بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

محمّدعلی صفریان (زادهٔ ۸ اردیبهشت ۱۳۰۸ آبادان - درگذشتهٔ مهر ۱۳۶۷ایلات متحده آمریکا) از مترجمان اهل ایران بود.

زندگی

او در هشتم اردیبهشت ماه سال ۱۳۰۸ خورشیدی در آبادان به دنیا آمد. در جوانی ازدواج کرد اما به تحصیل به‌خصوص زبان انگلیسی که به آن علاقه وافری داشت در دانشکده نفت آبادان ادامه داد و پس از اتمام تحصیلات در شرکت نفت مشغول بکار شد. در همین ایام، او که به زبان انگلیسی بالاخص به لهجه بریتانیایی تسلط خاص داشت، جهت تحصیل در رشته خبرنگاری به انگلستان در شهر کاردیف اعزام شد و این دوره را با موفقیت به اتمام رساند و پس از بازگشت فعالیت‌های ادبی خود را در حوزه‌های نگارش و ترجمه کتب مختلف از زبان انگلیسی به فارسی آغاز کرد و سال‌ها با بزرگان حوزه ادب و ترجمه همچون نجف دریابندری، احمد شاملو، اسماعیل فصیح، جلال آل احمد، محمّدعلی سپانلو، رضا سیدحسینی، فریدون مشیری، مهدی اخوان ثالث، طاهره صفارزاده، سیروس طاهباز، پوران صلح کل، فروغ فرّخزاد، صفدر تقی‌زاده و… همکاری و تعامل ادبی و فنی داشته‌است.

محمد علی صفریان در اواسط دهه شصت خورشیدی به ایالات متحده مهاجرت کرد و در طی مدت اقامت خود در آمریکا به خاطر دوری از وطن با افسردگی شدید در مهرماه سال ۱۳۶۷ خورشیدی در همان کشور به دلیل سکته قلبی درگذشت و پیکرش برای تشیع به ایران بازگردانده شد و در امامزاده عبدالله تهران (ری) در کنار مادرش به خاک سپرده شد. مرگ وی در شرایطی رخ داد که آثار بسیاری برای چاپ آماده داشت که تاکنون چاپ نشده‌است.وی در سن ۵۸ سالگی از دنیا رفت.

کتاب‌شناسی

وی طی چهل سال فعالیت، کتاب‌های بسیاری را ترجمه کرد که از مهم‌ترین آن‌ها می‌توان به کتاب‌های زیر اشاره کرد:

  • دادگاه مونزا نوشته اسکار دمه یو
  • عشق هفت عروسک و غاز برفی نوشته پل گالیکو
  • چهار فصل نوشته آرنولد وسکر
  • ارثیه
  • کوه‌های بزرگ
  • یک حادثه دردناک
  • اطلسی‌های له شده
  • سیمای پن‌های برزیل نوشته فرانسیسکو خولیااو
  • دوبلینی‌ها ن‍وش‍ت‍ه جیمز جویس
  • "دل ت‍اری‍ک‍ی و ج‍وان‍ی‌" ن‍وش‍ت‍ه ج‍وزف ک‍ن‍راد
  • ترجمه مصاحبه با گابریل گارسیا مارکز در مورد کتاب او به نام عشق در زمان وبائی
  • ترجمه‌های دیگر به همکاری:
  • محمد علی صفریان و صفدر تقی‌زاده به نام: سفر دور و دراز به وطن (مجموعه نمایش‌نامه کوتاه)
  • محمد علی صفریان و صفدر تقی‌زاده به نام"چرخ و فلک" نوشته آرتور شنیتسلر در سال ۱۳۴۵
  • محمد علی صفریان و صفدر تقی‌زاده به نام: آنا کریستی " نوشته یوجین اونیل
  • محمد علی صفریان و صفدر تقی‌زاده به نام اهریمن پیر" نوشته پرل باک
  • محمد علی صفریان و صفدر تقی‌زاده به نام"مرگ در جنگل" نوشته شروود آندرسن
  • محمد علی صفریان و منوچهر پوریان خیر به نام: و گل‌های آبی (مجموعه ۲۱ داستان)
  • محمد علی صفریان و محمد علی آقایی پوربه نام: وحشت در آمریکای لاتین نوشته جان گراسی

منبع : ویکیپدیا

------------------------------

يادي از محمدعلي صفريان

کارمند نفتي که پيشگام ترجمه در ايران شد

دوستي در نفت همکاري در ادبيات

کسي که با ورود به شرکت نفت آبادان از همان آغاز سراغ کار نوشتن و ترجمه رفت. دفتر کار او در شرکت نفت محل تجمع جوانان اهل قلم خوزستان بود. او نخستين ترجمه خود را به طور مشترک با يک نمايشنامه آزمود، پيوسته نوشت و ترجمه کرد تا اينکه در زمره مترجمان پيشرو در دهه هاي 30 تا 50 در ايران شناخته شد.

محمدعلي صفريان در 8 ارديبهشت 1308 چشم به جهان گشود. پس از اتمام تحصيلات متوسطه به شرکت نفت راه يافت و در آموزشگاه فني آبادان که بعدها به دانشکده نفت آبادان تغيير نام داد، به تحصيل پرداخت. درآموزشگاه فني آبادان ضمن آموزش دروس فني، فوق برنامه هايي هم براي علاقه مندان تدارک ديده مي شد که بيشتر به ادبيات، داستان نويسي، نمايشنامه نويسي، عکس، فيلم، سينما و موسيقي کلاسيک مرتبط بود. اين ويژه برنامه ها اشخاص بالقوه و مستعدي چون او را موقعيتي مناسب بود.

بيشتر دروسي که در دانشکده نفت ارائه مي شد، به زبان انگليسي بود و اين امتيازي بود براي دانش آموختگان دانشکده که پس از مدتي، زبان انگليسي را بخوبي فرا گيرند و بر آن تسلط يابند. صفريان همچون تعدادي از دانش آموختگان، از جمله کساني بود که به پشتوانه امکانات آموزشي دانشکده در فراگيري زبان انگليسي خوش درخشيد و رفته رفته رهنمون به عالم ترجمه شد. تسلط او به زبان انگليسي و کسب درجه ممتازي، زمينه را براي عزيمت او به کشور انگلستان و تحصيل در رشته خبرنگاري فراهم کرد. پس از فراغت از تحصيل، انگلستان را به قصد وطن و ادامه کار در شرکت نفت ترک گفت. وي در بازگشت به وطن، ضمن کار در شرکت نفت، فعاليت هاي ادبي را به طور جدي پي گرفت. با بزرگاني چون فريدون مشيري، احمد شاملو، اخوان ثالث، طاهره صفارزاده، رضا سيدحسيني، خاصه همکار خود صفدر تقي زاده اقدام به همکاري کرد.

صفريان نخست کار اداري خود را در شرکت نفت در اداره حسابداري شروع کرد. بعدها به دليل داشتن ذوق ادبي و آشنايي با فنون ترجمه به اداره انتشارات انتقال يافت. او حالا ديگر با نويسندگاني چون نجف دريابندري، ابراهيم گلستان و صفدر تقي زاده همکار شده بود. کساني که از مترجمان آثار ادبي فاکنر، جان اشتاين بک و همينگوي شده بودند. کار او در اداره انتشارات، قلم زدن در روزنامه «خبرهاي روز» و مجله هفتگي «اخبار هفته» بود. اولين ترجمه هاي او با همکاري دوست و همکار وي صفدر تقي زاده در اين دو نشريه به چاپ رسيد. ترجمه هايي که بيشتر متناسب با حال و هواي سياسي و اجتماعي آن روزگار، يعني مبارزات مردمي در آستانه ملي شدن صنعت نفت بود.

يکي از اقدام هاي فرهنگي صفريان در آن دوران، ارائه پيشنهادي به تلويزيون آبادان درباره تخصيص دقايقي به اخبار ادبيات و هنر و کتاب جهان در انتهاي اخبار محلي بود. جالب اينکه خودش نيز ترجمه و اجراي آن را به عهده گرفت. برنامه آنچنان جذاب درآمد که بعد از مدتي مورد استقبال شبکه سراسري نيز قرار گرفت.

اولين کتاب ترجمه مشترک صفريان و تقي زاده کتاب «سفر دور و دراز به وطن» اثر يوجين اونيل، نمايش نامه نويس آمريکايي بود که در سال 1337 از سوي انتشارات نيل انتشار يافت. اين کتاب از سوي صفدر تقي زاده در اختيار صفريان قرار داده شده بود. پس از مطالعه، هر دو تصميم به ترجمه آن گرفتند؛ اما ترجمه کتاب چندان آسان به نظر نمي رسيد؛ چرا که زبان کتاب بيش از حد محاوره اي بود. به طوري که در جاهايي اصلا فهميده نمي شد. اونيل، بدون املاي درست کلمات فقط صداي آنها را در گفت وگو نوشته بود. از اين رو چيزي از معني گفت وگوهاي شخصيت ها مفهوم نبود. هيچ فرهنگ لغتي هم در اين زمينه به آنان کمک نمي کرد. دست بر قضا در همان ايام، فيلمي براساس همين کتاب به کارگرداني جان فورد در سينماهاي شرکت نفت نشان داده شد که در روند ترجمه موثر بود و به فهم مطلب کمک مي کرد. با تماشاي اين فيلم در سينما تاج و تکرار آن در باشگاه نفت، آن دو توانستند با مفهوم کلي گفت وگوها آشنا شوند. سه نمايش نامه از اين کتاب به طور مشترک ترجمه و به انتشارات نيل براي چاپ سپرده شد. سال ها بعد ترجمه مشترک ديگري از نمايش نامه يوجين اونيل به نام آناکريستي به قلم صفريان و تقي زاده ازسوي انتشارات انديشه به چاپ رسيد که مورد استقبال علاقه مندان به هنر نمايش نامه نويسي قرار گرفت. صفريان تا پايان دهه 50 به رغم هجرت شريک ترجمه هاي ادبي خود به تهران، همچنان در شرکت نفت آبادان ماند. او «از زندگي در تهران مخوف واهمه داشت». هيچ فعاليتي براي انتقال به تهران انجام نداد. البته اين جدايي موجب آن نشد تا پيوند ميان آن دو براي انجام کارهاي مشترک ادبي قطع شود. صفريان همچنان ترجمه هاي خود را با همکاري تقي زاده انجام مي داد و به چاپ مي رساند. وي با شروع جنگ تحميلي به ناگزير آبادان را، شهري که هميشه دوست مي داشت، به قصد تهران ترک گفت و مشغول کار درشرکت نفت شد. وي در تهران نيز همچون گذشته، همان کار مشترک را پي گرفت.

نويسندگي را بسيار دوست مي داشت و در اين امر، خود را خوش ذوق و خوش قريحه نشان مي داد. يار و همکار ديرين او صفدر تقي زاده درباره شخصيت و خصوصيات او چنين اظهار مي دارد: «صفريان ذوق نويسندگي داشت و گاه مطلبي بيشتر احساسي مي نوشت و برايمان مي خواند. رفيق صميمي و خوش مشرب و شوخ و دوست داشتني و دست و دلبازي بود که دلي جوان و روحيه اي رمانتيک داشت. بسيار هم آراسته بود. مثلا گاهي دوبار در يک روز صورتش را اصلاح مي کرد و وقتي دستش مي انداختم مي گفت نه اين طور نيست، من امروز غروب که بيرون مي روم، يک بار اصلاح مي کنم ديگر رفت تا فردا صبح! ازهمان زمان تحصيل در آموزشگاه فني تا اوايل دهه 40 با هم بوديم. روابط خانوادگي داشتيم. با هم در يک جا کار مي کرديم. با هم به زندان افتاديم. با هم سفر مي رفتيم. با هم کتاب مي خوانديم و وقتي مطلبي از ما در نشريه اي چاپ مي شد، سراز پا نمي شناختيم. من از بودن با او احساس خوشبختي مي کردم.» محمدعلي صفريان در اواسط دهه 60 براي ديدار از فرزندان به آمريکا رفت و پس از مدتي در همان جا رحل اقامت افکند. در مهرماه 1367 در همان کشور در حالي که آثار چاپ نشده بسياري داشت، بر اثر سکته قلبي ديده از جهان فروبست و پيکرش براي تشييع به ايران بازگردانده شد و در امامزاده عبداله تهران (ري) در کنار مادرش به خاک سپرده شد.

منبع : http://www.mashal.ir/content/1/%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84/36/%D9%85%D8%B4%D8%B9%D9%84-880/44


برچسب‌ها: محمّدعلی صفریان, فروغ فرخزاد, احمد شاملو, فریدون مشیری
نوشته شده در تاريخ دوشنبه پنجم آذر ۱۴۰۳ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک