بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..
 

پرونده:Keykhosrow shahrokh01.jpg

کیخسرو شاهرخ ملقب به ارباب کیخسرو (زادروز ۷ تیر ۱۲۵۴ کرمان، مرگ ۱۱ تیر ۱۳۱۹ تهران). وی از سال ۱۲۸۸ تا ۱۳۱۹ (از دوره دوم تا یازدهم) نماینده مجلس شورای ملی(کرسی جامعه زرتشتیان) و رییس انجمن زرتشتیان تهران بود. چندین‌بار به اروپا، روسیه، هند و آمریکا سفر کرد. به درست‌کاری و سلامت مالی معروف بود. چندین مدرسه و دبیرستان از خود به جای گذاشت. در آخرین سال حکومت رضا شاه و در سن ۶۵ سالگی، به طرز مشکوکی در تهران کشته شد. او بانی کتابخانه مجلس در تهران و آرامگاه فردوسی در طوس است

زندگی‌نامه

در سال ۱۲۵۳ شمسی در یک خانواده زرتشتی در شهر کرمان ‏زاده شد.پدرش شاهرخ، فرزند اسکندر و مادرش فیروزه دختر خسرو سندل بود. پدرش شاهرخ زرتشتی وقتی او نوزاد بود درگذشت. اجدادش در شغل تجارت و منجمی دربارهای زند و قاجار فعالیت داشتند. پس از مرگ پدر، مادرش به بافندگی روی‌آورد و مخارج او و برادرش را از همین راه تامین کرد. در کودکی به کارگری پرداخت  کیخسرو و برادر بزرگترش رستم، در مکتب خانه ای که پسرعموی پدرشان به نام ملا مرزبان (او هم از منجمان زمان خود بود) در کرمان تاسیس کرده بود ، دروس ابتدایی را می آموزند. و هنگامی که به سن ۱۲ و ۱۴ میرسند، مادرشان با پسرعموی خودش ازدواج می کند. رستم و کیخسرو خانه کوچکشان را در کرمان ترک می کنند، و به تهران پیش عموی دیگرشان می روند. در تهران در مدرسه شبانه‌روزی آمریکایی‌ها مشغول به تحصیل شد و همزمان در بیمارستان آمریکایی‌ها کار می‎کرد.  کیخسرو در خاطرات خود آورده است: در جوانی در مدرسه آمریکایی ها روزهای یکشنبه به کلیسا سپرده می شدند و کشیش اصول دین مسیحی رابرای آنها تدریس می کرده، یک روز تعدادی از روحانیان مسلمان برای دیدن "عشاء ربانی" به مدرسه می روند. در بین مراسم، شخصی به نام شیخ یحیی (منسوب حاج ابو جعفر ملا) حضور داشت، پس از مراسم، پسری به نام کیخسرو را می بیند که در فکر فرو رفته؛ از دین او می پرسد؛ کیخسرو می گوید: زرتشتی است، ولی از دین زرتشتی چیزی نمی داند. از دین مسیحی چیزهای زیادی یاد گرفته است. شیخ می گوید: بهتر است تو بروی و دین خودت را که اولین دین یکتاپرستی در دنیاست، مطالعه کنی. شیخ به کیخسرو می گوید دین زرتشتی اصول خود را با سه دستور ساده و کامل :«اندیشه نیک،گفتار نیک،کردارنیک»، به جهانیان اعلام داشته و اغلب آموزش های دین های دیگر مثل کلیمی و مسیحی از دین زرتشتی گرفته شده. شیخ یحیی می گوید : او مسلمان است ، ولی چون مطالعات دینی دارد، می تواند اصول دین زرتشتی را برای او بگوید و مدتی برای او و چند دانش آموز دیگر اصول دین زرتشتی را بیان می کند. سخنان او در کیخسرو تاثیر زیادی به جای می گذارد و نقطه عطفی می شود برای زندگی آینده او. کیخسرو می نویسد که شیخ یحیی بعدها چند دوره نماینده مجلس می شود. اوهیچ گاه توصیه های شیخ یحیی را فراموش نکرده و به روان او درود می فرستد.

 در ۱۶ سالگی با پس‌انداز خود سفری یک‌ساله به هندوستان داشت. و در دارالفنون بمبئی به تحصیل ادامه داد.

در ۱۸ سالگی با فیروزه کریمدادفرهی ازدواج می کند. حاصل این ازدواج ۷ پسر و ۴ دختر بوده است. دو پسرش در کودکی می میرند و یک پسر دیگرش به نام شاهرخ، که جوان تحصیل کرده ای بوده، به اصرار خودش برای تحصیلات عالی با شخصی به نام پرنسس ارفع عازم اروپا می شود. ولی در راه شیرازبه دلیل نا امنی در حمله به کاروانش، با تیر قشقایی ها کشته می شود. پسران دیگر کیخسرو به نام های افلاتون، منوچهر، شاه بهرام، شاه بهمن و دخترانش فرنگیس- هما و پروین بودند.

    همسر کیخسرو به نام فیروزه پس از چندی فوت می کند و کیخسرو پس از چند سال با خانم کتایون قباد ازدواج کرده و از او صاحب دو فرزند دیگر به نام های فریدون و داریوش می شود.

 در ۲۱ سالگی از طرف انجمن خیریه پارسیان بمبئی به مدیریت مدرسه زرتشتیان کرمان رسید و به کرمان بازگشت و به فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی زرتشتیان مشغول شد. از جمله این فعالیت‌ها تاسیس ۳ مدرسه دخترانه، ۲ مدرسه پسرانه و یک دبیرستان به نام دبیرستان ملی زرتشتیان بود. زمین این مدارس در محله‌های فرموتن و محله شهر به‌وسیله ارباب جمشید جمشیدیان اهدا شد و به همین سبب به مدارس جمشیدیه معروف گشت.

در همین سال‌ها زبان‌های انگلیسی، روسی و عربی را آموخت و قرآن و ترجمه آن را فراگرفت.[۱۰] در سال ۱۲۸۳ از راه خراسان به بندر ادسا در روسیه رفت، ولی به علت همزمانی با جنگ روسیه و ژاپن، پس از مدتی به ایران بازگشت. در سی سالگی برای دومین بار به تهران مهاجرت کرد. در یک صرافی مشغول به کار شد.

در سال ۱۳۱۰ خورشیدی «بهرام جی بیکاجی» از پارسیان هند، به تهران آمد. این بزرگوار هم پسری داشت که پس از پایان تحصیلات به هنگام برگشت از انگلستان و جنگ بین الملل اول در اثر اصابت اژدر به کشتی اش در سال ۱۲۹۵ خورشیدی، غرق شده بود.

       پس از گفتگوهای ارباب کیخسرو و بهرام جی ، این پارسی خیراندیش مبلغی برای ساختمان دبیرستان فیروزبهرام به انجمن زرتشتیان اهدا کرد، سنگ بنای مدرسه فیروزبهرام در زمان وزارت نیرالملک هدایت گذاشته شد و در سال ۱۳۱۱ خورشیدی افتتاح شد.

       پس از آن قرار شد مدرسه بزرگی هم برای دختران ساخته شود. در مسافرتی که اردشیر جی ریپورتر به هندوستان نمود، ازبانو«راتن بایی بامجی تاتا» برای تاسیس دبیرستان دخترانه تقاضای مساعدت کرد.

     ارباب کیخسرو به وسیله اردشیر جی ریپورتر، با بانو تاتا مذاکره و موافقت او را جلب کرد. خانم راتن بایی بامجی تاتا، به دنبال تقاضای ارباب کیخسرو، انجمن زرتشتیان تهران و مذاکراتی که اردشیرجی کرده بود، مخارج ساختمان را تعهد و پرداخت نمود. مدرسه دخترانه به نام پدراین بانوی نیکوکار(انوشیروان تاتا) به نام انوشیروان دادگرنامیده شد.

برای آرامگاه زرتشتیان، قسمتی از خالصه جات رضاشاه را نصف به پول خود ونصف بقیه را از کمک های مردم می خرد و آن را وقف جامعه زرتشتی می کند.

زندگی سیاسی

در سی سالگی در جنبش مشروطه شرکت داشت و از مشروطه‌خواهان بود. در سال ۱۲۹۵ رئیس اداره تلفن شد. در این سمت او برای نخستین‌بار شرکت زیمنس آلمان را به عنوان فروشنده تجهیزات تلفن کشور انتخاب نمود و با آن قرارداد بست. او بعدها مدتی مدیر بنگاه راه آهن دولتی ایران شد.

در زمان قرارداد ۱۹۱۹ ارباب کیخسرو در آمریکا بود و رهبری مخالفان قرارداد در خارج از کشور را در استکهلم و ایالات متحده برعهده داشت. در اواخر دوره احمد شاه در مقطعی انگلیسی‌ها پرداخت درآمدهای نفتی‏ به دولت ایران را مشروط به «تشکیل کمسیون مالی» نمودند تا اختیار مالی ایران را به‌دست بگیرند. به همین دلیل گندم نایاب شده بود و هزاران ایرانی در قحطی بزرگ ایران (۱۲۹۸–۱۲۹۶) تلف شدند. ارباب کیخسرو مامور خرید گندم برای تولید نان نانوایی‌ها گردید. در این هنگام محتکرین پایتخت قیمت گندم را بالا برده بودند. انبارهای حکومتی که متعلق به احمدشاه بود مملو از گندم بود. ولی احمدشاه حاضر نبود گندم را به قیمتی کمتر از محتکرین تهران بفروشد. ارباب کیخسرو با شاه ملاقات کرد و سوگند پادشاهی وی را به یادش آورد و تلاش کرد تا او را به قیمتی کمتر راضی کند. شاه راضی نشد و شاهرخ به ناچار گندم را به قیمت سایر محتکران از احمدشاه خرید و میان نانوایان توزیع کرد.

در سال ۱۲۸۸ به نمایندگی زرتشتیان در دوره دوم مجلس شورای ملی انتخاب شد و تا دوره دوازدهم و سال ۱۳۱۹ که کشته شد، در این سمت باقی‌ماند. در سال ۱۳۰۴ برای خرید لوازم چاپ برای راه‌اندازی چاپخانه مجلس به آلمان سفر کرد و چاپخانه مجلس را راه‌اندازی کرد.

تاجگذاری احمد شاه

هنگام که سلطان احمد میرزا ۱۸ ساله شد و می توانست تاج گذاری کند،عده ای از بزرگان  برای برگزاری مراسم تاجگذاری اش مامور شدند، ولی هیچ کدام به درستی از عهده بر نیامدند. بعد از شکست های پی درپی در برگزاری مراسم تاجگذاری، خود احمدشاه از ارباب خواست که کار را به عهده بگیرد. بنا بود به مناسبت بر تخت نشستن و تاجگذاری، سی تاق نصرت بر پا شود وشهرچراغانی شود. شاه برای تاج گذاری به تهران آمد و در مقابل نمایندگان مجلس قسم خورد. ارباب کیخسرو قیم نامه را به او می دهد که امضا کند؛ امضا کرد. پس از برگزاری مراسم، از ارباب صورتحساب خواستند و او گفت فقط ۱۲۶۰۰ تومان خرج کرده. نخست وزیر وقتی صورتحساب را دید گفت حتما اشتباه شده، شاید ۱۲۶۰۰ تومان خرج شده. ارباب کیخسرو می گوید خیر همان ۱۲۶۰۰  تومان خرج کرده ام. ارباب در خاطراتش می نویسد؛ دو روز بعد نخست وزیر و محتشم الدوله اسفندیاری که در کمیته برگزاری مراسم بودند به ملاقات اش رفتند، تشکر شاه و نخست وزیر را ابلاغ کردند و خواستند به دستور شاه یک انگشتر الماس، یک مدال درجه یک و فرمان به او بدهند، ولی او می گوید کار مهمی نکرده فقط وظیفه خود را انجام داده و انگشتر و مدال و فرمان را هم قبول نمی کند.

ساختن آرامگاه فردوسی

در سال ۱۳۰۵ خورشیدی انجمن آثار ملی برای یافتن مقبره و ساختن آرامگاه فردوسی دست به کار می شود. کمیسیونی برای این کار تشکیل شد که چهار نفر در آن عضو بودند: محمدعلی فروغی نخست وزیر،ارباب کیخسرو، هرتسفلد آلمانی  وگدار فرانسوی. ارباب کیخسرو به خراسان (توس)می رود و پس از تحقیقات کافی می گوید: فردوسی را در قبرستان عمومی به خاک نسپردند و جنازه او را به دخترش سپردند و او هم در باغ متعلق به پدرش به نام «باغ قایم مقام» جسد را دفن کرده است.

 پس از یافتن محل دفن فردوسی، از هرتسفلد و گدار می خواهند نقشه ای برای آرامگاه فردوسی بکشند و همچنین برای مخارج آرامگاه، ارباب کیخسرو پیشنهاد می کند ده هزار تومان از طرف صرفه جویی هایی که از حقوق نمایندگان جمع شده، بپردازند و بقیه را از لاتاری تهیه کنند. نقشه را ابتدا گدارتهیه می کند که در ساخت دچار مشکل می شود و ارباب از استاد  طاهرزاده، نقشه می خواهد که مورد قبول قرار می گیرد. ارباب کیخسرو مسوولیت ساختن این بنا را می پذیرد. کنترل کار دیگران و مخصوصا صورت مخارجی که می دادند اغلب بد و بیشتر از مخارج واقعی بود و قبول یا عدم قبول آن سخت ومشکل بود. هنگام جشن هزاره فردوسی، شاه، نخست وزیرفروغی (ذکاء الملک)، اعضای انجمن آثار ملی و بزرگترین شخصیت های کشوری حضور داشتند و از زحمات ارباب کیخسرو تشکر کردند.

بنیان گزاری کتابخانه مجلس شورای ملی

      شرح خدمات ارباب کیخسرو در مجلس شورای ملی و ریاست مباشرت مجلس که تا سال ۱۳۱۹ خورشیدی ادامه داشت، بسیار مفصل است و باید درباره آن کتابی نوشت، به ویژه خدمات او در مورد توسعه ساختمان مجلس و توسعه کتابخانه مجلس قابل توجه است.

کتابخانه مجلس در دوره اول  دارای ۵۱ جلد کتاب بود. در دوره دوم به کوشش حاج سید نصراله تقوی ۲۰۲ جلد کتاب از طرف میرزا عبدالحسین جلوه به کتابخانه اهدا شد.  بعد آقای مخبرالسلطنه ۱۰۹۰ جلد کتابهای فارسی وبه زبان های دیگر به کتابخانه مجلس اهدا کرد. سپس ۵۰ جلد کتاب دیگر خریداری شد و تعداد کتاب ها به ۱۳۹۴ جلد بالغ شد. در دوره دوم مجلس شورای ملی، ارباب کیخسرو روی اصول مدرن روز کتابخانه ای را در مجلس پایه گزاری کرد که اکنون نیز برجاست.

کتاب های ارباب

   ارباب کیخسرو به مسایل فرهنگی جامعه توجه زیادی داشت. فارسی سره نویسی را در مجلس رواج داد واز کسانی بود که نامه نگاری در مجلس را به سوی فارسی نویسی برد. دو کتاب به نام های « آیینه آیین مزدیسنی» (به فارسی سره) و «فروغ مزدیسنی» نوشت.این کتاب ها از اولین کتاب هایی ست که به فارسی به طور علمی اندیشه های زرتشت را تفسیر و بیان می کند.

 انجمن زرتشتیان تهران

         نخستین بار کیخسرو خان صاحب نماینده ی دوم انجمن خیریه زرتشتیان بمبیی ــ در زمان ناصرالدین شاه ــ انجمن های تهران، یزد، کرمان را بنیان نهاد. این انجمن ها به نام «انجمن ناصری» نامیده مدتی هم ارباب دینیار کلانتر خدماتی انجام داد. مظفرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۸۵ خورشیدی فرمان مشروطیت را صادر کرد و به واسطه خدمات دینیار کلانتر به زرتشتیان، به او لقب «امین الفارسیان» داد. پس از درگذشت ارباب دینیار تا بازگشت ارباب کیخسرو از کرمان به تهران، مدتی انجمن های زرتشتیان تهران، یزد و کرمان تعطیل بود. پس از تصویب قانون اساسی ایران در مجلس موسسان، انجمن های زرتشتیان تهران، کرمان و یزد لازم بود که دوباره تشکیل شود. ارباب کیخسرو در سال ۱۲۸۶ خورشیدی عده ای از زرتشتیان ساکن تهران را در کاروانسرای مشیر خلوت جمع کرد و ۱۲ نفر برای مدت دوسال به عنوان اعضای انجمن زرتشتیان تهران انتخاب ونخستین دوره انجمن را به طور رسمی تشکیل داد. ارباب کیخسرو به عنوان رییس انجمن زرتشتیان انتخاب شد و تا پایان زندگی ریاست انجمن را به عه ده داشت.

کارهای ارباب کیخسرو در مجلس

    نخستین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی، ارباب جمشید جمشیدیان از بانک داران و تجار بزرگ ایران بود. او با نفوذی که در ایران داشت و با کمک های فراوانی که به مشروطه خواهان کرده بود، توانست برای زرتشتیان یک کرسی نمایندگی فراهم کند، در صورتی که دیگر دین های رسمی نماینده ای در مجلس نداشتند.  

 در دوره اول مجلس، هنگامی که ارباب جمشید نماینده مجلس بود، دولت لایحه ای به مجلس برد که  در آن نوشته بود :« در مقابل قوانین مصوبه مجلس همه مسلمانان مساوی الحقوق هستند. »، وقتی این لایحه در روزنامه ها چاپ شد، کیخسرو که کارمند ارباب جمشید بود، اعتراض کرد و لایحه ای نوشت که: همه ایرانیان در مقابل قوانین مصوبه مجلس دارای حقوق مساوی هستند و از آن قوانین بهره می برند، و لایحه اصلاحی را به نظراحتشام السلطنه رییس و نواب رییس و سایر نمایندگان مجلس رساند و به اتفاق عده ای از زرتشتیان پیش رییس و نمایندگان مجلس رفتند و بالاخره موفق شدند که اصلاحات را به تصویب مجلس برسانند و در قانون منظور نمایند.

    مجلس شورای ملی در سال ۱۲۸۷ خورشیدی موفق شد محمد علی شاه را که مجلس را به توپ بسته بود، از سلطنت خلع کند. انتخابات دوره دوم مجلس برگزار شد و در این دوره ارباب کیخسرو به نمایندگی زرتشتیان برگزیده شد.

    در سال ۱۳۱۲ خورشیدی قانون مدنی کشور در مجلس مورد بحث بود. کیخسرو شاهرخ به اتفاق نمایندگان ارامنه و یهودیان (که از این دوره تازه دارای نماینده شده بودند.) پیشنهاد کردند که دادگاه ها به هنگام قضاوت موظف باشند قوانین مذهبی آنها را در موارد ازدواج، طلاق وارث رعایت کنند و بر اساس احوال شخصیه آن ها رای صادر نمایند. کلیات این پیشنهاد مورد موافقت قرار گرفت، ولی می بایست موازین قانونی نوشته، منظم و برای تصویب فرستاده شود. ارباب کیخسرو نامه هایی را در این مورد به انجمن های یزد، کرمان نوشت، ولی پاسخی دریافت  نکرد؛ به ناچارچند روزه  و از روی مطالب قابل دسترس پیش نویسی شامل ۷۷ ماده تهیه و تقدیم انجمن های زرتشتیان شهرها نمود و ضمنا با آقای محسن صدر وزیر دادگستری مشورت و بعدا با دکتر متین دفتری وزیر دادگستری و آقای جمال الدین فرزند حاج سید نصراله تقوی( یا اخوی) رییس شعبه عالی دیوان عالی تمیز مشاوره نمود و اصلاحاتی را منظور و بالاخره به تصویب مجلس می رساند.

      در فاصله میان دوره اول و دوره دوم مجلس شرکت سهامی کل تلفن ایران وضع بدی داشت و تشکیلات اداری منطقی نداشت. در این شرایط از طرف محمود شیبانی( محاسب الممالک )، ارباب کیخسرو به عنوان مدیر عامل شرکت تلفن انتخاب شد. ارباب کیخسرو از سال ۱۲۹۵ خورشیدی کارخود را آغاز کرد و برای اداره ای که فقط  یک حسابدار یک انبار دار و یک مستخدم داشت و دفتر و حساب و کتاب منظمی نداشت، تشکیلات اداری منظمی برقرار کرد.

مرگ مشکوک

به گفته باستانی‌پاریزی، ارباب کیخسرو در پایان عمر سخت زیر نظر بود. چندبار اداره شهربانی دستور داشت با وسایلی او را تلف کند ولی موفق نشد.

در جریان جنگ جهانی دوم، پسر کیخسرو، گوینده رادیو برلن بود و برعلیه رضا شاه و بریتانیا بدگویی می‌کرد. حملات این رادیو رضا شاه را بسیار عصبانی کرده بود. به گفته پروین شاهرخ (کوچکترین دختر او) ارباب کیخسرو پیش از کشته‌شدن تلاش کرد تا نامه‌ای به پسرش بنویسد و او را از بدگویی برعلیه منافع انگلستان و رضا شاه برحذر بدارد. ولی اجازه ارسال این نامه به او داده نشد.

پروین شاهرخ می‌گوید در یکی از شب‌های تیرماه ۱۳۱۹ او را در یک مجلس عروسی دستگیر و همان شب کشتند و جنازه وی را در مسیر منزلش انداختند. به گفته حسین مکی به دلیل حملات بهرام شاهرخ در رادیو برلین، رضا شاه دستور مرگ پدر وی یعنی ارباب کیخسرو را صادر کرد. ولی باقر عاقلی گفته که وی درحال عبور از پیاده‌رو خیابان کاخ(فلسطین فعلی) بود که اتومبیلی وارد پیاده‌رو شد و او را زیر گرفت.

با آن‌که مرگ ارباب کیخسرو در اواخر شب دهم و ساعات اولیه بامداد یازدهم تیر ۱۳۱۹ رخ داد، ولی روزنامه اطلاعات روز ۱۳ تیر این خبر را منتشر نمود. جسد او در پیاده‌رو کوچه سزاوار خیابان کاخ پیدا شد .

دکتر بوذرجمهر مهر میگوید :  در  شب یازدهم  تیرماه که ارباب در یک جشن عروسی شرکت داشته، عباس مسعودی، مووسس روزنامه اطلاعات، ارباب را صدا می کند و به او می گوید که در بیرون کسانی با او کار دارند ( بر مبنای گفتگوی نگارنده با دکتر بوذرجمهر مهر ـــ دکتربوذرجمهر مهر آخرین نماینده زرتشتیان در مجلس شورای ملی بوده است. او فرزند مهربان مهراست. مهربان مهر سال ها کارگزار و حسابدار مجلس بوده و زیر نظر ارباب کیخسرو در مجلس کار می کرده و با ارباب همسایه بوده. به طوری که وقتی از ارباب تا دیر وقت شب خبری نمی شود، همسر ارباب، اول  به مهربان مهر تلفن می زند و از او مکان ارباب را جویا می شود و او شرح را می گوید). ارباب پس ازخارج شدن ازمراسم دیگر برنمی گردد، وگویا با آمپول هوای پزشک احمدی کشته می شود و جسدش را صبح روز بعد در نزدیکی خانه اش در خیابان کاخ پیدا می کنند و چگونگی قتلش سر به مهر می ماند .

منبع : atashkadehiran.blogfa.com

شخصیت

کیخسرو شاهرخ شخصیت تاریخی برجسته زرتشتی ایرانی بود. او در زمینه‌های مختلفی فعالیت می‌کرد تا کشور خود را از آن سال‌های تاریک خارج کند. همزمان او برای تعالی و ترقی جامعه زرتشتیان نیز تلاش می‌کرد. او به درستکاری شهرت داشت و به همین دلیل نمایندگان مجلس در همه‏ ی‏ دوره‏ ها، کارپردازی مجلس و ریاست اداره مباشرت و ملزومات مجلس را بر عهده او گذاشته بودند. به گفته مهدی بامداد صداقت و درستی او (که نماینده جامعه زرتشتیان بود) چنان بود که سید حسن مدرس در یکی از جلسات مجلس پشت تریبون گفت: «در مجلس ما فقط یک نفر مسلمان پیدا می‌شود که آنهم ارباب کیخسرو شاهرخ است»

در یک سند وزارت خارجه بریتانیا درباره ارباب کیخسرو آمده‌است: «ارباب کیخسرو بر زردشتیان ایران ریاست دارد و در کاردانی و درستکاری نامبردار است. او یک مرد ملی نامداری است و هرگز تحت تأثیر افسونهای خارجیان قرار نگرفته‌است»

همچنین مورگان شوستر درباره او می‌نویسد: «او کسی بود که هیچ‏وقت از اوقات شبانه‏ روزی،از پیشرفت‏ مقاصد و اصلاحات مملکتی کوتاهی نمی‏نمود.در دورهٔ قریب شش ساله مجلس با خرابی وضع مالی کشوری، با سیاست و تدبیر غریب، آن دوره را طی نمود. تا دورهٔ فترت منقضی و باز مجلس شروع به کار کرد. در جنگ بین الملل اول بود که با خطرات جانی که متوجه مشار الیه بود، از طرف مستوفی الممالک، در مرتبهٔ مأمور مذاکره با کمیتهٔ دفاع ملی قم شد.»

ملک‌الشعرا بهار با دیدن وکلای فاسد و وابسته دوره چهاردهم مجلس شورای ملی قصیده فصیحی سرود و به نمایندگان واقعی دوره‌های پیش افسوس خورد. در بخشی از این قصیده آمده‌است:

به بهارستان افتاد مرا دوش عبور جنتی دیدم بی حور و سراپای قصور
جای کیخسرو، بگرفته فلان گبر به زر جای مستوفی، بنشسته فلان رند به زور

یادگارها

پس از آن‌که احمد شاه تاجگذاری کرد، به همت ارباب کیخسرو پارک امین‌الملک خریداری شد و در آن مدرسه‌ای به نام احمدیه (به افتخار احمد شاه) تاسیس شد. به همین دلیل، وزارت معارف به ارباب کیخسرو نشان درجه یک علمی را اهدا کرد. ارباب کیخسرو در طول دوران نمایندگی مجلس کتابخانه مجلس، چاپخانه مجلس، موزه مجلس و نیایشگاه آدریان را تاسیس کرد.

او تلاش زیادی برای تامین حقوق اقلیت‌های دینی کرد. او تاسیسات فرهنگی متعددی در تهران، کرمان و یزد برپا کرد. دبیرستان پسرانه فیروزبهرام، دبیرستان دخترانه انوشیروان، مدارس جمشیدجم، ایرج و گیو و تاسیس گورستان زرتشتیان تهران در قصر فیروزه از یادگارهای او است. همچنین ساخت آرامگاه فردوسی به‌وسیله او انجام پذیرفت. درواقع او بود که نخستین‌بار محل دقیق دفن فردوسی را کشف کرد.

ارباب کیخسرو از موسسین انجمن آثار ملی ایران در سال ۱۳۰۴ بود که بعدها به همت همین انجمن، بسیاری از بناهای تاریخی کشور مورد بازسازی قرار گرفت. پس از درگذشت او، زرتشتیان کرمان دبیرستان دخترانه‌ای تاسیس نموده و به یاد او «دبیرستان دخترانه کیخسرو شاهرخ» نام‌گذاری کردند.

قرآن تذهیب شده

یکی از خوانین یزد قرآن تذهیب شده‌ای خوش جلدی داشته که ابوالحسن حائری‌زاده آن را گرفته و از طریق ارباب کیخسرو به کتابخانه مجلس هدیه نموده بود. تا پیش از انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ نمایندگان مجلس شورای ملی در آغاز هر دوره مجلس به این قرآن قسم می‌خوردند و همین امر، دستمایه شاعری طنزپرداز شده بود.

حائری‌زاده که قرآن خوانین را برد نزد کیخسرو، در پارلمانش بسپرد
گفت با جمع وکیلان که پی حفظ وطن با همین مصحف «قاچاق» قسم باید خورد

توبه‌نامه باب

دعوت از زرتشتیان برای گرویدن به آئین بهائی، نقطه آغاز اختلاف ارباب کیخسرو با بهائیان و اردشیر جی بود. دامنه این اختلاف به جامعه زرتشتیان و ارباب جمشید جمشیدیان نیز رسید. این اختلافات در مقطعی از زمان حتی باعث تهدید ارباب کیخسرو شد.

با تاسیس کتابخانه مجلس، اصل توبه‌نامه علی‌محمد باب به دست ارباب کیخسرو افتاد. او زرتشتیان را از پیوستن به آئین بهائی منع می‌کرد و از رهبران آن بیزاری می‌جست. هنگامی که یکی از فرزندان وی در سفر به اروپا در کالسکه پرنس ارفع به‌دست اشرار در نزدیکی ایزدخواست کشته شد، عباس افندی درباره او نوشت: «... رسوایی‏ کیخسرو کرمانی، آن نیز اگر اندکی هوش و دانش داشت البته متنبه و متذکر می‏شد که اسباب خدائی‏ بود...»

به هرحال توبه‌نامه باب به‌دست ارباب کیخسرو در کتابخانه مجلس ضبط شده و او شرحی درباره چگونگی به‌دست‌آمدن آن به خط خود نوشته و بر روی صندوق محل نگهداری توبه‌نامه الصاق کرد.

کتاب‌ها

  • پیشگویی‌های زرتشت
  • آینه‏ ی آیین مزدیسنی
  • زرتشت، پیامبری که از نو باید شناخت
  • فروغ مزدیسن
  • آئین‌نامه زرتشتیان
  • یادداشت‌های کیخسرو شاهرخ(اتوبیوگرافی به زبان انگلیسی نگارش سال ۱۳۱۷ در آلمان) ویرایش به‌وسیله نوه او شاهرخ شاهرخ

پرونده:Keykhosrow shahrokh01.jpg

پرونده:Keykhosrow shahrokh02.jpg

نگاره و دستخط مندرج در چاپ دوم آئین مزدیسنی. نگارنده این کتاب را به پسر کشته‌شده‌اش شاهرخ تقدیم کرده‌است

فرنگیس شاهرخ  ؛ دختر ارباب

 


برچسب‌ها: کیخسرو شاهرخ, ارباب کیخسرو, پزشك احمدی, فرنگيس شاهرخ
نوشته شده در تاريخ سه شنبه دهم اردیبهشت ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک