
حسن آیت (زاده ۳ تیر ۱۳۱۷ در نجف آباد - شهادت ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ در تهران) عضو حزب زحمتکشان ملت ایران، عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی، از نمایندگان استان اصفهان و عضو هیأت رئیسه مجلس خبرگان قانون اساسی و نماینده تهران در دوره اول مجلس شورای اسلامی بود. او نقش مهمی در الحاق اصل ولایت فقیه به قانون اساسی جمهوري اسلامي ایران داشت. آیت که به گفتهای طراح سقوط بنیصدر (نخستین رئیس جمهوری اسلامی ایران) بوده است، در مرکز تهران مقابل درب منزل خود توسط گروه نا معلومی ترور شد. البته عده ای سازمان مجاهدین خلق را مسئول ترور وی معرفی کرده اند.
تولد و تحصیلات
سید حسن آیت در سوم تیر ماه ۱۳۱۷ در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. پدرش سيد محمدرضا آيت از كشاورزان منطقه بود ، او نيز در خانوادهای روستایی و مذهبی پرورش یافت و پس از گذراندن دوران دبستان و دبیرستان در نجف آباد، تحصیلات عالیه خود را در رشتههای علوم اجتماعی، حقوق، ادبیات، جامعه شناسی و روزنامه نگاری در تهران به اتمام رساند و همزمان با تحصیل در دانشگاه دروس حوزوی را نیز آموخت و به زبانهای عربی، انگلیسی و فرانسه نیز تسلط پیدا کرد. تحصیلات متنوع آیت باعث شد که برای مدت زیادی در زمره دانشجویان، با محافل روشنفکری دانشگاه ارتباط مستقیم داشته باشد. از جمله اینکه وی در دوره کارشناسی ارشد رشته جامعه شناسی با ابوالحسن بنی صدر همکلاس بوده است. همچنین وی دوره روزنامه نگاری خود را در موسسه اطلاعات پشت سر گذاشت. حسن آیت در دوران زندگی ۴۳ ساله خود موفق به اخذ درجه دکتری در هیچ رشتهای نگردید ولی در محافل سیاسی اوایل انقلاب گهگاه از او به عنوان دکتر آیت نام برده میشد.
او قبل از انقلاب به شغل تدريس در دانشگاه و دبيرستان اشتغال داشت
فعالیت سیاسی
حسن آیت در اواخر سال ۱۳۳۹ به عضویت حزب زحمتکشان ملت ایران در آمد. بنیانگذار این حزب مظفر بقایی از پر رمز و رازترین رجال سیاسی تاریخ معاصر ایران است. حسن آیت در نامه ۹۴ صفحهای که در سال ۱۳۴۲ برای مظفر بقایی نوشت و هم اکنون در کتابخانه مجلس شورای اسلامی نگه داری میشود آورده است:
-
موقعی که من به حزب آمدم موقعی بود که جنابعالی در زندان بودید و دادستان ارتش برایتان تقاضای اعدام کرده بود. سر و صدای جبهه جدید ملی ایران را پر کرده بود و جراید تقریبا بالاتفاق در تمجید و تحسین و تعظیم جبهه ملی می کوشیدند و گویا در اینمورد با یکدیگر مسابقه گذارده بودند. عده زیادی به این جبهه پیوسته بودند. گروهی از روی ایمان، گروهی از روی ترس و گروهی از روی طمع. در چنین موقعیتی بر خود فرض دانستم که رسما افتخار عضویت حزب زحمتکشان ملت ایران را با وجود تمام مشکلاتی که در زندگی خصوصی من وجود داشت بیابم. با وجودی که تا آنجا که مقدور بوده است از نقاط قوت و ضعف جنابعالی با اطلاع بودم.
او در این نامه یادآور میشود که از رای اعتماد دکتر بقایی به کابینههای قوام، حکیمی و ساعد در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی مطلع بوده است.
نقش آیت در تدوین قانون اساسی
اندکی پیش از پیروزی انقلاب شكوهمند مردم مسلمان ايران در سال ۱۳۵۷ ، حسن حبیبی از اعضای نهضت آزادی، به در خواست امام خمینی ( ره ) ، طرح اولیه یا پیشنویس قانون اساسی ایران را تهیه کرد. پیشنویس قانون اساسی که فاقد اصل ولایت فقیه بود، پس از تهیه مورد تایید حضرت امام و بعد از آن شورای انقلاب قرار گرفت. ولی با توجه به آنچه در حکم نخستوزیری بازرگان آمده بود، دولت موقت و نیروهای متمایل به آن طرفدار تشکیل مجلس مؤسسان برای اصلاح پیشنویس قانون اساسی بودند که به پیشنهاد آيت الله طالقانی و تایید حضرت امام ، مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی تشکیل گردید. مجلسی که حسن آیت با عضویت در هیأت رئیسه آن، نقش کلیدی در ارایه و الحاق اصل مترقي ولایت فقیه به قانون اساسی ایران ایفا نمود.
مرگ آیت
حسن آیت در ساعت هشت صبح روز چهارشنبه ۱۴ مرداد ۱۳۶۰ ( پنج هفته پس از واقعه هفتم تیر) در مقابل منزلش در مرکز تهران، توسط گروه نامعلومی که عده ای می گویند سازمان مجاهدین خلق ایران بوده با شلیک ۶۰ گلوله به شهادت رسيد . حزب جمهوري اسلامي كه بعدها زندگي نامه آيت را منتشر كرد، در مورد شليك اين تعداد گلوله (۶۰ گلوله) به سمت آيت، مي نويسد: «بدينسان مي توان به ميزان خشم و كينه فريب خوردگان و مزدوران بيگانه در مقابله با يكي از بهترين فرزندان و پويندگان راه امام پي برد.»
فرزند ايشان در باره آن روز مي گويد:
پدرم چند روز قبل از حادثه از طرف هواداران مجاهدين خلق بوسيله تلفن مورد تهديد قرار گرفت. ما با نگراني به ايشان تذكر داديم و او هميشه در جواب مي گفت: «مرگ حق است و شهادت آرزوي ماست.» صبح روز ۱۴ مرداد ماه سال ۱۳۶۰ پدر همچون روزهاي قبل از خانه بيرون رفت. يكي از محافظين در حال بستن در ورودي منزل بود كه يك بنز شيري رنگ با سه سرنشين مسلح به آرامي از طرف ميدان ۴۸ نارمك وارد كوچه شد و با شليك يكي از آنها، پدرم بلافاصله به شهادت رسيد و محافظان ايشان موفق به هيچگونه عكس العملي نشدند و مهاجمين با به رگبار بستن ماشين با سرعت از طرف ديگر كوچه به سمت خيابان سي متري نارمك گريختند.
محافظان ايشان را كه مجروح شده بودند به بيمارستان ۱۷شهريور انتقال دادند و پيكر مطهر و غرق به خون پدر را نيز به بيمارستان رويال تهران بردند. ساعت ۱۱صبح روز بعد پيكر پاكش به همراه تعدادي از برادران پاسدار كه در جبهه هاي حق بر عليه باطل و درگيري هاي داخلي با منافقين به شهادت رسيده بودند از مقابل مجلس شوراي اسلامي بر دوش ملت شهيدپرور وبا بدرقه چشمها تشييع شد.
خانم مهرانه معلم دامغانی همسر شهيد دكتر آِيت كه در آخرين لحظات جان دادن آيت، سر او را در بغل داشته است مي گويد: «آن روز ساعت ۳۰ : ۶ صبح جلسه داشت مثل اين كه آن روز به من الهام شده بود كه حادثه اي پيش خواهد آمد. محسن (فرزندم) را بيدار كردم، محافظ هم در حياط قدم مي زد و ماشين را آماده مي كرد، قبل از اين كه از منزل خارج شود تلفن زنگ زد، گفتم امروز كمي دير برو، مجلس اكثريت پيدا كرده، خسته اي، مريضي، چند روزي مرخصي بگير، گفت: نه، هفته آينده مجلس راجع به مطبوعات جلسه خواهد داشت- مدتها بود كه روي لايحه مطبوعات كار مي كرد- بعد از لايحه مطبوعات شايد يك هفته اي مرخصي بگيرم، خلاصه با تلفن صحبت كرد، چند دقيقه به هفت مانده بود، معمولاً من بدرقه اش مي كردم ولي آن روز در آشپزخانه كار داشتم، با عجله به آشپزخانه رفتم، رفت توي حياط و سوار ماشين شد، از در خارج شدند، ناگهان صداي رگبار شنيدم رفتم بالاي تراس، ديدم خودش را انداخت پشت بشكه نفت، مرتب صداي رگبار مي آمد من هم فرياد مي كشيدم، دويدم توي كوچه، راننده شوكه شده بود، چند ثانيه بيشتر طول نكشيد همه ماجرا بين يكي دو دقيقه به هفت اتفاق افتاد، ديدم محافظش تير خورده و خونريزي دارد خودش هم از ناحيه گردن و مغز تير خورده بود، او را از ماشين بيرون كشيدم ديدم از بيني و دهانش خون بيرون زد، رنگش زرد شد و …» و دكتر حسن آيت نماينده مجلس شوراي اسلامي و دبير سياسي حزب جمهوري اسلامي شهيد شد.
آیت الله اكبر هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي بعد از شهادت دكتر آيت در مورد او مي گويد: «در مجلس خبرگان از اعضاي بسيار فعال و هدايتگر بود و در اسلامي شدن قانون اساسي و بخصوص در اصول مربوط به «ولايت فقيه» در كنار رئيس و نايب رئيس مجلس خبرگان و ساير شخصيت هاي پيشتاز خط امام، صاحب نقشي شايان توجه بود.»
حزب جمهوري اسلامي نيز در بيانيه خود به مناسبت شهادت آيت و نقش سازمان منافقين آورده است: «دكتر آيت از نخستين روزهاي اوج گيري حركات طيف گرايش به غرب با هوشياري اعلام داشت كه سرانجام اين خطر چيست و اتحاد پليد نفاق و كفر چگونه در مقابل انقلاب اسلامي ايران موضع مي گيرد و ملي گرايان چگونه براي حفظ مواضع خود، به دامن آمريكا مي غلطند و ديديم كه تمام پيش بيني ها درست بود و نشانه دقت و وسعت نظر اين رجل اسلامي بود. از سوي ديگر آمريكا نيز دشمنان خود را با دقت انتخاب كرده و هدف گلوله هاي جبهه متحد كفر قرار مي دهد.»
منبع اين قسمت : http://www.tarikhaneh.com/Farsi/aznegahedigar/shahid%20ayat.htm
آثار
گوشه اي از فعاليتهاي آيت در مجلس :
اگرچه «شهيد حسن آيت» به عنوان اصلي ترين مخالف "بنيصدر" شناخته ميشود، اما درضمن از اصليترين افراد مخالف "ميرحسين موسوي" در زمان مطرح شدن او براي وزارت خارجهاش نيز بوده است و همين تيزبيني او، كه سالهاي بعد گام به گام هشدارهاي او جدي تر رخ نمود، بار ديگر نامش را پر آوازه نموده است. آنچه دكتر سيد حسن آيت را مطرح مي ساخت، جريان شناسي و نفاق شناسي ويژه او در شرايط غبار آلود پس از انقلاب بود، آنچنان كه فردي همچون احمد سلامتيان نيز نه تنها در مجلس شوراي اسلامي حضور داشت، بلكه به اعتبارنامه آيت اعتراض نمود تا فصلي تاريخي را به نمايش گذارد. آيت در ابتداي دفاعيات خود نيز به نيكي به اين امر اشاره مي كند "روزي كه جناب آقاي سلاميتان به اعتبارنامه من اعتراض كردند، بسياري در داخل مجلس خنديدند و تعجب كردند و همين طور بسياري در خارج از مجلس. من هم از خوشحالي كه داشتم خنديدم ولي تعجب نكردم. خوشحال شدم براي اينكه به مصداق تعرف الاشياء باضدادها من به ضدم شناخته مي شدم. كسي كه خواهيم ديد در جبهه ملي دوم با شاپور بختيار و خسرو قشقايي چه در داخل و چه در خارج همكاري داشته است..." مخالفت سلامتيان با آيت شايد بيش از هر چيز از آن جهت بود كه آيت بنيصدر را به خوبي مي شناخت. زيرا وي در دوران دانشجويي در رشته جامعه شناسي (در مقطع كارشناسي ارشد) با ابولحسن بنيصدر همكلاس بود و ريشه هاي فكري او را به خوبي مي شناخت. اين شناخت البته بسيار بيشتر از شخص بنيصدر بود. او "در مورد رجال سياسي و تاريخي معاصر ايران شناخت كاملي داشت به گونهاي كه اگر كسي به ايشان معرفي ميشد بلافاصله سوابق فعاليتهايش در دورههاي مجلس، موضعگيريها، كتابهاي نوشته شده، عضويت گروهها و تمام جزئيات زندگي او را بيان ميكرد. دوستان به علت حضورش در نهضت ملي شدن صنعت نفت و مطالعه تمام روزنامههاي موافق و مخالف كه قبل از سيام تيرماه ۱۳۲۰ به بعد منتشر شده بود، از او به عنوان دائرهالمعارف رجال ايران ياد ميكردند و اين نشانگر مطالعه بسيار عميق او در تاريخ معاصر ايران و حضور ذهن قوي وي بود. به همين دليل انديشهاش هميشه جلوتر از زمان حركت ميكرد و آيندهنگر بود و نسبت به عملكرد افراد هشدار ميداد. ايشان قبل از نامزدي رياست جمهوري بنيصدر در نطقي كه در مجلس در مورد قانون اساسي ايراد كرد، گفت: «آنهايي كه قانون اساسي را قبول ندارند و آنهايي كه رييس جمهوري را مترسك، در روزنامه قلمداد ميكنند، همينجا خود را كانديد رياست جمهوري خواهند كرد.» پيشبيني او بر اساس شناخت بود و اعتقاد داشت كه جلوتر حركت نميكند بلكه كوشش مينمايد تا زمينه لازم را براي بيان رهنمودهاي امام به وجود بياورد .
در جريان اعتبار نامه شهيد آيت اشخاصي همچون بازرگان، مجتهد شبستري، سلامتيان، يدالله و عزت الله سحابي، صدر حاج سيد جوادي و ... به اعتبارنامه او راي مخالف و افرادي همچون مقام معظم رهبري، آيت الله يزدي، عسگراولادي، شاهچراغي، پرورش، شهيد ديالمه، شهيد رجايي، آيت الله امامي كاشاني و ... به او راي موافق دادند . البته علني بودن راي گيري با تقاضاي خود شهيد آيت انجام گرديد زيرا معتقد بود آن جلسه مجلس يك جلسه تاريخي است.
مخالفت شهيد آيت با انتخاب مير حسين موسوي بعنوان وزير امور خارجه :
تاريخ ۱۴ تير ۱۳۶۰ ، در مخالفت با وزارت خارجه ميرحسين موسوي در مجلس شوراي اسلامي كه تنها يك هفته بعد از انفجار حزب جمهوري اسلامي صورت گرفت، چنين گفت: «... در اين شرايط حساس، در اين شرايطي كه ملت هم عزادار است و هم دچار موفقيتهايي شده است، نمي خواستم صحبت كنم اما در محظور بودم... اگر ايشان الآن هم به اين سئوال من پاسخ بگويند شايد مساله حل شده است كه آيا ايشان مصدقِ امام را قبول دارند كه امام مي فرمايند مصدق به اسلام سيلي زد، مصدق مسلم نبود، در زمان مصدق به جشم سگ عينك زدند و روي آن نوشته آيت الله... مطلب زياد است ولي شرايط كنوني را من مناسب براي طرح اين مسائل نمي دانم ولي اين سئوال را دلم مي خواهد كه ايشان صريحا جواب بدهند. » البته او گويا اسناد ديگري نيز در خصوص عدم صلاحيت موسوي داشته است كه در لحظه شهادت نيز برخي سخن از همراه بودن اسنادي در اين ارتباط با او سخن مي گويند.
منبع : خبرگزاري فارس
باز هم شهید آیت و میر حسین موسوی !
آيت در حال انتقال اسناد مهمي درباره موسوي ترور شد
ابراهيم اسرافيليان نماينده دور اول مجلس شوراي اسلامي، نكات مهمي درباره ويژگيهاي شهيد آيت و علت ترور وي را بيان كرد.
رابطه شما با شهید دکتر سید حسن آیت چگونه شکل گرفت و از چه زمانی در کنار هم بودید؟
من از سال ۱۳۴۱ که امام راحل علیه انجمنهای ایالتی و ولایتی بیانیه صادر فرمودند، فعالیتهای خود را علیه رژیم شاه شروع کردم، یعنی در ابتدا از پخش اعلامیه آغاز کردم تا اینکه وارد یک گروه به اصطلاح زیرزمینی شدم. آن گروه را مرحوم شهید آیت تشکیل داده بود و افرادی چون شهید محمد منتظری در آن حضور داشتند.
شهید آیت بعد از آنکه حزب زحمتکشان را ترک کرد این گروه را تشکیل داد؟
بله، آیت بسیار به آیتالله کاشانی علاقه داشت و اصلا حضورش در حزب زحمتکشان به واسطه همین علاقه بود. او بعد از ارتحال آقای کاشانی به خاطر اینکه بقایی با مصدق تعارض داشت به سمت حزب او تمایل پیدا کرد.
چگونه آیت از بقایی جدا شد؟
سال ۱۳۴۷ بقایی از آیت دعوت کرده بود به یک مراسم یا بهتر بگویم جلسهای که قرار بود از طرف حزب در کوهرنگ تشکیل شود برود و وقتی در آن جلسه، شهید آیت با صداقت از جنگ و مبارزه مسلحانه دفاع کرد، بقایی او را از حزب زحمتکشان اخراج کرد. آیت در همان سال ۱۳۴۷ گروه زیرزمینی خودش را تشکیل داده بود و میگفت ما دو راه داریم؛ یا باید بمیریم یا اینکه دست به اسلحه ببریم که خودش راه دوم را انتخاب کرد.
شهید آیت از لحاظ شخصیتی چگونه آدمی بود؟
او از سنین طفولیت یعنی از سن دبستان به دنبال مسائل سیاسی بود، روزنامهها و منابع سیاسی را مطالعه میکرد و اطلاعات وسیعی داشت به صورتیکه بدون اغراق یک دایرهًْالمعارف کامل سیاسی بود، روی این اصل افراد را بخوبی میشناخت چون در مطالعات خود هر نکته و سندی که میدید نگه میداشت و آرشیو میکرد. ابتدا که روزنامهها را میخواند نکات مهمش را درمیآورد و در حفرههایی در دیوار خانهاش جاسازی میکرد، بعدها هم صندوقچهای فلزی تهیه کرده بود که این اسناد و مطالب را در آن میگذاشت.
مثلا او از بنیصدر شناخت زیادی داشت بهطوریکه هنگام اقامت امام در فرانسه مرتب از طریق تلفن با شهید محمد منتظری تماس میگرفت و راجع به بنیصدر هشدار میداد و میگفت، او را از بیت دور کنند و از سوابق بنیصدر و اطرافیانش به شهید منتظری میگفت. وقتی هم انقلاب شد و بنیصدر برای ریاست جمهوری نامزد شد، مرحوم شهید آیت بشدت مخالفت کرد. یادم هست یک شب فردی به نام «مرتضی مهذب» آمد منزل من و یکسری اسناد به همراه خودش آورده بود، میگفت، توأمان حسابدار ارتش و دارایی است. آن زمان برق به صورت نوبتی قطع میشد برای همین برق محلهها قطع بود که این فرد از تاریکی استفاده کرده و خودش را به خانه ما رسانده بود.
اسناد مربوط به چه چیزی بود؟
اسناد مربوط به کمکهای مالی بنیصدر به احزاب کومله، مجاهدین خلق و دموکرات بود که از بودجه ارتش پرداخت شده بود. من از همه مدارک کپی گرفتم، حدود ۴۵ سند بود که یکسری کپی کامل از آن را به شهید بهشتی و یکسری را به شهید آیت و یکسری را به آقای رفسنجانی دادم. آیت برخی از اسناد را علنی کرد برای همین بنیصدر با توطئههایی که در روزنامه تحت امر خود یعنی «انقلاب اسلامی» علیه آیت طرحریزی کرد قصد ترور شخصیت او را داشت.
در جایی گفتهاید یکسری کامل از کپی اسناد را به حضرت آیتالله خامنهای دادهاید؟
اگر اشتباه نکنم دادم چون تنها کسی که درباره عدم کفایت بنیصدر از این اسناد استفاده کرد، حضرت آیتالله خامنهای بودند.
شهید آیت یا خودتان استفاده نکردید؟
آیت کم و بیش به آنها استناد میکرد اما من به عنوان مثال در جلسهای که به منظور «وحدت حوزه و دانشگاه» در قم برگزار شد حضور پیدا کردم و آقایان طاهری خرمآبادی و مدنی هم سخنرانی کردند، از این مدارک استفاده کردم.
در آن جلسه هیچکس حاضر نشد در جلسه پرسش و پاسخ شرکت کند اما من به تمام سؤالات پاسخ دادم و به آنچه دانشجویان و طلاب درباره بنیصدر میپرسیدند، با استناد به این مدارک، جواب میدادم.
توطئه بنیصدر علیه شهید آیت چه بود؟
همان نوار کذایی که به دروغ، تیتر یک روزنامه انقلاب اسلامی شد. در جایی از آیت سوال میشود و او پاسخ میدهد، بعد آنقدر سر و ته نوار را میزنند که طرف مستمع تصور میکند آیت طرح کودتا دارد؛ برای همین سر زبانها انداختند «آیت کودتاچی».
شهید آیت، انقلاب را چگونه پیشبینی میکرد و چه سرنوشتی را برای آن متصور میشد؟
آیت نگاه بازی داشت. او برای هر عملی، عکسالعملی را پیشبینی میکرد. مثلا عدهای از بچههای چپ، سازمان ملی دانشگاهیان را راهاندازی کردند که در بین دانشجویان رسوخ و آنها را جذب کنند، آنها تفکرات مصدق را دنبال میکردند؛ برای همین آیت، جامعه اسلامی دانشگاهیان را تاسیس کرد و به تفکرات آیتالله کاشانی پرداخت و در اساسنامه جامعه اسلامی، اصولی همچون برقراری نظام ولایت فقیه را قرار داده بود.
در این تشکل چه افرادی عضو بودند؟
دوستانمان بودند اما افرادی مثل پیمان و ملکی هم حضور داشتند اما به مرور زمان که متوجه شدند چه خبر است ناراحت شدند و رفتند. یادم هست روزی احسان نراقی با من تماس گرفت و گفت بیا وزارت علوم. به آنجا رفتم، از من پرسید شما چه کار میخواهید انجام دهید؟ من هم گفتم کارهای نیستم و باید از امام خمینی بپرسید چه میخواهد که نراقی بسیار ناراحت شد.
گویا شهید آیت با وزارت میرحسین موسوی در امور خارجه مخالف بود.
بله! شهید آیت بسیار با میرحسین مخالف بود، همینطور شهید دیالمه. این ۲ نفر تفکرات نزدیکی داشتند. شهید آیت میگفت، موسوی یک روز هم سابقه درست انقلابی و مبارزاتی ندارد؛ حالا چطور میتواند انقلاب ما را با حضور در وزارت خارجه، صادر کند؟! آیت اسناد و مدارکی داشت که چهره واقعی موسوی را نمایان میکرد. روزی که قرار بود موسوی به عنوان وزیر پیشنهادی امورخارجه به مجلس معرفی شود و رای اعتماد بگیرد، مرحوم شهید آیت سخت بیمار بود و چند روز غیبت داشت اما تمام اسناد خودش را جمع و جور کرده و در پوشه گذاشته بود تا به مجلس بیاید، همسرش نقل میکند و میگوید، من از آیت خواستم به مجلس نرود و استراحت کند اما او گفت، امروز(چهارشنبه ۱۶مرداد ۱۳۶۰) باید تکلیف جمهوری اسلامی مشخص شود و من باید بروم تا این اسناد و حقیقتها را برای مردم روشن کنم.
اسناد مربوط به چه نقاط تاریکی از موسوی بود؟
این اسناد ارتباط موسوی با [...] را اثبات میکرد اما آیت زمانی که از در منزل خارج میشود در فاصله ۳۰ تا ۴۰ متری بنزی مشاهده ميشود که راننده آن در حال پنچرگیری است، آیت سوار اتومبیل خودش میشود که از جانب افراد مخفی در آن بنز توسط مسلسل ترور میشود و نزدیک به ۶۵ گلوله به بدنش اصابت میکند و هنوز جای گلولهها روی در منزل او هست.
اسناد چه شد؟
خانم دکتر آیت میگوید، اسناد را شهید آیت پشت شیشه اتومبیل قرار داده بود اما آن ضاربان، آنها را دزدیدند. بعدا باجناق آیت دنبال پوشه میرود تا اینکه به وزارت امور خارجه میرسد، در آنجا فردی پیدا میشود و میگوید اسناد دست من است، همین جا باشید تا من آنها را بیاورم، باجناق شهید آیت چند ساعت صبر میکند اما از آن فرد خبری نمیشود تا اینکه معلوم میشود از در دیگر ساختمان فرار کرده است. پروفسور محمد مجری هم که استاد تاریخ و جغرافیا در دانشگاه سوربن پاریس بود و مدتی در ایران زندگی میکرد، میگفت یکسری اسناد دارد که از آیت و دیالمه گرفته است اما الآن هیچ خبری از پروفسور مجری ندارم و اصلا نمیدانم زنده است یا نه.
آیت در گفتوگوهایش درباره شخص میرحسین چه مطالبی را عنوان میکرد؟
آیت میگفت موسوی اعتقادی به ولایت فقیه ندارد و از نظر مذهبی هم نظر قاطعی ندارد.
مناسبات میرحسین با پیمان چگونه بود؟
بسیار با هم دمخور بودند برای همین است که موسوی تفسیر ۲ آیه از قرآن را با نگاهی کاملا چپ مینویسد یعنی تحت القائات پیمان چنین کتابی را مینویسد.
پس چطور موسوی به حزب جمهوری اسلامی راه پیدا کرد؟
جواب این سؤال را از زبان شهید آیت برایتان نقل میکنم، آیت میگفت، موسوی خودش را درون نظام جا کرده تا از آن استفاده کند و بموقع جلوی آن میایستد.
یعنی عدم تمکین به قانون اساسی و ولایت فقیه در گذشته هم در موسوی وجود داشت؟
چه عرض کنم؟! من تعجب میکنم از موسوی که چرا جلوی ولی فقیه میایستد چون او هرچه داشت از ولایت فقیه بود البته نباید تعجب کرد؛ چرا که آیت پیشبینی کرده بود و فقط من تصور میکردم پیشبینی آیت اشتباه باشد. من یادم هست دوره اول ریاستجمهوری «آقا» در قانون اساسی اینگونه آمده بود که انتخاب نخستوزیر حق رئیسجمهور است ولی نه در دوره اول و نه در دوره دوم آقای خامنهای، موسوی را معرفی نکردند. نمایندگان مجلس هم که سر دوراهی بودند، چون رفسنجانی میگفت، نظر امام، میرحسین است اما از طرفی وقتی با بیت امام تماس میگرفتیم، امام تکلیف را جور دیگری عنوان میکردند تا اینکه ۹۹ نفر به موسوی رای ندادند اما چون آرا مخفی بود، دارودسته موسوی با حدس و گمان اسامی ۹۹ نفر را روی کاغذ نوشتند و بهعنوان افراد ضدولایت فقیه منتشر کردند که بعدا حضرت آیتالله خامنهای تشریف آوردند مجلس و فرمودند نمایندگان مخالف ۹۹ نفر نبودند بلکه یکصد نفر بودند چون صدمین نفر من هستم. یا در زمان تصدی پست نخستوزیری از سوی موسوی نمایندگان طرح سوال از وی را درباره ماجرای مک فارلین مطرح کردند که او به همراه لابیهایش در مجلس برای فرار از قضیه، برچسب ضدولایت فقیه به طراحان سوال زد. او همه جا از حضرت امام و ولی فقیه مایه میگذاشت و به ظاهر، قانون را در برابر ولی فقیه، هیچ میدانست. در دور دوم ریاستجمهوری «آقا» هم شورایی تشکیل شد که به دروغ میگفتند، زیر نظر حضرت امام بوده و موسوی را بدون نظر حضرت آیتالله خامنهای انتخاب کردند.
یادم هست زمانی آقای خامنهای بهعنوان رئیسجمهور تشریف بردند مشهد برای سخنرانی، در آن زمان محتشمیپور وزیر کشور بود. او دستور داد تا از سخنرانی آقا جلوگیری کنند چون میگفتند سخنران باید از وزارت کشور مجوز داشته باشد و آقای خامنهای بهعنوان رئیسجمهور از وزیر کشور مجوز دریافت نکرده بود(!)
خلاصه! اوضاع به کام موسوی بود و در جایی که منافع داشت، خودش را به ولی فقیه میچسباند و در جایی که نداشت، برابر ولی فقیه میایستاد. همان زمان هم وقتی ما در کمیسیون سوالات که ۱۳ نفر بودیم میخواستیم نظر امام را درباره هر موضوعی مثل موسوی بدانیم، میگفتند امام بیمار است ولی آخر سر خودشان از امام پیغام میآوردند که امام تکلیف را بر انتخاب موسوی قرار دادهاند؛ بدون اینکه دست خطی از معظمله بیاورند.
اینگونه پیشبینیهای شهید آیت، قبلا هم به عینیت رسیده بود، یعنی آیت اصولا آدم آیندهنگری بود یا فقط درباره میرحسین، حرفش درست از آب درآمد؟
سیاستمداری و حل و فصل قضایا و تحلیل جریانات، طبع سیاسی میخواهد که آیت آن را داشت. آیت انقلاب فرهنگی را پیشبینی میکرد که این اتفاق افتاد. آیت در آن نوار که بنیصدر با تحریفش، از آن سوءاستفاده کرد، درباره انقلاب فرهنگی تحلیل کرده و حتی خبر داده بود. آیت بخوبی مناسبات را تجزیه و تحلیل میکرد؛ برای همین اتفاقاتی که پیشبینی میکرد واقعا میافتاد، از این رو عدهای میگفتند آیت از آینده خبر دارد در حالی که او تنها قدرت و قوه تحلیل خوبی داشت و به واسطه سیاستورزی و نگاه هوشمندانهاش میتوانست بفهمد چه کسی جلوی نظام قرار میگیرد و قدمعلم میکند و چه کسی برای چه منفعتی خودش را به نظام میچسباند یا چه کسی فعلا از نظام بهرهگیری میکند. درباره بنیصدر گفتم که آیت بخوبی از همان زمانی که حضرت امام در فرانسه تشریف داشتند، درباره او هشدار میداد و به شهید محمد منتظری تلفن میزد و میگفت، بنیصدر را از آنجا دور کنید چون آدم درست و حسابیای نیست.
شهید آیت به مرزبندی رایج آن زمان اعتقاد داشت؟
آیت آدم شریف و باتقوایی بود برای همین کسانی را که از خط انقلاب دور شده بودند، از خودش طرد نمیکرد و میگفت، اینها هم آدمهای خوبی هستند ولی راه را گم کردهاند. آیت با برخی از اساتید دانشگاهها هم ارتباط نزدیکی داشت و میدانست چه استادی در کدام خط است و چه استادی در چه خطی. او سعی میکرد ولایت فقیه و اسلام را در ذهن معلمان و استادان جا بیندازد تا آنها هم برای دانشآموزان و دانشجویان خود تدریس کنند. آیت به ولایت فقیه اعتقاد راسخ داشت. درباره جامعه اسلامی دانشگاهیان هم همانطور که گفتم، اصل اساسنامه را برقراری نظام ولایت فقیه قرار داده بود در حالی که خیلیها در آن زمان کاملا خط مارکسیستی را دنبال میکردند و اصلا در این قید و بند نبودند برای همین است که آیت درباره ارتباط میرحسین با ولی فقيه احساس خطر کرد و پیشبینیهایی در این زمینه داشت که متاسفانه با عملکردهای موسوی تحقق یافت.
منبع : http://chaei.blogfa.com/8805.aspx
برچسبها:
شهيد سيد حسن آيت,
امام خميني,
آيت الله هاشمي رفسنجاني,
آيتالله خامنهاي