بَدیعُالْمُلْکْ میرْزا عِمادُالدّوله (زنده در۱۳۰۸ق/ ۱۸۹۱م)، از شاهزادگان و دولتمردان عصر قاجار و صاحب آثاری در حکمت اسلامی. وی پسر امامقلی میرزا عمادالدوله پسر محمدعلی میرزا دولتشاه، پسر فتحعلی شاه شاه قاجار بود. در منابعِ شرح حال وی تنها از دوران خدمات حکومتی او سخن رفته است.
بدیعالملک در۱۲۷۷ق/ ۱۸۶۰م نایبالایالۀ نهاوند شد و در اوایل سال ۱۲۹۱ق/ ۱۸۷۴م که پدر وی به جای طهماسب میرزا مؤیدالدوله برادر بزرگتر خود به حکومت کرمانشاه و کردستان منصوب گردید، وی که در این سال ملقب به «حشمتالسلطنه» شده بود، به نیابت پدر که در کرمانشاه اقامت داشت، به حکومت کردستان رفت. در ۱۲۹۲ق/ ۱۸۷۵م که امامقلی میرزا درگذشت، بدیعالملک به جای پدر خود به حکومت کردستان و کرمانشاه منصوب گردید و در سال بعد از حکومت هر دو جا عزل شد. در فاصلۀ سالهای ۱۲۹۷ق تا ۱۲۹۸ بار دیگر حکومت کرمانشاه را بهعهده گرفت و از ۱۳۰۵ تا ۱۰۳۶ق نیز حاکم یزد بود (امینالدوله، ۲/ ۳۶۷؛ اوبن، ۳۴۷، ۳۳۹-۳۴۸؛ بامداد، ۱/ ۱۸۸-۱۹۰، ۲/ ۱۱۰، ۳/ ۲۳۵؛ براون، 397, 402-403؛ سعادت نوری، ۲۷۳).
بدیعالملک دارای علایق علمی و فلسفی بود و در ادبیات و دانشهای ریاضی و نجوم جغرافیا نیز دستی داشت (براون، 403؛ اعتمادالسلطنه، ۱۸۷). وی المشاعر ملاصدرا را نزد میرزا علیاکبر مدرس یزدی خوانده بود و آن را تدریس میکرد (امین، ۳۴؛ کربن، 53) و ترجمه و شرحی نیز به نام عمادالحکمة بر آن به فارسی نوشت که به همراه متن المشاعر به کوشش هانری کربن در ۱۳۴۲ش/ ۱۹۶۴م در تهران به چاپ رسیده است (آشتیانی، ۲۲۲؛ بدیعالملک، ۷۶-۷۸). کربن شخصیت بدیعالملک را ستوده، و اثر او را راهنمای خوبی برای درک کتاب المشاعر دانسته است (ص 53-54). کتاب دیگری که از بدیعالملک بر جای مانده، ترجمه و شرحی فارسی است بر رسالۀ الدرة الفاخرۀ عبدالرحمان جامی با عنوان حکمت عمادیه که در واقع تقریر مباحث مدرس یزدی است که بدیعالملک، الدرةالفاخره را نزد او خوانده بود. این اثر نیز به همراه اصل رسالۀ جامی به کوشش نیکو لاهیر و علی موسوی بهبهانی در تهران (۱۳۵۸ش) به چاپ رسیده است.
آگاهی بدیعالملک از مباحث فلسفه و حکمت در پرسشهای او از آقاعلی مدرس زنوزی (د۱۳۰۷ق/ ۱۸۹۰م)، حکیم نامدار دورۀ قاجار نیز نمودار است. آقا علی کتاب بدایعالحکم را در ۱۳۰۷ق در پاسخ به پرسشهای هفتگانۀ بدیعالملک نوشت. این کتاب در ۱۳۱۴ق در تهران چاپ سنگی شده، و بار دیگر در ۱۳۷۶ق به کوشش احمد واعظی در همانجا به چاپ رسیده است. آنچه در این اثر بیشتر جلبنظر میکند، پرسش هفتم بدیعالملک است که حاکی از آشنایی اجمالی او به مکاتب فلسفی و فیلسوفان دورههای جدید اروپاست، و آن را باید نمونهای از گامهای نخست ایرانیان در شناخت فلسفههای غربی به شمار آورد. اگر چه ضبط نامهای فلاسفه و آراء منسوب به آنها در گفتار او از دقت کافی برخوردار نیست (ﻧﻜ : مدرس زنوزی، ۵۲۵-۵۲۶)، با اینهمه، از متن نامههایی که در ۱۳۰۶ق/ ۱۸۸۹م در زمان حکومتش در یزد برای اولن [۱]فرانسوی شده است، برمیآید که او دستکم آشنایی اولیه با زبان فرانسه و آراء این فیلسوف نوکانتی [۲]داشته است (مجتهدی، «بدیعالملک...»، ۸۰۷-۸۰۸، «ذکر فلاسفه...»، ۸۲۹).
نکتۀ مهم و قابل توجهی در اینجا آن است که او برخلاف بیشتر متجددان و روشنفکران زمان خود که به «مکتب تحصلی[۳]» اگوست کنت و افکار طبیعی مسلکان قرن ۱۸م نظر داشتهاند، توجه خود را معطوف به آراء کانتیان جدید در اروپا، خاصه فرانسه کرده است. شاید علت این گرایش، دلبستگی وی به فلسفۀ اسلامی و ایرانی است و اینکه مکتب کانتیان جدید را با سنت فکری و فرهنگی ایرانیان سازگارتر یافته است (ﻧﻜ : همو، «بدیعالملک»، ۸۰۸-۸۱۵).
مآخذ
آشتیانی، جلالالدین، شرح حال و آراء فلسفی ملاصدرا، مشهد، ۱۳۶۲ش؛ اعتمادالسلطنه، محمدحسن، المآثر و الآثار، تهران، سنایی؛ امین، حسن، مقدمه بر المشاعر ملاصدرا، لندن، ۱۹۸۴م؛ امینالدوله، فرخ، مجموعۀ اسناد و مدارک، به کوشش کریم اصفهانیان، تهران، ۱۳۵۰ش؛ اوبن، اوژن، ایران امروز، ترجمۀ علیاصغر سعیدی، تهران، ۱۳۶۲ش؛ بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، تهران، ۱۳۵۷ش؛ بدیعالملک میرزاعمادالدوله، عمادالحکمة، به کوشش هانری کربن، تهران، ۱۳۴۲ش/ ۱۹۶۴م؛ سعادت نوری، حسین، رجال دورۀ قاجاریه، تهران، وحید؛ مجتهدی، کریم، «بدیعالملک میرزا عمادالدوله و اولن فیلسوف فرانسوی»، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۵ش، س۱۹، ﺷﻤ۱۱-۱۲؛ همو، «ذکر فلاسفۀ بزرگ غرب در کتاب بدایعالحکم»، راهنمای کتاب، تهران، ۱۳۵۴ش، س ۱۸؛ مدرس زنوزی، علی، بدایعالحکم، به کوشش احمد واعظی، تهران، ۱۳۷۶ش؛ نیز:
Brown, E. G., A Year Amongst the Persians, London, 1950; Carbin, H., introd. Le Livre des pénétrations métaphysiques (Kitâb al-Mashâir), Tehran 1464.
رضا موسویپاک
********************
بدیعالملک میرزا عمادالدوله شاهزاده قاجار و پسر امامقلی میرزا عمادالدوله بود. او ابتدا لقب «حشمتالسلطنه» داشت و پس از فوت پدرش لقب او را که «عمادالدوله» بود به ارث برد. دو بار در فاصلهی سالهای ۱۲۹۲–۱۲۹۳ قمری و ۱۲۹۷–۱۲۹۸ قمری حاکم کرمانشاه و کردستان بود. از ۱۳۰۵ تا ۱۳۰۶ قمری نیز حکومت یزد را برعهده داشت.
هانری کربن از بدیعالملک میرزا با عنوان «افتخار طبقۀ اشراف ایرانی قرن گذشته» یاد کردهاست.
فعالیتهای فلسفی
شهرت بدیعالملک میرزا به سبب دانش او در فلسفه، ادبیات ریاضیات و نجوم است. او در بعضی از این علوم تألیفاتی نیز داشت، از جمله کتابی به نام عمادالحکمه که شرحی به زبان فارسی بر المشاعر ملاصدرا است و در سال ۱۳۴۲ شمسی به همراه المشاعر به کوشش هانری کربن در تهران به چاپ رسید. همچنین آقاعلی زنوزی، فیلسوف دوره ناصرالدینشاه، کتاب بدایعالحکم را در سال ۱۳۰۷ قمری در پاسخ به هفت پرسش بدیعالملک میرزا تألیف کردهاست.
بدیعالملک به فلسفۀ اسلامی اشراف داشته و از مسائل فلسفۀ اروپایی نيز آگاه بودهاست. او با زبان فرانسوی آشنایی داشته و پیش از طرح پرسشهای خود در جستجوی كتاب «امر نامتناهی و كمیت (بررسی دربارۀ مفهوم نامتناهی در فلسفه و علوم)» نوشتۀ اولن (۱۹۱۰-۱۸۳۰)از فیلسوفان نو كانتی فرانسه و از پیروان شارل رنویه بودهاست. او ابتدا پرسشهای خود را از استادش میرزا علیاكبر حكمی یزدی (م ۱۹۲۵) میپرسد و چون از پاسخهای وی قانع نمیشود بار دیگر همان پرسشها را از آقاعلی میپرسد. پاسخهای آقاعلی به اكثر پرسشها مفصل و عميق است، اما پاسخ وی به پرسش هفتم كه در آن نام چند تن از فیلسوفان غرب از جمله كانت به ميان آمده بسیار مختصر و ناكافی است.
کتاب بدابعالحکم نوشتۀ بدیعالملک میرزا نخستین کتاب تألیفی در زمینۀ فلسفه در ایران است که در آن نامی از فیلسوفان غرب به میان آمدهاست. بدیعالملک میرزا در این کتاب که در سال ۱۸۸۷ تألیف و در سال ۱۸۹۴ منتشر شدهاست، ۷ پرسش فلسفی از ملاعلی مدرس زنوزی پرسیده و از فیلسوفانی مانند باکن (فرانسیس بیکن)، لیبنز (لایبنیتس)، فنلن، بوسوت (بوسوئه)، کان (کانت)، فیشت (فیشته) بحث به میان آوردهاست.
کریم مجتهدی به استناد چهار نامهای که بدیعالملک میرزا در سال ۱۸۸۶ برای محمدحسن امینالضرب ارسال کرده، معتقد است که او پرسشهای خود را با توجه به مسائل فلسفۀ تطبیقی، و متأثر از افکار فیلسوفان نوکانتی مطرح کردهاست.پرسشهای بدیعالملک نخستین كوشش از سوی پیروان فلسفۀ صدرایی برای آشنایی با فلسفۀ نوكانتی به شمار میآید، كه به واسطۀ كماطلاعی حكیمان ایران از فلسفۀ غرب پیگیری نشد.
پرسش هفتم بدیعالملک میرزا
بدیعالملک میرزا در پرسش هفتم خود، فیلسوفان غرب را به سه دسته تقسیم كرده؛ كانت و فيخته را به اشتباه باورمند به قدم ماده و قوه و از منكران خدا دانستهاست. پرسشهای او حول مباحثی از قبیل حقیقت ذات باری، علم و صفات خداوند، جبر و اختیار، مكان و زمان و ماده، و هدف و غایت از خلقت دور میزند.
آثار
- عمادالحکمه یا ترجمه و شرح فارسی کتاب مشاعر صدرالمتألهین شیرازی
- حکمت عمادیه یا شرح فارسی الدرةالفاخرة عبدالرحمن جامی
- چهار نامه به حاج میرزا حسن امینالضرب
- شانزده سؤال جدید فلسفی از میرزا علیاكبر
منبع : ویکیپدیا
برچسبها: بَدیعُالْمُلْکْ میرْزا عِمادُالدّوله, امامقلی میرزا عمادالدوله, محمدعلی میرزا دولتشاه, شازده های قجری