بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..
 

آية الله شيخ على اصغر كرباسچيان معروف به علامه عالم ديني : وى در سال ۱۲۹۳  متولد شد و در سن جوانى جهت تحصيلات حوزوى به شهر مقدس قم مهاجرت نمود و از محضرمرجع عاليقدر حضرت آيت الله العظمى بروجردى بهره مند شد.

وى كه از طرف مرحوم آيت الله بروجردى قدس سره ملقب به علامه شده بود اولين متن اصلى رساله هاى عمليه فارسى موجود را با همكارى استاد رضا روزبه تدوين نمود.

مرحوم علامه با توجه به اين جمله پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله وسلم خطاب به اميرالمؤمنين على بن ابى طالب عليه السلام كه فرمود: لان يهدى الله بك رجلاً خيرٌ لك مما طلعت عليه الشمس بسيار او تحت تأثير قرار كرفته و نبابه تشويق آية الله بروجردى ،پس از گذشت مدت زمانى كوتاه به تهران رفت و دبيرستان علوى را با هدف تربيت رجال دينى و علمى تأسيس نمود. كه امروزه ما شاهد بيش از پنجاه شعبه از اين مؤسسه با بركت در سراسر ايران هستيم و به حق و انصاف شاگردان بسيارى را تربيت نموده است و حتى برخى از آنان از چهره هاى معروف و خدمت گزار اين خطه مى باشند. ايشان بعد از انقلاب از مديريت مدرسه علوي كناره گرفتند و فرزندانشان اين وظيفه را به عهده داشتند .

از خصوصيات بارز علامه اين بود كه از اوقات خود به بهترين وجه ممكن بهره مى جست و نمى گذاشت مدت عمر او به بيهودگى بگذرد.

 اين معلم دلسوز پس از سالها خدمت سرانجام در سحرگاه پنج شنبه اول جمادى الثانى ۱۳۸۲ هجري شمسي و در ايام شهادت جانسوز حضرت صديقه كبرى صلام الله عليها دعوت حق را لبيك گفت و در روز جمعه پس از دعاى روح بخش ندبه تشييع شد و سپس پيكر ايشان به قم انتقال يافت و از مسجد امام حسن عسكرى عليه السلام به طرف حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله عليها تشييع و دفن شد. گفتنى است عده زيادى از علماء و شخصيت هاى مذهبى و همچنين فرزندان آيت الله شيرازى همراه كروهى از اعضاء دفتر حضرت آيت الله العظمى شيرازى در اين تشييع شركت نمودند.


برچسب‌ها: آية الله شيخ على اصغر كرباسچيان, آیت الله بروجردی, رضا روزبه, مدرسه علوي
نوشته شده در تاريخ شنبه دوم دی ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
  

رضا روزبه‏ زنجانى

رضا روزبه (اردیبهشت ۱۳۰۰ - ۲۱ آبان ۱۳۵۲) از روحانیان و مذهبیون و دانشگاهيان زنجان بود ، كه علاوه بر تحصيلات حوزوي تحصيلات آكادميك هم داشت

زندگی‌نامه

تولد و کودکی

روزبه در اردیبهشت ۱۳۰۰ در خانواده‌ای مذهبی در شهر زنجان به دنیا آمد. پدرش کربلایی محمود خیاط فرزند حجةالاسلام شیخ جواد زنجانی، از شاگردان آیت اللّه میرزا محمدتقی شیرازی بود و مادرش سیده ربابه دخت حاج سیدتقی، از سادات مشهور زنجان شمرده می‌شد. وي برادر زن آيت الله علامه سيد محمدحسين طباطبايي صاحب الميزان ميباشد .

تحصیلات

روزبه در کنار تعلیمات ابتدایی و آموزش متوسطه، علوم حوزوی را تا سطوح عالی نزد پدر و عمویش و استادان مشهور در زنجان خواند. او نزد آیت‌الله سید محمود امام جمعه دروس منطق حکمت الاشراق، معیار العلم غزالی، مبدا و معاد صدرالمتالهین را تحصیل کرد و دروس تفسیر، فقه، فلسفه و درس خارج رادر نزد آیت‌الله حسین دین محمدی زنجانی آموخت. و در نزد سایر اساتید چون، حاج آقا سیدمحمد امام جمعه، و ابراهیم مولوی زنجانی نیز تحصیل کرد و طلبه ممتاز شناخته شد. با اتمام دوره متوسطه، او چند سالی در دبستان توفیق زنجان به تدریس دانش آموزان پرداخت و سپس به تهران مهاجرت کرد. در سال تحصیلی ۱۳۳۱ - ۱۳۳۰، وارد دانشکده علوم شد و با انتخاب رشته فیزیک تحصیلات عالی خود را آغاز کرد. او این دوره را با نگارش «مطالعه در آثار میدان الکتریک و رادیاسیون و گاز ازت روی موجودات زنده» به پایان برد و در پایان رساله طرح جدیدی برای استفاده از گاز ازن در پزشکی ارائه داد. او از دانشجویان ممتاز و برجسته شمرده شد و به عنوان محقق فیزیک و استاد رشته فیزیک شناخته شد. روزبه در معارف اسلامی، فقه و اصول، فلسفه و کلام، ادبیات عرب و تفسیر قرآن مطالعات وسیعی داشت و رسائل و مکسب را خوب می‌دانست. او زبانهای عربی و فرانسه را خوب می‌دانست.


مرگ

روزبه در سال ۱۳۴۷، به سبب تماس با تشعشعات رادیواکتیو در آزمایشگاه، به بیماری سرطان مبتلا شد. در سالهای ۴۸ و ۴۹ حالش رو به وخامت گذاشت. او ساعت ۷ صبح روز ۲۱ آبان سال ۱۳۵۲ مرد و در قم در قبرستان حاج شیخ (نو) دفن گردید.

مدرسه علوی

یکی دیگر از ابعاد زندگی روزبه مدرسه علوی است. با وجود پیشنهادهای مکرر دکتر هوشیار به روزبه و تلاش‌های پرفسور محمود حسابی برای احراز کرسی دانشگاه برای تدریس و اعزام به خارج از کشور برای تحصیل در دوره دکتری که روزبه به آن خیلی هم علاقمند بود او پایه گذاری مدرسه علوی و تدریس در آن را ترجیح داد. این واحد آموزش متوسطه در سال 1335 به همت مردان صالح، خوشنام و متدینی چون آقایان حاج علی‏اصغر کرباسچیان (علامه) و حاج مقدس تهرانی و شالچیان و به مدیریت استاد روزبه شروع به فعالیت کرد. دبیرستان علوی و شعب آن از نظر پذیرش محصل، انتخاب استاد و برنامه‏های آموزشی ویژه بودند و روحانیون بزرگی همچون شهید دکتر بهشتی، شهید مطهری، شهید قدوسی، شهید باهنر، علامه محمدتقی جعفری، مهدوی کنی و ... با هیأت مدیره و استاد روزبه همکاری نزدیک داشتند. استاد از آغاز فعالیت این مدرسه تا آخرین روزهای زندگی‏اش یکسره به تعلیم و تربیت شاگردانش پرداخت و در طول این مدت هرگز احساس خستگی نکرد. او اطمینان داشت که دست‏پروردگانش در اجتماع و محیطهای گسترده منشأ آثار و خدمات مفیدی خواهند بود.

البته بسیاری از تربیت‏یافتگان مکتب او چنین شدند؛ چه آنان که زیر شکنجه‏های رژیم سفاک گذشته به شهادت رسیدند؛ چه آنان که سالها در زندان مقاومت کردند و چه گروهی که به صحنه اجتماع گام نهادند. شهید دکتر محمود قندی، شهید محمدعلی فیاض‏بخش، شهید مجید حدّاد عادل، شهید کاظمیان و ... و فرزانگانی چون دکتر حداد عادل و نهاوندیان، سید احمد مدرس‏زاده و سید حسین مجتهدی، هادی نژادحسینیان و ... در شمار شاگردان مکتب استاد جای داشتند. استاد علاقه داشت که شاگردان و دوستان و آشنایان و همکارانش، خصوصا معلمان و دبیران معارف دینی، مطالب مذهبی را از مأخذ اصلی آن فراگیرند و در این راستا با هر گونه انحراف، التقاط و تفسیر به رأی در آیات و احکام به شدت مخالفت می‏کرد. او می‏خواست حقایق دین محفوظ بماند، انحرافی پیش نیاید و کسانی که مطلبی را می‏گفتند، اگر به درستی آن اطمینان نداشت، با فروتنی به گوینده تذکر می‏داد و راهنمایی‏اش می‏کرد.

صبحگاه او از نخستین کسانی بود که به مدرسه وارد می‏شد و شبانگاه با آخرین گروه مدرسه را ترک می‏کرد. محیط تربیتی دبیرستان علوی، بخش بزرگی از زندگی او، بلکه تمام زندگی او شده بود.

استاد به شاگردان مدرسه آنقدر نزدیک بود که به راحتی می‏شد حس کرد که چگونه از درد آنها رنج می‏کشد و در شادی آنان از خود آنها شادمان‏تر است. بسیاری از اوقات، در زنگهای تفریح به جای رفتن به دفتر مدرسه و استراحت، به میان شاگردان می‏رفت و برای آنها پدر، استاد، مربی اخلاق و الگوی فضایل اخلاقی بود. بسیاری از شاگردان مطالبی را که حتی با پدران و مادران خود در میان نمی‏گذاشتند، به او می‏گفتند و او را محرم اسرار خود می‏دانستند. بسیاری وقتها، شبها تا دیروقت همراه گروهی از شاگردان در آزمایشگاه فیزیک مدرسه به تحقیق می‏پرداخت تا پاسخ پرسش دانش‏آموزی را بدهد و اشکال وی را ریشه‏کن سازد.

استاد گاه در غیبت بعضی همکاران، کلاس درس آنها را به خوبی اداره می‏کرد و همه شاگردان می‏گفتند، به سبب نوآوری‏اش در تدریس، از محضر او بیش از استاد همیشگی‏شان بهره برده‏اند.

جلسات تفسیر قرآن، از فعالیتهای ارزنده او در مدرسه بود. او می‏دانست هنگامی که فتنه‏ها چون شبهای تیره هجوم آورند، قرآن فریادرس انسانهاست، پس با برگزاری کلاسهای معارف قرآنی دانش‏آموزان را به قرآن فرا می‏خواند. او اولین دوره مسابقات قرآن مجید را در این مدرسه برگزار کرد و با بیانات گرم و نافذ خود رنگ و عطر دیگری به آن بخشید. این مجلس و مراسم، همه ساله به یاد او برگزار می‏گردد. بهره مادی استاد از دبیرستان، بنا به تقاضای خود او ، بسیار محدود و تنها به مبلغی اندک، که زندگی ساده و بی‏پیرایه‏اش را با آنکه همشیره‏ها و بعضی بستگان در کنارش بودند، در سطح پایین اداره می‏کرد، و این در حالی بود که از او پیوسته تقاضا می‏شد، در دانشگاه با حقوق کلان تدریس کند. این نوع گذران معیشت هرگز او را از هدفی که ضروری تشخیص داده بود، باز نداشت. اخلاق نیک، روحیه قناعت و عشق و علاقه بسیار او به مدرسه علوی سبب شد تا بسیاری از شخصیتهای علمی و روحانی متعهد شاغل در دانشگاه و غیره دست‏کم بخشی از اوقات خود را به تدریس افتخاری در آنجا اختصاص دهند. این امر سطح علمی دبیرستان را چنان ارتقا داد که از نظر علمی و مذهبی محیطی صد در صد ایده‏آل گردید و حتی از نظر میزان قبولی در دانشگاهها در ردیف نخست قرار گرفت. این مرکز آموزشی، علاوه بر برنامه‏های ذکر شده، مرکز تربیت مبلغانی بود که پس از آموزش دوره‏ای کوتاه به خارج از کشور اعزام می‏شدند. جناب حجةالاسلام و المسلمین آقای هاشمی رفسنجانی، در باره حضور خویش در این مدرسه، چنین می‏گوید:

«برای تحصیل علوم جدید که با خواست آیت‏اللّه العظمی بروجردی(ره) در مدرسه علوی برای ده نفر از طلاب زبده تنظیم شده بود و من جزء آنها بودم یکی دو تابستان در تحصیلات جدید مدرسه علوی شرکت کردیم برای تربیت مبلغ برای خارج از ایران اساتید این دوره‏ها مرحوم روزبه و جمعی دیگر بودند.»

مبارزات‏

با آنکه استاد زاهد و درونگرا می‏نمود، عنصری آگاه به زمان و مقتضیات روزگار بود، بجا و بموقع مبارزه می‏کرد. سابقه مبارزه او به سالهای 1324ش برمی‏گردد. در این سال، که فتنه آذربایجان به زنجان کشیده شد، دموکراتها استاد را به خاطر اعتقادات راسخ به مبانی دینی و مذهبی به زندان افکندند؛ احتمال اعدامش قوت گرفت و در مدتی که محبوس بود، موهای سرش به سفیدی گرایید. او سرانجام آزاد شد. در مقابله با رژیم، چه در مدرسه و چه در خارج آن تا آنجا که قدرت داشت، ایستادگی می‏کرد. در آن زمان چنان فرمان داده بودند که عکس شاه باید در همه ادارات و مدارس، حتی مدارس ملی و اسلامی، نصب شود. او تا توانست این فرمان را اجرا نکرد و وقتی به بستن مدرسه تهدید شد، تنها با نصب یک عکس در دفتر مدرسه موافقت کرد.

ساواک مکرر به مدرسه هجوم می‏آورد و مدرسه را تهدید می‏کرد. او در برابر تهدیدات بی‏وقفه مزدوران شاه اظهار می‏داشت: آنها خیلی دیر به فکر ما افتاده‏اند. اگر این مدرسه را ببندند، ما کار خود را کرده‏ایم و به اهداف خود رسیده‏ایم. هر یک از شاگردان ما در هر کجا که باشند، آنجا خود یک مدرسه علوی خواهد بود.

هر گاه یکی از مزدوران رژیم ترور و معدوم می‏شد، به شاگردانش شیرینی می‏داد و در مناسبتهای مهمی چون شهادت مدرس و ...، به عناوین مختلف، مراسم سالگرد و بزرگداشت برگزار می‏کرد.

از چشم دوستان‏

یکی از همکاران استاد می‏گوید: در مدت هشت سال، که با ایشان در یک مدرسه بودم، می‏دیدم که او همیشه غذایش را با مستخدمین مدرسه یا دانش‏آموزان می‏خورد و بیشتر اوقات نهارش نان و ماست یا نان و پنیر و یا نان و خرما بود. روحی بزرگ می‏خواهد که کسی سالها جمع مستخدمین و دانش‏آموزان را بر جمع فضلا و مردان علم ترجیح دهد. وقتی در باره این کار از او پرسیدند، گفت: بچه‏ها غذاهای مختلف می‏آورند؛ گروهی غذای گرم و مطبوع می‏آورند و دسته‏ای توان آوردن غذاهای خوب ندارند. من غذای ساده خود را با آنها می‏خورم تا کسی که ساده‏ترین غذا را آورده، در برابر آنکه غذای گرم و پختنی می‏آورد احساس حقارت نکند. از سویی، احساس می‏کنم ممکن است هر یک از آن‏ها بعدها منشأ کاری در این اجتماع باشند؛ می‏خواهم، با اکتفا کردن به ساده‏ترین تنعمات، آن‏ها را به این کار عادت دهم.

یکی از دوستان در باره روح بزرگ استاد این خاطره جالب را نقل کرده است:

«به اتفاق ایشان در جمعی از دوستان، که همه از مردان علم و عمل بودند و هر یک تتبعات و نوشته‏های مختلف از خود به جای گذارده بودند، نشسته بودیم. هر یک از دوستان با افسوس می‏گفت: اگر من دوباره به دنیا بیایم؛ فلان کار را شروع می‏کنم و یا فلان اشتباهی را که کرده‏ام جبران می‏کنم. به هر حال هر یک در باره کاری که می‏خواست در زندگی جدید خود بکند، مطلبی گفت تا نوبت به استاد روزبه رسید. او گفت: من حاضر نیستم دوباره به دنیا بیایم؛ زیرا در این زندگی‏ام همیشه همان کاری را کردم که باید می‏کردم و اگر دوباره به دنیا بیایم، همان کارها را دوباره انجام می‏دهم.»

این نمونه‏ای از شکوه و جلال یک مرد الهی است که قلبش به عشق خدا مطمئن است و حتی حسرت لحظات عمر خود را نمی‏خورد؛ زیرا همه آن لحظات را در ذکر و یاد و راه خدا سپری کرده است.

فرزندان‏

استاد در چهل سالگى با خانواده‏اى روحانى ازدواج كرد. ثمره اين پيوند دو پسر به نامهاى محمود و حسين و يك دختر به نام زهرا است كه به معلمى اشتغال دارند و راه پدر را ادامه مى‏دهند.

سخنان ماندنى‏

وقتى مى‏خواست كتاب عربى آسان را براى اولين بار چاپ كند، با مشكلاتى روبه‏رو شد. پس از رفع موانع و مشكلات گفت:

يهوديها در همه جاهاى حساس مهره دارند از جمله در چاپخانه‏ها و چاپ كتابهاى تاريخ كه سعى دارند تاريخ يهودى را تزريق كنند.

چون امكانات سفر به خارج و ادامه تحصيل برايش فراهم شد، پدرش ابراز ناراحتى يا نگرانى كرد. استاد از اين سفر منصرف شد و گفت:

تحصيل و ادامه آن براى من مستحب است؛ ولى احترام به پدر واجب.

روزى به شاگردانش گفت:

براى هر صفحه درسى كه جهت تدريس در كلاس آماده مى‏كنم، ده ساعت وقت مى‏گذارم.

متن وصيتنامه معلم اخلاص و تلاش بهترين يادگار وى براى دوستان و علاقه‏مندان تربيت مكتبى است، اينك اين شما و اين وصيتنامه:

بسم‏اللّه الرحمن الرحيم، هذه وصيتى‏

۱ - اضافات حقوقى كه از فرهنگ دريافت مى‏شود، آنچه قبل از رمضان سال گذشته است بايد خمسش داده شود و آنچه متعلق به بعد آن است به ضميمه وصولى از رفاه معلم قروض از آن داده خواهد شد. اگر علاوه ماند، خمس آن داده شود.

۲ - هزار تومان به آقاى حاج سيد احمد زنجانى به قم داده شود. (از بابت اجازه تصرف كه در حقوق داده‏اند و قرار است اين مبلغ به ايشان پرداخت شود تا ماه رمضان آتى 93)

۳ - صد تومان از بابت قيمت چاى و شربت كه صرف مهمانهاى خصوصى من مى‏شد، به مدرسه پرداخت شود و تقريبا صد و پنجاه تومان بيشتر (با نظر آقاى بيات) از بابت پلى‏كپى‏هايى كه براى گروه شاه‏چراغى مرحوم كرد و تحويل من داده است، به مدرسه داده شود.

۴ - كتاب شرح اشارات در كمد اطاق بالا به جناب آقاى ميرزا محمدتقى شريعتمدارى و دو جلد كتاب حساب فرانسه در همان كمد به آقاى بهشتى ... و كتاب ولايت (فتوكپى) به علامه طباطبايى تحويل شود. (توسط آقاى موسوى)

۵ - يك جلد كتاب كه اسمش درست يادم نيست در باره علوم طبيعت از نظر مسلمين متعلق به آقاى حداد است و در كمد ميز دفتر است، به ايشان مسترد شود.

۶ - آقاى موسوى قبول زحمت فرموده كتابهاى كمد بالا و دفتر و اطاق آقاى بيات را ببيند؛ اگر كتابى متعلق به كسى است، اظهار لطف فرموده به صاحبش رد كنند؛ و همين كار را آقاى اخوى نسبت به كتابهاى منزل انجام دهد.

۷ - عموم رفقاى گرامى سلام اخلاص بنده را پذيرفته، از بديهاى من و هر گونه حقى كه نسبت به من دارند بگذرند و از دعاى خير فراموشم نفرمايند.

العذر عند كرام الناس مقبول‏

یادمانگارها

جمعی از شاگردان محضر استاد، مجتمعی آموزشی در سال ۱۳۶۸ به مناسبت بزرگداشت استاد رضا روزبه مؤسسه ای غیر انتفاعی به نام این آموزگار فداکار و پرتلاش با هدف ایجاد محیطی آموزشی برای تربیت و تعلیم کودکان و دانش‌آموزان ایران اسلامی تاسیس نمودند.

آثار و تالیفات

  • اثبات جهان ماوراء
  • اثبات وجود خدا
  • عصمت پیامبران
  • ولایت
  • فقه
  • عربی آسان
  • روش آسان در تعلیم قرآن
  • خداشناسی

رضا روزبه در كنار علامه كرباسچيان

 


برچسب‌ها: رضا روزبه, آیت الله سید محمدحسین طباطبایی, آيت الله هاشمي رفسنجاني, آیت الله بروجردی
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه بیست و چهارم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک