آوانس گریگوری اوهانیانس یا آوانس گریگوری اوگانیانس
اوانس اوهانیانس (اوگانیانس) (به ارمنی: Աւանէս Օհանեանս) (زاده ۱۲۷۹ – درگذشته ۱۳۴۰) کارگردان فیلم، بازیگر، فیلمنامهنویس و تدوینگر اهل ارمنستان-ایران بود.
وی اولین کارگردان سینمای ایران و همچنین بانی اولین مدرسه بازیگری در ایران است.
زندگینامه
آغاز زندگی
اوانس اوهانیانس (اوگانیانس) در سال ۱۲۷۹ (۱۹۰۰) یا ۱۲۸۰ (۱۹۰۱) در عشقآباد، ترکمنستان و به روایتی در مشهد زاده شد. وی به نام اوانس اوهانیان هم شناخته و سرشناس است که البته تلفظ درست نام او را بهتر نشان میدهد.
تحصیلات
اوگانیانس در اسناد معدودی که باقی گذاشته خود را فارغالتحصیل دانشکدهٔ تجارت در تاشکند (۱۹۱۹)، حقوق در عشقآباد (۱۹۲۰)، آموزشکده فیلم مسکو (۲۸–۱۹۲۵)، دکترای سینما (۱۹۳۲)، دکترای علوم (۱۹۴۱) و دکترای طب (۱۹۵۳) معرفی کردهاست.
فعالیتهای هنری
اوگانیانس دست کم از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۰۸ خورشیدی، یعنی یکی از دورههای شکوفای سینمای شوروی در ترکمنستان، تاشکند و مسکو بود، و احتمالاً فیلمهای مهم دورهٔ ۳۰–۱۹۲۵ شوروی را دیدهاست. آوانس اوگانیانس (در سال ۱۳۰۸) هنگامی که وارد ایران شد حتی زبان فارسی را نمیدانست.[ اما به لطف استعداد شگرفش در مدتی بسیار کوتاه فارسی را آموخت.
مدرسه آرتیستی سینما
وی برای تأسیس «مدرسهٔ آرتیستی سینما» تلاش کرد. او پس از جلب موافقت سعید نفیسی، عباس مسعودی، علی وکیلی و چند تن دیگر برای همکاری در ۲۴ فروردین ۱۳۰۹ طی اعلانی از متقاضیان هنرپیشگی خواست که همه روزه جهت ثبت نام به دفتر مدرسه (واقع در خیابان علاءالدوله) مراجعه کنند.
رئوس «پروگرام» پنج ماههٔ مدرسهٔ هنرپیشگی برای دانشآموزان و علاقهمندان پیگیر بدین قرار اعلام شد:[۷] «۱) صنعت آکتری، مطابق آخرین سیستم آمریکا، ۲) عکاسی، ۳) تکنیک سینما، ۴) آکروباتیک، ۵) ورزش سوئدی، ۶) بوکس، ۷) شمشیربازی، ۸) بالت، ۹) رقص شرقی، ۱۰) رقص اروپایی و شنا که به توسط اشخاص بصیر و متخصص تعلیم داده میشود.»
نخستین فارغالتحصیلان «مدرسهٔ آرتیستی» در دی ۱۳۰۹ معرفی شدند.
دوره اول مدرسه آرتیستی سینما با پشتکار اوگانیانس شکل گرفته به انجام میرسد و پس از گذشت نزدیک به چهار ماه طی آیینی با دعوت از نمایندگان مجلس و جراید و محترمین نتیجه کوشش و فعالیتش را با به نمایش گذاشتن حرکات ورزشی و انجام نمایش توسط هنرآموزانش به معرض دید و تماشا میگذارد.
آبی و رابی
آبی و رابی نخستین فیلم سینمای ایران با ژانر کمدی است که در سال ۱۳۰۹ توسط اوانس اوهانیانس ساخته شد و در روز جمعه ۱۲ دی ۱۳۰۹، ساعت ۲ بعد از ظهر در سینما مایاک به نمایش درآمد داستان دو شخصیت به نامهای آبی (محمدخان ضرابی) و رابی (غلامعلی خان سهرابی فرد) است. آبی هنگامی که آب مینوشد، شکم رابی باد میکند. رابی زیر بوم غلطانی دراز میکشد و آبی با پتک بر سر او میزند و رابی پهن و کوتاه میشود. در رستوران لقانطه، آبی و رابی سفارش مرغ میدهند و وقتی قصد خوردن آن را دارند، آن مرغ به پرواز در میآید و …
اما هیچ نسخهای از آن بهدلیل آتشسوزی سینما مایاک در ۱۳۱۱ موجود نیست.
حاجی آقا آکتور سینما
مدت: 1 ساعت، 9 دقیقه و 2 ثانیه1:09:02
حاجی آقا آکتور سینما، فیلمی کمدی و صامت (در هشت پرده و با میاننویس فارسی، روسی و فرانسه) بود و در ۱۱ بهمن ۱۳۱۲ در سینما روایال (رویال) تهران نمایش داده شد اما به سبب ضعف صناعتی با اقبال عمومی مواجه نشد. تنها نسخه منحصربهفرد این فیلم در فیلمخانه ملی ایران نگهداری میشود.
فعالیتهای اواخر عمر
در سال ۱۳۳۳ تصمیم به فعالیت مجدد در سینما گرفت که ناکام ماند. حاصل این فعالیت فیلمی بود با نام سوار سفید که ناتمام ماند در سال ۱۳۳۸ فیلمنامهای نوشت با عنوان کودتای ۱۲۹۹ که نتوانست آن را تبدیل به فیلم کند.
درگذشت
مقبره اوهانیانس در دولاب تهران. سنگ قبر اصلی وی به نشانه یادبود به باغ فردوس منتقل شدهاست.
اوهانیانس در سال ۱۳۴۰ (۱۹۶۱) در سن شصت و یک سالگی در تهران به گمنامی درگذشتو در گورستان دولاب (قبرستان قدیم ارامنه) تهران به خاک سپرده شد. پس از مرگ نه فقط از او یادی نشد، بلکه به درستی دانسته نشد که او کیست و در طول حیاتش چه کارهایی کردهاست.
تأثیرات
در تاریخ سینمای ایران از وی به عنوان اولین فیلمنامهنویس، کارگردان، تدوینگر و مؤسس مدرسه هنرپیشگی یاد شدهاست.
فیلمشناسی
عنوان / سال / کارگردان / نویسنده / بازیگر / تهیهکننده / یادداشت
آبی و رابی (صامت) / ۱۳۰۹ / آری / آری / - / - / اولین فیلم صامت ایرانی، اولین فیلم تاریخ سینمای ایران
حاجی آقا آکتور سینما (صامت) / ۱۳۱۲ / آری / آری / آری / - / دومین فیلم تاریخ سینمای ایران
سوار سفید / ۱۳۳۳ / آری / آری / - / - / ناتمام
کودتای ۱۲۹۹ / ۱۳۳۸ / آری / - / - / - / ساخته نشد
منبع : ویکی پدیا
*************************
شب آوانس اوهانیانس
فصلنامه فرهنگی پیمان شماره 29
شب دوم: یکشنبه21 /4/1383
سخنرانی خسرو دهقان (منتقد و مدرس سینما)
آوانس اوهانیانس
به نظر می آید مهم ترین پدیدهٔ سینمای ایران از آغاز تا امروز آوانس اوهانیانس است و هیچ تشخیصی به اندازهٔ اهمیت او نیست. اگر مشکلاتی سر راه نبود، می شد گفت که این مسیری که اوهانیانس می رفت، سینمای ما را تبدیل به چیز دیگری می کرد. زندگی او که در کتاب ها نوشته شده، به سه دوره تقسیم می شود: سال تولد او که متقارن است با تاریخ تولد سینمای ایران و سالی از دنیا می رود که هنوز از سینمای نوین و جشنواره ها خبری نیست؛ او متعلق به این دوران است. پس زندگی او به سه بخش تقسیم می شود تا سال 1309 و 1309 تا1312 ش، و بعد هم بقیهٔ زندگی او.
مهم ترین دوره از نظر من علاقه مند به سینما از 1309 تا1312 ش است، چیزی حدود چهار یا پنج سال. چیزی که مشخص است این که زندگی او عجین با سینماست، کار کرده و بر آن مسلط است و با مفاهیم سینما آشناست، و خوش شانس بوده که با سینمای صامت آشنا شده و بعد هم که در روسیه تحصیل کرده است. ملیت ایرانی او خدشه ناپذیر است. جنبهٔ دیگرش ارمنی بودنش است. در این چهار سال کارهای بنیانی را انجام می دهد و از سال1312 ش به بعد نوعی مرگ هنری او اتفاق می افتد.
اوهانیانس جزو اولین هاست، اولین فیلمساز، اولین کارگردان و طراح صحنه و تدوینگر و همهٔ اولین ها را می توان به او اطلاق کرد. او اولین فیلم صامت ایران را ساخت و حالا برای من به لحاظ ارزش هایی که این فیلم دارد، دلنشین است که بنشینم و آن را دوباره نگاه کنم. فیلم هم ارزش هنری دارد و هم ارزش زیباشناختی و هم فکری که در فیلم حاجی آقا، آکتر سینما هست، همچنان من باب کرامت و حرمت سینما و تا امروز و این زمان موضوع فیلم جذابیت و تازگی اش را، پس از هفتاد سال، از دست نداده است، خیلی ارزش دارد. اهمیت فیلم در این است که اثری صامت است. به مدت سی سال این فیلم تجربه نشده است و ما فقط این فیلم را داریم و آن اوهانیانس است. این انسان و فیلم او در سینمای ما استثنا هستند.
سینمای ایران را می توان از همان آغاز به دو جریان تقسیم کرد: جریانی که با اوهانیانس جلو می رود، و سینمای بعد از او. اگر سینمای ما در این سال ها موفقیتی داشته، درست از جایی است که با تفکرات و عقاید و نگاه اوهانیانس مُماس می شود. و سینمای سپنتا هم هست که البته سینمای بدنه یا تجاری از آن شکل می گیرد. اما متأسفانه این سینما ناموفق می ماند و ما غصهٔ آن را می خوریم. اگر تاریخ را ورق بزنیم، بعد از سال1312 ش، یک مقدار پریشانی در زندگی و احوال اوهانیانس وجود دارد. چیزهایی که دربارهٔ زندگی بعد از این تاریخ وجود دارد، چندان مهم نیست. به هر حال بحث هنرمند همراه با جنون و خودخوری و ناراحتی است. اگر هنرمند این کارها را نکند، زندگی او تبدیل به زندگی کارمندی می شود.
کاری که اوهانیانس انجام داد، طرز تلقی خودش از سینما است. اما کاری که او انجام می دهد، اهمیتش در این است که اولاً تکنیک، متن و فیلمبرداری سینما برای او اهمیت فوق العاده ای دارد. سینما محصول دست صنعتگران است و اوهانیانس پی به این نکته برده بود. و بعد این نکته را مد نظر قرار می دهد که سینما هنری جمعی است، پس احتیاج به استودیو و تشکیلات دارد. او در کلاسی که دارد، چیزهای ساده و اولیه و بنیادی را به شاگردانش می آموزد و با همین ابزار و امکانات بازیگر تربیت می کند. این خیلی ارزش دارد که در تیتراژ فیلم می بینیم نوشته شده فیلم محصول یک شرکت است. در همین فیلم البته به صورت تعاونی هم کار می کند. کار دیگری که او انجام داده و بر آن، با کمال تعجب، خرده می گیرند، کپی کاری است. مثلاً فیلم او همان کاری است که دو کمدین دانمارکی انجام دادند، اما این الگو را تبدیل به فیلمی بومی و ایرانی می کند و حالا ببینید سینمای ما به کجا رسیده است.
نکتهٔ بعدی ترکیب هنر است با فرهنگ و ساختار و نظایر آن، و او همه را با هم امتزاج می دهد. و این کاری را که کرده، دست به دست می دهد به ارامنهٔ ایران. ما به تک تک ارامنه در تاریخ سینمای ایران مدیون هستیم.
یادش به خیر.
https://www.paymanonline.com/%D8%B4%D8%A8-%D8%A2%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B3-%D8%A7%D9%88%D9%87%D8%A7%D9%86%DB%8C%D8%A7%D9%86%D8%B3/
*************
به همراه خانواده
برچسبها: اوانس اوهانیانس, مدفونان در گورستان دولاب, ایرانیان ارمنی تبار, سعید نفیسی