محمد ناصر خان دولو قاجار ظهیرالدوله
او در دوران پادشاهی محمد شاه به مقام سرکشیکچی باشی (ایشیک آقاسی باشی) نائل آمد. در سال 1277 ه.ق لقب ظهیرالدوله را دریافت کرد. محمد ناصر خان مردی متدین بود و از آنجا که در میان علما و روحانیون مقبولیت داشت روزگاری هم مسئول رسیدگی به امور علما و سادات دارالخلافه بود. همچنین امور نان و غله و رسیدگی به امور شاهزادگان، غربا، مهمانان و انتظام امور خادمان مردم و خواجه سرایان و همچنین تعمیر و نگهداری قصر و چارپارخانه ها به عهده او بوده است.

تاریخ درگذشت | ۱۲۹۴ه.ق. |
---|---|
ملیت | کشور ایران |
مناصب و مشاغل
وزیر
وزارت عدلیه ایران (دوره قاجار)
( از ۱۲۸۸ه.ق. )حاکم
منطقه خراسان
( از ۱۲۹۲ه.ق. تا ۱۲۹۴ه.ق. )بیگلربیگی
نیروهای نظامی قاجار
در سال 1277 ه.ق به سمت سرداری (فرماندهی لشگر) خراسان منصوب و به آنجا روانه گشت.روابط خانوادگی
نام پدر
ابراهیم خان ظهیرالدوله
نام پسرعلی خان دولو قاجار ظهیرالدوله
نام برادرمحمد کریم خان کرمانی
نام پدربزرگفتحعلی شاه قاجار
پدربزرگ مادریمحمد ناصر خان ظهیر الدوله
با اینکه محمد ناصر خان ظهیر الدوله از حیث اصل و نسب با موازین و معیارهای دوران قاجار از خاندانهای برجسته و ممتاز بشمار میآمد و از حیث حسب یعنی امتیازات ذاتی و شخصی نیز در ردیف مردان پخته و سنجیده و عاقل و کارآزموده قرار داشت و به همین جهت در تمام دوران زندگی کارهای خطیر و پرخطر و پرمسئولیت به او سپرده میشد اما تاریخ زندگانی او چنانکه شایسته او است تدوین نشده و به دفتر درنیامده است. بزرگانی که به مناسبتهای مختلف از وی سخن به میان آورده به نگارش شرح حالی از او پرداختهاند به اشارهای کوتاه و خلاصهای نارسا اکتفا کردهاند. حتی فرزند شایستهاش میرزا علیخان ظهیر الدوله که از دقایق زندگانی خانوادگی آگاه بوده و میتوانسته است بر تاریخ رجال ایران برگی باارزش بیفزاید از این کار دریغ ورزیده، شاید نخواسته است خودنمائی کند.
گرد نام پدر چه میگردیپدر خویش باش اگر مردی
شگفتا که این بنده نیز که اکنون قلم برداشته به گردآوری مطالب پراکنده که مربوط به اوست پرداختهام بهخاطر فرزند شایسته و وارسته و عالم و عاقل او است نه بهخاطر خود او.
کم من ابٍ قد علا بابن ذرا شرفکما علا برسول اللّه عدنان
چه بسیار پدرانی که بهخاطر پسر به ذروه شرف و افتخار رسیدهاند همچنانکه عدنان بهخاطر رسول خدا (ص) در اوج اعتلا و افتخار قرار گرفته است
در طی مطالعات محدود خود از نخستین سالهای زندگی محمد ناصر خان مطلبی نیافتم حتی تاریخ تولد او را که بسیار مهم است نتوانستم پیدا کنم. نخستین خبری که از او به دست آمد این است:
«چون در زمان دولت شاهنشاه غازی (محمد شاه) حاجی میرزا آقاسی دل با میرزا محمد خان سرکشیکچیباشی بد کرد به صوابدید او شاهنشاه فرمان عزل او را براند. و به جای او محمد ناصر خان نصب گشت و قلیل مدتی بر این برگذشت. بخشعلی خان قراباغی با چندتن از دوستان او نامهای شبیه به خط محمد ناصر خان نگار کردند و مانند خاتم او نقشی برزدند و او را به خیانت دولت، و مودت دشمن مملکت متهم ساختند و این نامه را چنان تعبیه کردند که چون حاجی میرزا آقاسی آنرا برگرفت و برخواند آورنده را نشناخت اما این خیانت را بر محمد ناصر خان راست پنداشت و بیتوانی بخشعلی خان را بفرمود تا او را بیرون دروازه تهران طلب داشته از غلامان رکابی که در تحت فرمان او بودند چند تن برگماشت تا او را به کرمان برده در آن اراضی اقامت فرمودند»
این خبر که از ناسخ التواریخ نقل شد نشان میدهد که محمد ناصر خان در دوران پادشاهی محمد شاه شخصیتی شایسته و لایق بوده چنانکه به مقام سرکشیکچیباشی که از مقامهای بسیار مهم و حساس بوده نائل آمده حافظ جان شاه و مسئول امنیت دربار او شده است اگرچه بطور موقت فدای دسیسه درباریان پستنهاد گردیده است.
تا محمد شاه زنده بود او در کرمان به حالت تبعید باقیماند. پس از فوت محمد شاه بدون اینکه احضار شود راه تهران را در پیش گرفت اما چون به اردکان رسید فضعلی خان بیگلربیگی کرمان او را دوباره به کرمان بازگرداند اما طولی نکشید که دوباره با اجازه یا بیاجازه به تهران بازگشت.
از این پس تاریخ زندگانی او کموبیش روشن است و در متون تاریخی آن زمان و روزنامههای آن عهد اخبار مربوط به او ثبت و ضبط گردیده و بدون اینکه گرفتارئی برای او پیش آید به مقامات بزرگی رسیده و در هر پست و مقام کمال لیاقت و کفایت و شایستگی از خود بروز داده بطور مکرر خلعت و نشان دریافت داشته به افتخار دریافت خنجر مرصع و انگشتری الماس نائل آمده ملقب به ظهیر الدوله شده است.
اینک اهم اخبار مربوط به زندگانی محمد ناصر خان که با توجه به وقت محدود و اسناد قلیل و امکانات کم وسیله این ناچیز جمعآوری شده است به حضور خوانندگان گرامی معروض میشود.
محمد ناصر خان سردار
محمد ناصر خان پس از بازگشت از تبعید از همان آغاز به صورت شخصیتی مدیر و مدبّر و فارسمیدان و مرد کارزار جزء رجال دربار درآمد. در سال 1265 که طغیان حسن خان سالار به اوج خود رسیده و یکی از مشکلترین و سهمگینترین مسئله آغاز سلطنت ناصر الدین شاه و صدارت میرزا تقی خان امیر کبیر بهوجود آمده بود محمد ناصر خان که از بازگشتش از کرمان به تهران چند صباحی بیش نگذشته بود به سرداری سپاه خراسان برگزیده شد و چند صباحی عنوان «سردار» دنباله نام او قرار گرفت و همین امر نشان میدهد که وی قبلا و در پادشاهی محمد شاه در ردیف مردان میدان کارزار قرار داشته یک سلسله مأموریتهای جنگی به او محول شده است پدرش ابراهیم خان نیز مردی جنگاور بوده عنوان سردار داشته است.
بدون تردید انتخاب محمد ناصر خان به سرداری سپاه خراسان از طرف میرزا تقی خان امیر کبیر صورت گرفته زیرا ناصر الدین شاه در این زمان بیش از هفده سال نداشت و نمیتوانست مستقلا تصمیمی قاطع و جدی بگیرد به گفته مرآت البلدان:
«در این ایام از جانب امنای دولت قویشوکت اسکندر خان قاجار که در خراسان بود به دار الخلافه احضار شد و محمد ناصر خان (که الحال ظهیر الدوله است) دولوبن ابراهیم خان سردار بن حاجی جان محمد خان به سرداری سپاه خراسان اختصاص یافت و عباسقلی خان بن محمد زکیخان نوری که در اینوقت سرتیپ افواج بود و حیدر علی خان سرهنگ فوج ششم تبریز با چند عراده توپ روانه مشهد مقدس شدند»
نخستین نبرد
داستان نخستین نبرد بین محمد ناصر خان و حسن خان سالار در دنباله همین خبر در مرآة البلدان آمده و در ناسخ التواریخ نیز روشنتر و دقیقتر و با تفصیل بیشتر بیان شده است.
خلاصه آنکه: چون سالار از ورود محمد ناصر خان به نزدیکیهای مشهد آگهی یافت بدون درنگ و قبل از آنکه محمد ناصر خان به سلطان مراد میرزا حسام السلطنه والی خراسان و مسئول اصلی رفع غائله سالار بهپیوندد بر وی حمله برد. به گفته ناسخ التواریخ:
«سالار از رسیدن او آگهی یافته با گروهی از لشکر به جنگ او شتافت. همانا سلطان جلال الدین ثانی بود که از هزار کرّت آویختن و گریختن و عزیمت و هزیمت ماندگی و خستگی نداشت بالجمله تا قلعه عسکریه که یک فرسنگ مسافت بود بیاندیشه مخافت عنانزنان برفت و از گرد راه با لب کفته و دل تفته جنگ درانداخت. محمد ناصر خان قاجار که نیز خوکرده کارزار بود لشکر خویش را بر صف کرد .... از دو رویه بانگ توپ و تفنگ و نعره مردان جنگ بالا گرفت»
سلطان مراد میرزا که از صدای توپ و تفنگ به تحقیق پرداخت و بر حقیقت حالوقوف یافت بیدرنگ با نیروی خود از قفا بر سپاه سالار حمله برد سالار که از روبرو مورد حمله محمد ناصر خان قرار داشت و از پشت سر گرفتار حمله سلطان مراد میرزا شد چارهای جز فرار ندید.
داستان نبردهای این سه مرد جنگی (حسن خان سالار، سلطان مراد میرزا، محمد ناصر خان قاجار) اگرچه خواندنی است اما جای آن اینجا نیست. خلاصه آنکه محمد ناصر خان در این مأموریت وظیفه سرداری خود را در معیّت سلطان مراد میرزا طوری انجام داد که غائله سالار خاتمه یافت و به دنبال آن:
«نواب حسام السلطنه به نشان تمثال بیمثال همایون و شمشیر مرصع و همین لقب مفتخر و نایل گردید و محمد ناصر خان سردار نشان الماس یافت»
محمد ناصر خان در خراسان
پس از رفع غایله که دقیقا عصر یکشنبه پانزدهم ماه جمادی الثانی هزار و دویست و شصت و شش پایان آن بود سلطان مراد میرزا که به همین خاطر ملقب به حسام السلطنه شده بود در خراسان به حکومت پرداخت و محمد ناصر خان نیز در خدمت او باقیماند و لابد همان سمت سرداری را در خدمت والی داشت. در مرآة البلدان ذیل وقایع سال 1267 آمده است که: «ظهیر الدوله میرزا محمد علی برادر میرزا نجف خان را از هرات با عریضه به دربار همایون فرستاد»
محمد ناصر خان ایشیکآقاسیباشی
در سال 1268 مأموریت محمد ناصر خان در خراسان پایان یافته زیرا ذیل وقایع همین سال در مرآة البلدان خبر ذیل درج شده است:
«محمد ناصر خان ظهیر الدوله را به منصب ایشیک آقاسیباشیگری دربار همایون که از مناصب جلیله است و به اعطای عصای مرصع که مخصوص این منصب است مفتخر فرمودند»
و یکسال بعد یعنی سال 1269 «محمد ناصر خان ایشیکآقاسیباشی (جنابظهیر الدوله) به یک ثوبجبه ترمه مخلع گردیدند»
ایشیکآقاسیباشی را میتوان به «رئیس تشریفات دربار» ترجمه کرد. محمد جعفر خورموجی صاحب حقایق الاخبار ناصری آن را به «سالاربار» ترجمه کرده و بهترین ترجمهایست که از این عنوان شده است
چنین به نظر میرسد که مقام ایشیک آقاسیباشیگری سالها دوام یافته و گاهی که برحسب ضرورت مأموریتی به وی محول میشده مقام ایشیک آقاسیباشیگری او محفوظ میمانده و به اصطلاح امروز با حفظ سمت به مأموریت میرفته است.
اعطای لقب «ظهیر الدوله» به محمد ناصر خان
محمد ناصر خان تا سال 1277 لقبی نداشته و اگر تا این تاریخ از او در متون به عنوان ظهیر الدوله یاد شده است بر سبیل مسامحه بوده است سال 1277 سالی است که در تاریخ پادشاهی ناصر الدین شاه و طبعا در تاریخ ایران از سالهای شوم و ننگین بشمار میرود.
نیروی ایران که مسئول حفظ مرزهای خراسان بود به فرماندهی حشمت الدوله و پیشکاری میرزا محمد قوام الدوله از ترکمانها شکست افتضاحآمیزی خورد شکست ننگینی که اگرچه در تاریخ ایران بینظیر نیست اما کمنظیر است. بنابراین این دو تن نمیبایست در خراسان بمانند و باید با خواری و خفت روانه تهران شوند در مرآة البلدان چنین آمده:
«نواب والا حشمت الدوله و قوام الدوله را از خراسان احضار فرمودند و نواب والا حسام السلطنه به حکمرانی خراسان مأمور و محمد ناصر خان ایشیک آقاسی به لقب ظهیر الدوله ملقب و به سمت پیشکاری و سرداری آنجا مقرر فرمودند و محمد ابراهیم خان پسر جناب ظهیر الدوله را نیابت اول ایشیکآقاسیباشی دادند».
خبر مذکور در فوق در «روزنامه دولت علیه ایران» منتشره در ربیع الثانی سال 1277 روشنتر و با تفصیل بیشتری آمده است:
«نظر به اینکه حکومت و پیشکاری آنها (حشمت الدوله و قوام الدوله) در خراسان غیرممکن بود سرکار اعلیحضرت قدر قدرت شاهنشاهی خلد اللّه ملکه و سلطانه شاهزاده مؤید الدوله طهماسب میرزا را که به کفایت و حسن سلوک و مرد مداریشان اعتماد داشتند به حکومت و ایالت مملکت خراسان و محمد ناصر خان ایشیکآقاسیباشی را هم که از چاکران کاردیده آزموده کافی بود به سمت پیشکاری و سرداری آنجا مقرر فرمودند و به ملاحظه اینکه مبادا از این اختلافات و انقلابات اغتشاشی در سرحدات خراسان واقع شود او را به چاپاری مأمور و روانه فرموده به لقب ظهیر الدوله سرافراز و یکثوبجبّه ترمه پولکدوز، خلعت مرحمت فرموده روانه ساختند که به زودی رفته متوجه نظم مملکت خراسان و سرپرستی رعیت باشد تا شاهزاده معزی الیه هم به تعاقب با قشون و توپخانه و قورخانه و استعداد روانه شوند و بعون اللّه تعالی و تاییده برخلاف سابق در مقام تهیه و تدارک تلافی این کار به وجه احسن و اسهل برآیند. و چون مراسم قابلیت و شایستگی محمد ابراهیم خان پسر محمدناصر خان ظهیر الدوله مشهود حضور مرحمت ظهور سرکار اقدس همایون شاهنشاهی بود مشارالیه را به نیابت اول ایشیکآقاسیباشی سرافراز فرمودند که در غیاب او مشغول و متوجه خدمات محوله به ایشیکآقاسیباشی باشد و به اعطای یکثوبجبه به رسم خلعت قرین امتیاز فرمودند».
تفاوت شگفتانگیزی که بین دو خبر دیده میشود این است که در مرآة البلدان حاکم خراسان را حسام السلطنه نوشته و در خبر روزنامه دولت علیه ایران شاهزاده مؤید الدوله طهماسب میرزا که از روی قاعده باید به خبر روزنامه بیشتر اعتماد کنیم زیرا خبر آن مقارن با انجام عمل داده شده و مرآة البلدان در سال 1296 (هیجده سال بعد) به پایان رسیده است گو اینکه یکی از اسناد محمد حسن خان اعتماد السلطنه همین روزنامهها بوده است.
ظهیر الدوله حاکم استرآباد
مأموریت دوم ظهیر الدوله در خراسان طول نکشید و در سال 1278 به فرمان ناصر الدین شاه حاکم استرآباد شد. در همین مأموریت بود که به مناسبت خدماتی که انجام داده و ترکمانان ناآرام را رام و مطیع ساخته بود به دریافت یک قبضه قمه مکلل به الماس مفتخر گردید. این خبر با آبوتاب تمام در روزنامه دولت علیه ایران شماره پانصد و بیست و شش (526) پنجشنبه بیست و ششم محرم 1279 با تصویر کامل و جالب او که مکرر در سایر متون کلیشه گردیده است آمده. این تصویر و تصویر قبلی به قلم استادانه محمد حسن خان صنیع الملک هنرمند گرانقدر و گمنام ایرانی که هر اثری از او در کشورهای اروپائی در بازارهای هنر به قیمتهای گزافی خرید و فروش میشود به تصویر کشیده شده و ما در اینجا عین آن را کلیشه میکنیم، اینک متن خبر:
«چون ظهیر الدوله محمد ناصر خان ایشیکآقاسیباشی حاکم استرآباد و شاهرود و بسطام و غیره بعد از مأموریت به آن حدود از روی کمال کفایت و مردمداری امور آن حدود را من حیث المجموع منتظم نمود و بیاینکه حاجت به سوق عسکر و استعمال اسلحه حربیهبشود رقبه گردنکشان تراکمه را به ربقه اطاعت و انقیاد آورده اسرائی که در این مدت برده بودند استرداد نمود و در مدت قلیله خدمات کثیره در انتظام امور آن حدود به عرض همایون رسانید لهذا مستحق اعطای مرحمتی مخصوص گردید. یک قبضه قمه مکلل به الماس از قمههائیکه مخصوص کمر مبارک بود به تشریف معزّی الیه مرحمت و انفاذ گردید.»
این خبر در مرآة البلدان خیلی خلاصه آمده است:
«جناب ظهیر الدوله محمد ناصر خان ایشیکآقاسیباشی حاکم استرآباد و شاهرود و بسطام و غیره به یک قبضه قمه مرصع مباهی آمد»
ظهیر الدوله وزیر فارس
حکومت ظهیر الدوله بر استرآباد دوامی نیافت زیرا در همین سال 1279 مسعود میرزا ظل السلطان که آن زمان لقب یمین الدوله داشت به حکمرانی فارس منصوب و ظهیر الدوله به وزارت وی نامزد شد ناصر الدین شاه نیز سمت دائمی او را که ایشیک آقاسیباشیگری باشد به امیر اصلان خان مجد الدوله داد:
«چون جناب محمد ناصر خان ظهیر الدوله ایشیکآقاسیباشی اغلب در ایالات ممالک محروسه مشغول انجام خدمتی بزرگ میباشد ایشیک آقاسیباشیگری را به امیر الامراء العظام امیر اصلان خان مجد الدوله مرحمت و به یک قبضه عصای مرصع و خلعت همایون ایشان را سربلند فرمودند»
اما چون در حکومت استبدادی در هیچیک از شئون ثباتی وجود ندارد ظهیر الدوله بار دیگر سمت اصلی خود را بازیافت و به شرحی که هماکنون خواهیم گفت علاوه بر بازگشت به مقام ایشیکآقاسیباشی وزیر دربار نیز شد.
از زندگانی ظهیر الدوله در فارس و نوع حکومت او بر منطقه که جنبه نیابت مسعود میرزا یمین الدوله (ظل السلطان) داشته است اطلاعی به دست نیاوردم ظاهرا چهار سال در سمت وزارت یمین الدوله ایالت فارس را اداره کرده است.
ظهیر الدوله وزیر دربار و ایشیکآقاسیباشی
در اوایل سال 1283 در آخرین روزهای ماه محرم تغییرات پردامنهای در اوضاع اداری مملکت بهفرمان شاه صورت گرفت که شرح آن به تفصیل در مرآة البلدان ذیل وقایع 1283 آمده است که از آن جمله وزارت دربار بهعلاوه منصب ایشیک آقاسیباشیگری بود که:
«وزارت دربار بهعلاوه منصب ایشیک آقاسیباشیگری، شاهزادگان درباری و ولایات- علما و سادات دار الخلافه و ولایات- اعیان و اشراف دار الخلافه و ولایات- غربا و مهمانان ولایات در دربار- انتظام امور خادمان حرم و خواجهسرایان- عمل بنائی- چاپارخانهها- مواظبت رساندن غله دیوانی دار الخلافه- حکومت جوشقان- حکومت گلپایگان و خوانسار- وزارت دربار و انجام خدمات مفصله مرقومه به عهده محمد ناصر خان ظهیر الدوله خواهد بود- میباید در انتظام خدمات مزبوره کمال مواظبت را به عمل آورده از این امور هر کاری به هر وزارتخانه راجع است به همان وزیر اعلام نموده اتمام عمل و مطالبه جواب را از آن وزیر نماید»
ایام هفته نیز بین وزرا تقسیم شد و هر وزیری میبایست در روز معینی برای عرض گزارش بحضور شاه برود از جمله روز چهارشنبه هر هفته مختص امین الدوله (فرخ خان) و ظهیر الدوله شد. امین الدوله وزیر «وزارت حضور همایون» شده بود.
ظهیر الدوله وزیر خراسان
مقام وزارت هم در دربار بیثبات شاه دوامی نیافت، ناصر الدین شاه در آخرین ماه سال 1283 عازم خراسان شد: «در روز پانزده 15 ذی الحجة الحرام امر قدرقدر همایون به شرف نفاذ مقرون آمده سراپرده از شهر بیرون زدند و در عمارت شکارگاه قوروق دوشانتپه نقلمکان ملوکانه به میمنت و مبارکی اتفاق افتاد ... در روز دوشنبه 23 موکب فیروزی کوکب مبارک به فیروزی عزیمت مقصد فرمودند. یک روز در خاتونآباد توقف فرموده از آنجا منزل به منزل به جانب زیارت نهضت ملوکانه فرمودند. از وزراء عظام که ملتزم رکاب میمنت نظام همایون میباشند امین الدوله- ظهیر الدوله- اعتضاد الدوله- دبیر الملک- معیر الممالک- اعتماد السلطنه- امین الملک هستند»
همراهان شاه تنها اینها نبودند جمعیت عظیمی بودند که فهرست اسامی آنان در مرآة البلدان طی چهار صفحه آمده استشاه روز 14 صفر وارد مشهد گردید در هفدهم صفر میرزا محمد خان قاجار دولو سپهسالار که از حکومت وی بر خراسان بیش از دو ماه و اندی نگذشته بود ناگهان در 17 صفر درگذشت و شهرت یافت که ناصر الدین شاه به واسطه خوراندن قهوه قجری او را مسموم کرده و کشته است اما خبر آن در روزنامه رسمی دولتی چنین آمده است:
«در هفدهم صفر المظفر سپهسالار اعظم در بین ادای فریضه صبح فجأة به جوار رحمت ایزدی پیوسته، جمعی از اطباء حاضر رکاب مبارک حسب الامر الاعلی به بالین او حاضر و آنچه لازمه تدقیق بود منظور داشتند. مقصود اینکه در صورتیکه سکتهای وارد شده باشد رفع عارضه نمایند اما سکته نبوده و فجأه بوده است موجب تأثر خاطر خطیر همایون گردید و در توحیدخانه مبارکه در مدفنی که خود برای خود ساخته بود او را دفن نمودند- وزارت خراسان به عهده کفایت و کفالت ظهیر الدوله که از چاکران ممتحن دولت جاویدان است مفوض و مسلم آمده و وکالت آن ایالت کما فی السابق به عهده درایت امین الملک تفویض یافت. منصب تولیت و متولی باشیگری حضرت امام همام علیه الصلوة و السلام به عهده و اهتمام حاجی میرزا محمد خان مفوض و به لقب مجد الملکی مفتخر و معزّز گردید»
در روزهای توقف شاه در مشهد اشخاصی که میبایست به حضور برسند به توسط ظهیر الدوله شرفیاب میشدند یعنی ظهیر الدوله که وزیر خراسان شده بود باز هم وظایف ایشیکآقاسیباشی را انجام میداد از جمله «روز نوزدهم رؤسای تراکمه یموت و کوکلان و غیره ... و روز بیست و یکم پسر وکیل طبس و امیر حسینعلی خان خافی و برادرش که مدتی بود از خراسان فراری و در صفحات هرات بسر میبردند به توسط جناب ظهیر الدوله شرفیاب خاکپای مبارک و مورد تفقدات شاهانه گردیدند»
از این زمان ببعد یعنی از روزگار وزارت ظهیر الدوله در خراسان جز یک سلسله اخبار یکنواخت و کممحتوی همچنانکه روش جراید درباری دربار ناصر الدین شاه و روش تاریخنگاری تاریخنگاران او بوده است خبری از ظهیر الدوله نداریم و از روی ناچاری و تهیدستی نمونههائی از آنها را نقل میکنیم:
«خراسان- امور مملکت خراسان و سرحدات آنجا از حسن مراقبت ظهیر الدوله کمال نظم را دارد و اگر طایفه تراکمه گاهی به خیال سرقت و راهزنی بعضی از سرحدات برآیند به اهتمام سرکردگان مأمور و حافظان سرحد و ثغور مغلوب و مقهور خواهند شد»
«خراسان- بحمد اللّه تعالی و تقدس و یمن باطن مطهّر مقدس امام همام علی بن موسی الرضا علیهما الثناء و السلام ناخوشی معروف از ارض اقدس مرفوع گشته است و شاهنشاهزاده افخم جلال الدوله والی مملکت خراسان که به جهت حدوث ناخوشی به حدود بالندر و خانرود رفته بود در سلخ شهر رمضان المبارک معاودت نموده به شهر وارد گردید.
ظهیر الدوله و صاحب منصبان و سرکردگان و اعیان کلانتر و کدخدایان استقبال به عمل آوردند»
از این نمونه اخبار در روزنامه دولتی وجود دارد که مجموع آنها نشان میدهد که فرمانروائی بر خراسان کاملا در دست ظهیر الدوله بوده است.
مدت حکومت ظهیر الدوله را بر خراسان بهطور دقیق نتوانستم پیدا کنم، آنچه مسلم است که در سال 1286 یعنی دو سال بعد ظهیر الدوله را در تهران میبینیم. شاه در این سال تصمیم به سفر گیلان گرفت.
«موکب فیروزی کوکب همایونی در روز یکشنبه بیستم شهر شوال المکرم (1286) تشریففرمای سفر خیریّت اثر دار المرز گیلان شدند ... از وزرای عظام اعتضاد السلطنه وزیر علوم و وزیر امور خارجه و ظهیر الدوله در این سفر ملتزم رکاب نصرت انتساب میباشند»
خبر مذکور در مرآة البلدان نیز به همین صورت اما خلاصهتر تکرار شده است. شاه که روز بیستم شوال از تهران به سمت گیلان حرکت کرده بود روز چهارشنبه اول ماه ذیقعده از قزوین حرکت کرد نخستین منزل قریه آقابابا بود این قریه در آن زمان از املاک متعلق به ظهیر الدوله بود که میبایست طبق سنت زمان پیشکشی گرانبهائی تقدیم کند و همین کار را هم کرد اینک متن خبر:
«در روز چهارشنبه غره شهر ذی القعدة الحرام اردوی همایونی از قزوین تشریففرمای سمت گیلان شده و در قریه آقابابا نزول اجلال فرمودند ظهیر الدوله ایشیک آقاسیباشی که قریه مزبوره متعلق بدوست تشریف ورود همایون را پیشکشی شایسته در خاکپای مبارک گذرانده به یمن عواطف ملوکانه مقبول افتاد»
شاه روز یکشنبه یازدهم ذی قعده وارد رشت شد یعنی فاصله بین قزوین و رشت رایازده روزه طی کرد. به عبارت دیگر بیست و یک روز طول کشید تا شاه از تهران به رشت برسد در روزهای اقامت شاه در رشت ظهیر الدوله سمت ایشیکآقاسیباشی داشت از جمله:
«روز دوم ورود موکب مسعود به رشت ژنرال قولیبکین حاکم بادکوبه و توابع که از جانب اعلیحضرت امپراطور ممالک روسیه با جمعی از حکام و صاحب منصبان قفقاز به تهنیت ورود موکب مسعود آمده بودند به توسط وزیر امور خارجه بار جسته و با ظهیر الدوله ایشیکآقاسیباشی شرفاندوز حضور مهر ظهور همایون شدند ... پس از ایشان قونسولهای دول متحابه فرانسه و انگلیس و روس متوقف رشت شرفیاب حضور مبارک گشته مورد عواطف ملوکانه آمدند ... در روز سیم ورود جناب حاجی ملا رفیع و سایر علماء اعلام با ظهیر الدوله بحضور مبارک شرفیاب گشتند ... بعد از مرخص شدن علما مجد الدوله و ظهیر الدوله تمام اعیان و ارکان و مستوفیان و عمال و تجار گیلان و سرکردگان و خوانین طوالش متعلق به گیلان که زیاده بر هشتاد نفر بودند بحضور مبارک مشرف ساخته و یکان یکان را معرفی نمود»
روز ششم که شانزدهم ذی قعده باشد ناصر الدین شاه هوس کرد که به بندر انزلی برود «از آنجائیکه میل خاطر مبارک به رفتن انزلی و تفرج سواحل بحر خضر (کذا) بود ظهیر الدوله محمد ناصر خان ایشیک آقاسی را مقرر شد که در ایام غیبت موکب همایون در شهر رشت متوقف و مشغول انضباط امور باشد»
ظهیر الدوله وزیر عدلیه
از این بهبعد تا سال 1288 از ظهیر الدوله خبری بهدست نیامد (شاید همان سمت ایشیکآقاسیباشی داشته و در دربار بهسر میبرده است) در سال 1288 ظهیر الدوله را باز در کسوت ایشیک آقاسیباشیگری میبینیم و منجمله در روز سیزدهم رجب عید مولود حضرت علی علیه السلام «ناظم افندی شارژدفر دولت عثمانی بر موجب اتحاد مذهب دولتین علّیتین و توافق ملتین جانبین ایران و عثمانی محض تبریک و تهنیت این عید سعید رسما به اتفاق حاجی ظهیر الدوله ایشیکآقاسیباشی و میرزا محمد رئیس دفتر وزارت خارجه بحضور مهرظهور تشرف جسته مورد مراحم ملوکانه گردید»
و روز سهشنبه 18 رجب «قریب به وقت ظهر موسیو بل شارژدفر دولت فرانسه که به تازگی مأمور به مقیمی دربار علیه ایران گردیده به اتفاق حاجی ظهیر الدوله ایشیک آقاسیباشی و میرزا محمد رئیس اداره پولتیکی وزارت امور خارجه بحضور باهر النور ملوکانه مشرف شد»
اما در شعبان همین سال ظهیر الدوله وزیر عدلیه شد، داستان آن در روزنامه ایران چنین نقل شد:
«هنگامی که وزارت عدلیه به جناب جلالتماب سپهسالار اعظم تفویض یافت نظر به توجه و اهتمامی که جناب معظم له در رسیدگی و انجام عرض عارضین داشتند و اکثر عارضین نیز از تجار و ارباب معاملات بودند برحسب اراده علیه عرایض و مهمات تجار که سابق بر آن در وزارت تجارت رجوع میشد به دیوانخانه عدلیه و در حضور جناب جلالتماب سپهسالار اعظم مرجوع و موکول گردید بعد از آنکه خاطر مرحمت مظاهر همایون به نظم عساکر منصوره تعلق یافت و وزارت اعظم عسکریه را به عهده کفایت جناب معظم الیه واگذار و حاجی ظهیر الدوله را به وزارت عدلیه برقرار فرمودند»
شاه دستورالعملی شامل ده بند به صدر اعظم داد که برطبق آن عمل شود بند یا فصل یا ماده هفتم آن این است:
«سابعا- امور وزارت عدلیه دو شق است. یکی عرایض مختصر است که خود حاجی ظهیر الدوله میگذراند. دیگر عرایض عمده مهمه است که باید حاجی ظهیر الدوله خلاصه کرده به توسط نور محمد خان امین دیوان نزد صدر اعظم ارسال دارد. جواب را صدر اعظم بنویسند. مجددا نور محمد خان به لحاظ مبارک برساند از آن قرار که صدر اعظم نوشته است مجری بدارند.»
متن کامل این دستورالعمل هم در مرآة البلدان آمده و هم در روزنامه ایران آمده است این وزارت نیز همراه با آن دستورالعمل دوامی نیافت. در اواخر سال 1288 ظهیر الدوله استعفا کرد یا هم مستعفی شد خبر آنچنین آمده است:
«امین الملک پاشا خان که از عهد شاه مرحوم غفران اللّه علیه تاکنون مشغول خدمتگزاری و چاکری است و همیشه مرجع خدمات بزرگ بوده نظم دار الشوری و وکالت خراسان و آذربایجان و اغلب ممالک محروسه بعلاوه اداره مازندران و خازنی مهر همایون و وزارت دار الخلافه متدرجا به عهده کفایت معزّی الیه مرجوع بوده به هر خدمت که مأمور شد خاطر همایون را از حسن خدمت خود خرسند داشت در این اوقات که حاجی ظهیر الدوله ایشیکآقاسیباشی از وزارت عدلیه استعفا نمود. استعفای ایشان در دربار همایون مقبول افتاد شخصی وافی و کافی و عالم به قوانین ملتی لازم بود که وزارت عدلیه به عهده او سپرده شود لهذا به انتخاب جناب مستطاب صدر اعظم معزّی الیه را به شغل نبیل و منصب جلیل وزارت عدلیّه مفتخر و سرافراز فرمودند»
ظهیر الدوله پس از استعفای از وزارت عدلیه سمت ایشیکآقاسیباشی را همچنان برعهده داشت در ششم صفر سال 1289 که عید تولد شاه برگزار میشد:
«بعد از ناهار قریب به ظهر سفرای خارجه و تمام کردیپلوماتیک به اتفاق حاجی ظهیر الدوله ایشیکآقاسیباشی و میرزا محمد رئیس وزارت امور خارجه در تالار گلستان که موقف تختگاه سلطنت است به حیثیت اجتماع بحضور همایونی مشرف شده تبریک این عید سعید را عرض کرده از طرف همایون نسبت به ایشان فردا فرد اظهار مرحمت گردید»
ظهیر الدوله در فارس
شب یازدهم محرم بیست و پنج روز قبل از برگزاری عید ولادت شاه خبر رسیده بود که قاسم خان والی حکمران صفحات فارس بدرود حیات گفته است پس از وفات قاسم خان والی مسعود میرزا ظل السلطان به حکومت فارس برگزیده شد. تاریخ دقیق صدور فرمان والیگری او را نیافتم اما برطبق خبر روزنامه ایران «روز سهشنبه بیستم (ربیع الاول 1299) حضرت والا شاهنشاهزاده اکرم ظل السلطان در اقدسیّه بحضور باهر النّور اقدس اعلیحضرت همایون مشرّف شده رخصت حرکت به جانب فارس که مقر فرمانفرمائی ایشان است یافتند». مسعود میرزا ظل السلطان حاجی ظهیر الدوله را با خود به فارس برد تا تحت عنوان وزیر فارس این ایالت را اداره کند متأسفانه هرچه تلاش کردم فرمانی، دستوری یا یک خبر روزنامهای درباره این سمت تازه نیافتم و نمیدانم که سمت جدید ظهیر الدوله در چه تاریخی به وی وارد شده و آیا بنابر خواهش ظل السلطان صاحب این سمت شده یا خود ناصر الدین شاه برای اینکه از ناحیه فرزند مدبّر و مقتدر و جاهطلب خود آسودهخاطر باشد این مأموریت را به ظهیر الدوله داده است. از این ببعد در جراید زمان خبرهائی کممحتوی از نوعخبرهائی که تاکنون به عرض خوانندگان گرامی رسیده است دیده میشود مثلا در روزنامه ایران نمره 142 یکشنبه دوازدهم ذی قعده 1289 چنین میخوانیم.
«حضرت ارفع اشرف اکرم والا ظل السلطان فرمانفرمای مملکت فارس چند نوبت نوبه کرده بودند بفضل اللّه تعالی بکلی رفع سوء مزاج ایشان شده است. حاجی ظهیر الدوله وزیر و مشیر الملک در انجام خدمات و وصول بقایای اقساط سابقه اهتمامات لایقه به عمل آورده و میآورند»
و سیزده ماه بعد در شماره 207 روزنامه ایران هیجدهم ذیحجه 1290 خبر کوتاهی از ظهیر الدوله وجود دارد: «شیراز- ظهیر الدوله و سایر اجزاء فرمانفرمائی مشغول خدمت و وصول و ایصال مالیات دیوان میباشند»
نکته بسیار جالب این است که در حکومت ظل السلطان در فارس وسیله میرزا تقی خان سرتیپ حکیمباشی او نشریهای انتشار یافت که در سرلوحه آن در وسط با قلم طغری نوشته شده است (الفارس المنطبعة فی 1289) که مرحوم صدر هاشمی در کتاب نفیس خود (تاریخ جراید و مجلات ایران) جلد اول ذیل (الفارس) شرح مبسوطی از آن و از میرزا تقی خان رئیس و منشی روزنامه داده است در پایان هر شماره نوشته شده (رئیس و منشی روزنامه فارس میرزا تقی خان حکیمباشی)
غرض ما در اینجا معرفی روزنامه نیست منظور ما این است که در روزنامه فارس نیز بطور متعدد اخباری از حاجی ظهیر الدوله آمده است که مجموع آنها ما را بر نوع وظایفش که برعهده داشته است واقف میسازد اینک چند خبر:
شماره 3 هشت رجب 1289 «همین بهبهان است که سال گذشته در تحت حکومت مرحوم والی به محمد کریم خان نامی واگذار شده و از عدم قابلیت او پیوسته آن نواحی نقطه شرارت و مرکز فتنه و فساد بود اکنون به یمن قدوم میمنت لزوم حضرت شاهنشاهزاده اعظم ظل السلطان و حسن تدبیر جناب حاجی ظهیر الدوله و کفایت تامّه نصیر الملک آن سامان مرکز امن و امان است.
نمره ششم 28 رجب 1289 «روز نوزدهم همین ماه سه ساعت به غروب آفتاب مانده برای بازدید باغهای دولتی اطراف شهر موکب فیروزی کوکب والا به اتفاق جناب فخامت نصاب حاجی ظهیر الدوله عزیمت نمود. در خصوص بعضی تعمیرات لازمه به جناب معزّی الیه تاکیدات بلیغه فرمودند جناب معزی الیه تعهد نمود که به زودی فرمایشهای والا را به انجام رساند».
نمره هفتم ششم شعبان 1289 «جناب فخامت نصاب حاجی ظهیر الدوله وزیر فارس همهروزه از طلوع تا غروب آفتاب مواظب انجام خدمات دیوان و دادرسی رعایا و مظلومین میباشد و از حسن مراقبت و اهتمام جناب معزّی الیه روزبروز بر انتظام این مملکت میافزاید ... حکومت لارستان بنابر انتخاب جناب فخامت نصاب حاجی ظهیر الدوله به عهده کفایت جمال الدین واگذار شد».
نمره یازده غرّه رمضان 1289 «پیش از این شهر شیراز را سوار مخصوص نبود تا در این ایام که بنابر اشاره امنای دولت جاوید مدت علّیه حضرت اشرف امجد ارفع والا ظل السلطان به جناب فخامت نصاب حاجی ظهیر الدوله قدغن بلیغ فرمودند که پانصد سوار زبده تهیه نماید لهذا جناب معزّی الیه در اندک زمانی فرمایش حضرت مستطاب والا را اجرا نمود ...»
آخرین مأموریت
مدت توقف حاجی ظهیر الدوله در فارس بر این بنده روشن نشد مرحوم بامداد ذیل شرح حال او نوشته است «در سال 1292 پس از درگذشت حسین خان شاهسون نظام الدوله حاکم خراسان ظهیر الدوله بهجای وی مستقلا به استانداری خراسان منصوب و روانه گردید و در سال 1294 ق درگذشت» بطور خلاصه؛ از آغاز پادشاهی ناصر الدین شاه (1264) تا سالی که وفات یافته (1294) یعنی سی سال بدون اینکه مورد اعتراضی واقع شود در مشاغل مهم و پرمسئولیت و مأموریتهای خطرناک انجام وظیفه نموده بخوبی از عهده برآمده است.
دو سال بعد از درگذشت ظهیر الدوله پسر برومندش علی خان داماد ناصر الدین شاه شد.و بر جای پدر نشست و ملقب به ظهیر الدوله شد و نخستین پسری که از این ازدواج بهوجود آمد بنام پدربزرگ محمد ناصر خان نام یافت. محمد ناصر خان دوم معروف است به خان خانان و ملقب به لقب ظهیر السلطان در سمت نیابت ایشیکخانه
نتیجه
از تحقیقات محدود و چند هفتهای خودم که درباره شرح حال محمد ناصر خان ظهیر الدوله انجام یافت چنین نتیجه گرفتم که سمت اساسی و اصلی محمد ناصر خان ظهیر الدوله همان ایشیکآقاسیباشی یا سالاربار بوده است و هروقت که در پایتخت میزیسته و یا در سفرها همراه شاه بوده است دارای هر سمتی هم که بوده وظیفه ایشیکآقاسیباشیگری را نیز انجام میداده و پیداست که برای تصدی این سمت برازندهترین رجال دربار ناصری بوده است و در عینحال در فنون جنگ مردی بااطلاع و در فن اداره اجتماع نیز مردی وارد و آگاه و مدبّر بوده است. پس از فوت او سمت ایشیکآقاسیباشی به پسرش میرزا علیخان تفویض شده است.
در کتاب المآثر و الآثار باب چهارم «در ذکر صدور عظام و رجال دولت سعادت فرجام ...» درباره افراد مسئول «اداره ایشیکخانه مبارکه و شغل ایشیکآقاسیگری» مینویسد: «موسی خان قاجار- امیر اصلان خان- مجد الدوله دو نوبت- حاج محمد ناصر خان قاجار ظهیر الدوله دو نوبت- محمد رحیم خان علاء الدوله در فرنگستان موقتا- علیخان قاجار ظهیر الدوله»
برچسبها: محمدناصرخان ظهیرالدوله, علیخان قاجار دولو یا علیخان ظهیرالدوله صفا علی, محمدشاه قاجار, ناصرالدين شاه