سید احمد میرسپاسی یا سید احمد لیستر، سرمایهدار و ثروتمند معروف ایران در زمان پهلوی بود. او را که زمانی رانندهٔ احمد شاه و رضا خان بود، میتوان از معروفترین رانندگان و مکانیکهای ایران دانست که از رانندگی و تعمیرکاری فنی به ثروت و موقعیت مهمی رسید.ملکه توران (همسر سوم رضاشاه ) خواهرزن احمدلیستر بود و از این طریق لیستر با رضاشاه باجناق بود. یکی از دختران او پریرخ لیستر از ندیمه ها دربار پهلوی ذوم بوده است ...
از آغاز تا توانگری
در ابتدای سدهٔ بیستم ترسایی، هنگامی که خودرو تازه به ایران راه یافته بود، رانندگان شأن و جایگاه والایی داشتند و موقعیتی مثل خلبانان امروز یا حتی بالاتر برای خود قائل بودند. یکی از آنها، احمد میرسپاسی است که ابتدا راننده وثوقالدوله (حسن وثوق) بود، بعداً راننده احمد شاه شد و بعد از مدتی - در آغاز دههٔ ۱۳۰۰ ه. ش. - راننده رضاخان سردار سپه. رضاخان بهدلیل علاقهای که به او پیدا کرده بود، کمکم ترقّیش داد بهگونهای که وقتی به سلطنت رسید، وی را با درجهٔ سلطانی (سروانی) وارد قشون (ارتش) و طولی نکشید که سیداحمد خان با درجهٔ یاوری (سرگردی) رئیس نقلیهٔ قشون شد و چون اطلاعات فنی داشت، مدتی هم رئیس قورخانه (زرادخانه) شد و در اعیاد و جشنها آتشفشانی و آتشبازی راه میانداخت. احمد میرسپاسی پس از مدتی از ارتش بیرون آمد و نمایندگی کارخانهٔ انگلیسی �لیستر� را گرفت و حتی نام خانوادگی خود را بهطور رسمی به �لیستر� تغییر داد؛ یعنی شد �آقای سید احمد لیستر�! او که دیگر به بخش خصوصی روی آورده بود، شرکت بزرگی تأسیس کرد که موتور برق و قطعات اتومبیل و اتومبیل و انواع وسایل فنی و کشاورزی را وارد میساخت و بدنسان پس از چندی از ثروتمندان و زمینداران بزرگ ایران شد بهگونهای که نامش شهرهٔ خاص و عام شد و مورد توجه روزنامهها و مجلههای مختلف قرار گرفت.
او رویهمرفته سه بار ازدواج کرد که ازدواج سومی از همه جالبتوجهتر بود، چراکه همسر سوم او، نصرتالزمان امیرسلیمانی از اشراف قجری، خواهر ملکه توران (قمرالملوک) - همسر دوم رضا شاه و هووی تاجالملوک - دختر عیسی خان مجدالسلطنه امیرسلیمانی و نوهٔ مهدیقلیخان مجدالدوله از رجال دربار قاجار بود. یعنی سید احمد لیستر با این ازدواج باجناغ رضا شاه شد و با دربار پهلوی پیوند سببی پیدا کرد. اگرچه رضا شاه اندکی بعد توران امیرسلیمانی را طلاق داد ولی او تا مدتها بعد در کنار دربار میزیست بهگونهای که حتی در تبعید رضا شاه هم همراه او و دیگران بود. البته احمد لیستر مانند رضا شاه رفتار نکرد و زنش را طلاق نداد! لیستر از این سه ازدواج، صاحب دو پسر به نامهای فرخشاد و فرامرز (هر دو از یک مادر) و چند دختر (شد که دو تا از این دخترها از نصرتالزمان زاده شده بودند.
احمد لیستر که بازرگانی چیرهدست شده بود، قرار بود در رهاندازی نخستین سالن پخش سینما در ایران همکاری و سرمایهگذاری کند ولی اندکی بعد از این کار منصرف شد. علی وکیلی، تاجر تحصیلکردهٔ ناموَر و - زمانی - نمایندهٔ مجلس شورای ملی، مؤسس گراندسینما، نخستین سالن پخش سینما در ایران است. او در یکی از سفرهای تجاریش به بغداد در سال ۱۳۰۳ به همراه احمد لیستر، شبها به عنوان تفریح به سینماهای بغداد که گویا تعدادشان از دو سینما بیشتر نبودهاست میرود؛ دیدن فیلم هر چند صامت و کهنه آنچنان تأثیری در روحیه این دونفر به جای میگذارد که تصمیم میگیرند تا وسایل نمایش فیلم را بخرند و به ایران بیاورند ولی احمد لیستر پس از بازگشت به تهران از شراکت در این کار صرفنظر میکند و علی وکیلی بهناچار سهم او را خریده و به تنهایی تصمیم به راه اندازی سینما را در ایران، در سالن گراندهتل، بهترین سالن تهران در آن زمان، میگیرد.
برادرکُشی پسر لیستر
واقعهٔ شومی هم نام خانوادهٔ لیستر را در تاریخ جاودانه ساخت؛ رخدادی که بسیار به کشتهشدن هابیل بهدست قابیل میمانست؛ ناپدید شدن و سپس کشته شدن سید فرخشاد لیستر، پسر بزرگ سیداحمد لیستر بهدست برادر کوچکترش سید فرامرز لیستر در آذر ماه سال ۱۳۲۴ ه. ش (یعنی اندکی پس از تسلیم ژاپن و پایان یافتن جنگ جهانی دوم). در این باره خسرو معتضد تاریخدان، کتاب مفصلی نوشتهاست که در منبعهای این مقاله نام آن آورده شدهاست. این قتل درون یک اتومبیل سواری کرایه روی داد و طی آن فرامرز لیستر که به برادرش حسادت میورزید، با همدستی تنی چند، مُخ برادرش را با پتک خرد کرد و جنازهاش را درچاهی در باغی متروکه در ونک انداخت که پس از یک سال در پی تحقیقات دقیق کارآگاهان کشف شد. جریان ناپدید شدن و قتل فرخشاد از ابتدا بسیار جنجالی و پر ماجرا بود و روزنامهها و مجلات، بهویژه هفتهنامهٔ جنجالی و پرطرفدار �مرد امروز�، بهطور گسترده به گزارش و تحلیل جزپیات آن را میپرداختند.
املاک و موقوفات
سید احمد لیستر پس از توانگر شدن اقدام به خرید زمینها و املاک بسیاری نمود بهگونهای که یکی از عمدهترین زمینداران ایران شد. در برخی از املاک او اتفاقات مهمی از تاریخ ایران رویداد؛ برای نمونه، در ماههای آخر سال ۱۳۱۸، رضاشاه پس از بازگشت از بازدیدش از ترکیه و به تقلید از مصطفی کمال پاشا، دستور داد تا مقدمات تأسیس رادیو در ایران فراهم شود و این مهم را به عهده سازمان پرورش افکار گذارد؛ بدین منظور، در ضلع غربی میدان توپخانه (میدان امام خمینی) در جوار اداره راهنمایی و رانندگی (ساختمان مترو تهران امروز) طبقه دوم و سوم عمارت متعلق به لیستر که جمعاً شش اتاق داشت به دبیرخانه سازمان پرورش افکار اختصاص یافت. سازمان پرورش افکار، سازمانی مستقل بود که زیر نظر نخست وزیر وقت (احمد متین دفتری) اداره میشد؛ این سازمان نقشی کلیدی در تأسیس نخستین رادیو در ایران رادیوی ایران داشت و همه بودجهٔ رادیو که فقط هشتاد هزار تومان بود، توسط این سازمان تأمین شد. روند گسترش موقوفات در حکومت پهلوی با ایجاد مؤسسات و بنیادهای خیریه وقفی ابعاد وسیع تری یافت و بر تعداد نقاط فرهنگی برآمده از وقف در کشورافزود؛ �مؤسسهٔ فرهنگی لیستر� از مهممترین این بنیادها بود.امروز دو موقوفهٔ عمده ار لیستر به جا ماندهاست که آشکارا نام سید احمد میرسپاسی یا لیستر را بر تابلوی معرفی خود مینمایانند: یکی ساختمانی سر خیابان ولیعصر (از سمت میدان تجریش) که توسط اداره موقوفات تهران (واقع در میدان تجریش) اداره میشود وگاراژی در خیابان قزوین بعد از دخانیات که به گاراژ لیستر معروف است و دیگری املاک موفوفهٔ کرج. موقوفهٔ کرج زیر نظر �اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان کرج� اداره میشود که در سال ۱۳۸۴ مورد مرمت و بازسازی قرار میگیرد؛ این موقوفه در سال ۱۳۸۱ به �مرکز تربیتی نونهالان فدک کرج� تبدیل گشت که وظیفهاش – ازآن هنگام تا به امروز – نگهداری، سرپرستی و پرورش یتیمان محروم شهرستان کرج بودهاست. این مرکز تا مهر مهاه ۱۳۸۷، ۵۰ کودک بیسرپرت را زیر پوشش خود داشت. احمد لیستر اندکی پیش از دستگیری فرامرز به جرم کشتن فرخشاد، از آنجا که به فرامرز بدگمان بود، بدو وعده میدهد که در صورتی که حقیقت را بگوید، ملک میدان تجریش را به نام وی خواهد زد، ولی با وجود حقیقتگویی و خستویی فرامرز نزد پدرش، در پی اختلافاتی که بعداً میانشان پدیدا آمد، احمد لیستر به خاطر لجبازی با فرامرز املاک تهران و کرج را وقف دولت میکند.
منبع : ویکیپدیا
*******************
احمد لیستر از وصلت با خانواده سلطنتی تا وقف اموال
به گزارش سایت دیده بان ایران؛ روزگاری که نه از پایانه تاکسی و اتوبوس در میدان تجریش خبری بود و نه از هیاهوی دستفروشان. روایت ساختمان هتل �فرد� تجریش از مرد مشهوری میگوید که آوازه ثروتش نقل محافل بود. اما داستان غمانگیزی هم داشت که باعث شد اموالش از جمله همین هتل فرد را وقف کند. در گفتوگو با �داریوش شهبازی� نویسنده و پژوهشگر تهران بیشتر درباره زندگی �احمد میرسپاسی� و موقوفاتش میپرسیم.
میدان تجریش است و اتفاقاتریز و درشت آن. انگار هر گوشهاش را نگاه میکنی، رمز و رازی دارد. مثلاً همین گوشه جنوب غربی با یک ساختمان کماکان معمولی. اما وقتی دقیقتر میشوی میبینی که نه تنها معمولی نیست، بلکه روایت جالبی هم دارد. این ساختمان یکی از موقوفات احمد میرسپاسی معروف به �احمد لیستر� است. کسی که از رانندگی برای خود ثروتی به هم زد و نامش سر زبانها افتاد. ماجرای فرزندانش هم نقطه عطف زندگی او شد تا با وقف میراثش برای خود باقیات الصاحاتی باقی بگذارد.
احمد لیستر اوایل قرن حاضر در ایران محبوبیت پیدا کرد. شهبازی، نویسنده کتاب تهراننامه میگوید: �نخستین علت محبوبیت او این بود که از شغل رانندگی، ناگهان به ثروت زیادی رسید و مالک زمین شد و بعد هم به دنیای واردات قدم گذاشت. این رشد اقتصادی یکی از علتهای شهرت احمد لیستر است. او ابتدا راننده وثوقالدوله بود. وثوقالدوله، نخستوزیر ایران و از دولتمردان تأثیرگذار اواخر دوره قاجار و برادر احمد قوام (قوامالسلطنه) بود.
نمایندگی کارخانه اشتون لیستر
احمد میرسپاسی چرا به احمد لیستر مشهور شد؟ این پرسشی است که شهبازی پاسخ میدهد: �احمد میرسپاسی به خاطر هوشی که داشت به راحتی توانست با اروپائیان رابطه برقرار کند. بازرگانی را که شغل پیچیدهای است به سرعت آموخت و از کارخانهای در انگلستان که متعلق به اشتون لیستر بود نمایندگی گرفت. اشتون لیستر در زمینه ماشینآلات کشاورزی فعالیت میکرد. احمد لیستر بعد از کسب مجوز نمایندگی ماشینآلات کارخانهای به نام اشتون لیستر هم در دوران ناصرالدین شاه قاجار تأسیس کرد. ( با توجه به تاریخ مرگ سید احمد لیستر که سال 1350 میباشد و تاریخ مرگ و ترور ناصرالدین شاه قاجار که سال 1275 خورشیدی می باشد و مطمئنا لیستر درست روز مرگ شاه قاجار اخذ نمایندگی نکرده و هنگام نمایندگی گرفتن حداقل بیست و اندی سال داشته پس او هنگام مرگ باید بیش از صد و اندی سال داشته باشد و دیگر اینکه او تا اواسط حکومت رضاخان هنوز با نام فامیلی میرسپاسی و با درجه سرگردی عضوی از ارتش رضاخانی بوده و بعد از آن که از ارتش استعفا داد و وارد کار خصوصی شد نمایندگی لیستر را دریافت کرد و بعد فامیلی خود را به لیستر تغییر داد - ادمین ) حوزه واردات و وارد شدن به جرگه بازرگانان برای او بسیار موفقیتآمیز بود و ثروت زیادی را برای او به همراه آورد. وی بعد از اینکه به این ثروت میرسد، وارد عرصه زمینداری و املاک میشود.�
وصلت با خانواده سلطنتی
احمد لیستر وقتی باجناق پهلوی اول شد، دیگر آوازه شهرت را بر خود تمام کرد. نویسنده کتاب تهراننامه میگوید: �نکته دیگر ازدواج با خانواده امیرسلیمانی بود. احمد لیستر با نصرتالزمان امیرسلیمانی، خواهر ملکه توران(همسر رضاشاه) ازدواج کرد. به اینترتیب احمد لیستر باجناق رضاشاه شد. این موضوع بر شهرت او افزود و نامش بیش از پیش بر سر زبانها افتاد.� شهبازی ادامه میدهد: �دولت ایران به تبعیت از دولت نازیهای آلمان سال ۱۳۱۷ سازمانی به نام پرورش افکار را درست میکند تا تبلیغات برای دولت نازی و دولت رضاشاه از این طریق انجام شود. این سازمان به ساختمانی برای گردهمایی و برگزاری جلسات نیاز داشت. غرب میدان توپخانه، ساختمانی متعلق به احمد لیستر بود که در اختیار این سازمان قرار گرفت.�
ماجرای تلخ پسران احمد لیستر
در تاریخ معاصر افراد زیادی بودند که از راههای مختلف به ثروت کلان رسیدند اما نامی از آنها باقی نماند. شهرت احمد لیستر و باقی ماندن نامش فقط به دلیل ثروتش نبود. دلیل اصلی ماندگار شدن اسم او در تاریخ، ماجرای قتل پسر بزرگش، فرخشاد به دست پسر کوچکش، فرامرز بود. احمد لیستر وقتی با این اتفاق مواجه شد، تصمیم گرفت همه داراییاش را وقف کند. این اتفاق خوفناک در کوران جنگ جهانی دوم در تهران رخ داد.
در مجلهها و روزنامهها مرتب از این اتفاق تلخ حرف و حدیث بود. این ماجرا باز هم اسم احمد لیستر را همراه داشت. او بعد از این جریان اموالش را وقف کرد. شهبازی در توضیح ماجرا میگوید: �فرخشاد به دست فرامرز کشته میشود. پلیس تا مدتها پیگیر شواهد و مدارک بود تا بتواند حقیقت ماجرا را کشف کند. پلیس به فرامرز مشکوک میشود. احمد لیستر هم با فرامرز قول و قرارهایی میگذارد که در صورت گفتن حقیقت ماجرا، اموال پدری نصیب او شود.
فرامرز اعتراف میکند که به کمک دوستانش، برادرش را با پتک کشته و در چاه باغی در ونک انداخته است. با پیگیری پلیس جنازه فرخشاد، پیدا و حقیقت روشن میشود. طولانی شدن این ماجرا باعث میشود که اخبار بهطور مرتب در روزنامهها و مجلهها چاپ شود و همچنان نام احمد لیستر بر سر زبانها باشد.� بعد از این اعتراف احمد لیستر داراییهایاش را وقف میکند.
موقوفات در تجریش و توپخانه
در میان موقوفات احمد لیستر ۲ موقوفه عمده به جا مانده که آشکارا نام سید احمد میرسپاسی یا احمد لیستر را بر تابلوی معرفی خود دارد. اولی ساختمان ضلع جنوب غربی میدان تجریش که توسط اداره موقوفات تهران اداره میشود؛ ساختمانی که قبلاً هتل بود به نام �فرد� و حالا فروشگاه است. �عباس صالحی� از قدیمیهای شمیران میگوید: �به جای هتل، باغی بود به نام باغ حاج عمو. احمد لیستر باغ حاج عمو را خرید و هتلی در آن ساخت. بعد هم آن را وقف کرد.� موقوفه مهم دیگر احمد لیستر املاک موقوفه کرج است. موقوفه کرج زیر نظر اداره اوقاف و امور خیریه شهرستان کرج اداره میشود. از دیگر موقوفههای او موقوفات معروف محوطه میدان امام خمینی(ره) یا همان توپخانه سابق است. یکی دیگر از موقوفات او هم در خیابان قزوین به نام گاراژ لیستر است.
در زیر عکسی کمتر دیده شده و زیر خاکی از رستوران فرد و ساختمان لیستر در میدان تجریش که متعلق به سید احمد میرسپاسی است را خواهید دید. این ساختمان هنوز هم پابرجاست و در ضلع غربی میدان قرار دارد.



منبع:همشهری
منبع : https://www.didbaniran.ir/%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D8%AF%DB%8C%D8%AF%D8%A8%D8%A7%D9%86-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-107/159511-%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D9%84%DB%8C%D8%B3%D8%AA%D8%B1-%D8%A7%D8%B2-%D9%88%D8%B5%D9%84%D8%AA-%D8%A8%D8%A7-%D8%AE%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%A7%D8%AF%D9%87-%D8%B3%D9%84%D8%B7%D9%86%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%D8%A7-%D9%88%D9%82%D9%81-%D8%A7%D9%85%D9%88%D8%A7%D9%84-%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D9%88%DB%8C%D8%B1
برچسبها: سید احمد لیستر, سید احمد میرسپاسی, رضاخان, محمدرضا پهلوی
