احمد فرسيو، مشهور و متخلص به اخگر لاريجاني، در سال ۱۲۶۷ خورشيدي در تهران ديده به جهان گشود. پدرش، حاجي ميرزا ابراهيم آملي معروف به ملاباشي از روحانيون مطلع و مجتهد بود که علاوه بر معلمي، کتابدار مدرسه سپهسالار نير بود. مادر و پدر اخگر اهل روستاي ايرا، از توابع لاريجان مازندران بودند.
او تحصيلات مقدماتي را از سال ۱۲۷۵ در مکتبخانه آغاز کرد. مقدمات عربي را نزد پدرش و بخشي از آن را نزد شيخ احمد مکتبدار و سپس نزد سيد بابا پيشنماز و ميرزا اسدالله يزدي در مسجد سپهسالار آموخت و پس از يک سال و نيم به مدرسه ادب رفت و در سال ۱۲۸۰ وارد دبيرستان دارالفنون گرديد و چهار سال در رشته نظام اين مدرسه مشغول فراگيري تعليمات جديد شد.
اخگر همزمان با جنبش مشروطه به صف مشروطهخواهان پيوست و در واقعه ميدان توپخانه (۹ ذيالقعده ۱۳۲۵ ه . ق ) به اتفاق ديگر آزاديخواهان، در مسجد سپهسالار متحصن شد و ضمن سخنراني، مجاهدان را مشق نظامي داد.
پس از فتح تهران، در سال ۱۲۸۸ با درجه نايب سومي وارد ژاندارمري شد ، ولي پس از شش ماه از آنجا استعفا کرد. او مدت کوتاهي در اداره محاسبات باغات دولتي، محاسب بود و مدتي نيز به تحصيل در خارج از کشور پرداخت.
در سال ۱۲۹۰ مجددا وارد خدمت نظام گرديد و پس از اتمام دوره با درجه وکيل اولي، رياست يکي از گروهانهاي پياده نظام را برعهده گرفت. اخگر از جمله افسران ايراني مورد توجه مورگان شوستر بود که در سال ۱۲۹۰ به خدمت گرفته شد. او در سال ۱۲۹۲ به درجه نايب اولي ارتقا يافت و تا اواخر همان سال در ورامين ماموريت داشت. تاسيس مدرسه احمديه در اين شهر از جمله فعاليتهاي وي در اين دوران است. در همين سال، اخگر در مدرسه صاحبمنصبان به تحصيل پرداخت و يکسال بعد به درجه سلطان دومي ارتقا يافت.
اخگر در سال ۱۲۹۴ به دستور يالمارسن سوئدي، راهي جنوب کشور شد و چند ماه حاکم نظامي کازرون بود . او همچنين در اين زمان از طرف حزب دموکرات، ماموريت بازرسي حوزههاي حزبي را در شيراز به عهده داشت.
وي در ۱۴ آبان ۱۲۹۴ همراه با تعدادي از اعضاي حزب دموکرات و افسران ژاندارمري گروهي به نام "کميته ملي حافظين استقلال ايران" را تشکيل داد که مهمترين اقدام اين گروه دستگيري فردريک اوکانر، کنسول انگلستان در شيراز بود.
او در سازمان دادن به حرکت خودجوش اهالي فارس براي مقابله با تجاوز انگلستان به بوشهر، نقش مهمي داشت تا آنجا که با پاي پياده به عزم بغداد روانه غرب ايران گشت اما به علت محاصره بودن اکثر مسيرها توسط نيروهاي انگليسي ، پس از گذشت از مسيرهاي صعبالعبور خود را به نيروهاي دولت موقت نظامالسلطنه رسانيد و همراه افسراني چون محمدتقي پسيان با دولت موقت همکاري نمود و ظاهرا در همين دوران يکي از ديدگان خود را از دست داد. در سال ۱۲۹۹ احمد شاه، به پاس زحمات اخگر، نشان شير و خورشيد به وي اعطا کرد.
پس از خاتمه جنگ جهاني اول، فعاليتهاي احمد اخگر بيش از پيش سياسي شد . وي در سال ۱۳۰۲ در دوره پنجم قانونگذاري، از بوشهر به نمايندگي مجلس شوراي ملي انتخاب گرديد. اخگر به اتفاق سيزده تن از نمايندگانن همفکر خود، با امضاي موافقتنامهاي، فراکسيون اقليت مجلس را در مخالفت با جمهوريخواهي ، تشکيل دادند. اعضاي اين فراکسيون در مخالفت با رضا خان و ازدياد قدرت او اتفاق نظر داشتند و در ۷ مرداد ۱۳۲۰ به رهبري آيتالله سيد حسن مدرس، رضا خان را که در آن زمان رئيس الوزرا بود، استيضاح کردند. موضع سياسي اخگر پس از اين ماجرا به تدريج تغيير کرد، نخست از فراکسيون اقليت فاصله گرفت سپس تا حدودي به رضا خان متمايل شد و از مدرس جدا شد و به دار و دسته داور پيوست و در مجلس پنجم به انقراض قاجاريه راي داد.
با آغاز سلطنت رضا شاه و تغيير سياست داخلي ايران، اخگر از فعاليت سياسي کنارهگيري کرد. وي در اسفند ۱۳۰۴ مجددا وارد ارتش شد و رياست نظام وظيفه غرب را تا سال ۱۳۱۳ برعهده داشت. او در اين دوره غير از موارد معدودي از قبيل تغيير لباس، که در موافقت با آن موضع گرفت، بيشتر همّ خود را معطوف فعاليتهاي فرهنگي کرد.
پس از اشغال ايران توسط متفقين در شهريور ۱۳۲۰ انگليسيها به بهانه اينکه اخگر با آلمانيها همدست بود وي را دستگير و زنداني کردند. اخگر در دوران اسارت، به تهيه ديوان شعر و نگارش کتابي درباره فن و قواعد شعر پرداخت . وي در مرداد ۱۳۲۴ از زندان آزاد شد و در همين سال مجله اخگر را منتشر کرد و در ۱۴ مرداد ۱۳۲۶بازنشسته گرديد و رياست کانون وکلاي مدافع ارتش را برعهده گرفت.
اخگر همزمان با ملي شدن صنعت نفت ، بار ديگر پا به عرصه فعاليتهاي سياسي گذارد و در سال ۱۳۳۱ از طرف مردم بوشهر به نمايندگي دوره هفدهم مجلس شوراي ملي انتخاب گرديد. اخگر در ۲۶ تير ۱۳۳۱ به اتفاق عدهاي از نمايندگان، فراکسيون نهضت ملي را تشکيل داد و همچون ساير نمايندگان عضو فراکسيون نهضت ملي به طرفداري از مصدق در مجلس متحصن شد و با صدور اعلاميه، پشتيباني خود را از دولت مصدق اعلام نمود.
پس از وقايع ۳۰ تير ۱۳۳۱ ، اخگر در مخالفت با حکومت نظامي در مجلس نطق کرد . سپس به واسطه فعاليتهاي مطبوعاتي، مجلس، او را به همراه چند تن براي دادن نظر کارشناسي جهت اصلاح قانون مطبوعات معرفي کرد. وي براي جلوگيري از صفوف جبهه ملي تلاش بسيار کرد و در ۲۴ تير ۱۳۳۲ همراه با ساير نمايندگان فراکسيون نهضت ملي در حمايت از دكتر محمد مصدق از نمايندگي استعفا داد.
اخگر در بهمن ۱۳۳۲ ، قبل از انتخابات دوره دوم مجلس سنا، جمعيت تامين آزادي انتخابات را تاسيس کرد و از طرف نهضت مقاومت ملي به عنوان يکي از سيزده نامزد اين جمعيت معرفي شد ، او از وزارت کشور تقاضاي برگزاري گردهمايي انتخاباتي کرد ولي از طرف حکومت نظامي دستگير شد و به زندان افتاد و پس از خلاصي از زندان گوشهگير و تحت مراقبت و تعقيب ساواک قرار گرفت.فعاليتهاي سياسي وي از اين پس تقريبا خاتمه يافت و تنها در انتخابات مجلس بيست و يکم، از طرف جبهه ملي ، به نمايندگي بوشهر معرفي شد؛ اما پس از مدتي اين جبهه در اعتراض به فرمايشي بودن انتخابات آن را تحريم کرد. ليکن باز هم از فعاليت باز نايستاد و به ادامه چاپ قرآن مجيد و حضور درمحافل ادبي پرداخت.
احمد اخگر در روز شنبه دوم بهمن ماه ۱۳۴۸ در بيمارستان شماره ۲ ارتش چشم از جهان فرو بست و در امامزاده عبدالله شهر ري به خاک سپرده شد.
سرهنگ احمد اخگر، در مجموع، دهه پاياني عمر خود را در خدمات ادبي سپري کرد و آني از نوشتن و خواندن، مشاعره و سرودن شعر فارغ نبود و بهخصوص در کار شعر و شاعري همت و استقامت فراواني داشت. ديوان شعر او ۳۰۰۰ بيت مشتمل بر غزليات ، چکامهها، رباعيات و قطعات مختلف است که در نوع خود از فصاحت و بلاغت برخوردار بوده از انساندوستي او حکايت ميکند. ديوان او تا به امروز به صورت کامل بهچاپ نرسيده اما جزواتي بهطور مجزا از اين ديوان، استخراج و منتشر شده است.
آثار و تاليفات وي عبارتند از: اسرار خلقت به همراه مثنوي بيچون نامه؛ امثال منظوم؛ راهنماي قرائت قرآن؛ در تجويد؛ زندگي من در طول هفتاد سال تاريخ معاصر ايران؛ علم عروض؛ علم قافيه؛ چراغ برق؛ سالنامه اخگر. وي مقالههاي متعددي نيز در مجلههاي اخگر و ارمغان درباره تاريخ معاصر ايران به چاپ رسانيده است.
برچسبها: احمد فرسيو, اخگر لاريجاني, رضاخان, دبيرستان دارالفنون