بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

میرزا مهدی خان مُصوَّرالمُلک، یا: میرزا مهدی خان نقاش، نقاش، چهره پرداز و گراورساز ایرانی در عهد قاجاریه بود که در اواخر سده سیزدهم و اوایل سده چهاردهم هجری می‌زیست. او پدرحسین گل‌گلاب است.


برچسب‌ها: میرزا مهدی خان مُصوَّرالمُلک, حسین گل‌گلاب, محمدرضا پهلوی, روح الله خالقي

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دوشنبه یکم مرداد ۱۳۹۷ توسط آ . پاسارگاد

ژاله کاظمی (زاده ۱۳ فروردین ۱۳۲۲ تهران - درگذشت ۱۲ فروردین ۱۳۸۳ حومه واشینگتن دی.سی)، نقاش، گوینده، مجری تلویزیونی و دوبلور ایرانی.... 

 با نام اصلی زهرا کاظمی آزاد در 13 فروردین سال 1322 در تهران متولد شد. پدر و مادرش (نساء و عباس) زمانی که ژاله نه ساله بود از هم جدا شدند و ژاله در ده سالگی به آبادان رفت. او باید در کنار برادر بزرگش (کشواد) که کارمند شرکت نفت بود زندگی می کرد. ژاله کلاس چهارم ابتدایی تا نهم متوسطه را در آبادان گذرانید. و فقط تابستانها در تعطیلات مدارس به تهران می آمد. به نظرم هر آنچه در زندگی انسان از نیک و بد رخ می دهد سهمی در اینکه او همانی که هست بشود داشته و در مورد ژاله فکر می کنم «شهر نفت» سهمی بیش از هر واقعه دیگری در زندگی او داشته تا زهرا کاظمی آزاد بشود «ژاله کاظمی». آبادان در آن سالها خودش را آماده کرده بود تا نادره دیگری به عصر ما تقدیم کند. ژاله در «بریم» و «باوارده»، محله های مسکونی شرکت نفت، زندگی آزاد و رها و در عین حال عمیقا ًسالمی را تجربه کرد: دوچرخه سواری، کاپیتانی تیم های ورزشی، شنا و... این فعالیتها، که در اواخر اقامت اش در آبادان به همکاری او با رادیو آبادان هم منجر شد سهم عمده ای در پرورش او به عنوان زنی مستقل و صریح اللهجه داشتند. « وقتی پس ازچند سال اقامت درآبادان به تهران برگشتم حس می کردم وارد روستا شده ام. به نظرم پایتخت در برابر شهری که نوجوانی ام را در آن سپری کرده بودم به دهی می مانست». اما خب همین «روستا» به محض بازگشت ژاله او را با آغوش باز پذیرفت. ژاله ستاره تازه وارد و جاودان حرفه وهنری شد که بیشترین سهم را در «ابدی» شدن اوداشته. هنری که به واسطه برادرش هوشنگ وارد آن شد اما خیلی زود در صدر آن قرارگرفت: هنر دوبله فارسی....

 

برچسب‌ها: ژاله کاظمی, ایرج گرگین, ايرانيان مقيم آمريكا, دوبله

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ پنجشنبه نهم دی ۱۳۹۵ توسط آ . پاسارگاد

 

مرتضی نی‌داوود (۱۲۷۹ خورشیدی در تهران - ۲ مرداد سال ۱۳۶۹) از نوازندگان برجسته ایرانی بود.

در کودکی استعداد موسیقی وی آشکار شد و پدرش «بالا خان» که خود اهل موسیقی بوده و با تار و تنبک آشنایی داشت، او را به درس آقا حسینقلی استاد تار برد.


برچسب‌ها: مرتضي ني داوود, علي اكبر شهنازي, روح الله خالقي, يدالله كابلي

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیستم اسفند ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

نصرالله زرین پنجه در سال ۱۲۸۵ در تهران متولد شد و از همان کودکى با موسیقى مأنوس شد و خود با آن انس گرفت. نصراللَّه زرین‏پنجه بسیار جوان بود که در خود ذوق به موسیقى را احساس کرد و با دلى سرشار از این علاقه به نزد میرزا ربیع برادر درویش خان رفت و شاگردى او را به جان و دل پذیرفت. میرزا ربیع همین که نصراللَّه را جوان مستعدى یافت با شوقى مطبوع تعلیم او را برعهده گرفت و نصراللَّه را به رموز موسیقى آشنا ساخت.

نام :

نصراللَّه

نام خانوادگی :

زرین‏پنجه

عنوان :

نوازنده

تاریخ تولد :

۱۲۸۵

جنسیت :

مرد

 



برچسب‌ها: نصرالله زرین پنجه, ملك الشعرای بهار, مرتضي ني داوود, علي اكبر شهنازي

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیستم اسفند ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

بیژن ترقی (۱۲ اسفند ۱۳۰۸ - ۵ اردیبهشت ۱۳۸۸) شاعر و ترانه‌سرای ایرانی


برچسب‌ها: بیژن ترقی, عبدالجبار كاكايي, روح الله خالقي, همایون خرم

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه دوازدهم اسفند ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

 

فرهاد فخرالدینی (زادهٔ ۱۳۱۶ در تبریز ) موسیقی‌دان ایرانی است که به مدت ۱۱ سال رهبر ارکستر ملی ایران بود. او هم‌اکنون یکی از اعضای شورای عالی خانه موسیقی ایران است.

پدرش محمدعلی فخرالدینی متخلص به «محزون» ۱۳۶۵-۱۲۷۸، از شعرای آذربایجان بود که نزد مردم آن سرزمین از احترام خاصی برخوردار بود.  برادر بزرگش فخرالدین فخرالدینی عکاس نامدار پرتره‌است. برادر کوچکترش فاروق فخرالدینی ضمن اشتغال به حرفه عکاسی. از ورزشکارن به نام بوده و سال‌ها سمت مربی گری تیم ملی والیبال ایران را به عهده داشته‌است.

خاطرات دوران كودكي :
 
 برادر بزرگ فرهاد تاري داشت كه اوقات فراغت خود را با آن مي گذراند. هرگاه كه او در منزل نبود فرهاد به سراغ تار او مي رفت و چون در اين كار علاقه و استعداد خاصي داشت ، پدر وي ويولوني تهيه كرد و او را تشويق به فراگيري اين ساز كرد.

همسر :


  فرهاد فخرالديني در سال ۱۳۴۲ ازدواج كرده و داراي دو فرزند پسر به نام هاي فرشاد و فرزاد است. همسرش كه بسيار علاقمند به شعر و موسيقي است ، همواره يار و ياور او و مشاور كارهاي هنريش بوده است.

زندگی‌نامه :

فخرالدینی نواختن ویلون را از کودکی آغاز کرد و تحصیلات موسیقی‌اش را در هنرستان عالی موسیقی ملی و «موسسه موسیقی شناسی»-که تنها برای یک دوره چهار ساله در سال‌های دههٔ ۴۰ در تهران بنیاد شده بود-گذراند. هنوز تحصیلاتش در هنرستان عالی به پایان نرسیده بود که از طرف حسین دهلوی (ریاست وقت هنرستان) به تدریس در آن‌جا دعوت شد. از اساتیدی که فخرالدینی نزد آن‌ها موسیقی را فراگرفته می‌توان از احمد مهاجر، ابوالحسن صبا، علی تجویدی و امانوئل ملیک اصلانیان نام برد.

خاطرات و وقايع دوران تحصيل :

 فرهاد فخرالديني صرف نظر از كار عملي موسيقي به مطالعه و تحقيقات علمي نيز پرداخته است و اين كار را نيز از همان زماني كه در دوره عالي هنرستان موسيقي ملي تحصيل مي كرد شروع نمود. در اين مورد چنين مي گويد: « از استاداني كه در دوره عالي در پرورش و تعليم من سهم عمده داشتند بايد از دكتر مهدي بركشلي يادكنم كه نه تنها به عنوان يك استاد خوب ، با معلومات و دلسوز او را شناختم ، بلكه الگوي موسيقي عملي در من موثر بودند... او اولين بار از من خواست تنبور خراسان را به روش ابو نصر فارابي كه با روايت خود فارابي نوشته و به وسيله دكتر بركشلي شرح داده شده بود ، پرده بندي نمايم. اين كار بعد از شش ماه به پايان رسيد و طي كنفرانسي كه از طرف هنرستان ، در تاريخ ۲۲ بهمن ۱۳۴۱ ترتيب داده شد ، صداهاي حاصله از پرده هاي اين ساز در حضور هنرمندان و علاقمندان شنيده شد و باعث حيرت و تحسي حضار گرديد و بايد بگويم ، خودم هم مانند استادم و استادان ديگر حاضر در جلسه از اين كه صداهاي حدود هزار سال پيش را روي تنبور پرده بندي مي شنيديم ، احساس غرور مي كردم. اتفاق جالبي به وقوع پيوسته و شاهد آن بوديم كه صداها و درجات گام موسيقي ايران از هزاران سال پيش به اين طرف تغييري ننموده است و من به اين موفقيت كه به دست آورده بودم مباهات مي كردم...»

فعالیت حرفه‌ای :

او از سال ۱۳۴۷ و با شوهر آهو خانم آهنگ‌سازی فیلم را شروع کرد و تا به امروز برای بیش از ۱۵ فیلم و سریال موسیقی ساخته‌است.

از ديگر آثار سينمايي كه وي آهنگسازي آن‌ها را انجام داد مي‌توان به اين فيلم‌ها اشاره كرد:
 کمال ‌الملک (علي حاتمي ۱۳۶۳)، گزارش يک قتل (محمدعلي نجفي ۱۳۶۵)، بوعلي سينا (کيهان رهگذار ۱۳۶۶)، پرستار شب (محمدعلي نجفي ۱۳۶۶)، روز باشکوه (کيانوش عياري ۱۳۶۷)، شاخه‌ هاي بيد (امرالله احمدجو ۱۳۶۷)، جستجوگر (محمد متوسلاني ۱۳۶۸)، ساوالان ( يدالله صمدي ۱۳۶۸)، آپارتمان شماره ۱۳ (يدالله صمدي۱۳۶۹)، ملک خاتون (حسن محمدزاده ۱۳۶۹)، قرق (احمد هاشمي ۱۳۷۰)، زندان ديو (حسن هدايت  ۱۳۷۱)، آدم برفي (داود ميرباقري ۱۳۷۳)، مسافر ري (داود ۱۳۷۹)، وعده ديدار (جمال شورجه ۱۳۸۳) و....

در سال ۱۳۵۲ همهٔ ارکسترهای موجود در سازمان رادیو تلویزیون در هم ادغام شدند و ارکستر بزرگ سازمان را به وجود آوردند. رهبري اين اركستر ابتدا به عهده فريدون ناصري و در اوائل سال ۱۳۵۲ چند ماهي مرتضي حنانه قرار گرفت. سپس در همان سال ۱۳۵۲ در مسابقه‌ای که برای گزینش رهبر این ارکستر برگزار شد، فخرالدینی بیشترین امتیاز را آورد و از آن سال تا سال ۱۳۵۸ سرپرستی و رهبری ارکستر رادیو و تلویزیون را بر عهده داشت.

موسیقی شناسی :

فخرالدینی در سال‌های پس از انقلاب و با دشواری‌هایی که برای کار با ارکستر و برگزاری کنسرت‌های بزرگ پیش آمد، بیشتر به موسیقی فیلم پرداخت. در این میان موسیقی او برای مجموعه‌های تلویزیونی سربداران، امام علی و بوعلی سینا با استقبال بسیار روبرو شدند. موسیقی متن مجموعه‌های تلویزیونی روزی روزگاری و کیف انگلیسی از دیگر ساخته‌های او هستند.

افتخارات :

وی به درخواست استادش دکتر مهدی برکشلی برای اولین بار تنبور خراسان را به روش ابونصر فارابی که با روایت خود فارابی نوشته و به وسیله دکتر برکشلی شرح داده شده بود، پس از شش ماه پرده بندی نمود. طی کنفرانسی که از طرف هنرستان، در تاریخ ۲۲ بهمن ۱۳۴۱ ترتیب داده شد ساز جدید را نواخت .
فخرالدینی در سال ۱۳۶۵ برای فیلم «گزارش یک قتل» و در سال ۱۳۶۶ برای فیلم «پرستار شب» برندهٔ جایزهٔ «بهترین موسیقی متن» از جشنوارهٔ فیلم فجر شده‌است.

موسیقی متن فیلم امام علی :

فخرالدینی در زمینهٔ پژوهش در آثار موسیقی کهن ایرانی هم فعالیت‌هایی داشته‌است. او در مورد رمزگشایی از یکی از سروده‌های عبدالقادر مراغه‌ای گفته‌است:

عبدالقادر آهنگی دارد در دو کتاب مقاصدالالحان و جامع‌الالحان که با حروف ابجد نوشته شده... و تاکنون شمار زیادی از پژوهشگران خارجی و خودی روی آن کار کرده‌اند ولی هیچ کدامشان موفق نشده‌اند که شعر و آهنگ این قطعه را با هم تطبیق بدهند... توفیق کشف این کار به من رسید که نزدیک ۳۰ سال روی آن کار کرده‌ام.
— پایان نقل قول

فخرالدینی برای ساخت موسیقی تیتراژ ابتدایی «سریال امام علی»، از سرودهٔ مراغه‌ای بهره برده‌است.

فرهاد فخرالديني- احسان رفعتي

ارکستر ملی ایران :

او در سال ۱۳۷۷ ارکستر موسیقی ملی ایران را بنیان گذاشت و اولین برنامهٔ این ارکستر به اجرای چند اثر از علی تجویدی با آواز محمدرضا شجریان اختصاص یافت. وی در تیرماه سال ۱۳۸۸ از این سمت استعفا داد.

اجرای کنسرت در شهرهای پکن و شانگ‌های چین، اجرای کنسرت در کشور سویس -کویت و همچنین اجراهای متعدد در تهران و شهرهای سنندج، شیراز و اصفهان اشاره کرد.

استادان :

فرهاد فخرالدینی از تعلیم استادانی چون: احمد مهاجر، ابوالحسن صبا، علی تجویدی (در رشته ویولن و موسیقی ردیف ایرانی)، ملیک اصلانیان (در اصول تئوری و هارمنی و تجزیه و تحلیل موسیقی غربی)، مهدی برکشلی (در تجزیه و تحلیل موسیقی ایرانی) بهره مند گردید.

همکاران :

فرهاد فخرالدینی در زمینه موسیقی از همکاری حسین دهلوی، مصطفی پورتراب، احمد پژمان، روح الله خالقی، جواد معروفی، مرتضی حنانه، فریدون ناصری برخوردار گردید.

 


برچسب‌ها: فخرالدين فخرالديني, فرهاد فخرالديني, روح الله خالقي, ابوالحسن صبا
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و دوم آذر ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

          روح‌الله خالقی (۱۲۸۵ - ۲۱ آبان ۱۳۴۴) از استادان موسیقی ایرانی، آهنگساز سرود «ای ایران»، و نوازندهٔ ویولن بود. خالقی از شاگردان اصلی علینقی وزیری بود و تلاش او برای احیای موسیقی ایرانی در دورانی که توجه رسمی به این موسیقی کاهش یافته بود، تأثیرگذار و مهم شمرده می‌شود. او کتابی به نام سرگذشت موسیقی ایران دربارهٔ سرگذشت موسیقی، موسیقی‌دانان و نوازندگان ایرانی هم‌عصر خود و کتابی به نام نظری به موسیقی شامل نظریه‌ای برای موسیقی ایرانی و غربی نوشته‌است.

زندگی

کودکی و نوجوانی

خالقی در ماهان کرمان به دنیا آمد. پدرش میرزا عبدالله خان، منشی و مادرش مخلوقه خانم بودند که در باغ شاهزاده ماهان کرمان که عمارت حکومتی بود زندگی می‌کردند و هر دو تار هم می‌زدند . در چندماهگی به همراه خانواده به تهران مهاجرت کرد. تحصیلات ابتدایی‌اش در تهران و شیراز و اصفهان گذراند. در تهران به مدرسهٔ آمریکایی‌ها رفت  و در آنجا همراه سایر شاگردان سرود هم می‌خواند.

علاقه و توجه به موسیقی در خانوادهٔ خالقی امری معمول بود؛ پدر و مادر هر دو تار می‌نواختند و پدر مدتی شاگرد استادان مطرح این ساز بوده‌است. همچنین خانوادهٔ او با میرزا غلامرضا شیرازی، نوازندهٔ تار، رفت و آمد و آشنایی داشته‌است و فرزندان، وی را «عمو» می‌خوانده‌اند.

با انتقال پدرش به شیراز در سال ۱۲۹۵، در شهریور ۱۲۹۷ به همراه خانواده به این شهر رفت. در آنجا از آموزش‌های میرزا نصیر فرصت در زمینهٔ عروض و نقاشی استفاده نمود. همچنین آموختن موسیقی را نزد شوهر عمه‌اش میرزا رحیم شروع کرد و از او بیش از یک سال ویولن می‌آموخت .

جوانی و آغاز تحصیلات موسیقی

در سال ۱۳۰۲ به مدرسهٔ عالی موسیقی رفت و در آنجا تحت نظر علینقی وزیری آموختن موسیقی و نواختن ویولن را آغاز کرد.

در سال ۱۳۰۳ با وجود مخالفت پدرش، تصمیم گرفت صرفاً به مدرسهٔ موسیقی برود. پدرش با وجود علاقه‌ای که به موسیقی داشت، با موسیقی یاد گرفتن وی مخالف بود و در نتیجه او مدتی پنهانی به مدرسهٔ موسیقی می‌رفت. گویا در این مورد، وزیری و یحیی دولت‌آبادی نزد پدرش وساطت کرده‌اند که بی‌تأثیر بوده‌است. وی بالاخره با گرفتن حکم تدریس موسیقی به پدرش ثابت می‌کند که «پیِ مطرب شدن نبوده‌است». در تابستان سال ۱۳۰۴، چهار کنسرت به رهبری وزیری در مدرسه اجرا شد که خالقی نیز در آن‌ها به عنوان نوازنده حضور داشت.

ورود به عرصهٔ موسیقی حرفه‌ای

در دو سال آخر تحصیلش، شهرداری تهران کافهٔ بلدیه را بنیاد کرد و برای آن نیاز به یک دستهٔ ارکستر ایرانی داشت. تشکیل دادن این دسته به خالقی پیشنهاد شد و او این کار را انجام داد.

خالقی یاد دادن موسیقی را از ۱۳۰۷ در مدرسهٔ ورزش آغاز کرد. بعد از لیسانس نیز به هنرستان عالی موسیقی رفت و در آنجا تدریس کرد.

در سال ۱۳۱۰ از دارالفنون دیپلم گرفت و وارد دارالمعلمین شد. در خرداد سال ۱۳۱۳، دارالمعلمین به «دانشسرای عالی» تغییر نام یافت. خالقی مدرک لیسانس خود را از این دانشسرا در رشتهٔ فلسفه و ادبیات دریافت نمود.

وی در ۱۳۱۴ وارد خدمت دولتی در وزارت فرهنگ گردید و در ۱۳۱۷ معاون دفتر وزارتی وزارت فرهنگ شد. در ۱۳۲۰ به پیشنهاد وزیری، معاون ادارهٔ موسیقی کشور و نیز معاون هنرستان عالی موسیقی شد. در ۱۳۲۵ مدتی در وزارت کار و تبلیغات کار کرد. در ۱۳۲۷ متصدی دبیرخانهٔ هنرهای زیبا شد. در ۱۳۲۸ هنرستان موسیقی ملی را تأسیس کرد و رئیس آن شد.

در سال ۱۳۳۴ در چارچوب برنامه‌های انجمن ایران و شوروی به این کشور سفر کرد. همچنین در ۱۳۳۵، سفرهایی را به کشورهای رومانی، فرانسه و هندوستان انجام داد. دستاورد وی از سفر هند، مجموعه مقالاتی در زمینهٔ موسیقی و رقص در این کشور بود.

خالقی سالها در رادیو ایران نیز فعالیت داشت و از جمله رئیس شورای موسیقی رادیو بود و برنامه‌های رادیویی «یادی از هنرمندان درگذشته» و «ساز و سخن» را راه‌اندازی کرد. وی همچنین، سرپرست ارکستر گل‌ها نیز بود.

از آهنگ‌های ساخته خالقی که در این دوره بسیار موردپسند بود و از رادیو بسیار پخش می‌شد «رنگارنگ شماره یک» در دستگاه اصفهان بود.

خالقی در سال ۱۳۳۸ به در خواست خود از اداره کل هنرهای زیبا بازنشسته شد اما همچنان به فعالیت‌های هنری خود ادامه داد.

خالقی در ۱۳۴۴ در سالزبورگ در اتریش درگذشت  و در گورستان ظهیرالدوله در تهران دفن شده‌است. سه فرزند خالقی گلنوش، فرهاد و فرخ نام دارند.

عبدالحسین سپنتا شعری دربارهٔ او با مطلع زیر سروده‌است.

به پرده‌های پیانو چو خالقی زد دست به روی نُت ز هنر نقشِ آفرین بربست

آثار

آثار موسیقایی

خالقی قطعات، تصنیف‌ها و سرودهای بسیاری دارد.

قطعات

رنگارنگ ۱ در دستگاه اصفهان، رنگارنگ ۲ در دستگاه ماهور، نغمه‌های ماهور (بر اساس غزل «دل می‌رود ز دستم...» از حافظ )، می ناب (بر اساس غزل «دیشب به سیل اشک...» از حافظ )، آه سحر (بر اساس غزلی از فروغی بسطامی)، بوی جوی مولیان (گل‌های رنگارنگ شماره ۲۵۴)، جام‌جم، شب هجران، حالا چرا (بر اساس غزلی از شهریار).

تصنیف‌ها

یار رمیده، هستی عاشقان، پیمان‌شکن، وعدهٔ وصال، لالهٔ خونین، نغمهٔ نوروزی، بهار عاشق، آتشین لاله، خاموش، امید زندگی، شب جوانی و شب هجران.

قطعات امید زندگی، شب جوانی و شب هجران آثاری از خالقی هستند که در فیلم طوفان زندگی استفاده شده‌اند.

سرودها

پند سعدی، دانش، شادی، هنر، امید، آذربایجان (شعر از رهی معیری)، اصفهان، ای ایران و نفت از کارهای وی است. سرود نفت در سال ۱۳۳۱ به مناسبت ملی شدن صنعت نفت تصنیف شده‌است و شعر آن از معیری است .

خالقی به جز آهنگسازی، به تنظیم و اجرای بسیاری از تصنیف‌های قدیمی شیدا و عارف برای ارکستر نیز پرداخته‌است. وی تعدادی از آهنگ‌های علینقی وزیری مانند شکایت، نی، خریدار تو، دلتنگ، و کاروان را با ارکستر اجرا و رهبری کرده‌است.

تصنیف خاموش آخرین اثر خالقی است. این آهنگ در دستگاه ماهور ساخته شده‌است و ارکستر گل‌ها آن را به رهبری خالقی و با همراهی پیانوی جواد معروفی به شمارهٔ گلهای رنگارنگ ۲۳۷ اجرا کرده‌است. شعر این تصنیف از رهی معیری است.

نه دل مفتونِ دلبندی، نه جان مدهوشِ دل‌خواهی نه بر مُژگان من اشکی، نه بر لب‌های من آهی
نه جان بی‌نصیبم را، نه از شمعی نه از جمعی ندارد خاطرِم الفت، نه با مِهری نه با ماهی
کیم من، آرزو گم کرده‌ای تنها و سرگردان نه آرامی، نه امیدی، نه هم‌دردی، نه همراهی
گَهی اُفتان و خیزان، چون غُباری در بیابانی گَهی خاموش و حیران، چون نگاهی بر نظرگاهی
رهی تا چند سوزم، در دل شب‌ها چو کوکب‌ها به اقبال شَرر نازم، که دارد عُمر کوتاهی

آثار تالیفی

کتاب‌های خالقی عبارت‌اند از:

  • نظری به موسیقی در ۱۳۱۶ و ۱۳۱۷
  • کتاب هماهنگی در ۱۳۲۰ (ترجمه)
  • سرگذشت موسیقی ایران: جلد اول این کتاب در ۱۳۳۳، جلد دوم در ۱۳۳۵ و جلد سوم آن پس از مرگ خالقی به کوشش علی محمد رشیدی در ۱۳۷۷ منتشر شده‌است.
  • کتاب ویولن
  • تار و سه‌تار

خالقی مجلهٔ چنگ را نیز منتشر کرد که کلاً چهار شماره از آن چاپ شد. وی در مجله‌های موزیک ایران و موسیقی نیز مقالاتی نوشته‌است.

خالقی و حفظ موسیقی ایرانی

خالقی در دورانی فعالیت می‌کرد که موسیقی غربی در ایران رواج داشت و بسیاری موسیقی ایرانی را غیرعلمی و تدریس آن را بیهوده می‌دانستند. حتی در بازه‌ای موسیقی ایرانی در هنرستان عالی موسیقی تدریس نمی‌شد و بسیاری از کسانی که سازهای سنتی می‌نواختند در این بازه به سازهای اروپایی روی آوردند یا هنرستان عالی موسیقی را ترک کردند. در این دوران خالقی و استاد محبوبش علینقی وزیری برای حفظ موسیقی ایرانی تلاش‌های بسیاری کردند. جعفرزاده در نقد کتاب نظری به موسیقی این کتاب را تلاشی برای توجیه علمی موسیقی ایرانی با تئوری موسیقی غربی و تغییر فضای ضد موسیقی ایرانی آن زمان می‌داند که بی‌نتیجه نمانده‌است و در نهایت به تأسیس هنرستان موسیقی ملی منجر شده‌است.

نوجواني

هیئت ارکستر کافه بلدیه تهران در سال ۱۳۱۱ خورشیدی از راست: احمد فروتن راد، مهدی دفتری، علی‌محمد خادم میثاق، جواد معروفی و روح‌الله خالقی

آرامگاه ؛ گورستان ظهيرالدوله

روح‌الله خالقی (ایستاده راست) در حال رهبری ارکستر، خواننده بنان، مایستر ابولحسن صبا، ۱۹۴۸ میلادی.

 


برچسب‌ها: روح الله خالقي, ابوالحسن صبا, گورستان ظهيرالدوله, جواد معروفي
نوشته شده در تاريخ دوشنبه بیست و دوم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک