شهرام ناظری (زادهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۲۸ در کرمانشاه) خواننده، موسیقیدان و استاد موسیقی ایرانی، کردی و موسیقی مقام ایرانی است. ناظری در بیشتر آثار خود از شعرهای مولانا بهره بردهاست و طی ۳۰ سال فعالیت توانسته سبک جدیدی از موسیقی که آمیخته به ادبیات حماسی و عرفانی ایران است را بوجود آورد. ناظری علاوه بر بهره گیری از شعرهای مولوی در زمینهٔ استفاده و استوارسازی شعر معاصر پارسی بر روی موسیقی سنتی ایرانی نیز پیشرو بودهاست. وی تاکنون بیش از ۴۰ آلبوم موسیقی منتشر کردهاست.
زندگی
کودکی و نوجوانی
شهرام ناظری در کرمانشاه، در خانوادهای کرُد و آشنا با موسیقی و شعر به دنیا آمد. وی صدای دلنشینش را از پدر و مادر خویش به یادگار دارد و از دوران خردسالی توسط مادرش با شعر و آواز آشنا شد؛ پدرش نیز صدای لطیفی داشت و ضمن آشنایی با گوشهها و ردیفهای آواز ایرانی، سهتار هم مینواخت. وی از سبک قدما و خوانندگان آن دیار به خصوص «شیخ داوودی» خوانندهٔ بزرگ آن زمان بهره گرفته و نیز داشتههایش را در اختیار فرزندش گذاشت.
بزرگ این خانواده، استاد حاجی خان ناظری (پرویز خان پورناظری) خود از شاگردان درویش خان و کلنل وزیری بودهاست. اکثر موسیقیدانان کرمانشاه توسط وی با نت و موسیقی اصیل ایرانی آشنا شدهاند.
این محیط مناسب هنری موجب شد تا شهرام ناظری بتواند در سن ۹ سالگی اولین برنامهٔ هنری خود را در رادیوی کرمانشاه همراه با تار زنده یاد درویشی، از نوازندگان معروف آن زمان کرمانشاه، اجرا نماید. پس از آن در سن ۱۱ سالگی نیز توانست در رادیو تلویزیون ایران چند برنامهٔ دیگر آواز ایرانی اجرا کند. ناظری برای پر بارتر کردن درک موسیقی خود ارتباط بیشتری با پسر عمویش کیخسرو پورناظری و درویش نعمت علی خراباتی برقرار کرد که این ارتباط تأثیر بزرگی بر فهم او از موسیقی محلی و کردی ایران داشت.
آغاز فعالیت حرفهای
ناظری همواره در پی بهرهبردن از مکاتب و استادان مختلف بودهاست. وی در سال ۱۳۴۵ برای بهرهگیری از محضر اساتیدی چون عبدالله دوامی، نورعلی خان برومند، عبدالعلی وزیری و محمود کریمی، عازم تهران شد و ضمن بهرهگیری از محضر این اساتید، سهتار را نیز نزد استادان احمد عبادی، جلال ذوالفنون و محمود هاشمی فرا گرفت. شهرام ناظری به مدت یک سال نیز در تبریز با نوازندگان و موسیقیدانان آن دیار مانند غلامحسین بیگجهخانی و فرنام قیطانچیان که خود از شاگردان اقبال آذر بودند در زمینه موسیقی ایرانی کار کرد.
درسال ۱۳۵۴ بنا به پیشنهاد نورعلیخان برومند به استخدام رادیو تلویزیون ایران در آمد و اولین برنامهٔ خود را با گروه شیدا به سرپرستی محمدرضا لطفی با مثنوی مولوی و ترانهای از شیخ بهایی اجرا کرد، پس از آن با گروه عارف به سرپرستی حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان کار خود را ادامه داد. ناظری درسال ۱۳۵۵ در نخستین آزمون موسیقی سنتی ایران با نام باربد شزکت کرد و توانست «مقام نخست» را در رشتهٔ آواز در این آزمون بدست آورد. در سال ۱۳۵۶ همراه با گروه سماعی به سرپرستی اصغر بهاری و حسن ناهید برای اجرای کنسرت در جشنوارهٔ توس انتخاب شد.
پس از آن تحت تعلیم نورعلی خان برومند آثار گذشتگان موسیقی را فرا گرفت و همزمان برای تکمیل ردیف آوازی از محضر استاد زندهیاد عبدالله خان دوامی نکتهها آموخت.
وی همچنین از محضر استادانی چون محمود کریمی، محمدرضا شجریان، عبدالعلی وزیری و حسین قوامی نیز نکتهها و ظرایف آوازی را فرا گرفت.
در همین دوران بود که وی با استاد داریوش صفوت آشنا شد و به گفته خود آقای صفوت آن توصیه معروف را به وی کرد که « صدای تو اساطیری است و مبادا که این صدا را با چیزی دیگر بیامیزی»
ناظری همزمان با آموختن آواز به آموختن ساز سه تار هم پرداخت و از جمله کسانی بودکه بیشترین حشر ونشر را با استاد نامدار سه تار، استاد احمد عبادی داشت و نیز در این مسیر از دانش و تواناییهای استادانی چون محمود تاجبخش، جلال ذوالفنون و محمود هاشمی (سازنده معروف سه تار) نیز نکتهها آموخت، ضمن آنکه در دورهای که رضا قاسمی در آلبوم گل صدبرگ با ناظری همکاری میکرد، از وی هم نکات قابل اعتنایی فرا گرفت.
همکاری با هنرمندان
نقطه عطف اول کاری شهرام ناظری را باید در ضربی شوشتری و تصنیف معروف کاروان شهید جستجو کرد. این اثر را استاد محمد رضا لطفی ساخته و ناظری در مایه شوشتری خوانده است.
کار فضایی حماسی دارد و استفاده از مثنوی معروف هوشنگ ابتهاج سایه در این کار، وجهی تراژیک به آن بخشیده است. صدای ناظری در این اثر پر انرژی و جوان و جسور است و در بخشهای اوج کار، حماسی و تاثیرگذار. این اثر بعدها تحت عنوان چاووش ۷ منتشر شد.
ناظری همراه استاد لطفی مثنوی معروف سایه را در دستگاه ماهور هم خواند که تنها نسخهای از آن گاه به گاه از تلویزیون پخش میشود. اورتور(درآمد) این کار و ضربیای که آواز ناظری روی آن خوانده میشود، در آلبوم چاووش ۶ با صدای آقای شجریان هم خوانده شده است. آلبومی که تصنیف معروف ایران هم در ادامه این آواز و ضربی آمده است.
در همین دوران وی آواز شور را با کمانچه مرحوم بهاری و نیز همراهی سنتور پرویز مشکاتیان میخواند. آواز این کار یکی از درخشانترین آوازهای ناظری است، که در کمتر اثر دیگری تکرار شده است.
صدایی در اوج و حماسی که همنوازی پر و پیمان استاد زنده یاد بهاری به آن وجه و صبغه دیگری داده است؛ آوازی با مطلع شعری «چندین شب و خاموشی ، وقت است که برخیزیم/ وین آتش پنهان را با صبح در آمیزیم»
این اثر به همراه تصنیف معروف «مرا عاشق» با آهنگسازی آقای مشکاتیان بعدها در آلبومی که به نام لاله بهار (به یاد ملکالشعرای بهار) کار شده بود، انتشار مییابد.
پس از آن وی گل صد برگ را در اوایل دهه شصت به بازار موسیقی عرضه می کند. کاری مشترک با جلال ذوالفنون و البته رضا قاسمی که بر روی طرح این کار زحمات فراوانی صرف کرد و حتی بخش عمده ایده این کار را باید از آن وی دانست تا ذوالفنون.
این اثر دو ویژگی داشت، اول معرفی و عمومی کردن ساز سه تار و دف و دیگری وجه حماسی کار.
بعدها وی آلبوم آتش در نیستان را با جلال ذوالفنون اجرا میکند که استفاده از اشعار مولانا در این اثر هم از جمله ویژگیهای کار به شمار میرود. کاری که میتوان آن را تداوم منطقی گل صدبرگ به شمار آورد و نشان داد که ناظری علاوه بر آواز دستی چیره در تصنیفسازی و ذهنی بکر برای پروردن برخی ملودیهای جذاب و دلنشین دارد.
پیش از این کار البته ناظری با کیخسرو پورناظری آلبوم«صدای سخن عشق» را کار کرده بود که این اثر خود سنگ بنایی شد برای کارهایی که بعدها با گروهنوازی ساز تنبور انتشار یافت که نقطه عطف آن را باید در«آلبوم مهتاب رو» دانست که تصنیفی خیرهکننده را در آن شاهدیم.
این تصنیف نمونه شاخص و تکامل یافته تصانیفی است که بعدها به جریان موسیقی عرفانی یا سماع شهره شدند. تصنیفی که اوج و فرودهای منحصر به فردی دارد و به خوبی روی شعر مولانا نشسته و ناظری آن را به نیکوترین وجه اجراکرده است.
ناظری از سال ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ با تلاش پیگیر و بیوقفه، آلبومهای چاووش ۲، ۳، ۴، ۷ و ۸ را با همکاری گروه چاووش، گروه شیدا و گروه عارف به سرپرستی محمدرضا لطفی، حسین علیزاده و پرویز مشکاتیان، آلبوم مثنوی موسی و شبان را با همکاری جلال ذوالفنون و بهزاد فروهری، بنمای رخ را با همکاری نوازندگان مرکز حفظ و اشاعه موسیقی سنتی ایران و گروه مولانا به سرپرستی جلیل عندلیبی، آلبوم صدای سخن عشق را باهمکاری گروه تنبور شمس و مرا عاشق را با همکاری گروه عارف به سرپرستی پرویز مشکاتیان تهیه کرد.
او در سالهای ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۴ به روشهای مختلف مشغول تدریس موسیقی و ردیفهای آوازی به علاقهمندان گردید. در این دوران آثار زمستان، بشنو از نی و نجوا را منتشر نمود. از سال ۱۳۶۴ به بعد با همکاری گروههای موسیقی ایرانی کارهای زیبایی را به بازار موسیقی عرفانی و اصیل ایرانی عرضه ساخت که از درخشانترین این آثار میتوان شورانگیز با همکاری حسین علیزاده، گل صد برگ و آتش در نیستان با همکاری جلال ذوالفنون، یادگار دوست و ساقینامه ۱ و ساقینامه ۲ را با همکاری کامبیز روشنروان نام برد. در این سالهاست که ناظری آلبوم بیقرار را با همکاری گروه جلیل عندلیبی و همچنین کنسرت اساتید موسیقی ایران را با همکاری گروه اساتید (گروه فرامرز پایور) منتشر ساختهاست.
در سالهای دهه هفتاد خورشیدی شهرام ناظری آثار بسیاری را اجرا نمود که از آن جمله میتوان به آلبومهای نوروز (آلبوم) به همراهی با حسین علیزاده، مهتاب رو را با گروه تنبور شمس و دل شیدا را با آهنگسازی فرامرز پایور اشاره نمود. همکاری ناظری با کامکارها نیز منجر به آفرینش دو اثر ماندگار به نامهای کنسرت کامکارها ۷۶ و کنسرت ۷۷ گشتهاست. وی با انتشار دو آلبوم ساز نو آواز نو و به ویژه سفر به دیگر سو مسیر نوینی از موسیقی خویش را نمایان ساخت بطوریکه سفر به دیگر سو را دکترین موسیقایی خود میداند.
شهرام ناظری در دهه هشتاد خورشیدی به پژوهش و مسیریابی برای ارایه موسیقی نوین پرداخت. پژوهش بر نحوه اجرای شاهنامه فردوسی و پروژه مولوی که در سال جهانی مولانا از فعالیتهای وی در این سالها میباشد. وی در این سالها چندین آلبوم دیگر منتشر کرد که آثار آواز اساطیر، لیلی و مجنون (آلبوم)، لولیان، مولویه (آلبوم) و سفر عسرت از آن جمله میباشند.
سبک آوازخوانی
ناظری خوانندهای است که در آثارش روحیه تکرار ناپذیری دارد و همواره تلاش نمودهاست که نگرش و تجربهای جدید را در آواز و موسیقی بوجود آورد. وی تحریرهای ریتمیک و خاصی را از سالهای پایانی دهه هفتاد خورشیدی در آثارش استفاده نمود، از جمله این آثار میتوان به آلبومهای ساز نو آواز نو، سفر به دیگر سو، لولیان و مولویه (آلبوم) شاره کرد.
حدود سی سال پیش دکتر داریوش صفوت بنیان گذار مرکز اشاعه و حفظ موسیقی سنتی، ارزش صدای ناظری را در ویژگیهای حماسی آن تشخیص داد و چنین تشریح نمود که:
در صدای ناظری لنگرها، دندانهها و آکسنهای خاصی وجود دارد که به آن حس حماسی بخشیدهاست. این لحن حماسی قرنها پیش در آواز ایرانی وجود داشته اما به دلیل مسائل تاریخی کمرنگ شده و به تدریج از بین رفتهاست.
توجه خاص به مولانا
ناظری در اجرای شعرهای مولوی پیشرو تمامی خوانندگان بودهاست. آلبوم مثنوی موسی و شبان و صدای سخن عشق رویکرد جدیدی به موسیقی و شعر عرفانی محسوب میشود که ناظری در سالهای پایانی دهه پنجاه و سالهای آغازین دهه شصت خورشیدی از خود بر جای گذاشت. همچنین در سال ۱۳۶۴ به مناسبت گرامی داشت هشتصمدین زادروز مولوی دو اثر گل صد برگ و یادگار دوست را منتشر کرد. اثر یادگار دوست به عنوان اولین سمفونی ایرانی و گل صد برگ به عنوان یکی از پرفروش ترین اثار موسیقی ایران، هر دو انقلابی در موسیقی سنتی ایران بوجود آوردند. این یادواره بار دیگر دو دهه بعد برای بزرگداشت مولانا، تکرار شد. از دیگر آثار برجسته ایشان که بر روی شعرهای مولوی اجرا شده میتوان به آلبوم مولویه (آلبوم) نیز اشاره کرد که از سوی بوستون گلوب و لس آنجلس تایمز به عنوان یکی از پنج آلبوم برتر موسیقی سال ۲۰۰۷ در سطح جهان انتخاب گردید.
شاهنامه خوانی
یکی از ویژگیهای بارز شهرام ناظری نسبت به خوانندگان همعصرش توجه ویژهٔ وی به اسطورهها و تحقیق و جستجو در خصوص لحنهای حماسی گمشدهٔ آواز ایرانی است. وی نخستین خوانندهای است که برای شاهنامه خوانی پژوهشی چندین ساله کرد و در آمریکا، فرانسه و تونس اجراهای صحنهای شاهنامه خوانی داشت.
ناظری شاهنامه را در سه بستر ارائه میدهد:
-
اجرای شاهنامه و ارائهٔ آن با موسیقی مقامی، برگرفته از فضای فکری و قومیتهای ایرانی. این نوع، در آکادمی کارتاژ تونس که یک شهر تاریخی با پیشینه ۴ هزار سالهاست و همچنین در جشنواره سن فلوران فرانسه اجرا شدهاست.
-
اجرای شاهنامه با ارکستر بزرگ کلامی بر مبنای موسیقی دستگاهی. در این بخش ناظری به همراه کیوان ساکت بر روی شاهنامه کار کردهاست.
-
برداشت سوم نیز اجرای شاهنامه با گروه اینترنشنال در نیویورک با همراهی حافظ ناظری است که نمونه آن در سال ۲۰۱۰ در سالن کارنگی هال نیویورک اجرا شدهاست.
شهرام ناظری با تلاشها و اجراهایی که تا کنون داشتهاست راه را برای شاهنامه خوانی خوانندگان جوان هموار نمودهاست.
نوآوریهای ناظری
شهرام ناظری به جهت روحیه خلاقانه و تکرار ناپذیری اش بسیار معروف است. از این رو آثارش همراه با پژوهشهای موسیقیایی و نوآوریهای بکر همراه بوده میباشد. وی نخستین خوانندهای است که ساز تنبور را همراه با گروه تنبور شمس به صورت شایسته و گستردهای به دوستداران موسیقی شناساند. همچنین اجرای شعر نو به صورت آواز بر موسیقی ایرانی در سالهای پایانی دهه پنجاه خورشیدی برای نخستین بار توسط وی انجام شدهاست.
افتخارات
-
دریافت جایزهٔ «بهترین موسیقی عرفانی جهان» در سال ۱۹۹۷ میلادی در جشنوارهٔ فاس مراکش.
وی پس از دریافت این جایزه از سوی مطبوعات آمریکا لقب پاواروتی ایران را نیز دریافت کرد.
-
دریافت نشان «شوالیه ادب و هنر» از سوی دولت فرانسه در مهرماه ۱۳۸۶ (اکتبر ۲۰۰۷).
این نشان بالاترین نشان فرهنگی فرانسهاست و پاسداشتی است از طرف دولت فرانسه به هنرمندانی که تلاش ویژهای در جهت اعتلای فرهنگ و هنر دارند.
-
دریافت عنوان هنرمند برتر آسیا از طرف مجمع آسیاسوسایتی.
در این مراسم بان کیمون دبیر کل سازمان ملل متحد تقدیر ویژهای از شهرام ناظری به عمل آورد.
-
دریافت جایزهٔ «اسطورهٔ زنده» از دانشگاه یوسیاِلاِی.
-
دریافت نشان طلایی سماع بارگاه مولانا از دست اسین چلبی نواده مولانا در سال ۱۳۸۶ در شهر قونیه ترکیه و انتخاب به عنوان رییس افتخاری مرکز مولانا پژوهی دانشگاه سلجوق در ایران.
-
دریافت کلید طلایی شهر خوی و مقبرهٔ شمس در جشنوارهٔ بین المللی شمس تبریزی در آبان ۱۳۸۶.
-
دریافت لوح سپاس از شهرداری شهر ایرواین کالیفرنیا به پاس قدردانی از تلاشهای شهرام ناظری در ترویج پیام معنوی صلح در قالب موسیقی و شعرهای مولوی
-
نامگذاری روز ۲۵ ماه فوریه سال ۲۰۰۶ به نام «شهرام ناظری»، توسط رئیس شواری شهر و شهردار سن دیه گو در حوزهٔ جغرافیایی سندیهگوی ایالت کالیفرنیا. در مدت کوتاهی پس از این نامگذاری، کنگرهٔ آمریکا نیز با اهدای لوح سپاس از وی تقدیر نمود.
-
دریافت تقدیرنامه از سوی دانشگاه هاروارد به دلیل نقش موثر ناظری در معرفی مولوی به دنیای غرب و نوآوری در موسیقی ایرانی و جذب مخاطبان غربی.
اجراهای زنده
شهرام ناظری از دوران نوجوانی بارها به روی صحنه رفته و برنامه زنده اجرا نمودهاست. اجراهای او در سالنهای مشهور دنیا همچون «کارنگی هال» و کداک تیاتر" باعث آشنایی بسیاری از غیر ایرانیان با موسیقی سنتی ایرانی شدهاست.
اجراهای زنده در داخل کشور
وی تنها خواننده برجسته ایرانی است که با وجود امکانات محدودی سالن شهرستانهای ایران به جهت علاقهای که به مردم دارد بطور پیوسته در شهرستانهای مختلف اجرای زنده داشتهاست. اجراهای او در شهرهای آمل، نور، چالوس، خوی، بوشهر و قزوین از آن جمله میباشند.همچنین وی پس از زلزله بم کنسرتی به صورت رایگان برای مردم زلزله زده در کنار ارگ تاریخی بم اجرا کرد.
اجراهای زنده در خارج از ایران
برخی از اجراهای خارج از کشور وی چنین میباشند:
- جشنوارهٔ اکس پرونس فرانسه
- جشنوارهٔ آویگنون فرانسه
- تئاتر شهر پاریس
- جشنوارهٔ تابستانی توکیو در دانشگاه توکیو
- سالن اسکار لس آنجلس
- رویال آلبرت هال لندن
- باربیکن
- سالن فستا دل پیپل ایتالیا
- جشنواره بیتدین لبنان
- فیلارمونی آلمان
- انجمن آسیایی
- موسسه جهانی موسیقی
- آکادمی موسیقی بروکلین در نیویورک
- جشنواره اروپایی رم در ایتالیا
- جشنواره سائوپولو در برزیل
- جشنواره فاس مراکش
- جشنواره هنری کارتاژ تونس
- جشنوارههای فلورانس، ونیز، بارسلون، مادرید، ژنو، بروکسل
- کنسرتهای مختلف در شهرهای اروپا
- کنسرت در اروپا با حسین علیزاده در سال ۲۰۱۱
آثار
منتشر شده
- چاووش ۲
- چاووش ۳
- چاووش ۴
- چاووش ۷
- چاووش ۸
- مثنوی موسی و شبان، ۱۳۵۸
- صدای سخن عشق، ۱۳۵۸
- باد صبا (باد صبا میآید)
- زمستان
- نجوا، پاییز ۱۳۶۳
- بشنو از نی
- گل صد برگ (به یاد هشتصدمین سال تولد مولانا)
- بنمای رخ - شعر و عرفان، مرداد ۶۳
- یادگار دوست، ۱۳۶۴
- بهاران آبیدر، بهمن ۱۳۶۴
- لاله بهار، ۱۳۶۵
- کیش مهر
- بی قرار
- شورانگیز، تالار وحدت، تابستان ۱۳۶۷
- درگلستانه، زمستان ۱۳۶۶
- ساقینامه ۱ (سوتهدلان)
- ساقینامه ۲ (نسیم صبحگاهی)
- آتش در نیستان، ۱۳۶۷
- کنسرت اساتید موسیقی ایران، پاییز ۱۳۶۸
- چشم به راه، اردیبشت ۱۳۷۰
- سخن تازه
- کنسرتی دیگر، بهار ۷۲
- دل شیدا، زمستان ۱۳۷۱
- مهتابرو
- حیرانی
- لیلی و مجنون ضبط ۱۳۶۸
- کنسرت کامکارها ۷۶، تابستان ۷۶
- کنسرت ۷۷، مهر ۱۳۷۷
- ساز نو آواز نو
- آواز اساطیر یا نغمههای ساسانی (شاهنامه کردی)
- سفر به دیگر سو، ۱۹۹۸
- غم زیبا، بهار ۸۲
- لولیان
- مولویه که به شور رومی نیز معروف است ۲۰۰۷
- سفر عسرت
- امیر کبیر ۱۳۹۰ ضبط از اجرای زنده در گرگان
منتشر شده تنها در اروپا
-
نوروز (ایران کردستان) - سرپرست گروه: حسین علیزاده - اجرا ۱۹۹۰ آلمان - انتشار ۱۹۹۵- ناشر شرکت:World network
-
بیعت با مولوی: شهرام ناظری و گروه دستان، قطعههای این آلبوم همان قطعههای آلبومهای ساز نو آواز نو و سفر به دیگر سو میباشد.
منتشر نشده
- مرکب خوانی (راست پنجگاه) - به علت عدم دریافت مجوز ضبط نشده
- کنسرت افشاری
- زاگرس - آهنگساز: ارسلان کامکار. این آلبوم در حال کار میباشد.
- کنسرت گروه عارف در تالار وزارت کشور ۱۳۸۳- عدم دریافت مجوز
- آلبوم دود دل - آماده انتشار
- کنسرت پائیز ۸۷ برای بزرگداشت نیما یوشیج در استان مازندران
دیداری
- سلیمانیه عراق - کردی
- گل صد برگ - کنسرت آمریکا
- صدای سخن عشق - کنسرت لندن
- آتش در نیستان
- شورانگیز
- گروه کامکارها - مجموعهٔ ورزشی انقلاب، تابستان ۷۶
- کنسرت ۷۷
- شور رومی یا مولویه، ارائه شده به جایزهٔ گرمی
دیگر آثار
-
بیست سال با آثار پرویز مشکاتیان، تابستان ۸۲ (در این آلبوم شهرام ناظری تنها آهنگ «محبوب من وطن» را خواندهاست.)
-
کنسرت افشاری ۶۲
-
قطعههایی آوازی که به اشتباه به مناجاتهای ناظری معروف شدهاند و برخی اوقات از رادیو پخش میشوند.(این آثار بدون اجازهٔ استاد از رادیو پخش شدهاست و همگی بدون موسیقی اند.)
حافظ ناظری :
حافظ ناظری پسر وی میباشد که همانند همایون شجریان پا در جای پای پدر نهاده و با او حرکت میکند که از جمله آنها کنسرتی بود که با وی در کاخ سعد آباد تهران داشت.
حافظ البته بعدها هم با پدرش کنسرتهایی در آمریکا داشت که به دلیل نشنیدن این کارها نمیتوان درباره آنها قضاوت کرد، اما حافظ هم در همان کنسرت تهران نشان داد که خطی جدی در موسیقی را دنبال میکند؛ خطی که امیدواریم با آموختههایی که وی از غرب به ارمغان میآورد، حداقل تفاوت و تنوعی را به پیکره موسیقی ما تزریق کند.
خبرگزاري فارس: هفته نامه لسآنجلس ويكلي در مقالهاي راجع به «شهرام ناظري» او را خوانندهاي بزرگ ناميد و عنوان كرد كه او از «پاواراتي» مقام بالاتري دارد.
به گزارش خبرگزاري فارس ، در اين گزارش آمده است:«شهرام ناظري» با اندكي مبالغه در ايران به عنوان بلبل فارسي و پاواراتي ايران معروف است. اما اجرايي كه هفته قبل در سالن ديزني برگزار شد،نشان داد كه اين القاب نميتواند قدرت و قوتي را كه در صداي اوست به خوبي وصف كند. هفته نامه لسآنجلس ويكلي در ادامه نوشت: برنامه با دو اجراي گروهي شروع شد. پنج نوازنده در اجراي اول و هفت نوازنده در دومين اجرا كه موسيقي را كه «حافظ» پسر «شهرام ناظري» تصنيف كرده بود اجرا مي كرد و تلفيقي از سازهاي ايراني و غربي را به نمايش مي گذاشت. اما چيزي كه اين موسيقي را زيبا و فاخر مي كرد، صداي «شهرام ناظري» بود. اين گزارش ميافزايد: القابي چون بلبل و پاواراتي البته زيبا اما ناكافي است چون بسيار دور از سادگي پر رمز و راز صداي «شهرام ناظري» است. البته صداي «ناظري» به دلربايي صداي بلبل است اما محدوده صدايش حتي براي كسي كه زبان او را ني فهمد از وراي تجربيات معمولي موسيقي مي گذرد و تجربهاي پراحساس را براي شنونده به ارمغان مي آورد. به نوشته اين هفته نامه «ناظري» مثل پاوارتي يك خواننده تنور نيست اما صدايش با انعطاف جادويي كه دارد گاه در حد يك زمزمه مي شود و گاه با حجمي بسيار زياد شنونده را در خود غرق ميكند. لسآنجلس ويكلي در مورد صداي ناظري نوشت: «شهرام ناظري» مثل يك خواننده جاز صداي خود را به خوبي با فراز و فرود شعر و موسيقي هماهنگ كرده است و توانسته فضاي صوتي خوبي را براي يك تصويرسازي با صدا براي شنوندگان فراهم كند. به نوشته اين هفته نامه آمريكايي يكي از بخشهاي جذاب برنامه وقتي بود كه «شهرام ناظري» با سه تار خود روي صحنه حاضر شد و شروع به خواندن آواز كرد كه البته اين روش آواز خواني براي ايرانيان حاضر در آنجا بسيار آشنا بود. اما چيزي كه بيش از همه جالب بود ملودي زيبا و آهنگين ساز ايراني او و شباهت اين آهنگ به نواهايي بود كه مي توان در موسيقي عامه پسند هر فرهنگي يافت. در پايان اين گزارش آمده: هدف «حافظ ناظري» از نوشتن سمفوني رومي زدن پلي ميان فرهنگ شرق و غرب بوده است. بدون اينكه هيچ كدام از سازها اثر ديگري را خنثي كند و مي توان گفت او در اين زمينه موفق بوده است. «حافظ ناظري» در گفتوگو با فارس در خصوص اين گزارش گفت:بازتابهاي اين گزارش در اينجا بسيار زياد بوده است چون هيچ كس باور نميكند كه نشريه معتبري چون لسآنجلس ويكلي «شهرام ناظري»را بالاتر از پاواراتي بداند. وي افزود: براي اولين بار در تاريخ موسيقي خاورميانه و از ميان ۳۰۰كنسرتي كه هر هفته در لس آنجلس برگزار مي شود لوسآنجلس ويكلي اين كنسرت را به عنوان مهمترين خبر هنري هفته انتخاب كرد و من نيز جوانترين آهنگسازي هستم كه اين نشريه تا به حال با او گفتوگو كرده است. «شهرام ناظري»به همراه پسرش از ۲۶ مرداد ماه ۱۳۸۶ با اركستر فيلارمونيك لس آنجلس، سمفوني رومي را به مناسبت هشتصدمين سال تولد مولانا در سالن كنسرت والت ديزني اجرا كرد. اركستراسيون «ناظري» براي اجراي اين اثر، تركيبي است از هفت ساز مختلف كه دوساز غربي چلو و ويولا، سه تار و دف ايراني و دمام هندي سازهاي آن هستند.
این مطلب مربوط به ۳ / ۶ / ۱۳۸۶ خبرگزاری فارس میباشد .
نگارخانه
شهرام ناظري،همسر و پسرش حافظ

شهرام ناظري،همسر و پسرش حافظ



برچسبها: شهرام ناظری, محمدرضا شجريان, پرويز مشكاتيان, محمدرضا لطفی