بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..
 

دکتر حسین آبادیان متولد ۱۳۴۰ شهرستان لار

تاریخ نگار و پژوهشگر . تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش گذراند . در سال ۱۳۶۳ وارد دانشگاه شهید بهشتی شد و در رشته تاریخ تحصیل کرد . از سال ۱۳۶۴ تا سال ۱۳۷۰ در گروه تاریخ رادیو ایران به عنوان نویسنده مشغول به کار بود .

در سال ۱۳۷۱ با ارائه پایان نامه ای به نام " مبانی تئوریک مشروطه خواهی و مشروطه خواهی " دانشنامه فوق لیسانس خود را دریافت کرد .

در تاریخ ۱۳۷۴ به تحصیل در دوره دکترا مشغول شد و با درجه ممتاز فارغ التحصیل شد .

ایشان در حال حاضر عضو هیئت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی ( ره ) قزوین است .

آثار :

  • ایران از سقوط مشروطه تا کودتای سوم اسفند
  • روایتهای ایرانی جنگهای ایران و روس
  • اندیشه دینی و جنبش ضد رژی در ایران
  • رسول زاده ؛ فرقه دموكرات و تحولات معاصر ايران
  • دو دهه واپسين حكومت ايران
  • زندگينامه سياسي دكتر مظفر بقايي كرماني رهبر حزب زحمتكشان ملت ايران

* * *

اشاره :

دكتر حسين آباديـان فارغ التحصيـل دانـشـگـاه شـهــيــد بـهـشـتـي اســت .رشـتـه تخصصـي ايشان مشروطيت ايـران است و چند كتاب در اين زمينه منتشر نموده اند كه عـبـارتنـد از :مـبـانـي نـظـري حـكـومت مشروطه و مشـروعه، بحران مشروطيـت در ايـــران ، انـــديـــشـــه ديـــنـــي و جـــنـــبـــش ضدرژيم ، زندگينامه دكتر مظفر بقايي ، رســول زاده و فـــرقــه دمـــوكــرات و تــاريـــخ معاصر ايران . كـتـاب ايـالات مـتـحـده و نـخــبــگــان سياسي و كتاب ايران از سقوط مشروطه تا كودتاي سوم اسفند نيز از اين پژوهشگر بزودي منتشر خواهد شد . دكتر آباديان قبول زحمت نموده و در گفت وگويي مفصل با صبر و حوصله به سؤالات ما پاسخ گفتند كه ماحـصـل آن تقديم علاقه مندان مي شود .

¤ واژه مشروطه از كي به سر زبان ها افتاد و چه كساني اولين بار اين مفهوم را در حين مبارزات ملت مطرح ساختند؟

در جريان مشروطه ايران جريان ها، گروه ها و افراد مختلفي وجود داشتند و بازيگران صحنه هم متعدد و مختلف بودند، اما آن چيزي كه مهم است اين است كه آن وقتي كه جرقه جنبش مشروطه خواهي زده شد به هيچ وجه سخن از مشروطه در ميان نبود و آن كساني كه بازيگران صحنه بودند، نه تنها صحبت مشروطيت را نمي كردند، بلكه از مشروطيت و الزامات مشروطيت هم اطلاعات لازم را نداشتند.

در درجه اول آنهايي كه پيشگام بودند از دوران ناصرالدين شاه به بعد و در آستانه مشروطيت هم در انجمن سري جمع شده بودند ـ كه به عنوان روشنفكران از آنها ياد مي شود ـ نيز معترض يك نظام مشروطه نشده بودند. مشروطه ايران وقتي اتفاق افتاد كه يك تصور روشني از مشروطه وجود نداشت . يعني كوچكترين بحثي راجع به اينكه آزادي چيست ، مساوات چيست ، برابري چيست ، پارلمان چيست ، و كلاً الزامات يك حكومت مشروطه چيست ، و نسبت حكومت مشروطه با انديشه شيعه چيست ، در نگرفته بود.

من بحثم اين نيست كه روشنفكران قبل از اين ماجرا درباره اصلاحات صحبت نكرده بودند. چرا، صحبت كرده بودند وليكن درباره لفظ مشروطه ، قانون اساسي و حقوق مردم هيچ گونه صحبتي نشده بود. بنابراين هنگامي كه مشروطيت اتفاق افتاد دو فرمان مشروطيت صادر شد، آن موقع بود كه تازه درباره مشروطه اظهار نظر شد، نه روشنفكران ، نه روحانيون هيچ كدام تا دوره اول مجلس يعني تا به توپ بستن مجلس توسط محمدعلي شاه هيچ كدام درباره نظام مشروطه صحبت نكرده بودند.

شما اگر روزنامه هاي آن روز را مشاهده فرماييد مي بينيد كه همه هياهو و همه فحش و ناسزاست . روزنامه مساوات ، صوراسرافيل و... اينها بجاي اينكه بحث استدلالي و اقناعي كنند مي خواستند حريف را به هر نحو كه شده از صحنه خارج بكنند.

خيلي ها مي گفتند كه مشروطيت براي ايران زودرس است و 99 درصد مردم بي سواد بودند، اكثريت مردم ايلات و عشاير و روستايي بودند و واقعاً نمي دانستند مشروطه يعني چه ، غرب را كه نديده بودند، يك سري از ديوانسالاران غرب را ديده بودند. در منابع هست كه در آن دوران برخي فكر مي كردند مشروطه يعني آدم هر چه دلش مي خواهد بگويد، شروع كردند، هر كس با هر كس حساب داشت ، به نام مشروطيت تسويه حساب مي كرد. اين وضعيت موجود ادامه داشت تا خاتمه مجلس اول . وقتي مجلس اول تعطيل شد تنها رساله مستدلي كه درباره مشروطه (البته عليه مشروطه ) نوشته شده بود و منافات مشروطه و نظام دين را اثبات مي كرد مرحوم شيخ فضل الله نوري نوشته بود. قبل از وي هم فردي به نام سيدنصرالله اخوي كه مردي مشهور بود و قانون خانواده را نيز با توجه به مذهب شيعه نوشته در دوران رضاشاه براي اولين بار جزوه اي نوشته بود مبني بر اينكه مشروطه براي آن است كه كشور در برابر اجنبي مصون بماند. بعد از او مرحوم شيخ نوشت بعد از آن خبري نبود تا دوره دوم مشروطه .

¤ از لحاظ زماني مشروطه به چند دوره تقسيم مي شود؟

مشروطه را به دو دوره مي توان تقسيم نمود: دوره اول مشروطه كه از 1285 شمسي تا سال تعطيل مجلس اول يعني سال 1287 به طول انجاميد. يك سال دوران فترت بود. در اين دوران در تهران ، تبريز، رشت و ديگر شهرها بين هواداران محمدعلي شاه و مشروطه خواهان درگيري ، دعوا و كشمكش بود.

دوره مشروطه دوم از مجلس دوم تيرماه 1288 شمسي (1327 ق ) تا اولتيماتوم روسيه در 1290 شمسي (محرم 1320 قمري ) به طول انجاميد. در اين زمان نيروهاي روسي وارد ايران شدند و مجلس تعطيل گرديد تا پايان جنگ جهاني اول .

¤ گروه هاي اجتماعي ـ سياسي و رجال سياسي در قبال مشروطه چه موضعي داشتند و به چه گروه هايي تقسيم مي شدند؟

اولين برخوردهايي كه به طور كاملاً سازمان يافته چه در موافقت و چه در مخالفت با مشروطيت به وجود آمد از سال 1326 ق به بعد شروع شد.

در دوره اول ، مشروطه خواهان مواجه بودند با دربار و نظام استبدادي و دعواي اصلي بين استبداد حكومت مركزي بود و مشروطه كردن حكومت . يعني طيف هاي روحاني مثل مرحوم سيد عبدالله بهبهاني و سيدمحمد طباطبايي، روشنفكران مثل تقي زاده ، روزنامه نگاران و بسياري از شاهزادگان و رجال هم با هم يك جهت بودند براي اينكه ريشه استبداد را بكنند، اما وقتي استبداد از بين رفت تعارضات در درون خود مشروطه خواهان شكل گرفت . يعني براي اولين بار حداقل دو جناح بزرگ و پنج جناح عمده در دوره مشروطه و در بين روحانيون شكل گرفت .

نمايندگان اولين گرايش ، مراجع بزرگ مقيم نجف بودند، ملاكاظم خراساني و شيخ عبدالله مازندراني كه معتقد به مشروطه شدن حكومت و تطبيق مشروطيت و احكام اسلام بودند.

جريان دوم گروهي بودند كه اعتقاد به مشروطيت به آن شكل مصطلح خود نداشتند و قائل به حكومت اسلامي بودند، مراجع مقيم نجف به هيچ وجه صحبت از پديده اي به نام حكومت اسلامي نمي كردند، اما شما يك جرياني را مي بينيد كه در كنار آنها و داخل ايران به صراحت از حكومت اسلامي دفاع مي كردند و آن فرد هم سيد عبدالحسين لاري بود.

ايشان در جنوب ايران در منطقه لارستان ، تمبرزد، سرباز مي گرفت ، ادارات دولتي را سازماندهي كرد و اسمش را هم حكومت اسلامي لارستان نهاد. وي معتقد بود مشروطه شدن واقعي حكومت اين است و مشروطه شدن حكومت يعني مشروط به اجراي احكام شرع بشود. از ايشان مي پرسند، نظر شما درباره قوانين عثماني و فرانسه چيست ؟مي گويد كه آنها قانون كفار است وما نبايد از آن پيروي كنيم .

مي پرسد نظرتان درباره مجلس چيست ؟ مي گويد اگر منظورتان از مجلس اين است كه انتخاباتي برگزار شود و يك عده قانونگذاري كنند اين خلاف شرع است .

قانونگذاري در شرع يعني اينكه تعدادي از مجتهدين و اگر مجتهدين نبودند، عادل ترين مؤمنان بنشينند دور هم و نظر مشورتي بدهند. اين يعني مشروطه ، يعني اينكه يك حاكم ديني وجود دارد و اين حاكم ديني در رأس اين شوراي مشورتي هم قرار دارد. مراجع مقيم نجف صراحتاً با اين جريان مخالفت مي كردند. در مطبوعات آن زمان هم آمده است و مي گويند ما تعجب مي كنيم از كارهاي ايشان ؛ چون ايشان حد جاري مي كرد، احكام ديني را اجرا مي كرد.

جريان سومي هم وجود داشت . اين جريان سوم نه تنها مشروطيت را آن چيزي كه سيد عبدالحسين لاري مي گفتند نمي دانست ، بلكه خود را مطيع مراجع نجف تلقي مي كرد. ايشان در دوره دوم در مجلس صراحتاً عنوان مي كرد غرب عليه عالم اسلامي و بويژه عليه ايران يك جنگ صليبي را آغاز كرده و صراحتاً از مسأله استعمار ياد مي كند و وظيفه يك نظام مشروطه اين است كه به يك جنگ صليبي متقابل عليه غربي ها بپردازد (در دفاع از مشروطه )؛ چرا اين صحبت را ايشان مطرح مي كرد؟به خاطر وجود جريان چهارمي در مشروطيت .

جريان چهارمي نيز وجود داشت به نام حزب دموكرات .حزب دموكرات معجوني بود از بعضي روحانيون كه معتقد به جدايي دين و سياست بودند مثل سيدحسين اردبيلي ، تا عده اي از روشنفكران مثل تقي زاده ، يك سري از اتباع بيگانه مثل محمدامين رسول زاده كه بعدها جمهوري آذربايجان را تشكيل داد. مثل تعدادي از ارامنه . اينها همه دور هم جمع شده بودند، مثل يك معجون در هم جوشي بود. اينها جمعي را به وجود آورده بودند به نام حزب دموكرات .

مهمترين شعارش جدايي دين از سياست بود و اين را صراحتاً عنوان مي كردند، يعني در برابر فرامين مراجع نجف ـ كه خودشان هم معتقدند اگر حمايت ايشان نبود مشروطه به پيروزي نمي رسيد ـ مي گفتند كه ما در امور سياسي تقليد نمي كنيم . اينها از لحاظ اقتصادي معتقد بودند كه ايران بايد در اقتصاد جهاني ادغام شود. فرض بفرماييد نه تنها سرمايه گذاري خارجي بيايد در ايران سرمايه گذاري بكند، بلكه قوانين عرفي كه در اروپا وجود دارد به همان شكل بايد در ايران هم جاري و ساري بشود.

اين گروه براي رسيدن به هدف هر كاري مي كردند، از تهديد گرفته تا پخش فحشنامه ، پخش بيانيه هايي كه حريف را تهديد مي كرد تا ترور. خيلي راحت اسلحه مي گرفتند و مخالفان خود را ترور فيزيكي مي كردند كه يكي از آنها آيت الله سيد عبدالله بهبهاني بود. اينها نيمه شب در بالاي پشت بام به خاطر هواي گرم نشسته بودند در جمع ميهمانان يك عده تروريست قفقازي ريختند و جلوي چشم ميهمانان ، سيد را به رگبار بستند.

در مجلس حاجي آقاي شيرازي واكنش نشان مي دهد و مي گويد رهبران مشروطه را جلوي چشم فرزندانش مي كشند و هيچ كس هم صدايش بلند نمي شود.آقاي فروغي كه جزو همين گروه دموكرات ها بود مي گفت كه اين در دستور جلسه ما نيست ، ما قرار است درباره لايحه چگونگي اخذ ماليات نمك صحبت بكنيم !

جناح پنجم هم حزب اعتدالي بود. حزب اعتدالي اعتقادشان حركت قدم به قدم به سوي غرب بود. ما اگر بخواهيم در نظام جهاني سرمايه داري يكباره ادغام شويم ، غيرممكن است ؛ چون ما از لحاظ فرهنگي ، اجتماعي ، اقتصادي با غرب تفاوت داريم . بنابراين مشروطيت يعني اينكه مرحله به مرحله و گام به گام مردم را با حقوق خودشان آشنا كنيم و نهايت برسيم به آن پيشرفت هايي كه در غرب رسيده اند. اينها مهمترين جريانات آن زمان بودند.

¤ در مورد جريان سوم و چهره شاخص آن حاجي آقاي شيرازي بيشتر توضيح دهيد؟

حاجي آقاي شيرازي يكي از نمايندگان مجلس دوره دوم بود كه از شهر شيراز انتخاب شده بود.
وي در كسوت روحانيت بود و از شاگردان آخوند خراساني و از دست ايشان درجه اجتهاد گرفته بود، پدر وي تاجر بزرگي بود. او از بدو جواني به حوزه نجف رفت و در سنين جواني به درجه اجتهاد رسيد. در مجلس دوم عليه ترور سيد عبدالله بهبهاني و عليه افراط و تندروي هايي كه توسط حزب دموكرات صورت مي گرفت اعتراض كرد، به همين دليل در مجلس سوم در حالي كه به نمايندگي انتخاب شده بود، اعتبارنامه اش رد شد. در مجلس چهارم مقارن با وزارت جنگ رضاخان ايشان دوباره وارد مجلس شد. در آنجا عليه نمايندگان مجلس كه هوادار رضاخان بودند، نطق افشاگرانه اي كرد و مجلس را ترك نمود و دوباره به شيراز برگشت . در سال 1308 در جريان شورش قشقائيان به طرز مشكوكي كشته شد. علت مرگ وي را اختلافات ملكي دانسته اند، ولي اينگونه نيست ، يعني اختلافات دوران مشروطيت همچنان استمرار يافت و در دوران رضاخان تسويه حساب ها ادامه داشت و وي نيز در اين ماجرا كشته شد.
من در كارهاي مقدماتي كتاب بحران مشروطيت در ايران در روزنامه مجلس كه متعلق به جناح اعتداليون بود به مقاله اي برخوردم با عنوان «بيداري عالم اسلام و تجديد جنگ صليب »، مقاله مشروحي كه توسط حاج آقاي شيرازي نوشته شده بود.

نكته جالب اين بود كه فردي غرب را براي اولين بار به آن شكل كه بود، ترسيم كرده و موضع استعمار را تحليل كرده است . وي پيشگويي هاي جالبي دارد و اين مقاله را در 1910 ميلادي (1289 ش ) نوشته است . در آنجا مي گويد در خود غرب اختلاف وجود دارد بر سر اينكه عالم اسلام را چگونه بين خود تقسيم كنند و مي گويد شما خواهيد ديد چگونه بين غربي ها جنگ خواهد شد و چگونه به نام حقوق بشر ميليون ها جوان را قرباني خواهند كرد. اين مقاله چهار سال قبل از جنگ جهاني اول نوشته شده است !

¤ در اين مقطع انگليس و جريان هاي وابسته به آنها در داخل كشور چه اهدافي را دنبال مي كردند و آيا مي توان باور داشت كه آنها به دنبال تحقق مشروطه در ايران بودند؟
قطعاً بسياري از اينها به دنبال مشروطه نبودند. بسياري از اين گروه ها و رجال سياسي چه در انگلستان ، چه در ايران و چه در حكومت هند انگلستان به دنبال اين بودند كه ايران را به نظام جهاني سرمايه داري وصل كنند.

براي اينها ايده آل اين بود كه حكومت قاجار از بين برود، كما اينكه برخي از اينها به اين مطلب صراحت داشتند. مهم اين نيست كه حكومت قاجار را مي خواستند عوض كنند، مهم آن است كه حكومت دست نشانده اي را مي خواستند به روي كار بياورند، اين امر با كودتاي سوم اسفند و استقرار حكومت پهلوي شكل گرفت ، يعني آمدن حكومت پهلوي برخلاف تصوري كه وجود دارد محصول تقسيم يك روز و دو روز و يك ماه نبود، يك فرآيندي بود از لحاظ اقتصادي ، سياسي كه از زمان ناصرالدين شاه كه اوج دولت قاجار بود آغاز شده بود.

جريانات مرموز و نازكي كه به ظاهر بي اهميت بودند از دوران ناصرالدين شاه شكل گرفتند و از لحاظ فكري ، ايدئولوژيك ، سياسي ، اقتصادي ، جايگاه خود را در كشور باز كردند و مشروطيت يك بهانه اي بود براي انگليسي ها و اعتقادي نداشتند؛ چون اگر قرار بود ايران مشروطه بشود آن وقت نمايندگان اين كشور صدايشان عليه انگليسي ها بالا مي آمد كه نفت اين كشور را انگليس دارد غارت مي كند در حالي كه شما يك كلمه نمي بينيد در مذاكرات مجلس كه در اين باره سخني گفته شده باشد.

در اين كشور گرسنگي و فقر آنچنان زياد بود كه به گفته برخي منابع (وزير مختار آمريكا) به دليل اينكه انگليسي‌ها نمي گذاشتند غلات وارد كشور شود، يا اينكه انبارهاي غله را در جنگ دوم جهاني مي خريدند و احتكار مي كردند، انگليسي ها از يك طرف ، روس ها از يك طرف ، يك سوم جمعيت ايران از گرسنگي و بيماري مردند.

اما مورخي ديگر آقاي محمدقلي مجد در آمريكا مبتني بر اسناد موجود در آمريكا و انگليس ثابت كرده كه نصف جمعيت ايران از گرسنگي مردند!

خوب اگر مشروطه واقعي وجود داشت صداي مردم بلند مي شد كه اين چه ظلمي است كه انگليسي ها دارند در حق ملت ايران مي كنند.

در اين بين جناحي از مشروطه طلبان وابسته به مافياي بين المللي ايده آلشان ايجاد هرج ومرج در كشور بود، براي اينكه ايده استقرار يك ديكتاتور را توجيه بكنند.

مشروطه براي اين ايجاد شده بود كه مردم از لحاظ سياسي ، اجتماعي ، اقتصادي رفاه پيدا كنند، اما نتيجه برعكس شد، از لحاظ اجتماعي جامعه دچار هرج ومرج بود، از نظر سياسي كابينه ها پي درپي سقوط مي كردند، از نظر اقتصادي جامعه آنقدر فقير شده بود كه بر روده حيوانات ، زغال و نمك هم ماليات مي بستند، اما در همين شرايط انگليسي ها نفت كشور را غارت مي كردند! يعني انگليسي ها بهترين شرايطي كه مي توانستند منابع كشور را غارت كنند، در پيش رو داشتند، اما وقتي انقلاب روسيه اتفاق افتاد و روس ها بعد از انقلاب ، قراردادهاي استعماري دوره تزارها را يكطرفه ملغي كردند، انگليسي ها تمام جاهايي كه روس ها تخليه مي كردند، آنها را هم گرفتند.

از اين بعد ايده انگليسي ها اين بود كه حكومتي وابسته بر روي كار آيد، در دوران هرج ومرج مي خواستند روس ها را از صحنه ايران خارج كنند، بعد از خروج روس ها مي خواستند كه ايران را كامل ببلعند، يعني آن نظريه اي كه در دوران ناصرالدين شاه وجود داشت ، با آمدن رضا پهلوي محقق گرديد و تعجب اين است كه عده اي از مورخين خارج و داخل كشور مي گويند با آمدن رضا شاه مشروطيت محقق شد. رضا شاهي كه به مجلس مي گفت طويله ! و اين از طنزهاي تاريخ است كه برخي مدعي اند با آمدن رضاشاه آرمان هاي مشروطيت محقق شد!

¤ انگليسي ها براي نفوذ در ايران از چه روش هايي بهره مي جستند؟

انگليسي ها از همان دوره ناصرالدين شاه از انواع و اقسام روش ها براي تحكيم نفوذشان در ايران استفاده مي كردند، اولاً بر روي برخي خاندان هاي بخصوص سرمايه گذاري مي كردند، در شرق ، غرب ، جنوب و حتي شمال كشور. شمال كشور به طور سنتي حوزه نفوذ روس ها بود، اما از طريق خاندان هاي بخصوصي در آنجا نفوذ داشتند.
مكانيزم دوم از طريق يك سري ديوانسالارها و عوامل اجرايي و اداري حكومت بود.

طريق سوم در آستانه مشروطيت از طريق انجمن هاي سري بود. بسياري از هواداران انگليس در انجمن هاي سري جمع شده بودند و اينها كه در اين انجمن ها بودند، بعدها لژهاي فراماسونري را تشكيل دادند.
در اين انجمن ها سري انواع و اقسام آدم ها ديده مي شوند؛ از مأمورين امنيتي انگلستان مثل اردشير ريپورتر تا بهائيان ، تا افرادي چون ابوالفتح زاده ، منشي زاده ، همان هايي كه بعدها كميته مجازات را در كشور ايجاد كردند و افرادي چون حكيم الملك ، تقي زاده و... كه بسياري از اينها اصلاً اتباع خارجي بودند، مانند وحيدالملك شيباني كه اصلاً تبعه انگليس بود، حسينقلي خان نواب اصلاً تبعه ايران نبود، خاندان نواب تمامشان براي انگليسي ها كار مي كردند. برادر وي معاون جرج سيدني چرچيل بود، كه در همين سفارت انگليس دبير امور شرقي بود و دبير امور شرقي ، مسائل اطلاعاتي و امنيتي را انجام مي داد. عباس قلي خان نواب كه برادر حسين قلي خان است و بعدها وزير خارجه شد، يكي از تصميم گيرندگان مهم جريانات مشروطه بود و بسياري از ارباب جرايد كه افراد بسيار مشكوك و مرموزي بودند، روي اينها سرمايه گذاري مي كردند.

يك سري محافل به خصوصي را تشكيل مي دادند كه كار اينها تنها پخش شبنامه و ايجاد رعب و وحشت در توده هاي مردم بود. برجسته ترين اين لژها فراماسونري بيداري ايرانيان بود. لژ بيداري ايران ، لژ مادر بود و مابقي لژها كه بيرون آمدند از درون اين لژ شكل گرفتند.

نكته ديگر اينكه انگليسي ها مدعي اند «ما منافع دائم داريم ، دوست دائم نداريم » به عنوان مثال با اينكه به شيخ خزعل مدال داده بودند و شيخ خزعل از منافع امپراتوري بريتانيا در خوزستان حمايت مي كرد، يعني كشتي هاي انگليسي وقتي از آنجا رد مي شدند، احترام نظامي مي گذاشتند براي شيخ خزعل ، اما خيلي راحت وقتي رضاخان آمد، شيخ خزعل را قرباني كردند، يا برخي از سران قبائل بختياري مثل سردار اسعد، صمصام السلطنه بختياري  ، محتشم السطنه ... اينها از دوره محمدشاه قاجار يعني قبل از ناصرالدين شاه ، دوره پدر ناصرالدين شاه بر روي اينها سرمايه گذاري كرده بودند، انگليسي ها عجله نمي كنند، خيلي آرام ، در يك پروسه طولاني اقدامات خود را پيگيري مي كنند و در همين راستا است كه خيلي از اسناد انگلستان ، حتي اسناد 200 سال پيش آنها نيز سري محسوب مي شود.

¤ از اينكه وقت خود را در اختيار ما قرار داديد، متشكرم .

شماره 212 – هفته نامه صبح صادق


برچسب‌ها: دكتر حسين آباديان, دكتر مظفر بقايي كرماني, ناصرالدين شاه, رضاخان
نوشته شده در تاريخ چهارشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک