بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

مجید موقر ، روزنامه‏ نگار و سیاستمدار در 1277 در بوشهر تولد یافت. پدرش میرزا حسین‏خان موقرالملك از اعیان و مالكین بوشهر و چند دوره نمایندگى مجلس را عهده‏ دار بود. مجید تحصیلات مقدماتى را در مدرسه سعادت بوشهر انجام داد و سپس براى ادامه تحصیل به بندر كراچى ...


برچسب‌ها: مجید موقر, رضاخان, ملك الشعرای بهار, حسين مكي

ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ شنبه بیست و یکم اسفند ۱۳۹۵ توسط آ . پاسارگاد
 

حسین فاطمی

حسین فاطمی در هنگام دستگیری

 

حسین فاطمی در ۱۲۹۶ هجري شمسي در نائین به دنیا آمد. پدرش محمد علی سیف‌العلماء از روحانیون بود و به هنگام نوجوانی حسین درگذشت. حسین چندی در نائین و سپس اصفهان به تحصیل اشتغال داشت. در سال ۱۳۱۵ که برادرش نصرالله سیف پور فاطمی امتیاز روزنامه باختر را گرفت، با او همکاری کرد. حسین خیلی زود به پیچ و خمهای کار مطبوعات واقف شد و در کلیه امور روزنامه سررشته پیدا کرد. در ۱۳۱۶ برای فعالیت بیشتر مطبوعاتی اصفهان را ترک کرد و به تهران آمد و به توصیه چند نفر به روزنامه ستاره که متعلق به احمد ملکی بود معرفی گردید و با ماهی ۲۰ تومان استخدام شد. استعداد ذاتی وی در فن نگارش و پرکاری و جدیت در کار موجب شد سردبیری روزنامه ستاره به وی محول شود و تقریباً گردانندۀ اصلی روزنامه بود. در ۱۳۱۹به اصرار برادرش که به علت اشتغال در سمت شهرداری شیراز ناچار به ترک اصفهان بود، به اصفهان بازگشت و پس از چندی برای ادارۀ روزنامه باختر به تهران انتقال یافت و شرکتی برای ادارۀ آن تشکیل شد و مدیریت آن به عهدۀ وی محول گردید.

روزنامه باختر به علت مقالات تند و در عین حال مستند و همکاری با گروهی از نویسندگان برجسته جای خود را در محافل سیاسی و مطبوعاتی تهران باز کرد، خاصه که روزنامه سیاسی و خبری و انتقادی هم بود. روزنامه باختر تا سال ۱۳۲۴ به مدیریت حسین فاطمی به طور یومیه انتشار می‌یافت. فاطمی در همین سال تصمیم گرفت برای تحصیل در فن روزنامه نگاری و آموزش مطبوعات در اروپا، سفری به فرانسه نماید. ابتدا به عنوان نماینده مطبوعات در کنفرانس کار به ژنو رفت، سپس در پاریس تحصیلات خود را دنبال نمود. فاطمی در طی اقامت در پاریس از لحاظ مالی در مضیقه بود لیکن برادرش سیف‌پور فاطمی و مصباح و گاهی نیز شهاب خسروانی به او کمک مالی می‌کردند. در مدت اقامت در اروپا روابط خود را با مطبوعات ایران قطع نکرد و مقالاتی برای روزنامه مرد امروز و روزنامه ستاره تنظیم و ارسال می‌داشت. در سال ۱۳۲۷ به تهران بازگشت و تصمیم به انتشار روزنامه گرفت و در سال ۱۳۲۸ امتیاز روزنامه یومیه باختر امروز به نام حسین فاطمی صادر شد.

عصر روز ۸ مرداد ۱۳۲۸ ، دو روز پس از پایان عمر مجلس پانزدهم و معلق ماندن قرارداد الحاقی نفت، نخستین شماره باختر امروز با سر مقاله‌ای تحت عنوان «یا مرگ یا آزادی» منتشر گردید و از همان آغاز به انتقاد شدید و گزنده از هیئت حاکمه و دستگاه حکومتی پرداخت. افشاگری صادقانه و بیان حقایق، روزنامه باختر امروز را در صف اول مطبوعات ایران قرار داد.

در اواخر سال ۱۳۲۸ به دنبال تشکیل جبهه ملی، فاطمی در کنار دکتر مصدق قرار گرفت و روزنامه خود را ارگان جبهه ملی کرد. وی توسط این روزنامه افکار و عقاید جبهه ملی را انتشار می‌داد و در حقیقت کارگردان جبهه ملی و مشاور نزدیک مصدق بود. بنا به شهادت صریح دکتر مصدق، ابتکار پیشنهاد ملی کردن نفت از سوی دکتر فاطمی بود. رقبای روزنامه نگار مرحوم فاطمی که در رأس آنها میراشرافی، پاینده و فری پور بودند به وی تهمت می‌زدند که «ایشان در مدرسه آمریکایی اصفهان غسل تعمید داده شده و به هیچ وجه موازین مذهبی و اخلاقی را رعایت نمی‌کند. با محمد مسعود حشر و نشر داشته ... و هیچ گونه به مسائل ایران آگاهی ندارد».

از طرف دیگر عده‌ای هم که در اطراف دکتر مصدق بودند ــ غیر از حسین مکی و عناصر دیگری که در احزاب سیاسی آن روز بودند ــ به دلیل عدم شناخت دکتر فاطمی شروع به مخالفت کردند. روزنامه نگاران نامه‌ای نوشتند و بیوگرافی دکتر فاطمی را تجزیه و تحلیل کردند. در آن بیوگرافی دکتر فاطمی را به عنوان عامل سرسپردۀ انگلیس معرفی کردند که بعدها دکتر مصدق طی نطقی در پاسخ این ناگفته‌ها، گفته بود: «اگر هم آن طور که شما می‌گویید او عامل سرسپرده باشد، ایشان توبه کرده و از نظر من حرّی است که می‌تواند از هر حیث موجه باشد».

به هنگام نخست‌وزیری دکتر مصدق، فاطمی  معاونت سیاسی و پارلمانی او را عهده دار بود. در سال ۱۳۳۰در اواخر آذر ماه برای شرکت در انتخابات مجلس شورای ملی از سمت خود کناره گیری نمود. در بهمن ۱۳۳۰روزنامه باختر امروز مراسمی به مناسبت سالگرد شهادت محمد مسعود بر مزار او تشکیل داد و فاطمی که ناطق مراسم بود، به هنگام سخنرانی مورد اصابت گلوله قرار گرفت و قریب ۸ ماه در تهران و اروپا تحت عمل جراحی و درمان بود. در این هنگام جمعیت فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی در زمرۀ مخالفان دولت در آمده و بالأخره یکی از اعضای آن عامل سوءقصد به دکتر فاطمی بود.

محمد مهدی عبد خدایی درباره ی این ترور می گوید:

به محض این که ماشه اسلحه را کشیدم، اسلحه را بر زمین انداختم. در آن زمان آقای عباس گودرزی نامی بود که در تجریش جگر می‌فروخت و بهش می‌گفتند «عباس جیگرکی» که خم می‌شود و اسلحه را برمی‌دارد که مردم به سمتش هجوم می‌برند و او را می‌زنند. من در تمام این صحنه‌ها حاضر بودم چون کسی باورش نمی‌شد که یک نوجوان ۱۵ ساله با کلت کمری دکتر فاطمی را زده باشد. ... ایستادم و تکبیر گفتم. پس از این بود که جمعیت به طرف من برگشتند.

حسین فاطمی در مورد ترور خود چنین می گوید :

« برای جامعه و ملتی که می‌خواهد زنجیرهای گران بندگی و غلامی را پاره کند، این طور رنج‌ها و جان سپردنها و قربانی دادن‌ها باید امری عادی و بسیار ساده تلقی شود. تنها آتش مقدسی که باید در کانون سینهٔ هر جوان ایرانی برای همیشه زبانه بکشد این آرزو و آرمان بزرگ و پاک است که جان خود را در راه رهایی جامعه و نجات ملت خود از چنگال استعمار و فقر و بدبختی و ظلم و جور بگذارد»

در انتخابات دوره ۱۷ مجلس شورای ملی فاطمی به وکالت از طرف مردم تهران انتخاب شد ولی تا چند ماه به علت بیماری نتوانست در پارلمان شرکت کند. در مهر ماه ۱۳۳۱ دکتر فاطمی عهده دار وزارت امور خارجه شد. در این سمت در اجرای سیاست خارجی دولت قاطعانه عمل نمود و وزارت امور خارجه را تصفیه نمود. از جمله کارهای اساسی او در وزارت امور خارجه، قطع رابطه سیاسی با انگلستان و بستن سفارت انگلستان در تهران و کنسولگریها در شهرستان بود.

در تاریخ ۳۰مهر ۱۳۳۱دکتر فاطمی وزیر خارجه ایران، ضمن یادداشتی خطاب به سفارت انگلیس، تصمیم دولت ایران را به قطع رابطه سیاسی با دولت انگلستان اعلام کرد و دلیل اخذ این تصمیم را خودداری انگلستان از کمک به حل اختلاف فیمابین و حمایت غیر قانونی از شرکت سابق و مداخلات مأمورین رسمی آن دولت در ایجاد تحرکات و اخلال در نظم و آرامش کشور بیان نمود. بدین سان پس از ۹۳سال روابط این دو کشور قطع شد و محمدرضا شاه با این تصمیم موافق نبود.

بعد از واقعۀ ۹ اسفند سال ۱۳۳۱ ، شاه تصمیم به خروج از ایران گرفت و در این وقایع دکتر فاطمی لطمات شدیدی را متحمل شد. منزل وی مورد هجوم واقع شد و از این تاریخ مبارزۀ علنی او با دربار شروع شد. در ماههای نخست سال ۱۳۳۲ دکتر فاطمی به عراق سفر نمود و مورد استقبال مقامات عراقی و علما واقع شد.

در ۲۵ مرداد ۱۳۳۲ پس از خروج شاه از ایران، تظاهراتی بزرگ در میدان بهارستان انجام شد و در آن جبهه ملی انتقاد شدیداللحنی از شاه نمود و دکتر فاطمی نیز خواستار لغو نظام سلطنتی در ایران شد. به دنبال کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲و سقوط دولت مصدق دکتر فاطمی قریب ۷ماه در مخفیگاه به سر برد تا اینکه در ۶اسفند ۱۳۳۲توسط مأمورین فرمانداری نظامی دستگیر شد و سپس توسط عده‌ای از اراذل و اوباش شعبان جعفری با کارد مورد حمله واقع شد  فریدون مظاهر تهرانی شاهد این ماجرا می‌نویسد:«ناگهان شعبان بى‌مخ و یارانش با چاقوهاى برهنه به دكتر فاطمى حمله‌ور شده و ضرباتى چند وارد كردند. خانمى كه بعداً فهمیدم خانم سلطنت فاطمى خواهر دكتر فاطمى است و از طریق خبر رادیو مطلع شده بود كه برادرش را دستگیر كرده و به محل دفتر فرماندارى نظامى تهران كه آن موقع در داخل كاخ شهربانى (ساختمان ۷ فعلی وزارت‌خارجه) بود آورده‌اند خود را به آن محل رسانده كه مصادف با حمله چاقوكشان به دكتر فاطمى شده و خود را سپر بلا كرده‌بود. حمله‌كنندگان شش ضربه به دكتر فاطمى و ۱۰ ، ۱۱ ضربه به خانم سلطنت فاطمى وارد کردند. دكتر فاطمى را درحالى كه روى زمین افتاده بود و خون از بدنش جارى بود با همان جیپى كه آورده بودند از محل دور كردند. در آن تاریخ رئیس كل شهربانى سپهبد مهدی‌قلى علوى مقدم، فرماندار نظامى تهران سرتیپ تیمور بختیار و فرمانده گارد شاهنشاهى سرتیپ نعمت‌الله نصیری (ارتشبد بعدى) بودند.»

و در نهایت دکتر فاطمی به حکم ناجوانمردانه دادگاه بدوی و تجدید نظر نظامی چهار بار به اعدام محکوم شد.

سید حسین فاطمی سرانجام پس از محاکمه ی غیرعلنی در دادگاه نظامی (۷ مهر) به دلیل اقدام برای برکناری شاه و اقدام علیه سلطنت در سحرگاه ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. اشرف پهلوی در اعدام ایشان اصرار زیادی می ورزید و نهایتا در قبرستان ابن بابویه شهر ری در کنار شهدای قیام ۳۰ تیر به خاک سپرده شد.

آیت الله زنجانی تلاش بسیاری برای جلوگیری از اعدام دکتر فاطمی می‌کند و حتی از آیت الله بروجردی هم کمک می‌خواهد و آیت الله بروجردی در پاسخ او چنین می گوید: "انگلیسیها از او کینه به دل دارند، شاه هم ضعیف است کاری نمی‌شود کرد."


برچسب‌ها: دكتر سيد حسين فاطمي, دكتر محمد مصدق, حسين مكي, محمد مسعود
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیست و یکم آبان ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک