بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

بیوگرافی خود نوشته دکتر مجاهد :

نام و نشان

نام : احمد

نام خانوتدگی : مجاهد

نام مادر : معصومه بیگم

نام پدر : محمدرضا

تاریخ تولد : 1314 خورشیدی

محل تولد : قزوین

پیشینه علمی :

دوران دبستان و دبیرستان را در قزوین گذراندم . دوره لیسانس را در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران ، دوره فوق لیسانس را در دانشکده الهیات دانشگاه تهران و دوره دکتری را در رشته فلسفه دانشگاه فرانسوی بیروت (سنت ژوزف ) قبل از انقلاب با هزینه شخصی به اتمام رساندم. پایان نامه دوره دکتری من دو اثر عربی احمد غزالی عارف متوفای 520 قمری به نامهای « المجالس » و « التجرید فی کلمه التوحید» بوده که در سلسله انتشارات دانشگاه تهران چاپ کرده ام .

استاد راهنمایم بولس (پل)نویا بود که از وی تفسیر قرآنی و زبان عرفانی از فرانسه به فارسی توسط اسماعیل سعادت ترجمه شده و در مرکز نشر دانشگاهی به چاپ رسیده است . در دوران پهلوی بیست و هفت سال و نیم در مقاطع مختلف آموزشی تدریس کردم و در دوران انقلاب به تقاضای خودم بازنشسته شدم .

پیشینه سیاسی :

در سال 1333 در سال یازدهم دبیرستان ، من و دو نفر دیگر را به عنوان تحریک کنندگان دانش آموزان دبیرستانها به حکم رای شورای فرهنگ قزوین از دبیرستان اخراج و از تحصیل در شهر قزوین منع کردند . مدت سه ماه ( یک ترم ) را اخراجی بودیم و چون در آن زمان ادامه تحصیل برای هیچ یک از سه نفر در شهر دیگر ممکن نبود ، و شورای فرهنگ قزوین هم متوجه شده بود رای خیلی ظالمانه و غیر عملی است هریک از ما سه نفر را به یک دبیرستان در قزوین تبعید کردند بدین صورت که از بدو ورود به دبیرستان حق صحبت با هیچ دانش آموزی را نداشتیم و در سر کلاس درس هم یک تک صندلی برای ما در ته کلاس گذاشتند و به مانند قهرها، ادامه تحصیل دادیم .

چند نوبت بازداشتهای دو سه ساعتی در شهربانی قزوین و همه این امور باعث شد در سال 35-1334 من و عده دیگری از جوانان مخالف کودتا را در شهرستان ها به یک سال تبعید در نواحی سردسیر و گرمسید و من را به جهرم تبعید کردند . این اخبار در روزنامه فردای قزوین که فقط پنج شماره در قزوین چاپ شده بود آمده است که بعلت عذم وجود در کتابخانه ها قابل مطالعه نیست اما محتوای این پرونده های تبعید در دادستانی ارتش موجود است .

بعدها در سالهای مابین 1350 تا 1357 در دادگاههای دوران پهلوی به جرم ملی گرایی و مخالفت با نظام ارثی سلطنتی و کودتای 28 امرداد به هشت سال زندان مجکوم شدم که در جریان انقلاب با حمله مردم به زندان ها بنده نیز آزاد شدم .

پیشینه اجتماعی :

کتابخانه دوازده هزار جلدی ام به صورت مستقل همراه با خانه مسکونیم به مساحت 150 متر مربع و پول توی بانک و تالیف سی جلد کتابی را که چاپ کرده ام را وقف عام کرده ام

آثار چاپی مصحح :

1 - مجموعه آثار فارسی احمد غزالی عارف متوفای 520 قمری . انتشارات دانشگاه تهران چاپ پنجم 1392

2 - الهدیه السعدیه فی معان الوجدیه. دو رساله در سماع و فتوت به زبان فارسی. تالیف احمد بن محمد طوسی ازعارفان قرن هفتم . انتشارات منوچهری . تهران 1360

3 - کدو مطبخ قلندریو تالیف ادهم خلخالیمتخلص به عزلتی مشهور به واعظ . عارف و شاعر متوفای 1052 قمری . انتشارات دانشگاه تهر ان چاپ دوم 1398

4 - گلشن راز شبستری . با مقدمه و تعلیقات. انتشارات منوچهری 1371

5 - لغات مصطلحه عوام . کتابی از عصر قاجار بدون نام نویسنده. انتشارات ما و دهخدا 1371

6 - نوادر ترجمه محمدصالح قزوینی . انتشارات دانشگاه تهران و مجلس شورای اسلامی 1396

7 - قواعد العرفا و آداب الشعرا . انتشارات دانشگاه تهران 1393

8 - شروح سوانح اتعشاق . دانشگاه تهران 1388 برنده جایزه

9 - وارق العلما فى رد على من محيرم السماع بالاجماع . انتشارات سروش تهران 1373

10 - شیخ و شوخ . انتشارات روزنه 1373

11 - کنوز العرفان و رموز الایقان . دانشگاه تهران چاپ اول 1392

12 - المجالس غرالی . دانشگاه تهران1389 جلد اول رساله دکتری

13 - خزینه الامثال. دانشگاه تهران 1388

14 - دیوان حافظ دانشگاه تهران 1396

15 - جوحی در طنز دانشگاه تهران 1396

16 - التجريد فى کلمه التوحيد؛ ويژگى اثر: تصحيح اثر احمد غزالى دانشگاه تهران 1384

17 - خوراکی های ایرانی

18 - مثنوی اطفال

19 - گلشن راز به خط میر عماد

20 - گلشن راز به خط عبدالرشید دیلمی

21 - تشریح الحروف و الالفاظ .

تعدادی مقاله چاپ شده در نشریات .

منبع : بیوگرافی چاپ شده در انتهای کتاب تشریح الحروف و الالفاظ به قلم خود استاد و صحبتهای شخصی ادمین با دکتر مجاهد

********

احمد مجاهد
▪ متولد ۱۳۱۴ قزوین
▪ پایان تحصیلات متوسطه در زادگاه
▪ ادامه تحصیل در دانشگاه تهران در رشته ادبیات
▪ اخذ فوق لیسانس از دانشكده الهیات دانشگاه تهران
▪ ادامه تحصیل در مقطع دكترا در دانشگاه فرانسوی بیروت
▪ بیش از ۳۰ سال سابقه تدریس در مقاطع مختلف
▪ مصحح شایسته تقدیر در همایش حامیان نسخ خطی
▪ برخی از آثاری كه توسط او تصحیح شده و «مجاهد» بر آن حواشی نگاشته است عبارتند از:
▪زنوادر، ترجمه كتاب محاضرات الادبا و محاورات الشعرا و البلغاء از راغب اصفهانی، ترجمه محمدصالح قزوینی
▪ كدو مطبخ قلندری تألیف ادهم عزلتی خلخالی با ویراستاری احمد سمیعی
▪ شیخ و شوخ
▪ تصحیح دیوان حافظ فریدون میرزا
▪ تصحیح و حواشی، مجموعه آثار فارسی احمد غزالی
▪ سماع و فنون
▪ گلشن راز و ...
«آن ملك كه گلخن تابی بر او عاشق شد ، وزیر زیرك از آن معنی به حس شد . پس با ملك بگفت . ملك خواست كه بر او سیاستی راند . وزیر گفت كه : تو به عدل معروفی، لایق نبود كه سیاست فرمایی. چه عشق كاری نیست كه به اختیار بود، و سیاست فرمودن بر كاری كه در اختیار وی نیست ، از عدل دور افتد . و از اتفاق حسنه ، راه گذر ملك بر آن گلخن بود . بی چاره همه روز منتظر عبور ملك بودی . بر راه نشسته و بر دوام پاس گذشتن می داشتی تا كی بود كه موكب میمون و طلعت همایون ملك ببیند . و هر بار كه ملك آنجا رسیدی ؛ كرشمه معشوقی پیوند كرشمه جمال كردی ، و وزیر قوام آن می داشتی . تا روزی كه ملك می گذشت و گدا ننشسته بود ، و او بر عادت از سر ناز و غنج می خرامید . كرشمه معشوقی و حسن ضمیمه یك دیگر شد . كرشمه ناز معشوقی را ، نیاز عاشق در بایست ، چون نبود ، برهنه ماند كه محل نیافت . تغیری در ملك ظاهر شد . وزیر در یافت . خدمتی بكرد و گفت : من گفتم او را سیاست كردن معنی ندارد كه از او زیانی ملك و ملك را نیست . اكنون بدانستم كه [ نیاز او ] در می بایست .
جوانمردا ! كرشمه معشوق در حسن همچو ملحی است در دیگ ، تا كمال ملاحت به كمال حسن پیوندد.
جوانمردا ! چه گویی كه اگر [ با ملك ] گفتندی كه وی از تو فارغ شد و با دیگری كار و باری دارد و عاشق غیری شد ، ندانم تا هیچ غیرت از درون ملك سر برزدی یا نه ؟
بیت:
هر چه خواهی بكن ای دوست مكن یار دگر
كآن گهی می نشود با تو مرا كار بسر
عشق رابطه پیوند است ، تعلق به هر دو جانب دارد . چون نسبت عشق بین عاشق و معشوق درست آید ، پیوند ضروری گردد از هر دو جانب كه او خود مقدمه یكی است...»
این حكایت عمیق از متن سوانح نوشته احمد غزالی نقل شده است. مجموعه غنی متون كهن ایرانی را اگر امروز به راحتی در اختیار داریم و از آن نقل ها می كنیم، بی شك این امكان را مصححان و نسخه شناسان مهجور و منزوی و در عین حال پركار و سختكوش ادب فارسی برایمان فراهم كرده اند. یكی از این مصححان همانا احمد مجاهد است. مصحح مجموعه آثار فارسی احمد غزالی و نیز بسیاری از آثار به جای مانده از ادب فارسی...
دكتر احمد مجاهد در سال هزار و سیصد و چهارده در شهر قزوین متولد شد، دوره های دبستان و دبیرستان را در این شهر گذراند و برای ادامه تحصیل به تهران آمد تا در رشته ای كه دوست می داشت و در خویش استعدادی از آن را یافته بود،یعنی ادبیات فارسی،ادامه تحصیل دهد.مجاهد لیسانس ادبیات را از دانشكده ادبیات دانشگاه تهران گرفت ودوره فوق لیسانس را در دانشكده الهیات دانشگاه تهران گذراند و برای ادامه تحصیل در مقطع دكترا به لبنان رفت و دكترا را در دانشگاه فرانسوی بیروت گذراند.
مجاهد بعد از بازگشت به ایران،آموزش آنچه آموخته بود را آغاز كرد.تدریسی كه مدت ۳۰ سال در مقاطع مختلف آموزشی ادامه یافت. مجاهد گرچه از اوایل تحصیل كنجكاوی هایی در متون كهن داشت،اما فراغت بعد از بازنشستگی بود كه شرایطی را برای پرداخت جدی تر به حوزه علاقه اش فراهم كرد.او سالهاست كه به تصحیح متون ادبیات مشغول است و تاكنون بیش از بیست جلد كتاب از گنجینه آثار كهن ادب فارسی را تصحیح كرده است. یكی از این آثار كتاب «نوادر» ترجمه كتاب «محاضرات الادباء و محاورات الشعراء و البلغاء» تألیف «راغب اصفهانی» (د.۱۴۰۱هـ . ق) كه در زمان صفویه ترجمه ای از آن توسط محمد صالح قزوینی فراهم آمده و تصحیح آن در سال ۱۳۷۱ شمسی در انتشارات سروش به چاپ رسید. نوادر از متون ادب عرب بوده و شامل ۳۰هزار مطلب با موضوعات تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و... مستند است. این كتاب ۲۵ حد دارد كه هر حد چند باب و هر باب شامل چند فصل بوده و برای نخستین بار به زبان فارسی ترجمه و تصحیح شده است. اثر قابل توجه دیگر كه توسط احمد مجاهد تصحیح شده، كتاب «كدو مطبخ قلندری» تألیف«ادهم خلخالی» متخلص به «عزلتی» (د.۱۰۵۱) و معاصر «شیخ بهایی» است كه در زمان صفویه تألیف و برای نخستین بار تصحیح و چاپ شده است. «شیخ و شوخ» نیز از جمله آثار تصحیح شده توسط مجاهد است و رساله ای است انتقادی با رویكرد فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و حتی در بعضی بخشها نظامی و اقتصادی. سبك نگارش روایی و داستان گونه و متعلق به اواخر عصر قاجاریه است.شاید «شیخ و شوخ» جزو معدود آثاری باشد كه این گونه عریان، به تقابل سنت و تحول دامن زده و سعی در پاسخگویی از موضع سنت دارد؛ نویسنده این رساله كه به اعتقاد احمد مجاهد نخواسته است رساله به نام او منتشر شود، نگاهی تك بعدی، ذهنی و مجرد به موضوع مورد بحث اش ندارد. در حقیقت، این رساله كه بازگوكننده داستان مناظره بین یك شیخ و جمعی از معلمان و صاحب منصبان مدرسه دارالفنون است، قصد ندارد بدون نظر به واقعیات اجتماعی و فرهنگی جامعه زمان خود، به نقد بنشیند. شیخ كه در حقیقت همان نویسنده است، در بعضی از فصول، اگر به فرنگی مآبی ایراد وارد می كند، تنها از جهت تشبه به كفار نیست كه معترض است و تسهیل زندگی خلق الله را در رفع آن می بیند.
مجاهد، در مقدمه ای كه در ابتدای این رساله به چاپ رسانده، اشاره ای هم به دیگر نوشته های این مؤلف نامعلوم دارد.مناظره شیخ و شوخ را می توان به دو بخش كلّی تقسیم كرد؛ ایرادات شیخ به علوم جدیده و دفاعیات او از علوم بومی و سنتی. و دوم، فصلی در نقد مفاسد اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی كه از مدرسه دارالفنون آغاز شده و به دولت و صاحبان مناصب در صفوف مختلف ختم می شود. البته بخش دوم مفصل تر است و عمق و نكته سنجی آن بر بخش اول می چربد. حتی بخش ابتدایی انتقادات شیخ تحت آسیب شناسی بخش دوم طرح می شود، چنانكه اگر شیخ علومی چون پولتیك، دیپلماسی و... را به سخره می گیرد، جابه جا مثالهای ملموس می آورد. با این حال اساس انتقادات بر وضعیت و تولیدات مدرسه دارالفنون ـ یا به قول مؤلّف معلّم خانه ـ قرار گرفته است.
محاجه شیخ و شوخ و آن مجلس میهمانی كه كل كتاب را تشكیل می دهد، با بیدار شدن راوی از خواب به پایان می رسد. درواقع، تمام این پرسش و پاسخها ساخته و پرداخته ذهن نویسنده است كه با سبكی داستانی نوشته شده است. با این همه نوع نگاه، آسیب شناسی اجتماعی ـ سیاسی و نقد نظام علمی سالهای پایانی عصر قاجار، از امتیازاتی است كه این رساله را ممتاز می كند.
رساله «شیخ و شوخ» تا سالهای انتهایی دهه پنجاه ـ كه نخستین بار به صورت مقاله به چاپ رسید مورد اعتنا قرار نگرفته بود. به نظر می رسد این رساله و آثاری از این دست می توانند در روشن شدن وضعیت فرهنگی و اجتماعی ایران در سالهای آغازین عصر حاضر، مفید باشد.(۱)
احمد مجاهد ، تصحیحی از دیوان حافظ نیز ارائه كرده كه در نوع خود قابل تأمل است.تصحیح او از این دیوان در همایش حامیان نسخ خطی در كنار دو اثر دیگر در حوزه ادبیات شایسته تقدیر شناخته شد. در اوایل قرن دهم هجری، یعنی چند دهه پیشتر از زمان كتابت دستنویس قونیه، فریدون میرزای بایقرا، جمعی از اهل فضل را در شهر هرات كه مركز فرهنگی ایران در آن زمان بود جمع آورد و مأمورشان كرد كه نسخه منقحی از دیوان حافظ فراهم آورند. این گروه فاضل، همه نسخه های موجود تا آن زمان را گرد آوردند و مقابله كردند و در سال ۹۰۷ هجری دیوان جامعی از اشعار حافظ ترتیب دادند و بر آن عبدالله مروارید كرمانی دیباچه ای نگاشت. این نسخه را احمد مجاهد تصحیح و انتشارات دانشگاه تهران سه سال پیش چاپ كرد. این نسخه پر است از غزلهای دیگران كه نصیب حافظ شده است و مصحح ارجمند یكایك آنها را جسته و گوشزد كرده است. همچنین ترتیب و ضبط ابیات حافظ در این نسخه تفاوتهای كلی با نسخه های معتبر دارد. ماجرای دقیق تر تدوین این دیوان بدین قرار است كه فریدون میرزا پسر سلطان حسین بایقرا و نسل پنجم تیمور گوركانی كه هم اهل رزم بود و دلاور، و هم اهل بزم و شاعر، «انجمنی» داشته است كه در آن «انجمن كه مجمع افاضل ایام» بود، اشعار شاعران بویژه شعر «شمس الدین محمد حافظ» را می خوانده اند و «غث و سمین» آن را از هم باز می كرده اند.
در آن «انجمن» گاه بوده است كه می دیده اند شعری از حافظ فقط در یك نسخه خطی از دیوان آمده و در سایر نسخه ها نیامده است، و گاه بوده است كه می دیده اند شعری از حافظ فقط در یك جنگ و سفینه های آمده است و در نسخه های دیوان دیده نمی شود. از این رو، این شاهزاده تیموری «حكم» می كند كه یك بار دیگر دیوان حافظ را گردآوری و تدوین كنند. برای این كار، «جمعی كثیر از فضلای انیس و ندمای جلیس به جمع و تصحیح این كتاب» مأمور می شوند، و «قریب پانصد جلد دیوان حافظ به هم می رسانند، و بعضی سفاین و غزلیات كه پیش از فوت خواجه نوشته شده بود با هم مقابله می كنند، و بسیاری از غزلهای دل فریب و جان بخش كه به واسطه كاهلی و تصرف كتاب ناقص ادراك از صفحه روزگار مهجور و نامشهور مانده بود، در سلك ربط در می آورند،» و هر شعر در هر جا كه به نام حافظ می بینند در مجلدی جمع می كنند، كه «درواقع اكنون رشك نگارخانه چین و غیرت فردوس برین است.» مجاهد درباره این نسخه می گوید:«این نسخه مفقودی از متن حافظ بود كه آن را پیدا كردم و شامل حدود۱۵۰غزل و همین مقدار قطعه، رباعی و مثنوی بیشتر از متون دیگر است. و این نسخه متعلق به «فریدون میرزا» پسر «سلطان حسین بایقرا»و به ریاست «عبدالله مروارید» متخلص به «بیانی كرمانی» نوشته شده است.»(۲) این كتاب نخستین بار توسط انتشارات دانشگاه تهران چاپ شد .
از دیگر آثار تصحیح شده توسط احمد مجاهد باید به آثار احمد غزالی اشاره كرد: «تاكنون ۳ كتاب از احمد غزالی عارف (د.۵۲۰ هـ .ق) تصحیح كرده ام با نام های مجموعه آثار فارسی احمد غزالی، دیگری مجالس غزالی با عربی با ترجمه فارسی كه توسط انتشارات دانشگاه تهران منتشر شده و سومی با نام التّجرید فی كلمهٔ التّوحید. شورای دانشكده به عنوان رساله دكترا دو كتاب به زبان عربی از احمد غزالی با عناوین مجالس و التجرید را انتخاب و به من پیشنهاد كرد. كتاب دیگری كه با كمك انتشارات دانشگاه تهران به بازار كتاب عرضه شده ترجمه مختصری از «مجمع الافتان میدانی» به نام «خزینه الافتان» است. » از دیگر آثار تصحیح مجاهد نیز می توان به سماع و فنون، گلشن راز شبستری با كشف الابیات و ارجاع به ده شرح چاپی، شیخ و شیوخ و بوارق، و لغات مصطلحهٔ عوام، و جلد ۴ مثنوی كه شرح مشكلات مثنوی است از محمد صالح قزوینی صاحب كتاب نوادر اشاره كرد.
همچنین توارق العلماء فی ردّ علی مَن یُحرمُ السِّماعَ بالاِجماع، تألیف احمد بن محمد طوسی از عارفان قرن هفتم هجری. این كتاب نخستین كتابی است به زبان فارسی كه در اباحت و حلّیت موسیقی در اسلام نوشته شده است.»
مجاهد كتاب لمعات را نیز از فخرالدین عراقی تصحیح كرده است: «كتاب «لمعات»(به فتح لام و میم ، جمع لمعه) نوشته شیخ فخرالدّین عراقی ، یكی از پر شورترین آثار منثور در زمینه ادبیات صوفیانه است. این كتاب كه بر سنن كتاب «سوانح» از جناب شیخ احمد غزالی(از اقطاب بزرگوار) نگاشته شده ، به موضوع عشق صوفیانه و اطوار و ادوار سلوك عاشقانه پرداخته است. »
مجاهد درباره این كتاب می گوید: «به خواست یكی از مریدان كه از حقایق كتاب «لمعات» چندان نصیبی نبرده بود ، قطب الموحدین ، حضرت شاه نعمت الله ولی كرمانی ، شرحی بر كتاب «لمعات» می نویسد. این كتاب خوشبختانه قبل از انقلاب به سعی جواد نوربخش به زیور طبع آراسته گشت ، ولی متأسفانه بعد از انقلاب دیگر چاپ نشد. فقیر حقیر با زحمت فراوان توانست چاپ سال ۱۳۵۴ را در كتابخانه دانشگاه تهران بیابد و مست فیوضات شرح حضرت شاه شود.»
احمد مجاهد كتابی، نیز با عنوان جوحی تألیف كرده كه در آن به شخصیت فكاهی متون كهن یعنی جوحی پرداخته است. متن حاضر كه یك متن تحقیقی است و برای نخستین بار در زبان فارسی ارائه می شود، در زمینه : فرهنگ عامه، ادبیات داستانی براصل تطبیقی و ریشه یابی، تألیف شده است.
در این كتاب سعی شده است تا حق به حق دار برسد، یعنی صاحبان اصلی و اولیه حكایات جرحی معلوم شود و سهم هریك از فرهنگ های ترك تركیایی(عثمانی) و عرب و فارس روشن باشد.
احمد مجاهد را امروزه آنان كه انتشار متون كهن فارسی را دنبال می كنند،با تصحیحات و حواشی دقیقی كه انجام داده است، به خوبی می شناسند.او گرچه دیرتر از بسیاری اهل تصحیح به این حوزه دشوار بازشناسی متون ادب فارسی پا گذاشته، اما در اندك زمانی گام های معتبری در این حوزه برداشته است كه به قول صوفی احمد غزالی به نقل از تصحیح مجاهد: «اگر جان مرغ آشنا باشد، چون آواز طبل «ارجعی» شنود، پرواز گیرد و بر بلندتر جای بنشیند»

پی نوشت:
۱ـ پایگاه سوره مهر،مصطفی حریری
۲ـ انتشارات دانشگاه تهران،گفت و گو با دكتر احمد مجاهد

منبع : روزنامه ایران

***********************8

احمد مجاهد (متولد 1314ق)، پژوهشگر و محقق حوزه مسائل اجتماعی و فرهنگی و مصحح کتابهای کهن

ولادت

در سال 1314ش در شهر قزوين متولد شد.

تحصیلات

دوره‌هاى دبستان و دبيرستان را در همان شهر گذراند و براى ادامه تحصيل به تهران رفت تا در رشته‌اى که دوست مى‌داشت و در خويش استعدادى از آن را يافته بود، يعنى ادبيات فارسى، ادامه تحصيل دهد. مجاهد ليسانس ادبيات را از دانشکده ادبيات دانشگاه تهران گرفت و دوره فوق ليسانس را در دانشکده الهيات دانشگاه تهران گذراند و براى ادامه تحصيل در مقطع دکترا به لبنان رفت و دکترا را در دانشگاه فرانسوى بيروت گذراند. مجاهد بعد از بازگشت به ايران، آموزش آنچه آموخته بود را آغاز کرد. وى گرچه از اوايل تحصيل کنجکاوى‌هايى در متون کهن داشت، اما فراغت بعد از بازنشستگى بود که شرايطى را براى پرداخت جدى‌تر به حوزه علاقه‌اش فراهم کرد. او ساليانى به تصحيح متون ادبيات اشتغال داشت و تاکنون بيش از بيست جلد کتاب از گنجينه آثار کهن ادب فارسى را تصحيح کرده است.

آثار

  1. التجريد فى کلمه التوحيد؛ ويژگى اثر: تصحيح اثر احمد غزالى
  2. تصحيح مثنوى که شرح مشکلات مثنوى است از محمد صالح قزوينى
  3. تصحیح کتاب کدو مطبخ قلندری تألیف«ادهم خلخالی»
  4. تصحيح ديوان حافظ فريدون ميرزا
  5. تصحيح سماع و فنون
  6. تصحيح کتاب شيخ و شيوخ
  7. تصحيح کتاب گلشن راز شبسترى
  8. بوارق العلما فى رد على من محيرم السماع
  9. جوحى
  10. تصحيح گلشن راز شبسترى با کشف الابيات و ارجاع
  11. تصحيح لغات مصطلحه عوام
  12. لمعات
  13. تصحيح مجالس غزالى
  14. تصحيح مجموعه آثار فارسى احمد غزالى
  15. نوادر.

برچسب‌ها: احمد مجاهد, دانشگاه تهران
نوشته شده در تاريخ یکشنبه هفتم اسفند ۱۴۰۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک