بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..

بدیع‌الزمان میرزا (درگذشت ۹۲۰ هـ ق / ۱۵۱۴ م) حاکم تیموری هرات از ۹۱۱ هـ ق/ ۱۵۰۶ م تا ۹۱۲ هـ ق/ ۱۵۰۷ م بود. او پسر سلطان حسین بایقرا، از نوادگان تیمور لنگ، بود.

در ۹۰۲ هـ ق / ۱۴۹۷ م بین بدیع‌الزمان و پدرش نزاع افتاد. سلطان حسین، بدیع‌الزمان را از حکمرانی استرآباد به حکمرانی بلخ ارتقا داده بود ولی محمد مؤمن میرزا مؤمن گورکانی، پسر بدیع‌الزمان، را بجای او به زمامداری استرآباد منصوب نکرد بلکه پسر دیگر خودش، مظفر حسین میرزا، را به فرماندهی آن شهر گماشت. بدیع‌الزمان از این موضوع برآشفت و علیه پدر شورید. او شکست خورد و پسرش که در هرات زندانی شده بود، در همان حول و حوش به تحریک مادر مظفر حسین اعدام شد. سلطان حسین با پسرش صلح کرد اما تنش بین آن دو حاکم ماند و بدیع‌الزمان در ۹۰۴ هـ ق/ ۱۴۹۹ م هرات را محاصره کرد.

سلطان حسین در ۹۱۱ هـ ق / ۱۵۰۶ م درگذشت و بدیع‌الزمان مشترکاً با برادرش، مظفر حسین بر تخت سلطنت نشست. چندی نگذشت که رابطهٔ این دو برادر شکرآب شد. در کشاکش این خصومت خانوادگی، ازبک‌ها تحت رهبری محمد خان شیبانی به خراسان تاختند. بابر که برای کمک به سلطان حسین از کابل به هرات شتافته بود، تنها پس از مرگ سلطان به آنجا رسید. اندکی در هرات ماند اما با مشاهدهٔ ضعف و سستی برادران، بدون مواجهه با ازبکان، هرات را ترک کرد. سال بعد ازبکان هرات را تسخیر کردند و به حکومت تیموری پایان دادند. برادران گریختند. بدیع‌الزمان به قندهار و سپس استرآباد رفت تا سپاهی جمع آورد و به مقابله با ازبکان برخیزد اما مظفر حسین در همان زمان درگذشت و بدیع‌الزمان که توان مقابله با ازبکان را نداشت به آذربایجان گریخت. او سپس به دربار شاه اسماعیل صفوی پناه آورد که در آنجا املاکی در اطراف تبریز به او دادند. بدیع‌الزمان هفت سال در تبریز ماند تا اینکه شهر توسط سلطان سلیم اول تصرف شد و در آن موقع به استانبول رفت و به علت شیوع طاعون در ۹۲۰ هـ ق / ۱۵۱۴ م در همان شهر درگذشت.

منبع : ویکی پدیا

******************

بَدیع‌ُالزَّمان‌ْ میرْزا تِیْموری‌ (د ۹۲۰ق‌/۱۵۱۴م‌)، از آخرین‌ پادشاهان‌ سلسله تیموریان‌، فرزند ارشد سلطان‌ حسین‌ بایقرا که‌ پس‌ از درگذشت‌ پدرش‌ در ۹۱۱ق‌/۱۵۰۶م‌، مدت‌ کوتاهی‌ به‌ اتفاق‌ برادرش‌ مظفر حسین‌ میرزا بر تخت‌ پادشاهی‌ نشست‌.

خانواده

مادر وی‌ مهد علیا بیگم‌ (یا بیگه‌ سلطان‌ بیگم‌)،  دختر میرزا معزالدین‌ سنجر از امیران‌ تیموری‌ و زنی‌ بدخو، تندزبان‌ و عصیانگر بود. عاقبت‌ سلطان‌ حسین‌ بایقرا وی‌ را طلاق‌ داد و او از نهایت‌ ناتوانی‌ و یأس‌ بیمار گردید و در ۸۹۳ق‌/۱۴۸۸م‌ در هرات‌ جان‌ سپرد و در مدرسه بدیعیه‌ به‌ خاک‌ سپرده‌ شد. 

ورود به سیاست

بدیع‌الزمان‌ میرزا ظاهراً از حوالی‌ سال‌ ۸۷۵ق‌/۱۴۷۰م‌ با حکمرانی‌ استرآباد، به‌ عرصه سیاست‌ وارد شد 

 و چند بار به‌ حکومت‌ استراباد دست‌ یافت‌. گرچه‌ تاریخ‌ دقیق‌ پایان‌ دوره اول‌ فرمانروایی‌ او بر این‌ شهر معلوم‌ نیست‌، ولی‌ به‌ طور مسلم‌ در ۸۸۰ق‌/ ۱۴۷۵م‌ به‌ جای‌ پدر در هرات‌ حکومت‌ داشته‌ است‌. 

حکومت استرآباد

نوبت‌ بعدی‌ حکومت‌ بدیع‌الزمان‌ بر استراباد مربوط به‌ سال‌ ۸۹۶ق‌/۱۴۹۱م‌ است‌ که‌ غیاث‌الدین‌ خواندمیر از آن‌ یاد کرده‌ است‌. به‌ تصریح‌ وی‌ بدیع‌الزمان‌ مدتی‌ به‌ دادگری‌ و عدالت‌ حکومت‌ کرد و صدارت‌ خود را به‌ سیدنظام‌الدین‌ سلطان‌ احمد داد. در همین‌ دوره‌ او در ۸۹۹ق‌ به‌ تشویق‌ امرای‌ آذربایجان‌ آهنگ‌ تسخیر آن‌ ایالت‌ کرد، اما کاری‌ از پیش‌ نبرد. 

 بدیع‌الزمان‌ میرزا در ۹۰۲ق‌ از استراباد به‌ هرات‌ رفت‌ و به‌ دستور پدرش‌ حکومت‌ بلخ‌ و توابع‌ آن‌ از آب‌ آمویه‌ تا مرغاب‌ به‌ او واگذار شد. 

جنگ با پدر

بدیع‌الزمان‌ پیش‌ از بازگشت‌ از استراباد فرزند خود - محمد مؤمن‌ میرزا - را به‌ حکومت‌ آنجا گمارد 

 و انتظار داشت‌ که‌ پدرش‌ حکومت‌ وی‌ را تنفیذ کند؛ اما سلطان‌ حسین‌ بایقرا، فرزند دیگر خود، یعنی‌ مظفر حسین‌ میرزا را نامزد فرمانروایی‌ آن‌ شهر کرد. 

 بدیع‌الزمان‌ به‌ فرزندش‌ دستور مقاومت‌ داد و خود نیز به‌ دشمنی‌ با پدر برخاست‌ و با امیرخسروشاه‌ و امیر شجاع‌الدین‌ ذوالنون‌ برضد او پیمان‌ بست‌. وساطت‌ امیرعلیشیر نوایی‌ وزیر دانشمند پدرش‌ هم‌ که‌ به‌ بلخ‌ رفته‌ بود، تأثیری‌ نبخشید و او بی‌کسب‌ نتیجه‌ای‌ به‌ هرات‌ بازگشت‌. 
در شعبان‌ ۹۰۲/آوریل‌۱۴۹۷ میان‌ او و پدرش‌ سلطان‌ حسین‌ در حوالی‌ دره �پل‌ چراغ‌� جنگ‌ شد و کار به‌ شکست‌ بدیع‌الزمان‌ انجامید و وی‌ به‌ قندز گریخت‌ و در اول‌ رمضان‌ همان‌ سال‌ پسرش‌ محمد مؤمن‌ میرزا هم‌ در استراباد مغلوب‌ و دستگیر گردید 

 و در قلعه اختیارالدین‌ زندانی‌ شد و سپس‌ به‌ تحریک‌ مادر مظفر حسین‌ میرزا به‌ قتل‌ رسید.

 پس‌ از این‌ واقعه‌، بدیع‌الزمان‌ میرزا به‌ انتقام‌ خون‌ فرزند به‌ مخالفت‌ با پدر افزود و چند بار به‌ اردوی‌ او یورش‌ برد، اما نتیجه‌ای‌ نگرفت‌، تا در ۲۵ شعبان‌ ۹۰۳ پس‌ از شکست‌ سختی‌ که‌ به‌ او وارد آمد، فرار کرد. 
بدیع‌الزمان‌ میرزا متعاقب‌ این‌ حوادث‌ در شهر قندز پناه‌ گرفت‌ و باز در اندیشه جنگ‌ بود تا عاقبت‌ سلطان‌ حسین‌ بایقرا خود به‌ قندز رفت‌ و فرزند را نواخت‌ و آشتی‌ برقرار شد. 

 در اوایل‌ سال‌ ۹۰۴ق‌ بدیع‌الزمان‌ از پدر فرمان‌ حکومت‌ بلخ‌ را درخواست‌ کرد، اما نتیجه‌ای‌ نگرفت‌ و در عوض‌ حکومت‌ سیستان‌ و فراه‌ بدو واگذار شد. 

 حکومت‌ این‌ دو شهر بدیع‌الزمان‌ را خشنود نکرد و او با استفاده‌ از غیبت‌ پدر به‌ هرات‌ یورش‌ برد و لشکریان‌ هرات‌ را شکست‌ سختی‌ داد، تا عاقبت‌ سلطان‌ حسین‌ حکومت‌ بلخ‌ را از کنار آب‌ آمویه‌ تا مرغاب‌ بدو داد و نامش‌ در خطبه‌ها ذکر گردید. بدیع‌الزمان‌ در این‌ منصب‌ از عهده مقابله‌ با محمدخان‌ شیبانی‌ که‌ قندهار را به‌ تصرف‌ درآورد بود، بر نیامد و به‌ هرات‌ عقب‌نشینی‌ کرد. 
محمدخان‌ شیبانی‌ در ۹۰۹ق‌/۱۵۰۳م‌ بار دیگر به‌ بلخ‌ آمد و آن‌جا را محاصره‌ کرد. سلطان‌ حسین‌ به‌ یاری‌ بدیع‌الزمان‌ شتافت‌ و خان‌ شیبانی‌ عقب‌ نشست‌. 

جنگ با امرای تیموری

حوادث‌ دیگر زندگی‌ بدیع‌الزمان‌ در این‌ دوره‌، جنگ‌ها و نبردهای‌ مکرر او با امرای‌ تیموری‌ در شهرهای‌ دیگر و گه‌گاه‌ با پدر بود. وی‌ سرانجام‌ در جمادی‌ الاول‌ ۹۱۰/اکتبر ۱۵۰۴ وارد هرات‌ شد و مورد عفو پدر قرار گرفت‌. 
بدیع‌الزمان‌ میرزا در رمضان‌ ۹۱۰ با همراهی‌ مظفر حسین‌ میرزا و امیرم حمد برندق‌ به‌ مقابله‌ با خان‌ شیبانی‌ برخاست‌، اما جنگی‌ رخ‌ نداد و او با همراهانش‌ به‌ سمت‌ قندهار رفت‌، تا از گسترش‌ قلمرو ظهیرالدین‌ بابر جلوگیری‌ کند. در آن‌جا هم‌ میان‌ آن‌ دو صلح‌ اتفاق‌ افتاد و وی‌ زمستان‌ را در فراه‌ به‌ سر برد. 

 بدیع‌الزمان‌ بار دیگر در اوایل‌ سال‌ ۹۱۱ق‌ خود را از بلخ‌ به‌ هرات‌ رساند تا با گردآوری‌ نیرو یورشگران‌ِ فرستاده خان‌ شیبانی‌ را سرکوب‌ کند. آنگاه‌ همراه‌ سلطان‌ حسین‌ روانه ماوراءالنهر گردید، اما سلطان‌ حسین‌ در این‌ سفر بیمار شد و در ۱۱ ذیحجه ۹۱۱ درگذشت‌.

سلطنت بدیع‌الزمان

پس‌ از فوت‌ سلطان‌ حسین‌ گرچه‌ شاهزادگان‌ و امیران‌ تیموری‌ خواستند بدیع‌الزمان‌ را به‌تنهایی‌ جانشین‌ پدر سازند، 

 اما بعداً مقرر شد که‌ دو برادر به‌ اتفاق‌ بر اریکه سلطنت‌ تیموریان‌ تکیه‌ زنند. به‌ این‌ ترتیب‌، در اواخر ذیحجه ۹۱۱ خطبه سلطنت‌ در هرات‌ به‌ نام‌ بدیع‌الزمان‌ و مظفر حسین‌ خوانده‌ شد. بدیع‌الزمان‌ میرزا در آغاز غیاث‌الدین‌ جمشید را به‌ صدارت‌ برگزید، و مظفر حسین‌ کسان‌ دیگر را؛ این‌ آغاز اختلاف‌ در کار آن‌ دو و منشأ سُستی‌ سلطنت‌ تیموریان‌ شد. 
محمدخان‌ شیبانی‌ از اختلاف‌ میان‌ دو برادر سود برد و در محرم‌ ۹۱۲/ژوئن‌ ۱۵۰۶ به‌ خراسان‌ یورش‌ برد، اما شکست‌ خورد. 

 چندی‌ بعد بدیع‌الزمان‌ با ظهیرالدین‌ بابر برضد ازبکان‌ متحد شد، اما در نبردی‌ که‌ در آخر ذیحجه ۹۱۲ در حوالی‌ بلخ‌ میان‌ دو گروه‌ روی‌ داد، شکست‌ بر شاهزادگان‌ تیموری‌ افتاد و در آخرین‌ جنگ‌ که‌ در محرم‌ ۹۱۳ به‌ وقوع‌ پیوست‌، هرات‌ به‌ تصرف‌ محمدخان‌ شیبانی‌ درآمد و بدیع‌الزمان‌ و کسانش‌ روی‌ به‌ گریز نهادند. 

عاقبت بدیع‌الزمان

بدیع‌الزمان‌ میرزا پس‌ از شکست‌ و فرار چندی‌ در قندهار به‌ سر برد و سپس‌ به‌ سمت‌ جرجان‌ و استرآباد رفت‌ و در آن‌جا نیرویی‌ فراهم‌ آورد تا همراه‌ مظفر حسین‌ میرزا به‌ مقابله شیبانی‌ برود، اما مظفر حسین‌ در همان‌ زمان‌ درگذشت‌ و بدیع‌الزمان‌ که‌ قدرت‌ مقابله‌ با ازبکان‌ نداشت‌، به‌ آذربایجان‌ گریخت‌. 

بدیع‌الزمان‌ میرزا در سال‌های‌ آخر عمر سرگردان‌ بود و از آذربایجان‌ به‌ هند رفت‌ و مدتی‌ در شهر تته‌ اقامت‌ کرد. در ۹۱۹ق‌/۱۵۱۳م‌ به‌ خراسان‌ بازگشت‌ و به‌ شاه‌ اسماعیل‌ صفوی‌ پیوست‌ و همراه‌ او به‌ آذربایجان‌ رفت‌ و در شنب‌ غازان‌ متوطن‌ شد. در رجب‌ ۹۲۰/سپتامبر ۱۵۱۴ که‌ سلطان‌ سلیم‌ عثمانی‌ بر شاه‌ اسماعیل‌ غلبه‌ کرد و مدتی‌ در تبریز ماند، چون‌ خواست‌ بازگردد، بدیع‌الزمان‌ میرزا را با خود به‌ استانبول‌ برد و او هم‌ امید داشت‌ که‌ با یاری‌ سلطان‌ عثمانی‌ تاج‌ و تخت‌ِ از دست‌ رفته‌ را باز یابد؛ اما از ورود او به‌ پایتخت‌ عثمانی‌ها اندکی‌ نگذشته‌ بود که‌ به‌ بیماری‌ طاعون‌ گرفتار شد و درگذشت‌. 

همسر و فرزندان

بدیع‌الزمان‌ چند همسر و چند فرزند داشت‌. یکی‌ از زنان‌ او خانم‌بیگم‌ دختر سلطان‌ ابوسعید، و همسر دیگر او دختر الغ‌بیک‌ بود. 

 همچنین‌ نام‌ دو تن‌ از پسرانش‌ در منابع‌ مذکور است‌: نخست‌ محمدمؤمن‌ میرزا که‌ در حیات‌ پدر به‌ تحریک‌ مادر مظفر حسین‌ میرزا به‌ هلاکت‌ رسید و دیگر محمدزمان‌ میرزا که‌ گزارش‌ کارهایش‌ را محمد میرخواند به‌ دست‌ داده‌ است‌.
صدارت‌ بدیع‌الزمان‌ میرزا را در دوره حیات‌ پدر و در دوران‌ پادشاهیش‌ چند تن‌ از جمله‌ امیرکمال‌الدین‌ حسین‌ عهده‌دار بودند. 

خصوصیات اخلاقی

بدیع‌الزمان‌ میرزا ظاهری‌ آراسته‌ و دل‌پسند و طبعی‌ بخشنده‌ داشت‌ و بسیار شجاع‌ و با جلادت‌ بود و در میدان‌ رزم‌ از خود دلاوری‌ و بی‌باکی‌ نشان‌ می‌داد 

 و اگر سال‌های‌ زیادی‌ را به‌ جنگ‌های‌ بی‌حاصل‌ نگذرانده‌ بود و اقبال‌ با او یاری‌ می‌کرد، می‌توانست‌ امپراتوری‌ِ در حال‌ اضمحلال‌ تیموریان‌ را جانی‌ نو بخشد. گذشته‌ از این‌ها، بدیع‌الزمان‌ میرزا شاهزاده‌ای‌ هنرمند و دانشمند بود. ذوق‌ شعرگویی‌ و شعرشناسی‌ داشت‌، چنانکه‌ بیشتر تذکره‌نویسان‌ آن‌ روزگار نام‌ او را در عداد شعرا و سرایندگان‌ عصر آورده‌، و ابیاتی‌ از وی‌ نقل‌ کرده‌اند. 

 از اشعار دلپذیر او قطعه‌ای‌ است‌ که‌ در واقعه قتل‌ پسرش‌ سروده‌ است‌. 

 بدیع‌الزمان‌ میرزا هنرمندان‌ و شاعران‌ عصر خود را می‌نواخت‌، چنانکه‌ هاتفی‌ خرجردی‌ شاعر مشهور آن‌ روزگار به‌ دستور او شاهنامه مفصل‌ منظومی‌ به‌ نام‌ تَمُرنامه‌ به‌ نظم‌ درآورد. 


برچسب‌ها: بدیع‌الزمان میرزا تیموری, سلطان حسین بایقرا, امیر علیشیر نوایی, غیاث‌الدین‌ جمشید
نوشته شده در تاريخ سه شنبه هفدهم دی ۱۳۹۸ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک