بیوگرافی
 
سعی کردم تو این وبلاگ بیوگرافی مشاهیر ایران و جهان رو واسه دوستای عزیزم بذارم ..
 

 

محراب شاهرخی از فوتبالیست‌های ایرانی بود.

محراب شاهرخی به همراه تیم ملی موفق به صعود به المپیک ۱۹۶۴ توکیو شد اما یک اختلاف باعث شد تا از حضور در المپیک محروم شود.

حضور مهراب شاهرخی در بازیهای آسیای ۱۹۶۸

محراب شاهرخی در سال ۱۳۴۵ در پی یک اختلاف کوچک از شاهین جدا شد و به تیم دارایی پیوست اما با انحلال شاهین و تشکیل تیم پرسپولیس به جمع دوستان قدیم خود پیوست.

وی در سال ۱۳۵۴ به همراه ناظم گنجانپور مربی‌گری تیم شهباز را که تازه به دسته اول تخت جمشید صعود کرده بود برعهده گرفت. شاهرخی تا سال ۱۳۵۳ در تیم پرسپولیس بازی کرد.

عمو محراب مدتی هم مربی پرسپولیس بود اما مسائلی باعث جدایی او از نیمکت سرخپوشان تهرانی شد . شایعاتی در این رابطه درباره سلطان بزرگ فوتبال ایران علی پروین هست ...

نام مستعار عمو مهراب،
بمب سیاه فوتبال ایران، مروارید سیاه
سال‌ها باشگاه‌ها  
۱۳۴۱-۱۳۴۲
۱۳۴۲-۱۳۴۵
۱۳۴۵-۱۳۴۶
۱۳۴۶-۱۳۴۹
۱۳۴۹-۱۳۵۴
۱۳۵۴-۱۳۵۵

شنای اهواز
شاهین تهران
دارایی
پیکان تهران
پرسپولیس تهران
شاهین تهران

تیم ملی
۱۳۴۲-۱۳۵۳ ایران ۱۵ (۱)
دوران مربیگری
۱۳۵۶ پرسپولیس تهران

 

وی یک فیلم هم بازی کرده بود

  • بازيگر : (۱)مورد
    دهه (۱۳۵۰)

    ۱ - علف هاي هرز (۱۳۵۵)

علف هاي هرز پيش پاي مرواريد سياه
حکايت مردي که در فوتبال ايران سه بار مرد

نويسنده: مهدي حدادپور

    روز ۱۲ بهمن ۱۳۷۱ محراب شاهرخي فوتباليست سابق تيم ملي و باشگاه هاي شاهين، دارايي، کلوب شناي اهواز، پرسپوليس و شهباز در ۴۹ سالگي به دليل سکته مغزي درگذشت. محراب سمبل مظلوميتي است که گريبان بسياري از مردان نسل او را گرفت.
    
    ۱ - درگيري هاي بسيار و فشار زندگي باعث شد که محراب در سال ۱۳۴۶ اقدام به خودکشي کند: همان سالي که زنده ياد غلامرضا تختي هم در بستر مرگ آرميد. محراب را از مرگ حتمي نجات دادند. جوان ۲۴ساله خوزستاني زنده ماند اما تقدير چنان بود که ۲۵سال بعد در کنج منزل تنهايي، مرگ را تجربه کند. يادش گرامي باد.
    
    ۲ - همايون بهزادي مي گويد: بامعرفت تر از محراب در فوتبال پايتخت پيدا نمي شد. سر کوچه يي که خانه محراب در آن قرار داشت، يک کبابي بود که به عشق محراب و آوازه مرام و معرفت او به نام کبابي محراب معروف بود. محراب بسيار گشاده دست و ميهمان نواز بود و نشان به آن نشان که تمام کباب هاي کباب سراي محراب را خودش هر شب براي ميهمانان خود مي خريد. ميهمان هايي که خانه باصفاي محراب را تبديل به پاتوق بامحبت بروبچه هاي فوتباليست پايتخت کرده بودند.
    
    ۳ - جواد الله وردي روايت تلخي از زندگي محراب شاهرخي دارد. او مي گويد: سال ۱۳۵۳ ، زماني که تازه به پرسپوليس رفته بودم، به باشگاه سر زدم. محراب را نامه به دست ديدم. تلخ و گرفته بود. گفتم چه شده عمو؟ گفت: هيچ. باشگاه از من و هادي طاووسي و هنريک سرکيسيان و بيوک وطنخواه خواسته است از فوتبال خداحافظي کنيم يا از باشگاه برويم. نامه را نگاه کردم نوشته بود: «آقاي محراب شاهرخي، فوتباليست ارزنده پرسپوليس، با تشکر از زحمات بسياري که براي تيم کشيده ايد، به اطلاعتان مي رسانيم که از اين به بعد مي توانيد فوتبال را هرکجا که مي خواهيد ادامه دهيد.»
    
    اشک در چشم هاي عمو محراب حلقه زده بود، با بغض گفت: لااقل دعوتي نکردند و يک چاي تلخ و بيسکويت جلويمان نگذاشتند تا بعد از آن همه زحمتي که کشيديم، با احترام بيشتري بيرونمان کنند...
    
    الله وردي ادامه مي دهد که از آن به بعد انگيزه هاي قهرماني در وجود من به ناگهان فروکش کرد و صداي محراب هميشه در گوشم اين زمزمه تلخ را طنين مي انداخت که: پسر، بدان که آخر فوتبال ما اين است که محراب شاهرخي شوي و تو را از باشگاهي که ساخته يي بيرونت کنند،
    
    ۴ - از پرسپوليس به شهباز رفت و آنجا فوتبال را ادامه داد. سال ۱۳۵۵ بود. فرزان دلجو قصد داشت فيلم جديد خود را بسازد. دعوت از يک فوتباليست براي بازي در اين فيلم در دستور کار دلجو بود. تجربه حضور ورزشکاراني مثل ايلوش خوشابه غاميرارسلانف، محمدعلي فردين، سعيد راد، رضا بيک ايمانوردي، حبيب الله بلور، امامعلي حبيبي غببر مازندرانف و... در سينما کاملاً موفق بود اما فوتباليست ها مثل همايون بهزادي قبل از آن به سينما روي خوش نشان نداده بودند. محراب در فيلم «علف هاي هرز» نقش دوست بامعرفت بازيگر نقش اول فيلم را بازي مي کرد. بازيگري که درگير يک عشق ريشه دار و يک بيماري مهلک بود و بر اثر اين بيماري در فيلم مورد نظر «مرد» و بعد از ۱۶ سال بود که مرگ دوم محراب در زندگي به واقعيت بدل شد.
    
    خيلي ها از مرگ تلخ محراب شاهرخي در فيلم علف هاي هرز از ته دل گريستند.
    
    ۵ - پرسپوليس در سال ۱۳۵۶ اوضاع و احوال خوبي نداشت. بيوک وطنخواه، کونوف و منصور امير آصفي ظرف مدت کوتاهي پرسپوليس را ترک کرده بودند. علي عبده مردي را که سه سال قبل از باشگاه بيرون کرده بود با سلام و صلوات به تيم برگرداند. محراب سرمربي پرسپوليس شد و چهار سال هدايت اين تيم را برعهده داشت. در اين مدت براي جلوگيري از به هم ريختن پرسپوليس خيلي چيزها را تحمل کرد از جمله بي ادبي و فحاشي يکي، دو بازيکني که چند بار در حضور همه بازيکنان اتفاق افتاد. محراب با پرسپوليس در ليگ سال ۱۳۵۶ دوم و در مسابقات جام اسپندي قهرمان شد و در فوتبال سال ۱۳۶۰ باشگاه هاي تهران به عنوان قهرماني رسيد.
    
    ۶ - کناره گيري او از پرسپوليس در زمستان سال ۱۳۶۰ اتفاق افتاد. يکي، دو نفر با حضور او در پرسپوليس و ادامه همکاري او مخالف بودند. يکي علي پروين و ديگري محمد دادکان. البته در راي گيري جواد الله وردي اول و دادکان دوم شده بودند اما چون الله وردي تمايل به مسووليت گرفتن و ادامه فوتبال نداشت دادکان نماينده شد. دادکان اعتقاد داشت که رفتار محراب با جو انقلابي و ارزش حاکم بر جامعه نوين ايراني تضاد دارد. اينگونه بود که در يکي از تمرين ها بهانه يي فراهم شد. بهانه يي که مرورش گفتني نيست اما براي اينکه دادکان زورمندانه سوت را از محراب گرفته و به علي پروين بدهد کافي بود. سير حرکت پروين به سوي «همه کاره شدن» در پرسپوليس مترتب شده بود اما دادکان اين حرکت را سرعت بخشيد.
    
    ۷ - زندگي محراب پر از درد و رنج بود. آنقدر در وجودش درد داشت که براي کاستن آلام خود راه هاي تلخي را پيدا کرد. مثل انداختن قالب بزرگ يخ در حوضچه سونا و خوابيدن زير قالب يخ. او سال ۱۳۶۳ ، مدت کوتاهي به فوتبال برگشت و سرمربي تيم فوتبال شاهين تهران شد. بعد از آن تا سال ۱۳۷۱ دور از فوتبال بود. يازدهم بهمن سال ۱۳۷۱ ، در يک تمرين دوستانه فوتبال دچار درد شد و همان شب در منزل خود در اوج تنهايي سکته مغزي کرد. محراب روز تولد خود به رحمت خدا رفت. ۱۳ سال بعد اين اتفاق تلخ در مورد مجيد سبزي تکرار شد. مجيد سبزي هم در روز تولد خود از دنيا رفت. پيکر مرحوم محراب شاهرخي روز ۱۳ بهمن سال ۱۳۷۱ در ورزشگاه امجديه سابق تشييع شد و در ضلع جنوب شرقي قطعه ۲۰ بهشت زهرا کنار قبر مرحوم پرويز دهداري که ۶۹ روز قبل از آن به رحمت خدا رفته بود دفن شد. در فوتبال ايران، محراب به مرواريد سياه معروف بود.

 


برچسب‌ها: محراب شاهرخی, پرسپوليس, دربی, ناظم گنجانپور
نوشته شده در تاريخ پنجشنبه پنجم بهمن ۱۳۹۱ توسط آ . پاسارگاد
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی : پیچک