ارباب جمشید جمشیدیان، (زادهٔ :۱۲۶۷ هجری قمری در یزد، درگذشت: ۱۶ دی ماه ۱۳۱۱ خورشیدی در تهران) از بازگانان و ثروتمندان و ملاکان مشهور زرتشتی در عصر قاجاریه، و نخستین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی بود و از بنیانگذاران بانک ملی ایران ایران به شمار می آمد. مراودات او با دربار قاجاریه، کارهای عام المنفعه او و همچنین تآثیرگذاری او در روند منجر به پیروزی انقلاب مشروطیت در تاریخ معاصر مشهور است. وی سرانجام بر اثر رقابت با بانکهای بزرگ خارجی در دوران خویش ورشکست گردید و با فقر و فلاکت از دنیا رفت. خیابان و محله ای به نام او هنوز هم در تهران مشهور است.
کودکی و جوانی
ارباب جمشید جمشیدیان در سال ۱۲۲۹ خورشیدی(معادل با ۱۲۶۷ هجری قمری) در شهر یزد و در خانواده ای زرتشتی بهدنیا آمد. پدرش، بهمن، از زردشتیان یزد بود ارباب جمشید در یازده سالگی در شعبه تجارتخانه ارباب رستم مهر در بروجرد مشغول به کار شد و تا بیست سالگی در آنجا کار کرد، سپس تجارتخانه کوچکی در بروجرد و بندرعباس ایجاد نمود و به تجارت پارچه و پوشاک پرداخت و با رونق یافتن کارش، فعالیتهای خود را به سمت شمال کشور و بهویژه تهران گسترش داد
او در تهران، در سرای مشیرخلوت، به تجارت و صرافی پرداخت و در ۳۵ سالگی شعبههای متعددی در بازار تهران دایر کرد. با اینکه بازار تهران مرکز تجاری انحصاری مسلمانان محسوب میشد، وی بهسبب حسن شهرت و رفتار مناسب توانست به کار خود ادامه دهد . او بهتدریج از تجار عمده و بنام شد و شعبههایی از تجارتخانه خود در اصفهان، بم، بندرعباس، بوشهر، رشت، رفسنجان، سیرجان، شیراز، قزوین، قم، کاشان، کرمان، همدان و یزد دایر کرد و بعدها شعبههایی در بغداد، بمبئی، کلکته و پاریس نیز تأسیس نمود

استخدام زردشتیان و مشغول کردن آنان به تجارت، بهمنظور کاهش وابستگی آنان به کشاورزی سنّتی، از اهداف اولیه ارباب جمشید در ایجاد مراکز تجاری بود؛ از اینرو، وی مدتی مهاجرت زردشتیان را به پایتخت تسهیل نمود. در اوج فعالیتهای او، ۱۵۰ زردشتی در شرکت مالی و تجاریاش کار میکردند .
کارمندان ارباب جمشید یکی از نخستین محلههای زردشتی نشین تهران را در اطراف خانه وی ایجاد کردند و بعدها زردشتیان دیگر نیز به آن محله رفتند. وی در ملک شخصی خود مدرسهای برای زردشتیان بنا کرد که تحصیل در آن رایگان بود . در آن زمان خریداری و تملک زمین کاری پر سود بود؛ ازاینرو، ارباب جمشید املاک بسیاری، بهویژه در تهران و خراسان و فارس، خرید. او مالک پانزده یا شانزده روستا بود .
ارباب جمشید، با کمک رئیس حسابداری خود، دفاتر حسابداری ویژهای تهیه کرده بود که روش جدیدی در بازرگانی آن زمان محسوب میشد. وی در صرافی خود به امور مالی درباریان و دولتمردان نیز میپرداخت و با بسیاری از آنها، مانند میرزاعلیاصغر خان اتابک اعظم، دوستی داشت. بسیاری از رجال آن زمان، بهویژه فرماندار یزد و کرمان، از او وام میگرفتند و چون مدیون او بودند به وضع زردشتیان آن شهرها رسیدگی میکردند، حتی محمدعلیشاه و خانوادهاش نیز از تجارتخانه جمشیدیان مبالغ هنگفتی قرض میگرفتند که بازپرداخت آن برعهده عدهای از تجار و ملاکین بود
ارتباطات و مراودات با دربار قاجار
ارباب جمشید در سالهای ۱۳۰۸ و ۱۳۰۹ هجری قمری بعنوان تاجر معتبر با ناصرالدین شاه قاجار ارتباط پیدا کرده و به دربار او راه یافت. از آن زمان تا پایان حکومت قاجار وی با دربارقاجاریه مراوده داشت و در دربار مظفرالدینشاه نیز وی منشاء خدمات بسیاری به شاه و درباریان بود. از جمله جمشیدآباد (جمالزاده کنونی) را که از جمله املاک شخصی وی بود، بعنوان تفرجگاه در اختیار شاه و اهالی حرمش می نهاد و هرگاه شاه به آنجا میرفت ارباب جمشید به وی سینی اشرفی تقدیم میکرد . درنتیجه همین قبیل خدمات، مظفرالدینشاه در سال ۱۳۲۱ه.ق وی را به لقب رئیس التجاری و دریافت نشان و جبّه و شال سرفراز کرد .وی در صرافی خود به امور مالی درباریان و دولتمردان نیز میپرداخت و با بسیاری از آنها، ازجمله با میرزاعلی اصغر خان اتابک اعظم (معروف به امین السلطان)، دوستی داشت. بسیاری از رجال آن زمان، بهویژه حاکمان یزد و کرمان، از او وام میگرفتند و چون مدیون او بودند به وضع زرتشتیان آن شهرها رسیدگی میکردند، حتی شخص محمدعلیشاه و خانوادهاش نیز از تجارتخانه جمشیدیان مبالغی قرض میگرفتند که بازپرداخت آن برعهده عدهای از تجار و ملاکین می افتاد!. ارباب جمشید، همچنین در سال ۱۳۲۶ه.ق از طرف محمدعلی شاه قاجار به ریاست مخزن دولتی منصوب گردید. در این زمان او لباس قشون، اعم از قزاقخانه و سربازخانه، را تأمین میکرد .
آبادانیها و اقدامات عام المنفعة
ارباب جمشید علاوه بر فعالیتها و آبادانیهای چشمگیری که در املاک جمشیدآباد و امیرآباد خود انجام داده بود، در تابستانها که آب جنوب تهران کم بود، آب قناتهای جمشیدآباد و امیرآباد را به رایگان، برای جبران کمبود آب این منطقه بدان روانه می نمود. وی برای رسیدگی به مستمندان و اطعام فقرا اهتمام ویژه داشت. ساخت چند آبانبار و سقاخانه (بویژه درشهرهای یزد و نیز در مسیر بین بندرعباس ویزد) و ساخت چند مدرسه (از جمله مدرسه جمشیدجم) و همینطور چند گرمابه رایگان برای زرتشتیان از جمله کارهای اوست. ارباب جمشید در امور دینی و زرتشتیگری خود نیز علاقمند بود، طوریکه موبد ویژهٔ خانواده خود را از یزد آورده بود و با توجه به نبودن محل مخصوص (آتشکده) برای عبادت زرتشتیان تهران، در منزل شخصی اش محلی را برای امور دینی زرتشتیان اختصاص داده بود. از طرفی وی به مراسم عزاداری حسین بن علی سیدالشهداء علیهالسلام نیز کمک مالی می کرد و در روزهای عزاداری تعدادی اسب و درشکه و قاطر[ظاهرا به منظور استفاده در مراسم شبیه خوانی] در اختیار دستههای سوگوار می گذاشت و در شبهای اول ماه نیز به امور نیازمندان رسیدگی می کرد. تعمیر تکایا و پرداخت هزینه سفر کربلا و مشهد به علاقهمندان نیازمند، از جمله دیگر اقدامات اوست.
نقش او در مشروطیت
مقارن نهضت مشروطه، او کمک مالی بسیاری به مشروطهخواهان کرد؛ و از جمله پارک جمشیدآباد (جمالزاده کنونی) را در موقع ورود ستارخان و باقرخان و شاهسونها محل توقف و سکونت و پذیرایی از آنان قرار داد. تنها یک فقره از کمکهای او به مشروطه طلبان، پرداخت بیست هزار تومان بود. همچنین در اوج درگیریهای مشروطهخواهان با نیروهای حامی استبداد، بدستور وی اسلحه و مهمات را در عدلهای پارچه و پنبه جاسازی میکردند و از بوشهر به تهران میفرستادند. وی همچنین در زمان تحصن بازرگانان و بازاریان تهران در سفارت انگلیس برای حمایت از مشروطه، به واسطه حاج محمدتقی بنکدار هشت هزار تومان برای تأمین هزینههای متحصنین پرداخت .
انتخاب به نمایندگی مجلس
آن طور که ناظمالاسلام کرمانی در کتاب تاریخ بیداری ایرانیان نوشته است، پس از آنکه مظفرالدینشاه قاجار در سال ۱۳۲۴هجری قمری فرمان مشروطیت را امضا کرد، موضوع ورود اقلیتهای مذهبی به مجلس شورای ملی مطرح شد. البته ارامنه و کلیمی ها دفاع از حقوق خود را بر عهده آیتاللّه سیدمحمد طباطبائی و آیتاللّه سید عبداللّه بهبهانی گذاشتند، اما زرتشتیان خواستار کسب یک کرسی در مجلس شدند، که با آن موافقت شد و ارباب جمشید به عنوان اولین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی برگزیده شد. البته در دوره دوم مجلس، ارباب جمشید به سبب گرفتاریهای شغلی و بیماری، حاضر به پذیرش وکالت مجلس نشد و میرزاکیخسرو شاهرخ ( که بعدها به ارباب کیخسروشاهرخ معروف شد) را به جانشینی خود معرفی کرد و زرتشتیان نیز، به پیروی از وی، به کیخسروشاهرخ رأی دادند .
نقش در تاسیس بانک ملی
در ۱۰ شوال ۱۳۲۴ تجار عضو مجلس و خارج از آن، در اطلاعیهای قصد خود را برای تأسیس بانک ملی ایران اعلام کردند و قرار شد تا زمان تأسیس بانک، مردم پولهایشان را به چند فرد مشخص (از جمله ارباب جمشید) تحویل دهند و رسید دریافت کنند. این امر مقدمه تأسیس بانک ملی ایران بود و پس از چندی ارباب جمشید را به تکاپو برای تاسیس این بانک ایرانی واداشت. بدین ترتیب ارباب جمشید خود از سهامداران عمده و از مؤسسان و بنیانگزاران بانک ملی ایران محسوب می شود.
ورشکستگی و عاقبت کار
شعبههای تجارتخانه ارباب جمشید در سرتاسر ایران علاوه بر فعالیتهای بازرگانی کارهای بانکی را نیز انجام می دادند، طوریکه به زودی به صورت رقیبی برای بانکهای خارجی فعال در ایران یعنی بانک شاهی انگلیس و بانک استقراضی روس درآمد و از طرفی صرافان و تجار بزرگی همچون او از رقبای اصلی بانکهای شاهنشاهی انگلیس و استقراضی روس در ایران به شمار می آمدند. به همین دلیل این بانکها در صدد برآمدند اقداماتی علیه ارباب جمشید انجام بدهند وچون ارباب جمشید در حدود سیزده میلیون تومان از بانک استقراضی و دو میلیون تومان از بانک شاهنشاهی وام گرفته بود، این بانکها دستاویز مناسبی علیه او در دست داشتند و بدین ترتیب ابتدا بانک استقراضی و سپس بانک شاهنشاهی خواستار وصول مطالباتشان از وی شدند و همزمان به جمعآوری مطالباتشان از بازاریان پرداختند. ارباب جمشید، توان پرداخت این مطالبات را علیرغم حمایتهای دولت وقت از او و مصادره بخشی ازاموالش همچون تجارتخانههای او در کرمان و اصفهان و همینطور پارک اختصاصی اش یعنی پارک اتابک (که بعدها به سفارت روس تبدیل شد) را نداشت و نهایتاً پس از مقاومتهای فراوان اعلام ورشکستگی نمود. در این زمان مشکلات مالی وی، با افراد گوناگون، از جمله آصفالدوله، نیز به اوج خود رسید و با آن که کمیسیون حل اختلاف به ریاست مخبرالسلطنه در مورد واگذاری املاک خمسه ورثه آصفالدوله به ارباب جمشید اقداماتی به انجام رساند، اما وی هرگز زیر بار این مشکلات مالی کمر راست نکرد.
سرانجام او و مرگش
ارباب جمشید، پس از اعلام ورشکستگی، فاضل عراقی را به وکالت خود انتخاب کرد و به منظور معوق ماندن پرونده، مبالغی رشوه داد؛ اما، با افزایش شکایتها، دولت مجبور به رسیدگی شد و دادگاه در یازدهم دی ماه ۱۳۰۲ وی را محکوم به پرداخت مطالبات مردم کرد و اندکی بعد او و وکیلش را به جرم پرداخت رشوه بازداشت کردند. فاضل عراقی پس از دو ماه آزاد شد، اما ارباب جمشید مدتی در بازداشت به سر برد و بعد از آن نیز تا آخر عمر خویش در گیر ودار امورات عدلیه (دادگستری) بود.ارباب جمشید، پس از آزادی، تقریباً تمام ثروتش را از دست داده بود و گرچه بنابه مندرجات یکی از صورتجلسات انجمن زرتشتیان تهران گروهی از همکیشان او قصد همراهی او برای گشایش کارش را داشتند، اما وی با مناعت طبع این کمک را نپذیرفت. سرانجام وی در شانزدهم دی ماه سال ۱۳۱۶ خورشیدی پس از ۸۲ سال زندگی و در حالیکه از مال دنیا چیز چندانی برایش باقی نمانده بود، درگذشت.
گفته شده است که بهائیان در ورشکستگی ارباب جمشید نقش داشتهاند .
رسیدگی به مستمندان، اطعام فقرا، ساخت آبانبار و حمام و سقاخانه و مدرسه برای زردشتیان، کمک مالی به مراسم عزاداری سیدالشهداء علیهالسلام و تعمیر تکایا و پرداخت هزینه سفر کربلا و مشهد به علاقهمندان، آبرسانی به مناطق جنوب تهران در تابستان و به طور کلی خیرخواهی و بخشندگی ارباب جمشید در منابع مختلف گزارش شده است .
برچسبها: ارباب جمشید, کیخسرو شاهرخ, پيروان دين زرتشت, ناصرالدين شاه
