| ||||||||||
|
زهره شکوفنده (زادهٔ ۱۳۲۹، تهران) صداپیشهٔ ایرانی است که تا کنون در بیش از ۲۰۰۰ اثر حضور داشتهاست. او علاوه بر صداپیشگی مدیر دوبلاژ نیز بودهاست.
زندگینامه
زهره شکوفنده سالها در دوبله همزمان در جشنواره کودک حضور داشتهاست. پدر ایشان مرحوم حشمت الله شکوفنده (۱۳۰۵ تا ۱۳۶۳) گوینده بودهاست. برادرش کامبیز شکوفنده نیز در دوبله مشغول است.
زندگی هنری
زهره شکوفنده اوایل انقلاب در بسیاری از فیلمهای ویدئویی که در مستر فیلم و تحت مدیریت مرحوم ایرج ناظریان دوبله میشد در بسیاری از نقشهای ماندگار صحبت کرد که پس از سه دهه هنوز طراوت خود را حفظ کردهاند. در سالهای اخیر و پس از مرگ نابهنگام ژاله کاظمی، عزلت نشینی بانوی بی بدیل دوبله رفعت هاشمپور و همچنین انزوای ناخواسته شهلا ناظریان پس از بیماری سختش، بار دوبله بسیاری از نقشهای شاخص بر دوش خانم شکوفنده بودهاست که به بهترین وجه گویندگی نمودهاست. او در بسیاری از فیلمها و مجموعههای تلویزیونی ایرانی و خارجی به جای بازیگران مطرح گویندگی نموده و نیز در بسیاری از موارد سرپرست گویندگان بودهاست.
فیلمشناسی
برخی از مجموعهها و فیلمهایی که وی در آنها به ایفای نقش پرداخته و یا گویندگان را سرپرستی کردهاست به شرح زیر است:
فیلمهای خارجی
-
آقا و خانم اسمیت (۲۰۰۵)
-
اوج (۲۰۰۵)
-
ترس روی شهر (۲۰۰۵)
-
شوهر ایتالیایی (۲۰۰۴)
-
طلاق با عشق (۲۰۰۳)
-
جسارت (۲۰۰۳)
-
شیاد (۲۰۰۲)
-
اعترافات یک ذهن خطرناک (۲۰۰۲)
-
گاهی خوشی گاهی غم (۲۰۰۲)
-
بوسه اژدها (۲۰۰۱)
-
کیت و لئوپولد (۲۰۰۱)
-
خاطرات (۲۰۰۱)
-
دزدان (۲۰۰۱)
-
مرد شهر (۲۰۰۱)
-
طراح ازدواج (۲۰۰۱)
-
خاطرات (۲۰۰۱) به عنوان سرپرست گویندگان
-
از وهم تا وحشت (۲۰۰۰)
-
شکلات (۲۰۰۰)
-
این کودک را دعا کنید (۲۰۰۰)
-
به دل بگو چه کار کنه (۱۹۹۹)
-
عروس فراری (۱۹۹۹)
-
آوای قلبها (۱۹۹۹)
-
ناتینگ هیل (۱۹۹۹)
-
نامههایی از یک قاتل (۱۹۹۸)
-
گلوریا (۱۹۹۸)
-
از اعماق (۱۹۹۷)
-
آزار (۱۹۹۷) به عنوان سرپرست گویندگان
-
اتاق ماروین (۱۹۹۶)
-
گناه (۱۹۹۲)
-
بابا لنگ دراز(۱۹۹۰)
-
کوه نشین (آخرین مرد) (۱۹۸۶)
-
ضارب (۱۹۸۳)
-
کینگ کونگ (۱۹۷۶)
مجموعه تلویزیونی
-
افسانه دونگ یی (دونگ یی)
فیلمهای ایرانی
-
بجای فخری خوروش با لهجه شیرازی (سوته دلان / علی حاتمی ۱۳۵۶)
-
فریماه فرجامی (تیغ و ابریشم / مسعودکیمیایی ۱۳۶۴)
-
گلچهره سجادیه (آرایش مرگ / افشین شرکت ۱۳۷۳)
شاپور عظیمی، سعید قطبیزاده درباره وی زمانی چنین نگاشته بودند : در میان زنان دوبلور، زهره شکوفنده مشهورترین و معتبرترین کسی است که هنوز فعالیت میکند. صدای او را نسلهای گوناگون شنیدهاند و از آن خاطره دارند، از زمان دوبله اشکها و لبخندها و بیلیاردباز گرفته تا آقا و خانم اسمیت و سریال پزشک دهکده. او در 55سالگی کماکان مثل یک جوان تازهکار، با علاقه و پشتکار فراوان به کارش مشغول است. اهمیت کار او در این است که همدورهایهایش عموماً یا کمکار شدهاند یا خودشان را بازنشسته کردهاند. با اینکه هیچگاه مثل رفعت هاشمپور، سیمین سرکوب، مهین کسمایی، نیکو خردمند و زندهیادان تاجی احمدی و ژاله کاظمی، صدایش روی بازیگران بزرگ سینما شنیده نشد، اما همواره از چهل سال پیش تاکنون بهترین جایگزین بوده است. صدای ظریف او که زمانی روی آنجی دیکینسن و پایپر لوری مینشست، هنوز آن قدر طراوت و شادابی دارد که بتواند جای کیت بلانشت و جودی فاستر هم حرف بزند.
و دهها گویندگی متفاوت دیگر...
یک مصاحبه درباره سریال افسانه دونگ پی :
با زهره شکوفنده، مدير دوبلاژ و گوينده «افسانه دونگئی»
منبع : http://www.bartarinha.ir/fa/news/34466
وطن امروز: خانم شکوفنده! با توجه به اینکه شما مدیر دوبلاژ سریال کرهای «دونگئی» بودهاید درباره مهمترین ویژگیهای این سریالها بگویید چون تصور میکنم سریالهایی از این دست که تا میزان زیادی توانستهاند از اقبال عمومی در جامعه برخوردار شوند قطعا دارای مولفههای زیادی است.
البته اعتقاد ندارم همه سریالهای کرهای که تا امروز دوبله شده توانستهاند مورد استقبال مخاطبان واقع شوند بلکه در این میان تنها چند کار مثل «یانگوم»، «افسانه جومونگ» و«امپراتور دریا» طی سالهای اخیر از موهبت استقبال مخاطبان تلویزیونی برخوردار شده است. به نظر میرسد سریال «افسانه دونگئی» توانسته نظر مخاطبان را به خود جلب کند. وقتی مردم مرا میبینند دائم سوال میکنند آخر داستان چه میشود؟ من نیز در پاسخ میگویم مهم نیست آخرش چه میشود مهم این است که در هر قسمت یک اتفاق تازه به وقوع میپیوندد.
صرفنظر از اینها، دوبله سریالهای کرهای دارای پیچیدگیها و ویژگیهای خاص خودش است. به عنوان مدیر دوبلاژ این سریال سعی کردم جوانب زیادی را برای دوبله شخصیتها رعایت کنم. یکی از این موارد استفاده از صداهای ناشناس بوده است. دلیل استفاده از صداپیشگان ناشناس هم به این خاطر است که آن شخصیت تداعیکننده نقش دیگری در یک فیلم خارجی برای مخاطب نباشد.
با توجه به اینکه سریالهای کرهای حتما دارای وجوه افتراقی با سریالهای اروپایی و آمریکایی است در برگردان و ترجمه این سریال هم به مشکل برخوردید، یعنی ناچار شدید ترجمهای که از زبان کرهای این سریال به دست آمده را برای دوبله ویرایش کنید؟
نه، اما باید به این نکته توجه کرد که کرهایها مقطع حرف میزنند. به عنوان مثال وقتی میخواهند بگویند: من برنج نمیخورم بین هر کلمه فاصله و مکث زیادی از نظر زبانی قائل میشوند. ما بیشتر روی جملات شخصیتهای سریال کار کردیم تا هر جمله درست جای خود بنشیند و دوبله این سریال مثل سریالهای ماهوارهاي توی ذوق مخاطب نزند. در طول دوبله سریال «افسانه دونگئی» با دوبلورهای جوانی سر و کله زدم و خوشبختانه نتیجه این پیگیریها و ممارستها امروز این است که سریال نزد عامه مردم اثری موفق تلقی میشود.
دوبله «افسانه دونگئی» از کی آغاز شد و چقدر زمان برد؟
فروردینماه امسال دوبله کار را شروع کردیم و از آن زمان به شکل فشرده کار را ادامه دادهایم. اول قرار بود این سریال هفتهای یکبار از تلویزیون پخش شود اما بر اساس تجارب قبلی که داشتم حدس زدم پخش این سریال از یک بار در هفته بیشتر خواهد شد بنابراین برای دوبله این سریال هفتهای 2 روز از صبح تا آخر شب کار میکردیم.
در ابتدای گفتوگو به برخی مشکلات دوبله سریالهای کرهای اشاره کردید اما طبعا چنین کار پرکاراکتری با دشواریهای بیشتری نیز حین برگردان مواجه بوده است.
به نظرم بزرگترین معضل این سریالها این است که همه شخصیتهایش شبیه به هم هستند. (با خنده) اما محمد کشفی، صدابردار این سریال خیلی در این زمینه زحمت کشید و به ما در تشخیص هر شخصیت از دیگری کمک کرد یعنی گاه پیش میآمد به قسمتهایی برمیخوردیم که برخی شخصیتها خیلی شبیه هم بودند و او بلافاصله با فلاشبکهایی که میزد به ما در این باره کمک میکرد که به نظرم کمکهای ایشان خیلی توانست در پیشبرد دوبله نقش داشته باشد.
چه کسی پیشنهاد داد شما دوبله صدای دونگئی را در سریال برعهده بگیرید؟
من با اجازه از سوی تامین برنامه صداپیشگی این نقش را برعهده گرفتم، ضمن اینکه مدیر دوبلاژ کار هم بودم و احساس میکردم باید به کار انسجام و نظم بخشید چون وقتی شما مدیریت دوبلاژ یک سریال را میپذیرید درگیر آدمهای مختلفی میشوید که طبعا همه آنها دارای نظم و مسؤولیتپذیری نیستند. جز دوبلورهای پیشکسوتی چون مینو غزنوی، حسین عرفانیان، منوچهر والیزاده و... دیگر دوبلورهای این سریال جوان هستند و سعی کردهام نظم و ترتیبی که باید در دوبله یک سریال رعایت شود را حفظ کنم.
درباره سوال شما باید بگویم شخصیت دونگئی پیچیدگیهای خاصی دارد، چنانچه در طول سریال هم مشاهده میکنید دونگئی از سن 15-14 سالگی وارد قصه میشود و تا پایان داستان باقی میماند. من پیش از این دوبله شخصیتهای اصلی فیلمهای متعددی را برعهده داشتهام بنابراین نمیتوان گفت دوبله دونگئی را پذیرفتم که معروفتر شوم. پیش از این در سریال پزشک دهکده، بابا لنگدراز و... معروفیتی را که باید به دست آورده بودم.
خانم شکوفنده! مدیردوبلاژ بودن نزد عامه مردم حیطهای ناشناخته است. یک دوبلور بعد از طی کردن چه مراحلی میتواند به این درجه دست یابد و اصولا وظایف مدیردوبلاژ چیست؟
57 سال است در حیطه دوبله کار میکنم یعنی از 5 سالگی در این مسیر قدم برداشتهام تا امروز که در خدمت شما هستم و از رهگذر این فعالیت طولانی در محضر استادان زبده و اهل فن این هنر درس گرفتهام، زندهیاد مقبلی، شرافت، هوشنگ لطیفپور و... از این جمله بودهاند که از آنها فنون دوبله را فراگرفتهام. روش مدیردوبلاژ این است در درجه نخست فیلم را میبیند و بعد به آمادهسازی دوبله آن میپردازد. میتوان گفت مدیردوبلاژ بودن یک فیلم یا سریال وظیفه سختی است که به آدم محول میشود. حتی قسمت کردن کار نیز لم و تجربه خاصی میخواهد.
به عنوان مثال من در جایگاه مدیر دوبلاژ بعد از انجام این کارها، پرسوناژها را تقسیم کردم. چیز دیگری که در این زمینه رعایت میکنم این است که آدمهایی را برای دوبله کنار دست هم مینشانم که رابطه خوبی با یکدیگر داشته باشند چون اعتقاد دارم اگر 2 دوبلور که به دلایلی با یکدیگر مشکل دارند برای دوبله یک فیلم کنار هم بنشینند، کدورت میان آنها بیتردید در کیفیت کار هم اثر میگذارد. دوبلورهایی که غالبا مدیردوبلاژ انتخاب میکند بر اساس تجربهای است که او در حیطه دوبله به دست آورده است. نکته دیگر درباره استفاده از صداهای طبیعی است. تا جایی که بتوانم سعی میکنم از صداهای طبیعی استفاده کنم و دوبلورها ناچار به صداسازی نشوند.
یکی از مولفههایی که کرهایها در ساخت سریال به آن توجه دارند بحث روانشناسی رنگ است. آنها خوب میدانند چینش و رنگبندی این سریالها از طراحی صحنه تا لباس کاراکترها را چطور پایهریزی کنند که به مذاق مخاطب بنشیند.
کرهایها نیز به خوبی میدانند روانشناسی رنگ چقدر میتواند در پیشبرد یک سریال نزد مخاطب تاثیر داشته باشد. این مولفه نهتنها در سریال «دونگئی» که در «یانگوم» یا «امپراتور دریا» نیز به چشم میخورد.
شما در میانه گفتوگو به دوبله نامناسب سریالهای ماهوارهاي اشاره کردید. به عنوان کسی که بیشترین سالهای عمر خود را صرف دوبله کردهاید فکر میکنید چرا این سریالها با اقبال بیشتری نزد مخاطبان مواجه است؟
خب ما در مقایسه با سریالهایی که شبکههای ماهوارهای میسازند دچار محدودیتهای موضوعی هستیم یا همینطور از منظر هزینه دست و بالمان بستهتر از آنهاست. در عین حال فراموش نکنید سریالهایی که آنها ارائه میکنند غالبا با فرهنگ ما همخوانی ندارد. به شخصه اصلا مایل نیستم مفاهیمی که آنها در سریالهای خود برای جذب مخاطب استفاده میکنند را در سریالهایمان بگنجانیم اما میشود این پیشنهاد را به سریالسازان داد که اگر نمیتوانند آثار پرطرفدار بسازند دستکم کارهایی تولید کنند که به شعور مردم توهین نکند. مردم بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مردم باشعوری هستند و سره را از ناسره تشخیص میدهند.
از این بحث که بگذریم فکر میکنید بزرگترین معضلی که دوبله در حال حاضر با آن روبهرو است، چیست؟
اینکه دوبلورها امنیت شغلی و بیمه ندارند. انجمن دوبله داریم اما کارآیی ندارد. اغلب دوبلورها پروژهای کار انجام میدهند. مثلا من بعد از اتمام دوبله «دونگئی» باید مدتها بیکار بمانم تا برای پروژه دیگری سراغم بیایند و خبرم کنند کمااینکه بعد از پایان دوبله «امپراتور دریا» چنین اتفاقی برای من افتاد و تا مدتها بیکار بودم. فقط هم من نیستم که چنین شرایطی دارم. خیلی از دوبلورها اینطورند و با حقوق از ماهی 150 هزار تومان بگیر تا 700 هزار تومان زندگی خود را میچرخانند. دستمزدهای دوبله غالبا نازل است.
من به شخصه اگر دستمزدم در یک فیلم یا سریال بالا باشد، میآیم 2 جمله میگویم و میروم و عرصه را به جوانان میسپارم اما وقتی خود از نظر مالی تامین نیستم و دستمزدی که میگیرم کافی نیست، نمیتوانم کار نکنم. مدتی پیش از سوی آقای ضرغامی طرح سپاس ارائه شد. بر اساس این طرح مقرر شد 50-40 دوبلور ماهانه مبلغ مشخصی دریافت کنند. از این 50 نفر طرح سپاس درباره 12 نفر اجرا شد که فقط 10 نفرشان این مبلغ را گرفت و 2 نفر دیگر نمیدانم چرا دریافت نکردند. به بقیه هم ندادند.
نگویید که بعد از 57 سال کار در دوبله بیمه هم نیستید؟
نیستم. فقط بیمه تامین اجتماعی هستم که آن هم خودتان میدانید هزینه درمانی را به آن شکل پوشش نمیدهد. چند سال پیش نصف صورتم به شکل ناگهانی فلج شد و نتوانستم تا مدتها کار کنم. سوال من همیشه این بوده که تکلیف از کارافتادگان این عرصه چه میشود؟! چون به هر حال یک دوبلور تا پایان عمر که نمیتواند کار کند. خاطرم هست چند وقت پیش برای دوبله کاری ما را خبر کردند. دوبله کار خیلی باعجله و در نهایت ضیق زمانی انجام شد. در شرایطی برای دوبله این فیلم رفتیم که نیممتر برف روی زمین نشسته بود.
متاسفانه زحمات دوبلورها قدردانی نمیشود. بارها پیش آمده وقتی دوبله تمام شده، کسی هزینه آژانس دوبلور خانم، جوانی که منزلش دور بوده و مثلا در لویزان قرار داشته را قبول نکرده است. کسی فکر نمیکند یک دختر تنها این موقع شب بدون آژانس چگونه باید به خانه بازگردد یا مثلا درباره مساله غذای هنرمندان دوبلور که گاه در بدترین شکل انجام میشود.
آیا برای حل این مشکلات از دستاندرکاران این وادی هم کمک گرفتهاید؟
به مدیری که باید بگوییم گفتهایم. به آقای دارابی هم نامه نوشتهایم که اوضاع دوبلورها به لحاظ رفاهی و مادی تامین و مطلوب نیست. به این نکته اشاره کردهایم که اجرای طرح سپاس و تعیین مقرری در ماه برای من و امثال من با وجود سابقه طولانی در دوبله و مخارج زندگی امروز ضروری است.
من امروز 62 ساله هستم و همانطور که اشاره کردم 57 سال است در دوبله فعالیت میکنم. دوبله یک فیلم گاه از صبح تا نیمههای شب طول میکشد و ما سعی میکنیم به زور قرصهای ویتامینی که میخوریم سرپا بمانیم و دوبله فیلم را تمام کنیم. افسوس من این است چرا دستمزدی که برای یک سریال ایرانی در نظر گرفته میشود برای دوبله یک فیلم یا سریال خارجی صورت نمیگیرد اما تا امروز ترتیب اثری به این وضع داده نشده است.
***
و باز یک مصاحبه دیگر از زهره شکوفنده که بين همکارانش به خانم زهره مشهور است ، از خردسالي وارد کار دوبله شده و تاکنون آن را ادامه داده است.
در حقيقت او با دوبله رشد کرده و بزرگ شده و از اين نظر جزو استثنائات است.
در طول 45سال کار، بيش از 2هزار اثر را گويندگي کرده است و خودش و صدايش همواره از تواناترين و محبوب ترين ها بوده اند. البته نقشهايي که گوينده آنها بوده ، در اين امر بسيار تاثير داشته اند؛ ژوليت در فيلم «رومئو و ژوليت» ، مري در «در برابر باد» ، مونيک در «ارتش سري» ، هيساکو در «معلم جزيره» ، جودي در «بابا لنگ دراز» ، جوليا در «مزرعه پام فيلد» و بسياري نقش هاي ديگر. او مدير دوبلاژ تعدادي از اين آثار نيز بوده است.
به مناسبت اولين سالگرد پخش سريال هاي «بوکوهانتس» و «پزشک دهکده» با او گفتگو کرده ايم.
کارتون هايي که تاکنون دوبله کرده ايد، هر کدام ويژگي اي داشته اند که انگيزه شما را براي پذيرفتن دوبله آنها معلوم مي کند. پوکو هانتس چه ويژگي اي داشت که دوبله آن را پذيرفتيد؟
من پيش از اين ، دو سريال کارتوني معروف را دوبله کرده ام ؛ بابا لنگ دراز و کيمبا. يکي از علت هاي پذيرفتن دوبله بابالنگ دراز اين بود که داستان اين مجموعه ، اثر نويسنده بزرگي به نام جين وبستر است و ديگر اين که در سال 1356 در فيلم آن به جاي بازيگر نقش جودي حرف زده بودم.
دليل پذيرفتن دوبله کيمبا هم اين بود که در کودکي در همين کارتون به جاي نقش اصلي صحبت کرده بودم.
پوکوهانتس هم چون موضوع آن درباره سرخپوستان و سنت ها و آداب و رسوم آنها بود، دوبله اش را پذيرفتم.
در پوکوهانتس صداي شخصيت ها را چگونه به دست آورده ايد؟
شايد براي شما انتخاب صداها بايد ويژگي خاصي داشته باشد ، اما براي ما اين انتخاب يک کار معمولي است.
توجه مي کنيم که هر نقش به چه صدايي نزديک است و در حد امکان همان را انتخاب مي کنيم.
پوکوهانتس شخصيت تازه اي است و صدايي تازه نيز مي خواهد ، به همين دليل خانم رمضان پور را انتخاب کردم که صدايش تازه تر از گويندگان ديگر است ؛ زيرا کم گويندگي مي کند ، بويژه در کارتون.
در دوبله اين کارتون تا چه اندازه به صداهاي اصلي توجه کرده ايد؟
در کارتون هايي که دوبله مي کنم ، به صداهاي اصلي توجه مي کنم.
البته اگر دوبله خوبي داشته باشد. در پوکوهانتس هم سعي کرده ام صداهايي را انتخاب کنم که به صداهاي اصلي شبيه باشد.
پوکوهانتس کارتون جالبي نيست.کند پيش مي رود و حوصله بيننده را سر مي برد. آيا اين موضوع تاثيري در دوبله اش داشته است؟
براي من جالب است شما که کودک و نوجوان نيستيد ، تا اين حد به کارتون و دوبله آن و جزيياتش علاقه منديد و توجه مي کنيد. من قبول دارم که پوکوهانتس کارتون جالبي نيست ، زيرا قرار نبود يک سريال سرگرم کننده باشد. اين اثر يک کار تقريبا مستند است که زندگي و آداب و رسوم سرخپوستان را نشان مي دهد ؛ اما اين موضوع تاثيري در دوبله آن نداشته است.
اين سريال اثري خوش ساخت و سنگين است و من سعي خود را براي بهتر شدن دوبله اش کرده ام.
آيا درست است که مترجم اين اثر براي بهتر ترجمه کردن آن از چند منبع استفاده کرد؟
بله ؛ خانم ناهيد قهرماني درباره سرخپوستان و شخصيت پوکوهانتس بسيار مطالعه کرده و براي ترجمه درست سريال و نام شخصيت هاي آن بسيار زحمت کشيده است.
اگر ايشان زمان و انرژي اي که صرف ترجمه درست اسامي کرده است ، صرف يادگيري بيشتر زبان فارسي مي کرد ، در جمله «فکر مي کنم حق با شماست» فکر کردن را به معني گمان کردن به کار نمي برد و همچنين در جمله «دهکده شما بايد خيلي بزرگ باشه» که بايد را به معني احتمالا آورده است.
اين موارد را بايد از خودشان بپرسيد که چرا چنين چيزهايي را به کار برده اند.
چرا شما اين موارد را اصلاح نکرده ايد؟
به دليل اين که اين موارد به نظر من اشکال نيست.
اي کاش شما به جاي تفسير جملاتي به اين سادگي که همه آن را درک مي کنند، دقيق تر به ترجمه پوکوهانتس نگاه مي کرديد تا متوجه شويد که اسطوره و تاريخ يک نژاد را درست ترجمه کردن ، خيلي مهمتر از به کار بردن «گمان مي کنم» به جاي «فکر مي کنم» است.
پس به نظر شما توجه به فرهنگ سرخپوستان و درست ترجمه کردن تاريخ آنها از توجه به فرهنگ ايراني که زبان فارسي بخش بزرگي از آن است ، بيشتر اهميت دارد؟
منظورم اصلا اين نبود ؛ بلکه منظورم اين است که به کار بردن چنان جمله هايي هيچ آسيبي به زبان فارسي نمي رساند و نشاندهنده بي توجهي به فرهنگ ايراني نيست.
در ترجمه يک فيلم بايد به چيزهاي بسيار مهمتري مثل تغيير نکردن اصل موضوع فيلم توجه کرد و من نمي دانم چرا شما انگشت روي ترجمه چنان جملات ساده اي گذاشته ايد.
با قسمت اول صحبت هايتان موافق نيستم ؛ زيرا وضع کردن معاني نادرست براي کلمات يکي از مواردي است که به زبان آسيب مي رساند، اما براي اين که از بحث اصلي مان دور نشويم ، مي پردازم به آخرين نکته درباره کارتون.
مدتي پيش در جايي خواندم که «کامرون دياز» براي گويندگي در کارتون «شرک» چند ميليون دلار دستمزد گرفته است. نظرتان درباره اين موضوع چيست؟
بله ، در کارتون هاي خارجي ، هنرپيشگان معروف با دستمزدهاي آنچناني صحبت مي کنند؛ اما ما با وجود اين که کيفيت کارمان بسيار بهتر از آنهاست ، به دنبال 25 الي 30 درصد اضافه دستمزد - آن هم هر دو سال يک بار - هستيم که بندرت انجام مي شود.
پارسال در يکي از مصاحبه هايتان - با «قاب کوچک» ضميمه جام جم - گفتيد که يکي از مسوولان سيما ، مزرعه پام فيلد و پزشک دهکده را با اين شرط به شما سپرده که نقش اصلي هر دو اثر را خودتان بگوييد. مي خواهم بدانم اگر ايشان چنين شرطي را نگذاشته بود ، آيا باز هم نقش اصلي هر دو اثر را خودتان مي گفتيد؟
سوال بسيار بسيار خوبي کرديد. متاسفانه آن گفتگو تلفني انجام شده بود و خانم مصاحبه کننده از حرف من برداشت خودش را در گفتگو آورده بود. آن مسوول محترم چنان حرفي را نزده بود و به طور کلي مسوولان نه تنها براي اين کار ، بلکه براي هيچ کاري چنين شرطي را نمي گذارند؛ زيرا هنگامي که يک فيلم يا سريال براي دوبله به شخصي سپرده مي شود، به دليل اعتمادي که به او دارند، کار به سليقه آن شخص انجام مي شود. من اگر در آثاري که دوبله مي کنم ، گويندگي هم کنم ، نقشي را خواهم گفت که اگر کس ديگري مدير دوبلاژ بود، براي آن نقش از من دعوت مي کرد.
در پزشک دهکده صداي خانم عظيمي ، وجهه خاصي به برايان داده و او را خيلي بامزه و دوست داشتني کرده است.
معتقدم صداي هر کس ديگري را که انتخاب مي کرديد ، حتي با همين ديالوگ ها و همين شکل گويندگي ، اين شخصيت را اين گونه نمي کرد ، نظر شما چيست؟
در اين مورد کاملا با شما هم عقيده ام.
دليل انتخاب خانم عظيمي علاوه بر شيرين بودن صدايش ، تناسب صدا با لب و دهان برايان بود.
آفت تغييرگوينده دامن پزشک دهکده را هم گرفت ، آن هم دوبار. چرا دوبلورهاي سالي و جيک عوض شدند؟
آقاي مظفري ، بيماري و گرفتاري اي برايشان پيش آمد و چون سريال همزمان با پخش دوبله مي شود ، از آقاي باکيده براي گويندگي نقش سالي در چند قسمت استفاده کردم.
آقاي اميرزند هم به مسافرت رفتند و من به جايشان از کسري کياني استفاده کردم.
از صداهاي مشابه صداي آقاي زند هم استفاده نکردم ، زيرا بيش از اندازه جوان هستند.
از بين گويندگي هايي که امسال انجام داده ايد ، مايلم درباره «دولورس کليبورن» و «بوسه فرانسوي» صحبت کنيد.
در فيلم دولورس کليبورن ، به جاي «کتي بيتس» صحبت کردم.
من تاکنون سه بار به جاي او صحبت کرده ام و هر سه نقش ، بسيار مشکل بودند. گويندگي به جاي او از افتخارات من است و تمام تلاشم را براي بهتر اجرا کردن نقشهايش به کار گرفته ام.
در فيلم بوسه فرانسوي ، به جاي «مگ رايان » صحبت کرده ام.
نقشي که در اين فيلم گفته ام يکي ازبهترين و مشکل ترين نقشهايم بوده است.
اميدوارم مردم اين فيلم را ببينند و بپسندند.
آيا توجه کرده ايد که امسال چند بار نقش دکترها را در فيلمها و سريال ها گفته ايد؟
اين مورد دست خودم نبوده و اتفاقي پيش آمده است.
من به انتخاب مدير دوبلاژ احترام مي گذارم و خيلي وقتها هنگامي که به استوديو مي روم ، تازه مي فهمم که نقشم چيست.
البته جالب است بدانيد که دکتر خودم به شوخي گفته من به دليل چند بار گويندگي در نقش دکترها، کم کم بايد يک مطب باز کنم !
اگر حکايتي باقي است ، بفرماييد.
فقط اين نکته را مي گويم که مردم پس از انقلاب ، قدرشناس تر شده اند. در هر جايي که صداي ما را مي شناسند ، از ما سراغ کارهاي جديد را مي گيرند و بسيار با محبت برخورد مي کنند. اين همه لطف به ما انرژي مي دهد تا سعي کنيم کارمان بهتر و بهتر شود. من به عشق مردم در کار دوبله ماندگار شده ام
برچسبها: زهره شکوفنده, مهدی آرین نژاد, دوبله, تهران