بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

دکتر علی اقبالی (زاده ۱۲۹۰ همدان_ درگذشت ۱۳۹۱ همدان) بنیان‌گذار تدریس رشته نقشه‌برداری در دانشگاه تهران و مؤسس مدرسه عالی کشاورزی همدان در سال ۱۳۴۶بود و از ایشان به عنوان پدر آموزش عالی خصوصی ایران یاد می‌شود.او کتاب‌هایی از جمله سفرنامه «از پاریس تا کشورهای اسکاندیناوی»، «کارتوگرافی، جغرافیا و نقشه‌های زمین‌شناسی» و «امپراتوری اشکانیان» دارداز دیگر کارهای استاد اقبالی تاسیس دانشکده های کشاورزی شیراز ، ارومیه و اهواز بود. در سال ۱۳۲۶پس از ...


برچسب‌ها: دکتر علی اقبالی, دانش آموختگان دبیرستان ثروت, مهدی برکشلی, تقي اراني

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه چهاردهم شهریور ۱۴۰۲ توسط آ . پاسارگاد

ایرج اسکندری در ۲۱ شهریور ۱۲۸۷ در تهران به دنیا آمد. پدرش، یحیی میرزا اسکندری، از شاهزادگان قاجار هوادار مشروطه بود که پس از به توپ بسته شدن مجلس و دستگیری مشروطه‌خواهان، مدتی در زندان باغشاه زندانی بود و اندکی پس از آزادی، به سبب تحمل سختی‌های زندان درگذشت. عموی ایرج اسکندری، سلیمان میرزا، نیز ...


برچسب‌ها: ايرج اسكندري, تقي اراني, شازده های قجری, سلیمان میرزا اسکندری

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ دوشنبه بیست و پنجم آذر ۱۳۹۸ توسط آ . پاسارگاد
 

اپريم اسحاق در 15 آبان 1297/ 6نوامبر 1918 در اروميه در خانواده‌اي آسوري به دنيا آمد. پدرش اسحاق کشيش بود و به دليل شورشها و ناامنيهاي داخلي پس از تولد اپريم (ابراهيم) با خانواده‌اش به روسيه مهاجرت کرد. اما در 1305 به ايران بازگشت. اپريم تحصيلات ابتدايي را در روسيه آغاز نمود و در اروميه به پايان رسانيد. دوره متوسطه را در دبيرستان ثروت تهران گذراند و در اين دبيرستان شاگرد تقي اراني شد. انور خامه‌اي از طرف اراني مأمور شد اپريم را به محفل سياسي اراني و مجله دنيا جلب کند. انور خامه‌اي در اين رابطه مي‌گويد: «اواخر سال 1314 بود. يک روز اراني مرا خواست و گفت: يک دانش‌آموز است در کلاس ششم دبيرستان ثروت به نام اپريم، بسيار باهوش و بهترين شاگرد کلاس است. مجله دنيا را خوانده و با مکتب هم آشنا شده است که بايد به حزب وارد شود. ولي من نبايد با او رابطه خوبي داشته باشم تو بايد رابط او باشي».


برچسب‌ها: اپريم اسحاق, تقي اراني, جلال آل احمد, خليل ملكي

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ سه شنبه یازدهم تیر ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
 

 

تقی ارانی در ۱۳ شهریور ۱۲۸۲ خورشیدی در تبریز زاده شد. وی از اعضای برجسته گروهی بود که از اواخر سال ۱۳۱۵ تا اوایل سال ۱۳۱۶ به تدریج دستگیر و در زندان موقت تهران و قصر زندانی شدند...


برچسب‌ها: تقي اراني, حسین كاظم زادۀ ایرانشهر, ابراهیم‌ پورداود, شطرنج

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ یکشنبه یکم بهمن ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
 

مجتبی بزرگ علوی از نثرنویسان برجسته ادبیات فارسی سده بیستم میلادی و مشهورترین نویسنده چپ‌گرای ایران است. او که یکی از افراد گروه معروف ۵۳ نفر بود در آماده‌سازی مجله دنیا با تقی ارانی همکاری می‌کرد و به روانشناسی زیگموند فروید و فلسفه مارکسیسم بسیار علاقه‌مند بود. علوی همچنین یکی از بنیانگذاران حزب توده ایران بود و آثار ادبی مشهوری را به رشته تحریر در آورد که از آن جمله می‌توان به رمان «چشمهایش» و داستان کوتاه «چمدان»، اشاره کرد.

زندگی

بزرگ علوی در بهمن ماه ۱۲۸۲ (دوم فوریه ۱۹۰۴) در تهران متولد شد. پدر او حاج سید ابوالحسن و پدر بزرگش حاج سید محمد صراف نمایندهٔ نخستین دوره مجلس شورای ملی بود. مادر وی نوهٔ آیت‌الله طباطبایی بود. سید ابوالحسن علوی و همسرش خدیجه قمر السادات که از طرفداران مشروطیت بودند دارای شش فرزند، سه دختر و سه پسر بودند که مجتبی بزرگ فرزند سوم آنان بود. ابوالحسن علوی از اعضای حزب دموکرات ایران بود که این حزب به گواه تاریخ از بدو تشکیل در آغاز مشروطه با نفوذ بیگانگان یعنی انگلیس و روس که در آن زمان چشم طمع به ایران دوخته بودند، مقابله می‌کرد.

دوران تحصیل

بزرگ علوی به همراه برادرش مرتضی علوی در سال ۱۹۲۰ (۱۲۹۰-۱۲۸۹ شمسی) جهت تحصیل روانهٔ آلمان شد و دوران دبیرستان را در شهرهای مختلف از جمله شهری که امروزه در لهستان قرار گرفته گذراند. او در دوران اقامت در آلمان چند اثر ادبی آلمانی را به فارسی برگرداند. در سال ۱۹۲۷ (۱۳۰۵ و ۱۳۰۶ شمسی) پدر وی با یک شکست بزرگ تجاری تاب نیاورده و خودکشی کرد. یک سال پس از این اتفاق علوی از دانشگاه مونیخ فارغ التحصیل شد و به ایران بازگشت.

بازگشت به ایران

در آن زمان یک بورس تحصیلی برای ادامه تحصیل در آلمان به وی تعلق می‌گرفت اما با این وجود علاقه‌ای نشان نداد و در شیراز به عنوان معلم در خدمت معارف قرار گرفت. در این شهر بود که او نخستین کار ادبی را با ترجمه قطعه‌ای از آثار شیلر تحت عنوان «دوشیزه اورلئان» آغاز کرد. علوی در آن سالیان قرار ماندن در یک جا نداشت و در شهرهای گوناگونی در شمال در رفت و آمد بود که گاهی هم برای مدتی به تهران می‌رفت. این سرگردانی‌ها و ناآرامی‌ها با استخدام برای معلمی در هنرستان صنعتی تهران پایان یافت، او در سال ۱۹۳۱ (۱۰-۱۳۰۹) کار در هنرستان را آغاز کرد و در همین دوران به گروهی از روشنفکران سوسیالیست و به رهبری تقی ارانی پیوست. سرانجام او در سال ۱۹۳۷ (۱۶-۱۳۱۵) به همراه ۵۲ تن دیگر بازداشت شد و به زندان افتاد. هنگام تحمل حبس او کتاب «پنجاه و سه نفر» را نگاشت که درباره اعضای گروه سوسیالیست و تحمل سختیهای آنان در زندان بود. او همچنین مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه با نام «ورق‌پاره‌های زندان» را در این مدت نوشت.

پس از جنگ جهانی دوم، علوی به کمونیسم اتحاد شوروی گرایش پیدا کرد و از یکی از جمهوری‌های این کشور، ازبکستان دیدار نمود و کتابی با عنوان «ازبک‌ها» را به رشته تحریر درآورد. او همچنین یکی از بنیانگذاران حزب توده ایران بود و در کنار تقی ارانی و ایرج اسکندری، نخستین دوره مجله دنیا را منتشر می‌کرد. در تهیه و انتشار مجله دنیا، از همان آغاز، ایرج اسکندری با نام مستعار «جمشید» و بزرگ علوی با نام مستعار "فریدون ناخداً شرکت فعال داشتند.

دوستی با صادق هدایت

یکی از ویژگیهای زندگی علوی نزدیکی و محشور بودن او با صادق هدایت است. این داستان که از زبان خودش چنین آغاز می‌شود: «در دوران مدرسهٔ ابتدایی که آقای غلامعلی فریور که یکی از رجال پاک و وارستهٔ دوران ما است همکلاسی بودم. چون هر دوی ما کوتاه قد بودیم روی نیمکت جلوی کلاس پهلوی هم می‌نشستیم. این همکلاس بودن به دوستی انجامید...»

وقتی علوی در سال ۱۹۲۸ از آلمان به تهران می‌آید، به جستجوی دوست قدیمی خود غلامعلی فریور می‌پردازد و به مصداق «عاقبت جوینده یابنده بود» او را می‌یابد روزی در خانهٔ غلامعلی فریور کتاب «پروین دختر ساسان» به دستش می‌افتد آن را می‌خواند و می‌بیند که با کتابهای موجود آن دوران هم سطح نیست و از نظر شکل و محتوا چیز دیگری است از آقای فریور می‌پرسد نویسندهٔ این کتاب کیست؟ آقای فریور در پاسخ می‌گوید جوان خوب و خوشمزه‌ای است، باید با او آشنا شوی... مدتی پس از این گفتگو روزی علوی و فریور در خیابان ناصریه آن زمان و ناصر خسروی بعدی، به کتابخانهٔ معرفت می‌روند تصادفا صادق هدایت هم آنجا بوده‌است که فریور می‌گوید: «این همان آقا است». این سرآغاز آشنایی این دو دوست است که بعدها «مسعود فرزاد» و «مجتبی مینوی» نیز به آن‌ها می‌پیوندند و جمعی به وجود می‌آید که بعدها ربعه نامیده شد.

نامگذاری «ربعه» را خود علوی این گونه شرح داد: «در آن روزها هدایت، مینوی و فرزاد و من (که بعدها دیگران هم به آن پیوستند) دیدارهای مرتبی داشتیم بازار ادب در انحصار هفت هشت شخصیت ممتاز بود مثل حکمت، تقی‌زاده، اقبال، قزوینی، سعید نفیسی و از این شمار. یک روز همین طور بی مقدمه فرزاد گفت ما خودمان هم گروه «ربعه» هستیم گفتیم بابا ربعه که معنا ندارد، فرزاد در پاسخ گفت: معنا ندارد ولی با سبعه (هفت) قافیه دارد با این ترتیب بود که ربعه در برابر سبعه پیدا شد وگرنه گروهی با نام و برنامه‌ای خاص نبود بلکه تنها زاییدهٔ یک شوخی بود.»

دوران پس از کودتای ۲۸ مرداد و تدریس در دانشگاه هومبولت

علوی مدتی پیش از وقوع کودتای ۲۸ مرداد و در نتیجه شکست محمد مصدق، نخست وزیر ایران، به تاریخ دهم فروردین سال ۱۳۳۲ در سن ۴۹ سالگی از ایران خارج شده و تا هنگام وقوع انقلاب ۵۷ در برلین شرقی سکونت داشت. او در سال ۱۳۳۵ ازدواج نمود. در این زمان در دانشگاه هومبولت به عنوان استادیار اشتغال یافته و ماموریت یافت در پایه گذاری رشته ایران‌شناسی و زبان فارسی شرکت نماید. در سال ۱۹۵۹ کرسی استادی دریافت کرد و تا سن ۶۵ سالگی (۱۹۶۹) در این دانشگاه به تحقیق و تدریس پرداخت. از جمله ثمرات این دوران تدوین لغت نامهٔ فارسی – آلمانی با همکاری پروفسور یونکر است.

برخی از شاگردان مجرب او مانند پروفسور زوندومن و پروفسور لورنس در دانشگاه‌های برلین و بعضی دیگر در کتابخانه‌های آلمان مشغول فعالیت هستند او پس از بازنشستگی از کار دست نکشید و در کنار رسیدگی به رساله‌های دکترا و تحقیقات شاگردانش به پاسخگویی به سئوالات و جوابهای فراوان اهل فرهنگ می‌پرداخت و گاهی ساعت‌ها وقت صرف یافتن منابع و اسناد می‌کرد و دست رد به سینهٔ کسی نمی‌زد.

از بین مجموعه داستان‌های کوتاه علوی، «چمدان» (نگاشته شده به سال ۱۹۶۴ میلادی) از همه مشهورتر است، که تاثیر به‌سزای روانشناسی فروید، در آن مشهود است. همچنین رمان «چشمهایش» (۱۹۵۲) از آثار بسیار معروف اوست، این رمان، اثری سخت مجادله‌انگیز است و درباره رهبر یک تشکیلات زیرزمینی انقلابی و زنی از طبقه مرفه که به او عشق می‌ورزد. علوی آثاری نیز به زبان آلمانی نگاشته‌است که از آن جمله، «مبارزات ایران» و «تاریخچه و تحول ادبیات فارسی نوین» را می‌توان نام برد.

او پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در فروردین ماه سال ۱۳۵۸ برای مدتی به کشور برگشت لیکن بعد مدت کوتاهی دوباره ایران را به مقصد آلمان شرقی ترک نمود. علوی به علت سکتهٔ قلبی در بیمارستان فریدریش هاین برلین بستری شد و سرانجام در روز یکشنبه ۲۱ بهمن ۱۳۷۵ برابر با ۱۶ فوریه ۱۹۹۷ درگذشت.

img/daneshnameh_up/9/95/alav2i.JPG

علوی یک فرزند پسر از همسر اول خود فاطمه علوی به نام مانی دارد و شریک زندگی بزرگ علوی، گرترود است که در برلین زندگی می‌کند.

آن‌چه نخست در خاطرات بزرگ علوي جلب توجه مي‌كند، تحولات فكري وي است. او در خانواده‌اي كاملاً مذهبي متولد شد و نشو و نما يافت. در نوجواني به همراه پدرش به آلمان رفت و تحت تأثير فضاي فرهنگي و همچنين پيشرفتهاي اقتصادي و تكنولوژيك آن‌جا، بسرعت اعتقاد مذهبي خود را از دست داد. سپس با دكتر تقي‌ اراني و جمعي از ايراني‌هاي معتقد به سوسياليسم آشنا شد و به اين مكتب گراييد. در نهايت نيز پس از سالها زندگي در آلمان شرقي و به دنبال دلزدگي از حزب توده و اتحاد جماهير شوروي، براين اعتقاد شد كه دمكراسي غربي، بهترين شيوه حكومت است. اين در واقع خط سيري است كه طيف وسيعي از روشنفكران ايراني، طي دهه‌هاي گذشته تحت تأثير اوضاع و شرايط زمانه پيموده‌اند.

آثار مشهور

  • چشمهایش
  • ۵۳ نفر
  • چمدان
  • سالاریها
  • موریانه
  • میرزا
  • ورق پاره‌های زندان
  • ازبک‌ها
  • گیله مرد
  • لغتنامهٔ بزرگ آلمانی به فارسی
  • دستور زبان فارسی برای مدرسین آلمانی زبان
  • ترجمهٔ جند کتاب از زبانهای مختلف به فارسی
  • گذشت زمانه
  • روایت (کتاب)

برچسب‌ها: بزرگ علوی, دكتر محمد مصدق, صادق هدايت, تقي اراني
نوشته شده در تاريخ دوشنبه یازدهم دی ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد

 

          خسرو روزبه هم‌چنین مشهور با نام‌های مستعار «سعیدی» و «ستخر» (مخفف ستوان توپخانه، خسرو روزبه) (۱۲۹۴ سامن ملایر- ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷) ستوان کمونیست، ریاضیدان، نویسنده، متخصص نظامی و استاد دانشکده افسری بود که جهت مبارزه با حکومت پهلوی به حزب توده ایران پیوست. وی از اعضای شاخص و حیاتی سازمان نظامی و مخفی این حزب و مسئول شعبه اطلاعات کل آن بود. او را چه بسا بتوان جنجال‌برانگیزترین و شناخته‌شده‌ترین جانسپار جنبش کمونیستی در ایران نامید. روزبه نویسنده چندین کتابچه آموزش شطرنج و جنگ‌افزارهای توپخانه‌ای بود و تالیفات او درباره خمپاره و توپ سالها به عنوان کتاب درسی مدارس نظامی تدریس می‌شد. او به همراه آرداشس اُوانِسیان همچنین نخستین فرهنگ واژگان سیاسی در ایران را به رشته تحریر درآورد. خسرو روزبه که یکی از شخصیت‌های شگفتی‌زای تاریخ معاصر ایران به‌شمار رفته و عملیات او در گریز از دام ماموران، سالها نقل محافل و شهره خاص و عام بود، به سال ۱۳۳۶ دستگیر و یکسال پس از آن به اعدام محکوم شده و تیرباران شد.

زندگی

خسرو روزبه دومین فرزند خانوادهٔ «ضیاء لشکر» در سال ۱۲۹۴ شمسی در شهرستان سامن ملایر متولد شد. پدرش در ارتش، سمت ریاست کارپردازی لشکر را به‌عهده داشت و به‌همین جهت به دریافت لقب ضیا لشکر نائل گردید. مدتی بعد نیز رئیس ژاندارمری محلی ولایات ثلاث ملایر شد. او که مردی شریف بود، میراث پدری خود را در حین خدمت به ارتش از دست داد، به همین جهت خسرو در خانواده‌ای متوسط ولی در شرایط نامساعد مادی پرورش یافت. او دوران شش ساله دبیرستان را در ظرف چهار سال به پایان رساند و همواره شاگرد اول بود. امتحان نهایی را با معدل ۱۸٫۵۵ گذراند و به دریافت دیپلم علمی نائل شد. روزبه که به ریاضیات علاقه داشت، در کلاس پنجم متوسطه رساله‌ای در زمینه حل معادلات درجهٔ چهارم و درجات عالی از طریق تقسیم تسلسل نوشت و به کمک آن مسائل شیخ بها را که بر معادلات درجهٔ عالی منتهی می‌گردد، حل کرد.

از آنرو که شرایط مادی پدرش اجازه نمی‌داد تا در شعبه ریاضیات دانشکده علوم تحصیل کند، وی وارد دانشکده افسری شد. طی دوران تحصیل در دانشکدهٔ افسری، روزبه پیوسته در زمره شاگردان برجسته رسته توپخانه بود و مورد علاقه فرماندهانش قرار داشت. وی پس از مدتی برای آموزش دانشجویان، به خدمت در دانشکده افسری فراخوانده شد و کنفرانس‌های علمی و نظامی در دانشکدهٔ افسری، دانشکدهٔ فنی، دبیرستان و دانشکدهٔ کشاورزی و دانشکدهٔ دامپزشکی برگزار نمود و در این دوران ۱۶ جلد کتاب نظامی، فنی و ریاضی برای شاگردان خود تألیف کرد. خسرو روزبه همچنین از استادان محبوب دانشجویان دانشکده افسری بود تلاش او به عنوان مسئول انتظامات دانشکده، در مبارزه با فساد، دزدی و رشوه‌خواری، واکنش منفی برخی از فرماندهان فاسد ارتش را به دنبال داشت و این واکنش به صورت توقیف‌های چند ساعته تا تبعید او به اهواز خود را نشان داد. وی پس از چندی در تبعید، مجدداً به دانشکده افسری منتقل شد و تا مهر سال ۱۳۲۴ به تعلیم دانشجویان پرداخت و جمعا قریب به دو هزار نفر از افسران ارتش در کلاسهای درس وی شرکت داشتند. او که از استادان باسواد دانشکدهٔ افسری به‌شمار می‌رفت، مورد توجه رزم‌آرا – رئیس دانشکده – بود. او کتبی در زمینه‌های ریاضی - فنی تدوین کرد و در سال ۱۳۲۲ برای مبارزه انقلابی علیه حکومت وقت به حزب توده پیوست.

در سالهای اولیه شکل‌گیری حزب توده، کثرت مراجعه نظامیان با گرایش چپ موجب شد که حزب تصمیم به تأسیس یک سازمان نظامی مخفی بگیرد. آرداشس اُوانِسیان به عنوان نخستین مسئول سازمان نظامی معرفی شد، اما پس از بازگشت کامبخش از باکو، مسئولیت سازمان افسری به او سپرده شد. خسرو روزبه نیز در این دوران عضو هیأت اجرائیه سازمان افسری بود

در تابستان سال ۱۳۲۴ سرهنگ عبدالرضا آذر به اتفاق سرگرد علی اکبر اسکندانی که هر دو عضو سازمان افسران حزب توده بودند، تصمیم به قیام مسلحانه علیه رژیم گرفتند و به همراه گروهی از همفکرانشان در ترکمن صحرا قیام کردند. ولی این حرکت که به قیام افسران خراسان شهرت یافت و به سرعت سرکوب شد، حساسیت فراوانی برانگیخت. عده‌ای از افسران مبارز به فرمان ستاد ارتش به کرمان تبعید شدند. طرح دستگیری روزبه نیز ریخته شد اما روزبه که در مرخصی یک ماهه به سر می‌برد، به جای بازگشت به خدمت، مخفی شد و از بازداشت نجات یافت.

زندگی مخفی و تعقیب و گریز

در این نخستین دوران از زندگی مخفی‌اش، سلسله مقالاتی به نام مستعار «ستخر» (مرکب از حروف اول «سروان توپخانه خسرو روزبه») در افشاء مفاسد سران ارتش و همچنین دعوت افسران و درجه‌داران به مبارزه علیه حکومت نگاشت. کتاب «اطاعت کورکورانه» را نیز در همین دوران منتشر کرد که در کشور بازتاب وسیعی یافت و افکار عمومی را متوجه وجود افسری پیشتاز در درون ارتش نمود که پذیرای سنت حاکم یعنی اطاعت کورکورانه نیست. او در این کتاب از احساسات میهن‌دوستانهٔ خود، از نفرتش نسبت به استعمار و دست‌نشاندگان امپریالیسم انگلیس در ارتش، و از عشق و علاقه‌اش به مردم محروم سخن گفته‌است. روزبه همچنین نویسنده چندین رساله درباره شطرنج و جنگ‌افزارهای توپخانه‌ای بود و به همراه اوانسیان نخستین فرهنگ واژگان سیاسی در ایران را با عنوان «فرهنگ لغات واصطلاحات فلسفی واقتصادی و سیاسی» به رشته تحریر درآورد.

خسرو روزبه به مارکسیسم و تساوی مردم وفاداری خاص داشت ولی بارها اصرار کرده بود که کمونیسم را در ایران «مزدکیسم» بنویسند زیرا که ایرانیان را نخستین فرضیه پردازان آن می‌دانست. او برخی از رهبران حزب توده را «اصلاح‌طلب محض»، «لیبرال بورژوا» و «لابی‌گر پارلمانی» می‌دانست. اوانسیان در خاطرات خود، بی‌ریایی و صداقت روزبه را ستوده و در عین حال او را رادیکال و ناشکیبا که خواستار انضباط سخت‌گیرانه‌تری است، توصیف می‌نماید.

روزبه در ۱۷ فروردین ۱۳۲۶ توسط رکن دوم ستاد ارتش دستگیر شد و قرار بود پس از انتقال به آذربایجان در دادگاه زمان جنگ محاکمه و تیرباران شود. اما در روز ۱۷ اردیبهشت همان سال، روز ملاقات عمومی زندانیان دژبان مرکز، به کمک تنی چند از همرزمانش از زندان گریخت.

او در فروردین ۱۳۲۷ مجدداً دستگیر شد و دادستانی ارتش برای وی تقاضای اعدام نمود و در نهایت روزبه به ۱۵ سال زندان محکوم شد. او در آذر ماه ۱۳۲۹ به همراه نه تن دیگر از رهبران حزب توده (از جمله کیانوری، مرتضی یزدی، جودت، نوشین و قاسمی) که قبلاً همگی در دادگاه نظامی محاکمه شده بودند، به یاری افراد بیرون از زندان، ترتیب یک فرار جنجالی را از زندان قصر دادند، با تهیه نقشه قبلی یک نفر با لباس افسری ارتش و کامیون نظامی به زندان قصر مراجعه و با نشان دادن مدارک جعلی خود را نماینده دستگاه قضایی ارتش معرفی و زندانیان را جهت انتقال به زندان مرکزی در جنوب تهران تحویل گرفت. دو افسر نگهبان زندان هم که از پیش در جریان ماجرا بودند به بهانه بدرقه زندانیان با همین خودرو از آنجا خارج شدند و چند ساعت بعد اعلام شد که همگی با این نقشه فرار کرده بودند. این فرار مهیج و بیسابقه در تاریخ زندان قصر، موجب شد تا شایعاتی مبنی بر کمک رزم‌آرا به زندانیان برای تخریب شاه، بر سر زبانها بیافتاد. فروتن که طرح فرار مخاطره‌آمیز زندانیان توده‌ای را ریخته بود، این شایعه را مورد تمسخر قرار داد.

محور مرکزی فعالیت روزبه و یارانش در این زمان، گسترش سازمان افسران آزادیخواه در درون ارتش بود. علاوه بر این او در مقام مسؤولیت شعبهٔ «اطلاعات کل حزب توده ایران» و «شعبه اطلاعات تشکیلات افسران آزادی‌خواه ایران» در واقع به مثابه چشم‌وگوش حزب بود. پس از غیرقانونی اعلام شدن حزب توده در سال ۱۳۲۷ فعالیت سازمان افسران افزایش یافت و در دوران حکومت مصدق تعداد اعضای آن به ۶۰۰ تن رسید. در جریان کودتای ۲۸ مرداد، بسیاری از فعالان سیاسی به سازمان افسران چشم امید داشتند و تا سال‌ها این سازمان را به دلیل دخالت نکردن در کودتا سرزنش کردند.

یکسال پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تعداد زیادی از افسران عضو سازمان بازداشت شدند. روزبه که در بازپرسی‌های اولیه، خود را مهندس معرفی کرده بود قبل از آن که شناخته شود، به دست افسران هم‌رزمش فراری داده شد. اما ۲۷ تن از افسران اعدام شدند. ۴۲ نفر دیگر که حکم اعدام گرفته بودند یک درجه تخفیف گرفتند و به همراه ۹۲ تن دیگر به حبس ابد محکوم شدند. ۱۱۹ نفر به ۱۵ سال حبس با کار اجباری، ۷۹ نفر به ۱۰ سال زندان مجرد و ۸۹ نفر به حبس‌های یک و نیم تا ده سال محکوم شدند.

در چنین روزهایی، روزبه اخبار دستگیری و شکنجهٔ هم‌رزمان خود را دریافت می‌کرد و برای حفظ و جابه‌جا کردن آن‌هایی که هنوز دستگیر نشده بودند، تلاش می‌نمود و ناگزیر هر روز به لباسی در می‌آمد تا رد خود را بر دشمن گم کند و مراقب بود تا باقی‌ماندهٔ حزب را از تعرض ماموران حکومتی در امان دارد. سفارت انگلستان رشک ورزانه و از روی اکراه با دادن لقب «Red Pimpernel» به روزبه، او را به خاطر استتار و گریز از دامهای متعدد پلیس و شجاعت و بی‌پروایی وی که او را هم در نظر حزب توده، هم ماموران اطلاعاتی و هم در افکار عمومی، یک شخصیت افسانه‌ای جلوه می‌داد، ستود.

عاقبت وی در تابستان ۱۳۳۶، پس از گذاشتن قرار ملاقات با علی متقی که در خفا زندگی خود را با تحویل او به پلیس تاخت زده بود، پس از یک نبرد شدید با چندین تن از ماموران که در لباس مبدل، در بین مردم عادی خود را مخفی ساخته بودند، در یک کوچهٔ تنگ و بن‌بست در حوالی خیابان سیروس جنوبی (محله بازارچه اسماعیل بزاز)، هنگام بالا رفتن از تیر برق هدف گلوله قرار گرفته، مجروح و دستگیر شد.

بازجویی و اعدام

خسرو روزبه را پس از دستگیری ابتدا جهت مداوا به بیمارستان و سپس به زندان قزل‌قلعه منتقل نمودند. چنان‌که ارواند آبراهامیان تاریخ‌نگار مشهور ایران معاصر در کتاب خود «اعترافات شکنجه‌شدگان» نقل می‌کند: روزبه - تحت شرایطی که اکنون بر ما آشکار نیست - مورد بازجویی قرار گرفت، از محاکمه او فیلم‌برداری شده و به طور مخفیانه در قزل قلعه به تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۳۷ تیرباران شد. سرهنگ علی زیبایی، بازجوی اصلی بازداشت‌شدگان حزب توده که بعدها به سفارش ساواک کتابی را به نام «کمونیسم درایران» نگاشته‌است و امکان دسترسی عموم به این کتاب تا پیش از پیروزی انقلاب ۱۳۵۷ وجود نداشته‌است در کتاب خود نقل می‌کند که خسرو روزبه در بازجویی‌ها به قتل محمد مسعود یک روزنامه‌نگار مستقل، در سال ۱۳۲۶ و هم‌چنین قتل چهار تن از اعضای حزب توده که به‌خاطر خیانت به حزب و فروش اطلاعات به پلیس پس از کودتای ۲۸ مرداد مورد ظن قرار داشتند، اعتراف کرده‌است. از این چهار نفر، نام حسام لنکرانی، فرزند یک روحانی شناخته شده در آذربایجان به چشم می‌خورد. زیبایی می‌نویسد که روزبه با این حال تاکید کرده‌است که قتل محمد مسعود را بدون در میان گذاشتن آن با حزب انجام داده‌است، در حقیقت حزب توده تشکیلات نظامی خود را در سال ۱۳۲۵ منحل کرده و تا سال ۱۳۲۹ آن‌را دوباره ایجاد نکرده‌است. به خاطر میانه‌روی بیش از حد و نامطلوب حزب، روزبه به سال ۱۳۲۵ از آن کناره‌گیری نموده و تا حدود سال ۱۳۳۰ دوباره به آن نپیوسته‌است. در کتاب زیبایی، روزبه - که به پیروی از میخائیل باکونین و نه مارکس و انگلس یک افراطی بوده - همچنین اعتراف می‌کند که معتقد بوده ترور یک روزنامه‌نگار شناخته‌شده و ضدّ دربار مانند مسعود، کشور را به وضعیت دوقطبی رسانده و حزب توده را افراطی‌تر و رادیکال‌تر خواهد کرد.

ساواک هیچ‌گاه اعترافات مخرب روزبه را بیرون نداد، شاید به این خاطر که مرگ جسورانه‌اش، از او یک الگوی انقلابی ساخته و پرداختن بیش‌تر به این موضوع، موجب شهرت و جنجال بیش‌تری برای او می‌شد. شاه ترجیح می‌داد از مخالفانش - زنده یا مرده - افرادی گم‌نام بسازد.

در شام‌گاه اجرای حکم اعدام، خسرو روزبه وصیت‌نامه هفتاد صفحه‌ای خود را در تقبیح کاپیتالیسم و ستایش سوسیالیسم نگاشت و شرح داد که به چه خاطر او خواهان آن است تا برای «آرمان بزرگ انقلابی» حزب توده جان خود را بدهد. حزب پس از تیرباران شدن روزبه، او را به مقام عضویت در کمیته مرکزی رساند و همرده تقی ارانی قرار داد. همچنین هر سال در سال‌روز کشته شدن او، با انتشار مقالاتی به تمجید و ستایش او پرداخت و مجسمه‌ای به افتخار او در ایتالیا برپاداشت. احمد شاملو هم یک دوبیتی در ستایش او سرود و بسیاری از فعّالان چپ‌گرا - از جمله غیر توده‌ای‌ها - نام او را بر فرزندان تازه متولد شده خود نهادند. روزنامهٔ «ایزوستیا»، تعبیر «مردی بود که افسانه شد» را برای او به کار برد. به طور خلاصه او نماد مخالفت مصالحه‌ناپذیر، مقاومت قهرمانانه و جان‌فشانی شد.

تالیفات و ترجمه‌ها

مجموعه تالیفات و ترجمه‌های خسرو روزبه ۳۶ جلد است:

الف – کتب تخصصی وعلمی

  • ۱- دورهٔ ریاضیات تخصصی رشته توپخانه (جلد اول)

  • ۲- دورهٔ ریاضیات تخصصی رشته توپخانه (جلد دوم)

  • ۳- بالستیک داخلی

  • ۴- بالستیک خارجی

  • ۵- قنداق

  • ۶- نقشهٔ قنداق (جلد مکمل قنداق)

  • ۷- اصول علمی تیراندازی ادوات سبک علیه هدف‌های متحرک

  • ۸- دیدبانی (اصول علمی)

  • ۹- اتوموبیل

  • ۱۰- اصول علمی ادوات نوری (اپتیک توپخانه ضد هوایی "دوربین دیدبانی، سرعت سنج، مسافت یاب تجسمی، استروسکوپ،)

  • ۱۱- محترقه‌ها

  • ۱۲- تیر ساحلی

  • ۱۳- رسالهٔ حل معادلات درجه چهارم ودرجهٔ عالی از طریق تقسیم تسلسل

  • ۱۴- اصول نظری وعلمی حل مسائل ساختن هندسه

ب- کتب ادبی و فلسفی

  • ۱۵- تاریخ مختصر جنگ جهانی دوم

  • ۱۶-اصول فلسفه (جلداول – مقدمه)

  • ۱۷- رز فرانس

  • ۱۸- کودک در خانه ومدرسه

  • ۱۹- ذهکدهٔ لجوج

  • ۲۰- بازی عشق ومرگ (اثر رومن رولان)

  • ۲۱- سومیکو دختر هیروشیمایی

  • ۲۲- رفقا (کتاب آموزشی کودکان)

  • ۲۳- خود آموز زبان روسی – ترجمه از فرانسه وتطبیق با خصوصیات زبان فارسی

  • ۲۴- غنچه‌های پژمرده

  • ۲۵- سوسیالیسم علمی وسوسیالیسم تخیلی

  • ۲۶- فرهنگ لغات و اصطلاحات فلسفی و اقتصادی و سیاسی

  • ۲۷- جنگ کره

ج- کتب سیاسی

  • ۲۸- اطاعت کورکورانه

  • ۲۹- کشور شوراها چگونه‌است و چطور اداره می‌شود؟

  • ۳۰- خاندان پهلوی

  • ۳۱ تا ۳۶- کتابهای آموزش شطرنج


برچسب‌ها: خسرو روزبه, احمد شاملو, تقي اراني, محمد مسعود
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک