| سمیرا سمیعی | |
|---|---|
سمیرا سمیعی در سال ۲۰۱۲
|
|
| زاده | ۱۹۷۷ تهران |
| محل سکونت | آلمان |
| شغل |
|
سمیرا سمیعی ( 1356 خورشیدی ) مدیربرنامه ورزشی اهل ایران است.
او تنها ایجنت زن بوندسلیگا استو تا کنون مدیربرنامهٔ افرادی همچون لوتار ماتئوس، پر مرتهساکر، آندریاس برمه، آرمین فه، آدریانوبوده است.
او که به ۶ زبان آلمانی، فارسی، ایتالیایی، انگلیسی، اسپانیایی و فرانسوی مسلط است همسر سابق مهدی مهدویکیا است که خبر جدایی این دو پیش از جام جهانی ۲۰۰۶، در نهایت موجب عذر خواهی مهدویکیا شد.
-----------------------------------------
دختر پروفسور حسین سمیعی فوق تخصص چشم پزشکی دوباره فوتبال ایران را تحت تاثیر نام خودش قرار داده اما این بار در كنار نام لوتار ماتئوس.
باشگاه خبرنگاران: حدود هشت سال پیش و در آستانه جام جهانی 2006 آلمان یک زن ایرانی مقیم آلمان با نام سمیرا سمیعی با این ادعا که همسر دوم مهدی مهدوی کیاست غوغایی را در رسانه های ایرانی به پا کرد.

البته این ماجرا خیلی زود فروکش کرد اما با گذشت هشت سال از این اتفاق در حالی که مهدوی کیا زندگی بی حاشیه و آرامی را در کنار همسر و دختر 14 ساله خود می گذراند حالا سمیرا سمیعی به عنوان مدیر برنامه های لوتار ماتئوس به ایران آمده است.
یكی از خبرگزاری های معتبر در اردیبهشت سال 1385 مطلبی با عنوان "مهدوی کیا در دام" منتشر کرد. لب مطلب حکایت از ماجرایی عجیب در زندگی ستاره پرفروغ فوتبال ایران مهدی مهدوی کیا داشت.
خبر ازدواج با همسر دوم و حاشیه های ناشی از آن تا مدت ها مهدی مهدوی کیا را رها نکرد و رسانه ها تا مدت ها به ابعاد مختلف این ماجرا می پرداختند.

سمیرا سمیعی، دختر پروفسور حسین سمیعی (یکی از بزرگترین جراحان و متخصصان چشم پزشکی در جهان و ایران) در آلمان به عنوان مدیر برنامه های مهدوی كیا مشغول به كار بوده كه پس از مدتی در حالی كه همسر مهدوی كیا در ایران بوده، خبر ازدواج این دو منتشر می شود.
وی كه تنها مدیر برنامه زن در آلمان محسوب می شود (فوتبال آلمان 140 مدیر برنامه دارد)، با تهیه كننده برنامه ورزش از نگاه دو كه بیمار پدرش بوده است آشنا مي شود و درخواست وی مبنی بر دعوت از لوتار ماتئوس را می پذیرد.

سمیعی هم اكنون مدیر برنامههای چند ستاره بزرگ در آلمان از جمله ماتیوس، برمه، پرمرته ساکر و ... به شمار میرود وی در ایران هم مدیر برنامه های سوشا مكانی است.
بر همین اساس میتوان حدس زد كه چرا مهدوی كیا در ضیافت ناهار لوتار ماتئوس كه با حضور دایی و سایر فوتبالی ها برگزار شد شركت نكرد.
حالا سمیعی در گفتگو با روزنامه نود، كه به همراه عکس بزرگی از وی روی صفحه نخست این روزنامه منتشر شده، گفته که ماجرای من و مهدوی کیا هشت سال پیش تمام شد.

وی همچنین درباره زندگی در آلمان گفت: «کاملا از زندگی جدیدم راضی هستم من با همسر آلمانیام و پسرم خوشبختم.
همسرم در کنار فعالیتهای امور کارخانهاش، اسپانسر باشگاه بایرن مونیخ و آگزبورگ است و به اعتبار اوست که ما هنگام بازیهای خانگی بایرن، در لژ مخصوص در ورزشگاه آلیانس آرهنا حضور مییابیم، من از زندگیام لذت میبرم و همین حالا هم دلم برای او و پسرم لک زده است.»
---------------------------------------------------------------
سميرا سميعي: ماجراي من و مهدوي کيا 8 سال پيش تمام شد
رضا عباسي
سميرا سميعي را اگرچه جامعه ايراني و فوتبال ايران با يک موضوع جنجالي و پرونده خبرساز او و مهدي مهدويکيا ميشناسد اما فوتبال آلمان تصوير ديگري از اين «خانم» دارد. او تنها مدير زن نقل و انتقالات فوتبال آلمان است در کنار 140 ايجنت مرد. گزارش مجلههاي آلماني از او برخلاف اينجا، نه از حاشيه و شايعه که از متن فعاليتهاي اوست. از اين که او در فوتبال آلمان چه فعاليتهاي جالبي ميکند. آخرينش، نشست تلويزيوني او در شبکه SWR به همراه (تئوزوانسيگا) رئيس پيشين فدراسيون فوتبال بود. نام سميرا سميعي اما اين بار با خبر يک «حضور» جالب توجه در فوتبال ايران دوباره زنده شد. خبر حضور لوتار ماتيوس. او از روابط حسنهاش با اين ستاره نامدار فوتبال آلمان بهره برد و ماتيوس را به تهران کشاند. هر چند تشريفات اين حضور و آنچه در سفر کوتاه و فشرده کاپيتان «آلمان قهرمان» در ايران گذشت رضايت سميرا را جلب نکرد. برنامه او دقيقتر، زيباتر و پربارتر از آن چيزي بود که در اين دو روز اجرا شد. سميرا که اصرار دارد بگويد دختر پروفسور حسين سميعي است و نه آنچه به خطا نوشتهاند مجيد سميعي، به شدت حواس جمع است و آشنا به ژورناليسم. او در مورد تکتک کلماتي که ميگويد و تکتک واژگاني که از قول او منتشر ميشود حساس است. همين آگاهي بود که اجازه نداد ما از زير زبانش رقم دقيق قرارداد ماتيوس براي حضور در ايران را بيرون بکشيم. او هر بار با خوشرويي تکرار ميکرد: «من به قرارداد متعهدم» سميرا البته از سئوالات حاشيهاي و آنچه به حوزه خصوصي زندگياش مربوط ميشد هم گريزان بود. هر چند در ميان حرفهايش گفت که از داستان او و مهدي بيش از 8 سال است که ميگذرد و او آن پرونده جنجالي را فراموش کرده است. او حالا در کنار همسر آلمانياش خوشبخت است و البته در کنار فوتبال به پرورش پسر کوچکش ميپردازد. پسري که گرچه نامش را به ما نميگويد اما ميگويد که هفته بعد، 4 ساله خواهد شد. حرفهاي سميرا سميعي، اين زن فعال، خوشرو، زرنگ، حرفهاي و البته به شدت فوتبالي را بخوانيد. کسي که در ميان حرفهايش با «عشق» از ايران حرف ميزند.
90: سئوال مهم را همين اول ميپرسم. لوتار ماتيوس چقدر گرفت تا راضي شدبه تهران بيايد؟
من با تلويزيون ايران و تهيهکننده برنامه شبکه دو قرارداد دارم و بايد به آن متعهد باشم. بر اساس آن قرارداد، من به عنوان مدير برنامههاي ماتيوس اجازه افشاي جزئيات قرارداد و از جمله مبلغ آن را ندارم.
90: يعني حدودش را هم نميتوان گفت. شايد بدانيد که حرف و حديث در مورد مبلغ دريافتي ماتيوس زياد است.
اجازه بدهيد من به قانون عمل کنم و به تعهداتم پايبند باشم. فقط اين را ميتوانيد بنويسيد که من به عنوان مدير برنامههاي ماتيوس يک ريال هم نگرفتم.
90: يعني هيچي؟
واقعا هيچي.
90: از يک مدير برنامه حرفهاي بعيد است!
بله. حق داريد. اما من به خاطر ايران و به خاطر پدرم، پروفسور سميعي هيچ مبلغي دريافت نکردم. اين را هم بگويم که آقاي اکبري تهيهکننده برنامه از بيماران پدرم هستند و به همين دليل پيشنهاد دعوت از ماتيوس به تهران را پذيرفتم.
90: اگر قرار بود پولي بگيريد درصدتان چقدر ميشد؟
به هر حال من تنها ايجنت زن در فوتبال آلمان هستم و از مبالغ حرفهاي اين کار آگاهم. بر اساس توافق طرفين يک قرارداد، 5 تا 20 درصد به مدير برنامه تعلق ميگيرد.
90: يعني ماتيوس هم درصدي به شما نداده؟
او که يکي از ستارههاي فوتبال آلمان است سالها من و خانوادهام را ميشناسد. به عنوان دختر يک خانواده پولدار ايراني فکر کنم خيلي «چيپ» بود که از ماتيوس در اولين دعوتش به ايران پول طلب ميکردم. ماتيوس چه فکري پيش خودش ميکرد! به هر حال اين از نظر من يک (از پدرش ميپرسد) لطف بود. يک گام مثبت براي کشورم.
90: خب اگر قرار نبود لطف کنيد از اين قرارداد چقدر گيرتان ميآمد؟
برايتان از آلمان مثال ميزنم. اگر اين کار را آنجا انجام ميدادم حداقل 5 هزار يورو ميگرفتم.اما گفتم که به خاطر ايران و به خاطر پروفسور سميعي هيچ چشمداشتي نداشتم.
90: حالا چه شد که بحث حضور ماتيوس در تهران مطرح شد؟
شنيدم که از مدتها پيش آقاي اکبري اقدام کرده بود اما موفق نشده بود. البته اين را فقط شنيدهام و نميتوانم با تاکيد بگويم. به هر حال بعد از آن، اين موضوع را با پدرم مطرح کرده بود و ايشان هم که ميدانست من با ماتيوس قرارداد دارم از من خواست. من هم اين موضوع را با لوتار در ميان گذاشتم.
90: راحت راضي شد؟
شايد اگر بگويم بخنديد.
90: بگوييد قول ميدهم نخندم.
من مدير برنامههاي چند ستاره بزرگ در آلمان هستم از جمله ماتيوس و برمه و پرمرته ساکر و...
وقتي به آنهاحضور در يک کشور ديگر را پيشنهاد ميدهيم هزار و يک سئوال ميپرسند. اما وقتي موضوع حضور در تهران را به لوتار پيشنهاد دادم با توجه به اعتمادي که به من و خانوادهام داشت خيلي سريع «اوکي» داد. خيلي سريع. تنها يک سئوال پرسيد.
90: چه سوالي؟
گفت اين برنامه ورزشي است؟ که گفتم آره.
البته گفتم که اين برنامه ورزشي را نميشناسم و اصلا آن را نديدهام. اما با صداقت ميگويم که حداکثر 5/4 ساعت بعد، به من جواب مثبت داد.
90: شناختي از ايران داشت؟
از طرف من شناخت پيدا کرده بود. من درباره ايران به او خيلي توضيح داده بودم. به او پسته ايران داده بودم، قاب خاتم کاري داده بودم. در مورد شمال و اصفهان برايش تعريف کرده بودم.
90: پس آنجايي که برج ميلاد و آزادي را نشان ميداد ثمره تلاشهاي شما بود؟!
(ميخندد) بله. من حتي کلمات فارسي به او ياد دادهام مثل عيد مبارک، سلام، ممنون.
90: ياد گرفته بود؟
آره. کاملا.
90: برنامه حضورتان در تهران چه بود؟
ما ساعت 35/17 چهارشنبه از فرانکفورت به تهران پرواز کرديم. 50/24 به وقت تهران رسيديم که آقاي استيلي از ما استقبال کرد. البته از طرف برنامه هم چند نفري آمده بودند. 5شنبه هم از ساعت 22 تا 3 بامداد هم که در استوديو بوديم.
90: از صبح پنجشنبه تا زمان شروع برنامه ديداري، قرار ملاقاتي نداشتيد؟
نميدانم بايد بگويم يا نه. اما پنجشنبه بعدازظهر در هتل با آقاي کفاشيان ملاقات کرديم. البته ديداري رسمي نبود و جنبه آشنايي آقاي کفاشيان با ماتيوس را داشت. البته رئيس فدراسيون خيلي ناراحت بود که زمان بيشتري براي اين ملاقات وجود نداشت. ايشان گفت پنجشنبه روز خانواده است. (ميخندد)
90: جلسه سه نفره بود؟
بله. آقاي کفاشيان خيلي خوب انگليسي حرف ميزد و من هم به آلماني ترجمه ميکردم. البته او گفت که اين ديدار را قبول ندارد و بايد دفعه بعد ماتيوس به فدراسيون دعوت شود و با مربي تيم ملي هم ديدار کند.
90: با کارلوس کيروش؟
بله. آقاي کفاشيان گفت. ايشان اطلاعاتي هم در مورد فوتبال ايران به ماتيوس داد.
90: نشست چقدر طول کشيد؟
حدود نيم ساعت تا 40 دقيقه. البته ناگهاني و يک دفعه شد. گفتم که رسمي نبود، دوستانه بود!
90: درباره کمک ماتيوس به تيم ملي ايران صحبتي شد؟
اصلا. آقاي کفاشيان گفت 70 درصد تمرکز کيروش روي بازي با نيجريه است.
90: ماتيوس چه گفت؟
او هم گفت بايد بازيهاي تدارکاتي با تيمهايي مثل هلند و فرانسه داشته باشيد و هر چقدر حريفانتان سختتر باشند به سودتان خواهد بود.
90: برخورد کفاشيان چطور بود؟
ايشان خيلي راحت و شاد بود. از کار من به عنوان يک زن ايراني در آلمان هم ابراز خوشحالي کرد. در مورد تيم ملي زنان و فوتبال زنان ايران هم با من حرف زد.
90: در اين دو روز چه کادوهايي به ماتيوس دادند؟
راستش را بگويم جاي خجالت است. ما ايرانيها به مهماننوازي معروف هستيم. اما به ماتيوس يک پسته ندادند، يک خاتمکاري ندادند و حتي يک صنايع دستي ايراني ندادند. فقط يک کتاب ايرانشناسي به دو زبان ايراني – آلماني به او دادند که آنقدر سنگين بود که لوتار به من گفت: «تو که فرداشب به آلمان ميآيي برايم بياور» به هر حال مديران تلويزيون ايران نه به ماتيوس و نه به من يک کادو هم ندادند. فقط يک شاخه گل در فرودگاه به من دادند! به هر حال به عنوان يک ايراني حس ميکنم کارشان زشت بود.
90: چرا ماتيوس بيشتر در تهران نماند؟
خودش گفت اگر ميدانست در تهران اين قدر خوش ميگذرد بيشتر ميماند اما چون شنبه در تلويزيون اسکاي يک بازي از بوندسليگا را کارشناسي ميکند نميتوانست بيشتر بماند.
90: با علي دايي هم ملاقات داشتيد؟
شايد ندانيد. علي براي من مثل برادر است. او را از ده سالگي ميشناسم. ايشان با پدرم خيلي خيلي خيلي دوست است. در ضيافت ناهار پنجشنبه ديدار کوتاهي با هم داشتيم که همانجا به او پيشنهاد شد در برنامه پنجشنبه شب شبکه دو حضور يابد. او دوست نداشت به برنامه برود و من نميدانم چه مشکلي با آنها داشت اما در جمع و به همه گفت: «به خاطر پروفسور سميعي و سميرا به اين برنامه ميروم.» به ماتيوس هم اين را گفت.
90: خيليها انتظار داشتند مهدي مهدويکيا که بيش از ده سال در فوتبال آلمان بوده هم در اين مراسم باشد اما نبود.
من دليلش را نميدانم. موضوع من و مهدي 8 سال پيش تمام شده است. ما با هم به صورت قانوني ازدواج کرديم و قانوني هم جدا شديم. من به دادگاه قول دادهام که در مورد اين موضوع زياد حرفي نزنم. از طرفي حوصله ندارم دوباره حرفها و شايعات جديدي در اين مورد بسازند.
90: پس بگذريم. شنيدهام در خانه خود ميزبان علي دايي بوديد؟
فرصت نشد در ضيافت ناهار درست و حسابي با علي حرف بزنيم و به همين دليل پدر، ايشان را دعوت کردند. علي ميخواهد بيايد و پيراهن امضا شدهاش را به پسرم هديه کند.
90: ضيافت ناهار و شام خواهد بود؟
نه اصلا رسمي نيست. گفتم که ميخواهد هديهاي به پسرم بدهد.
90: پسرتان چند ساله است؟
يک هفته ديگر 4 ساله ميشود. همسر من يک فوق مهندس مکانيک است و مالک يک کارخانه معروف که در رابطه با ساخت لولههاي نفتي فعاليت ميکند. او خيلي کارمند دارد و سرش حسابي شلوغ است. به همين دليل فرصت نکرد اين بار همراه من به تهران بيايد.
90: تا به حال به ايران آمده؟
بله. چندين بار. او ايران را دوست دارد و جالب است بدانيد عقد ما هم «ايراني» برگزار شد و عاقد مراسم ما هم آيتالله بجنوردي بودند.
90: اسم پسرت؟
نميخواهم وارد حريم خصوصي من شويد. اسمش را به شما نميگويم.
90: بگذريم. شنيدم از پخش نشدن تصويرت در تلويزيون ايران ناراحت شديد!
بله، خيلي. من به احترام نام ايران هيچ پولي براي آوردن ماتيوس نگرفتم. از طرفي حجاب و لباسم را با توجه به قوانين و عرف جمهوري اسلامي تنظيم کردم. با يک روسري مشکي، يک شلوار مشکي و يک روپوش بلند وارد فرودگاه شدم. بدتر اين که به من گفته بودند در فيلم هستي. در همه طول مسير و هر جا که ماتيوس بود من در کنارش بودم اما همه جا تصويرم را حذف کردند. اگر به من ميگفتند تو را نشان نميدهيم اين اندازه ناراحت نميشدم اما به من گفتند در فيلم هستي و... جداي از اين باور کنيد جلوي ماتيوس خجالت کشيدم!
90: چرا؟
چون برنامهها بر اساس توافق ما پيش نرفت. قرار بود همه مصاحبهها و تصويربرداريها با هماهنگي باشد. اما چندين مصاحبه بدون هماهنگي انجام شد و هر جا که ميرفتيم دوربينها با ما بودند.
90: اعتراض نکرديد؟
من ميخواستم همهچيز به آرامي و خوبي برگزار شود و به همين دليل حرفي نزدم. شما توجه کنيد آنها حتي آداب يک ميزباني شايسته ايراني را هم رعايت نکردند.
90: چطور؟
دوست داشتيم به ماتيوس غذاي ايراني بدهند. اين يک رسم زيباست که ما به ميهمانان خارجي از غذاهاي خوشمزه ايراني ميدهيم تا آنها خاطره شيريني از ما داشته باشند. اما ما را به يک رستوران با نام فرنگي بردند و به ماتيوس استيک و غذاي فرنگي دادند. خيلي ناراحت شدم. اگر فرصت بود خودم او را به رستوران گيلکي ميبردم و به بهترين غذاهاي ايراني مهمانش ميکرد. به هر حال ناراحت شدم. ماتيوس فقط چاي ايراني نوشيد و رفت. اين را هم بگويم که من آنقدر از شمال ايران برايش تعريف کرده بودم که ماتيوس هر جاي سرسبز را ميديد ميپرسيد، اينجا رشت است؟!
90: خوب است که دلخوري شما جزئي و فقط در مورد غذا بود. زياد ناراحت نباشيد.
نه. فقط همين نبود. توافق ما اين بود که سئوالات همان چيزي باشد که مورد توافق بود. آنها متن 60 سئوال را براي من به آلمان فرستاده بودند. من آنها را ترجمه کردم و ماتيوس به من اعتماد کرد. او ميدانست که سئوالي خارج از آنها و به ويژه در مورد مسائل خصوصي از او پرسيده نخواهد شد. اما اين آقايان زير قولشان زدند.
90: منظورتان سئوالي بود که در مورد ازدواجهاي متعدد لوتار پرسيده شد؟
بله. او در فرودگاه به من گفت که ناراحت شده چون قرار اين نبود. البته ماتيوس با خوشرويي به سئوال آن مجري تلويزيوني جواب داد. اما آن مسائل با کسي هماهنگ نشده بود. البته فقط اين نبود.
90: ديگر چه؟
خبرنگار يک خبرگزاري (نامش را ميگويد) سئوالي پرسيد که ماتيوس به شدت عصباني شد.
90: چه سئوالي؟
او گفت بکن باوئر جايي گفته «ماتيوس را به عنوان چمنزن بايرن هم قبول ندارم» ماتيوس به شدت ناراحت و عصباني شد.
90: چه جوابي داد حالا؟
از خبرنگار پرسيد اين حرف مسخره را از کجا خواندهاي؟ منبع خبرت کدام رسانه است؟
خيلي زشت بود. اصلا قرار نبود آن همه خبرنگار در استوديو باشند. براي من آن وضعيت گيجکننده بود!
90: به جز ماتيوس مدير برنامههاي کدام بازيکن سرشناس هستيد؟
اين را بگويم که گزارشهاي رسانههاي آلماني برخلاف روزنامههاي ايراني از من «مثبت» است. آنها من را به عنوان تنها «اجنت زن» در کنار 140 اجنت مرد فوتبال آلمان ميشناسند. من مدير برنامه بازيکنان و ستارههاي زيادي از جمله آندرياس برمه، پرمرته ساکر (کاپيتان آرسنال)، آرمين فه و... هستم.
90: با فوتباليستهاي ايراني کار نميکنيد؟
من مدير برنامه سوشا مکاني هم هستم که البته هنوز تيم آلماني برايش پيدا نکردهام. ديگر هيچ ارتباط کاري با فوتبال ايران ندارم.
90: قرار است ستارههاي ديگري را هم به تلويزيون ايران بياوريد؟
از من خواسته شد و ليستي شامل 7 - 6 بازيکن هم دادند که البته نميتوانم اسمي بياورم.
90: در پروژه حضور ماتيوس شما که پولي نگرفتهايد.
به جز لوتار، کس ديگري پول گرفت؟
من نميدانم. اصلا نميدانم.
90: دلخوري ديگري که نداريد؟
نميخواهم اين قدر از کمبودها بگويم. اما باور کنيد برنامهريزي من دقيق دقيق بود. اما شبکه دو به برنامهاش خوب عمل نکرد. اين را هم بدانيد که بعد از پايان برنامه تلويزيوني که پس از 4 ساعت و حدود 3 بامداد تمام شد تازه در فرودگاه از ماتيوس مصاحبه نوروزي گرفتند! ماتيوس با خوشرويي به همه سوالات جواب داد اما بعدش با لبخند به من گفت: «اين قرارمان بود؟»
90: نميخواهم وارد حريم خصوصي شما شوم. اما به عنوان آخرين سئوال، از زندگي جديدتان راضي هستيد؟
کاملا. کاملا. من با همسر آلمانيام و پسرم خوشبختم. همسرم در کنار فعاليتهاي امور کارخانهاش، اسپانسر باشگاه بايرن مونيخ و آگزبورگ است و به اعتبار اوست که ما هنگام بازيهاي خانگي بايرن، در لژ مخصوص در ورزشگاه آليانس آرهنا حضور مييابيم. بله، من از زندگيام لذت ميبرم و همين حالا هم دلم براي او و پسرم لک زده است.
سميرا سميعي را اگرچه جامعه ايراني و فوتبال ايران با يک موضوع جنجالي و پرونده خبرساز او و مهدي مهدويکيا ميشناسد اما فوتبال آلمان تصوير ديگري از اين «خانم» دارد. او تنها مدير زن نقل و انتقالات فوتبال آلمان است در کنار 140 ايجنت مرد. گزارش مجلههاي آلماني از او برخلاف اينجا، نه از حاشيه و شايعه که از متن فعاليتهاي اوست. از اين که او در فوتبال آلمان چه فعاليتهاي جالبي ميکند. آخرينش، نشست تلويزيوني او در شبکه SWR به همراه (تئوزوانسيگا) رئيس پيشين فدراسيون فوتبال بود. نام سميرا سميعي اما اين بار با خبر يک «حضور» جالب توجه در فوتبال ايران دوباره زنده شد. خبر حضور لوتار ماتيوس. او از روابط حسنهاش با اين ستاره نامدار فوتبال آلمان بهره برد و ماتيوس را به تهران کشاند. هر چند تشريفات اين حضور و آنچه در سفر کوتاه و فشرده کاپيتان «آلمان قهرمان» در ايران گذشت رضايت سميرا را جلب نکرد. برنامه او دقيقتر، زيباتر و پربارتر از آن چيزي بود که در اين دو روز اجرا شد. سميرا که اصرار دارد بگويد دختر پروفسور حسين سميعي است و نه آنچه به خطا نوشتهاند مجيد سميعي، به شدت حواس جمع است و آشنا به ژورناليسم. او در مورد تکتک کلماتي که ميگويد و تکتک واژگاني که از قول او منتشر ميشود حساس است. همين آگاهي بود که اجازه نداد ما از زير زبانش رقم دقيق قرارداد ماتيوس براي حضور در ايران را بيرون بکشيم. او هر بار با خوشرويي تکرار ميکرد: «من به قرارداد متعهدم» سميرا البته از سئوالات حاشيهاي و آنچه به حوزه خصوصي زندگياش مربوط ميشد هم گريزان بود. هر چند در ميان حرفهايش گفت که از داستان او و مهدي بيش از 8 سال است که ميگذرد و او آن پرونده جنجالي را فراموش کرده است. او حالا در کنار همسر آلمانياش خوشبخت است و البته در کنار فوتبال به پرورش پسر کوچکش ميپردازد. پسري که گرچه نامش را به ما نميگويد اما ميگويد که هفته بعد، 4 ساله خواهد شد. حرفهاي سميرا سميعي، اين زن فعال، خوشرو، زرنگ، حرفهاي و البته به شدت فوتبالي را بخوانيد. کسي که در ميان حرفهايش با «عشق» از ايران حرف ميزند.
90: سئوال مهم را همين اول ميپرسم. لوتار ماتيوس چقدر گرفت تا راضي شدبه تهران بيايد؟
من با تلويزيون ايران و تهيهکننده برنامه شبکه دو قرارداد دارم و بايد به آن متعهد باشم. بر اساس آن قرارداد، من به عنوان مدير برنامههاي ماتيوس اجازه افشاي جزئيات قرارداد و از جمله مبلغ آن را ندارم.
90: يعني حدودش را هم نميتوان گفت. شايد بدانيد که حرف و حديث در مورد مبلغ دريافتي ماتيوس زياد است.
اجازه بدهيد من به قانون عمل کنم و به تعهداتم پايبند باشم. فقط اين را ميتوانيد بنويسيد که من به عنوان مدير برنامههاي ماتيوس يک ريال هم نگرفتم.
90: يعني هيچي؟
واقعا هيچي.
90: از يک مدير برنامه حرفهاي بعيد است!
بله. حق داريد. اما من به خاطر ايران و به خاطر پدرم، پروفسور سميعي هيچ مبلغي دريافت نکردم. اين را هم بگويم که آقاي اکبري تهيهکننده برنامه از بيماران پدرم هستند و به همين دليل پيشنهاد دعوت از ماتيوس به تهران را پذيرفتم.
90: اگر قرار بود پولي بگيريد درصدتان چقدر ميشد؟
به هر حال من تنها ايجنت زن در فوتبال آلمان هستم و از مبالغ حرفهاي اين کار آگاهم. بر اساس توافق طرفين يک قرارداد، 5 تا 20 درصد به مدير برنامه تعلق ميگيرد.
90: يعني ماتيوس هم درصدي به شما نداده؟
او که يکي از ستارههاي فوتبال آلمان است سالها من و خانوادهام را ميشناسد. به عنوان دختر يک خانواده پولدار ايراني فکر کنم خيلي «چيپ» بود که از ماتيوس در اولين دعوتش به ايران پول طلب ميکردم. ماتيوس چه فکري پيش خودش ميکرد! به هر حال اين از نظر من يک (از پدرش ميپرسد) لطف بود. يک گام مثبت براي کشورم.
90: خب اگر قرار نبود لطف کنيد از اين قرارداد چقدر گيرتان ميآمد؟
برايتان از آلمان مثال ميزنم. اگر اين کار را آنجا انجام ميدادم حداقل 5 هزار يورو ميگرفتم.اما گفتم که به خاطر ايران و به خاطر پروفسور سميعي هيچ چشمداشتي نداشتم.
90: حالا چه شد که بحث حضور ماتيوس در تهران مطرح شد؟
شنيدم که از مدتها پيش آقاي اکبري اقدام کرده بود اما موفق نشده بود. البته اين را فقط شنيدهام و نميتوانم با تاکيد بگويم. به هر حال بعد از آن، اين موضوع را با پدرم مطرح کرده بود و ايشان هم که ميدانست من با ماتيوس قرارداد دارم از من خواست. من هم اين موضوع را با لوتار در ميان گذاشتم.
90: راحت راضي شد؟
شايد اگر بگويم بخنديد.
90: بگوييد قول ميدهم نخندم.
من مدير برنامههاي چند ستاره بزرگ در آلمان هستم از جمله ماتيوس و برمه و پرمرته ساکر و...
وقتي به آنهاحضور در يک کشور ديگر را پيشنهاد ميدهيم هزار و يک سئوال ميپرسند. اما وقتي موضوع حضور در تهران را به لوتار پيشنهاد دادم با توجه به اعتمادي که به من و خانوادهام داشت خيلي سريع «اوکي» داد. خيلي سريع. تنها يک سئوال پرسيد.
90: چه سوالي؟
گفت اين برنامه ورزشي است؟ که گفتم آره.
البته گفتم که اين برنامه ورزشي را نميشناسم و اصلا آن را نديدهام. اما با صداقت ميگويم که حداکثر 5/4 ساعت بعد، به من جواب مثبت داد.
90: شناختي از ايران داشت؟
از طرف من شناخت پيدا کرده بود. من درباره ايران به او خيلي توضيح داده بودم. به او پسته ايران داده بودم، قاب خاتم کاري داده بودم. در مورد شمال و اصفهان برايش تعريف کرده بودم.
90: پس آنجايي که برج ميلاد و آزادي را نشان ميداد ثمره تلاشهاي شما بود؟!
(ميخندد) بله. من حتي کلمات فارسي به او ياد دادهام مثل عيد مبارک، سلام، ممنون.
90: ياد گرفته بود؟
آره. کاملا.
90: برنامه حضورتان در تهران چه بود؟
ما ساعت 35/17 چهارشنبه از فرانکفورت به تهران پرواز کرديم. 50/24 به وقت تهران رسيديم که آقاي استيلي از ما استقبال کرد. البته از طرف برنامه هم چند نفري آمده بودند. 5شنبه هم از ساعت 22 تا 3 بامداد هم که در استوديو بوديم.
90: از صبح پنجشنبه تا زمان شروع برنامه ديداري، قرار ملاقاتي نداشتيد؟
نميدانم بايد بگويم يا نه. اما پنجشنبه بعدازظهر در هتل با آقاي کفاشيان ملاقات کرديم. البته ديداري رسمي نبود و جنبه آشنايي آقاي کفاشيان با ماتيوس را داشت. البته رئيس فدراسيون خيلي ناراحت بود که زمان بيشتري براي اين ملاقات وجود نداشت. ايشان گفت پنجشنبه روز خانواده است. (ميخندد)
90: جلسه سه نفره بود؟
بله. آقاي کفاشيان خيلي خوب انگليسي حرف ميزد و من هم به آلماني ترجمه ميکردم. البته او گفت که اين ديدار را قبول ندارد و بايد دفعه بعد ماتيوس به فدراسيون دعوت شود و با مربي تيم ملي هم ديدار کند.
90: با کارلوس کيروش؟
بله. آقاي کفاشيان گفت. ايشان اطلاعاتي هم در مورد فوتبال ايران به ماتيوس داد.
90: نشست چقدر طول کشيد؟
حدود نيم ساعت تا 40 دقيقه. البته ناگهاني و يک دفعه شد. گفتم که رسمي نبود، دوستانه بود!
90: درباره کمک ماتيوس به تيم ملي ايران صحبتي شد؟
اصلا. آقاي کفاشيان گفت 70 درصد تمرکز کيروش روي بازي با نيجريه است.
90: ماتيوس چه گفت؟
او هم گفت بايد بازيهاي تدارکاتي با تيمهايي مثل هلند و فرانسه داشته باشيد و هر چقدر حريفانتان سختتر باشند به سودتان خواهد بود.
90: برخورد کفاشيان چطور بود؟
ايشان خيلي راحت و شاد بود. از کار من به عنوان يک زن ايراني در آلمان هم ابراز خوشحالي کرد. در مورد تيم ملي زنان و فوتبال زنان ايران هم با من حرف زد.
90: در اين دو روز چه کادوهايي به ماتيوس دادند؟
راستش را بگويم جاي خجالت است. ما ايرانيها به مهماننوازي معروف هستيم. اما به ماتيوس يک پسته ندادند، يک خاتمکاري ندادند و حتي يک صنايع دستي ايراني ندادند. فقط يک کتاب ايرانشناسي به دو زبان ايراني – آلماني به او دادند که آنقدر سنگين بود که لوتار به من گفت: «تو که فرداشب به آلمان ميآيي برايم بياور» به هر حال مديران تلويزيون ايران نه به ماتيوس و نه به من يک کادو هم ندادند. فقط يک شاخه گل در فرودگاه به من دادند! به هر حال به عنوان يک ايراني حس ميکنم کارشان زشت بود.
90: چرا ماتيوس بيشتر در تهران نماند؟
خودش گفت اگر ميدانست در تهران اين قدر خوش ميگذرد بيشتر ميماند اما چون شنبه در تلويزيون اسکاي يک بازي از بوندسليگا را کارشناسي ميکند نميتوانست بيشتر بماند.
90: با علي دايي هم ملاقات داشتيد؟
شايد ندانيد. علي براي من مثل برادر است. او را از ده سالگي ميشناسم. ايشان با پدرم خيلي خيلي خيلي دوست است. در ضيافت ناهار پنجشنبه ديدار کوتاهي با هم داشتيم که همانجا به او پيشنهاد شد در برنامه پنجشنبه شب شبکه دو حضور يابد. او دوست نداشت به برنامه برود و من نميدانم چه مشکلي با آنها داشت اما در جمع و به همه گفت: «به خاطر پروفسور سميعي و سميرا به اين برنامه ميروم.» به ماتيوس هم اين را گفت.
90: خيليها انتظار داشتند مهدي مهدويکيا که بيش از ده سال در فوتبال آلمان بوده هم در اين مراسم باشد اما نبود.
من دليلش را نميدانم. موضوع من و مهدي 8 سال پيش تمام شده است. ما با هم به صورت قانوني ازدواج کرديم و قانوني هم جدا شديم. من به دادگاه قول دادهام که در مورد اين موضوع زياد حرفي نزنم. از طرفي حوصله ندارم دوباره حرفها و شايعات جديدي در اين مورد بسازند.
90: پس بگذريم. شنيدهام در خانه خود ميزبان علي دايي بوديد؟
فرصت نشد در ضيافت ناهار درست و حسابي با علي حرف بزنيم و به همين دليل پدر، ايشان را دعوت کردند. علي ميخواهد بيايد و پيراهن امضا شدهاش را به پسرم هديه کند.
90: ضيافت ناهار و شام خواهد بود؟
نه اصلا رسمي نيست. گفتم که ميخواهد هديهاي به پسرم بدهد.
90: پسرتان چند ساله است؟
يک هفته ديگر 4 ساله ميشود. همسر من يک فوق مهندس مکانيک است و مالک يک کارخانه معروف که در رابطه با ساخت لولههاي نفتي فعاليت ميکند. او خيلي کارمند دارد و سرش حسابي شلوغ است. به همين دليل فرصت نکرد اين بار همراه من به تهران بيايد.
90: تا به حال به ايران آمده؟
بله. چندين بار. او ايران را دوست دارد و جالب است بدانيد عقد ما هم «ايراني» برگزار شد و عاقد مراسم ما هم آيتالله بجنوردي بودند.
90: اسم پسرت؟
نميخواهم وارد حريم خصوصي من شويد. اسمش را به شما نميگويم.
90: بگذريم. شنيدم از پخش نشدن تصويرت در تلويزيون ايران ناراحت شديد!
بله، خيلي. من به احترام نام ايران هيچ پولي براي آوردن ماتيوس نگرفتم. از طرفي حجاب و لباسم را با توجه به قوانين و عرف جمهوري اسلامي تنظيم کردم. با يک روسري مشکي، يک شلوار مشکي و يک روپوش بلند وارد فرودگاه شدم. بدتر اين که به من گفته بودند در فيلم هستي. در همه طول مسير و هر جا که ماتيوس بود من در کنارش بودم اما همه جا تصويرم را حذف کردند. اگر به من ميگفتند تو را نشان نميدهيم اين اندازه ناراحت نميشدم اما به من گفتند در فيلم هستي و... جداي از اين باور کنيد جلوي ماتيوس خجالت کشيدم!
90: چرا؟
چون برنامهها بر اساس توافق ما پيش نرفت. قرار بود همه مصاحبهها و تصويربرداريها با هماهنگي باشد. اما چندين مصاحبه بدون هماهنگي انجام شد و هر جا که ميرفتيم دوربينها با ما بودند.
90: اعتراض نکرديد؟
من ميخواستم همهچيز به آرامي و خوبي برگزار شود و به همين دليل حرفي نزدم. شما توجه کنيد آنها حتي آداب يک ميزباني شايسته ايراني را هم رعايت نکردند.
90: چطور؟
دوست داشتيم به ماتيوس غذاي ايراني بدهند. اين يک رسم زيباست که ما به ميهمانان خارجي از غذاهاي خوشمزه ايراني ميدهيم تا آنها خاطره شيريني از ما داشته باشند. اما ما را به يک رستوران با نام فرنگي بردند و به ماتيوس استيک و غذاي فرنگي دادند. خيلي ناراحت شدم. اگر فرصت بود خودم او را به رستوران گيلکي ميبردم و به بهترين غذاهاي ايراني مهمانش ميکرد. به هر حال ناراحت شدم. ماتيوس فقط چاي ايراني نوشيد و رفت. اين را هم بگويم که من آنقدر از شمال ايران برايش تعريف کرده بودم که ماتيوس هر جاي سرسبز را ميديد ميپرسيد، اينجا رشت است؟!
90: خوب است که دلخوري شما جزئي و فقط در مورد غذا بود. زياد ناراحت نباشيد.
نه. فقط همين نبود. توافق ما اين بود که سئوالات همان چيزي باشد که مورد توافق بود. آنها متن 60 سئوال را براي من به آلمان فرستاده بودند. من آنها را ترجمه کردم و ماتيوس به من اعتماد کرد. او ميدانست که سئوالي خارج از آنها و به ويژه در مورد مسائل خصوصي از او پرسيده نخواهد شد. اما اين آقايان زير قولشان زدند.
90: منظورتان سئوالي بود که در مورد ازدواجهاي متعدد لوتار پرسيده شد؟
بله. او در فرودگاه به من گفت که ناراحت شده چون قرار اين نبود. البته ماتيوس با خوشرويي به سئوال آن مجري تلويزيوني جواب داد. اما آن مسائل با کسي هماهنگ نشده بود. البته فقط اين نبود.
90: ديگر چه؟
خبرنگار يک خبرگزاري (نامش را ميگويد) سئوالي پرسيد که ماتيوس به شدت عصباني شد.
90: چه سئوالي؟
او گفت بکن باوئر جايي گفته «ماتيوس را به عنوان چمنزن بايرن هم قبول ندارم» ماتيوس به شدت ناراحت و عصباني شد.
90: چه جوابي داد حالا؟
از خبرنگار پرسيد اين حرف مسخره را از کجا خواندهاي؟ منبع خبرت کدام رسانه است؟
خيلي زشت بود. اصلا قرار نبود آن همه خبرنگار در استوديو باشند. براي من آن وضعيت گيجکننده بود!
90: به جز ماتيوس مدير برنامههاي کدام بازيکن سرشناس هستيد؟
اين را بگويم که گزارشهاي رسانههاي آلماني برخلاف روزنامههاي ايراني از من «مثبت» است. آنها من را به عنوان تنها «اجنت زن» در کنار 140 اجنت مرد فوتبال آلمان ميشناسند. من مدير برنامه بازيکنان و ستارههاي زيادي از جمله آندرياس برمه، پرمرته ساکر (کاپيتان آرسنال)، آرمين فه و... هستم.
90: با فوتباليستهاي ايراني کار نميکنيد؟
من مدير برنامه سوشا مکاني هم هستم که البته هنوز تيم آلماني برايش پيدا نکردهام. ديگر هيچ ارتباط کاري با فوتبال ايران ندارم.
90: قرار است ستارههاي ديگري را هم به تلويزيون ايران بياوريد؟
از من خواسته شد و ليستي شامل 7 - 6 بازيکن هم دادند که البته نميتوانم اسمي بياورم.
90: در پروژه حضور ماتيوس شما که پولي نگرفتهايد.
به جز لوتار، کس ديگري پول گرفت؟
من نميدانم. اصلا نميدانم.
90: دلخوري ديگري که نداريد؟
نميخواهم اين قدر از کمبودها بگويم. اما باور کنيد برنامهريزي من دقيق دقيق بود. اما شبکه دو به برنامهاش خوب عمل نکرد. اين را هم بدانيد که بعد از پايان برنامه تلويزيوني که پس از 4 ساعت و حدود 3 بامداد تمام شد تازه در فرودگاه از ماتيوس مصاحبه نوروزي گرفتند! ماتيوس با خوشرويي به همه سوالات جواب داد اما بعدش با لبخند به من گفت: «اين قرارمان بود؟»
90: نميخواهم وارد حريم خصوصي شما شوم. اما به عنوان آخرين سئوال، از زندگي جديدتان راضي هستيد؟
کاملا. کاملا. من با همسر آلمانيام و پسرم خوشبختم. همسرم در کنار فعاليتهاي امور کارخانهاش، اسپانسر باشگاه بايرن مونيخ و آگزبورگ است و به اعتبار اوست که ما هنگام بازيهاي خانگي بايرن، در لژ مخصوص در ورزشگاه آليانس آرهنا حضور مييابيم. بله، من از زندگيام لذت ميبرم و همين حالا هم دلم براي او و پسرم لک زده است.
برچسبها: سمیرا سمیعی, فوتبال, علي دايي, مهدی مهدوی کیا
