بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

علی دشتی (۱۱ فروردین ۱۲۷۶ - ۲۶ دی ۱۳۶۰) از پژوهشگران، نویسندگان و سیاستمداران ایرانی بود.

علی دشتی طی هفت دهه در جریانات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی ایران نقش داشت و گاهی از بازیگران اصلی عرصه سیاست بود. در تحکیم اقتدار حکومت دو پادشاه سلسله پهلوی، رضاشاه و محمدرضاشاه، فعال بود اما در اوج اقتدار آنان، شاید به دلیل خلق و خوی تندش، مورد بی‌مهری قرار گرفت و تقریباً در انزوا بود و پس از سقوط آنها سخت‌ترین انتقادات را بر خصوصیات فردی و شیوه حکومت آنان گفت یا نوشت. او هر چند تحصیلات خود را از مدارس مذهبی و در حوزه‌های علمیه آغاز کرد اما بعدها تندترین انتقادها را به روحانیت و ...

 

 


برچسب‌ها: علی دشتی, عبدالحسين تيمورتاش, علي‌اکبر داور, سیدضیاءالدین طباطبایی

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه نهم بهمن ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

محمود جم
Mahmud jam.jpg
شناسنامه
نام کامل محمود جم
سرشناس به مدیر الملک
زادروز ۱۲۵۹
زادگاه تبریز،
تاریخ مرگ ۱۹ مرداد ۱۳۴۸
جایگاه مرگ تهران،
همسر ملکه زمان
صغری عزیزالملوک
فرزندان فریدون جم و پروین ملائکه
از همسر اول
اطلاعات سیاسی
سمت نخست وزیر ایران
پست‌های پیشین ده بار وزارت
دو بار استانداری
دو بار مسئول سفارت
چهار بار سناتور مجلس
یک بار معاون نخست وزیر
پادشاه رضا شاه
پس از محمد علی فروغی
پیش از احمد متین دفتری

محمود جم (۱۲۵۹ در تبریز- ۱۹ مرداد ۱۳۴۸ در تهران)، دولت‌مرد ایرانی از اواخر دوران قاجار و نخست‌وزیر در دورهٔ رضا شاه پهلوی.

محمود جم در ۱۲۵۹ در تبریز به دنیا آمد. ...

 

 


برچسب‌ها: محمود جم, ارتشبد فریدون جم, رضاخان, تبريز

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و دوم دی ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

حیدرعلی کمالی اصفهانی ( متولد ۱۲۵۰ ابرقو مترادف با ۴ شوال سال ۱۲۸۸ هجري قمري / وفات ۱۳۲۸ تهران مترادف با ذى حجه‏ ى ۱۳۶۵ ) . فرزند محمد مهدی بلور فروش

روزنامه‌نگار ، نویسنده ، شاعر و سیاستمدار .

در کودکی به اتفاق پدر و خانواده‌اش ...


برچسب‌ها: حیدرعلی کمالی اصفهانی, سید ابراهیم‌‌خان کرمانی, سید محمدرضا مساوات, سیدضیاءالدین طباطبایی

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه سیزدهم آذر ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

حسین دادگر ملقب به عدل‌الملک (۱۳۴۹-۱۲۶۰) از سیاست‌مداران ایرانی و رئیس مجلس شورای ملی بود.

حسين دادگر

حسین دادگر

شناسنامه
معروف به عدل‌الملک
زادروز ۱۲۶۰ خورشیدی
زادگاه تهران
تاریخ مرگ ۱۳۴۹ خورشیدی
محل مرگ تهران
رئیس مجلس شورای ملی
(۱۳۰۷-۱۳۱۱)
وزیر کشور
نماینده مجلس شورای ملی
از بارفروش سپس تهران


برچسب‌ها: حسین دادگر, محمدعلی فروغی, روساي مجلس شوراي ملي, سیدضیاءالدین طباطبایی

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و هشتم فروردین ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

محمدرضا آشتياني‌زاده فرزند ميرزا هاشم آشتياني (روحاني و نماينده مجلس)


برچسب‌ها: محمدرضا آشتياني‌زاده, احمد قوام السلطنه, دكتر محمد مصدق, ملك الشعرای بهار

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه هفتم بهمن ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

          سلیمان میرزا در سال 1242 در تهران متولد شد. برخی تاریخ تولد او را سالهای 1241، 1255، 1256 نیز آورده‌اند. او پسر محسن میرزا کفیل‌الدوله و او فرزند محمدطاهر میرزا است که کتاب سه تفنگدار الکساندر دوما را به فارسی ترجمه کرده است. محمدطاهر میرزا فرزند اسکندر میرزا و او فرزند ششم عباس میرزا پسر فتحعلی شاه قاجار است. سلیمان میرزا پس از گذراندن تحصیلات ابتدایی و آموختن مقدمات عربی وارد مدرسه دارالفنون گردید و از آنجا دیپلم گرفت. سپس به پیروی از نیاکان خود وارد عرصه فرهنگ شد و در حدود سال 1318ق روزنامه عیوق را منتشر کرد که مطالب آن مورد پسند میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان، صدراعظم، واقع نشد و بلافاصله توقیف گردید. پنج سال بعد مدرسه محسنیه را دایر کرد که به سبب دشمنیها و مخالفتها با معارف جدید عمر زیادی نکرد. در همین دوران در بعضی مدارس پایتخت به تدریس ریاضی پرداخت. در سال 1324 ق وارد خدمات دولت شد. نخست در نظمیه به کار پرداخت؛ سپس در اداره کل گمرک مشغول شد و مدتی بعد به کرمانشاه رفت تا ضمن خدمت در ادارۀ گمرک، ریاست کل پست آنجا را هم بر عهده بگیرد. او که از اعضای مجمع آدمیت بود پس از ورود به محل مأموریت خویش در صدد تهیۀ مقدمات تأسیس شعبۀ مجمع آدمیت برآمد و چون آگاه بود که جامعۀ بی‌سواد هرگز ترقی نمی‌یابد برای بزرگسالان کلاس درس باز کرد و در آن کلاس به تدریس حساب و خواندن و نوشتن پرداخت.

سلیمان میرزا که از اعضای انجمن آدمیت بود، به همراه برخی از اعضا انجمن را ترک کردند و جمعیتی به نام انجمن حقوق برپا داشتند. ناشر افکار این انجمن روزنامه حقوق بود که سلیمان میرزا اداره می‌کرد و برادرش یحیی میرزا در این کار به وی مدد می‌رساند. خبر آغاز انتشار این روزنامه در شماره 74 روزنامه حبل‌المتین تهران، مورخ دوشنبه یازدهم جمادی‌الآخر سال 1325 چنین درج شده است: «روزنامه حقوق اثر خامۀ عنبرین شمامۀ نواب والا سلیمان میرزا، به تازگی در تهران طبع شده و بهترین میدان برای حقوق ملی است. غرض اصلی از نشراین فرخنده نامه آن است که ملت را به حقوق خود آشنا سازد تا بعد از این ملتفت باشند و حقوق خود را از دست ندهند». سلیمان میرزا در دوره دوم مجلس شورای ملی از اراک انتخاب شد ولی اعتبارنامه او رد شد و بعداً در جلسه 23 مورخ چهارشنبه هشتم ذیحجه 1327 از طرف مجلس شورای ملی به جای برادرش یحیی میرزا که فوت نموده بود انتخاب و وارد مجلس شد. (در دوره اول و دوم رسم این بود که، اگر نماینده‌ای استعفا یا فوت می‌کرد، مجلس مستقیماً کسی را به جای او برمی‌گزید).

سلیمان میرزا پس از درآمدن در ردیف نمایندگان، به گروه دمکرات پیوست و پس از قتل سید عبدالله بهبهانی، به جای تقی‌زاده لیدر این فراکسیون شد. در سال 1290مدتی پس از این که مجلس شورای ملی به دستور ابوالقاسم خان ناصرالملک نایب‌السلطنه منحل شد، سلیمان میرزا و جمعی از آزادیخواهان دستگیر و به قم تبعید شدند. وی، پس از چند ماه، به پایتخت بازگشت و در حدود 1292 در وزارت داخله متصدی امور مرکز شد. در سال 1293 به عنوان نماینده اصفهان به مجلس سوم راه یافت و لیدر فراکسیون دمکرات بود. در جریان جنگ اول جهانی به علت ضدیت با روسیه تزاری و استعمار بریتانیا بسان برخی از رجال آن دوره به آلمان گرایش یافت. در آبان 1294 به علت حرکت نیروهای روسیه به سمت تهران به همراه سایر نمایندگان و رجال ملی به قم رفت و در آذر ماه ریاست کمیته دفاع ملی را به دست گرفت. سپس به همراه سایرین راهی کرمانشاه شد و با دولت نظام‌السلطنه مافی همکاری کرد. در بهمن 1296 هنگامی که در میان ایل سنجابی بود توسط ارتش بریتانیا دستگیر و در هندوستان زندانی و تبعید شد.

پس از کودتای 1299 از هندوستان مخفیانه به همدان آمد و پس از عزل سید ضیاء طباطبایی به طور علنی راهی تهران شد. در 1300 به نمایندگی مردم تهران در مجلس چهارم انتخاب شد و به اتفاق سید محمدصادق طباطبایی حزب سوسیالیست را تشکیل داد. در این دوران، سلیمان میرزا از سوی دولت شوروی به عنوان رهبر نیروهای چپ ایران شناخته می‌شد و مورد اعتماد آنان بود. او در سال 1301 با دولت قوام‌السلطنه به مخالفت برخاست و به همراه محمدصادق طباطبایی به تلاش در راه تحکیم قدرت رضاخان پرداخت. سلیمان میرزا در شهریور 1302 به همراه میرزا کریم خان رشتی، محمدصادق طباطبایی و امیر لشکر خدایار خان یک پیمان مخفی اتحاد با رضاخان امضا کرد و به عضویت کمیته مخفی درآمد که جلسات آن در خانه رضاخان برگزار می‌شد. در آبان 1302 در اولین کابینه رضاخان وزیر معارف شد. در بهمن 1302 از تهران به مجلس پنجم راه یافت. در 27 مرداد 1303 با استیضاح دولت رضاخان توسط مدرس و 12 نماینده دیگر مخالفت کرد. در آبان 1304 به خلع سلسله قاجاریه رأی مثبت داد. مع هذا در آذر ماه همان سال در مجلس مؤسسان به انتقال سلطنت به سلسله پهلوی رأی ممتنع داد. او در نخستین سالهای سلطنت رضاشاه، که هنوز روابط شاه جدید با دولت شوروی حسنه بود، به همراه میرزا شهاب راوری کرمانی (پدر مظفر بقایی کرمانی) هدایت حزب سوسیالیست را به عهده داشت و در سال 1306 به همراه حاج امین‌الضرب، شیروانی، دشتی، فرخی یزدی، حاج میرزا حبیب‌الله امین، نیکپور و حاج میرزا علی‌اصغر قیصریه برای شرکت در جشن دهمین سالگرد انقلاب اکتبر به روسیه رفت.

سلیمان میرزا پس از ترک مسکو به آلمان رفت و با مرتضی علوی و چند نفر دیگر که از بنیانگذاران فرقه جمهوری انقلابی ایران بودند، دیدار کرد. از آنجا به پاریس رفت و با مارسل کاش دبیرکل حزب کمونیست فرانسه و سردبیر روزنامه اومانیته، ملاقات کرد. سلیمان میرزا از آن پس تا سقوط رضاشاه در شهریور 1320 خانه نشین و دور از فعالیتهای سیاسی بود. پس از تأسیس حزب توده در 15 مهر 1320 و برگزاری نخستین جلسه هیئت مؤسسان آن، سلیمان میرزا به دلیل پیشینۀ تشکیلاتی خود و مقبولیتی که در بین اعضای مؤسس حزب توده داشت، در رأس حزب قرار گرفت. او در اولین انتخابات بعد از رضاشاه، از تهران نامزد نمایندگی شد اما در جریان انتخابات، در 16 دی ماه 1322 در تهران درگذشت و در امامزاده عبدالله به خاک سپرده شد. سلیمان میرزا اسکندری کمونیست نبود و تا آخر عمر پایبند به احکام دینی باقی ماند، اما به دلیل اندیشه سوسیالیستی نگاهش به دولت شوروی مثبت بود. از او ترجمه کتاب رموز ملل اثر اوژن سو انتشار یافته است.


برچسب‌ها: سلیمان میرزا اسکندری, فتحعلی شاه قاجار, سیدضیاءالدین طباطبایی, میرزا علی‌اصغر خان امین‌السلطان
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

         

          کاظم خان سیاح فرزند رضا در سال ۱۲۷۴ ش در تهران متولد شد، تحصیلات عالی خود را در مدرسه نظام قسطنطنیه با درجه افسری توپخانه به پایان برد. سپس به ارتش عثمانی پیوست. و با شروع جنگ جهانی اول و نقض بیطرفی ایران در جنگ توسط متفقین، قشون عثمانی با عنوان حمایت از ایران وارد آذربایجان شد. کاظم خان نیز با سمت یاوری این قشون را یاری می‏کرد و به ایران آمد. 

با پیشروی متفقین در جبهه ‏ها، عثمانی ناچار به عقب‏نشینی شد و شکست را پذیرفت. در این زمان یاورکاظم خان فرمانده دسته‏ای از قشون عثمانی در بین‏النهرین بود که توسط قوای انگلستان دستگیر و به هندوستان فرستاده و در آنجا محاکمه شد، دادگاه ابتدا حکم اعدام برای او صادر کرد ولی حکم تغییر یافت و پس از چندی با وساطت سیدضیاءالدین طباطبایی آزاد شد.

دوستی سیدضیاءالدین با کاظم خان به زمانی برمی‏گردد که دکتر سهراب خان برادر کاظم خان که یکی از یاران یپرم بود و در جنگ با سالارالدوله به همراه یپرم کشته شد برادران خود علی و کاظم را در عثمانی به سیدضیاء سپرده بود. سید ضیاء با خانواده سیاح رفت و آمد داشت و زمانی که از همشیره کاظم خان خبر دستگیری او را شنید نزد وثوق‏الدوله رفت و شرایط آزادی کاظم خان را فراهم ساخت.

کاظم خان پس از آزادی به تهران بازگشت و با کمک سیدضیاءالدین طباطبایی به استخدام ژاندارمری درآمد. در ۱۲۹۸ ش با تعدادی از افسران ژاندارمری مامور دستگیری ماشاءالله خان کاشی شد و این امر با موفقیت انجام پذیرفت. در پاییز همان سال به همراه هیئتی که سرپرستی آن را سیدضیاءالدین طباطبایی برعهده داشت با عنوان آتاشه نظامی راهی قفقاز شد.

با برکناری استاروسلسکی از فرماندهی قزاقخانه کاظم خان سیاح یکی از افسران ژاندارمری بود که مأمور تربیت نیروی قزاق مستقر در قزوین شد، وظیفه این افسران تعلیم قزاقها و آشنا کردن آنها با اصول نظام مدرن بود و در جریان کودتا این دو نیرو با هماهنگی کامل در به انجام رساندن کودتا همدیگر را یاری دادند.

کاظم خان سیاح یکی از دست اندرکاران کودتای ۱۲۹۹بود. زمانی که نیروی قزاق به فرماندهی رضاخان میرپنج از قزوین عازم تهران بود او ریاست ستاد ستون را برعهده داشت.

پس از فتح تهران در ۴ اسفند رضاخان اعلامیه‏ای در ۹ ماده صادر کرد که درآخرین ماده آن کاظم خان سیاح را به سمت کماندانی (فرماندار نظامی) تهران انتخاب کرد و همچنین از درجه سروانی به سرهنگی (کلنل) ارتقا یافت، در این سمت بود که نظمیه را خلع سلاح و عده‏ای از رجال کشور را به دستور سیدضیاءالدین دستگیر و زندانی کرد. در ۶ فروردین ۱۳۰۰ به ریاست رژیمان نمره یک ژاندارمری یوسف‏آباد منصوب و در ۲۷ اردیبهشت ماه از طرف وزیر جنگ رضاخان، به ریاست ارکان حرب (ستاد ارتش) برگزیده شد.

کلنل کاظم خان سیاح در خرداد ۱۳۰۰ پس از عزل سید ضیاءالدین طباطبایی به همراه او از راه عراق به برلن رفت و مدتها در آنجا زندگی کرد، پس از تبعید رضاشاه در ۱۳۲۱ به ریاست اداره پیشه و هنر اصفهان منصوب شد. او همچنین مناصب دیگری چون استانداری، نمایندگی سازمان برنامه و مدیرکلی وزارت کشور را عهده دار بود. در جریان ملی شدن صنعت نفت فعالیت خود را در جبهه مخالفین دکتر مصدق آغاز کرد و کمیته مخفی به نام سیاح تشکیل داد که اطلاعات چندان دقیقی از آن در دست نیست کلنل کاظم خان سیاح در ۱۳۴۹ بر اثر بیماری فوت کرد.

 


برچسب‌ها: كلنل كاظم سياح, رضاخان, سیدضیاءالدین طباطبایی, نظامیان ایرانی
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
كلنل محمدتقی خان پسیان فرزند یاور محمدخان پسیان (عنایت‌السلطان) در سال ۱۳۰۹قمری برابر با سال ۱۲۷۱خورشیدی در تبریز متولد شد. دوران تحصیلات ابتدائی خود را در تبریز تا سال ۱۳۲۳قمری به پایان رسانید و سپس در سال ۱۳۲۴قمری برای تكمیل تحصیلات خود به تهران رفت و وارد مؤسسه نظام شد. در سال ۱۳۲۹قمری در سن ۲۰سالگی با درجه نایب دومی (ستوان دوم) وارد خدمت شد و به تدریج با درجه سلطانی (سروان) پیش رفت. در سال ۱۳۳۱قمری وارد مدرسه صاحب‌منصبان ژاندارمری شد و تا ۱۱ربیع‌الثانی ۱۳۳۲قمری در مدرسه مزبور مشغول تحصیل بود. پس از آن در حالی كه هنوز یك ماه از پایان دوره تحصیلی وی باقی مانده بود، به ریاست یك اسكادران صاحب‌منصب جزء به مأموریت بروجرد رفت و طی جنگی كه بین قوای او با الوار پیش آمد، در تاریخ ۲۳ربیع‌الثانی ۱۳۳۲قمری روی تپه‌ای مجروح شد و به علت شركت در این جنگ به درجه یاوری (سرگرد) رسید. در ۲۰رجب ۱۳۳۲قمری به ریاست ” باطالیان“ (گردان) همدان منصوب شد و تا ۱۴محرم ۱۳۳۴قمری در این سمت باقی ماند. هنگام جنگ جهانی اول و تجاوز قوای بیگانه به ایران، در اثر ” جنگ مصّلا“ شهرت شجاعتش در همه جا پیچید. در ششم شعبان ۱۳۳۵قمری راهی كشور آلمان شد و در آنجا در قسمت هوانوردی به كارآموزی پرداخت. در سوم جمادی‌الاول ۱۳۳۸قمری وارد تهران شد و پس از مدتی در ششم ذی‌الحجه ۱۳۳۸قمری با سمت ریاست ژاندارمری خراسان، راهی آن دیار شد. پس از كودتای سوم اسفند سال ۱۲۹۹خورشیدی و روی كار آمدن دولت سیدضیاءالدین طباطبایی، كلنل پسیان طبق دستور رئیس دولت، در سیزدهم فروردین ماه ۱۳۰۰خورشیدی اقدام به دستگیری احمد قوام (قوام‌السلطنه) والی خراسان كرد و پس از مصادره اموال وی، او را تحت الحفظ به تهران فرستاد و خود كفالت استانداری خراسان را به عهده گرفت.

 به دنبال سقوط حكومت صد روزه سیدضیاءالدین، قوام‌السلطنه از زندان خارج شد و در كاخ فرح‌آباد فرمان رئیس‌الوزرائی خود را از احمدشاه قاجار دریافت كرد. با روی كار آمدن قوام، تلگرافی به مشهد مخابره شد و كلنل از كفالت ایالت خراسان بركنار گردید و شخصی به نام نجدالسلطنه به كفالت استانداری برگزیده شد. نجدالسلطنه در اداره ایالتی حضور یافت و به انجام وظایف خود مشغول گردید. كلنل پسیان چون از حكومت قوام‌السلطنه بیمناك شده بود به فكر طغیان افتاد و مصمم گردید كه خود زمام امور خراسان را در دست گیرد. هنوز چندی از كفالت نجدالسلطنه نگذشته بود كه پسیان شخص نامبرده را توقیف كرد و خود اداره حكومتی را در دست گرفت. پس از آن دولت، نجفقلی خان صمصام‌السلطنه بختیاری را به حكومت خراسان منصوب كرد. صمصام‌السلطنه نیز برای دلجویی یا فریب كلنل پسیان، وی را طی حكمی در نهم مرداد ۱۳۰۰خورشیدی به كفالت ایالت خراسان منصوب كرد.

برخورد شدید كلنل با قوام‌السلطنه از اواخر مرداد ۱۳۰۰خورشیدی رنگ دیگری به خود گرفت. دولت با تطمیع كلنل پسیان به وی پیشنهاد داد تا با دریافت حقوق دو ساله خود به همراه مهدی خان معتصم‌السلطنه فرخ (كارگزار خراسان) و ماژور اسمعیل خان بهادر (مأمور اجرای فرمان دستگیری قوام) به اروپا مسافرت كند و امور ایالت را به تولیت آستان قدس واگذار نماید. اما كلنل با این پیشنهاد مخالفت كرد و آن را نپذیرفت. قوام‌السلطنه طی ارسال تلگرافهایی كه به حاكمان و خوانین منطقه می‌فرستاد، كلنل را یاغی و متمرّد معرفی می‌كرد و آنان را علیه وی برمی‌انگیخت.

محمدابراهیم خان شوكت‌الملك علم والی قائنات كه از طرف قوام‌السلطنه دستور سركوبی كلنل را داشت، نماینده خود محمدولی خان اسدی را به مشهد فرستاد تا قرار ملاقاتی را با كلنل ترتیب دهد. محمدتقی خان پسیان تصمیم گرفت هنگامی كه برای سركشی به اردوی ژاندارم به گناباد می‌رود، در آن شهر ملاقاتی با شوكت‌الملك داشته باشد. اما با شنیدن خبر شورش كردهای قوچان، بدون ملاقات با شوكت‌الملك گناباد را ترك كرد و به مشهد رفت. كلنل برای سركوبی شورش، از مشهد راهی قوچان شد و در جعفرآباد در دو فرسنگی قوچان جنگ سختی بین قوای كلنل و كردهای قوچان درگرفت. این جنگ كه در روز دوشنبه نهم مهر ماه ۱۳۰۰خورشیدی اتفاق افتاد به شكست نیروهای ژاندارم منتهی شد و كلنل در حالی كه یكه و تنها مانده بود، كشته شد و پس از مرگ، قوای اكراد قوچان سرش را از بدن جدا كردند.

روز پانزدهم مهر ۱۳۰۰خورشیدی جنازه و سر كلنل محمدتقی خان پسیان با تجلیل و احترامات نظامی به مشهد وارد و با حضور عده‌ای از صاحب منصبان و افراد ژاندارم و جمعی از اهالی شهر و هواداران كلنل تشییع شد و در همان روز در محل آرامگاه نادرشاه واقع در باغ نادری مشهد به خاك سپرده شد.

كلنل پسیان مردی رشید بود و به هنگام مرگ بیش از سی سال از عمرش نگذشته بود. به زبان و ادبیات فارسی و موسیقی ایران نیز دلبستگی داشت و گاهی شعر می‌سرود. از وی چند ترجمه و مقاله به یادگار باقی مانده است.


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

منابع و مأخذ:

۱. حسن مرسلوند، زندگینامه رجال و مشاهیر ایران، تهران، الهام، ۱۳۶۹. ج ۲.

۲. محمدتقی بهار، تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، تهران، امیركبیر، ۱۳۵۷. ج ۱ . 

۳ . باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، تهران، گفتارـ علم، ۱۳۸۰. ج ۱ .

۴. باقر عاقلی، روزشمار تاریخ ایران، تهران، گفتار، ۱۳۷۲. ج ۱.

 

 

محمد تقی خان پسیان در زمان نایب اولی یا ستوان یكمی

 


برچسب‌ها: كلنل محمدتقی خان پسیان, سیدضیاءالدین طباطبایی, احمد قوام السلطنه, احمدشاه قاجار
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک