نعیمه اشراقی (زاده ۱۳۴۴) سومین فرزند حضرت آیت الله شیخ شهابالدین اشراقی و سرکار خانم صدیقه خمینی و هفتمین نوه حضرت امام خمینی ( ره ) میباشد. وی همسر سید محمدحسن طاهری و خواهرزن محمدرضا خاتمی برادر سيد محمد خاتمي رئيس جمهور سابق است.
وی مهندس پتروشیمی و کارشناس ارشد صنایع از دانشگاه امیرکبیر، معاون مدیر عامل و عضو هیئت مدیره شرکت خدمات مهندسی نفت کیش است. بعضی وی را فعال سیاسی اصلاحطلب می دانند .
ایشان سه خواهر و سه برادر به نامهای زهرا، عاطفه، نفیسه، محمدتقی، علی و مرتضی دارند .
برای بازخوانی و بررسی نظرات امام راحل(س) در رابطه با حجاب، و آشنایی با نگاه و رفتار ایشان در این رابطه با نزدیکان خود، به سراغ فردی از بیت امام(س) رفتیم. نعیمه اشراقی، نوه امام خمینی(س)، مهندس پتروشیمی و کارشناس ارشد صنایع از دانشگاه امیرکبیر، و معاون مدیر عامل و عضو هیئت مدیره شرکت خدمات مهندسی نفت کیش، به دعوت ما برای مصاحبه پاسخ مثبت داد و با روی گشاده پذیرای سوالات ما شد. گرچه خانم اشراقی در ابتدای گفتگو با پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، با اشاره به سوابق تحصیلی–شغلی خود، که همگی در حوزه امور مهندسی هستند، تاکید کرد که در مسائل دینی و اجتماعی صاحب نظر نیست و تنها نظرات شخصی خود را بیان میکند، اما با اشرافی کامل و دقیق بر مسائل، با بیانی شیوا، صحبتهای بسیار قابل تاملی را بیان کرد.
با توجه به آنکه در زمان فوت امام بزرگوار، شما بیست و چهار سال داشتید و بعد از انقلاب هم، در تمام ده سالی که ایشان در ایران در قید حیات بودند، همواره با امام بودید و به گفته خودتان، تقریبا در منزل امام بزرگ شدید، بفرمایید که نگاه امام به حجاب و خصوصا حجاب خانواده نزدیک خودشان چگونه بود؟
نظر امام راجع به حجاب مسلم است. چون تقید امام به حفظ شعائر دینی بر هیچ کس پوشیده نیست. اما نظر ایشان در این مورد نسبت به مراجع تقلید دیگر، چندان سخت گیرانه نبود. به خاطر دارم که در پاریس، در خانه، من بلوز و دامنی تنم بود و روسری بر سر داشتم. از امام پرسیدم که آیا این حجاب، حجاب کاملی است. ایشان هم فرمودند بله. البته تذکر دادند که حجاب برای محیطی هم که استفاده میشود، مهم است. در پاریس این حجاب اشکالی ندارد، اما شاید این حجاب برای شهری مانند قم حجاب کاملی نباشد. محیطی که در آن حضور دارید بر این مسئله که تا چه اندازه خودتان را پوشش دهید، تفاوت ایجاد می کند.
در رابطه با حجاب خانواده خودشان و دختران فامیل برخورد ایشان چگونه بود؟ برخورد نصیحت وار و پدرانه داشتند و برای مثال راهنمایی میکردند که این پوشش را انتخاب کنید بهتر است و بعد شما را در انتخاب آزاد میگذاشتند یا اجبار و تحکمی هم پشت آن نصیحت بود؟
امام اصولا با اجبار و تحکم و خشونت بسیار مخالف بودند. حتی در خصوص مسائلی مثل نماز. به خاطر دارم که زمانی مادربزرگم مسافرت رفته بودند و قرار بر این شد که من شبها در اتاق امام بخوابم. من هر شب به امام میگفتم که صبح من را برای نماز بیدار کنند. هر شب که میگفتم، ایشان صبح من را برای نماز بیدار میکردند. یک شب فراموش کردم به امام بگویم و صبح وقتی بیدار شدم، دیدم آفتاب زده است و امام من را بیدار نکردهاند. از ایشان سوال کردم و ایشان گفتند چون دیشب به من نگفتی، من بیدارت نکردم. اما بسیاری از آدمهای دین دار این طور نیستند. امام نسبت به هیچ مسئلهای، از جمله حجاب، با خشونت بر خورد نمیکردند. البته شاید نیازی هم نبوده است. به هر حال خانواده امام همگی به حفظ حجاب مقید بودند و اتفاقی نمیافتاد که نیاز به خشونت باشد.
در جریان پس از انقلاب اما اتفاقات بسیاری افتاد که اکنون ما در کشور شاهد حجاب اجباری هستیم. عدهای میگویند نظر امام در رابطه با اجبار پوشش برای خانمها دچار تغییر شد؛ به این صورت که پیش از انقلاب بیشتر بر عفت عمومی تاکید میکردند و میفرمودند که حجاب «حق» زن مسلمان است، اما پس از انقلاب، محور تاکیدات بر حجاب شرعی آمد و بیشتر تکیه بر این شد که حجاب «تکلیف» زن مسلمان است.
به نظر من، خیلی ظالمانه است که این را به امام نسبت بدهیم که نظرات ایشان قبل از انقلاب، یا در بحبوحه انقلاب و بعد از انقلاب، تغییر کرده است. امام زمانی که به رهبری انقلاب رسیدند با قبلش هیچ تفاوتی نکردند؛ نه رفتارشان، نه نظراتشان، نه زندگی شان و … . نمیتوانیم بگوییم که امام، قبل از انقلاب خواستند با دل مردم راه بیایند و پس از انقلاب، حجاب را اجباری کردند. اجباری شدن حجاب در کشور ما، نتیجه تصویب قانونی است که در مجلس انجام شد. امام هر وقت نظری راجع به حجاب میدادند، نظر شرعی میدادند و تنها وجه شرعی حجاب مدنظر ایشان بود. در واقع، از زمانی که امام(س)، مبارزات خود را با رژیم پهلوی آغاز کردند، تنها چیزی که مدنظر ایشان بود، تکلیف شرعیشان بود. حتی زمانی هم که در رأس حکومت قرار گرفتند فقط تکلیف شرعیشان تغییر کرد و نظراتشان تغییر نکرد. منتها شرایط جامعه تغییر کرد.
به هرحال، وقتی چیزی در کشوری قانون میشود، نباید از آن تخلف کرد و اگر کسی به آن ماده تصویب شده اعتراضی دارد، باید ساز و کار مشخصی را طی کند. راه اعتراض این نیست که بیقانونی صورت گیردوراه تغییر عبور از قانون نیست. اما این مسئله که حکومت بیاید و حجاب را اجباری کند، از نظر شرعی، برای من جای شک است. در اینکه حجاب مسئله ای فردی ست یا اجتماعی، بحث و نظر بسیار وجود دارد. ولی باید در نظر گرفت که برای رعایت نکردن حجاب، برعکس دزدی، روزهخواری و …، حدی در دین تعیین نشده است و به باور من، اجباری کردن حجاب وقتی معنا پیدا میکرد که دین، حدی برایش قائل شده باشد. در غیر این صورت، مانند نماز نخواندن که حدی ندارد، و ما نمیتوانیم فرد تارک نماز را زندانی یا مجازات کنیم، اجباری کردن حجاب هم از نظر شرعی پشتوانهای ندارد. گرچه در کشور ما قانون شده و تا جایی که این قانون پابرجاست رعایتش الزامی است.
به نظر من، بسیار بهتر بود که ما حجاب را اجباری نمیکردیم. به خاطر اینکه ما با اجباری کردن حجاب، میخواستیم حاشیه امنیت جامعه را بالا ببریم، اما دقیقا برعکسش عمل کردیم و امنیت را پایین آوردیم. وقتی ما در جامعه حجاب را اجباری کردیم، محدودیت و ممنوعیت ایجاد کردیم، روابط دختر و پسر را ممنوع کردیم، همه این مسائل از خیابانها به درون خانهها رفت. کسانی که به مسائل دینی اعتقادی ندارند، وقتی در خیابان به خواستههای خود نمیرسند، در خانهها، از مواد مخدر، مشروب و … استفاده میکنند و روابط غیراخلاقی میان دختر و پسر شکل میگیرد. در نتیجه ما امنیت را برای نسل جوان پایین آوردیم.
من چون در دو شهر لندن و تورنتو مدتی زندگی کردهام، تفاوتهای این دو شهر را با شهری مانند تهران دیدهام و میدانم. مشکلات دختر جوانی که در تهران، از منزل خارج میشود و مسیری را طی میکند تا به مقصد برسد، خیلی بیشتر از مشکلات دختر جوانی در شهری مانند تورنتو است. در آنجا، یک دختر جوان با یک خانم مسن و یا یک آقا فرقی ندارد و هیچکس به او تعرضی نمیکند و امنیت بالا است. منظورم از امنیت، معنای لغوی کلمه نیست. به نظر من ایران یکی از کشورهای خیلی امن است و تهران در مقایسه با شهرهای بزرگ دیگر بسیار شهر امنی است. منظور من، امنیت اجتماعی و حفظ حرمت و ارزش است. حرمت یک دختر در شهری مثل تهران بیشتر پایمال میشود تا در شهری که آزادی بیشتر است. به نظر من، با اجباری کردن و محدودیت گذاشتن ما به این وضعیت دچار شدهایم.
در این باره، خاطرهای از امام به یاد دارم. در حدود سال ۱۳۶۶، روزی به دانشگاه رفته بودم و رئیس انجمن اسلامی دانشگاه با من کار داشت. دیدیم یکی از پسران دانشجو، با چهرهای بسیار ناراحت از آنجا بیرون آمد. از رئیس انجمن پرسیدم علت ناراحتی آن آقا چه بود؟ او گفت که ما این آقا را، چندین بار با یک دختر جوان در خارج از دانشگاه دیدیم و به او تذکر دادیم اما فایده ای نکرد و اکنون او را اخراج کردیم. من گفتم که شاید این دختر، خواهر یا نامزد این آقا بوده و گفتند که ما تحقیق کردیم که این دختر نه نامزد این آقا بوده و نه خواهرش. من دیگر سوالی نکردم و به سمت خانه امام رفتم و امام سوال کردند که چه خبر؟ و من هم اتفاقی که در دانشگاه افتاده بود بیان کردم. ایشان خیلی ناراحت شدند و گفتند که همین الان برگرد و به آن فرد مسئول، از قول من بگو شما به هیچ عنوان حق تجسس در کار این دانشجو و اخراج او را ندارید.
به نظر شما، امام اعتقادی به اجباری شدن حجاب در حکومت اسلامی نداشتند.
در رابطه با اجباری بودن حجاب، در میان صحبتهای امام، من تنها در یک جا مشاهده کردم که از امام سوال شده بود که در شمال، خانمها با لباس شنا، به داخل شهر هم میروند؛ در این باره ما باید چکارکنیم؟ امام هم گفته بودند که خود مردم متدین مازندران اجازه نمیدهند که زنان لخت وارد شهرشان شوند. (جلد ۸ – صفحه ۳۳۹) اما هیچ جا به روشنی دیده نشده که ایشان میخواستند یا نمیخواستند که حجاب اجباری شود یا نه. من هم به یاد نمیآورم که امام برای اجباری شدن حجاب نظر خاصی داشته باشند. اما میدانم که با خشونت مخالف بودند. زمانی چند دانشجوی بسیجی نزد امام آمدند و از قاطعیت در مقابل بدحجابی از ایشان سوال کردند. امام در جواب فرمودند که منظور شما از قاطعیت چیست؟ اگر منظورتان برخورد فیزیکی ست، این اصلا درست نیست. باید با مدارا و محبت راجع به بدحجابی برخورد کرد و با خشونت نباید کاری کرد.
صحبتی از امام در ۱۶ اسفند ۵۷، در روزنامه کیهان نقل شده است که میفرمایند:«الآن وزارتخانهها باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامى نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههاى اسلامى نباید زنهاى لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعى ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعى باشند، با حفظ جهات شرعى باشند». (صحیفه نور ج۶ ۳۲۹) گرچه پس از بیان این جمله، تا سال ۶۲ حجاب به صورت اجبار قانونی در نیامد، اما همین سخن امام، تاثیر بسیاری بر این روند قانونی و تعزیری شدن حجاب داشت.
فرد می تواند در محیطش – برای مثال در ادارات – شرایطی را ایجاد کند و هر قانونی را بگذارد، اما این به آن معنا نیست که در کل جامعه اجرا شود و من نمیدانم که نظر امام این بوده که حجاب شرعی در کل جامعه اجباری شود یا خیر. اما به هر حال این اتفاق افتاده است.
در تعالیم اسلام هم، نه تنها در رابطه با حجاب، بلکه در اصل دین چنین مطرح است که زمانی ثواب و عقاب معنا پیدا میکند که آدمی اختیار و اراده داشته باشد. انسان بیاختیار و بیاراده، نه ثوابی دارد و نه عقابی. وقتی حجاب اجباری باشد دیگر امر پسندیدهای انجام نگرفته است.
با اجباری شدن حجاب، اقلیتی از زنان جامعه که به حجاب اعتقاد ندارند و مجبورند حجاب بگذارند، خودشان را به چهره ای درست میکنند که بسیار بدتر از بیحجابی است. شاید بین آنها، آدمهای شریف و نجیبی بسیاری هم باشد اما چهرهشان این را نشان نمیدهد. به هرحال هر اجباری، یک اعتراضی را در پی دارد. حجاب هم یک اجبار است و اعتراضی که در پی دارد، این است که با چنین قیافههایی بیرون میآیند و همه چیز با هم مخلوط میشود. در جامعهای آزاد، دختری که مثلا میخواهد به دانشگاه برود با چهرهای ساده میرود و به مهمانی با چهرهای دیگر میرود، اما در اینجا دختران ما در همه جا، چه دانشگاه، چه مهمانی، به یک شکل میروند.
یکی از علتهایی که در جامعه ما بر روی حجاب تا این حد سختگیری میشود، این است که حجاب را به عنوان یک شعار اسلامی میداند. اما به شرط آنکه اقلیتی که حجاب را قبول ندارند هم آن را بپذیرند. ولی چون این اقلیت، حجاب را نپذیرفتند، ما این شرایط حاد را داریم. بنابراین اگر از اجباری کردن حجاب، فقط میخواستیم حفظ ظاهر کنیم و ظاهر کشورمان را کشوری اسلامی نشان بدهیم، در همین کار هم موفق نبودیم. البته در شرایط کنونی، راه حل ما این نیست که اجباری بودن حجاب را برداریم. چون جامعه دچار شوک میشود.وامکان عوض کردن این امر بسادگی نیست.
برخی میگویند اجباری شدن حجاب در ایران پس از انقلاب، و خشونتهای بسیاری که افراد انقلابی با زنان بدحجاب میکردند، به این دلیل بوده است که ما در گذشته تاریخیمان با کشف حجاب روبرو شدهایم. یعنی افراد انقلابی ما، به عنوان یک ساز و کار هویتسازی، خودشان را در برابر حکومت پهلوی تعریف میکردند و مهمترین نماد این حکومت هم واقعه کشف حجاب بوده و این باعث شده است که حجاب به عنوان نماد انقلابی بودن مطرح شود. حتی زنان کمونیست را میبینیم که از حجاب، به عنوان نماد ضدغرب گرایی استفاه میکنند. یعنی حجاب از وجه دینی و عفافآور صرف خارج شده و جنبه سیاسی – تاریخی دوران، بیش از نگاه دینی در اجباری شدن حجاب دخیل بوده است.
بله. در کشوری که دچار انقلاب شده است، بعد از انقلاب، فکرها سطحی و احساسی است و فکر درست در آن صورت نمیگیرد. اگر فکر درستی اتفاق میافتاد، اتفاقاً کشف حجاب رضاخانی برای انقلابیون، درس عبرت میشد. همانطور که کشف حجاب و اجباری کردن بیحجابی موفق نبود، اجباری کردن حجاب هم موفق نمیشود. اما متاسفانه در سال های ۵۸، همه کارها انقلابی بود و دینی و عاقلانه نبود واین امر اجتناب ناپذیر وطبیعت هرانقلابی است.
البته ریشه حجاب مربوط به اسلام نیست و حجاب از قبل از اسلام هم بوده است مثلا در میان قوم یهود ودر ایران باستان واحتمالا هند،وازآنچه درقانون اسلام آمده سخت تر بوده است. اما در جاهلیت عرب حجاب وجود نداشته و بعد از اسلام حجابدار شده است. و اینکه گفته میشود که بعد از اینکه ایرانیها مسلمان شدند و اسلام به ایران آمد، حجاب وارد دین شد، این هم جمله درستی نیست. زیرا آیه حجاب قبل از اینکه ایرانیها مسلمان شوند، نازل شد. اما بعد از اینکه ایرانیها مسلمان شدند، حجاب نسبت به حجاب اعراب در زمان پیغمبر سختتر شد.
به حجاب ریشههای ظالمانهای نسبت دادهاند. بعضی ریشه فلسفی و میل به رهبانیت و ریاضت به آن میدهند و بعضی، ریشه اجتماعی و عدم امنیت و عدالت را بیان میکنند و برخی ریشه اقتصادی را مطرح میکنند و پدرشاهی و تسلط مرد بر زن و استثمار نیروی زن توسط مرد، و برخی ریشههای روانی را، همانند خوی زنانگی یا آنکه زن احساس حقارت دارد برای آنکه چیزی از مرد کمتر دارد. اما به نظر من این ریشهها، حداقل در مورد حجاب اسلامی درست نیستند. و اگر تاثیری هم داشته باشد، تاثیر خیلی کمی داشته است. به نظر من، حجاب، یک تدبیر ماهرانه قلبی و غریزی زن بوده است. زن حیا و حجاب، و ستر و پوشش را به عنوان تدبیری برای گران بها شدن در برابر مرد اندیشیده و آن را پذیرفته است. به نظر من بسیاری از زنانی که تقید به حجاب دارند، به آن علاقه دارند.
شما در سخنانتان بیان کردید که «پس از مسلمان شدن ایرانیها، حجاب نسبت به حجاب اعراب زمان پیغمبر سختتر شد»، به نظرتان در جریان تاثیرات و تطورات تاریخی، پوشش زنان امروز ما با پوشش زنان صدر اسلام چه تفاوتی یافته است؟ همچنین حجاب زنان ما را بیشتر عرفی میدانید یا شرعی؟
ما نمیتوانیم بگوییم که حجاب شرعی نیست، حجاب قطعاً شرعی است. به اعتقاد من، صرفا اجباری بودن حجاب است که شاید شرعی نباشد. البته حجاب به این شدتی که بعضی علما بر آن پافشاری میکنند، نیست و ما یک کم غلظت آن را زیاد کردهایم. مثلاً حجاب زنان پیغمبر با حجاب زنان دیگر فرق میکرده، و برای بقیه سختگیرانه نبوده است و ما خودمان، حجاب را سخت کردیم. برای مثال، استفاده از چادر برای کسی که فعالیت اجتماعی میکند، پوشش سخت و نامناسبی است، زیرا عملاً یک دست را از او گرفته است، زیرا یک دست او باید به چادرش باشد. البته نمیتوان به طور کلی گفت که چادر خوب است یا بد. چادر و در کل پوشش، بستگی دارد به کسی که میخواهد از آن استفاده کند و جایی که میخواهد در آن استفاده شود. در ایران که حجاب اجباری است نمیتوان نظر خاصی داد، ولی در کشورهای دیگر که حجاب اجباری نیست واقعا مصونیت ایجاد میکند و شما با حجابتان برای خود یک گارد درست کردهاید و راهی را بستهاید. البته حجاب در جوامعی که اجباری نیست، فرد را از سایرین متمایز میکند. به خاطر دارم که در یکی از شهرهای کانادا، به سمیناری رفته بودم و چون باحجاب بودم، متمایز بودم و به عنوان یک کارشناس روی من حساب نمیشد و حالت سمبلیک پیدا کرده بودم و به نظر میآمد که بیش از کارشناس بودن، من نماینده کشورم هستم. کلاً متمایز بودن درست نیست و حجاب کمی آدم را متمایز میکند و واقعیت آدم را تحتالشعاع قرار میدهد. و ما باید انتخاب کنیم که یا تحتالشعاع قرار نگیریم یا دستورات الهی را اجرا کنیم که ما مسلماً دستورات الهی را اجرا میکنیم و حجاب را میپذیریم. البته در کنار بعضی خصومتها و برخوردهای مغرضانه، حجاب برایتان احترام هم میآورد. مثل برخورد با یک پدر روحانی که بهش احترام میگذاریم به خاطر اینکه یک فرد روحانی است، حجاب هم برای یک زن در خارج از کشوراحترام ایجاد میکند.
آیا شما چادر را به عنوان پوشش انتخاب کردهاید؟
بله، چادر سر میکنم. من نسبت به حجاب نگاه مثبتی دارم و شخصا حجاب را دوست دارم. اما حقیقتا به چادر علاقه ندارم، چون هم سختی برایم ایجاد میکند و هم وقتی سر تا پای یک خانم سیاه است، چندان دید قشنگی در نگاه آدم ایجاد نمیکند. همچنین راحتی چادر خیلی کم است و فرد گاهی با چادر برای خودش خطر ایجاد میکند. اما چادر در خانواده ما مرسوم است و من به عنوان نوه امام، اگر این کار را نکنم، کاری متمایز انجام دادهام و کار متمایز انجام دادن را دوست ندارم. همچنین چادر در خانوادههای ما، مسئلهای سمبلیک است و من دوست ندارم از آن تخلف کنم. به نظر من، وقتی فرد وابسته به مرد بزرگی چون امام است، که از شرقی ترین نقطه عالم، تا غربی ترین نقطه، او را میشناسند، و شریف ترین انسانی ست که بسیاری در عمر خود دیدهاند، تعهدی ایجاد میشود و این تعهد برای من، عمل کردن به چیزهایی است که حتی ممکن است خلاف میل من باشد.
برنامه ضدانقلاب برای بیت امام؛ نعیمه اشراقی کاندیدا شود
منبع : www.bultannews.com
اکبر گنجی طی یادداشتی در سایت رادیو فردا با اشاره به انتخابات شوراهای شهر و روستا، کاندیداتوری نعیمه اشراقی، نوه دختری حضرت امام(ره) را موقعیتی مناسب برای برخی تحرکات خطرناک دانست.
وی در اینباره می نویسد: گروههای اصلاحطلب از نعمیه اشراقی دعوت کردهاند تا در تهران کاندیدای شورای شهر شود. او فرزند آیتالله شهابالدین اشراقی و صدیقه مصطفوی است. یعنی، نوه آیتالله خمینی است. خواهرش، زهرا اشراقی، همسر محمدرضا خاتمی است.
گنجی با اشاره به نزدیک بودن بیت امام به اصلاح طلبان اضافه می کند: اصلاحطلبان تقریباً اطمینان دارند که وی به دلیل آنکه نوه آیتالله خمینی است، آرای بسیار بالایی به دست خواهد آورد. آرایی که آرای اصلاحطلبان به شمار خواهد رفت. یعنی نوعی وزنکشی اجتماعی پس از رویدادهای جنبش سبز که آنان سرکوب و زندانی شدند.
اکبر گنجی در ادامه فرضی را مطرح می کند: «فرض مشترک اصلاحطلبان و اصولگرایان این است که آرای بالای نعمیه اشراقی به دلیل نوه آیتالله خمینی بودن است، نه خود او که در قلمرو سیاسی آن چنان شناخته و دارای سابقه نیست. بدین ترتیب، به فرض آنکه در تهران با آرای بالایی اول شود، آرای او، آرای آیتالله خمینی باید به شمار رود، اگرچه گرایش سیاسی وی به اصلاحطلبان نزدیک است.»
وی در ادامه سر اصل ماجرا می رود: «مخالفان جمهوری اسلامی و آیتالله خمینی لزوماً نظر خاصی درباره نعمیه اشراقی ندارند. برای اینکه او در آغاز انقلاب دختر نوجوانی بوده و بعدها هم هیچ گاه سمتی سیاسی در جمهوری اسلامی نداشته است. تهران مهمترین مرکز مخالفان و اصلاحطلبان است. تهران مرکز اصلی ظهور جنبش سبز بود.»
گنجی در ادامه مدعی می شود: «ممکن است ساختارشکنان طرفدار رفراندوم درباره رژیم، رأی دادن یا ندادن به نعمیه اشراقی را به رفراندوم درباره آیتالله خمینی تبدیل سازند. یک احتمال این است که آنان از مردم تهران بخواهند که به او رأی ندهند تا مخالفت خود را با آیتالله خمینی و جمهوری اسلامی نشان دهند. این هم نوعی وزنکشی بدون هزینه برای مخالفان جمهوری اسلامی و آیتالله خمینی است.»
وی در ادامه با خط دهی به سایر فتنه گران برای پرهیز از تخریب چهره نعیمه اشراقی می نویسد: «به تعبیر دیگر، آنان حتی یک کلمه علیه نعمیه اشراقی بر زبان نخواهند آورد. برای اینکه با شخص وی به عنوان یک زن، یک مادر، یک متخصص، یک شهروند و یک اصلاحطلب مسئله ای ندارند. او هیچ جرمی مرتکب نشده است. نوه آیتالله خمینی و دختر آیتالله اشراقی بودن هم جرم یا گناه نیست. اما مخالفان هم راهی ندارند تا وزن اجتماعی خود را نشان دهند.»
گنجی در پایان بازهم با بزرگ نمایی نسبت به جایگاه، خواهر همسر محمدرضا خاتمی چنین نتیجه گیری می کند: «در نظر گرفتن این متغیر مهم، ممکن است خاندان آیتالله خمینی، اصلاحطلبان و اصولگرایان را به این نتیجه واحد برساند که اگر کاندیداتوری وی به قطبی شدن این چنینی منتهی شود، نامزد شدن وی به مصلحت نخواهد بود. برای این که رأی نیاوردن وی، پیامدهای منفی بسیاری برای نظام به دنبال خواهد آورد. اگر سیدحسن خمینی کاندیدای ریاست جمهوری میشد، این مسئله ابعاد به شدت حادتری مییافت و قطبیسازی انتخابات شکل عمیقتری، در سراسر کشور، به خود میگرفت.»
گفتنی است؛ در حالی ضد انقلاب تلاش می کند با طراحی چنین سناریوهایی، از رای آوردن یا نیاوردن یک نفر به عنوان رفراندوم برای نظام یا حضرت امام ا ستفاده نماید که مردم ولایتمدار و بیدار ایران اسلامی در سال های اخیر ثابت کرده اند که عقد اخوتی با هیچ فرد و گروهی نسبته اند و عملکرد افراد را با معیار وفاداری به ولایت فقیه می سنجند و پشتوانه هایی مثل نوه امام، وابسته به بیت امام بودن و یا برخورداری از رأی بیست و چند میلیونی مردم نیز نتوانسته است بر تصمیمات آنها تاثیر گذار باشد. مردم هرجا که تشخیص داده اند این افراد از مسیر انقلاب منحرف شده اند به صراحت از آنها انتقاد کرده و خواستار باز گشت آنها به مسیر ولایت و انقلاب شده اند.
نعیمه اشراقی:
من کلا با ممنوعیت مخالفم
منبع : www.khatteemam.ir
نعیمه اشراقی، نوه دختری امام خمینی (ره)، مهندس پتروشیمی و کارشناس ارشد صنایع از دانشگاه امیرکبیر است. وی که معاون مدیر عامل و عضو هیئت مدیره شرکت خدمات مهندسی نفت کیش هم هست، در گفتوگویی با سایت عصر ایران، نظراتش را در مورد فیس بوک بیان کرده است.
این عضو خانواده امام خمینی (ره) که خواهر زن دکتر محمدرضا خاتمی نیز میباشد، اخیرا با مصاحبهای جنجالی درخصوص حجاب بر سر زبانها افتاد. وی در آن مصاحبه با بیان اینکه به حجاب اجباری اعتقاد ندارد، گفته بود: بهتر بود که حجاب را اجباری نمیکردیم.
حالا نوه امام در مصاحبهی جنجالی دیگر، درخصوص سایت فیلتر شده فیس بوک به اظهار نظر پرداخته و آن را کلاس مردمشناسی خوانده است.
در واقع نعیمه اشراقی، در میان ایرانیان عضو فیس بوک چهرهای شناخته شده است. البته او تا چند ماه پیش، یکی از اعضای عادی فیس بوک بود؛ اما پس از مصاحبه پر سر و صدایش با سایت جماران درباره «حجاب»، همگان او را به عنوان نوه امام شناختند و در کوتاه زمانی، تعداد دوستانش در فیس بوک، از ۳۰۰ نفر به ۵۰۰۰ نفر رسید.
حالا سوال ما از خانم اشراقی این است که اگر امام زنده بود ایشان به خودشان اجازه می دادند تا عکسهای خصوصی خود را آن هم با آرایشهای آن چنانی در معرض دید عموم بگذارند یا نه؟یا به خاطر ورود غیر قانونی در سایت هایی که ورود به آن در نظام جمهوری اسلامی خلاف قانون است مباهات کنند؟!
چه اتفاقی افتاده است که این خانم به خود اجازه میدهد تا هر آنچه عمل میکند که بعضا خلاف مبین شرع مقدس است را به امام نسبت دهد؟ که اگر جایگاه والای شخصیت امام نبود آیا کسی پای حرفهای ایشان می نشست یا خیر؟
آنچه که بارها در کلام نورانی امام نسبت به زن مسلمان منعکس شده است عفاف و حجاب و متانت زن است. هر منصف مسلمانی میتواند با خواندن صحبتها و نظرات ایشان به این قضیه پی ببرد که نکته پر رنگ سخنان حضرت امام خمینی درباره زن در کردار و منش ایشان جایگاهی ندارد.
متن زیر، مشروح صحبتهای نوه امام خمینی در گفتگوی با سایت عصر ایران درباره فعالیتاش در سایت فیس بوک است.
شما از چه زمانی عضو فیس بوک شدید و اصلاً چه شد که تصمیم به عضویت در این شبکه اجتماعی گرفتید؟
بیشر از چهارسال است که عضو فیس بوک هستم. انگیزه اولیهام، پیدا کردن دوستان قدیمیام بود.
دوستان شما در فیس بوک چند نفرند و معمولاً درخواست دوستی چه کسانی را قبول میکنید؟
دوستان من ۵۰۰۰ نفر هستند و درخواستهای بیشماری دارم که تسهیلات فیس بوک اجازه افزودن بر تعداد دوستهایم را نمیدهد. در خصوص درخواستهای دوستی هم سعیام این بوده که گزینشی عمل نکنم.
آیا خودتان هم برای کسی درخواست دوستی میفرستید؟
در پارهای از مواقع.
برخورد شما با کامنتهای انتقادی چگونه است؟ آیا کامنتی را هم حذف میکنید؟
تعداد کامنتهایی که حذف کردهام از تعداد انگشتان دست به نظرم کمتر بوده است.
اگر کسی در لابلای انتقادش، سخنی بگوید که از نظر شما، مصداق توهین به امام و یا شخصیتهای دینی باشد، کامنت او را حذف میکنید؟
تا به حال کامنت توهین به ائمه نداشتهام ولی توهین به امام علیرغم خواهش من بوده است. گرچه این کامنتها قلب و روح مرا آزار میدهد ولی در اکثر مواقع سعی کردهام تحمل کنم؛ به این دلیل که احساس میکنم گاهی در این بین افراد کسانی هستند که احتمالا به آنها ظلمی شده است و یا حتی قربانی پدران ویا مادران خود هستند و با این کار احساس آرامش میکنند. آنها شاید به گمان خودشان صدایشان به گوش کسی در درون حکومت میرسد. من هم صبوری میکنم. تاسف من بیشتر از این است که میبینم چهره واقعی امام را تعداد اندکی شناختهاند و این قدر دور از واقعیت راجع به امام قضاوت میشود که کوشش در جهت شناخت امام را با تمام وجود برای خودم واجب میبینم.
هر کسی از ظن خود شد یار من
وز درون من نجست اسرار من
از خانواده امام چند نفر عضو فیس بوک هستند؟ چه کسانی؟
نسل اول، یعنی فرزندان امام هیچ کدام عضو فیس بوک نیستند و نسل دوم، یعنی نوهها، بیش از ۶۰% عضو هستند.
وقتی با فیلترشکن وارد فیس بوک میشوید، احساس نمیکنید قانون شکنی کردهاید؟
من شخصا با قانون گریزی مخالفم حتی اگر قانون به ناحق باشد. به نظرم برای اصلاح قانون ظالمانه باید کوشش شود و تا زمانی که قانون پابرجاست نباید از آن تخطی کرد ولی استفاده از فیلترشکن از لحاظ قانونی منعی ندارد بلکه بعضی از مراجع شرعا جایز نمیدانند که مقلدین این دسته از مراجع بایستی احتیاط کنند.
اصلا درباره فیلترشدن فیس بوک چه نظری دارید؟
من کلا با ممنوعیت مخالفم. از نظر من منع استفاده از هر آنچه که ممنوع کردهایم راه حل نیست. حتی مُسکّن هم محسوب نمیشود.
بعضیها از شما انتقاد میکنند که چرا عکسهایی جذاب از خودتان را در صفحه فیس بوکتان میگذارید. برای این قبیل دوستانتان معمولاً چه پاسخی دارید؟
من اعتقاد دارم همین انتخاب درست است. ما مگر در دینمان با زیبایی سر ستیز داریم؟ من عکسی را انتخاب کردم که احساس کردم زنده است، با مخاطب حرف میزند و ارتباط میگیرد. ما با نوشتههایمان نیز همین کار را میکنیم. یعنی سعی میکنیم با مخاطب رابطه برقرار کنیم.انتخاب عکس با امام هم برای آشنایی مردم با چهره امام در خانه است: امام مهربان و صمیمی.
اگر نوه امام نبودید فیس بوک برایتان فضای دلپذیرتری بود یا الان که نوه امام هستید فیس بوک برایتان جذابتر است؟
من بیش از ۴ سال است که عضو فیس بوک هستم. قبلاً کسی مرا با عنوان نوه امام نمیشناخت. تعداد دوستانم ۳۰۰ نفر بود؛ ولی بعد از مصاحبه با سایت جماران راجع به حجاب نامم شناخته شد و یکباره تعداد دوستانم به حداکثر رسید و هر روز درخواستهای دوستی زیادی دارم که به دلیل ممنوعیت تسهیلات فیس بوک، امکان پذیرش آنها را ندارم. لذا بعد از شناخته شدن، فضا برایم بسیار دلپذیرتر شد.
فیس بوک چه فوایدی برای شما دارد؟ برایتان بیشتر جنبه تفریحی دارد؟
بیشترین فایده فیس بوک برای من مردمشناسی و آشنایی با لایههای مختلف جامعه است که برایم بسیار دل نشین است؛ به خصوص برای من که در شرایطی خاص بزرگ شدهام و امکان ارتباطات فیس تو فیس و صادقانه را کمتر داشتهام. آدمها یا به دلایلی به ما نزدیک شدهاند و یا باز به دلایل دیگری از ما فاصله گرفتهاند. نزدیکی و دوریشان واقعی نبوده است. فیس بوک این امکان برای من فراهم کرده است که دوستانی بدون دلهره و بدون چاپلوسی داشته باشم.
معمولاً بر روی صفحهتان چه چیزهایی را مینویسید یا شِیر میکنید؟
معمولا مسائل سیاسی؛ چون این روزها، دغدغه مردم سیاست است. سیاست چنان در تار و پود زندگی مردم نفوذ کرده و تاثیرگذاشته است که نمیتوان به چیزهای بهتری فکر کرد و درباره آنها نوشت.
وقتی که در فیس بوک به طرز رفتار و گفتار ما ایرانیان مینگرید، چه نکات مثبت و منفیای در کنش و منش ما میبینید؟
از نکات مثبت شروع کنم: به نظرم ایرانیها مردمانی کنجکاو، باهوش و بااحساس هستند ولی آنچه کمتر به چشم میخورد منطق است. اکثر اعضای فیس بوک که با آنها سروکار دارم اصول اولیه ارتباطات را نمیدانند و موجبات مسمومیت فضای مجازی را فراهم میکنند.
بسیاری از گفتمانها با تعصبات جناحی دست و پنجه نرم میکند و در بعضی از مواقع ادب رعایت نمیشود. من گاهی از خواندن کامنتهایی که در پستهایم میگذارند دلم به درد میآید.
به نظر شما، فضای فیس بوک فضایی گناه آلود است؟
نه، شما بهتر از من میدانید در دنیای غرب از فیس بوک به عنوان یک شبکه اجتماعی استفاده میشود؛ مثلا برای اطلاع رسانی و دعوت از دوستان برای بازدید برنامههای مدنظر و همین طور نظر سنجی برای اتخاذ تصمیمهای گروهی و… در چنین فضایی هرکسی با توجه به بیزینس خود میتواند فعالیت کند. ممکن است بعضی از بیزینسها سالم نباشد. این در واقع سواستفاده از فیس بوک است و از این بابت نباید فیس بوک را متهم و مجرم بدانیم.
مهمترین ثمرات حضور در فیس بوک برای شما چه بوده است؟
با توجه به اینکه من نوه امام هستم درخواستهای زیادی در خصوص آشنایی با شخصیت امام و خانوادهشان از من شده است. برنامه من این است که به این درخواستها لبیک بگویم. همچنین برخی از مسائل سالهای دهه شصت سربسته باقی مانده است و از من در این خصوص سوالات بسیاری شده است.
البته علم و شناخت من ناقص است ولی تا جایی که اطلاع دارم و میتوانم اطلاعات کسب کنم، تلاش خواهم کرد تا پاسخگو باشم. آنچه به شناخت آن ایمان دارم شخصیت امام است؛ زیرا سالها با ایشان زندگی کردهام و میتوانم با بازگویی خاطراتم از آن دوران، در انتشار جنبههای مختلف زندگی امام موثر باشم.
علاوه بر اینها، دیدگاههای سیاسیام را نیز گاهی در قالب پستهایم بیان میکنم که غالباً با استقبال نسل جوان عضو فیس بوکم همراه میشود.
امام (ره): من از شخصيت امام، پاسخ سوالم در خصوص اینکه تفاوت انسان ها در چيست را پيدا کردم.
همسر امام (ره): ایشان نمونه ای بارز از هم نشينی دو بعد شخصيتی متضاد، تشخص و تفاخر در کنار فروتنی و تواضع
مرحوم آیت الله اشراقی(ره): مهربان ترين پدر دنيا بود.
نعیمه اشراقی: پاسخ به اين سوال قدری دشوار است ولی مهمترين خصوصيت من به زعم خودم "صبوری" است.
دانشگاه: جذابترين مکان برای تحصيل علم و تهذيب نفس
زنان: نظری ندارم
احمدی نژاد : هنوز به کنه وجودش پی نبردم
سید حسن خمینی: به نظرم تلفيقی از دانش جديد و قديم، بهترين گزينه برای انتخابات رياست جمهوری سال آينده است.
رهبرمعظم انقلاب : جانشين امام ، امام هر زمان ايشان را در حال سان ديدن و يا لباس رزم در تلويزيون در مقام رياست جمهوری می ديدند لذت می بردند و می گفتند آقای خامنه ای مناسب رهبری هستند.
انتخابات: بهترين رويداد در يک جامعه چنانچه آزادانه برگزار شود.
تهران: شلوغ، آلوده، امن و جذاب. شهری که آرزو دارم ما بقی عمرم را در آن زندگی کنم.
رسانه : با توجه به تاثير گذاری آن می تواند شريف ترين و يا خبيث ترين باشد.
امام موسی صدر: رهبر فقيد شيعيان لبنان
پاریس: عروس شهرهای اروپا با کافه های خيابان شانزه ليزه که مرکز تبادل فکر و هنر است.
قم : زادگاه پدری
مردم ایران: صبور، صبور و صبور.
دلار و سکه : کاهش ارزش ارز در بازار جهانی، آنچه در ايران اتفاق می افتد سقوط در سراشيبی تند و عنان گسيخته ارزش پول ملی ماست که با تدبير و تلاش جهت کاهش و يا شکستن تحريم ها خصوصا تحريم نفت مي توان چتر نجاتی برای جلو گيری از سقوط آزاد ريال فراهم آورد.
تحریم:تبری است که گردن مردم را نشانه رفته است.
آینده: من به آينده خوش بين هستم، به نظر من راه حل ما در تشکيل يک دولت کارآمد با انتخاب مردم نهفته. ضمن اینکه استفاده از مديريت های قوی و تصميم گيری های صحيح نیز راه حال مناسبی است که بر اين اساس جامعه آرمانی مطلوب پايه ريزی خواهد شد.
منبع: سروش نیوز
کاربران فیس بوک و سایر شبکه های اجتماعی در ایران واکنش های تندی را نسبت به استفاده نعيمه اشراقی از پرچم وارونه جمهوری اسلامی نشان داده اند.
برچسبها: نعیمه اشراقی, خاندان امام خميني, حجت الاسلام سيد حسن خميني, امام خميني