بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..
فتح‌الله بی‌نیاز
زادروز ۱۳۲۷
مسجد سلیمان
درگذشت ۱۲ مهر ۱۳۹۴
تهران
ملیت ایرانی
تحصیلات مهندسی برق
از دانشگاه دانشگاه صنعتی شریف
پیشه نویسنده و منتقد ادبی

فتح‌الله بی‌نیاز (زاده ۱۳۲۷ مسجدسلیمان- درگذشته ۱۲ مهر ۱۳۹۴ تهران) نویسنده و منتقد ادبی ایرانی بود. از بی‌نیاز ۱۵ رمان و ۷ مجموعه داستان کوتاه و ۸ کتاب در حوزه نقد و نظریه ادبی منتشر شده است. وی احاطه کاملی بر ادبیات داستانی معاصر ایران داشت و نقدهای ادبیش بر جامعه ادبی ایران تأثیرگذار بود. داستانهای بی‌نیاز عرصه نمود شیوه زندگی و نحوه نگرش طبقه متوسط شهرنشین ایرانی پس از انقلاب بود.

زندگینامه

بی‌نیاز در تیرماه ۱۳۲۷ در مسجدسلیمان به دنیا آمد. در سال ۱۳۵۱ در رشته مهندسی برق از دانشگاه صنعتی شریف (آریامهر سابق) فارغ‌التحصیل شد. ا و فعالیت ادبی خود را از سال ۱۳۴۷ تا ۱۳۸۰ با نام‌های مستعار نشریات مختلف آغاز کرد و چندین داستان کوتاه، مقاله، نقد ادبی، سینمایی و نمایشنامه از وی به چاپ رسید. از شهریور ۱۳۸۰ تا شهریور ۱۳۹۰ با نام اصلی‌اش بیش از ۴۱۱ نقد، مقاله، مرور کتاب و ۶۹ داستان کوتاه و ۴۶ مصاحبه جامع از وی در نشریات گوناگون به چاپ رسید و ۴۷۷ مقاله، نقد، مرور کتاب و داستان کوتاه در فضای مجازی چاپ شده است.

او هم چنین تا خردادماه ۱۳۸۸ در مجموع ۱۵۱ جلسه نقد و سخنرانی داشته است. او به مدت ۱۲ سال عضو هیئت داوران جایزه مهرگان ادب (رمان و داستان کوتاه) بود. هم‌چنین داوری نهایی شماری از جشنواره‌های ادبی منطقه‌ای و استانی کشور را نیز به عهده داشت. تعداد زیادی از آثار بی‌نیاز پشت سد سانسور و ممیزی ماند و اجازه چاپ نیافت. او در فروردین ۹۴ طی مصاحبه‌ای گفت که ۱۵ کتاب از تألیفات او از وزارت ارشاد اسلامی مجوز دریافت نکرده و او «از خیر انتشار» این کتاب‌ها گذشته است.
بی‌نیاز عضو شورای سردبیری کتاب نقد نگره، دبیر بخش داستان و نقد ادبی مجله نافه بود.
فتح‌الله بی‌نیاز در ۱۲ مهرماه ۱۳۹۴ به علت ایست قلبی در تهران درگذشت.

مهندسی

بی‌نیاز در عرصه مهندسی نیز چهره شناخته شده‌ای در زمینه برق و حفاظت کاتودیک بود. او طی بیش از سی و پنج سال مهندسی، بیش از صد و بیست مهندس، تکنسین، طراح و مترور جوان تر را حین کار در عرصه‌های برق، مکانیک، حفاظت کاتودیک، کنترل و اتوماسیون آموزش داده است. بی‌نیاز همچنین شش کتاب برای طراحی برق و کنترل و حفاظت کاتودیک نوشته است که آن‌ها را رسماً چاپ نکرده است، اما به صورت مرجع در اختیار مهندسین جوان و میانه سال قرار داده است. ‏

کتاب‌شناسی

رمان و داستان

  • مکانی به وسعت هیچ (رمان)- ۱۳۶۹
  • حلقه نفوذناپذیر گرگ‌های خاکستری (رمان)- ۱۳۶۹
  • دردناک‌ترین داستان عالم (مجموعه داستان) - ۱۳۷۰
  • می‌روم که بمیرم (مجموعه داستان)- ۱۳۷۷
  • علیاحضرت فرنگیس (رمان)- ۱۳۷۸
  • عطش ماندگار (رمان)- ۱۳۸۱
  • شورشگران را به زانو در آوریم (مجموعه داستان)- ۱۳۸۲
  • افعی‌ها خودکشی نمی‌کنند (رمان) - ۱۳۸۳
  • ستیزه‌جوی دلتنگ (رمان)- ۱۳۸۲
  • دریاسالار بی‌دریا (رمان) - ۱۳۸۲
  • تشییع جنازه یک زنده به‌گور (مجموعه داستان)- ۱۳۸۲
  • ملاقات با مسیح (رمان) - ۱۳۸۲
  • گل‌سرخ، ای تناقض ناب (داستان بلند)- ۱۳۸۳
  • اندوه رهگذران مرده (رمان)- ۱۳۸۳
  • نوعی خصومت (مجموعه داستان) - ۱۳۸۴
  • التهاب سرد (مجموعه داستان)- ۱۳۸۴
  • کوارتت مرگ و دختر (مجموعه داستان) - ۱۳۸۶
  • ترجیع بندی برای شاعران جوان (رمان)- ۱۳۸۶
  • بعد از مرگ هنوز می‌میرم (رمان) -۱۳۸۶

نقد و تحلیل

  • جلد اول مقالات ادبی – ۱۳۸۳
  • درآمدی بر داستان‌نویسی و روایت شناسی – ۱۳۸۷ (چاپ ششم ۱۳۹۴‏)
  • در جهان رمان مدرنیستی – ۱۳۹۰
  • نقد، تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان – جلد اول تا پنجم (۱۳۹۱ تا ۱۳۹۳)

آثار آماده چاپ

  • هذیان یک مغروق (رمان)
  • خواهرم منیژه (مجموعه داستان)
  • خیبر غریب (رمان)
  • شب مغلوب‌ها (مجموعه داستان)
  • این رنگین کمان را به من بدهید (رمان)
  • آفتابگردان‌های پژمرده (رمان)
  • برق کمرنگ آفتاب (مجموعه داستان)
  • شبنم و شقایق (مجموعه داستان)
  • ما آلوده‌ها (رمان)
  • سمت چپ پرتگاه (رمان)
  • چهره ناتمام (رمان)
  • همه در تهران نمی‌میرند (رمان)
  • قلمرو پنهان ابلیس (رمان)
  • فانوس سنگی (رمان)
  • رانده شده گان شهر پوکربازان (مجموعه داستان)
  • همه چیزمان را جا گذاشتیم (رمان)
  • دره‌های بی نام و نشان (رمان)
  • عابرهایی در جاده کمربندی (رمان)
  • خاکسترم را در آسماری به طوفان بسپار (رمان)

اطلاعیه خانواده سوگوار زنده‌یاد فتح‌الله بی‌نیاز

به گزارش خبرنگار ایلنا؛ خانواده مرحوم بی‌نیاز در اطلاعیه‌ای از برگزاری مراسم یادبود وی در خانه شخصی‌اش خبر داد. متن این بیانیه به شرح زیر است:

مراسم یادبود عزیز از دست رفته‌مان، همین جمعه، از ساعت 9 صبح تا 7 بعد ازظهر، در منزل شخصی ایشان برگزار می‌شود و ما در این ساعت پذیرای قدم‌های مبارک و تسلی بخش عزیزان خواهیم بود.

در این اطلاعیه یادآوری شده که مراسم مسجد نور مربوط به خانواده‌ی زنده‌یاد نیست بلکه ازسوی دوستداران وی برگزار می‌شود.

علاقمندانی که قصد دارند در مراسم ترحیم مرحوم بی‌نیاز که ازسوی خانواده آن مرحوم برگزار می‌شود؛ شرکت کنند؛ می‌توانند به خیابان کریم خان، خیابان آبان جنوبی، کوچه کیوان  پلاک 10 زنگ سوم 3 مراجعه کنند.

*****

 در ذیل آدرس زیر درباره آثار ایشان چنین نگاشته شده :

http://scipost.wikipg.com/wiki/%D9%81%D8%AA%D8%AD%20%D8%A7%D9%84%D9%84%D9%87%20%D8%A8%DB%8C%20%D9%86%DB%8C%D8%A7%D8%B2%20(Fathollah%20Biniyaz)#آثار و تالیفات فتح الله بی نیاز (Fathollah Biniyaz)

رمان و داستان

مکانی به وسعت هیچ (رمان) - ۱۳۶۹
حلقه نفوذناپذیر گرگ‌های خاکستری (رمان) - ۱۳۶۹
دردناک‌ترین داستان عالم (مجموعه داستان) - ۱۳۷۰
می‌روم که بمیرم (مجموعه داستان) - ۱۳۷۷
علیاحضرت فرنگیس (رمان) - ۱۳۷۸
عطش ماندگار (رمان) - ۱۳۸۱
شورشگران را به زانو در آوریم (مجموعه داستان) - ۱۳۸۲
افعی‌ها خودکشی نمی‌کنند (رمان ) - ۱۳۸۳
ستیزه‌جوی دلتنگ (رمان) - ۱۳۸۲
دریاسالار بی‌دریا(رمان) - ۱۳۸۲
تشییع جنازه یک زنده به‌گور(مجموعه داستان) - ۱۳۸۲
ملاقات با مسیح (رمان) - ۱۳۸۲
گل‌سرخ، ای تناقض ناب (داستان بلند) - ۱۳۸۳
اندوه رهگذران مرده (رمان) - ۱۳۸۳
نوعی خصومت (مجموعه داستان) - ۱۳۸۴
التهاب سرد (مجموعه داستان) - ۱۳۸۴
کوارتت مرگ و دختر (مجموعه داستان) - ۱۳۸۶
ترجیع بندی برای شاعران جوان (رمان) - ۱۳۸۶

آثار منتشرشده (نقد و مقاله)

۱- جلد اول مقالات ادبی – ۱۳۸۳
۲- درآمدی بر داستان نویسی و روایت شناسی – ۱۳۸۷
۳- در جهان رمان مدرنیستی – ۱۳۹۰
۴- نقد ، تحلیل و تفسیر چند داستان معتبر جهان – جلد اول

آثار آماده چاپ

۱- نقد ، تحلیل ، و تفسیر چند داستان معتبر جهان( جلد های ۲ تا ۵)
۲- این رنگین‌کمان را به من بدهید (رمان)
۳- شب مغلوب ها (مجموعه داستان)
۴- خواهرم منیژه (مجموعه داستان)
۵ – خیبر غریب (رمان )
۶ – میان آفتابگردان های پژمرده (رمان )
۷ – هذیان یگ مغروق (رمان )

بخشی از نقدهای آثار خارجی (شهریور ۱۳۸۰ تا اسفند سال ۱۳۹۰)

۱- نخل‌های وحشی - ویلیام فاکنر - ایران
۲- دفترهای مالده لائوریس بریگه - راینر ماریا ریلکه - همشهری
۳- آرتور گوردون پیم - ادگار آلن پو - همشهری
۴- کشور آخرین‌ها - پل استر - ایران
۵- ارتش سایه‌ها - ژوزف کسل - کتاب ماه ادبیات و فلسفه
۶- سرزمین باد - گراتزیا دلدا - ادبیات داستانی
۷- وسوسه - گراتزیا دلدا - ایران
۸- دیر یا زود - آلبادسس پدس - ایران
۹- بیراه - ژوریس کارل اوئیسمانس - شرق
۱۰- سرهیدرا - کارلوس فوئنتس - عصر پنج‌شنبه
۱۱- اینس - کارلوس فوئنتس - ایران
۱۲- اسرار - کنوت هامسون - ایران
۱۳- آشفتگی‌های ترلس جوان - روبرت موزیل - سینما و ادبیات
۱۴- خانواده‌ای محترم - ایزابلا بوسی فدریگوتی - ایران
۱۵- ناپدیدشدگان - آریل دورفمان - ایران
۱۶- زندگی کوتاه است - یاستین گوردر - گلستانه
۱۷- فروشنده(دستیار) - برنارد مالامد - ادبیات داستانی
۱۸- وقتی یتیم بودیم - کازوئو ایشی‌گورو - کلک
۱۹- راز مرد گوشه‌گیر - گراتزیا دلدا - گلستانه
۲۰- شب مادر - کورت ونه‌گات - گیله‌وا
۲۱- یک زندگی دیگر - آلبرتو موراویا - شرق
۲۲- یک جفت چشم آبی - تامس هاردی - کتاب ماه ادبیات و فلسفه
۲۳- دیوار دبیرستان - آلبادسس پدس - عصر پنج‌شنبه
۲۴- آناستازیا - مری مورسی - کارنامه
۲۵- خانه زیبارویان خفته - یاسوناری کاواباتا - شوکا
۲۶- زندگی واقعی سباستیان نایت - والادیمیر ناباکف - ایران
۲۷- مردی که حرف می‌زند - بارگاس یوسا - ادبیات داستانی
۲۸- نجواهای شبانه - ناتالیا گینزبورگ - گلستانه
۲۹- بر من چه گذشت - ناتالیا گینزبورگ - زنان
۳۰- مفهوم تاریخی لیدی مکبث - شکسپیر - کتاب ماه ادبیات و فلسفه
۳۱- سور بز - بارگاس یوسا - کلک
۳۲- بادبادک‌ها - رومن گاری - بیدار
۳۳- زندگی در پیش رو - رومن گاری - بیدار
۳۴- دیروزی‌های ما - ناتالیا گینزبورگ - شوکران
۳۵- ما - یوگنی زامیاتین - بیدار
۳۶- شهر و خانه - ناتالیا گینزبورگ - بیدار
۳۷- قطار به‌موقع رسید - هاینریش بل- نیکی
۳۸- سوگسروده‌ها و کتاب ساعات اثر ریلکه - کارنامه
۳۹- دلِ سگ - میخائیل بولگاکف - نافه
۴۰- مجموعه داستان‌های آمریکای لاتین - ایران
۴۱- ساعت ده و نیم شب در تابستان - مارگریت دوراس - ایران
۴۲- وصف هراس و عدم - نقد آثار آلن پو - پایاب
۴۳- بازتاب ادبیات هند - ایران
۴۴- نمایشنامه دایره بسته - اریش ماریا رمارک - پایاب
۴۵- اشک آنجلا - فرانک مک‌کورت - نافه
۴۶- پیشگامان پیشرفت - جوزف کنراد - ایران
۴۷- سرزمین گوجه‌های سبز - هرتامولر - ایران
۴۸- دربرابر مردگان - کنزابورو اوئه - ایران
۴۹- منطقه مصیبت‌زده شهر - جی‌جی بالارد - ایران
۵۰- شکار انسان - خوئائو اوبالدو ریبیرو - ایران
۵۱- تولدی دیگر - ماری داریوسک - ایران
۵۲- به‌نوبت - لوئیجی پیراندلو - ایران
۵۳- سوگسروده‌ها و کتاب ساعات اثر ریلکه - انتخاب
۵۴- سوگسروده‌ها و کتاب ساعات اثر ریلکه - همبستگی
۵۵- نگاهی به معانی اشعار نرودا - ایران
۵۶- ارواح- پل اوستر - ایران
۵۷- وقتی یتیم بودیم - کازوئو ایشی گورو- ایران
۵۸- خاکستر- گراتزیا دلدا - جشن کتاب
۵۹- کجا بودی آدم- ادبیات داستانی
۶۱- میکله عزیز- ناتالیا گینزبورگ - ایران
۶۲- چشم‌های سیمونه - گراتزیا دلدا - کلک
۶۳- در قلمرو وحشت- آلن پو و دیگران - شرق
۶۴- حریق در باغ زیتون - گراتزیا دلدا- شرق
۶۵- پل‌های مدیسون کانتی - جیمز والر- شرق
۶۶- خنده در تاریکی - ولادیمیر ناباکف - شرق
۶۷- تخم‌مرغ‌های شوم - میخائیل بولگاکف - شرق
۶۲- نمایشنامه تانگو - اسلاومیر مرژوک - گلستانه
۶۳- نمایشنامه بانوی دریایی - هنریک ایبسن- کلک
۶۹- گفتگو در سیسیل - ویتوریو اولویتی- گلستانه
۷۰- الیاس پورتولو - گراتزیا دلدا - ادبیات داستانی
۷۱- مرگ در آند - بارگاس یوسا- گلستانه
۷۲- «آواره» و «پای‌بند» دو اثر از سیدونی گابریل کولت - شرق
۷۳- بیست و چهار ساعت از زندگی یک زن - اشتفان تسوایک - شرق
۷۴- ویکتوریا- کنوت هامسون - شرق
۷۵- خاطرات پس از مرگ - ماساشا د آسیس - برگ فرهنگ
۷۶- عروسک فرنگی - آلبادس پدس - شرق
۷۷- روزی، روزگاری ، دیروز - آپدایک و دیگران - شرق
۷۸- دختری تنها - ادنا اوبراین - زنان
۷۹- امی فاستر- جوزف کنراد- شرق
۸۰- فساد در کازابلانکا- طاهر بن جلون - کلک
۸۱- بانکدار آنارشیست - فرناندو پسوا - شرق
۸۲- رازها - کنوت هامسون - کلک
۸۳- مد سیاه - برژیت ژیرو - شرق
۸۴- جهان داستانی ناباکف - اعتماد ملی
۸۵- ایبسن ؛ مدرنیست آشوبگرا - اعتماد ملی
۸۶- راه خطا - گراتزیا دلددا - اعتماد ملی
۸۷- گابریلا؛ گل میحک و دارچین - خورخه آمادو - کارگزاران
۸۸- درباره آثار سیدونی گابریل کولت - کارگزاران
۸۹- از چشم غربی- جوزف کنراد - کارگزاران
۹۰- وسوسه - گراتزیا دلددا - نافه
۹۱- پرندگان - تاریه وسوس - کارگزاران
۹۲- یک گربه ، یک مرد ، یک مرگ - زولفو لیوانلی - کارگزاران
۹۳- نوعی مردن - ماریو مونته فورته تولدو - کارگزاران
۹۴- درباره ریلکه - کارگزاران
۹۵- نگاهی به کتاب مکتب‌های ادبی - نگره شماره۱
۹۶- سرباز خوب - فورد مدوکس فورد - نگره شماره ۱
۹۷- زورو - ایزابل آلنده - کارگزاران
۹۸- اخگر - شاندور مارای - کارگزاران
۹۹- خانه زیبارویان مرده - یاسوناری کاواباتا - رودکی
۱۰۰- مأمور خاطرات - لویس لوری - کارگزاران
۱۰۱- تجاوز قانونی - کوبو آبه - نگره ۲
۱۰۲- تیمبوکتو - پل اُستر - نگره ۲
۱۰۳- دیوار - مارلن هانش هوفر - کارگزاران
۱۰۴- رمان پلیسی - ایمره کرتز - کارگزاران
۱۰۵-استخوان‌های دوست‌داشتنی - آلیس زیبولد - همشهری
۱۰۶- مرد معلق - سال بلو - نافه
۱۰۷- زنی که گریخت - دیوید هربرت لارنس - کارگزاران
۱۰۸- سستو - آنتونیو تابوکی - کارگزاران
۱۰۹- زن وسطی - جمعی از نویسندگان جهان - کارگزاران
۱۱۰- بنگر فرات خون است - یاشار کمال - همشهری
۱۱۱- شب‌نشینی با شیطان- جمعی از نویسندگان جهان - همشهری
۱۱۲- مردی که کشتمش - جمعی از نویسندگان جهان - کارگزاران
۱۱۳- در باره آنا آخماتووا - روزنامه کارگزاران
۱۱۴- در باره الکساندر سواژنیتسین - شهروند امروز
۱۱۵- در باره ناتالی ساروت - روزنامه اعتماد
۱۱۶- تسلی ناپذیر- کازئو ایشی گورو - نگره شماه ۴
۱۱۷- تونل – ارنستو ساباتو – نگره شماره ۵
۱۱۸- برهوت عشق - فرانسوا موریاک - روزنامه بهار
۱۱۹- رمان بنونی و رمان رزا – کنوت هامسون – روزنامه فرهیحتگان
۱۲۰- در باره جی .جی بالارد – اعتماد
۱۲۱- نوسترمو – جوزف کنراد – روزنامه بهار

بخشی از نقدهای آثار ايرانی (شهريور ۱۳۸۰ تا آذر ۱۳۹۰)

۱- فعلاً اسم ندارد- احمد غلامی - ايران
۲- مروری بر آثار ابراهيم گلستان - ايران
۳- ساعت گرگ و ميش - محمدرضا پورجعفری - همشهري
۴- چهره‌سازی دنيا - فرشته ساری - ايران
۵ - نام‌ها و سايه‌ها- عبدالرحيم اخوت - کتاب ماه ادبيات و فلسفه
۶- در چشم تاريکی - محمدرضا گودرزی - ايران
۷- مادموازل کتی - ميترا الياتی - انتخاب
۸- کنسرت تارهای ممنوعه - حسين آبکنار- ايران
۹- زن فرودگاه فرانکفورت - منيرو روانی پور - ايران
۱۰- بررسی نقدهای عنايت سميعی - عصر پنج‌شنبه
۱۱- بانوی ليل - محمد بهارلو - ايران
۱۲- در گذار از عشق و مرگ - حسن پارسايی- ايران
۱۳- تهران شهر بی آسمان - اميرحسن چهل‌تن - ايران
۱۴- نسيمی در کوير- مجيد دانش‌آراسته - اعتماد
۱۵- دکتر نون زنش را بيشتر از مصدق دوست دارد- شهرام رحيميان - ايران
۱۶- کفش‌های شيطان را نپوش - احمد غلامي - گلستانه
۱۷- عاشقی در مقبره - حسن اصغری - ايران
۱۸- چنار دالبتی - منصوره شريف‌زاده - ايران
۱۹- نرگس + عشق - بنفشه حجازی - کلک
۲۰- نفرين شدگان - سيامک گلشيری - ايران
۲۱- گاه گرازها - رضا زنگی آبادی - نافه
۲۲- تقديم به کسي که قاتلم نبود- فرخنده حاجی زاده - ايران
۲۳- رؤيای شيرين - ناهيد کبيری - ايران
۲۴- روي ماه خدا را ببوس - مصطفي مستور- کارنامه
۲۵- تبخير در سال‌های جذام - عزت جلالی - ايران
۲۶- سلام خانم جنيفر لوپز- چيستا يثربی - ايران
۲۷- نگاهی به آثار چوبک - کلک 

۲۸- روی لب‌هاشان خنده بود- محبوبه ميرقديری - ايران
۲۹- قدم بخير اسم مادر بزرگ من بود- يوسف عليخانی - ايران
۳۰- گرنيکا - فرشته توانگر- شرق
۳۱- آسیابان سور- خسرو حمزوی - ایران
۳۲- یک روز آفتابی - حسین نوش‌آذر- ایران
۳۳- پیچک باغ کاغذی - مهدی سحابی - نافه
۳۴- شاهدخت سرزمین ابدیت - آرش حجازی - سینما و ادبیات
۳۵- سنج و صنوبر- مهناز کریمی - شرق
۳۶- برزخ نمرود و گل محبوبه - حسن اصغری - جام جم
۳۷- نفس نکش ، بخند ، بگو سلام - حسن بنی‌عامری - جام‌جم
۳۸- شنیدن آوازهای مغولی - مصطفی جمشیدی - همشهری
۳۹- یادداشت‌هایی برای دورا- حمید صدر- شرق
۴۰- نگاهی به داستان‌های کوتاه فریده خردمند- ایران
۴۱- همزاد فراکهکشانی من - مهدی عاطف‌راد - نافه
۴۲- آبی‌تر از گناه - محمد حسینی - شرق
۴۳- صداهای سوخته - سعید عباس‌پور - کتاب هفته
۴۴- ماهی‌ها در شب می‌خوابند- سودابه اشرفی - کتاب هفته
۴۵- چه کسی باور می‌کند- روح‌انگیز شریفیان - نشریه کاج کاشان
۴۶- رنگ کلاغ - فرهاد بردبار - کتاب هفته
۴۷- انجیرهای سرخ مزار- محمدحسین محمدی - کتاب هفته
۴۸- خیالات - مرتضی کربلایی‌لو - کتاب هفته
۴۹- یک فنجان چای سرد - طلا نژادحسن - شرق
۵۰- سارای همه - فرشته احمدی - شرق
۵۱- تو می‌گی من اونو کشتم؟- احمد غلامی - گلستانه
۵۲- کیمیا خاتون - سعیده قدس - نافه
۵۳- تل عاشقون - محمدرضا مزروقی- شرق
۵۴- خانم نویسنده- طاهر علوی - شرق
۵۵- خاطرات عاشقانه یک گدا - حسن فرهنگی - شرق
۵۶- چوب خط- محسن فرجی- شرق
۵۷- زنی شبیه حوا- علی‌الله سلیمی - همشهری
۵۸- بازی آخر بانو - بلقیس سلیمانی- شرق
۵۹- و دیگران - محبوبه میرقدیری - اعتماد ملی
۶۰- چهار درد- منیرالدین بیروتی - اعتماد ملی
۶۱- شب به‌خیر سلطان- هادی تقی‌زاده- خوانش شماره ۳ و ۴
۶۲- یادداشت‌هایی برای دورا- حمید صدر - خوانش شماره ۵

بخشی از مقالات (شهریور ۱۳۸۰ تا آذر ۱۳۹۰)

۱- روان‌شناسی گفتگو در ادبیات داستانی - روزنامه ایران
۲- گروتسک در ادبیات داستانی- روزنامه ایران
۳- جایگاه زن در ادبیات داستانی- روزنامه ایران
۴- هستی‌شناسی داستان پست‌مدرنیستی - روزنامه ایران
۵- رمان نو چیست؟ - روزنامه ایران
۶- تصادف و واقعه در ادبیات داستانی - روزنامه ایران
۷- داستان گوتیک - روزنامه ایران
۸- داستان‌های علمی-تخیلی(کلاسیک و پست‌مدرنیستی) و سیبرپانک - روزنامه ایران
۹- داستان چندصدایی - روزنامه ایران
۱۰- از رئالیسم ساده تا رئالیسم جادویی - روزنامه ایران
۱۱- چرا ناتورالیسم در ادبیات مدرنیستی - روزنامه ایران
۱۲- ساختار در ادبیات - روزنامه ایران
۱۳- عدم‌قطعیت در پرتو نشانهشناسی - گلستانه
۱۴- داستان‌های مینی‌مالیستی - روزنامه ایران
۱۵- کالبدشناختی تحقیر در ادبیات - روزنامه ایران
۱۶- ادبیات پایداری - روزنامه ایران
۱۷- از فلسفه نترسید - روزنامه ایران
۱۸- داستان جریان سیال - روزنامه ایران
۱۹- پیکربندی و علت پراکنش فرهنگی داستان‌های عامهپسند - روزنامه ایران
۲۰- رویکرد اسطورهشناسی در نقد ادبی- گلستانه

۲۱- چرا شاهکارهای ادبی به فیلم‌های درجه اول تبدیل نمی‌شوند- ایران
۲۲- عناصر از هم‌پاشیده درون برمبنای سال‌مرگ ریکاردو ریس اثر ساراماگو - ایران
۲۳- شخصیت‌های ایرانی در موقعیت کاروری - ایران
۲۴- تأثیر ادربیات روسیه بر ایران- ماهنامه مرکز گفتگوی تمدن‌ها
۲۵- شناخت فلسفی شخصیت‌های داستایفسکی - ماهنامه مرکز گفتگوی تمدن‌هاایران
۲۶- الگوهای گروتسک در ادبیات مدرن - شرق
۲۷- این روایت‌های به ظاهر از هم گسیخته - شرق
۲۸- ادبیات عامه پسند و مهجور ماندن ادبیات داستانی جدی در ایران - رودکی
۲۹- درباره عدم قطعیت در ادبیات - نافه - ویژهنامه رمان
۳۰- ادبیات بهمثابه تاریخ - نافه - ویژهنامه رمان
۳۱- علل فقدان شکل‌گیری ادبیات پلیسی در ایران - اعتماد
۳۲ - چرا در ایران ادبیات اعترافی شکل نگرفته است - نگره شماره ۳
۳۳- تفاوت داستان بلند ، نوولت و رمان کوتاه - روزنامه اعتماد .
۳۴- چند مقوله ادبی - روزنامه اعتماد ملی .
۳۵- در باره رمانس – روزنامه اعتماد

۳۶- بررسی عدم قطعیت در ادبیات ، فلسفه و فیزیک – روزنامه اعتماد
۳۷- نویسنده در مقام مورخ – روزنامه اعتماد
۳۸- نویسنده در مقام روانشناس – روزنامه اعتماد
۳۹ – در باره ماریو بارگاس یوسا – روزنامه بهار
۴۰ – درباره سالینجر – هفته نامه ایراندخت

*****

یک مصاحبه :

فراز و فرود های ادبیات داستانی ایران در دهه ۸۰ در گفتگو با فتح الله بی نیاز

جریان ادبی معنای خود را از دست داده است / فرشاد اسماعیلی

ادبیات داستانی دهه ۸۰ را با چه مولفه‌هایی می‌توان شناخت ؟

اگر با دقت همه جانبه‌ای به ادبیات داستانی این دهه نگاه کنیم ، می‌بینم که ادامه همان ادبیات داستانی دهه ۷۰ است . اما به هر حال بار درون‌نگری مدرنیستی ، تاکید بر تنوع راوی‌ها و روایت ، بازی‌های فرمیک ، رویکرد چند‌صدایی – هر چند عده‌ای چند لحنی را با چند‌صدایی اشتباه گرفته‌اند ؛ یعنی امری بیرونی را جایگزین امری درونی کرده‌اند - استفاده از تکنیک سیال ذهن یا به قول سینماگران فلاش بک - هرچند در موارد پرشماری به‌دلیل ضعف در رفت و برگشت با شکست مواجه شده است . تاکید روی زبان که گاهی هم شکل بیمارگونه به خود گرفته است و عملا قصه گم شده و فدای بازی‌های زبانی شده است ، مونولوگ‌های کوتاه و طویل – که در جاهایی درخشان و گاه حتی شکل حدیث نفس یک نواخت و خسته کننده به خود می‌گیرد – و دیگر رویکردها زیاد دیده می‌شود . عده‌ای به ادبیات به مثابه تاریخ روی آوردند و تاریخ را بازنویسی کردند . این که در حد امبرتو اکو در «نام گل سرخ» موفق بوده‌اند یا در حد ریچارد براتیگان در «رویای بابل» کاری متوسط رو به ضعیف خلق کرده‌اند یا همچون رابرت هریس در «پمپی» دچار شکست مطلق شده‌اند ، در تحلیل نهایی به قضاوت خوانندگان بر می‌گردد . بعضی از نویسندگان شماری از کارهای خود را روی جنبه‌های بومی‌ متمرکز کرده‌اند و شمار زیادتری به اکشن‌های سینمایی (خصوصا سینمای آمریکا) توجه بیشتری نشان دادند ، به بیان دیگر به پلات روایت توجه بیشتری معطوف کردند ، در نتیجه از شخصیت سازی و معناگرایی دور شدند . گاهی هم متن‌هایی می‌بینیم که دقیقا داستان – گزارش هستند ؛ شبیه کارهای ترومن کاپوتی و نورمن میلر که رخدادهای اجتماعی را بدون بهره‌گیری از تخیل ثانویه (به قول ساموئل کالریج) یا تخیل ناب (به قول کانت) بازتاب می‌دادند . به عبارت ساده‌تر مرز چندانی بین واقعیت واقعی و واقعیت داستانی دیده نمی‌شود . در عرصه متن‌های پست‌مدرنیستی استفاده از عناصر این نوع روایت‌ها ، خصوصا تکنیک کلاژ ، زمان گسستی و مکان زدایی ، رویکردهای پارالوژیک و التقاط و تناقض درونی و امثال آنها که متاسفانه این متن‌ها در اکثر موارد با موفقیت مواجه نشدند و تبلیغات دوستان نویسنده‌ها در جراید و سایت‌ها هم نتوانست کاری برای آنها بکند . به تقریب می‌توان گفت که حتی خوانندگان حرفه‌ای نتوانستند با شماری از آثار گروه دوم ارتباط برقرار کنند .

می‌توان گفت وجه غالبی در این بین وجود دارد ؟

وجه غالب همان گروه اول است . نویسندگان مطرح این گروه به دلایل بیرونی نتوانستند آثاری را که استعداد نوشتن آنها را دارند ، عرضه کنند . یکی به‌دلیل ممیزی که امید است هر چه سریع‌تر مسئولان به آن توجه نشان دهند و به این حقیقت دست یابند که انگیزه‌های فردی شخصیت‌های یک روایت اعم از سازنده یا مخرب به هر حال از دل روابط اجتماعی و اقتصادی و سیاسی همین سرزمین نشات می‌گیرد ، ثانیا بازآفرینی این روابط ، یا به تعبیری وجوه مختلف جامعه وظیفه و احساس هر نویسنده‌ای است و اگر برای نمونه درد‌های یک فرد زحمتکش و درستکار اجتماع و سرخوشی‌ها و موفقیت‌های یک فرد فاسد و رانت خوار در داستان‌ها نیاید در کجا بازتاب یابد ؟ مزید بر این نویسنده برای هنری کردن متن خود همه این نوع مسائل را در لایه‌های دوم و حتی سوم متن خود می‌آورد . نکته بعدی که تاثیر نامطلوبی روی تجلی عینی استعداد این گروه از نویسندگان داشته است ، وضعیت معیشتی آنهاست که در دهه ۸۰ سخت‌تر از دهه ۷۰ شده است . در این دهه، شوربختانه شماری از نویسندگان ادبیات جدی به‌دلیل جذب مخاطب پرشمار ، به داستان‌نویسی «عام » و حتی «عامه پسند» رو آوردند که حتما توجیهی برای کار خود دارند .

این مؤلفه‌ها توانسته‌اند یک جریان ادبی را شکل دهند ؟

خیر ، به عقیده من دوره تشکیل جریان ادبی دست‌کم چهار دهه است که در جهان علت و معنای وجودی خود را از دست داده است . زمانی در آمریکا فاکنر از یک سو ، همنیگوی از سوی دیگر و اشتاین بک از سوی سوم جریان‌های ادبی پدید آوردند . یا در فرانسه کامو ، دو بوار و سارتر و در انگلستان حویس و وولف و دورتی ریچاردسون در دهه‌های دو و سوم قرن . اما امروزه نه کسی قدرت این را دارد که بگوید قافله سالار یک جریان است و نه کسی حاضر است دنباله رو این یا آن جریان شود . در ایران ، نیما به دلایل مختلف و نه فقط آوانگاردیسم ، توانست یک جریان پدید آورد ، همین طور هدایت ، اما شاملو و فروغ فرخزاد و اخوان ثالثحتی به یک جریان تمام و کمال دست نیافتند . هر چند حاشیه روی است ، اما لازم می‌دانم خیلی مختصر درباره جریان ادبی – هنری در حد بضاعتم توضیح بدهم . جریان ادبی به مجموعه‌ای از رویکردها ، مؤلفه‌ها ، تکنیک‌ها ، فرم‌ها ، نوآوری‌ها و روایت سازی‌ها گفته می‌شود . جریان ادبی با مکتب ادبی که از جهان بینی فلسفی و صد البته روانشناسی و جامعه‌شناسی و انسان‌شناسی خاص خود برخوردار است ، به کلی متفاوت است . برای نمونه مکتب‌های رومانتیسیم و رئالیسم و سوررئالیسم بنیان‌های فکری خود دارند که جای بحث شان این جا نیست - پس حرف زدن از مکتب نویسندگان جنوب یا اصفهان یا شمال اشتباه محض است . جریان معمولا ناپایدار است و دیر یاز زود دوره‌اش سر می‌آید . برای مثال جریان دادائیسم در فرانسه و وریسم در ایتالیا در اوایل قرن بیستم . پدیداری جریان به سادگی ممکن نیست . شرایط تاریخی و اجتماعی خصوصا فرهنگی باید این امر را بپذیرد . گسست تاریخی در اواخر دهه ۷۰ و اوایل دهه ۸۰ قرن بیستم ، پیدایش «جریان» را به صفر تقلیل داد . حالا زمانه‌ای نیست که جان فورد و هیچکاک و کازان و بعدها سام پکین پا در سینما و بیتل‌ها و پینک فلوید در موسیقی برای دوره‌ای جریان سازی کنند . بیاییم ادبیات داستانی کشور آمریکا را در نظر بگیریم : آیا نویسندگان شاخصی چون آن تیلر ، فیلپ راث ، آلیس مونرو ، تونی موریسون ، کورمک مک کارتی ، رابرت کوور و پل اُستر توانستند جریان سازی کنند ؟ ابدا ! این نویسندگان حتی در آثار خود هم تابع یک جریان نیستند ، مثلا همین راث در متن‌هایی چون «خشم» ، «ارباب انتقام» و «یکی مثل همه» یا آن تیلر در «مرگ مورگان» و «حفره‌ای تا آمریکا» به وضوح تابع یک جریان نیستند . در فرانسه چه ؟ آیا پاتریک مودویانو ، آندره مکین ، میلان کوندرا و میشل لبر توانسته‌اند جریان‌سازی کنند ؟ مطلقا ! حتی خانم رولینگ نویسنده کتاب‌های سرگم کننده هری پاتر نتوانست جریان‌سازی کند ، همان‌طور که هموطنانش دوریس لسنیگ و ایان مک اون و پل بیلی نتوانستند . پس چگونه می‌توان توقع داشت که در ایران با این مشکلات نویسندگان و نویسندگی ، جریان‌سازی شود .

فکر نمی‌کنید داستان‌های شهری یا آپارتمانی در این دهه پررنگ‌تر شده است ؟

به‌طور مطلق چنین نیست ، اما اگر هم تمام داستان‌های کوتاه ، بلند ، نوولت‌ها و رمان‌های یک دهه روی زندگی شهری متمرکز شود ، به خودی خود ضعف نیست . ضعف زمانی چهره نشان می‌دهد که مسائل روزمره و کنش‌های طبیعی و رویدادهای معمولی واقعی جای قرینه‌های داستانی را بگیرد . ضعف داستان‌های آپارتمانی ما اساسا اینجاست که بیشتر آنها روی اختلافات کلیشه خانواده‌ها متمرکز می‌شوند و شمار زیادی از آنها در حدیث نفس و رجعت‌های مکرر به گذشته خلاصه می‌شوند . داستان «مسخ» هم در یک آپارتمان می‌گذرد ، اما مکان درونی متن تمام جهان است و زمانی درونی‌اش نامحدود . عین همین امر در داستان «بازمانده روز» اثر ایشی گورو هم در یک خانه بزرگ اشرافی تکرار می‌شود . نکته دیگر این که جهان دارد به سمت کلانشهر شدن مناطق مسکونی سوق داده می‌شود . نقش روستا در همه کشورها روز به روز کمرنگ‌تر می‌شود ؛ هر چند هنوز هم می‌توان هزاران داستان کوتاه و رمان درباره زندگی روستایی خلق کرد - اما نه با رویکردهای زولا و بالزاک که در زمانه خود بسیار هم باارزش بودند ، بلکه با رویکرد مدرنیستی و تمرکز روی درون نگری . بیان و باورهای روستانشین‌ها که در ده‌ها متن تکرار شده است ، امروزه چیزی به خواننده نمی‌دهد – هر چند امروزه هم این باورها با رنگ و لعاب آمیخته با امکانات موبایل و شبکه‌های تلویزیونی جهانی به مردم القا می‌شوند .

مثلا قصه در سایه قرار نگرفته است در این دهه ؟

داستان باید قصه داشته باشد ؛ حتی اگر از نوع داستان – مقاله ، داستان - تاریخ،  داستان – خاطرات ، داستان – جغرافیا ، داستان - گزارش باشد . این را هم نظریه‌پردازان می‌گویند و هم تجریه ثابت کرده است . برای نمونه گوستاو لوکلزیو ، نویسنده فرانسوی و برنده نوبل در یکی از کارهایش به ماجرای سینما و فیلم می‌پردازد و در کاری دیگر به محیط زیست و جاهایی چون سرزمین آفریقا . اما هر دو نوع ، قصه خود را دارند . حتی آن نوشته‌هایی از بورخس که هژمونی روایت منحصرا در اختیار وجه «مقاله» بوده است ، با استقبال چندانی مواجه نشده است . زیرا خواننده ، اعم از فرهیخته یا غیرفرهیخته ، از داستان توقع قصه دارد . اشکال کار داستان‌های شهری یا آپارتمانی بی‌روح همین نداشتن قصه است که نویسنده می‌خواهد آن را در پس بازی‌های زبانی کلافه کننده و ارائه‌های ادبی و بازی با فرم پنهان کند . در نتیجه خواننده با متن ارتباط برقرار نمی‌کند .

مجلات و نشریه‌های ادبی داستانی در این دهه توانست آن فضایی را که در مجله‌های دهه‌های پیش بود و شما هم در خیلی از آنها حضور داشتید ، ادامه دهد ؟ آیا تفاوتی در مجلاتی که داستان در آنها جدی بوده است ، در این دهه یا دهه‌های پیش می‌بینید ؟

بله ، داستان‌های زیادی از نوقلم‌ها به چاپ رسید و نویسندگان میانسال و حتی سالمند هم از چاپ داستان خود در این مجله‌ها خودداری نکردند . تنها چیزی که به شکلی دردآلود به این مجله‌ها آسیب زد ، با عرض پوزش بده و بستان و داد و ستد‌های عده‌ای بود که شاید کتاب نوشته باشند ، اما نویسنده نیستند و بیشتر شیفته حاشیه‌های ادبیات هستند ؛ اموری مانند کسب اقتدار و شهرت و تجارت و محبوبیت ، حتی تا حد راه‌اندازی جایزه ادبی . با این همه ، شماری از نقد‌های مجلات از ارزشمندترین نقدهایی است که طی نیم قرن گذشته به چاپ رسید . البته در همین مقوله هم کشور ما همان ضعف‌هایی را داشت که در دیگر عرصه‌ها - مثلا در رشته‌های مختلف علوم و ورزشی و صنعتی . و ما نتوانستیم در حد کشورهایی ظاهر شویم که روزگاری جلوتر از آنها بودیم - مانند کره جنوبی و ترکیه و مالزی . به رغم همه کمبود ، در مجموع طی زمان مورد اشاره ، مجلات ادبی خوبی داشتیم . حتی بخش ادبی شمار زیادی از روزنامه‌ها جزو کارنامه درخشان آنها تلقی می‌شود .

خب یکی از مجله‌هایی که روی دکه‌ها می‌آید و خواننده‌های خاصی را هم در ادبیات داستانی برای خودش دست و پا کرده است ، «همشهری داستان» است . آن را دنبال کرده‌اید ؟

بله ، ضمن ارج نهادن به زحمات مسئولان این مجله باید بگویم که این مجله در حد و اندازه‌های مجله «ادبیات داستانی» دهه هفتاد حوزه هنری نیست ؛ همین طور در حد مجله‌های «عصر پنجشنبه» ، «کارنامه» ، «کلک» ، «گلستانه» و غیره . اکثر داستان‌های این مجله خنثی و آمفوتر هستند و شباهت‌های تکنیکی و معنایی زیادی دارند . مجله ظاهرا فقط آثاری را چاپ می‌کند که‌ اندیشه نویسنده در چارچوب خاصی باشد . من منظور شما را از دست و پا کردن خوانندگان خاص را درک نمی‌کنم ، چون ممکن است کتابی که از نظر بیشتر دوستداران ادبیات جدی مقبول نیست بارها تجدید چاپ شود یا برعکس . البته امیدوارم که نه تنها این مجله بلکه چند ده مجله دیگر چند میلیون خواننده برای خود دست پا کنند .

همشهری داستان را چه طور می‌بینید ؟ با آن ویژگی‌هایی که از جریان ادبی گفتید ، چه قدر توانسته است جریان ساز باشد ؟ آیا در تاریخ مجلات داستانی ما جایگاه خوبی پیدا می‌کند ؟ فکر نمی‌کنید دچار فانتزی شده است ؟

با تعریفی که از خصلت‌های «جریان» به دست دادم ، موضوع جریان سازی این مجله معنا و مفهومی‌ پیدا نمی‌کند . توجه داشته باشید که حتی مجلات نگین ، فردوسی ، جهان نو ، خوشه و بعدها همین مجلاتی که نام بردم ، نتوانستند جریان سازی کنند ، حال چگونه همشهری داستان می‌تواند چنین نقشی را ایفا کند ؟ همین حالا در آمریکا هم نیویورکر با هیات ادیتوریالی نام و نشان دار و قدمت ۸۷ ساله و مجله فرهنگی – ادبی آمریکایی آتلانتیک با عمر ۱۵۵ ساله و گردانندگانی شهیر نتوانسته‌اند جریان‌سازی کنند . به باور من شما کلمه فانتزی را جایگزین عام پسند یا عام‌گرایی کرده‌اید . بیشتر اهل قلم از جمله خود من بر این اعتقادیم که این مجله آغاز خوبی داشت و می‌توانست رو به اعتلا بگذارد ، اما متاسفانه خصلت ایدئولوژیک به خود گرفته است . در ادبیات این مقوله فقط برای جهان‌بینی سیاسی به کار نمی‌رود . وقتی نویسنده یا منتقدی روی موضوع خاصی بیش از حد معمول تاکید کند ، می‌گویند متنش خصلت ایدلوژیک پیدا کرده است .

در کجای ادبیات داستانی ما هنوز ضعف داریم ؟ مثلا آیا توانسته‌ایم به نویسندگانی دست یابیم که در ژانر بنویسند ؟ اساسا بعد از این همه سال ادبیات داستانی ما توانسته ژانر را تجربه کند؟

منظورتان چه ژانری است ؟ رمان یا داستان کوتاه ؟ ژانر گوتیک یا علمی‌ – تخیلی ؟ یا پلیسی و جنایی ؟ هر منظوری داشته باشید ، باید بگویم نویسندگان ایران در همه عرصه‌ها دارند کار می‌کنند . بله ، شمار زیادی از کار‌ها ضعیف است و مجموعه‌ای از کلیشه‌هاست ، اما کارهای خوب و خیلی خوب و عالی هم داشته ایم . همین دسته اخیر که به نظر خیلی‌ها از جمله خود من به زحمت ۲۰ درصد کل «دارندگان کتاب داستانی» می‌شوند ، اگر شهرت جهانی ندارند ، فقط و فقط به این دلیل است که آثارشان در زبان فارسی نوشته شده است و اگر بعضا در داخل کشور هم مطرح نشده‌اند ، برای این است که ادبیات داستانی جدی در حد و اندازه‌های لازم مطرح نشده است . باید فقط و فقط به همین ۲۰ درصد امیدوار بود که زندگی شان از نوشتن و خواندن جدا نیست و در حاشیه‌ها دیده نمی‌شوند .


برچسب‌ها: فتح‌الله بی‌نیاز, صادق هدايت, دانشگاه صنعتي شريف, احمد شاملو
نوشته شده در تاريخ سه شنبه چهاردهم مهر ۱۳۹۴ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک