شناسنامه | ||
---|---|---|
لقب | کاوه سیستانی | |
تاریخ تولد | ۱ خرداد ۱۳۴۰ | |
محل تولد | مشهد-اصالتا قاین | |
محل دفن | {{{شهر محل دفن}}}، {{{کشور محل دفن}}} | |
اطلاعات نظامی | ||
فرماندهی | فرمانده تیپ ویژه شهدا ۱ مرداد ۱۳۶۱–۱ اردیبهشت ۱۳۶۵ فرمانده لشکر ویژه شهدا ۲ اردیبهشت تا ۸ شهریور ۱۳۶۵ |
|
رسته نظامی | سپاه پاسداران انقلاب اسلامی | |
جنگ | جنگ ایران و عراق درگیریهای داخلی کردستان پس از انقلاب |
|
عملیاتهای مهم | فتحالمبین، بیتالمقدس رمضان و خیبر |
شهید محمود کاوه (۱۳۴۰ مشهد-۱۳۶۵ پیرانشهر قله ۲۵۱۹ حاج عمران) از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در جنگ ایران و عراق بود. وی در بدو تشکیل سپاه به عضویت سپاه مشهد درآمد و در ۲۲ سالگی به فرماندهی تیپ ۱۵۵ ویژه شهدا در غرب کشور که بعدها به لشکر ارتقا یافت منصوب شد. وی در شهریور ماه ۱۳۶۵ و در حین عملیات کربلای۲ شهید شد.
کودکی و نوجوانی
در سال ۱۳۴۰ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش از کسبه مشهدی بود. اصلیتشان از روستای بیهود توابع شهرستان قاینات در خراسان جنوبی بود و از جمله افرادی بود که در دوران شاهنشاهی مقلد امام سید روحالله خمینی بود و با روحانیونی همچون سید علی خامنهای،سید عبدالکریم هاشمینژاد ارتباط داشت.
او بعد از اتمام دوره راهنمایی، به کسب علوم دینی در حوزه علمیه پرداخت. مدتی بعد با مشورت آیت الله خامنه ای به این نتیجه رسید که اگر با اخذ مدرک پایان دبیرستان وارد حوزه شود، موفقتر خواهد بود. او در کلاسهای درسی مسجد جواد و امام حسن مجتبی، بخصوص کلاسهای آقای خامنهای که در آن زمان با عنوان حاج سید علی آقا شناخته میشد شرکت میکرد.
او صدای خوبی داشت و قرآن را با صوت قرائت میکرد. اولین جایزه خود که یک کتاب بود را به همین خاطر از مقام معظم رهبری گرفت.
جوانی و دوران انقلاب
در پخش اعلامیههای امام چه در درون دبیرستان و چه در محیطهای دیگر تلاش مینمود و در درگیریها با مأموران حکومت و راهپیماییها به همراه پدر فعالانه شرکت میجست. سخنرانیهای آیت الله خامنهای تأثیر فراوانی روی او گذاشت.
او در زمینه عکاسی از وقایع انقلاب فعالیت داشت و به گفته خواهرش عکس اولین شهید انقلاب در مشهد توسط او گرفته شد.
دوران جنگ
کاوه یکی از جوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفتند. روزی که جنگ آغاز شد او یک جوان ۱۹ ساله بود اما ۳ سال بعد فرماندهی تیپ ویژه شهدا را بر عهده گرفت. تیپی که از کلیدیترین یگانهای سپاه بود. موفقیتها و انجام عملیات خارقالعاده توسط این تیپ با فرماندهی کاوه باعث شد که به لشکر ویژه ارتقاء یابد.
کاوه در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه عمومی حاج عمران برروی قله ۲۵۱۹ حاجعمران بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ و درسن ۲۵ سالگی شهید شد.
مسئولیتها
- مربی آموزش نظامی ۱۳۵۸/۳/۱۵–۱۳۵۹/۶/۲
- مسئول محافظین بیت امام ۱۳۵۹/۶/۳–۱۳۵۹/۸/۳
- مربی آموزش نظامی ۱۳۵۹/۸/۴–۱۳۵۹/۹/۲۲
- مسئول عملیات سقز ۱۳۵۹/۹/۲۳–۱۳۶۰/۱۲/۷
- مسئول عملیات تیپ ویژه شهدا ۱۳۶۰/۱۲/۸–۱۳۶۱/۴/۳۱
- فرمانده تیپ ویژه شهدا ۱۳۶۱/۵/۱–۱۳۶۵/۲/۱
- فرمانده لشکر ویژه شهدا ۱۳۶۵/۲/۲–۱۳۶۵/۶/۸
مجروحیتها
- اصابت گلوله به ناحیه شکم اسفند ماه ۱۳۶۱ پاکسازی روستای محمد شاه از توابع مهاباد
- اصابت گلوله به ناحیه شانه چپ مرداد ماه ۱۳۶۳ پاکسازی منطقه عمومی دارلک از توابع مهاباد
- اصابت ترکش به ناحیه دست راست وسر بهمن ماه ۱۳۶۳ منطقه عملیاتی بدر
- اصابت ترکش به صورت اسفند ماه ۱۳۶۴ منطقه عملیاتی والفجر
- اصابت ۱۲ ترکش نارنجک به ناحیه سر اردیبهشت ۱۳۶۵ منطقه عمومی حاج عمران عراق موسوم به تک حاج عمران
سوابق آموزشی
محمود کاوه فقط در سال ۱۳۵۸ یک دوره آموزش عمومی و نیز آموزش جنگهای نامنظم را به مدت چهار ماه به همراه سه نفر دیگر از کادر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خراسان در پادگان امام علی گذراندهاست.
۱۳۴۰ | ولادت در اول خرداد ماه، مشهد |
۱۳۴۶ | تحصیل در حوزه علمیه |
۱۳۵۲ | تحصیل در مدرسه راهنمایی |
۱۳۵۵ | تحصیل در دبیرستان خوش نیت |
۱۳۵۷ | آغاز انقلاب اسلامی ایران |
۱۳۵۸ | عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی |
۱۳۵۸ | مربی پادگان آموزش نظامی سردادور |
۱۳۵۸ | اعزام به تهران جهت گذراندن دوره چریکی |
۱۳۵۹ | عزیمت به جماران و سرپرستی گروه حفاظت از خانه خمینی |
۱۳۵۹ | عزیمت به جبهههای جنوب |
۱۳۵۹ | عزیمت به کردستان و سرپرستی گروه پاسداران اعزامی به سقز |
۱۳۵۹ | فرمانده گروهان اسکورت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز |
۱۳۶۰ | فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز |
۱۳۶۰ | قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز |
۱۳۶۰ | فرمانده عملیات تیپ ویژه شهدا |
۱۳۶۱ | مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه محمد شاه مهاباد از ناحیه شکم |
۱۳۶۲ | فرمانده تیپ ویژه شهدا |
۱۳۶۳ | ازدواج با خانم فاطمه عماد الاسلامی |
۱۳۶۳ | تولد تنها فرزندش زهرا کاوه |
۱۳۶۳ | مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه دارلک مهاباد از ناحیه کتف |
۱۳۶۳ | مجروحیت در عملیات بدر از ناحیه دست |
۱۳۶۴ | مجروحیت در عملیات قادر از ناحیه دست |
۱۳۶۵ | فرمانده لشکر ویژه شهدا |
۱۳۶۵ | مجروحیت در تک حاج عمران از ناحیه سر |
۱۳۶۵ | شهیدشدن در یازدهم شهریور بر روی ارتفاعات ۲۵۹ حاج عمران |
گوشهای از وصیت نامه
دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه انقلاب طرحریزی کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانید که بهمسلمانان جهان خدشه وارد شدهاست، به آنها آسیب رسیدهاست و اگر به انقلاب ما رونق داده شد، آنها پیروز شدهاند.
------------------------------------
گفتوگویی متفاوت با دختر شهید محمود كاوه
از كدام قسمت زندگی پدر بگویم؟ فداکاریش برای رهبر؟ طرفداریاش از ولایت فقیه؟ شجاعتاش؟ ایثارش؟ واقعا نمیدانم.
باشگاه جوانی برنا/چقدر باید پر ابهت باشی كه دشمنانت برای سرت جایزه بگذارند. امروز كه نشستهایم و در فكرمان این مسأله را حلاجی میكنیم، چشمهایمان از تعجب گرد میشود و دهانمان باز میماند.
دم از شجاعت زدن كار هر مدعی نیست. حرف از توكل و ایمان قوی است. تا آدمیزاد تا پشتش به جایی گرم نباشد، نمیتواند قدم از قدم بردارد. اینكه به چه چیزی یا چه كسی تكیه دهد، به نسبت معرفت هركس تفاوت دارد.
اسطورههای هشت سال دفاع مقدس ما، به خوبی پرده را كنار زدند و نشان دادند در پس آن همه دلاوری، كسی را جز خدا برای توكل نداشتند و به وقت توسل، دست به دامن اهل بیت میزدند.
شهید "محمود كاوه" استخوانی در گلوی ضد انقلابها بود. از آن فرماندهانی كه در جبهه كردستان، ترس بر جان دشمنان انداخت و باعث شد منافقان تا لحظه شهادتش، دندان بر دندان از عصبانیت بسایند.
این بار بعد از گذشت 25 سال از شهادت او، دخترش "زهرا" به همراه جوانان متعهد ایران، خار چشم دشمنان اسلام شدهاند. منافقینی كه هنوز در حیرتاند و هر چه میاندیشند كمتر حركت مشابه دختربچه یك سال و 9 ماهه با پدرش را در خط ولایت، درك میكنند. فرزندی كه فقط با خاطراتی از پدر، به عمق شناخت او رسید. دشمن هنوز در معنی حرف امام هم مانده است كه فرمود: "اگر رجایی و باهنر نیستند؛ خدا هست"
زهرا کاوه، دانشجوی فوق لیسانس رشته حسابداری، متأهل و دارای 2 فرزند است. از پدرش میپرسم. در مقابل سؤال كوتاه و كوچكم چند سؤال كوتاه و كوچك اما در معنا بزرگ میپرسد كه هر كدامشان برای توصیف یك انسان خوب، كفایت میكند.
اما از آن جایی كه رسم دنیا بر جمع شدن خوبها در وجود خوبترینهاست؛ زهرا كاوه میگوید: "از كدام قسمت زندگی پدر بگویم؟ فداکاریش برای رهبر؟ طرفدار ولایت فقیه بودن؟ شجاعتش؟ ایثارش؟ واقعا نمیدانم. هر چه هست شهدا به خاطر داشتن لیاقت و فداکاری که داشتند به درجات بالا نایل شدند."
پدر را از طریق مادر، عمهها و پدربزرگ شناخت. شنیده بود كه پدربزرگ دست پسرش محمود را میگرفت و پای منبر آیتالله خامنهای میبرد. آن روزها "آقا" مشهد بود. رهبر انقلاب، به پدربزرگ پیشنهاد داد محمود اول دروس کلاسیک و بعد دروس حوزوی را بخواند. پدربزرگ میپذیرد و محمود به مدرسه میرود. آن موقع دوران دبیرستان را میگذراند. با شروع جنگ به جبهه اعزام شد و به کردستان رفت. پدربزرگ، انقلابی و متدین بود؛ محمود را هم همانطور بزرگ كرد.
جالبترین بخش زندگی پدر برای زهرا، سن پدر است. اینکه در این سن کم، کسی بتواند پیشرفتها کند، فوق تصور اوست. زهرا كاوه میگوید: "من خودم 27 سال سن دارم و هنوز در ابتدای راه هستم. ولی شهید كاوه در 25 سالگی، مدارج بالایی را طی کرده بود. من که دختر ایشان هستم نمیتوانم تصور کنم و نمیدانم نسل جدید چطور میتواند با این قضیه کنار بیاید."
تنها فرزند شهید كاوه، خلوص نیت، پیرو خط ولایت فقیه بودن و نترسیدن از غیر خدا را برمیشمرد و آنها را باعث پیشرفت و ترقی انسان میخواند. سعی دارد با درس خواندن، راه پدر را ادامه بدهد و به ایران اسلامی خدمت کند. از دیدگاه او، پشتیبان ولایت فقیه بودن، ادامه دادن راه شهدا است.
در مورد عكسی كه در كودكی با لباس سپاه از او گرفته شده، تشریح میكند: این لباس را مادرم به من پوشانده بود. خود مادرم سپاهی و نظامی است و علاقه خاصی به نظام مقدس سپاه دارد. برای همین هم یکی از لباسهای پدرم را به خیاطی دادند تا برایم کوچک کند و ایشان به تنم پوشاندند.
درباره انتخاب بین پدر و استقلال ایران، اظهار میكند: "مسلما هر دختری دوست دارد پدرش در کنارش باشد. ولی وقتی عمیقتر فکر میکنم، میبینم که اگر شهدا نبودند شاید اصلا ایرانی نبود و مملکت، مثل امروز امنیت نداشت. بنابراین فکر میکنم یک هدف بزرگتر از خانواده، دلیل رفتن شهدا شد وگرنه آنها کسانی نبودند که به خانواده فکر نکنند بلکه نه تنها به خانواده که به کشورشان هم فکر میکردند. الان هم اگر پدرم در این شرایط بود از او میخواستم برود و از كشور، دفاع کند. همه میدانیم که اگر ایران مستقل نباشد در چه وضعیتی قرار خواهیم گرفت."
کمترین انتظار پدر را زنده نگه داشتن نام و یاد پدر شهیدش میداند. از خدا میخواهد كمكش كند تا در شرایط فعلی جامعه، بتواند با پشتیبانی از ولایت فقیه، راه پدر را ادامه دهد.
خیلی وقتها در خلوت با پدرش صحبت میکند. داستان ایستادن پدر در برابر هجوم بیوقفه گلولههای دشمن را شنیده است و با صدایی مفتخر از دلاوری پدرش، تعریف میكند: "ضد انقلاب در کوههای کردستان ا ز بالا تیراندازی می کردند و به نیروها كمین میزدند. همه بر روی زمین خوابیده بودند ولی پدر من ایستاده بود. در آن شرایط، نقطه به نقطه، تیر میزدند و اگر کسی سرش را بالا میآورد تیر میخورد. پدرم خودش را به خدا سپرده بود و همین كافی است تا با وجود ایستاده بودن، آسیبی به او نرسد.
دوست داشتم یک دوربینی بود تا آن لحظات را فیلم میگرفت. خلوص نیت و ایمانش توانست تا حدی پیش برود که با وجود شدت آتش، تیرها راه خودشان را پیدا كنند و به سمت دیگری بروند."
از زهرا کاوه میپرسم اگر پدرت امروز حضور داشت، به جوانها چه میگفت؟ او پاسخم را اینگونه داد: "جوانهای حالا خوب اما کماطلاع هستند. به نظرم آگاهی دادن به جوانها خیلی مهم است. اینکه بدانند کجای دنیا ایستادهاند. ایران کشور کمی نبوده و ما اگر مقداری به آنها آگاهی بدهیم و بگوییم که چه بود و چه شد، باعث میشود جوانان ما خودشان به این سمت بیایند. باید بر روی این قضیه کار کرد."
به نظر زهرا كاوه، شهید محمود کاوه، یک انسان معمولی نبود. چرا كه در ذهنش نمیگنجد یک انسان 25 ساله تا این حد پیش برود. به قول این فرزند شهید،اینها همه خواسته خداوند است. چنین بندگانی را برمیگزیند تا از مملکت شیعه كه یاری كننده املم زمان(عج) است، دفاع کنند.
شهید کاوه و ماجرای خواستگاریاش
جی پلاس ـ منصوره جاسبی: مأموریت، محمود را به مشهد کشانده بود و خانواده فرصت را مغتنم شمرده و قرار خواستگاری گذاشته بودند. ساعت چهار، زنگ اولین دیدار به صدا درمی آمد که فاطمه در میان شن های روستای کلات گیر افتاده و تأخیری چهارساعته او را شرمنده خانواده محمود می کرد. اما متکلم وحده بودن محمود جبران همه تأخیرها را کرد. قدیمی تر ها می گفتند: سکوت علامت رضایت است و شاید محمود نیز سکوتی طولانی را مبنی بر همین گذاشت و رفت.
فاصله ای به درازای هشت ماه، نه تماسی، نه کلامی و تنها دعا برای سلامتی محمود بود که آرامش جانش می شد و جبرانی برای دل تنگی هایش.
... برای جاری شدن خطبه عقد راهی جماران شدند، حیاط کوچک و بالکنی که در آن به انتظار ایستادند. اجازه ورود صادر شد. نگاهی نافذ و مهربان که هنوز در خاطر فاطمه بر جای مانده است، پذیرایشان شد. محمود را به امام معرفی کردند و ایشان دستهایش را رو به آسمان بالا گرفت و دعایش کرد و همان شد برکت زندگی فاطمه و محمود.
-------------------
پاي صحبت هاي زهرا کاوه فرزند شهيد محمود کاوه / راز لبخند هاي پدر
تنها يک سال و ۹ماه دارد که مي شود فرزند شهيد... سال ها مي گذرد و او عاشقانه ياد پدر را در دل نگه مي دارد و با او زندگي مي کند، بزرگ مي شود و راهي که او شروع کرده را ادامه مي دهد.زهرا کاوه حالا بعد از ۲۶ سال از عروج شهيدکاوه، از او و اخلاقش مي گويد؛ از اين که با عکس هاي پدر و ياد او زندگي کرده است و لبخندهايي که در هر عکس بر لبان محمود نقش بسته را عاملي براي آرامشش مي داند. مي گويد: «لبخندهاي پدر را دوست دارم؛ آرامش خاصي در اين لبخند نهفته است که از ايمان عميق پدر نشات گرفته است.»او البته از ويژگي هاي پدرش مي گويد، از خاطراتي که شنيده است و فداکاري هايي که از شهيدکاوه نقل شده است. زهرا کاوه صحبت هايش را اين گونه ادامه مي دهد: تفاوتي ندارد که فرزند کدام شهيد باشي، فرزند شهيد بودن براي همه فرزندان شهيد حسي يکسان دارد و آن اول از همه افتخار است؛ ما مي دانيم که پدر شهيدمان آرمان هاي بزرگي داشته است و من به خوبي اين را مي دانم که پدرم آرمان، آرزو و هدف بسيار بزرگي داشته که اين خود سبب مي شود من به آن آرمان و آرزو افتخار کنم و بدانم که شهيدکاوه نه تنها عاشق من بود، بلکه عاشق همه فرزندان ايران بوده است.»
خاطره اي که موجب شگفتي ام شد ...
درادامه از فرزند سردارشهيدمحمود کاوه مي پرسم که کدام خاطره از پدرش بيشتر در ذهن او نقش بسته است؟ زهرا کاوه در پاسخ، به خاطره يکي از همرزمان شهيد اشاره مي کند و مي گويد: از يکي از همرزمان شهيدکاوه شنيدم که ضدانقلاب در منطقه بوکان به شدت از پدرم هراس داشته است به طوري که نام شهيدکاوه را زير پاهايشان مي نوشتند و هر روز از آن عبور مي کردند تا نفرت خود را نشان دهند؛ اين يکي از خاطرات ماندگار در ذهن من است که مرا به شگفتي وا مي دارد؛ چرا که افتخار مي کنم پدرم به اين شکل موجب ترس و وحشت ضدانقلاب شده است.
هميشه با پدرم زندگي مي کنم
او سپس از تنهايي هايش مي گويد، اين که همواره پدرش را در کنارش احساس و با او زندگي مي کند: «در واقع هر زمان که احساس تنهايي مي کنم، با پدرم شهيدکاوه هم صحبت مي شوم؛ حرف ها و مشکلاتم را مي گويم و تا حد زيادي به آرامش مي رسم، هميشه هم سعي مي کنم سر مزار ايشان درمشهد حضور يابم چرا که اين يک انرژي مضاعف به من مي دهد، که بدانم يکي از نزديک ترين اعضاي خانواده يعني پدرم هميشه کنارم است و مي توانم او را حس کنم؛ من سال هاست که با پدر شهيدم زندگي مي کنم. در ادامه از زهرا کاوه مي پرسم که کدام ويژگي اخلاقي پدرش را پررنگ تر مي داند که مي گويد: يکي از مهم ترين ويژگي هاي اخلاقي پدرم را محبوبيت ايشان مي دانم، محبوبيتي که بين خانواده و همرزمان و حتي مافوق شهيدکاوه زبانزد بود؛ برايم خيلي جالب است که يک جوان ۲۵ساله به محبوبيتي دست پيدا کند که در بين آشنايان و دوستانش علاوه بر شجاعت، رشادت و فداکاري به محبوبيت و دوست داشتني بودن معروف شود، اين محبوبيت در تمام زندگي شهيدکاوه نمود داشت و ماندگار شد.
لبخندهايي از روي آرامش...
فرزند شهيدکاوه سپس به لبخندهاي شهيد که در بيشتر عکس هاي او مشاهده مي شود اشاره مي کند و مي گويد: راز اين لبخندهاي دوست داشتني آرامش پدرم است، آرامشي که از ايمان شهيدکاوه نشات گرفته و با آرامش دروني او همراه است، اين لبخندها را دوست دارم چرا که به من آرامش مي دهد. زهرا کاوه صحبت هايش را اين گونه به پايان مي رساند: «حرف ديگري نيست! اميدوارم که بتوانم راه پدر شهيدم را ادامه دهم. »
11 شهريور 1365ش/ شهادت سردار "محمود کاوه" فرمانده لشکر ويژه شهدا
محمود کاوه خرداد 1340ش در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود. پس از شرکت در جلسات علماي مبارزي همچون شهيد هاشمي نژاد و شهيد کامياب ، تفکر مبارزاتي او شکل گرفت و با شروع تظاهرات خياباني در سال 1357 ش در راهپيمايي ها تا مرز شهادت پيش رفت. با تشکيل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، به عضويت اين نهاد مقدس درآمد. با عزيمت حضرت امام (ره) به جماران ، به عنوان سرپرست يک گروه بيست نفره براي حفاظت از بيت ايشان ، به تهران اعزام شد. با شروع جنگ تحميلي ، وارد عرصه نبرد با ضدانقلاب داخلي شد و در بدو ورود به سقّز در مدتي اندک وضعيت نبرد در اين شهر و حومه آن را به نفع نيروهاي خودي تغيير داد. هم زمان با تشکيل تيپ ويژه شهدا توسط سرداران شهيد محمد بروجردي و ناصر کاظمي ، به عنوان مسئول عمليات تيپ معرفي شد و ضربات مهلکي را بر پيکر ضدانقلاب وارد ساخت . آزادسازي شهر بوکان و سپس جاده مهم و حياتي پيرانشهر سردشت ، از جمله عمليات هاي گسترده اي است که با فرماندهي و جانفشاني او انجام گرفت . فرماندهي تيپ ويژه شهدا در سال 1362ش به او سپرده شد. با حاکم شدن آرامش و امنيت بر کردستان ، تلاش خود را معطوف مبارزه با ارتش عراق کرد و در عمليات هاي بدر، قادر، والفجر و ... صحنه هاي غرور آفريني را در يادها ماندگار کرد. شهيد محمود کاوه در يازدهم شهريور 1365 در سن 25 سالگي ، هنگامي که به منظور تصرف ارتفاعات مهم 2519، پيشاپيش رزمندگان اسلام در حرکت بود در اثر اصابت ترکش خمپاره ، به فيض عظيم شهادت
--------------------
آیین بزرگداشت شهید «محمود کاوه» با عنوان «فرزند کردستان» برگزار شد( شهریور 1396)
در ابتدای این مراسم سرلشکر «مصطفی ایزدی» ضمن بیان خاطراتی از شهید کاوه، اظهار داشت: سردار محمود کاوه هم در جنگهای داخلی و هم در جنگ با رژیم بعثی پیشتاز بود.
برچسبها: شهید محمود کاوه, نظامیان ایرانی, آيتالله خامنهاي, امام خميني