غضنفر آذرفر (زادهٔ ۱۳۱۸، استان لرستان) فرمانده قرارگاه غرب کشور و فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه در جریان جنگ ایران و عراق و فرمانده و طراح عملیات کربلای ۷ است.در خبرگزاری هایی به اشتباه وی را زرتشتی خوانده اند.در واقع او یک مسلمان شیعه است
سالهای اول زندگی
وی در سال ۱۳۱۸ در روستا مغانک در جنوب شهرستان الیگودرز در استان لرستان متولد شد.
وی پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ در دانشکده افسری ثبت نام کرد. وی در طول تحصیل به زبانهای انگلیسی و عربی تسلط پیدا کرد. وی در دورههای آموزش تکمیلی ارتش، دوره مقدماتی، دوره هوابرد و رنجر و همچنین دوره جنگهای ویژه (کلاهسبزهای ایران) در شمار دانشجویان عالی قرار داشت.
وی در سال ۱۳۵۹ بر اثر اصابت ترکش خمپاره در پادگان مریوان از ناحیه دو پا مجروح شد.
مسئولیتها و فعالیتها
- فرماندهی لشکر ۶۴ ارومیه ۱۳۶۷–۱۳۶۵
- در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۸ و سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳، خدمت در کردستان
وی همزمان در این مناطق به تدریس مباحثی چون ریاضیات و زبان در دبیرستانها پرداخت.
- فرماندهی لشکر ۲۸ کردستان
- فرماندهی لشکر ۸۴ لرستان
- فرماندهی قرارگاه غرب
ازدواج
وی در سال ۱۳۶۴ ازدواج کرد.
پیام امام خمینی ( ره )
به دنبال پیروزی لشکر ۶۴ ارومیه در عملیات کربلای ۷ در اسفندماه۱۳۶۶ سید بزرگوار امام خمینی ( ره ) طی تماس بیسیمی به وی تبریک گفت.
شاگردان
- علی صیاد شیرازی
منبع : ویکیپدیا
******************************
غضنفر آذرفر (۱۳۱۸ استان لرستان) فرمانده قرارگاه غرب کشور و فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه در جریان جنگ ایران و عراق و فرمانده و طراح عملیات کربلای ۷ است. وی در سال ۱۳۱۸ در روستا مغانک در جنوب شهرستان الیگودرز در استان لرستان متولد شد. دین ایشان بر خلاف برخی نوشتهها اسلام میباشد و در زمان جنگ به حج نیز مشرف شدهاند. وی پس از گذراندن چندین سال تحصیل در خوزستان، به واسطه تشویقهای دبیر فیزیکش به نام آقای مجلسی و رئیس دبیرستان، برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و در دبیرستان ادب مشغول به تحصیل شد.
وی پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ در دانشکده افسری ثبت نام کرد. وی در طول تحصیل به زبانهای انگلیسی و عربی تسلط پیدا کرد.
غضنفر اذرفر در سال 1339 به ارتش پیوست و پس از فارغ التحصیلی در لشکرهای لرستان و سپس کردستان بعنوان فرمانده دسته به خدمت مشغول گردید. در همین زمان و پس از طی دوره های هوابرد و تکاورو رنجر و همچنین دوره جنگهای ویژه (کلاه سبزهای مشهور ایران) در شمار دانشجویان عالی قرار داشت. وی تحت تأثیر هورفر معلم تاریخ دبیرستان ادب پس از فراغت از تحصیل از دانشکده افسری، در رشته تاریخ و ادبیات تحصیلاتش را ادامه داد.
ستوان اذرفرد جهت طی دوه های تکمیلی نظامی به خارج از کشور اعزام شد و دوره های تکاور، هوابرد و جنگ های ویژه شامل: جنگ های نامنظم، عملیات ویژه گریز و فرار، و جنگ های روانی را با موفقیت پشت سر گذاشت. از دیگر دوره های نظامی او میتوان به دوره جنگ های کوهستانی در کشور ایتالیا اشاره کرد که شامل زیست در کوهستان های بلند و برفگیر، اسکی نظامی، بهمن شناسی و بزم در برف بود.
گذراندن این دوره های نظامی لیاقت ستوان اذرفر جوان سبب شد تا از ان پس همواره از او بعنوان استاد در یگان های مختلف ارتش استفاده شود، پس از دریافت درجه سرگردی و در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی، سرگرد اذرفر بعنوان فرمانده نیروهای ایرانی حافظ صلح ملل به جنوب لبنان اعزام شد. در همین منطقه بود که او توانست به در خواست کمک نیروهای دکتر چمران پاسخ مثبت دهد و با رساندن اذوقه و مهمات انها را از تنگنایی که در ان گرفتار شده بودند رهایی بخشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی سرگرد اذرفر یگان تحت امرش را به وطن بازگرداند. مدتی بعد سرلشکر شهید فلاحی از سرگرد اذرفر درخواست کرد تا بهمراه یکدیگر به وزارت دفاع برود و انجا از سرگرد اذرفر بسیار تجلیل میشود و بعد از ان یعنی در سال 1359 فرمانده تیپ مریوان شدند و در اغاز شروع جنگ بین ایران و عراق وارد جنگ میشود.
فعالیت ها و مسئولیت ها
1. فرماندهی لشکر ۶۴ ارومیه ۱۳۶۷–۱۳۶۵
2. در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۸ و سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳، خدمت در کردستان
3. فرماندهی لشکر ۲۸ کردستان
4. فرماندهی لشکر ۸ لرستان
5. فرماندهی قرارگاه غرب
وی در سال ۱۳۵۹ بر اثر اصابت ترکش خمپاره ضدانقلاب در پادگان مریوان از ناحیه دو پا مجروح شد.به دنبال پیروزی لشکر ۶۴ ارومیه در عملیات کربلای ۷ در اسفندماه ۱۳۶۵ سید روحالله خمینی طی تماس بیسیمی به وی تبریک گفت.
او فاتح عملیات کربلای 7 است که در خاک عراق نفوذ میکند و گوش یک سرباز عراقی رو میبره میذاره کف دستش و به او میگوید: برو ب صدام بگو منو "آذرفر" فرستاده.
*غضنفر آذرفر*
فاتح حاج عمران
فاتح تمرچین
فاتح پیرانشهر
پس از فتح حاج عمران؛ دو درجه تشویقی خود را پس می دهد و می گوید:
من برای خاکم جنگیدم نه برای درجه
________________________________________
شهید علی صیاد شیرازی از شاگردان او بود.
امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در خاطرات خود در کتاب ناگفته های جنگ درباره امیر اذرفر چنین میگوید: استاد بنده در رنجر بود، زمانی که از دانشکده فارغ تحصیل شدم ایشان استاد بود، خیلی شجاع است و بیان خوبی هم دارد. نیروهایی که میجنگد را خوب تحریک می کند و خودش هم چون اهل عمل است از او خیلی حساب می برند، بچه های سپاه هم دوستش دارند با اینکه یک خورده قُد هم هست ولی دوستش دارند، بخاطر صداقتش و راستی و درستی و شجاعتش.
غضنفر آذرفر (۱۳۱۸ استان لرستان) فرمانده قرارگاه غرب کشور و فرمانده لشکر ۶۴ ارومیه در جریان جنگ ایران و عراق و فرمانده و طراح عملیات کربلای ۷ است. وی در سال ۱۳۱۸ در روستا مغانک در جنوب شهرستان الیگودرز در استان لرستان متولد شد. دین ایشان بر خلاف برخی نوشتهها اسلام میباشد و در زمان جنگ به حج نیز مشرف شدهاند. وی پس از گذراندن چندین سال تحصیل در خوزستان، به واسطه تشویقهای دبیر فیزیکش به نام آقای مجلسی و رئیس دبیرستان، برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد و در دبیرستان ادب مشغول به تحصیل شد.
وی پس از فارغالتحصیلی از دبیرستان، در سال ۱۳۳۶ در دانشکده افسری ثبت نام کرد. وی در طول تحصیل به زبانهای انگلیسی و عربی تسلط پیدا کرد.
غضنفر اذرفر در سال 1339 به ارتش پیوست و پس از فارغ التحصیلی در لشکرهای لرستان و سپس کردستان بعنوان فرمانده دسته به خدمت مشغول گردید. در همین زمان و پس از طی دوره های هوابرد و تکاورو رنجر و همچنین دوره جنگهای ویژه (کلاه سبزهای مشهور ایران) در شمار دانشجویان عالی قرار داشت. وی تحت تأثیر هورفر معلم تاریخ دبیرستان ادب پس از فراغت از تحصیل از دانشکده افسری، در رشته تاریخ و ادبیات تحصیلاتش را ادامه داد.
ستوان اذرفرد جهت طی دوه های تکمیلی نظامی به خارج از کشور اعزام شد و دوره های تکاور، هوابرد و جنگ های ویژه شامل: جنگ های نامنظم، عملیات ویژه گریز و فرار، و جنگ های روانی را با موفقیت پشت سر گذاشت. از دیگر دوره های نظامی او میتوان به دوره جنگ های کوهستانی در کشور ایتالیا اشاره کرد که شامل زیست در کوهستان های بلند و برفگیر، اسکی نظامی، بهمن شناسی و بزم در برف بود.
گذراندن این دوره های نظامی لیاقت ستوان اذرفر جوان سبب شد تا از ان پس همواره از او بعنوان استاد در یگان های مختلف ارتش استفاده شود، پس از دریافت درجه سرگردی و در سالهای نزدیک به پیروزی انقلاب اسلامی، سرگرد اذرفر بعنوان فرمانده نیروهای ایرانی حافظ صلح ملل به جنوب لبنان اعزام شد. در همین منطقه بود که او توانست به در خواست کمک نیروهای دکتر چمران پاسخ مثبت دهد و با رساندن اذوقه و مهمات انها را از تنگنایی که در ان گرفتار شده بودند رهایی بخشد.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی سرگرد اذرفر یگان تحت امرش را به وطن بازگرداند. مدتی بعد سرلشکر شهید فلاحی از سرگرد اذرفر درخواست کرد تا بهمراه یکدیگر به وزارت دفاع برود و انجا از سرگرد اذرفر بسیار تجلیل میشود و بعد از ان یعنی در سال 1359 فرمانده تیپ مریوان شدند و در اغاز شروع جنگ بین ایران و عراق وارد جنگ میشود.
فعالیت ها و مسئولیت ها
1. فرماندهی لشکر ۶۴ ارومیه ۱۳۶۷–۱۳۶۵
2. در سالهای ۱۳۳۶ تا ۱۳۳۸ و سالهای ۱۳۴۰ تا ۱۳۴۳، خدمت در کردستان
3. فرماندهی لشکر ۲۸ کردستان
4. فرماندهی لشکر ۸ لرستان
5. فرماندهی قرارگاه غرب
وی در سال ۱۳۵۹ بر اثر اصابت ترکش خمپاره ضدانقلاب در پادگان مریوان از ناحیه دو پا مجروح شد.به دنبال پیروزی لشکر ۶۴ ارومیه در عملیات کربلای ۷ در اسفندماه ۱۳۶۵ سید روحالله خمینی طی تماس بیسیمی به وی تبریک گفت.
او فاتح عملیات کربلای 7 است که در خاک عراق نفوذ میکند و گوش یک سرباز عراقی رو میبره میذاره کف دستش و به او میگوید: برو ب صدام بگو منو "آذرفر" فرستاده.
*غضنفر آذرفر*
فاتح حاج عمران
فاتح تمرچین
فاتح پیرانشهر
پس از فتح حاج عمران؛ دو درجه تشویقی خود را پس می دهد و می گوید:
من برای خاکم جنگیدم نه برای درجه
________________________________________
شهید علی صیاد شیرازی از شاگردان او بود.
امیر سپهبد شهید علی صیاد شیرازی در خاطرات خود در کتاب ناگفته های جنگ درباره امیر اذرفر چنین میگوید: استاد بنده در رنجر بود، زمانی که از دانشکده فارغ تحصیل شدم ایشان استاد بود، خیلی شجاع است و بیان خوبی هم دارد. نیروهایی که میجنگد را خوب تحریک می کند و خودش هم چون اهل عمل است از او خیلی حساب می برند، بچه های سپاه هم دوستش دارند با اینکه یک خورده قُد هم هست ولی دوستش دارند، بخاطر صداقتش و راستی و درستی و شجاعتش.
*********************
نظرات پاره ای از سربازان و هم رزمانش :
مهدی سلاحورزی
درود به روح تمامی شهدای جنگ هشت ساله و درود فراوان بر تیمسار آذرفر فرزند دلیر لرستان. بنده افتخار شاگردی و سرباز بودن ایشان را داشته ام که تیمسار آذرفر با سربازان بسیار مهربان و خوش برخورد بودند و از این بابت احساس غرور میکنم. خدا نگهدارت باشد فرمانده …
صالح کوشکی
درود به بزرگمرد ارتش ؛ تیمسار آذرفر ، فرزند راستین الیگودرز. مطلب بسیار جالب و آموزنده ای بود. امیر سرتیپ آذرفر مؤسس دوره رنجری ( تکاوری ) در ایران میباشند و شاگرد سپهبد فولادوند( زاده الیگودرز و رییس دانشگاه جنگ و فرمانده آزادسازی آذربایجان در سال ۱۳۲۵ ) هستند. انشاءالله هر کجا هستند سالم و تندرست باشند. هرگز فراموش نخواهد شد دلاوری های سرتیپ آذرفر در کوههای سر به فلک کشیده کردستان و دشتهای تفت دیده خوزستان …
نادر از خراسان
من در سالهای ۶۵ و ۶۶ سرباز لشکر ۶۴ ارومیه بودم و از لحظه لحظه عملیات کربلای ۷ که امیر سرتیپ آذرفر طراح و فرمانده آن بودند خاطره دارم و از نزدیک شاهد قاطعیت و مدیریت تیمسار آذرفر بودم. ایشان بسیار شجاع ، ورزیده و با ابهت بودند که این ویژگی شخصیتی ایشان بر تمامی پرسنل لشکر ۶۴ ارومیه تأثیر گذار بود. روح تمامی شهدای عملیات کربلای ۷ شاد باد.
احسان رشنو
عملیات کربلای ۷ در تاریخ ۱۳ اسفند ۱۳۶۵ با طرح ریزی و فرماندهی امیر سرتیپ غضنفر آذرفر انجام شد که لشکر ۶۴ ارومیه با کمترین تلفات در حدود ۳۰۰ کیلومتر مربع از خاک ایران را آزاد کرد ! در این عملیات عرض جبهه در حدود ۲۰۰ کیلومتر بود و ۱۰۰ کیلومتر هم عمق داشت که ارتش ایران به دل نیروهای عراقی زد و در روز اول ۳۹۲ نفر را اسیر کرد! این عملیات فقط با حضور ارتش رقم خورد و امام خمینی با بی سیم پس از این پیروزی برای اولین و تنهاترین بار در طول تاریخ جنگ هشت ساله با سرتیپ آذرفر تماس گرفتند و گفتند:دعا میکنم برایتان سرهنگ ؛ انشاءالله موفق باشید من از این پیروزی ارتش خیلی خیلی خوشحال شدم عملیات شما با نام کربلای ۷ در تاریخ ثبت شد! این عملیات انعکاس زیادی در جهان و منطقه داشت و ۳۹ نماینده مطبوعاتی از سراسر جهان چون نیویورک تایمز آمدند تا ببینند که ارتش به تنهایی چگونه جنگید و توانست بدون تانک و توپخانه به این موفقیت نظامی برسد؟
________________________________________
بوسه تیمسار بر پوتین سرباز در عملیات کربلای ۷
در حالی که ایران اسلامی خود را آماده میکرد تا با اجرای عملیات کربلای ۷، ضربهای دیگر به دشمن وارد آورد، بر اثر شرارتهای رژیم بعث عراق، بار دیگر جبهه جنوب، به شدت فعال شد و رزمندگان مستقر در منطقه عملیاتی کربلای ۵، منطقه شلمچه را به قتلگاه بعثیان تبدیل کردند.
به گزارش �تابناک�، در چنین شرایطی، نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران، عملیات کربلای ۷ را در سیزدهم اسفند ۶۵ با رمز مبارک �یا مولای متقیان� در عمق خاک عراق واقع در منطقه حاج عمران با اهداف آزادسازی ارتفاعات مهم منطقه، انهدام ماشین جنگی دشمن، تسلط بر منطقه حاج عمران و ایجاد تسهیلات لازم برای ادامه نبرد در منطقه آغاز کرد. در این عملیات، علاوه بر آزادسازی چند ارتفاع و انهدام چندین تیپ و گردان دشمن، مقدار زیادی ادوات، سلاحهای سبک، نیمه سنگین و انواع خودرو منهدم و مقداری نیز به غنیمت گرفته شد. تعداد کشته و زخمی دشمن نیز بیش از ۲۳۰۰ نفر و ۱۸۵ اسیر بود.
در حالی که نیمی از منطقه عملیاتی والفجر ۲ ـ که در دوره حملات موسوم به استراتژی دفاع متحرک عراق از دست رفته بود ـ در عملیات کربلای ۲ و بقیه در عملیات کربلای 7 آزاد شد. از عملیات بدر تا پایان جنگ که فرماندهی سپاه و ارتش در جنگ از یکدیگر تفکیک شد، درخشانترین بخش از کارنامه ارتش در عملیات کربلای هفت رقم خورد. در این عملیات لشکر ۶۴ ارومیه جانفشانیهای بسیاری از خود نشان داد.
طرح دفاع متحرک عراق همزمان در چند منطقه اجرا شد و علیرغم تلاش رزمندگان و فرماندهان جنگ، هنوز مناطقی در اشغال قوای عراقی مانده بود. رژیم بعث که منتظر واکنش جمهوری اسلامی در جبهههای نبرد بود، با وجود عملیات کربلای۲ در منطقه عمومی حاج عمران، توانست ارتفاعات گردمند و قله ۲۵۱۹ را در اختیار گرفته و همچنان در اشغال خود نگاه دارد.
این ارتفاع که پیشتر در عملیات والفجر ۲ آزاد شده بود، پس از سقوط در دوره دفاع متحرک، در عملیات کربلای۲ نیز تأمین نشد، تا اینکه عملیات کربلای ۷ به دست رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی (لشکر ۶۴ ارومیه) آزاد شد. علاوه بر ارتفاع یاد شده که در زمان عملیات پوشیده از برف بود، تپه سرخی و یال کله اسبی از دشمن پاکسازی شد.
طی عملیات کربلای ۷ دهها قبضه سلاح از انواع سنگین و نیمه سنگین و شماری زاغه مهمات منهدم شد. تعداد ۲۴۸۵ نفر از نیروهای دشمن کشته و زخمی و اسیر شدند. همچنین چندین قبضه سلاح سبک و سنگین و چندین خودرو به غنیمت نیروهای خودی درآمد.
منظور از اجرای عملیات
مردم کردستان عراق که از رژیم بعثی جبار و جنایتکار حاکم بر عراق ناراضی بوده و با آن مبارزه میکردند، در این رابطه با نیروهای ایرانی همکاری کرده و تسهیلاتی را برای نفوذ به عمق خاک عراق در این ناحیه فراهم میکردند. همچنین عناصری از شیعیان عراقی رانده شده از آن کشور هم با نام تیپ ۹ بدر در کنار رزمندگان ایران علیه رژیم بعثی عراق میجنگیدند. به طور کلی تشکیل قرارگاه عملیاتی حمزه سیدالشهدا در شمالغرب و هدایت عملیات به عمق خاک عراق در شمال شرق این کشور و تصرف برخی شهرکها و پایگاههای نظامی سبب میشد تا ارتش عراق به این ناحیه لشکرکشی و بخشی از نیروهایش را از مقابل جبهههای جنوب و غرب به شمالغرب ایران جابهجا کند.
عملیات کربلای 7 ارتفاعات حاج عمران/از طرف سازمان ملل برای بازدید اومده بودند/ شهدای ما از سرما یخ زده اند
کولاک در عملیات �کربلای ۷�
فرمانده گروهان عملیات کربلای ۷ میگوید: بارش برف شدید در قلههای دو هزار و ۵۱۹ متری منطقه حاج عمران، لطفی از طرف خدا برای موفقیت رزمندگان در عملیات کربلای ۷ بود.
بهروز اهرابی افزود: حضور و شرکت رزمندگان در عملیات کربلای ۷ در شرایطی بود که جوی نامساعد بر منطقه حاکم بود و شدت کولاک در منطقه به اندازهای بود که عراقیها حتی تصور نمیکردند، رزمندگان اسلام در این شرایط آماده عملیات باشند.
وی ادامه داد: شرایط جوی طوری بود که فقط چند متر جلوتر قابل رویت بود و رزمندگان توانستند خط یک و دو دشمن را با اسلحه سرد پشت سر گذاشته تا اینکه در هدف سوم این عملیات، دشمن متوجه عملیات ما شد.
اهرابی با بیان امداد غیبی در این عملیات که همان کور شدن دشمن بود، اظهار داشت: در آن شرایط جوی و وزش باد و برف که از نظر نظامی، یک مانع ولی از نظر معنوی چیزی جز لطف خداوند نبود، شناسایی خوب منطقه، سرعت عمل، اجرای آتش دقیق و ایمان نسبت به مأموریت نقش اساسی را در پیروزی عملیات کربلای ۷ ایفا کرد.
فرمانده گروهان عملیات کربلای ۷ خاطرنشان کرد: در این عملیات، ۲۵۰ رزمنده سلحشور اسلام به مقام رفیع شهادت رسیدند که شهید رضا زارع ۱۸ ساله، عوضالله جدی ۱۷ ساله و رامین گلی ۱۸ ساله از جمله سربازان دانشآموز عملیات بودند.
وی به ذکر نام چند شهید که به یاد داشت، پرداخت و ادامه داد: سرلشکر ناصر یارقلی از فرماندهان ارتش در آن عملیات به شهادت رسید و علی محمدی در حال تیراندازی به تانکهای دشمن با اصابت گلوله تانک به ناحیه صورت، شهید شدند.
اهرابی افزود: این عزیزان از شهدایی بودند که در عملیات کربلای ۷ با خون خود منطقه حاج عمران را رنگین کردند.
بوسه فرمانده بر پوتینهای سرباز
سروان علیرضا برجعلی از عملیات غرورآفرین کربلای ۷ میگوید: وقتی ما در ارتفاع دارغان مستقر بودیم، اطلاع دادند که فرمانده جدید لشکر برای بازدید میآید و دقایقی بعد، یک فروند بالگرد آمد و شهید صیاد شیرازی با تیمسار آذر فر از آن پیاده شدند. به طرف آنها رفته و ادای احترام کردم.
تیمسار آذرفر که مرا از قبل میشناخت، با دیدنم لبخندی زد و به شوخی گفت: �پسر، تو مگر بزکوهی هستی که هر جا ارتفاع بلند میبینی، روی آن سبز میشوی؟!� این را نیز بگویم که ملاقات قبلی من با تیمسار آذرفر، در ارتفاع سوران بود و منظور تیمسار اشاره به آن بود. لبخندی زدم و گفتم: �جناب سرهنگ، هر جا لازم باشد، ما میرویم�. ایشان مرا در آغوش گرفت و پس از ابراز مهر و محبت خود، از وضع منطقه پرسید. ایشان را توجیه کردم.
بلافاصله به جمع سربازان و درجهداران آمدند و پس از یک سخنرانی مبسوط، به طرف یک سرباز رفت و بر پوتین او بوسه زد. با این کار ایشان، سربازان روحیه گرفتند، بهطوری که اگر آزادشان میگذاشتیم، تا قلب بغداد هم پیش میرفتند. این حرکت ایشان آن قدر به نیروها روحیه داده بود که به قول معروف، هیچ کس کم نیاورد و همه با شوق و علاقه به حراست از آن منطقه راهبردی پرداختند.
اسطوره نیروی زمینی ارتش
علیرضا حمیدی نیروی وظیفه تحت امر امیر سرتیپ آذرفر در مریوان سال ۵۹ در خاطراتش در مورد این عملیات میگوید: این عملیات در ارتفاع دو هزاروپانصدونوزده متری از سطح دریا در هوای بسیار سرد منطقه و پوشیده از برف که ارتفاع برف به حدود۳ متر میرسید، شروع و رزمندگان لشکر ۶۴ ارومیه توانستند سنگینترین شکست را به دشمن بعثی وارد کنند.
یکی از نکات مهم این عملیات، تماس امام راحل با بیسیم با فرمانده عملیات بود. ایشان پس از پیروزی رزمندگان اسلام از امیر آذرفر و همه نیروهای عملکننده تقدیر کردند. امیر آذرفر در سال ۱۳۵۹ بر اثر اصابت ترکش خمپاره ضدانقلاب در پادگان مریوان از ناحیه دو پا مجروح شدند. ایشان یکی از جانبازان اسطوره نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران در ۸ سال دفاعمقدس نیز هستند. شجاعت، عشق و وفاداری به ولایت و ایران، متانت و علاقه وافر به همه نیروهای تحت امر خود از امیر آذرفر اسطورهای جاودانه ساخته است.
برچسبها: غضنفر آذرفر, نظامیان ایرانی, دكتر مصطفي چمران, شهید علی صیاد شیرازی