تاجالدین ابراهیم کردی سنجانی معروف به شیخ زاهد گیلانی (۶۱۵-۷۰۰ / ۱۲۱۸ - ۱۳۰۱) از صوفیان بزرگ ایران بود. تبار او به شهر سنجان در خراسان میرسید.پدراوروشن امیربابل بن شیخ بندارکردی سنجانی بودواین خاندان تاهفت جدشیخ وشیخ زاده بودنده اند وجدهفتم ایشان مریدبن الاشیخ نام داشت.روشن امیرپدرشیخ زاهد ازده بهرالاله که ازدههای کوهستان گیلان بودزنی گرفت وتاج الدین ابراهیم درسیاورود ازاین مادرزائیده شد.
روشن امیرظاهرا درسیاورودمسکن داشته ودرهمانجا ازدنیا رفته است.شیخ زاهددرطفولیت وهنگامی که هنوز به مکتب می رفته است به خدمت سیدجمال الدین درمقام بوته سردرده مالاوان رسیده ومریداوگشته است وآغاز زهدوی ازهمان اوان کودکی بوده است.اوقات او به زراعت می گذشته وزمین برنجزاری داشته است.اقامت اودرگیلان بیشتردرسیاورود بود وگاهی نیزدرهلیه کران ازبلوک خانبلی اقامت می کرده است که ازیک طرف به سفیدرود وازطرف دیگر به دریای خزرنزدیک بوده است وازاقامتگاه وی تالب دریا نزدیک نیم فرسنگ مسافت مسافت بوده است وبه همین جهت گاهی به لب دریا می نشسته است
طریقت او از طریق سلسله مراتب رهبران صوفیگری که شامل افرادی چون ابونجیب سهروردی و حسن بصری بود به امام علی ( ع ) و حضرت محمد مصطفي ( ص )میرسید. شیخ صفیالدین اردبیلی (۷۳۵ - ۶۵۰ / ۱۳۳۴ - ۱۲۵۲) نیای بنیانگذاران دودمان صفوی مدت ۲۵ سال در نزد شیخ زاهد گیلانی گذرانید و دختر او را به زنی گرفت. شیخ زاهد، شیخ صفی را به خلافت و جانشینی خود در طریقت برگزید. پس از مرگ شیخ زاهد، و به روایتی در همان دوران زندگی وی، صفیالدین به اردبیل باز میگردد و طریقتی به نام صفویه در همان جا بنیان میگذارد.
تبار حزین لاهیجی، از سرایندگان اواخر صفوی نیز با فاصله ۱۶ نسل به شیخ زاهد گیلانی میرسید.
میرزا احمد حکیم تنکابنی پزشک فتحعلیشاه قاجار نیز نسب به شیخ زاهد گیلانی میرسانده. شمایل او، بقولی، در یکی از تالارهای کاخ گلستان آویزان است .
مقبره شیخ زاهد گیلانی (مربوط به سده هشتم هجری) واقع در جاده لاهیجان به لنگرود و در ۳ کیلومتری لاهیجان در روستایی به نام شیخانبر واقع شدهاست.
از نویسندگان نامدار ایران، سعید نفیسی، کتابی درباره وی نوشته به نام «شیخ زاهد گیلانی».
شیخ زاهد دراواخرعمرنابینا شده بودوصفی الدین راجانشین خودقرارداد.طبق نوشته صفوه الصفا،شیخ زاهد درماه رجب سال ۷۰۰ ه . ق درسن ۸۵ سالگی رحلت نمود.
بقعه شیخانور یا شیخ زاهد گیلانی مربوط به اواخر سده ۹ ه. ق. است و در شهرستان لاهیجان، روستای شیخانور واقع شده و این اثر در تاریخ ۵ دی ۱۳۴۷ با شمارهٔ ثبت ۸۲۴ بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
بقعه شیخ زاهد گیلانی بنایی در روستای شیخانور در ۳ کیلومتری لاهیجان در استان گیلان است که بنا بر برخی منابع آن را مدفن شیخ تاجالدین ابراهیم ملقب به شیخ زاهد گیلانی از عرفا و دراویش بزرگ و از استادان شیخ صفیالدین اردبیلی دانسته اند. این بنا دارای یک گنبد هشت ترک فیروزهای بوده و در میان مزارع برنج و چای و جنگل احاطه شده است و از مقاصد گردشگری استان گیلان است.
تاریخچه بنا
وفات شیخ زاهد در سال ۷۰۰قمری بود و او را در درحوالی سیاهورود در ناحیه غربی گیلان دفن کردند. بنابر برخی روایات بعدها در سال ۸۹۲قمری سلطان حیدر صفوی به سبب خوابی که دیده بود، با معماران و نجاران خود که از شهر شیروان با کشتی به گیلان منتقل کرده بود این بنا را ساخت و جسد شیخ را به آن جا منتقل کرد.
بنای بقعه دارای دو اتاق مربع و مستطیل شکل در کنار است. در سمت شمال، ایوان طویلی با هفت فیلپا قرار دارد. در شرق حرم، ایوانی با شش فیلپا و در حاشیه و قسمت جنوبی همین اتاق نیز ایوان دیگری با شش فیلپا دیده میشود. ازاره دیوارهای ایوانها تا ارتفاع ۱۱۵سانتی متر با کاشی کاری هفت رنگ عصر قاجار تزیین شده است و طاقچههایی با طاق جناقی در قسمتهای مختلف ایوان به چشم میخورد. بنا دارای گنبد هرمی و هشت ترک است که شیب تند آن به دلیل عبور سریع آب باران ساخته شده است. سطح حره را با کاشی کاری زرد و آبی، سفید و سیاه، با نقوش سنتی و گل دار پوشاندهاند. اطراف گنبد و دیگر نقاط بنا را با سفال پوشش دادهاند.
این بنا متعلق به قرن نهم قمری بوده و دارای شماره ثبت ملی ۸۲۴ از سازمان میراث فرهنگی و گردشگری کشور است.
سید مهدی باشکیجانی
در این بقعه و در جوار مزار شیخ زاهد گیلانی مزاری دیگری است که طبق کتیبه موجود متعلق به سید رضی بن سید مهدی الحسینی باشکیجانی است که در ۸۳۵ هجری درگذشته و در این مکان به خاک سپرده شده است.
مدفن واقعی شیخ زاهد
از آنجا که در این بقعه هیچ کتیبه ای مبنی بر تایید دفن شیخ زاهد گیلانی در این مکان ندارد و همچنین بنابر برخی منابع تاریخی، برخی از محققین در مورد اینکه این بنا مدفن واقعی شیخ زاهد گیلانی باشد شک دارند و مدفن واقعی او را در مکان اولیه یعنی روستای سیاهورود دانسته اند
سلسله ارشاد شیخ زاهد گیلانی بدین قراراست:
۱ - شیخ تاج الدین ابراهیم زاهدگیلانی
۲ - سید جمال الدین
۳ - شیخ شهاب الدین تبریزی
۴ - رکن الدین سجاسی
۵ - قطب الدین ابوبکرابهری
۶ - شیخ ابومجیب سهروردی
۷ - قاضی وجیه الدین(عموی ابونجیب سهروردی)
۸ - محمد بکری(پدرقاضی وجیه الدین)
۹ - احمد اسود دینوری
۱۰ - ممشاه دینوری
۱۱ - ابوالقاسم جنید بن محمد بغدادی
۱۲ - سری بن مغلس سقطی
۱۳ - ابومحفوظ معروف به کرخی
۱۴ - حبیب عجمی
۱۵ - ابوالحسن علی ابن ابیطالب(ع)
خاستگاه نیاکان شیخ زاهد و محل کنونی آرامگاه او
دکتر عباسقلی غفاري فرد : 10 / 8 / 90
چکیده :شیخ زاهد گیلانی مرشد شیخ صفی الدین اردبیلی است. نه نیاکان شیخ زاهد ونه نیاکان شیخ صفی الدین، هیچ کدام از گیلان و اردبیل برنخاسته اند، بلکه خاستگاه نیاکان هر دوی آنها ، سنجان بوده و نسب این مرشد و مرید به کردان می رسد. خاستگاه شخص شیخ زاهد هم در میان تالش ها بوده و چون تالش را همواره بخشی از گیلان دانسته اند، از این روي، او به گیلانی شهرت یافته و ظاهراً این پسوند گیلانی بعدها به آخر اسم شیخ زاهد افزوده شده است. نگارنده که نزدیک به سی سال درباره پیوستگی شیخ صفی الدین به شیخ زاهد و گرایش تالش ها به صفویه و محل زندگی و آرامگاه کنونی شیخ زاهد، سرگشته بود و راه به جایی نمی برد، سرانجام در پی پژوهش هاي کتابخانه اي و میدانی به نتایجی دست یافت که می تواند روشنگر برخی از نکات تاریک تاریخ شیخ زاهد و صفویه باشد. این مقاله می کوشد به پرسش هاي بالا، تا حد امکان پاسخ هاي روشنی بدهد.
مقدمه: شیخ زاهد گیلانی مرشد شیخ صفی الدین اردبیلی بنیانگذار طریقت اردبیل است.درباره زندگانی شیخ زاهد در منابع تاریخی چیزي به نظر نگارنده نرسیده است و ظاهراً کتاب صفوه الصفا تنها کتابی است که به طور گسترده از شیخ زاهد و کرامات و نیاکان و محل زندگی او سخن به میان آورده است. از آن جا که بخش بزرگی از ارجاعات این مقاله و اساس پژوهش حاضر به همان کتاب بر می گردد، بررسی کوتاهی درباره آن ضروري به نظر می رسد.
کتاب صفوه الصفا فی مناقب اولیاء و معارج الاصفیاء تألیف درویش توکلی بن اسماعیل بن حاجی الاردبیلی مشهور به ابن بزّاز است. این مؤلف، خود مرید شیخ صفی الدین اردبیلی و پسر و جانشین او، شیخ صدرالدین بوده و 24 سال پس از فوت شیخ صفی الدین، یعنی در 759 هجري قمري کتاب مذکور را نوشته است. بدیهی است در این کتاب که 148 سال قمري پیش از تشکیل سلسلۀ پادشاهی صفویه به رشته تحریر درآمده، نسب نامه شیخ صفی الدین و مذهب او به روشنی تمام مورد بررسی قرار گرفته و از سیادت خاندان صفوي و مذهب تشیع آنها هیچ سخنی به میان نیامده است. پس از تأسیس 930 ه.ق) پیوند دادن – پادشاهی صفویه و به ویژه در روزگار شاه تهماسب اول ( 984 صفویه به خاندان امامت و کسب لقب سیادت و نفی مذهب سنی شیخ صفی الدین ضرورت یافته و به همین دلیل، شاه تهماسب، ابوالفتح حسینی کرگانی ( 1) را مأمور تصحیح و به عبارت روشن تر، تحریف کتاب صفوه الصفا کرده است. با وجود تلاش هاي صفویه براي نابودي نسخ قدیمی صفوه الصفا و جایگزینی نسخ تحریف شده به جاي آن، برخی از نسخ قدیمی ازدستبرد آنها در امان مانده و به دست ما رسیده است. از جمله این نسخ قدیمی می توان به نسخه لیدن و نسخه ایا صوفیه اشاره کرد. منبع مورد استفاده نگارنده در این مقاله، همان نسخه لیدن است. از آنجا که بحث بیشتر درباره کتاب صفوه الصفا در این مقاله مقدور نیست، خوانندگان محترم می توانند براي آگاه بیشتر درباره کیش شیخ صفی الدین به کتاب تاریخ ایران از ساسانیان تا افشاریه 2 تألیف نگارنده مراجعه کنند.
خاستگاه نیاکان شیخ زاهد در صفوه الصفا، نسب نامه شیخ زاهد چنین آمده است: شیخ تاج الدین ابراهیم بن روشن امیر بابل بن شیخ بندار 3 الکُردي السنجانی 4. مؤلف صفوه الصفا. نسب نامه شیخ صفی الدین را نیز این چنین ضبط کرده است : شیخ صفی الدین ابوالفتح اسحق بن الشیخ امین الدین جبرئیل ابن الصالح قطب الدین ابوبکر صلاح الدین رشید بن محمد الحافظ . لکام الله ابن عواض بن پیروز الکُردي السنجانی 5 چنان که ملاحظه می شود خاستگاه نیاکان مرشد و مرید هر دو از یک سرزمین است.
پیروز الکردي » این وحدت خاستگاه، ما را به نتایج مهمی می رساند. نخست آن که شیخ بندار الکُردي » جد شیخ صفی الدین و معروف به فیروزشاه زرین کلاه، با « السنجانی نزدیک بوده و هر دو نسب کردي داشته اند. فیروز شاه زرین کلاه فردي بسیار « السنجانی ثروتمند و صاحب چهار پایان بی شمار و خدم و حشم بود. او در جستجوي چراگاهی حاصلخیز 6 به کنار جنگل گیلان آمد و در ناحیه اي موسوم به رنگین 7 اقامت کرد و در همان جا درگذشت. 8 این ثروت و مکنت فیروزشاه زرین کلاه و اقامت او در میان تالش ها 9
موجب شهرت وي و گرایش شدید تالش ها به سوي او شد. به احتمال بسیار، یکی از نیاکان شیخ زاهد هم با فیروزشاه زرین کلاه از سنجان به میان تالش ها آمده و در آنجا اقامت کرده و شیخ زاهد در میان تالش ها نشو و نما یافته است و اگر این گفته را بپذیریم، نیاکان شیخ زاهد در خدمت نیاکان شیخ صفی الدین بوده اند.
در این جا می توان به علت گرایش تالش ها به صفویه و علاقه آنها به پادشاهان این سلسله پی برد. پیروان صفویه نه در میان مردم ایران، بلکه بیشتر از سرزمین آناتولی بودند و از مردم بومی ایران تنها تالش ها به آنها گرویده بودند. دلیل این امر روشن است. مردم آناتولی و به ویژه پیرامون سنجان یا سنجار از زمان فیروز شاه زرین کلاه به عنوان فردي با نفوذ و قدرت و صاحب مکنت و ثروت به او وابسته بوده و رابطه خود را با فیروزشاه پس از مهاجرت او به سوي مغان و گیلان همچنان حفظ کردند و این رابطه را با فرزندان او هم تداوم بخشیدند، به ویژه هنگامی که شیخ صفی الدین طریقت اردبیل را بنیان گذاشت ، آنها مرشدي از نوادگان فرد مورد علاقه خود یعنی فیروزشاه زرین کلاه را در مقامی رفیع یافتند و او را پرآوازه تر ساختند. در این سوي تالش ها نیز به سبب اقامت شیخ زاهد در میان آنها و داشتن ارادت به این شیخ، پس از فوت او، از جانشینش شیخ صفی الدین پیروي کردند و در حلقه مریدان او درآمدند و این علاقه به صفویه تا تأسیس سلسله پادشاهی و پس از آن نیز همچنان تداوم یافت.
در واقع فیروزشاه زرین کلاه حلقۀ اتصال قبایل آناتولی و تالش ها و موجب وابستگی آن ها به خاندان صفوي است. به گمان نگارنده، نیاکان شیخ زاهد در خدمت نیاکان شیخ صفی الدین بوده اند. و همراه او به میان تالش ها آمده اند و خود را به نوعی وابسته به فیروز شاه زرین کلاه می دانسته اند. شگفت اور نیست که شیخ زاهد با وجود داشتن پسرانی از جمله شیخ جمال الدین و شیخ شمس الدین، شیخ صفی الدین را به جانشینی خود برگزید و حتی دختر خود بی بی فاطمه را به عقد ازدواج او درآورد. به باور نگارنده شیخ زاهد از جایگاه خاندان شیخ صفی الدین و جد او فیروزشاه زرین کلاه کاملاً آگاهی داشته و با سپردن سجاده ارشاد به شیخ صفی الدین، می خواسته به مقام فیروز شاه زرین کلاه که نیاکانش نیز ظاهراً در خدمت او بوده اند، ارج نهاده باشد. از گفته هاي بالا می توان نتیجه گرفت که شیخ زاهد نسب کُردي داشته و نیاکان او در سنجان به سر می برده اند. پس از مهاجرت نیاکانش به سوي گیلان، نیاکان او در سرزمین تالش سکونت کرده اند و شیخ زاهد به عنوان یک فرد تالشی در میان تالش ها رشد کرده و زبان و فرهنگ آنها را فرا گرفته و چون به مقام شیخی و مرشدي رسیده، مورد علاقه تالش ها قرار گرفته 10 و آرامگاه او پس از وفاتش به زیارتگاه تالش ها تبدیل شده، چنان که امروز هم، تالش ها آرامگاه او را زیارت می کنند.
محل زندگی و آرامگاه شیخ زاهد
مقدمتاً باید بگویم چون نام شیخ زاهد را همواره با پسوند گیلانی شنیده و خوانده بودم و در لاهیجان نیز مقبره اي را به او نسبت می دادند، هرگز به فکرم خطور نمی کرد که شیخ زاهد درتالش و در خارج از بیه پس فوت کرده باشد. در روزگار صفویه بخشی از گیلان را به مرکزیت لاهیجان، بیه پیش و بخشی از آن را به مرکزیت فومن، بیه پس می گفتند. 11 نزدیک به بیست و پنج سال پیش به کتاب صفوه الصفا دست یافتم و پنج سال پس از آن مقرر شد با همکاري یکی از دوستان و زیر نظر یکی از اساتید محترم، این کتاب را تصحیح کنیم. بنابراین، درباره کتاب مذکور کار کردم و تصحیح آن نیز به پایان رسید اما به دلایلی به چاپ آن اقدام نشد. در خلال تصحیح بود که با مطالبی تازه درباره شیخ زاهد و شیخ صفی الدین آشنا شدم و نام هاي کاملاً جدیدي درباره محل زندگی و آرامگاه شیخ زاهد در آن کتاب یافتم. اما تقسیمات مرزي میان ایران و اتحاد جماهیر شوروي سابق و بعداً جمهوري آذربایجان و عدم آگاهی من از بخش شمالی تالش موجب می شد، در ایران و در بخش تالش و آستاراي متعلق به این کشور به جستجوي آن نام هاي تازه بگردم و گمان می بردم گیلان از همان آستارا که نیمی از آن در خاك جمهوري آذربایجان است آغاز می شود و هرگز فکرم از آستارا به آن طرف تر نمی رفت.
با پژوهش هاي بیشتر و اندیشه شبانه روزي درباره موضوع مورد نظر به این نتیجه رسیدم که شیخ زاهد نمی توانسته دورتر از آستارا و تالش (به مرکزیت هشتپر که اکنون همان تالش نامیده می شود) زندگی کرده باشد و آرامگاه او هم مطمئناً در جایی غیر از لاهیجان قراردارد. نتایج این پژوهش ها را در کتاب تاریخ ایران از ساسانیان تا افشاریه در بحث آرامگاه شیخ زاهد به چاپ رسانیدم. با بحث و بررسی هاي بیشتر و مطالعه دقیق تر منابع، به نتایج تازه تري دست یافتم و در برخی از منابع دیدم که به صراحت نوشته شده شیخ زاهد در آستارا دفن شده. از جمله این منابع یکی روضه الصفویه بود که در آنجا . می گوید، شیخ صفی الدین، شیخ زاهد را در جاي مناسبی در آستارا دفن کرد 12 پس از آن به بررسی درباره آستارا پرداختم اما به دلیل عدم دسترسی به منابع و عدم آگاهی در بخش آستاراي ایران به دنبال نام هاي مکتوب در صفوه الصفا می گشتم. براي توضیح بیشتر، ابتدا باید به کوتاهی، روایت فوت شیخ زاهد و محل زندگی او و محل دفن او توسط شیخ صفی الدین را بازگو کنم. روایت صفوه الصفا درباره محل زندگی و آرامگاه شیخ زاهد صفوه الصفا به سال تولد شیخ زاهد اشاره نمی کند اما می گوید که او در دیه سیاورود به دنیا آمده است. در اینجا روایت صفوه الصفا را عیناً نقل می کنم، با این توضیح که در آرامگاه کنونی شیخ زاهد (که از آن بحث خواهد شد) تصویري از او بر روي دیوار است و در روي آن تصویر، تولد اورا 1215 میلادي و سال وفاتش را 1300 میلادي نوشته اند. سال فوت او به هجري قمري، ماه رجب 700 ذکر شده است. 13 از آنجا که شیخ زاهد سی و پنج سال از شیخ صفی الدین بزرگتر بوده، سال تولد او به هجري قمري بایستی 615 بوده باشد؛ چه شیخ صفی الدین در 650 به دنیا آمده بود. 14 به هر حال در صفوه الصفا می نویسد : پدر شیخ زاهد در دیه بهرالاَلَه دیهی از دیه هاي کوهستان گیلان مستورة درقید » نکاح آورد و ازو تاج المله و الدین ابرهیم قدس الله روحه در دیه سیاورود گیلان در وجود 15«. آمد در جاي دیگر درباره محل زندگی شیخ زاهد می نویسد:
خانبلی 16 ... از نواحی گیلان ناحیتی است و در خانبلی دیهی است هلیه کران. .. و » شیخ زاهد را قدس الله سرّه دو عیال بود یکی در سیاورود بر لب دریا... و یکی در هلیه 17 شیخ زاهد را قدس الله سرّه دو خانه و عیال بود یکی به هیله کران و یکی «... کران سیاورود و ... شیخ زاهد را نظر به آن خانه بیشتر بود که در هلیه کران بود. 18 درباره بیماري و مرگ شیخ زاهد و محل دفن او در صفوه الصفا نوشته است :شیخ صدرالدین ادام الله برکته روایت کرد که چون اواخر حال شیخ زاهد قدس الله » روحه العزیز بود مردم را اختلاف و مناقشه برخواست که مرقد مبارك شیخ کجا باشد.
جماعت گشتاسفی می خواست که در گشتاسفی باشد و شیخ زاده جمال الدین... می خواست که به جوماق آباد باشد در موقان و دشتاوند 20 و شیخ زاهد قدس الله روحه می خواست که در سیاورود گیلان باشد... پس به سرّ با شیخ صفی الدین گفت، تو چه می گویی و مصلحت کجا باشد. شیخ صفی الدین گفت چون دانستم که خاطر مبارك شیخ مایل به گیلان است گفتم شیخ، گیلان مقام و مسکن است وجاي خوش. شیخ زاهد قدس الله روحه العزیز فرمود که من نیز همان می خواهم... شیخ زاهد را برداشتند تا به سیاورود آوردند. چون بدان 21«... مقام رسید که اکنون حضیرة متبرکه شیخ است بنابراین از نوشته صفوه الصفا بر می آید که شیخ زاهد در سیاورود به خاك سپرده شده و آرامگاه او باید در سیاورود باشد. بیشتر منابع دورة صفویه محل آرامگاه او را در همان سیاورود ضبط کرده اند، اما در کتاب جواهر نامه لنکران، محل دفن شیخ زاهد، روستایی هلیه کران نوشته شده است. 22 به گفتۀ آقاي سیدامیر، متولی آرامگاه: شیخ حیدر براي آن که آب در مزار شیخ زاهد نریزد، بقایاي جسد شیخ زاهد را از سیاورود به هلیه کران آورده و در آنجا به خاك سپرده است.
چنان که گذشت، من این نام ها را در کتاب صفوه الصفا می خواندم و راه به جایی نمی بردم. پس از آن که با بررسی بیشتر متوجه شدم که بخشی از تالش با عنوان تالش شمالی در جمهوري آذربایجان قراردارد تصمیم گرفتم به آن منطقه سفر کنم. روز 3 سپتامبر 2008 در لنکران واقع در جمهوري آذربایجان، به / چهارشنبه 13 شهریور 1387 تحقیق دربارة آرامگاه شیخ زاهد پرداختم. مردم عادي چیزي درباره آن نمی دانستند. به (Ruslan Hemidov) دانشگاه دولتی لنکران رفتم و در آنجا آقاي روسلان حمیداُف گفتند که آرامگاه شیخ زاهد در روستاي شیخه کران واقع است. به روستاي شیخه کران رفتم. معلوم شد که شیخه کران همان روستاي هلیه کران است. این روستا در میانه راه آستارا به لنکران قراردارد و حدود سی کیلومتر از آستارا و حدود 12 کیلومتر از لنکران فاصله دارد. در روستاي شیخه کران گورستانی در پشت دیواري آجري و نرده هاي آهنین قراردارد و ورود و خروج به آنجا از طریق یک دروازه انجام می گیرد. آرامگاه شیخ زاهد درست در انتهاي گورستان واقع شده و به آن در اصطلاح محلی، اجاق می گویند. مردم براي زیارت به این اجاق می آیند. بناي کنونی آرامگاه در 1991 میلادي و پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروي، به همت مردم روستاي شیخه کران ساخته شده است. این آرامگاه شاید در مساحتی به طول و عرض ده یا دوازده متر مربع ساخته شده و داراي دو بخش است. بخش نخست در ورودي و دهلیز بنا را تشکیل می دهد و بخش دوم، قبر شیخ زاهد را در برگرفته که در وسط آن ضریحی از چوپ به صورت مشبک و با شیشه هاي کاملاً معمولی و بدون هیچ نوشته یا تزیینی به چشم می خورد. روي آرامگاه دو طبقه از سنگ به صورت مکعب، یکی در زیر و بزرگتر و یکی در بالا و کوچکتر و به صورت پلکانی کار گذاشته اند و حتی یک کلمه در روي آنها ننوشته اند. در سه طرف این بنا، سه پنجره با شیشه هاي رنگی زیبا کار گذاشته اند و بنا گنبدي از زیبا شیروانی دارد. دیوارهاي بنا و داخل گنبد به زیبایی تزیین شده و مانند گچ بري به نظر می رسد.
متولی آرامگاه شخصی است به نام سید امیر پسر سید میرعبدالله که مدتی با او به گفتگو پرداختم. نامبرده می گفت که پدر در پدر متولی این آرامگاه بوده اند و پدر او در دوران حکومت کمونیست ها به گناه تولیت آرامگاه و تلاش براي حفظ آن، چندین سال در زندان به سر برده است. به نظر می رسد فقدان سنگ قبر از آن جهت است که کمونیست ها هنگام ویران کردن قبر شیخ زاهد، سنگ آن را نیز نابود کرده اند. آقاي سید امیر می گفت که آرامگاه را یک بار شیخ حیدر و بار دیگر شاه اسماعیل تعمیر کرده اند. در تاریخ عباسی نوشته که شاه عباس اول از راه مغان و قزل آج 23 به زیارت شیخ زاهد رفته است. 24 آن چه براي نگارنده شگفت بود، این بود که آقاي سید امیر بی آن که از وجود صفوه الصفا آگاه باشد و یا کتاب دیگري در این باره خوانده باشد، درست همان نوشته هاي صفوه الصفا را درباره زندگانی شیخ زاهد و همسران او در سیاورود و هلیه کران و تزویج دخترش بی بی فاطمه به شیخ صفی الدین و پسرانش شیخ جمال الدین علی و شیخ شمس الدین علی و شیخ شمس الدین بازگو می کرد. آقاي سید امیر می گفت که هلیه در زبان هست و هلیه کران یعنی محلی که در آنجا خانه ها از نی ساخته « نی » تالشی به معنی شده اند. به نظر می رسد پس از فوت شیخ زاهد و تبدیل آرامگاه او به زیارتگاه به شیخه کران تغییر نام داده است. کران به معنی محل، جا، روستا و هلیه کران به مانند آن به کار برده شده، مثلاً لنکران، هلیه کران، شیخه کران، سعده کران و. .. آقاي سید امیر می گفت که اخیراً شخصی از شهر ازمیر ترکیه به زیارت شیخ زاهد آمده بود و می گفت که من نوة چهلم شیخ زاهد هستم.
هلیه کران یا شیخه کران با سیاورود یکی دو کیلومتر بیشتر فاصله نداشت و همان طور که در صفوة الصفا نوشته شده، سیاورود درست بر لب دریا قرار دارد و سعده کران در شمال و بوتسر در جنوب آن را در برگرفته اند. امروزه سیاورود را مردم محلی، سیاوار می گویند. کوتاه سخن آن که، نگارنده در لنکران، محل زندگی و آرامگاه شیخ زاهد و بسیاري از نام هاي شهرها و روستاهاي مکتوب در صفوه الصفا را به چشم خود مشاهده کرد و آنها را با روایت آن کتاب مطابق یافت.
شیخ حزین لاهیجی نواده شیح زاهد 1180 ه.ق) شاعر و نویسنده اواخر دورة – شیخ محمد حزین لاهیجی ( 1103 صفویه و دورة افشاریه یکی از نوادگان شیخ زاهد است. او می گوید زادگاه و آرامگاه شیخ زاهد در بلدة آستارا 25 بوده و شیخ شهاب الدین علی، جد محمد علی حزین از آستارا به لاهیجان مهاجرت کرده و در آن شهر ماندگار شده است. شیخ علی بن عطاء الله از نیاکان محمد علی حزین به دلیل اعتبار علمی، بسیار مورد توجه خان احمد پادشاه گیلان بوده است و با بهاء الدین محمد عاملی انس و الفتی داشته است. محمد علی حزین نسب نامه خود را چنین نوشته است: محمد الموعو بعلی بن ابی طالب بن عبدالله بن علی بن عطاء الله بن اسمعیل بن » اسحاق بن نورالدین محمدبن شهاب الدین علی بن یعقوب بن عبدالواحد بن شمس الدین محمد بن احمد بن محمد بن جمال الدین علی بن شیخ الاجل قدوه العارفین تاج الدین 26«. ابراهیم المعروف بزاهد الجیلانی افسانه آرامگاه شیخ زاهد در لاهیجان با شواهد مکتوب و با پژوهش میدانی و حضور نگارنده در شهرها و روستاهاي مذکور در صفوه الصفا، تردیدي باقی نمی ماند که آرامگاه شیخ زاهد گیلانی در روستاي هلیه کران یا شیخه کران واقع در نزدیکی لنکران کنونی در جمهوري آذربایجان واقع است و وجود آرامگاه او در لاهیجان افسانه اي بیش نیست. در این باره شاید بتوان گفت، حضور محمد علی حزین و نیاکان او در لاهیجان موجب شهرت این شایعه شده، و از سوي دیگر شاید بتوان گفت که در آن آرامگاه زاهد نام دیگري آرمیده است. زاهد نام شیخ نبوده بلکه لقب او بوده است، نام شیخ چنان که گذشت ابراهیم بود و محمد علی حزین نیز تصریح لقب شیخ بوده است. بنابراین، امکان دارد شخصی با نام زاهد گیلانی در « زاهد » کرده که لاهیجان دفن شده و او را با شیخ ابراهیم معروف به زاهد گیلانی اشتباه کرده اند و آرامگاه مذکور را به نام شیخ زاهد گیلانی، مرشد شیخ صفی الدین گرفته اند.
نتیجه گیري
خاستگاه شیخ زاهد گیلانی در بخش تالش گیلان بوده و نیاکان او به نوشته صفوه الصفا کُرد بوده اند و از سنجان به تالش رفته اند. هم نژادي نیاکان شیخ زاهد با نیاکان شیخ صفی الدین، این گمان را تقویت می کند که نیاکان شیخ زاهد به همراه فیروزشاه زرین کلاه نیاي شیخ صفی الدین به تالش رفته و در خدمت فیروزشاه زرین کلاه بودند و این پیوستگی باعث ارادت خاندان شیخ زاهد به خاندان فیروزشاه و در نتیجه خاندان شیخ صفی الدین شده و تالش ها به واسطه مرشد و شیخ خود یعنی شیخ زاهد ارادت زیادي به صفویه داشته اند. وجود فیروزشاه زرین کلاه به عنوان فردي متنفذ صاحب ثروت و مکنت، از یک سو پیروان آناتولی شیخ صفی الدین و از سوي دیگر تالش ها را به پیروي و مریدي او ترغیب کرده است.
آرامگاه شیخ زاهد نیز بنا به نوشته هاي تاریخی و به ویژه روایت صفوه الصفا، نه در لاهیجان بلکه در هلیه کران یا شیخه کران در جمهوري آذربایجان واقع شده است و این موضوع با اطلاعات متولی کنونی مقبره شیخ زاهد که با نوشته هاي صفوه الصفا مطابقت دارد و نیز با بررسی هاي تاریخی نگارنده و حضور او در محل، به اثبات می رسد.
آلبوم تصاوير بقعه لاهيجان
مقبره شیخ زاهد گیلانی، نمای شمالی
آرامگاه شیخ زاهد در نزدیکی لاهیجان
داخل بقعه
برچسبها: تاجالدین ابراهیم کردی سنجانی, حزین لاهیجی, شیخ صفیالدین اردبیلی, شیخ زاهد گیلانی