از بورسیه چشم پوشید. این بار به دانشکده پزشکی دانشگاه تهران مراجعه کرد ولی تلاشهایش برای قبولاندن دیپلم کالج آمریکایی به جای دیپلم دوم دبیرستان پسران به جایی نرسید و رییس دفتر دانشکده گواهینامه دوره دوم متوسطه دختران را برای شرکت در کنکور کافی ندانست و قبولی او را برای شرکت در کنکور را به یک سال شرکت وی در کلاس ویژه دانشسرای عالی مشروط کرد. اما چندی بعد وزارت فرهنگ همان دیپلم کالج آمریکایی وی را معادل لیسانس شناخت. بانو صغرا آزرمی با اتمام دانشکده پزشکی در سال ۱۳۲۶عازم آمریکا شد و در بیمارستان زنان شهر شیکاگو به طبابت پرداخت. دو سال بعد راهی ایران شد و به عنوان پزشک متخصص آسیب شناسی درمان بیماران را به عهده گرفت. فعالیت وی سبب شد که در سال ۱۳۳۶ با استخدام در انستیتو تاج وابسته به دانشگاه تهران ریاست درمانگاه را به عهده بگیرد. مدت هشت سال در این انیستیتو فعالیت داشت و در سال ۱۳۳۴ به دعوت دولت استرالیا در دانشگاه ملبورن در بخش آسیب شناسی مشغول کار شد. یک سال بعد رهسپار بالتیمور در آمریکا شد و این بار در دانشگاه معروف جان هاپکینز در بخش سلول شناسی به کار مشغول شد. در بازگشت به ایران بار دیگر در انستیتو تاج ( جمعیت ملی مبارزه با سرطان ) به فعالیت پرداخت و تا پایان خدمات دولتی در این موسسه فعالیت داشت. دکتر صغرا آزرمی در اواخر دهه چهل با قبول مسؤلیت در پایگاه سیتولوژی « زایشگاه فرح » به خدمات پزشکی ادامه داد و بر اساس آماری که هنگام خدمتش انتشار یافت موفق شد با آزمایش سلول شناسی بر روی ۳۰ هزار زن در این پایگاه ،گروه بسیاری از زنان و مادران را که در آستانه ابتلا به بیماری قرار داشتند شناسایی و از خطر مرگ برهاند. يك بيوگرافي ديگر: شادروان دكتر صغري آرزمي از نخستين زنان فارغ التحصيل دانشكدهي پزشكي دانشگاه تهران بود. براي اولين بار در سال ۱۳۲۶ دو زن از دانشكده پزشكي فارغ التحصيل شدند كه يكي از آنان خانم دكتر آرزمي بود . نامبرده در همان سال براي ادامه تحصيل به آمريكا رفت و در دانشگاه شيگاگو به تكميل معلومات پزشكي بخصوص در رشته سرطان پرداخت. در همانجا بود كه با فرزانهي بينشور و مشهور ايران شادروان دكتر محمود حسابي ازدواج كرد. پس از مراجعت به ايران به عللي از هم جدا شدند. در سال ۱۳۳۶ به عنوان استاديار دانشكدهي پزشكي دانشگاه تهران برگزيده شد در تمام اين مدت غير از كار دانشگاهي در بيمارستانهاي جنوب شهر فعاليت چشمگيري داشت، تا آنجا كه مي توانست به زنان محروم و تنگدست بخصوص مادران كمك و ياري مي گرد. متأسفانه نامبرده كه از نخستين زنان پزشك و نخستين زن متخصص سرطان در ايرانست در بهمن ماه ۱۳۵۲ خود به اين مرض مهلك در گذشت. منابع : http://banooiranzamin.blogfa.com http://www.tooran.ir/soroodeha/divan/241.html برچسبها: بانو دکتر صغرا آزرمی, دانشگاه تهران, ايران, جمعیت ملی مبارزه با سرطان نوشته شده در تاريخ سه شنبه نوزدهم دی ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
تیمسار سرتیپ دکتر مرضیه ارفعی نخستین زنیست که در ارتش ایران به درجه سرتیپی رسید. بانو مرضیه ارفعی در یک خانواده ایرانی در سال ۱۲۸۰ خورشیدی در شهر استانبول ترکیه چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در این شهر به پایان رساند. پس از ورود به دانشگاه در سال ۱۳۰۸ در رشته طب فارغ التحصیل شد. بانو دکتر ارفعی مدت دو سال در ترکیه در رشته اطفال و زنان به طبابت پرداخت. سپس در سال ۱۳۱۰ به ایران بازگشت. با استخدام در وزارت بهداری، ریاست بخش ۲ بیمارستان پهلوی سابق به او محول گردید. در هنگام حکومت رضاشاه به ریاست آموزشگاه زنان ارتش رسید. از آنجا که اکثریت مردان خانواده بانو دکتر ارفعی را افسران ارتش تشکیل می دادند، حضورش در پست ریاست آموزشگاه زنان ارتش سبب شد تا به تدریج طبابت در بیمارستانهای ارتش را به صورت شغل رسمی برعهده گیرد. همچنین بانو دکتر ارفعی مدت ۱۹ سال در هنرستان دخترانه به تدریس بهداشت و پزشکیاری پرداخت. وی مدتی نیز در سازمان شاهنشاهی خدمات اجتماعی به امر معالجه بیماران می پرداخت. متاسفانه نخستین ازدواج او با سروان دکتر پیشوا عمر کوتاهی داشت. چند سال پس از فوت همسر اولش به ازدواج دکتر بختیاری در آمد. اولین سرتیپ زن ایرانی تیمسار سرتیپ مرضیه ارفع بود. وی در سال ۱۳۱۲ بدستور رضاشاه با درجه همردیف سروانی مشغول بخدمت در ارتش شاهنشاهی گردید و در حقیقت این آغاز فعالیت زنان در ارتش شاهنشاهی ایران بود. در سال ۱۳۳۸ بعنوان اولین زن ایرانی بدرجه سرتیپی ارتقاء یافت و در سال ۱۳۴۱ پس از ۳۰ سال خدمت در ارتش شاهنشاهی از خدمت بازنشسته شد. وی در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۳۵۷ چشم از جهان فرو بست.
برچسبها: تیمسار سرتیپ دکتر مرضیه ارفعی, رضاخان, تركيه, نظامیان ایرانی نوشته شده در تاريخ سه شنبه نوزدهم دی ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
دکتر سکینه پری (نخستین جراح زن و سرطان شناس ایرانی) بانو سکینه پری در سال ۱۲۸۱ شمسی در باغچه سرای شوروی چشم به جهان گشود. مادرش از ارامنه ایران بود و پدرش نصرالله همدانی نام داشت. وی تحصیلاتش در رشته پزشکی را در شوروی سابق به پایان برد و در سال ۱۳۱۲ در سن ۳۱ سالگی در رشته جراحی و سرطان شناسی تخصص گرفت. بانو سکینه پری به مدت پنج سال در بیمارستانهای شوروی به کار طبابت پرداخت. پدر و مادر دکتر سکینه پری در یک زمان از دنیا رفتند. پس از این اتفاق وی به دلیل علاقه اش به ایران به همراه تنها دخترش رهسپار ایران شد. بانو سکینه پری در بازگشت به ایران در آزمونی برای گرفتن اجازه طبابت شرکت کرد و در سال ۱۳۱۳ شمسی اجازه کار گرفت. آشنایی او به زبان ترکی سبب شد پیشنهاد شرکت شیلات برای کار در شهر" قره سو" را بپذیرد. وی مدت چهارده سال در این شهر زندگی کرد و در همان جا ازدواج کرد. گفته میشود اختلاف میان خواهر و همسرش سبب جدایی او شد و پس از چهار سال زندگی مشترک طلاق گرفت و سرانجام بندرگز را برای سکونت انتخاب و به آن شهر نقل مکان کرد. دکتر سکینه پری در بندرگز گرگان با دایر کردن مطب به طبابت پرداخت. گفته میشود کمک به مستمندان و بینوایان برای مردم آن دیار از سوی وی یادآور نقش آلبرت شواریتزر برای مردم آفریقا بود. وی در طول حیاتش خدمات ارزنده ای را به هموطنانش ارائه کرد. یاد و خاطره اش گرامی باد.
پینوشت : متاسفانه اطلاعات بیشتری از ایشان در دست نیست و در کتب مختلف و برخی سایتها اشاره کوتاهی در حد دو سطر به این بانوی بزرگوار کرده اند که جای بسی افسوس دارد.
منبع با ويرايش : http://banooiranzamin.blogfa.com برچسبها: دکتر سکینه پری, نخستین جراح زن ايراني, بندرگز, شهرستان قره سو نوشته شده در تاريخ دوشنبه هجدهم دی ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
زَرتُشت یا زَردُشت پیامبر ایران باستان بود که مزدیسنا را بنیان گذاشت. وی همچنین سراینده گاتها، کهنترین بخش اوستا میباشد. زمان و محل دقیق تولد وی مشخص نیست اما گمانهزنیها و اسناد، زمانی بین ۶۰۰۰ تا ۶۰۰ سال پیش از میلاد مسیح را برای او حدس زدهاند و زادگاه وی را به مناطق مختلفی مانند ری، آذربایجان، خوارزم و سیستان نسبت دادهاند. تعلمیات زرتشت بعدها با باورهای بومی ایرانیان ترکیب شد و آئین مزدیسنای کنونی که نزدیک به پنج سده دین رسمی ایران نیز بودهاست، را پدید آورد. نام زرتشت در فهرست یکصد نفرهٔ انسانهای تاثیرگذار تاریخ که توسط مایکل هارت تنظیم شدهاست، قرار دارد. دین زرتشت امروزه حدود ۲۰۰ هزار تن پیرو در ایران، هند و برخی نقاط دیگر جهان دارد . تصویری تخیلی از زرتشت ریشه و معنای نامنام زرتشت بر اساس متون اوستایی زراثوشترا بودهاست که نامی مرکب است. از «زَرَت» که ممکن است معنی زرد و زرین یا پیر داشته باشد و «اشترا» که برخی آن را شتر و برخی معنی آن را آسترا به معنی ستاره در نظر گرفتهاند. دارندهٔ شتر زرد، دارندهٔ شتر پیر، دارندهٔ شتر با جرأت، درخشان و زرد مثل طلا، پسر ستاره،، ستارهٔ درخشان و روشنایی زرین معانی گوناگونی است که تا بهحال محققان برای نام زرتشت ذکر کردهاند. زمان زندگانی زرتشتزمان ظهور زرتشت، با همهٔ پژوهشهای دانشمندان قدیم و جدید، هنوز هم در پردهٔ ابهام است. دربارهٔ زمان زندگانی زرتشت آنقدر تحقیق و بحث و گفتوگو شدهاست که حتّی اشاره به رئوس آن مطالب، کتاب بزرگی را فراهم میکند.
خاستگاه زرتشت
در منابع زبان پهلوی و به دنبال آنها در کتابهای عربی و فارسی ایرانویج را با آذربایجان یکی شمردهاند. دانشمندان انتساب زرتشت را به آذربایجان، به دلایل فراوان مردود میدانند که مهمترین آنها دلایل زبانی است. زبان اوستایی یعنی زبان کتاب اوستا زبانی است متعلق به شرق ایران و در این کتاب هیچ نشانی از واژههایی که اصل مادی یا فارسی باستان داشته باشد، دیده نمیشود. امروزه بیشتر دانشمندان ایرانشناس ایرانویج را خوارزم به شمار آورده و زادگاه زردشت را آنجا دانستهاند. تبار و خانواده زرتشتمادر زرتشت دوغدو دختر فریهیمرَوا و پدر وی پوروش اسپ نام داشتند. نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود. حاصل ازدواج پوروش اسپ و دوغدو پنج پسر بود که زرتشت سومین آنهاست. زرتشت سه بار ازدواج کرده بود. نام زن نخست و دوم او ذکر نشدهاست، زن سوم او هووی نام داشته، هووی از خاندان هووگوه و بنابر روایات سنتی دختر فرشوشتر، وزیر کی گشتاسپ شاه کیانی بودهاست. زن نخست او پسری به نام ایست واستر و سه دختر به نامهای فرینی و ثریتی و پوروچیستا داشت. زرتشت در گاتاها از ازدواج دختر سوم خود یاد میکند و روایات بعدی، شوهر او را جاماسب مینامد. از همسر دوم زرتشت، دو پسر به نامهای اورْوْتَتْنَرَه و هْوَرْچیثْزَه به دنیا آمده، و ظاهراً از زن سوم فرزندی نداشتهاست. نخستین کسی که به زرتشت ایمان آورد، میدیو ماه بود، که فروردین یشت از او نام میبرد. وی در روایات سنتی، پسرعموی زرتشت به شمار آمدهاست. زندگی زرتشتگرچه در اوستای موجود جای جای اشارههای پراکندهای به نام و خانواده و برخی حوادث زندگی زرتشت میشود ولی زندگینامهٔ او به طور منظم و پیوسته عرضه نمیگردد. شواهد موجود نشان میدهد که شرح زندگی زرتشت در سه نَسک (بخش) از ۲۱ نَسک اوستا به نامهای سپند، چهرداد و وشتاسپ ساست آمده بودهاست. اصل متن اوستایی و ترجمهٔ پهلوی این بخشها در دست نیست اما خلاصهٔ مطالب آنها در کتاب هشتم دینکرد نقل شدهاست. آگاهیهای تاریخی و واقعی دربارهٔ زندگی زرتشت بسیار اندک است. آنچه در اوستا و در منابع پهلوی و فارسی آمدهاست، بیشتر جنبهٔ اساطیری دارد، گرچه در این مطالب نیز حقایقی میتوان یافت. آنچه به یقین در مورد زندگی زرتشت از متون اوستایی بر میآید اینست زرتشت از کودکی تعلیمات روحانی دیدهاست زیرا در گاتها (یسن ۳۳، بند ۱) خود را زوتَر نامیدهاست و آن اصطلاحی است که در مورد دین مردی که دارای شرایط کامل روحانیت است، به کار میرود. در گات ها (یسن ۴۳) اشاره به دریافت وحی از او از سوی اهورامزدا شدهاست. زرتشت در تبلیغ دین خود با دشواریهایی روبرو بودهاست. در سرودهای خویش (یسن ۴۶، بند ۲) از فقر و کمی تعداد حامیانش میگوید و از بدکاری پیشگویان و روحانیان هم وطن خود کویها و کرپنها، گله و شکایت دارد و از بعضی دشمنان خود مانند بندوه و گرهمه (یسن ۴۹، بند ۱ و ۲) نام میبرد. سرانجام بر آن میشود که از زادگاه خود دور شود و به سرزمین مجاور برود که فرمانروای آن کی گشتاسپ است. زرتشت در این سرزمین سرانجام با موفقیت روبرو میگردد. با گِرَوِش کی گشتاسپ به دین زرتشت، مخالفتهای حکمرانان همجوار برانگیخته میشود. نام برخی از فرمانروایان مخالف زرتشت در آبانیشت (یشت ۵، بند ۱۰۹) آمدهاست که از میان آنان ارجاسب تورانی از همه نامورتر است. برحسب سنت زرتشت در سن ۷۷ سالگی کشته شد و قاتل او برادریش نام دارد. جایگاه گاتها، سخنان زرتشت، در اوستاقدیمترین و مقدسترین قسمت اوستا کتاب دینی زرتشتیان، گاتها میباشد. از زمانهای بسیار قدیم گاتها را سخنان و اشعار خود زرتشت میدانستند. اوستایی که اکنون در دست است تنها یک چهارم کتابی است که در دورهٔ ساسانیان وجود داشتهاست. اوستا در شکل کنونی خود شامل پنج بخش است. بخشهای اوستا عبارتند از :
اهمیت گاتها در شناخت آئین زرتشتگاتها کهنترین اثری است که از روزگاران پیشین برای ایران باقی ماندهاست و از حیث صرف و نحو و زبان و تعبیر و فکر با سایر قسمتهای اوستا فرق دارد. قطعاتی که دلیل سخنگوئی خود زرتشت است، در گاتها بسیار دیده میشود. چنان که در شش تا از گاتها سراینده به عنوان اول شخص از خود یاد میکند. به دلیل تصرفاتی که به خصوص در دورهٔ ساسانی، در آئین زرتشت، کردهاند، گاتها منبع بسیار معتبری برای شناخت عقاید اصلی زرتشت به شمار میرود. فصلهای یسنا، هات نامیده میشوند. کل گاتها ۱۷ هات است و شامل ۲۳۸ بند و ۸۹۶ بیت و ۵۵۶۰ کلمه است. گاتها منظوم است و از جهت وزن شعر و تعداد مصراعها در هر بند، به ۵ بخش به شرح زیر تقسیم شدهاست.
به سبب وجود لغتهای ناشناخته، پیچیدگی زبان شعر، مشکلات دستوری و از همه مهمتر مشکل عدم آشنایی صحیح با اندیشههای زرتشت نمیتوان ادعا کرد که اشعار زرتشت بطور کامل توسط دانشمندان اوستاشناس درک شدهاست، با این همه، لطف و زیبایی آن دسته از سرودهایی که معنی آن روشن است، قابل انکار نیست. آئین زرتشت از ورای گاتهاآنچه از واژه ها و جملات گات ها بر میآید نشان دهندهٔ اینست که زرتشت بر ضد گروه پرودگاران آریایی یعنی آن مذهبی که ایرانیان در پرستیدن قوای طبیعت با هندوان شرکت داشتند، میباشد. یکتاپرستیدر گاتها اهورامزدا خدای یگانه است که جسم یا مرکب نبوده و مینوی پاک است. جلوههای خاص خدا امشاسپندان هستند. تقریباً دویست بار در گاتها به کلمهٔ مزدا یا ترکیب از این واژه بر میخوریم. زرتشت جز از اهورامزدا خدای دیگری نمیشناسد. زرتشت از گروه پروردگاران پیشین رو گردان است. تمام عظمت و جبروت مختص اهورامزدا ست. اوست آفرینندهٔ یکتا و خداوند توانا. در گاتها (هات ۴۴) زرتشت با یک زبان شاعرانه در توحید و اقتدار خداوند گوید:
پس از این پرسشها زرتشت خود در پاسخ گوید:
دوگانگی خرد انساندر گاتها از منازعات اهورامزدا و اهریمن و جنگ و ستیز دائمی مابین این دو که مایهٔ آنهمه بحث و مجادله گردید هیچ سخنی نرفتهاست. زرتشت اهورامزدا را سرچشمهٔ آفرینش میداند و در مقابل او، آفریدگار و یا فاعل شری وجود ندارد. انگره مینو و یا خرد خبیث که بعدها به مرور ایام تبدیل به اهریمن گردید و زشتیهای جهان از قبلِ اوست در مقابل اهورامزدا نیست بلکه در مقابل سپنت مینو یا خرد مقدس است. در گاتها هات ۳۰ قطعهٔ سوم آمدهاست.
همچنین در گاتها هات ۴۵ قطعهٔ دوم آمدهاست.
زرتشت مسئلهٔ نیکی و بدی را از دیدگاه فلسفی بدین صورت بیان میکند که خلقت جهان توسط خداوند انجام مییابد اما دو مینوی یا دو اصل وجود دارند که از خواص ذهن آدمی هستند. او میگوید این دو بنیاد زادهٔ اندیشهٔ آدمی هستند و هریک بر اندیشه و گفتار و کردار انسان اثرگذار هستند. این دو گوهر در سرشت آدمی وجود دارند و قضاوت دربارهٔ خوب و بد از این دو گوهر غیرمادی سرچشمه میگیرد. این ثنویت و دوگانگی در اخلاق و منش آدمی در مذاهب و مکتبهای فلسفی دیگر نیز وجود دارند، مانند نفس اعلی و نفس اماره، نفس انسانی و نفس بهیمی و همچنین نامهای دیگر. اختیار انساندر برابر این دو نیرو تکلیف انسان در دنیا چیست؟ زرتشت در گاتها در هات ۳۰ گوید «مرد دانا باید خود برابر گزیند.» انسان برپایهی سرودهای زرتشت آزاد است و اختیار گزینش دارد. زرتشت در در گاتها در هات ۳۰ بخش ۲ میگوید
ارجگذاری زندگی در این جهانزرتشت به زندگانی دنیوی بیاعتنا نیست و درویشی در آن راهی ندارد. زرتشت رسالت خود را فقط مذهبی و معنوی نمیداند و در ترقی امور اقتصادی و بهبود زندگانی مادی نیز کوشاست. بخصوص زرتشت به آباد کردن زمین و کشاورزی اهمیت زیادی دادهاست. زرتشت در سخنان خویش خطاب به کشاورزان میگوید که کشور خداپرست کی گشتاسپ باید از نیروی آنان برتری به همرساند و سرمشق دیگران گردد. در هات ۳۴ گاتها بند ۱۴ آمدهاست
اساس دین زرتشتپندار نیک، گفتار نیک، کردار نیک از خصایص آئین زرتشتی است. در سراسر گاتها این سه کلمه بارها تکرار شدهاست. در هات ۵۱ گاتها بند ۲۱ آمدهاست
همچنین انسان باید در فتح راستی و شکست دروغ بکوشد. در هات ۳۰ گاتها بند ۸ آمدهاست
آیین پرستش و مراسم دینیدر گاتها به هیچ روی از آیینهای دین و مراسم پرستش و آداب قربانی و اعیاد گفتوگو نیست. زرتشت اعمال قربانی و بادهنوشیهای دینی و بکار بردن هوم را با سختی و قاطعیت مردود دانستهاست. پلوتارک مورخ یونانی نوشته است زرتشت ایرانیان را در عبادت اهورامزدا فقط به فدیه معنوی که نیایش و سپاسگزاری باشد موعظه نمود. عنوان کاهنان و پیشوایان مذهبی پیش از زرتشت کرپان بود که مراسم و نیرنگها و مناسک دینی را که بسیار پیچیده بود، برای مردم انجام میدادند و علاوه بر دستمزدهای کلان، قدرت فوقالعادهای داشتند.هوم نوشابهٔ سکرآوری بود که در این نیایشهای مذهبی مینوشیدند، مرگزدائی صفت آن بود و پیداست که هوم را نیز بسان ایزدان و فرشتگان به یاری میخواندند. در هات ۳۲ گاتها بند ۱۲ و ۱۴ آمدهاست
همچنین در منع مسکرات در مراسم مذهبی در هات ۴۸ گاتها بند ۱۰ آمدهاست
سنجش اعمال در روز رستاخیز
همچنین در در هات ۴۶ گاتها بند ۱۰ و ۱۱، هات ۵۰ بند ۴ و هات ۵۱ بند ۱۳، از پل چینود ذکر رفتهاست.
ازدواجدر گاتها، هات ۵۳، پند زرتشت به دخترش پوروچیستا هنگام ازدواج با جاماسپ وزیر دوران کی گشتاسپ چنین آمدهاست.
چگونگی ازدواج به موجب عقاید نخستین و صدر آیین زرتشتی، با آن چه بعدها به زرتشت نسبت دادند، سازگاری و هماهنگی ندارد. در زمان ساسانیان اصرار میشد که ازدواج میان خویشاوندان، از ضروریات دین و از تعالیم زرتشت است، برخلاف این نظر نه خود زرتشت و نه فرزندان و پیروانش به چنین اصلی عمل نکردند. بعید و بلکه محال است که زرتشت دربارهٔ ازدواج با خویشان و اقوام دستور دهد و در همان حال خود و پیروانش برخلاف آن عمل کنند. چنانکه از گفتهٔ هرودوت بر میآید قبل از فتح مصر توسط کمبوجیه چنین قانونی که نکاح با خواهر را تجویز کردهباشد، در ایران وجود نداشتهاست. هرودوت دربارهٔ ازدواج کمبوجیه و خواهرش مینویسد:
ازدواج میان محارم در برخی خاندانهای سلطنتی باستانی، برای نگهداری خون و مالکیت رایج بودهاست و عیلامیان و مصریان و تایلندیها و غیره، این رسم را داشتهاند اما از گفتهٔ هرودوت چنین بر میآید که تا زمان کمبوجیه این رسم نزد پارسیان غریب و ناخوشایند بودهاست. اظهار صریح هرودوت مبنی بر نظرخواهی کمبوجیه از قضات خود قرینهٔ دیگری است مبنی بر اینکه این ازدواج امری مغایر با سنتها بودهاست زیرا در غیر اینصورت کسب نظر مشورتی با قضات ضرورتی نداشت. شکی نیست که ایرانیها پس از پیروزی بر مصر ارتباط تامی به این ملت داشتهاند. احتمالاً از آن زمان در پیروی از مصریها بعضی از اعضای خاندان سلطنتی چنین عملی را مرتکب شده و پس از آن موبدان را تحریک و تحریض نموده که فتوا برای مشروعیت بخشیدن به آن صادر نمایند. زرتشت از دیدگاه اسلاماز آنجا که اسلام، صریحاً ایمان به پیامبران گذشته را همردیف به پیامبر اسلام اعلام کردهاست ، زرتشت هم یک پیامبر الهی شناخته شدهاست. چنان که در قرآن سورهٔ حج آیهٔ ۱۷، زرتشتیان را مجوس نامیدهاست و در ردیف پیروان ادیان آسمانی آوردهاست.
در قرآن کلمهٔ مجوس به عنوان یک دین ذکر شدهاست و چون از مشرکان جدا شدهاست، بسیاری این برداشت را کردهاند که در اصل دینی یکتاپرستانه بودهاست. همچنین در برخی احادیث اسلامی از زرتشت به عنوان پیامبر مجوس نام برده شدهاست. بنابر این، از دیدگاه اسلام، زرتشت پیامبری از جانب خداوند است که دارای کتاب آسمانی بودهاست. زرتشت نیز خود را پیامبر دانستهاست، آنجا که میگوید: «اهورامزدا، مرا برای راهنمایی در این جهان برانگیخت، و من از برای رسالت خویش، از منش پاک تعلیم یافتم.» مسلمانان باور دارند که آموزههای اصیل زرتشت به مرور زمان دستخوش تحریف شد و توحید زرتشت به شرک تبدیل گشت، دستورات آن از خرافات و اباطیل پر شد و در مسیر سود طبقات حاکم جامعه قرار گرفت. ***************
مزار حضرت زَرتُشت (علیه السلام) نویسنده: رامین رامین نژاد
حضرت زرتشت (علیه السلام) از پیامبران الهی و تنها پیامبر شناخته شده ی آریایی است. نام آن حضرت در قرآن کریم نیامده، ولی دین او با عنوان «مَجوس» در کنار دین یهود و مسیحیت به عنوان ادیان آسمانی نام برده شده است.(1) کلمه «مَجوس» در انجیل برنابا 5 بار آمده است.(2) لغت شناسان اصل واژه مَجوس را «مُنج گوش» (مردی که دارای گوش های کوچک است) ذکر کرده اند.(3) در روایت های اسلامی آمده است که «زرتشتیان پیامبری داشتند که او را کشتند (4) و کتابی داشت (اَوِستا) که سوزاندند».(5) در شریعت اسلام بر زرتشتیان نیز همانند سایر اهل کتاب جِزیهِ مقرر گردیده و در بسیاری از احکام شرعی، احکام یهود و نصارا بر آنان جاری گردیده است.(6)
تاریخ بعثت حضرت زرتشت (علیه السلام) بین سده 6 تا 18 ق.م تخمین زده شده است. ایرانیان قدیم آتش را به عنوان تجلّی الله ی «آگنی» ستایش می کردند و خورشید و دیگر اجرام نورانی آسمانی را می پرستیدند و به الهه نیک و بد اعتقاد داشتند. خداوند در چنین اوضاعی حضرت زرتشت یا به تلفظ صحیح تر «زاراتوشترا» را مبعوث فرمود و او به تبلیغ آیین الهی پرداخت، ولی نتوانست دین خود را در میان قبیله اش ــ میدیا در آذربایجان ــ نشر دهد. پس به بلخ رفت و در گشتاسب شاه آیین او را پذیرفت و دین زرتشت در سراسر ایران رواج یافت و در زندگی و سعادت مادّی و معنوی مردم تأثیری عمیق بخشید.(7) ارکان توحیدی دین زرتشت پس از شهادت آن حضرت به فراموشی سپرده شد. در حمله ی اسکندر مقدونی به ایران در سال 330 ق.م مراکز مهم آثار دینی زرتشت از جمله تخت جمشید در آتش سوخت. قرن ها بعد که ساسانیان در ایران به قدرت رسیدند، آیین زرتشت را در جهت تأمین منافع مادّی خود تحریف کردند؛ پس بت های قدیمی ایران که توسط حضرت زرتشت (علیه السلام) از تخت اُلوهیّت به زیر کشیده شده بودند، دوباره به سریر خود بازگشتند و مورد ستایش مردم قرار گرفتند. بنای آتشکده و تقدیس آتش از جمله معماهای دین زرتشت است که با هیچ توجیهی نمی توان آن را از آیین الهی زرتشت برشمرد. در دوره های اولیه ی زرتشتی تا دوره ی هخامنشیان از پرستش در مقابل آتش خبری نبود، بلکه این روش بعدها از آناتولی گرفته شد. در زمان ساسانیان پرستشگاه هایی ساخته شد و موبدان در آن آتش افروختند و از آن به نام فروغ آسمانی برای قرن های مدید نگه داری کردند، چنان که یکی از معجزات الهی در بدو تولد پیامبر گرامی اسلام، خاموش شدن آتشکده ی فارس بود. زرتشتیان تقدیس آتش را یکی از اصیل ترین ارکان آیین زرتشت و مظهر نورانیّت خدا می دانند، اما پرستش آتش، اعاده ی پرستش الهه ی آگنی است که پیش از اسلام در ایران رواج داشته است.(8) اگرچه در اوستا به شهادت زرتشت (علیه السلام) در هجوم دوم تورانیان به شهر بلخ اشاره نشده، ولی با استناد به کتاب های دینی پهلوی و سنّت کهن زرتشتی، این پیامبر ایرانی در همین جنگ در آتشکده بلخ به دست یک تورانی به نام «بِراترکرش» در روز خرداد از ماه اردیبهشت به سن 77 سالگی به شهادت رسیده است.(9) شهر بلخ در شمال کشور افغانستان قرار دارد، اما بلخ قدیم که روزگاری پرجمعیت بوده، در حومه ی بلخ جدید واقع شده است. دیوارهای مخروبه ی حصار شهر تاریخی بلخ که مساحتی معادل 35 کیلومتر مربع دارد، تا نیمه در شن فرو رفته است (10). چنان که ذکر شد، محتمل است که حضرت زرتشت (علیه السلام) در همین محوطه باستانی به شهادت رسیده و مدفون شده باشد، اما متأسفانه هیچ نشانی از مزار مطهر او در این مکان وجود ندارد. پی نوشت ها : 1ــ حج/17. منبع: رامین نژاد؛ رامین، (1387)، مزار پیامبران، مشهد: بنیاد پژوهش های اسلامی، چاپ اول.
برچسبها: ادیان ایرانی, ايران, زرتشت, اوستا نوشته شده در تاريخ جمعه پانزدهم دی ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
فاطمه امدادیان
متولد: ۱۳۳۴ فارغالتحصیل هنرستان هنرهای زیبا بهزاد تهران مجسمهٔ «زندگی» اثر فاطمه امدادیان که سال ۱۳۸۵ در خانه هنرمندان ایران تهران نصب شده بود در بهار سال ۱۳۸۹، به همراه ۱۱ مجسمهٔ دیگر، دزدیدهشد. تاكنون هيچ رد يا سرنخي از مجسمه هاي دزديده شده تهران به دست نيامده است .
برچسبها: فاطمه امداديان, گالري سيحون, مجسمه سازي, خانه هنرمندان ايران نوشته شده در تاريخ دوشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
ارغوان رضایی
ارغوان رضایی (به فرانسوی: Aravane Rezaï) (زاده ۱۴ مارس ۱۹۸۷ در سنت اتین فرانسه) تنیس باز ایرانیتبار مقیم فرانسه و مشهور به «ملکه تنیس ایران» است . بالاترین رده او در رتبهبندی جهانی رده ۱۶ بودهاست که در ۱۷ مه ۲۰۱۰ بهدست آمد. او تنیس باز شماره ۲ فرانسهاست (۲۰۱۰) . اگرچه او بیشتر به عنوان یک تنیسباز فرانسوی بازی میکند اما دو بار (در سالهای ۲۰۰۱ و ۲۰۰۵) به عنوان بازیکن تیم تنیس زنان ایران، در مسابقات اسلامی زنان مدال طلا کسب کردهاست و خود را ایرانی میداند . ارغوان رضایی، چندین بار به ایران سفر کردهاست. او در مراسمی که برای تقدیر از ایرانیان خارج از برگزار شده بود، راکتهای خود را به محمود احمدینژاد، رییس جمهور هدیه کرد. ارغوان با اینکه در فرانسه بدنیا آمده، ولی فارسی را به خوبی صحبت می کند، ایرانی رفتارمی کند و عاشق ایران است و گردنبند نقشه ایران او مورد توجه همه می باشد. چلوکباب کوبیده و بستنی ( به قول خودش اکبر مشتی) را خیلی دوست دارد، در خانه فیلم های ایرانی می بیند و موسیقی ایرانی گوش می دهد. ارغوان در مورد ایرانی بودنش می گوید :"چون پدرم، مادرم و همه فامیل های من ایرانی هستند، با فرهنگ ایرانی زندگی می کنیم و ایران را هم خیلی دوست دارم و خیلی هم افتخار می کنم که ایرانی هستم" . وی تقریبا هر سال به ایران سفر می کند و به هنگام مسافرت تمریناتش قطع نمی شود و در ایران نیز در یک باشگاه در کرج تمرین می کند. ارغوان رضایی خود را ایرانی، فرانسوی می داند و اگرکسی از او بپرسد کجایی هستی در پاسخ می گوید : دو ملیتی ایرانی ، فرانسوی. رضایی در رقابتهای آزاد مادرید در می۲۰۱۰ توانست به مقام قهرمانی برسد، او در این رقابتها به ترتیب بر جاستین هنن از بلژیک، زاکو پالووا از جمهوری چک، آندریا پتکوویچ، یلنا یانکوویچ از صربستان و لوسی سافارووا از جمهوری چک غلبه کرد تا پا به دیدار نهایی بگذار و در دیدار نهایی بر ونوس ویلیامز تنیس باز آمریکایی و قهرمان تنیس دونفره ویمبلدون، تنیس آزاد استرالیا و تنیس آزاد آمریکا و برنده ۳ مدال طلای المپیک و نفر شماره دو تنیس زنان غلبه کرد تا عنوان فهرمانی را به دست آورد.رضایی پس از این مسابقات در آخرین رتبه بندی تنیس بازان جهان با پنج پله صعود در رده ۱۶ ایستاد.با این وجود او تا ماه می سال ۲۰۱۰ در هیچ یک از گرنداسلمها به جمع هشت نفر برتر، راه پیدا نکردهاست . رضایی در مسابقات سال ۲۰۰۷ استانبول به مقام دوم رسید. او با غلبه بر تنیسبازان سرشناسی چون ماریا شاراپوا و ونوس ویلیامز پدیده این مسابقات لقب گرفت اما در دیدار پایانی این مسابقات به دلیل آسیب دیدگی از ادامه دادن مسابقه خودداری کرد . زندگی شخصی پدر ارغوان، ارسلان رضایی که خودش مکانیک اتومبیل بود نقش مربی او را دارد. تنیس را در سن ۸ سالگی آغاز کرد . مادر او نوشینه که تن درمان کار است همیشه همراه ارغوان سفر میکند. ارغوان دارای یک برادر و یک خواهر است. او به سه زبان فارسی، انگلیسی و فرانسوی مسلط است و غذای مورد علاقه او کباب است. خودش میگوید که اگر تنیس بازی نمیکرد، دنبال تحصیلات فیزیک نجومی میبود، که حتماً بعد از اتمام تنیس حرفهای آن کار را خواهد کرد . سفر به ایران و پشتیبانی از محمود احمدینژاد ارغوان رضایی، چندین بار به ایران سفر کردهاست. او در مراسمی که برای تقدیر از ایرانیان خارج از برگزار شده بود، راکتهای خود را به محمود احمدینژاد، رییس جمهور هدیه کرد. این صحنه در فیلم تبلیغاتی محمود احمدی نژاد برای انتخابات ریاست جمهوری دهم به نمایش درآمد. ویدئوی صحبتهای او از شبکههای ماهوارهای دولت ایران پخش شد. پدر وی در گفتگویی با بیبیسی فارسی اعلام کرد: «ارغوان این دو راکت را به آقای احمدینژاد نداد، به ملت ایران داد. او این راکتها را به مردم ایران به این خاطر داد که بگوید من با این راکتها در میدانها میجنگم و الا آقا احمدینژاد یک کسی هست که تمام میشود و میرود، اما این راکتهای تنیس برای ملت ایران است. شکایت از پدر در ژوئن ۲۰۱۱ خبرگزاریهای فارسی به نقل از پایگاه خبری سوپراسپارت نقل کردند که ارغوان رضایی از پدرش ارسلان رضایی به اتهام اخاذی شکایت کرده و در آن شکایت به «اذیت و آزار، خشونت و تهدید به مرگ» از طرف پدرش نیز اشاره کرده اما گزارشهای اولیه از نبود شواهدی برای اثبات این مدعا حکایت میکردند . پیش از این هم پدر ارغوان رضایی در برخوردی با دوست پسر ارغوان وی را به برخورد فیزیکی تهدید کرده بود و به همین خاطر از حضور در ورزشگاهها منع شده بود . تاریخچه تنیس حرفهای ۲۰۰۳- شرکت در مسابقهای از سری فدراسیون جهانی تنیس در فرانسه. ۲۰۰۴- اولین شرکت در دوره مقدماتی آزاد فرانسه. برنده دو مسابقه از سری فدراسیون جهانی تنیس. ۲۰۰۵- رسیدن به دور دوم آزاد فرانسه که با باخت به ماریا شارپوا تمام شد. شکست در مسابقات اس-هرتگنبوش. برنده دو مدال در مسابقات سری فدراسیون جهانی تنیس. ۲۰۰۶- نقطه عطف در تنیس: یک چهارم فینال در پالرمو، هاسسلت و کلکتا؛ دوره سوم در آزاد فرانسه و دوره چهارم در آزاد آمریکا. رسیدن به رده ۴۹ در ردهبندی تنیس انجمن تنیس زنان. ۲۰۰۷- شکست شاراپووا در استانبول. رسیدن به دوره سوم در ویمبلدون، دوره دوم در آزاد آمریکا، برای اولین بار در هر چهار گرند اسلم در یک سال. رسیدن به رده ۴۰ در رده بندی فدراسیون جهانی تنیس. ۲۰۰۸- رسیدن به دوره دوم در آوکلند (شکست شماره ۷ دنییلیدو و شماره ۳ سربتنیک و شکست به دونپرت). بهترین نتیجه در گرند اسلم آزاد استرالیا و رسیدن به دوره سوم بود ( شکست شماره ۱۳ گلوین). ۲۰۱۰- رسیدن به رده ۲۱ در ردهبندی فدراسیون جهانی تنیس. ۲۰۱۰- ارغوان رضایی قهرمان جایزه بزرگ مادرید شد قهرمانی در اوپن مادرید وی در سال ۲۰۱۰ با پیروزی بر ونوس ویلیامز آمریکایی در فینال، قهرمان جایزه بزرگ مادرید شد و با واکنش مثبت رسانههای دولتی در ایران مواجه شدهاست. شبکه برون مرزی جام جم از خانم رضایی برای حضور در گفتگویی زنده دعوت کرد.
برچسبها: ارغوان رضايي, دكتر محمود احمدي نژاد, ماريا شاراپوا, ونوس ویلیامز نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱
توسط آ . پاسارگاد
|
||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک |