
محمدباقر قالیباف، (زادهٔ ۱ شهریور ۱۳۴۰ در طرقبه، مشهد)، سیاستمدار اهل ایران است و هماکنون شهردار تهران است. او دارای مدرک دکتری در رشتهٔ جغرافیای سیاسی از دانشگاه تربیت مدرس و فرماندهٔ سابق نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران است که در تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۴ پس از آن که در انتخابات ریاست رای کافی نیاورد از سوی شورای شهر تهران به عنوان شهردار این شهر انتخاب شد و در اردیبهشت ۱۳۸۶ به وسیله شورای جدید برای ۴ سال دیگر در مقام خود ابقا شد.
او در سن ۲۲ سالگی فرمانده لشکر پنج نصر خراسان در جنگ ایران و عراق بود. او که دوره خلبانی هواپیمای ایرباس را گذراندهاست، در سال ۱۳۷۳ فرمانده قرارگاه خاتم الانبیاء شد و ۱۳۷۶ به فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد و در سال ۱۳۷۹ به فرماندهی نیروی انتظامی منصوب شد. او گاهی اوقات خلبانی برخی هواپیماهای مسافربری را بر عهده میگیرد.
او در سال ۱۳۸۳ به حکم رییس جمهور وقت محمد خاتمی رئیس و نماینده رییس جمهور در ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شد؛ اگرچه پیش از آن از امضاءکنندگان نامه تهدیدآمیز جمعی از فرماندهان نظامی سپاه به محمد خاتمی بود.
او پیش از آن که به مقام شهرداری تهران برسد در نهمین انتخابات ریاست جمهوری شرکت کرد ولی رای کافی نیاورد.
وی هم اکنون افزون بر شهرداری تهران به عنوان عضو هیات علمی و دانشیار گروه جغرافیای انسانی دانشکدهٔ جغرافیا دانشگاه تهران به تدریس مشغول است.
زندگینامه
وی در اول شهریور سال ۱۳۴۰ در شهر طرقبه از پدری از اهالی طرقبه (حسین قالیباف) و مادری اصالتاً نیشابوری (خیرالنساء بوژمهرانی) زاده شد.
قرارگاه خاتم الانبیا سپاه
او پس از جنگ در سال ۷۳ به عنوان فرمانده قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا انتخاب شد و گفته میشود که در پروژههایی همچون راه آهن مشهد سرخس، گاز رسانی به پنج استان مرکزی و غربی، ساخت سازههای دریایی خلیج فارس و سد کرخه نقش داشتهاست.
فرمانده نیروی هوایی سپاه
او در سال ۱۳۷۶ با حکم آيت الله خامنه اي به سمت فرماندهی نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب گردید.
وی برای سه سال فرمانده نیروی هوایی سپاه بود و حمله به کوی دانشگاه تهران (۱۸ تیر ۱۳۷۸) نیز در همین دوره رخ داد. چند روز پس از نا آرامیهای کوی دانشگاه تهران، روزنامه کیهان نامه محرمانه جمعی از فرماندهان سپاه به محمد خاتمی رییس جمهور را منتشر کرد. فرماندهان امضا کننده نامه به خاتمی نوشته بودند که "کاسه صبر" ایشان لبریز شده و "اگر دولت نا آرامیها را کنترل نکند" وارد عمل خواهند شد. نام محمد باقر قالیباف، فرمانده وقت نیروی هوایی سپاه پاسداران نیز در میان امضا کنندگان دیده میشود.
نامه فرماندهان به خاتمی بازتاب گستردهای داشت و بسیاری ناظران، آن را تهدیدی علیه رییس جمهور دانستند.
نیروی انتظامی
در جریان اعتراضات دانشجویی ۱۸ تیر ۱۳۷۸، استعفای هدایت لطیفیان، فرمانده وقت نیروی انتظامی، از خواستههای اصلی دانشجویان بود. یک سال پس از اعتراضات دانشجویی تیرماه ۱۳۷۸ لطفیان از مقام خود استعفا داد و قالیباف در سال ۱۳۷۹ با حکم مقام معظم رهبري فرماندهی نیروی انتظامی ایران را عهدهدار شد. قالیباف درباره حوادث تیرماه ۱۳۷۸ میگوید آن روزها "اوج کمرنگی روابط پلیس و مردم، پلیس و دانشگاه بود.
از جمله اقدامهای وی میتوان تجهیز کردن نیرو به خودروهای روز دنیا مانند مرسدس بنز و تویوتا جهت نیروهای عملیاتی نام برد. گرچه فرمانده بعدی پلیس هزینه نگهداری این خودروها را بالا دانسته و برای فروش آنان اقدام کرد.
اداره اماکن
نیروی انتظامی در سال ۱۳۸۱ دهها نفر از روشنفکران، روزنامه نگاران، مدیران سایتهای خبری و وبلاگنویسان نظیر آیدین آغداشلو، هوشنگ گلمکانی، نوشابه امیری، هوشنگ اسدی، معصومه سیحون، بهرام بیضایی، یونس شکرخواه، فرهاد بهبهانی، کاوه گلستان، ناصر زرافشان و بهروز غریبپور را به اداره اماکن نیروی انتظامی احضار و به بازجویی از ایشان پرداخت. برخی نیز همچون سیامک پورزند ماهها در بازداشت بودند. پلیس بازداشتگاه ویژهای در میدان جوانان تهرا ن در اختیار قاضی مرتضوی قرار داد تا به بازجویی از دستگیر شدگان بپردازد. احمد مسجد جامعی وزیر فرهنگ و کانون نویسندگان به این بازداشتها اعتراض کردند قالیباف چند هفته بعد از این بازداشتها به رسانهها اعلام کرد که این افراد به ترویج ابتذال فرهنگی مشغول بودهاند و یک شبکه گسترده توزیع فیلمهای مبتذل را تشکیل داده بودند که از آنها بیش از سیزده هزار CD مبتذل کشف شدهاست.
قالیباف در سال ۱۳۸۱ درباره دستگیری سیامک پورزند گفت: "پورزند یکسری فعالیتهای ضدفرهنگی داشته که در چارچوب نظام اسلامی نبود و وی به واسطه ارتباطاتی که همسر سابق وی و دخترش با رضا پهلوی دارند، اطلاعات داخل کشور را در اختیار رضا پهلوی قرار میدادهاست به طوری که موضوع با آقای خاتمی به عنوان رئیس شورای امنیت ملی مطرح شد.
نیروی انتظامی در این سالها به عنوان یکی از بازوهای دستگاه اطلاعات موازی از سوی اصلاح طلبان معرفی میگردید.
بازداشتگاه کهریزک
بازداشتگاه کهریزک در دوران فرماندهی محمدباقر قالیباف بر نیروی انتظامی، تاسیس گردید.
طرح امنیت اخلاقی
قالیباف در مهرماه ۱۳۸۱ اعلام کرد طرح امنیت اخلاقی را تبیین خواهیم کرد و گفت: "نیروی انتظامی مکلف است همراه با نخبگان دیگر دستگاهها، امنیت اخلاقی را توصیف و تبیین و الزامات آن را برای متخلفان از قانون اجرا کند. خواست و دستور مقام معظم رهبری، خواست عموم مردم است.
ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز
قالیباف در سال ۱۳۸۳ به عنوان نماینده سید محمد خاتمی (رییس جمهور وقت) و رئیس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز منصوب گردید و دراین دوره بود که دادگاه ویژه جرایم قاچاق کالاو ارز راه اندازی گردید و اقداماتی از جمله کشف چند اسکله که برای قاچاق کالا استفاده میشد، صورت گرفت.
انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴
قالیباف در سال ۱۳۸۴ در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۴) وارد صحنه انتخابات شد و در تنها تجربهٔ انتخاباتی خود با کسب ۴٫۰۷ میلیون رای به دست آورد که پس از علی اکبر هاشمی رفسنجانی، محمود احمدی نژاد و مهدی کروبی، بالاتر از چهرههایی چون مصطفی معین، علی لاریجانی و محسن مهرعلیزاده، قرار گرفت
انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸
قالیباف پبش از انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) گفت: "با جمعبندی شرایط موجود فعلاً داوطلب دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری نیستم." او در فرودین ۱۳۸۸ از احتمال حضور خود در انتخابات سخن گفت اما در انتخابات ریاست جمهوری ایران (۱۳۸۸) نامزد نشد.
اعتراضهای نتایج انتخابات ریاست جمهوری (۱۳۸۸)
قالیباف پس از اعتراضات جنبش سبز در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹، ضمن محکوم کردن بیانیه میرحسین موسوی و مهدی کروبی در دعوت به راهپیمایی گفت: "حادثه ۲۵ بهمن در کشور یک حادثه شیطانی بود."
قالیباف درباره احتمال حضور میرحسین موسوی و مهدی کروبی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ گفت:«سران فتنه» در انتخابات ۸۸، «مجرم» هستند و «غلط است» بگوییم که آنها با عذرخواهی میتوانند برگردند.
شهرداری تهران
وی در سال ۱۳۸۷ برابر با سال ۲۰۰۸ میلادی از طرف سایت شهرداریهای جهان به عنوان هشتمین شهردار برتر دنیا معرفی شد. در سال ۲۰۱۰ موسسه سیاستهای حمل و نقل و توسعه موسوم به ITDP شهرداری تهران را به عنوان یکی از پنج شهرداری انتخاب شده برای دریافت جایزه حمل و نقل پایدار شهری اعلام کرد. در سال ۲۰۱۰ میلادی بود که کلانشهر تهران برای اولین بار در یکی از شاخصهای توسعه شهری مفتخر به کسب رتبه، از یک سازمان معتبر بین المللی شد. تهران در آن سال در حوزه حمل و نقل به عنوان یکی از پنج شهربرتر دنیا از نظر حمل و نقل از سوی موسسه سیاستهای حمل و نقل و توسعه موسوم به ITDPگردید. همچنین در سال ۲۰۱۱ میلادی و در دهمین اجلاس متروپلیس (اتحادیه کلانشهرها و پایتختهای جهان)، تهران به عنوان شهر برتر جهان در زمینه ارتقای کیفیت زندگی شهروندان مورد تقدیر قرار گرفت. این جایزه به دلیل تلاش برای ارتقای کیفیت زندگی شهروندان به ویژه در زمینه توسعه حمل و نقل عمومی و بهره گیری از روشهای مناسب نظیر سامانه BRT، دوچرخههای عمومی و … به تهران تعلق گرفت. شایان ذکر است برای دریافت این جایزه جهانی بین ۱۶۲ کلان شهر دنیا رقابت بوده و داوران این جایزه هم شهرداران کلان شهرهای جهان هستند. این جایزه که معتبرترین جایزه بین المللی در زمینه مدیریت شهری در دنیاست هر سه سال یکبار به کلان شهرها اعطا میشود و در این دوره از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱ بوده و ملاک ارزیابی سال ۲۰۱۰ بودهاست. به غیر از شهر تهران شهرهایی نظیر ملبورن، مونترال، سئول، تایپه، مکزیکوسیتی و ریودوژآنیرو نیز از سوی متروپلیس مورد تقدیر قرار گرفتهاند. با اعطای این جایزه پایتخت جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهمترین کلان شهرها از حیث مدیریت شهری شناخته شدهاست.
ثبت نام در انتخابات ریاستجمهوری ایران (۱۳۹۲)
محمدباقر قالیباف در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۲ در انتخابات ریاستجمهوری ثبت نام کرد. وی در سخنان خود گفت: << پای دو چیز ایستادهام که به طور جدی به آنها توجه کنم؛ نخست اجرای قانون اساسی و دوم حفظ حرمت محکومان و زندانیان.>>
او خود را اينگونه معرفي كرد :
قالیباف برای حضور در پاستور ثبتنام کرد
صبح امروز محمدباقر قالیباف شهردار تهران با حضور در ستاد انتخابات کشور برای یازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری ثبتنام کرد.
پرویز اسماعیلی، محمد نبی رودکی . حسین مظفر، قالیباف را در این ثبت نام همراهی می کردند.
محمد باقر قالیباف در معرفی خود میگوید:
در سال 1340 در طرقبه به دنیا آمدم. روز اول شهریور. طرقبه شهر کوچکی است و ییلاق مشهد محسوب میشود. پولدار نبودیم. زندگیمان معمولی بود و چرخ آن بی هلدادن نمیچرخید. من بچه بودم. درآمدی نداشتم. اما هر وقت میتوانستم کار کوچکی کنم و درآمد اندکی به دست بیاورم که کمک پدر و خانواده باشد این کار را میکردم.
روابط ما در خانوادهمان روابط گرمی بود. همدیگر را دوست داشتیم و دوست داریم. چیز عجیبی هم نیست. مردم ایران معمولا همین طوراند. پدرم محور خانواده است. انسجام و پیوستگی خانه با او بود. در کنار او محبت میان باقی اعضای خانواده معنا پیدا میکرد.
شانزده ساله که بودم، سال 1356، اوج بیقراریم بود. پر از انرژی بودم. عجیب بود. کشور هم انگار تازه شانزده سالش شده باشد، همین حال را داشت. پر از انرژی شده بود و از وضع موجود ناراضی بود. آرمانهای امام این امکان را فراهم میکرد.
کتاب میخواندیم، اعلامیه میخواندیم، پای سخنرانی و منبر میرفتیم؛ مسجد کرامت، امام حسن مجتبی و موسیالرضا. منبر شهید هاشمی نژاد، شهید کامیاب، شهید دیالمه، آیتالله خامنهای، حاج آقا قادری و شیخ علی تهرانی شده بود پاتوقمان.
همانقدر هم کار میکردیم و دنبال کار بودیم. دوست نداشتیم کنار بنشینیم و فقط حرف بزنیم. امروز دیگر همهی این مجالس قابل تأیید نیستند اما آن روزها همهی اینها مجلس مذهبی به حساب میآمدند. مثلاً پایگاه اصلی حجتیه هم مشهد بود. مردم وقتی فاصلهشان با انقلاب روشن شد، ازشان جدا شدند.
همان سال در اوج خفقان با چند تا از هممدرسهایهام انجمن اسلامی دانشآموزان را راه انداختیم. این انجمن هستهی اولیهی انجمن اسلامی دانشآموزان خراسان و بعد کشور شد. یادشان به خیر، فاضلالحسینی و جامی که آن روزها از فعالان بودند شهید شدند.
انقلاب تازه پیروز شده بود، ضد انقلاب از چپ و راست و کمونیست و سلطنتطلب در مخالفت با انقلاب به یک نقطهى توافق رسیده بودند؛ میخواستند مردم را از کارشان پشیمان کنند، شروع کرده بودند به ترور و خرابکاری.
مثلا مىرفتند در همین خیابان امام رضاى مشهد در عطارى یک پیرمرد سادهى شهرستانى نارنجک مىانداختند چون پسرش در سپاه بود. مردم هم همه شدند یک صدا. احساس وظیفه مىکردند که بروند اسلحه دست گرفتن را یاد بگیرند تا از خودشان و انقلاب و کسانشان دفاع کنند.
اصلا کمیتهها و سپاه همین طور به وجود آمد. اسم سپاه را اگر دقت کنید نشان مىدهد در چه وضعى بوده است؛ سپاه پاسداران انقلاب اسلامى. یعنى انقلاب اسلامى نیاز داشته تا کسانى ازش پاسدارى کنند.
حتى روزى در یک دیدار با امام - گمان کنم دیدار با روزنامهنگاران بود - پارچهاى نوشته بودند که «واى به روزى که قلمها را زمین بگذاریم و مسلسل دست بگیریم.» که امام صحبتى کرد به این مضمون که خدا کند روزى مسلسلها را هم زمین بگذاریم و آنها هم که به ضرورت تفنگ دست گرفتهاند قلم به دست بگیرند.
محمود کاوه و ولىالله چراغچى و برونسى اینطورى شد که رفتند پاسدار شدند. همت معلم بود. اگر هم جنگ و ضدانقلاب، هستى انقلاب را به خطر نینداخته بودند همان درسش را مىداد. عشق تفنگ که نداشت.
باکری هم شهردار بود. شهردار ارومیه. غلامحسین افشردى هم که بعدها شد حسن باقرى، خبرنگار بود. خبرنگار روزنامهى جمهورى اسلامى. کسى که از بزرگترین طراحان جنگ در قرن بیستم محسوب مىشود.
من هم هجده سالگیم در سال پنجاه و هشت بود. مىشد راحت بروم خدمت سربازیم را کنم و بروم دنبال درس و زندگیم یا در مغازهى پدرم بایستم و یک لقمه نان حلال گیر بیاورم و بخورم.
خواستم دینم را به انقلاب ادا کنم. رفتم جبهه. این سالها گاهى کسانى طورى برخورد مىکنند که انگار بگویند «یا تو یک دیکتاتور نظامى هستى یا باید از دورهاى که نظامى بودهاى ابراز ندامت کنى.» نه. ندامتى در من نیست. خوشحالم که از کشورم و انقلاب مردمم دفاع کردم.
خوشحالم که با دیوانهى متجاوزى مثل صدام جنگیدم. خوشحالم که با شهدایى که اسم بردم نشستم و برخاستم. ایران که آمریکاى بعد از جنگ ویتنام نیست. ما که متجاوز نبودهایم.
سال شصت و یک من را کردند فرمانده تیپ امام رضا و یک سال بعد فرمانده لشکر پنج نصر خراسان.
برادرم حسن هم غواص همان لشکر بود. من همان سال ازدواج هم کردم. بیست و دو سالم بود. آنها که به من اعتماد کردند و وظیفهى فرماندهى را به گردن من گذاشتند چه شجاعتى داشتند و من که پذیرفتم هم چه شجاعتى داشتم و ببین که حالا بعضى از ما چه فراموشکار شدهایم که به مرد سى ساله و چهل ساله اعتماد نمىکنیم و کار نمىسپریم و مىگوییم هنوز جوان است.
برادرم حسن در کربلای چهار شهید شد. جنگ چنین چیزى بود.ما در جنگ برادران تنیمان و برادران ایمانیمان را از دست دادیم. براى من از دست دادن حسن قالیباف شاید همان قدر سخت بود که از دست دادن ولیالله چراغچی.
کوتاه مىگویم. بعد از جنگ هم باز مىتوانستم بروم دنبال همان یک لقمه نان حلال بىدغدغه. اما نرفتم. هنوز غرب کشور کاملا امن نبود مدتی ماندم تا امنیت غرب کامل شود. . باز هم ساختن وظیفه بود. در سال 1373 من را فرمانده قرارگاه سازندگى خاتمالانبیا کردند.
در این سمت در پروژههایی شرکت داشتم. مثلا راهآهن مشهد سرخس، گازرسانی به پنج استان مرکزی و غربی، ساخت سازههای عظیم دریایی خلیجفارس و نیز سد بزرگ کرخه که یکی از افتخارات مهندسی کشور است.
در همین سالها برایم مسجل بود که بىدانستن و بى آموختن نمىشود کارها را درست انجام داد. دانشگاه هم دیگر یک وظیفه بود. کار مىکردم و درس مىخواندم. رفته بودم دانشگاه تهران و کارشناسى ارشد جغرافیاى سیاسى مىخواندم. مىشد بروم در یک دانشگاه نظامى درس بخوانم. اما ترجیح دادم بروم دانشگاه تهران.
در سال 1376 مقام معظم رهبرى فرماندهى نیروى هوایى سپاه را به عهدهام گذاشتند. بدون تخصص که نمیشود کاری را پذیرفت. پس از ماهها کار فشرده به فرانسه رفتم و امتحان خلبانى ایرباس را دادم تا مطمئن شوم که این مدرک را هم با تلاش گرفتهام نه مثلا با اسم قالیباف یا فرمانده نیرو. هنوز هم خلبان ایران ایر هستم و پرواز میکنم.
همزمان در کنکور دکترى هم شرکت کردم و در دانشگاه تربیت مدرس پذیرفته شدم. عنوان تز دکتریم «بررسی سیر تکوین نهادهای محلی ایران در دورهی معاصر» بود.
در سال 1379، مقام معظم رهبرى فرماندهى نیروى انتظامى را به عهدهام گذاشتند. راهاندازی پلیس 110 هم در اين زمان بود در سال 1380 در همان زمان فرماندهى نیروى انتظامى از تز دکتریم دفاع کردم و دکتریم را گرفتم، بعد از آن کار تدریس در دانشگاه هم به کارهاى دیگرم اضافه شد. این هم غنیمت بزرگى بود. هم در فضاى آکادمیک حضور داشتم و هم با نسل جوان دانشجو مستقیم سر و کاری داشتم.
سال 83 آقای خاتمی مرا نمایندهی خودش و رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز کرد. میشد مثل خیلیها فقط هفتهای یک بار جلسه بروم و تمام. دلم نمیآمد ولی. دست به کار شدم. در فاصلهی اشتغالم در این سمت تا استعفا که زیاد طول نکشید، قاچاق سیگار را تقریبا از بین بردیم.
دادگاه ویژهی جرایم قاچاق کالا و ارز را راهاندازی کردیم. پروندههای مهمی را در این دادگاه بررسی کردیم؛ فرودگاه پیام، قاچاق خودرو. عاملان چند قاچاق بزرگ را هم که به جاهای مقتدری وابسته بودند کشاندیم به همین دادگاه.
دیدم مردان بزرگ و خوبى در کارهاى نظامى و انتظامى هستند و دیگر نیازى به حضور من در این عرصه نیست. انتخابات ریاست جمهورى نیز نزدیک بود. رفتم و از کارهاى نظامى و انتظامى کناره گرفتم. فعلا در خدمت مردم شهر تهران - شهرداری تهران - هستم. اگر از من راضى باشند خدمتشان براى من افتخار است و اگر ناراضى باشند باز قالیباف است که باید برود و خودش را درست کند تا لایق خدمت به مردم باشد. مردمى که در طى ربع قرن گذشته بارها نشان دادهاند که بهتریناند.
قالیباف میثاقنامه خود را در جمع خبرنگاران قرائت کرد
محمدباقر قالیباف پس از ثبت نام در جمع خبرنگاران قرار گرفت و متن میثاقنامه خود با مردم را بدین شرح قرائت کرد:
بسم الله الرحمن الرحیم
و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا
سرورانم، مردمم، عزیزانم! اینک که پس از سال ها گذران فراز و نشیب انقلاب مان در پیشگاه شما ایستاده ام، آمده ام با تمام وجود اعلام کنم که بر پیمانم پایدار مانده ام. پیمانی که امام عزیزمان از روزی که در 19 سالگی پای در جبهه نهادم به من آموخت که «مدیون این مردمم».
من تمام جوانی ام را همراه هزاران هزار جوان شریف دیگر، بر سر همین پیمان ماندم. زندگی من فقط به زندگی فرزند ساده ای از این خاک شریف نیست؛ زندگی ام زندگی تمام مردم ایران اسلامی است. روایت فتح مردمانی که چون انقلاب کردند و چون پای در دفاع گذاشتند در چشمان شان برق امید بود و پس از جنگ تا امروز هم همین امید زنده هست.
آمدهام تا عشق و ایثار را زنده کنم، ایستادهام که دوباره به ایران، وطنم و به انقلاب، انقلاب نجیب و مظلوم اسلامی همچون آن روزهای بهشتی افتخار کنم. و من امروز تنها به این افتخار نمیکنم که کشوری مستقل هستیم، تنها به این افتخار نمیکنم که جوانانمان قلههای بلند دانش را فتح کردهاند و حتی تنها به این افتخار نمیکنم که یک وجب از خاکمان را به دشمن ندادیم و نخواهیم داد . بلکه به این میبالم که فرزند مردمی هستم که سخت، امید و ایمان به خدا دارند. و اگر با هم یکی باشیم و صادقانه تلاش کنیم خدا این امید را ناامید نمی کند. امید به آینده ای بهتر، به پیشرفت، به عدالت و به استقلال و آزادی.
این بار آمدهام پیمان بزرگتری با مردمم، با امامم، با رهبر عزیزم و با دوستان شهیدم ببندم. با جانم عهد ببندم و به ایرانی افتخار کنم که هیچ کودکی دیگر گرسنه سر به بالین نگذارد. به ایرانی افتخار کنم که جوانانش سرگردان یک شغل با عزت نباشند. به ایرانی افتخار کنم که هیچ پدری خجلت زده خانواده اش نباشد. به ایرانی افتخار کنم که در آن حرف زدن تمام شده باشد و همه با هم کار کنند. به ایرانی افتخار کنم که برادری علیه برادر دیگرش کینه و نفرت نپراکند. افتخار کنم به آرمان هایمان از یک سرزمین عادلانه که رعایت حقوق ملت و قانون اساسی سبب میشود کسی با خود نیندیشد بدون رابطه بازی، راه های پیشرفت او به سوی آینده بسته شده است.
افتخار کنم به آرمان های بلندمان از وطنی که به جای سیاست بازان و سیاست پیشگان، سیاست اندیشان ، نخبگان و اندیشمندانش قدر ببینند و برصدر نشینند و افتخار کنم به امتی که روح اسلام، روح قرآن و روح نظام ولایی پایدارترین مرجع و ماوایش باشد. افتخار کنم به آرزوهایمان از امید به یک ایران بی کینه ، ایران بی ظلم، ایران بی تفرقه، ایران آباد و در یک کلام ایران اسلامی اسلامی.
افتخار کنم به یک امید واقعی که اول بار در چشمان نازنین دوستان شهیدم دیدم و اینک در چشمان تک تک مردمی می بینم که منتظر آینده اید. باید بیشتر و بهتر کار کنیم تا این امید ، ناامید نشود. آمده ام به پوست و گوشت و خونم ایمان ببندم که پای این امید به بهتر شدن بایستم. بایستم که دوباره مردمم ببینند که ایران اسلامی، نه ایران چپ است و نه ایران راست. نه ایران ترک است و نه ایران فارس، نه ایران کرد است و نه ایران لر، نه ایران عرب است و نه ایران بلوچ، بلکه ایران اسلامی، فقط یک ایران است. ایران همه ما ، ایران بچه های ما، ایران بی کینه، ایران مستقل و آزاد، ایران اسلامی، ایران قرآن، ایران سربلند و ایران ایران.
با اقتدا به مولایم امیرالمومنان علی (ع) عرضه می دارم که: «خدایا ، تو می دانی که آنچه انجام می دهم نه برای کسب قدرت است و نه برای رسیدن به دنیای بی ارزش. من آمده ام تا پرچم ارزش های دینی برافراشته شود، سرزمین تو آباد گردد، امنیت بندگان ستم دیده ات فراهم آید و دستورها و احکام تو اجرا شود.» مرا برای عمل به این پیمان یار و یاور باش.
مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم/ هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
قالیباف: مرد پروژههای نیمه تمام نیستم/ جلوی هتک حرمت به زندانیان را میگیرم
محمدباقر قالیباف نامزد ریاست جمهوری یازدهم و عضو ائتلاف پیشرفت صبح امروز پس از ثبت نام در انتخابات در نشست خبری با حضور خبرنگاران در پاسخ به این سؤال که شما سوابق بسیاری دارید و دلیلتان برای ثبتنام چه بوده است، اظهار داشت: ما هر جا هستیم خدمتگزار این مردمیم و بیش از همه دوست دارم که نام خدمتگزار برایم باقی بماند و هرکجا هستم بتوانم خدمت صادقانهای را به مردم و کشور عزیزم بویژه محرومین و جوانان داشته باشم.
نامزد ریاست جمهوری یازدهم در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه شما در رابطه با پرونده هستهای ایران و همچنین ارتباط با سایر کشورها چه برنامهای دارید، تصریح کرد: اولا همه امیدمان به لطف خدا و کمک مردم بوده و به هر وعدهای که میدهیم عمل میکنیم؛ بنده بیش از 30 سال در این کشور خدمتگزاری کردهام و کارنامهام شاهد بر وعدههای من نسبت به تعهداتم بوده است.
قالیباف با تاکید بر اینکه برای 6 سال آینده برنامه مدون با 250 تن از کارشناسان تنظیم کردهام، یادآور شد: امروز برنامهای مدون و مشخص در 24 فصل در موضوعات مختلف آماده است که در یک کنفرانس خبری به طور کامل نسبت به آنها توضیح میدهم.
نامزد ریاست جمهوری یازدهم این برنامهها را شامل سیاست خارجی، سیاست داخلی، اقتصاد خرد و اقتصاد کلان و همچنین فعالیت در حوزه مسائل فرهنگی و اجتماعی عنوان کرد.
وی در خصوص پرونده هستهای نیز خاطرنشان کرد: بعضی اوقات حوزه دیپلماسی را با سیاست خارجی اشتباه میگیریم؛رهبری سیاست خارجی همه ارکان نظام و سیاستهای کلان آن را مشخص میکند و رئیس دولت بیشترین نقش را در تنظیم سیاستها و اجرای آنها دارد.
قالیباف با بیان اینکه در حوزه هستهای بحث عزت کشورمان مهم است، افزود: بنده بر این اعتقادم که امروز نظام اسلامی در حوزه روابط بینالمللی و دیپلماسی میتواند سرعت پیشرفت بیشتری را در پیش داشته باشد.
نامزد ریاست جمهوری یازدهم در پاسخ به این سؤال که اگر شورای نگهبان شما را تایید نکند، چه اقدامی خواهید داشت، یادآور شد: بنده بر این باورم که قانون اساسی میثاق همه ملت ایران است و طبیعتا مسئولان بیش از هر کسی باید به این میثاق وفادار بوده و آن را اجرا کنند؛ شورای نگهبان را، قانون اساسی مرجع تشخیص صلاحیت نامزدها میداند و تابع نظر شورای نگهبان هستم.
وی خاطرنشان کرد: بنده به دلیل اینکه خود نامزد ریاست جمهوری هستم، انشاءالله جزو آنها نیستم که اگر به قدرت برسم، بگویم قانون کم دارد.
قالیباف در ادامه یادآور شد: بنده بر روی دو مسئله تاکید دارم که اول اجرای قانون اساسی از روز اول است بویژه بخش قابل توجه مواردی که در قانون اساسی نادیده گرفته شده است؛ امروز در قانون اساسی هتک حرمت به محرومین و زندانیان در کشور ممنوع است. اما امروز نه تنها هتک حرمت زندانیان و محکومین وجود دارد، بلکه حرمت شهروندان نیز هتک میشود و باید جلوی این روند گرفته شود، گفت: در بحث حریم و حوزه شخصی افراد، من به میثاق ملی که قانون اساسی است، پایبندم و به دنبال آن هستم که آن را از همان ابتدا اجرا کنم و نه اینکه آن را به چند سال بعد موکول کنم و بعد بگویم که قانون اساسی ظرفیت انجام این کار را ندارد.
همچنین قالیباف در پاسخ به سوال دیگری درباره اینکه شما به مرد پروژههای نیمهتمام شهرت دارید و آیا افتخار تکمیل پروژههای نیمه تمام فعلی نصیب شهرداری آینده خواهد شد، گفت: از قضا من مرد پروژه نیمه تمام نیستم بلکه تمام تلاش ما بر اتمام پروژههای عمرانی تهران تا قبل از پایان این دوره شورای شهر است. ما در پروژه صدر تنها ما 120 روز عقب بودیم که دلیل آن هم بحث تجهیزات بود، هماکنون این پروژه به سرعت در حال تکمیل شدن است و به طور حتم قبل از پایان اتمام این دوره شورای شهر تکمیل خواهد شد.
برچسبها: دكتر محمدباقر قالیباف, دانشگاه تهران, دكتر محمود احمدي نژاد, امام خميني
