بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

 

سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد
Zahei nejad.jpg
محل تولد اردبیل
تاریخ تولد ۱۳۰۳
محل مرگ تهران
تاریخ مرگ ۱۳۷۸
محل دفن بهشت زهرا، تهران
تابعیت ایرانی
یگان‌های خدمت ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران
درجه Sarlashgar.png سرلشکر
فرماندهی فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه (۱۳۵۸)
فرماندهی
ژاندارمری و نیروی زمینی ارتش ۱۳۵۹
ریاست ستاد مشترک ارتش ایران از ۹ مهر ۱۳۶۰
جنگ‌ها جنگ ایران و عراق

سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد در ۱۳۳۰ برای تحصیل وارد دانشکده افسری شد و در سال ۱۳۵۲ با درجه سرهنگ دومی از ارتش بازنشسته شد.

پس از انقلاب ۱۳۵۷ به ارتش بازگشت. در زمان آغاز ناآرامی‌های کردستان در ۱۳۵۸ فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه بود که فرمان محاصره و شلیک توپ بر فراز شهر مهاباد را صادر کرد. در ۱۳۵۹ به عنوان سرتیپ به فرماندهی ژاندارمری و نیروی زمینی ارتش مفتخر و در ۹ مهر ۱۳۶۰ به سمت ریاست ستاد مشترک ارتش منصوب شد.

طی جنگ ایران و عراق پافشاری او به اجرای روش‌های کلاسیک رزمی موجب درگیری با فرماندهان سپاه پاسداران که متکی به استفاده پرشمار از نیروی پیاده و تجهیزات زرهی ناچیز بودند می‌شد.

او در ۱۳۶۶ به درجه سرلشکری نایل و در ۶ آبان ۱۳۶۸ به ریاست گروه مشاوران نظامی فرماندهی کل نیروهای مسلح برگزیده شد.

انتصاب تيمسار ظهير نژاد به سمت رياست گروه مشاوران نظامي (۱۳۶۸/۰۸/۰۶)

حضرت آيةالله خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي و فرمانده كل نيروهاي مسلح، امروز طي حكمي تيمسار سرلشگر قاسم علي ظهيرنژاد را به سمت رياست گروه مشاوران نظامي فرماندهي كل نيروهاي مسلح منصوب كردند. متن حكم رهبر انقلاب اسلامي بدين شرح است:

بسم الله الرحمن الرحيم
تيمسار سرلشگر قاسم علي ظهيرنژاد
نظر به خدمات صادقانه و تجارب با ارزش شما در طول 10 ساله ي اول انقلاب، شما را به رياست گروه مشاوران نظامي فرماندهي كل نيروي هاي مسلح منصوب مي كنم. شرح وظائف اين گروه و شرائط اعضاي آن به وسيله ستاد فرماندهي كل نيروهاي مسلح ابلاغ خواهد شد. توفيقات شما رااز خداوند متعال مسئلت مي كنم.

سيدعلي خامنه اي
6/8/68

ظهیرنژاد در ۱۳۷۸ بر اثر سکته مغزی درگذشت و در بهشت زهرا، به‌خاک سپرده شد.

سرلشگر ظهير نژاد، در سال 1333 و پس از فارغ‌التحصيلي از دانشكدة افسري، با درجة ستوان‌دومي در لشگر 7 اروميه مشغول به‌كار مي‌شود. او به علت وظيفه‌شناسي و نظم پله‌هاي ترقي را خيلي سريع طي مي‌كند اما در عين حال به دليل تدين و ايستادگي در برابر تخلفات،‌ مورد حسادت و بدخواهي بعضي از همكاران و فرماندهان ارتش قرار مي‌گيرد. سرانجام پس از بيست‌‌ويك سال خدمت، در سال 1355 با درخواست بازنشستگي وي با درجة سرهنگ دومي موافقت مي‌شود.

با پيروزي انقلاب و اعدام تعدادي از فرماندهان طاغوتي و فرار عده‌اي ديگر از فرماندهان ارتش، ‌سرهنگ دوم پياده قاسمعلي ظهيرنژاد بار ديگر به خدمت فراخوانده مي‌شود و با يك درجه ترفيع، به فرماندهي لشكر ۶۴ اروميه منصوب مي‌شود. آن روزها، بخش‌هاي جنوبي آذربايجان‌شرقي، جولانگاه نيروهاي ضد انقلاب شده و پادگان‌هاي ارتش هم از دست‌درازي اين نيروها در امان نمانده بود. سرهنگ ظهير نژاد با توجه به سابقة خدمت در لشكر 7 اروميه توانست در مدتي كوتاه انضباط و آرامش را به اين لشكر بازگرداند و همين‌طور نيروهاي ارتش را در سازماندهي نيروهاي داوطلب و آموزش نيروهاي سپاه پاسداران به‌كار گيرد.

ماجرای انتصاب ظهیرنژاد به فرماندهی لشکر ۶۴ ارومیه توسط شهید قرنی

زمانی که شهید قرنی رئیس ستاد مشترک ارتش شد، با مرحوم ظهیرنژاد تماس گرفته و او را به دفترش احضار کرد.

مرحوم ظهیرنژاد به دلیل اعتقادات و مبارزاتش چندین سال پیش از انقلاب، مجبور به بازنشستگی در ارتش شده و در یک شرکت خصوصی کار می‌کرد که البته وضعیت اقتصادی خوبی هم داشت.

زمانی که مرحوم ظهیرنژاد به دفتر شهید قرنی رفت، شهید قرنی به او گفت: آقای ظهیرنژاد اوضاع کردستان و غرب کشور اصلا امن و خوب نیست و ممکن است این اوضاع به استان آذربایجان غربی هم برسد.
با توجه به اینکه شما در ارومیه خدمت کرده‌اید می‌خواهم شما را فرمانده لشکر ارومیه کنم. 

ظهیرنژاد در جواب شهید قرنی می‌گوید: من سال‌ها قبل در آنجا خدمت کردم و الان همه افراد عوض شده‌اند و ممکن است آنها را نشناسم.

در این زمان بود که قرنی به ظهیرنژاد گفت: "اسلام" و "وطن" به شما احتیاج دارد شما فرزند اسلام و این آب و خاکید.

ظهیرنژاد قبول کرده و می‌گوید: فقط چند روز به من فرصت دهید تا با شرکتی که در آن مشغول به کارم تسویه حساب کنم و تعهداتم را انجام دهم.

اما شهید قرنی قبول نکرده و به وی متذکر می‌شود که "انگار متوجه نیستی! اسلام و وطن الان به تو احتیاج دارد."

ظهیرنژاد پاسخ می‌دهد: باشد من به خانه می‌روم و وسایلم را جمع می‌کنم و صبح می‌آیم.

شهید قرنی دوباره به او خیره می‌شود و می‌گوید: من به شما می‌گویم کشور الان به شما احتیاج دارد، شما می‌گویی فردا می‌آیی؟ همین الان باید بروید.

ظهیرنژاد جواب می‌دهد که دخترم در خانه تنهاست، من نمی‌توانم او را تنها بگذارم.

شهید قرنی هم راننده خود را صدا می‌کند و به او می‌گوید: همین الان به خانه من می‌روی و همسرم را سوار اتومبیل می‌کنی و به خانه ظهیرنژاد می‌روی و دختر ایشان را سوار می‌کنی و به خانه من می‌برید!

سپس رو به ظهیرنژاد کرده و می‌گوید: شما هم همین الان با اولین پرواز به اورمیه خواهید رفت.

پس از این ماجرا بود که بلافاصله سرلشکر قاسم‌علی ظهیرنژاد برای فرماندهی لشکر ۶۴ ، به ارومیه اعزام شد.

با شروع تجاوز عراق و آغاز جنگ، مسئوليت‌هاي بزرگ‌تري برعهدة ظهيرنژاد گذاشته شد و با ارتقا به درجة سرتيپي، به سمت سرپرستي ژاندارمري، ‌فرماندهي نيروي زميني ارتش و سپس رياست ستاد مشترك ارتش منصوب شد و تا پايان جنگ، در خدمت باقي ماند.

امير ظهيرنژاد در مقاطع حساسي چون شكستن حصر آبادان و آزادسازي خرمشهر نقش سرنوشت‌سازي را در فرماندهي جنگ بر عهده داشت. او هميشه و در هر مسئوليتي كه بوده، خود را « سرباز وطن» مي‌خواند و به همين دليل داستان زندگي او هم «سرباز وطن» نام گرفته است.

»سرباز وطن» نام هفدهمين كتاب از مجموعه داستان‌هاي دفاع مقدس است كه توسط انتشارات سازمان عقيدتي سياسي ارتش منتشر شده است. اين كتاب 143 صفحه‌اي، داستاني است بر اساس زندگي «امير سرلشكر قاسمعلي ظهيرنژاد ارشادي» يكي از فرماندهان دلاور و پرافتخار ارتش جمهوري اسلامي ايران


برچسب‌ها: سرتیپ قاسمعلی ظهیرنژاد, آيت‌الله خامنه‌اي, گورستان بهشت زهرا تهران, سپهبد قره نی
نوشته شده در تاريخ یکشنبه بیستم بهمن ۱۳۹۲ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک