|
عبدالحسین ابتهاج سمیعی (۱۳۰۹، رشت - ۱۳۷۹، نیویورک) پزشک، استاد دانشگاه و دولتمرد ایرانی بود.
او که فرزند میرزامهدیخان ابتهاج سمیعی و زهرا مژدهی-اکبر بود در رشت متولد شد و پس از طی تحصیلات ابتدایی و سیکل اول متوسطه در آن شهر در ۱۳۲۶ مستقیماً به دانشگاه استنفورد رفت و مدرک لیسانس پزشکی خود را دریافت کرد که در آن زمان نامعمول بود. او سپس فوق لیسانس خود را از دانشگاه کالیفرنیا، لس آنجلس، دکترای خود را از بیمارستان نیویورک و کالج پزشکی ویل کرنل، دانشگاه کرنل، نیویورک دریافت کرد. او تخصص بیماریهای داخلی را از دانشگاه هاروارد، مسچوستس دریافت کرد و در آن دانشگاه به تدریس پرداخت.
او در ۱۳۴۱ به ایران آمد و در دانشگاه شیراز به تدریس مشغول شد. دکتر سمیعی اولین نفرولوژیست فارغالتحصیل آمریکا بود که خدمات بزرگی را در مراقبت از بیماران کلیوی و دیالیزی ایران ارائه داد. چندی بعد بهمراه چند پزشک دیگر بیمارستان پارس تهران را بنیان گذاشت مدیریت آن را در ادواری بر عهده داشت او به استادی دانشگاه ملی ایران رسید و تا ۱۳۴۷ در این سمت بود.
او پایه گذار و رییس مرکز پزشکی شاهنشاهی بود.
در دولت حسنعلی منصور او دعوت جمشید آموزگار، وزیر بهداری را برای معاونت طرح و برنامه پذیرفت و بیمارستان فیروزگر را تأسیس کرد که هفت تخصص در آن تربیت میشد.
او از ۱۳۵۲ تا ۱۳۵۵ در کابینه امیرعباس هویدا وزیر علوم ایران بود. در این مدت او به تاسیس ۱۰ دانشگاه از جمله دانشگاه رازی، دانشگاه بلوچستان، دانشگاه گیلان با همکاری دانشگاههای آلمان و دانشگاه رضا شاه کبیر در مازندران پرداخت. او از مؤسسین بیمارستان پارس بود.
پس از انقلاب ایران وی به عنوان مدیر بخش داخلی بیمارستان نیویورک و استادی پزشکی بالینی در دانشکده پزشکی دانشگاه کرنل مشغول به کار شد و دو کتاب درسی تالیف کرد.
چند سند محرمانه از حکومت پهلوی درباره سمیعی سلامت نفس و سلامت کاری اورا نشان میدهد و شاید هم همین باعث شد که حکومت نتواند مدت زمان زیادی با او کار کند . نگاهی به مدارک می اندازیم :
15 نوامبر 1978 - 24/8/57
سميعي، عبدالحسين - 1
عبدالحسين سميعي وزير علوم و آموزش عالي
خيلي محرمانه
دكتر عبدالحسين سميعي يك دكتر آموزش ديده در ايالات متحده در 27 آوريل 1974، وزير علوم و آموزش عالي شد. به وي معمولاً به عنوان يك تكنوكرات لايق كه كارهاي شايسته يك كارگر را انجام مي دهد، نگريسته مي شود، او همان ميزاني از دقت كه در «تشخيص بيماري» در موارد پزشكي به كار مي برد را در سياست هم اعمال مي نمايد.
سميعي، 44 ساله، داراي مدرك فوق ليسانس از دانشگاه كاليفرنيا در لوس آنجلس و دكتراي پزشكي از كرنل است. او در دانشكده هاي كرنل و دانشكده پزشكي هاروارد تدريس نموده است. او همچنين به عنوان رئيس پزشكي مركز آموزشي و تحقيقات پزشكي فيروزگر، رئيس بخش پزشكي بيمارستان فيروزگر و معاون وزير بهداري در امور طرح و برنامه ها در وزارت بهداشت خدمت نموده است. در زماني كه وارد كابينه شد، او استاد پزشكي در دانشگاه ملي بود. سميعي اخيراً ساختمان يك مركز پزشكي را كه در نظر است يك كلينيك Mayo ايراني باشد افتتاح نمود و سميعي اميدوار است در رأس آن قرار گيرد. اين ممكن است نشانگر اين باشد كه او انتظار ندارد براي مدت خيلي زيادي وزير باقي بماند.
سميعي ملايم، سفسطه گر و خيلي آمريكايي زده است. او به اروپا، مصر ، حبشه و ايالات متحده سفر كرده است. او كتابهايي در طب نوشته است. در 1975، يكي از مجلات ايراني او را به عنوان «خوشپوش ترين فرد ايراني» انتخاب نمود. وزير انگليسي صحبت مي كند. او با شهلا خسروشاهي، رئيس دفتر سابق اتاق بازرگاني ايران، ازدواج نموده است.
9 مي 1975 - 19/3/54
سميعي، عبدالحسين - 2
تاريخ: 24 مارس 1977 - 4/1/56
محرمانه
از: سفارت آمريكا، تهران 64 - الف
به: وزارت امورخارجه، واشنگتن
موضوع: تغييرات در وزارت علوم و آموزش عالي
در 27 فوريه اعلام شد كه دكتر قاسم معتمدي، رئيس دانشگاه اصفهان، به عنوان وزير جديد علوم و آموزش عالي به شاه معرفي گرديده بود. در اين اعلاميه ذكري از وزير قبلي، دكتر عبدالحسين سميعي، نشد. يك منبع نزديك به اين قضيه توضيح داده است كه چه بر سر دكتر سميعي آمده است.
دكتر سميعي به طور ناگهاني و سريع از سمتش بركنار شد. منبع سفارت گفت كه سميعي در مجلس بود و از بودجه وزارتخانه خود براي سال جديد (كه از 21 مارس آغاز مي شود) دفاع مي كرد. وقتي توضيحاتش را براي آن روز تمام كرده بود عبدالمجيد مجيدي، سرپرست سازمان طرح و برنامه و بودجه، او را به كناري كشيد و با ماشين خود تا خانه برد و در راه به وي گفت كه از فردا نبايد در محل كار خود حاضر شود. روز بعد، آقاي پيتر هرمز (Peter Hermes)، يكي از معاونين وزير امورخارجه آلمان فدرال، در وزارت علوم و آموزش عالي حاضر شد تا قرارداد در مورد حمايت FRG از دانشگاه جديد گيلان را امضا نمايد. معتمدي با سرعت و نفس زنان وارد شد تا از طرف دولت ايران قرارداد را امضا نمايد.
براساس اظهار منبع، دليل سقوط سميعي بدين شرح است: سميعي چندي قبل به اين نتيجه رسيده بود كه يكي از مشكلات بحراني در آموزش هاي عالي ايران، فقدان اداره و مديريت متمركز است. به عنوان نشانه اي دال بر اين درهم ريختگي كنترل - و حتي بالاتر از آن، به عنوان واقعيتي در پس تمامي جنبه هاي نهفته در آنها - هيئت هاي متعدد خزانه داري موجود در هر دانشگاه بودند. سميعي اين نوع مديريت را نمي پسنديد، زيرا اين هيئت ها خيلي كم و بندرت به مشكلات دانشگاهي توجه داشتند و او نتيجه گرفته بود كه با انحلال آنها و ايجاد يك هيئت منحصر به فرد، يك مشكل كم خواهد شد. براين اساس، در سپتامبر سال گذشته، اين هيئت ها كنار گذاشته شدند، اقدامي كه در كيهان اينترنشنال، نشريه نيمه رسمي انگليسي زبان، چاپ شد. در آن زمان سفارت متوجه شد كه در واقع اين يك حركت منطقي اداري است و نبايستي آن را به عنوان فشار شوم كنترل دولتي بر دانشگاهها محسوب نمود.
قدم بعدي ايجاد يك هيئت خزانه داري كشوري بود، كه سميعي به آن اقدام نمود، بدين ترتيب كه پيشنهاد خود را به گونه اي مطرح نمود كه قبل از مطرح شدن در مجلس، توسط شوراي وزيران تصويب گردد. ولي وقتي اين موضوع در كابينه مطرح شد، با مخالفت روبرو گرديد، كه سميعي يا اين را حساب نكرده بود، يا اين كه نتوانست برآن غالب شود. لايحأ وي در مورد متمركز كردن كنترل در وزارت علوم، در زمينه هاي مالي اختياراتي به هيئت خزانه داري كشوري مي داد كه نقش دو وزارتخانه ديگر در دولت يعني وزارت اموراقتصادي و دارايي و سازمان برنامه و بودجه را تقليل مي داد. براساس وضعيت موجود، هردوي اين وزارتخانه ها نقش مهمي در اخذ تصميم راجع به ميزان بودجه اي كه به وزارت علوم و آموزش عالي اختصاص داده مي شود، و همچنين در اين تصميم گيري كه به هر دانشگاه چقدر بودجه تعلق مي گيرد، دارند.
در حقيقت هيئت هاي خزانه داري قبلي نقشي در اين امر داشتند - - بدين سبب از طريق آنها بود كه دانشگاهها از سازمان برنامه و بودجه و وزارت امور اقتصادي و دارايي بودجه خود را تأمين مي كردند. سميعي به طور كاملاً علني (در سمينار دانشگاه مدرن كه وزارتخانه او با ادارأ اطلاعات ايالات متحده (USIS) در ژوئيه 1976 تشكيل داده بودند)، اظهارداشت كه هيئت هاي قديمي فقط كارشان همين بوده است.
وزير اقتصاد و دارايي و سازمان برنامه و بودجه (كه براساس گفته منبع، زياد از سميعي خوشش نمي آيد) متفقاً به نخست وزير شكايت نمودند. زماني كه لايحأ جديد در يك نشست رسمي به كابينه ارائه شد، متوقف ماند، و نخست وزير تصميم گرفت كه تهيه كننده آن بايد برود. يك ضرب المثل فارسي وجود دارد كه مي گويد «اول چاه را بكن، بعد منار را بدزد». سميعي در كندن چاه غفلت كرده بود.
دو منبع ديگر در وزارتخانه اطلاع داده اند كه سميعي بيكار نخواهد بود: او حالا رئيس دانشگاه رضاشاه كبير، و مدير مركز پزشكي بين المللي كه قرار است در تهران ساخته شود، خواهد بود.
سه هفته پس از سقوط دكتر سميعي، معاون ارشد وي در وزارت علوم و آموزش عالي، دكتر محمدعلي طوسي، معاون وزير در امور پارلماني و اداري، به عنوان رئيس دانشگاه اصفهان، به شاه معرفي شد (شغلي كه دكتر معتمدي قبلاً به عهده داشت. ) ظاهراً طوسي از مخالفين هيئت هاي خزانه داري نبوده است، زيرا انتصاب وي به رياست دانشگاه اصفهان تقليل رتبه نيست. طوسي داراي دكتراي آموزشي از ايالات ميشيگان است، او بطور تحسين برانگيزي مؤثر، صادق و شخص كمك كننده اي براي CAOبوده كه مكرراً با آن تماس داشته است. او مأمور اصلي وزارتخانه براي سازماندهي سمينار موضوع گزارش تهران 1988 بوده است.
محتمل به نظر مي رسد كه معتمدي كاملاً آماده همكاري با ايالات متحده باشد، زيرا او نيز تحصيلكردأ امريكا است، و در ارتباطات USIS با دانشگاه اصفهان، صميمي و مثمرثمر بوده است. او احتمالاً روابط بهتري از سميعي، با رؤساي دانشگاهها خواهد داشت، زيرا وي خودش قبلاً رئيس دانشگاه بود، سميعي نبود، او با بيشتر رؤساي دانشگاه همسن است ( سميعي خيلي جوانتر است)، و محتمل است كه خيلي محتاطتر از سميعي حركت كند. او همچنين ممكن است متمايل باشد به امور با كج بيني كمتري از آنچه سميعي به آنها مي نگريست، بنگرد و در انجام تغييرات كندتر از سميعي اقدام نمايد.
ميكلاس
سميعي، عبدالحسين - 3
عبدالحسين سميعي مدير مركز پزشكي بين المللي - تهران ؛ رئيس دانشگاه رضاشاه كبير
عنوان خطاب: دكتر سميعي
عبدالحسين سميعي، مدير مركز پزشكي بين المللي تهران و رئيس دانشگاه رضاشاه كبير مي باشد كه هر دوي آنها در حال حاضر در مرحله طرح ريزي هستند. دانشگاه قرار است به صورت مدرسأ تربيت مدرس جهت پرورش هيئت علمي دانشگاه باشد و برنامه هايي در زمينأ بازرگاني، مديريت اداري، و تجارت بين المللي ارائه نمايد. زبان آموزش ها، انگليسي خواهد بود.
سميعي، عضو يك خانواده سرشناس، داراي فوق ليسانس از دانشگاه كاليفرنيا در لوس آنجلس و مدرك دكتراي پزشكي از دانشگاه كرنل است. او در كرنل و دانشكده هاي پزشكي هاروارد و دانشگاه ملي تهران، تدريس نموده است. او به عنوان رئيس پزشكي در مركز آموزش و تحقيقات پزشكي فيروزگر و به عنوان رئيس بخش پزشكي بيمارستان فيروزگر و معاون وزير در امور طرح و برنامه در وزارت بهداري خدمت نموده است. در 1969 او رئيس هيئت پزشكي سازمان بيمه هاي اجتماعي در وزارت كار و امور اجتماعي بود. او استاد پزشكي در دانشگاه ملي بود و در آوريل 1947 وزير علوم و آموزش عالي شد. او به عنوان وزير تا فوريه 1977 خدمت نمود.
سميعي 50 ساله است. او به اروپاي غربي، مصر ، اتيوپي و ايالات متحده مسافرت كرده است. او كتابهايي در پزشكي نوشته است. در فوريه 1977 يك مجله ايراني او را به عنوان «خوشپوش ترين فرد ايراني» انتخاب نمود. او به زبان انگليسي صحبت مي كند. سميعي با شهلا خسروشاهي، رئيس دفتر سابق اتاق بازرگاني صنايع و معادن ايران، ازدواج نموده است.
برچسبها: عبدالحسین ابتهاج سمیعی, ايرانيان مقيم آمريكا, اميرعباس هويدا, دانشگاه هاروارد