اکبر گودرزي، رهبر گروه فرقان، در سال ۱۳۳۵و به اعتبار شناسنامهاش در سال ۱۳۳۸در روستاي دوزان از توابع اليگودرز به دنيا آمد. پدرش حسن چوپان نام داشت. کودکي گودرزي در خانوادهاي پر جمعيت و محروم سپري شد. وي تحصيلات ابتدايي و دبيرستان را در روستاي زادگاهش گذراند و با توجه به گرايش مذهبي که داشت قبل از اتمام دبيرستان در سال ۱۳۵۱ راهي مدرسه ديني خوانسار گرديد و پس از اقامتي کوتاه به قم رفت. وي پس از يک سال عازم تهران شد و در مدرسه چهلستون مسجد جامع بازار و سپس در مدرسه حاج شيخ عبدالحسين ساکن شد. او در کنار درس طلبگي به مطالعه تفسيرهاي مختلف ميپرداخت. در همين دوران اقدام به برپايي جلسات تفسير قرآن در مساجد مختلف تهران نمود. اولين مسجدي که گودرزي به عنوان مدرس و مفسر قرآن در آن آغاز به کار کرد مسجد الهادي بود. او همچنين در مسجد فاطميه خزانه، مسجد رضوان خيابان اتابک، مسجد شيخ هادي و مسجد خمسه قلهک نيز جلسات قرآن برگزار مينمود و در خلال همين جلسات توانست افرادي را جذب نمايد که در شکلگيري گروه فرقان و پيشبرد اهداف او نقش مهمي ايفا نمودند. سال ۱۳۵۵اين جمع ابتدا به کهفيها و سپس به نام فرقان به فعاليتهاي مذهبي منسجمتري پرداخت. گودرزي در سال ۱۳۵۶ مدرسه حاج شيخ عبدالحسين را ترک نمود و از لباس طلبگي خارج شد. هنگامي که ميخواست طلبه مدرسه آقاي مجتهدي بشود آقاي مجتهدي گفته بود: چون ديدم چهره او نورانيت ندارد به او گفتم به درد طلبگي نميخورد. گروه فرقان در سال ۱۳۵۶ فعاليت تشکيلاتي خود را تحت رهبري اکبر گودرزي آغاز و سعيد واحد، محسن سياهپوش، حميد نيکنام، علي اسدي و بهرام تيموري زير نظر مستقيم او فعاليت ميکردند. در همان سال با درگذشت دکتر شريعتي نخستين اعلاميه از سوي اين جريان نوپا انتشار يافت.
آنچه در آن زمان باعث برآشفتن گروه فرقان گرديد اطلاعيه مشترک شهيد آيتالله مطهري و مهندس مهدي بازرگان برای بازبيني آثار دکتر شريعتي بود. به دنبال صدور آن اطلاعيه، گودرزي اعلاميهاي صادر کرد و به تهديد مخالفان دکتر شريعتي و در واقع شهيد مطهري پرداخت. از آن پس گروه فرقان علاوه بر پرداختن به مباحث ايدئولوژيک به تحليلهاي سياسي و درک اوضاع سياسي جهان و طرح استراتژي جنگ مسلحانه عليه رژيم پرداخت. همزمان نشريهاي به نام فرقان در اسفند ۱۳۵۶ منتشر کرد. و در همين سال با توصيه دوستانش براي ادامه فعاليتهاي سياسي ـ مذهبي در خارج از کشور، جهت عزيمت به اروپا راهي پاکستان شد و بعد از حدود دو ماه سرگرداني در حالي که از رفتن به اروپا نااميد شده بود به ايران بازگشت. گروه فرقان پس از پيروزي انقلاب اسلامي همچون ديگر گروههاي سياسي بر شدت فعاليتهاي خود افزود و در صدد تخريب و صدمه زدن به انقلاب برآمد. رئوس فعاليتهاي اين گروه در پخش اعلاميه، جذب نيرو، چاپ عکس، تشکيل خانههاي تيمي، اقدامات تروريستي مانند حمله به بانکها و ترور شخصيتها و نفوذ در نهادهاي انقلابي خلاصه ميشد.
با توجه به مواضع تند گروه فرقان درقبال روحانيت، از ارديبهشت سال ۱۳۵۸ عمليات تروريستي آنها آغاز گرديد. اولين اقدام این گروه ترور شهيد سرلشکرقره ني اولين رئيس کل ارتش جمهوري اسلامي ايران بود که در سوم ارديبهشت انجام شد. اقدام بعدي آنها ترور روحاني دانشمند شهيد آيتالله دکتر مرتضي مطهري بود که در آخرين ساعات سهشنبه ۱۱ ارديبهشت صورت گرفت. شهيد مطهري بارها به ضديت فرقانيها با خود سخن گفته و به احتمال ترور خود از سوي آنها اشاره کرده بود. گروه فرقان در مجموع نزديک به بيست ترور انجام داد و ترورهاي بسياري را در دستور کار خود داشت. از ميان افراد ترور شده تعدادي مجروح شدند که از جمله ميتوان به آيتالله اکبر هاشمي رفسنجاني، آيتالله عبدالرحيم رباني شيرازي، آيتالله علي خامنهاي و رضي شيرازي اشاره کرد. حاج مهدي و حسام عراقي، آيتالله دکتر مفتح، آيتالله قاضي طباطبايي و حاج محمدتقي طرخاني نيز توسط اين گروه به شهادت رسيدند. ترور افرادي از جمله آيتالله محمد حسيني بهشتي، دکتر محمدجواد باهنر، حجتالاسلام ناطق نوري، آيتالله عبدالکريم موسوي اردبيلي به دليل از هم پاشيدن تشکيلات تروريستي فرقان و دستگيري سران و اعضاي آن ناکام ماند. پس از ترورهاي گروه فرقان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي عمليات شناسايي و تعقيب و مراقبت از اعضاي گروه فرقان را آغاز کرد و سرانجام در تاريخ ۱۸ / ۱۰ / ۱۳۵۸ اکبر گودرزي به همراه حسن اقرلو در خانهاي تيمي واقع در خیابان جمالزاده دستگير شدند. پس از دستگيري اين دو نفر تعدادي ديگر از اعضاي اين گروه نيز دستگير و در روز چهارم بهمن ۱۳۵۸ محاکمه شدند. در بين دستگيرشدگان شش نفر به اعدام و بقيه به حبس ابد محکوم شدند. حکم اعدام اکبر گودرزي، سعيد مرآت، علي حاتمي، محمد متحدي، حسن اقرلو، عباس عسگري و عليرضا شاهبابابيک در تاريخ ۳ / ۳ / ۱۳۵۹ به اجرا درآمد.
اکبر گودرزي يکي از مصاديق بارز مفسدين فيالارض بود. بقاياي فرقانيها تا اويل سال ۱۳۶۰ همچنان به انتشار برخي از جزوات ميپرداختند و حتي از ترورهاي سازمان مجاهدين خلق نيز به نوعي سوء استفاده ميکردند و آنها را با انديشههاي خود پيوند ميدادند. هم اکنون فعاليت اعضاي فراري اين گروهگ تروريستي در خارج از کشور تنها محدود به انتشار اعلاميه ميباشد.
مرتضی الویری درباره او میگوید:
گوش به حرف کسی نمیداد و معتقد بود که تمام حقایق در ذهن او جمع شده و دیگران همه دچار انحراف شدهاند، برای همین هم در آغاز، فرقانیها بسیار پابرجا و محکم از خودشان دفاع میکردند... رهبر آنها این گونه بود: موقعی که رفتند او را دستگیر کنند، در یک اتاق ۴×۳ با یک زیلوی مندرس و اسباب و اثاثیه فوقالعاده ساده زندگی میکرد. در همان خانه ۳۵۰ هزار تومان پول نقد وجود داشت! که در آن زمان پول بسیار هنگفتی بود، یعنی پول کافی در آن خانه وجود داشت، ولی او نان و پنیر میخورد! و زندگی فوقالعاده سادهای داشت. گروه فرقان یک گروه واقعاً اعتقادی از همان سنخی بود که میگویند در صدر اسلام هم بودند و از کثرت نماز، پیشانیشان پینه بسته بود... طوری گرفتار شده بودند که هرگز حاضر نبودند خارج از چهارچوب فکری خودشان به مسائل دیگری هم فکر کنند .
روایت عطریانفر و اصفهانی از چگونگی دستگیری گروه فرقان
پس از پيروزي انقلاب و روي كار آمدن نظام جمهوري اسلامي در ايران، برخي از نيروها نتوانستند با شرايط جديد كنار بيايند. تشكيلات فرقان از جمله اين گروه ها بودند كه در مدت فعاليت كوتاه خود، ضايعات جبران ناپذيري به پيكره نظام جمهوري اسلامي وارد كرد. رهبر اين گروه شخصي به نام اكبر گودرزي بود.
اکبر گودرزی پس از دستگیری
به باور اعضاي گروه فرقان، حكومت جمهوري اسلامي تلاشي براي برقراري حاكميت روحانيت بود، در حالي كه اين گروه از تز اسلام منهاي آخوند پيروي مي كرد. به همين دليل، به ترور شخصيت هاي تأثيرگذار انقلاب به ویزه روحانيون برجسته روي آوردند.
افزون بر ترور مفتح و مطهري، ليست ترور گروه فرقان عبارت بودند از: محمد بهشتي، محمد جواد باهنر، حقي، امامي كاشاني، ناطق نوري، موسوي اردبيلي، تيمسار فلاحي، بني صدر، خوانساري، هاشمي رفسنجاني و حضرت آيت الله خامنه اي كه با دستگيري اعضا و رهبري گروه ادامه ترورها متوقف شد.
نحوه دستگيري عوامل ترور شهيد مطهري و گودرزي، رهبر اين گروه از زبان جمال اصفهاني و محمد عطريانفر از مسئولان پرونده فرقان، موضوع گزارش پيش روست كه در پي مي آيد.
اعضای گروهک تروریستی فرقان
حميد نيكنام، علي بصيري و وفا قاضي زاده، عاملان ترور آقاي مطهري و همگي از تيم جنوب شهر بودند. علي بصيري تازه از دانشگاه فيليپين فارغ التحصيل شده و به ايران آمده بود و دانش مذهبي كافي نداشت. او تحت تأثير گروه فرقان و گودرزي قرار گرفته و در ترور مشاركت كرده بود. حميد نيكنام و بصيري هرچند دو روز پس از ترور آقاي مطهري بازداشت شدند، هيچ معلوم نبود كه آنها قاتل مطهري باشند.
نيكنام به خانه يكي از اقوام خود در قزوين رفته بود و آنجا يكي از فاميل هاي او در بحث ها متوجه شده بود كه او مواضع ضد روحانيت و فرقاني دارد؛ به كميته گفته بود و بدين ترتيب نيكنام در خيابان بازداشت شد، بدون اينكه كسي بداند او قاتل آقاي مطهري است.
بصيري هم در چاپخانه كار مي كرد. اطلاعيه اي كه پس از ترور آقاي مطهري پخش شده بود، روي يك كاغذ A4 رنگي بود كه ما وقتي سرنخ آن كاغذ را گرفتيم، به چاپخانه اي رسيديم كه بصيري يكي از كارگران آنجا بود و وقتي سراغ بصيري را گرفتيم و به خانه اش رفتيم، او فرار كرد و از چينه ديوار افتاد و بيهوش شد.
او را به بيمارستان آورديم و پس از به هوش آمدن گفت كه من پیش از انقلاب، فرقاني بوده ام و پس از انقلاب از آنها جدا شده ام. ما سرنخي نداشتيم و آنها هم منكر دخالت در قتل شهيد مطهري بودند.
جالب است، شبي كه بصيري را گرفتند، يكي از بچه ها به نام محمد هنردوست، شهيد مطهري را خواب ديده بود كه يك شنل قرمز خوني را از دوشش برمي دارد و يك شنل سبز را جاي آن مي گذارد و مي گويد: من از امشب راحت مي خوابم.
اين تنها «شاهد» ما براي دخالت بصيري در قتل شهيد مطهري بود. شبي كه ما گودرزي را گرفتيم، در راه حركت به سمت اوين، من از او پرسيدم كه قاتل مطهري كيست. او گفت كه يعني شما نمي دانيد؟ گفتيم: مي دانيم، ولي مي خواهيم تو را امتحان كنيم و او نام بصيري و بقيه افراد را به زبان آورد.
پس از ترور مطهري و در آن شبي كه همزمان به بیست خانه تيمي گروه فرقان حمله شد، اكبر گودرزي هم به طور اتفاقي در يك عمليات شبانه بازداشت شد. در پي شناسايي يك خانه تيمي و دیدن آتشباري شديد از آن معلوم شد كه اين خانه بايد اهميت بسیاري داشته باشد.
شهید بزرگوار استاد مطهری پس از ترور
بچه ها نمي دانستند، گودرزي در كجا مستقر است، ولي اميدوار بودند، او را هم در اين عمليات پيدا كنند تا اين كه در حمله به يكي از خانه هاي تيمي در خيابان جمالزاده، مشخص شد مقاومت در اين خانه وحشتناك، زياد است و تيراندازي و برخورد به طور گسترده صورت گرفته است.
بچه ها حدس زدند كه حتما اين خانه از اهميت خاصي برخوردار است و نيروهاي كمكي به آنجا رفتند. مهم هم بود كه در اين عمليات كسي كشته نشود و همين مطالبه، سرعت عمليات را كم مي كرد. بچه ها مجبور شده بودند نارنجكي را درون خانه بيندازند.
اين کار هم نگران كنده بود و هم راهگشا. با انفجار دو نارنجك در آن خانه تيمي خيابان جمال زاده تهران، تيراندازي قطع شد و يك نفر از درون خانه فرياد زد كه «نزنيد، نزنيد، رهبر مجروح شد». اين پيام براي بچه هاي عمليات بسيار راهگشا بود. بچه ها به درون خانه ريختند و دو نفر را بازداشت كردند كه در ميان آنها، شخصي بود كه مجروح شده بود و گويا همان اكبر گودرزي بود.
به گفته او، در آن شب عموم بچه هاي فرقان، يعني نزدیک شصت، هفتاد نفر بازداشت شدند و اين گروه به كنترل درآمد؛ همه سلول هاي بند ۲۰۹ اوين پر و ترورها متوقف شد.
برچسبها:
اکبر گودرزي,
شهيد مرتضي مطهري,
آيت الله هاشمي رفسنجاني,
مهندس مهدي بازرگان