بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..
 

برش هجدهم - سیاوش ،نکته ها و ناگفته ها

از پدرتان وصیت نامه یا مکتوبی اینچنینی باقی مانده است؟

پدرم متأسفانه هیچ وصیت نامه مکتوبی از خود به یادگار نگذاشته و حتی موقعی که در اتریش برای عمل جراحی به بیمارستان می رفت در برابر اصرار مادرم برای نوشتن چند خط گفته بودم لازم نیست می روم و برمی گردم :

 از طرف دیگر پدرم در جای دیگری گفته بود من همه آنچه را که لازم است و باید بگویم پیش از این در "مهره سرخ "نوشته ام .

کتاب های سیاوش در ایران به چه طریقی منتشر شد ؟

خاله من در ایران ناشر است (انتشارات نادر) و آثار سیاوش با پیگیری او در ایران امکان انتشار پیدا کرد و او توانست مجموع آثار سیاوش را در قالب یک مجموعه منظم و نفیس و ماندگار منتشر کند.

پدرتان همیشه هواخواه یک فعال سیاسی بود و شعرهای سیاسی زیادی درباره بسیاری مبارزان سیاسی مثل ناظم حکمت،چگوارا، بابی ساندز و...سروده است . شما فکر می کنید تا چه حد سیاوش شعر خود را در خدمت باورهای سیاسی خود قرار داده بود ؟

خیلی زیاد . ما ایرانی ها متاسفانه یا خوشبختانه همه چیز را از دور می بینیم و مثلاً یه مدتی مد می شود و همه پابلو نرودا می خوانند .پابلو نرودا یک فعال سیاسی و عضو حزب کمونیست شیلی بود و نگاه مردم به شعرش بدون توجه به مرام و مسلک سیاسی اش صورت می گیرد اما در کشور ما همه چیز از فیلتر سیاسی می گذرد و یک شاعر نمی تواند آرمان گرا هم باشد اما من معتقدم همه چیز به خود شاعر بستگی دارد شاید اگر من جای پدرم  بودم اینگونه شعر نمی گفتم ولی خوب من هیچوقت جای او نیستم و او تصمیم گرفته بود که اینگونه شعر بگوید .در آن زمان و در دنیای دو قطبی شرق و غرب خیلی های دیگر همچون کسرایی از هنر شاعرانگی در جهت آرمان ها و دیدگاه های سیاسی خود استفاده کردند و سیاوش تنها نبود . خیلی ها از دور و نزدیک به پدرم گوشزد می کردند که برای مسائل روز شعر نگوید و به قول خودشان به  جای اینکه شاعر روزگار باشد ،شاعر ماندگار شود اما سیاوش در پاسخ به ایشان می گفت من ترجیح می دهم شاعر روزگار باشم و از این دریچه شاید روزی توانستم شاعر ماندگار هم بشوم که قرائن امروز نشان می دهد بیراه هم نگفته است.

چه گواهی برا این ادعای خود دارید ؟

  اقبال جوانان ایرانی به شعر پدرم در طول این چند سال اخیر بسیار زیاد شده است . جوانانی که کمتر از بیست و هشت سال سن دارند و با من از طریق شبکه های مجازی در ارتباط هستند . همچنین  استفاده از شعر او در موسیقی های مختلف تلفیقی و فیوژن را بارها و بارها شاهد بوده ام و کسانی مثل همایون شجریان که  در زمان پدرم سن کمی داشت و یا سالار عقیلی که هیچ وقت پدرم را ندیده از اشعار او برای خواندن استفاده می کنند . همه و همه این شواهد نشان می دهد که سیاوش و شعر او در ادبیات جایگاه خاص خودش را پیدا کرده است  و این برای من مهم است که این جوانانی که پدرم را ندیده اند و چیزی از بحث ها و جدل ها و کشمکش های مطرح شده نشنیده اند ،به شعر او علاقمند هستند .

به نظر خودتان سیاوش چگونه شاعری بود ؟

سیاوش کسرایی قطعاً شاعر زمان خوشی نیست و بیشتر شاعری رزمی است تا شاعر بزمی :

فصل‌ها فصل زمستان شد
صحنه گل‌گشت‌ها ‌گم شد نشستن در شبستان شد
در شبستان‌های خاموشی
می تراویداز گل اندیشه‌ها ‌عطرفراموشی
ترس بود و بال‌های مرگ
کس نمی‌جنبید چون بر شاخه برگ از برگ

خودش در شعر "پس از من شاعری آید .." آرزو می کند که روزی دنیا انقدر خوب و خوش شود که نیازی به شعرهای او نباشد . ذائقه مردم بنا به شرایط و دوران تاریخی  متفاوت می شود و زمانی شعرهای سهراب را ممی پسندند و زمانی دیگر شعرهای مشیری یا فروغ را .

من الان گاهی مواقع برخی از شعرهای پدرم را می خوانم و از خودم می پرسم پدرم زمان سرودن این شعر چه فکری می کرده که چنین شعری سروده اما خوب جای او نیستم و لابد این عکس العملی بوده که شاعر به اتفاق یا رویدادی در دوره خودش نشان داده است .خیلی از شاعرها هم بودند که به شرایط و اتفاقات معاصر توجهی نشان نمی دادند و برایشان مهم این بود که مثلاً درکنار حافظ قرار گیرند :

پس از من شاعری آید
که توفان را نمی‌خواهد
نمی‌جوید امیدی را درون یک صدف در قعر دریاها
نمی‌شوید به موج اشک
چشم آرزویش را

خیلی از منتقدان شعر کسرایی معتقدند که استعداد خود را به جای تمرکز بر شعر به خاطر پرداختن به آرمان ها و اندیشه های سیاسی هدر داده است . نظر شما در این مورد چیست ؟

باید دید که این هدر دادن چه مفهومی دارد از نظر این منتقدان . شاید هم هدر داده است استعدادش را و خوب دلش خواسته چون یک تصمیم شخصی بوده و به خودش مربوط می شده که از ذوق و هنر و استعدادش چکونه استفاده کند.

بعد از مرگ سیاوش کسرایی چند کتابش منتشر شد ؟

خیلی از کتاب های پیشین او بازنشر شدند . در دوران خاتمی امکان انتشار کارهای پدرم فراهم شد و ناشرین هم از انتشار کتاب های سیاوش استقبال می کردند و بدون اطلاع و هماهنگی چندین بار کتاب های سیاوش را منتشر کردند . بعدها خاله ام یک مجموعه کامل از آثار پدرم را منتشر کرد و بعد یک مجموعه دو زبانه فارسی و انگلیسی از سیاوش منتشر شد که توسط سارا خلیلی ترجمه  شده بود.

کارهای پدرتان به دیگر زبان ها هم ترجمه شده است ؟

همانطور که گفتم به انگلیسی و در سال های دورتر تعدادی از آنها به فرانسه ترجمه شده بود .

چیزهای پراکنده منتشر نشده از سیاوش کسرایی  باقی مانده است ؟

نوشته های پراکنده و شعرهایی باقی مانده که هنوز فرصت انتشارش را به خاطر گرفتاری های مکرر پیدا نکرده ایم . من سه سال از عمرم را برای اجرای نمایش مهره سرخ گذاشتم و به خاطر گرفتاری های متعدد باید فرصت مناسبی برای این کار فراهم شود.

ترجیح می دهید این نوشته های پراکنده باقی مانده از سیاوش کسرایی کجا منتشر شود ؟

ترجیح من و پدرم انتشار این کارها در ایران است .

سیاوش کسرایی خاطرات روزانه اش را می نوشت ؟

متأسفانه خیر . این کار را خیلی از ایرانی ها بر خلاف مردم دیگر کشورها مثل آمریکایی ها انجام نمی دهند. پدرم از اینگونه نوشته ها گریزان بود و حتی هیچ وقت یک وصیت نامه هم ننوشت .

یادنامه هایی که درباره سیاوش در طول این سال ها منتشر شده با اطلاع شما بوده یا خیر ؟

خیر اما برای من هم گاه گاهی از این یادنامه ها می فرستند.خیلی ها از من می خواهند که به برخی از نوشته های منتشر شده پاسخ بدهم اما من از پدرم یاد گرفته ام که سکوت هم خودش نوعی جواب است .

در عین اینکه همه این نوع نوشته ها و یادنامه ها بدون اطلاع خانواده سیاوش نوشته شده اما من از همه نویسندگانش تشکر کرده و می کنم چرا که معتقدم هیچ کسی بی عیب و نقص و قدیس نیست .

 خودتان در مورد کارهای پدرتان چیزی نوشته اید؟

من چند باری مطالبی را مفصل نوشته ام از جمله مطلبی که برای بی بی سی نوشتم. اما گاه گاهی هم خاطراتی را که از پدرم دارم در فیس بوک با دیگران قسمت می کنم و پیغام های خصوصی زیادی هم دریافت می کنم که نشان از استقبال مردم دارد و خیلی وقت ها نیز این خاطرات را دیگران نیز به اشتراک می گذارند . در فیسبوک نیز هر کسی را که خاطره ای از پدرم به هر نحوی دارد تشویق می کنم که خاطره اش را مکتوب کند و با دیگران قسمت کند.

همچنین من مدتی است که در حال نوشتن کتابی درباره خاطرات پدرم هستم اما به خاطر گرفتاری هایی که دارم این کار خیلی کند پیش می رود . نوشته هایم هنوز انسجام کاملی ندارد و به شیوه رج زنی جلو می روم و باید در ادامه آنها را منظم کنم. دوست دارم اگر فرصت و تمرکز کافی داشته باشم روی این کار بیشتر وقت بگذارم . 

 برای سیاوش وب سایت رسمی راه اندازی کرده اید ؟

بله وب سایت http://www.kasrai.com را با کمک برادرم راه اندازی کردیم .همچنین  دو صفحه فیس بوک نیز برای سیاوش کسرایی راه اندازی کرده ایم که یکی از این صفحات توسط فن ها و طرفداران پدرم اداره می شود و ما نیز به آنها کمک می کنیم .

 تا به حال برای راه اندازی یک بنیاد فرهنگی به نام پدرتان تلاشی کرده اید؟

خیر این کار را نکرده ایم . من مدت ها کارم راه اندازی سازمان ها بود و به همین خاطر معتقدم باید اصول و اسلوب حرفه ای در این مورد رعایت شود و کاری اثر گذار انجام دهیم و گمان می کنم شرایط برای این کار هنوز مهیا نیست .

 چرا شما بین فرزندان سیاوش کسرایی خودتان را وامدار جمع آوری کارهای سیاوش کردید؟

ما همه به هم کمک می کنیم اما من خیلی به پدرم نزدیک بودم و در ضمن به این کار علاقه داشتم و همیشه دوست داشتم با مردم ارتباط برقرار کنم و از این جهت به قول مادرم خیلی شبیه سیاوش هستم.بقیه اعضای خانواده هم به من کمک می کنند و ما خیلی به هم نزدیک هستیم و همه دوست دارند که این کار انجام شود و بتوانیم آثار باقی مانده از پدرم را سر و سامان دهیم و به دست مخاطبان خودش برسانیم.

خوشبختانه اعضای خانواده مرا برای این کار قبول دارند و در این راه به من کمک می کنند و مشوق من نیز هستند .

به عنوان دختر سیاوش کسرایی از سرنوشت و تقدیری که برای خانواده شما رقم خورده راضی هستید ؟

از این تقدیر گله ای ندارم و از پدر و مادرم بابت عشقی که به ما دادند و چیزهایی که از آنها یاد گرفتیم خیلی متشکرم .پدر و مادرم ما عشق و دوستی و پیوند را یاد دادند در برابر این همه خوبی ،سختی ها و دشواری ها ارزشش را داشت . زندگی زیر سایه سیاوش کسرایی خیلی سخت است و مسئولیت زیادی را بر دوش من گذاشته است. من در نوجوانی و جوانی شعر می گفتم اما پدرم توصیه می کرد هیچوقت نه شعر مرا حفظ کن و نه شعر بگو چون اگر شعرت خوب باشد می گویند پدرت برایت گفته و اگر ضعیف باشد انتقاد می کنند که نگاه کن دختر سیاوش کسرایی چه شعری گفته و بنابراین زندگی در زیر سایه چنین اسمی اینگونه دشواری ها را هم داشت .

پدرم و مادرم هیچ وقت در مورد انتخاب رشته تحصیلی و مسیر زندگی به ما فشار نیاوردند و به تصمیم فرزندانشان احترام می گذاشتند و همین موضوع به ما این قدرت را داد که در کار و زندگی بتوانیم تجارب مختلفی را در کار و زندگی حرفه ای انجام دهیم، از هر کار و تجربه ای لذت ببریم و از هیچ کاری نترسیم.

منبع http://www.google.com/imgres?imgurl=http://images.persianblog.ir/23924_WrWTH0JU.jpg&imgrefurl=http://talkhzibast.persianblog.ir/tag/%25D8%25B3%25DB%258C%25D8%25A7%25D9%2588%25D8%25B4_%25DA%25A9%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25A7%25DB%258C%25DB%258C&usg=__i9hfP01yz7R_i-xA2z0EHpmQaGE=&h=279&w=218&sz=18&hl=en&start=14&zoom=1&tbnid=h2JOJuXkX_hyWM:&tbnh=114&tbnw=89&ei=1UFvUtvnN8SOtAbhrIGgCQ&prev=/search%3Fq%3D%25D8%25B3%25DB%258C%25D8%25A7%25D9%2588%25D8%25B4%2B%25DA%25A9%25D8%25B3%25D8%25B1%25D8%25A7%25DB%258C%25DB%258C%26sa%3DX%26hl%3Den%26gbv%3D2%26tbm%3Disch%26prmd%3Divns&itbs=1&sa=X&ved=0CEYQrQMwDQ


برچسب‌ها: سياوش كسرايي, آرش کمانگیر, سالار عقیلی, فریدون مشیری
نوشته شده در تاريخ سه شنبه هفتم آبان ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک